در تفاوت قرائت محمدشاه غازی قاجار-حاجی
میرزا آقاسی ایروانی و قرائت شاه اسماعیل اول از مذهب علوی
مئهران باهارلی
محمدشاه غازی قاجار (متولد تبریز) و حاجی میرزا آقاسی
ایروانی (متولد ماکو) از منظر تاریخ تورک، شخصیتهایی ملی بشمار میروند. زیرا مانند
دیگر شخصیتهای ملی تورک، اولا معتقد به هویت قومی ویا ملی تورک بودند و دوما نه
تنها آگاهانه بر خلاف مصالح و منافع قومی-ملی تورک حرکتی نکردند، بلکه در جهت آن
قدمهایی برداشته اجرائاتی داشتند.
یکی دیگر از خصوصیات جالب توجه این دو شخصیت ملی تورک،
بر مذهب علوی بودن آنها است. منظور از مذهب علوی، گونهی تورکی تشیع دوازده امامی
متصوفه از غلات شیعی، و یا طیف مذهب قیزیلباشی –طریقت بکتاشی (علی اللهی، صوفولار-صوفیان،
...) است. این سیستم اعتقادی در اصول، همان مذهبی است که قیزیلباشان آناتولی موسس
دولت قیزیلباشیه هم بر آن بودند.
اما قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی
از مذهب علوی تورکی فوق الذکر، با قرائت طریقت
اردبیلیه از آن به ویژه در دورهی شیخ حیدر-سلطان علی-شاه اسماعیل اول فرقهای
اساسی و اصولی بسیار داشت. از جمله:
١- قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی میرزا
آقاسی ایروانی از مذهب علوی تورکی، سنیستیز نبود. در حالی که طریقت اردبیلیه در
دورهی شیخ حیدر-سلطان علی- و مخصوصا شاه اسماعیل اول سنیستیز بود. حتی شاه
اسماعیل اول علنا و رسما به کشتار سنیان و قتل عام و نسلکشی سنیان تورک و غیر
تورک در مناطق تحت حاکمیت خود دست زد. بر عکس، محمدشاه غازی و حاجی میرزا آقاسی عموما
با معتقدین مذاهب و ادیان، و در این میان سنیان به مدارا رفتار میکردند
٢- قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی
میرزا آقاسی ایروانی از مذهب علوی تورکی، قشری و فاناتیک نبود. محمدشاه غازی و
حاجی میرزا آغاسی هرگز در صدد تحمیل سیستماتیک باورها و یا سیاستهای مختلف خود بر
مخالفان و دیگر اندیشان بر نیامدند. در حالی که طریقت اردبیلیه در دورهی شیخ حیدر-سلطان
علی-شاه اسماعیل اول از همه جهت، چه اعتقادی، چه سیاسی، چه حکومتی، چه در عرصهی
خارجی، مخصوصا در عرصهی تحمیل عقاید مذهبی خود بر دیگراندیشان و حذف مخالفین، و
دخالت در امور داخلی همسایهگان و جنگافروزی و خشونتطلبی؛ یک جریان فوق العاده افراطی
و متعصب ستیزهجو و آشوبطلب بود.
٣- قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی
میرزا آقاسی ایروانی از مذهب علوی تورکی، ضد عثمانلی-ضد جهان تورکیک نبود. در حالی
که خاندان صفویه به ویژه در دورهی شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول و .... به طور
فاناتیک ضد عثمانلی بودند، حتی عثمانلیترسی و عثمانلیستیزی را به مولفهای از هویت
خود تبدیل کرده بودند. و این باعث شده بود که دولت قیزیلباشیه در طول عمر خود درگیر
و پیشگام جنگهای جانکاه و برادرکشی بی پایان با عثمانیان و دیگر تورکان اطراف
شود. در حالی که محمدشاه غازی قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی فارغ از بیماری
عثمانلیستیزی بودند و در نتیجه مرتکب برادرکشی و .... نگشتند و بر خلاف صفویان، بر
علیه اقوام و دولتهای تورک همسایه آلت دست دشمنان تورک و مسلمین نگردیدند.
٤- حاکمیت محمدشاه غازی قاجار و حاجی
میرزا آقاسی ایروانی بازیچه و ماشهی دولتهای ضد تورک اوروپایی دولتهای مسیحی و
ضد تورک اوروپایی نبود. بر عکس، این دو شخصیت مخصوصا بر دشمنی دیرین و عمیق
بریتانیا با قاجارها و عموما حاکمیت تورک در ایران واقف بودند و بدین جهت نیز با
سیاستهای بریتانیا در ایران و منطقه مخالفت میکردند. از این منظر، محمدشاه غازی
قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی از ضد امپریالیستترین حاکمان تورک تاریخ بشمار
میروند. در حالیکه سنیتیزی و فاناتیسم ضد عثمانلی در ترکیب با نبود شعور قومی
تورک، بسیاری از شاهان مشهور صفوی مانند شاه عباس اول را به ماشه و بازیچهی دولتهای
ضد تورک و ضد مسلمان اوروپایی و سلطنت وی را به خنجری بر پشت جهان تورکیک و دنیای
اسلام تبدیل کرد.
٥-قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی
از مذهب علوی، به مراتب خصلتهای تورکی بسیار بیشتری نسبت به قرائت شاه اسماعیل
اول از آن داشت. نزدیکی به تورکان سنی و عثمانیان در این امر موثر بودند. اما
دلیل عمده، آن بود که محمدشاه غازی، مانند آقا محمدخان قاجار و نادرشاه افشار و
... شخصا دارای شعور قومی تورک بود، مشروعیت سیاسی خود را از تورکیت اخذ و حاکمیت خود
را ادامهی حاکمیت مشروع تورک-تاتار-موغول بر منطقه میدانست و اینگونه هم تقدیم مینمود.
در حالی که انتساب به سلاطین تورک-تاتار-موغول و تقید به یاسا-تؤرهی آنها، منبع اصلی
مشروعیت سیاسی برای شاه اسماعیل و دیگر شاهان صفوی نبود. بلکه آنها مشروعیت خود
را از طریق انتساب به امامان شیعی تامین میکردند.
٦- قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی
میرزا آقاسی ایروانی از مذهب علوی تورکی، مخالف روحانیت شیعه –امامی بود. محمدشاه
غازی قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی به نقش روحانیت شیعهی امامی در عقبماندهگی
عمومی و مزمن جامعهی ایران، در سقوط دولت صفوی، در نهادینه شدن روندهای خانمانسوز
ذکر شده در بندهای قبلی (سنیستیزی، فاناتیسم، ضد عثمانلیگری و جنگطلبی در رابطه
با همسایهگان تورک و سنی، و بازیچهی دولتهای استعماری مسیحی-اوروپایی شدن)، و
حمایت بریتانیا از روحانیت شیعه بر علیه قاجارها واقف بودند. به همین سبب، نسبت به روحانیت
شیعه حسیات بسیار منفی داشتند.
٧-قرائت محمدشاه غازی قاجار و حاجی میرزا آقاسی ایروانی
از مذهب علوی تورکی، طبق سنن دولتمداری تورک-موغول، سکولار بود. محمدشاه غازی و
حاجی میرزا آقاسی به اصطلاح امروزی خواهان جدایی نهاد دین از دولت و مخصوصا عدم
دخالت صنف روحانیون شیعه امامی در امور دولتی بودند. آنها در این راستا حتی به
سرکوب روحانیون برجستهی شیعی که برای خود دولتی در دولت ایجاد کرده بودند
پرداختند. این، برعکس سیاست شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول و .... بود که نه
تنها متفق روحانیت شیعه بودند، بلکه با سیاستهایی که اتخاذ کردند، این صنف را تدریجا
بر دولت قیزیلباشیه حاکم گردانیده و بدین ترتیب مقدمات فروپاشی آن را فراهم نمودند...
No comments:
Post a Comment