Tuesday, July 11, 2023

گزارش تورکی گول‌په‌رچه‌ن‌لی داوود در معرفی اورمیه‌ منتشر شده ‌در سال ١٩٠٤

 

گزارش تورکی گول‌په‌رچه‌ن‌لی داوود در معرفی اورمیه‌ منتشر شده ‌در سال ١٩٠٤ 

مئهران باهارلی


در کتاب «اطلاعیه‌های سمینار زبان‌های شرقی در دانشگاه ‌سلطنتی فردریش ویلهلم، سال هفتم» منتشر شده ‌در برلین به ‌سال ١٩٠٤ به ‌زبان آلمانی[1]، مقاله‌ای طولانی – کتاب‌چه‌ای در باره‌ی لهجه‌های شرقی اوغوز غربی، و یا لهجه‌های تورکمانی زبان تورکی، با نام « مطالعات آزربایجان با خصوصیات لهجه‌ای تورکی جنوبی» به‌ قلم کارل فوی وجود دارد[2]. در این مقاله‌ نمونه‌هایی از دائره‌ی لغات، مکالمات، ضرب‌المثل‌ها، لطیفه‌ها، داستان‌های کوتاه‌ و گزارشاتی به‌ این لهجه‌های تورکی از ارزروم، تبریز و اورمیه‌ داده ‌شده‌ است.

در میان این نمونه‌ها دو گزارش جالب توجه‌ و مهم از اورمیه ‌- سخنان شفاهی یک طبیب آسوری اهل اورمیه ‌به ‌نام داوود به‌ زبان تورکی - وجود دارند. گزارش نخست در معرفی شهر اورمیه ‌و گزارش دوم ترجمه‌ی حال داوود است. وی در این دو گزارش اطلاعات ذی‌قیمتی در باره‌ی موقعیت زبان تورکی، رابط بودن زبان تورکی، تدریس تورکی در مدارس میسیونری، گروه‌های اقلیت دینی ساکن شهر و زبان‌های اولیه‌ی آن‌ها، جشن – فستیوال شانادیر - شانادئر، و گروه‌های کورد در محال اورمیه، ..... داده ‌است. در زیر متن اصلی تورکی این دو گزارش را با دو الفبای عربی و لاتین و قبل از آن توضیحاتی چند در باره‌ی مندرجات گزارشات داده‌ام.


بعضی ملاحظات کلیدی و مهم:

١-تعلق لهجه‌ی اورمیه ‌به‌ گروه‌ لهجه‌های تورکی آناتولی شرقی – جنوبی. در متون مربوط به ‌اورمیه، کلمات و تلفظاتی وجود دارند که ‌لهجه‌ی تورکی اورمیه‌ (و غرب آزربایجان و تورک‌ایلی) را بسیار نزدیک به‌ لهجه‌های تورکی در آناتولی شرقی و جنوبی و حتی یکی از آن‌ها می‌سازند (هر چند تمام این لهجه‌ها، همان گونه که از یک‌جا قرار داده شدن لهجه‌های ارزروم و تبریز و اورمیه در این کتاب‌چه هم آشکار است، در اساسا داخل در لهجه‌های تورکمانی زبان تورکی – اوغوز غربی قرار دارند). مانند موسولمانMüsülman  (به ‌جای موسه‌لمانMüselman )، آزیربایجانAzırbaycan  (به ‌جای آزه‌ربایجانAzerbaycan )، مه‌هیزMehiz  (محض)، دیشیDişi  (زن)، یئلکه‌نYélken  (بادبان کشتی)، ته‌مموز Temmuz  (ماه ‌تمّوز، جولای)، چوْرÇor  (شور)، جه‌له‌ب – جَلَب Celeb (١-قویون و اه‌تی ییییله‌ن باشقا حیوان‌لار گئچی، سیغیر، ده‌وه، .... سوروسو ٢-بو حیوان سوروله‌ری‌نی گه‌تیریپ اه‌ت‌چی‌له‌ره ‌(قصاب‌لارا) ساتان بؤیوک تاجیرله‌ر). وجود کلمات چوْر به جای شور و یاخچی به جای یاخشی در این متن هم، از تاثیرات لهجه‌های آناتولی (تبدیل حرف ش به حرف چ، مانند تبدیل شوربا به چوربا و ....) است.

در قسمت مربوط به ‌کوردها کلمه‌ی کوردی په‌سته‌کPestek  ذکر شده‌ است (قابا کئچه‌ده‌ن کؤینه‌ک، جه‌پکه‌ن، یئله‌ک، جیلیققا؛ قسمی نیم تنه ‌از نمد خشن که ستوربانان و مهتران اصطبل و چابوک سواران پوشند. جامه‌ای از نمد بی آستین یا از پارچه‌ ی پشمین زفت، نیم تنه‌ی نمدین سخت خَشن، نیم تنه، یَلک، ...).

٢-نام زبان ما تورکی است. در این متن هم، نام زبان ما به‌ صورت صحیح «تورکی» آمده ‌است. تلاش برای تغییر نام تورکی از طرف مراکز و جریانات تورک‌ستیز (شرق‌شناسی صلیبی، پان‌ایرانیسم، آزربایجان‌گرایی، ...)، مولفه‌ای اساسی از سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی تورک در ایران است که‌ با انقلاب مشروطیت پدیدار شده ‌است. (در این متن داوود در دو جا تورکی را زبان آزربایجان توصیف کرده است. به نظر می‌رسد در این دو مورد، تلاشی برای محدود ساختن تورکی صرفا به ناحیه‌ی آزربایجان – یکی دیگر از مولفه‌های سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی تورک در ایران - وجود دارد).

٣-تلفظ تورکی نام ایرانیک آزربایجان بر اساس قانون هماهنگی اصوات تورکی. داوود در یک جا آزربایجان را طبق قانون هماهنگی اصوات تورکی و به‌ صورت آزیربایجان تلفظ کرده ‌است. فورم آزربایجان، که ‌تلفظ عربی کلمه‌ی آتورپاتگان ایرانیک است، به ‌سبب وجود فتحه ‌بعد از الف (آذَر-آزه‌ر) با قواعد هماهنگی اصوات تورکی هم‌خوان نیست. به ‌همین سبب همیشه‌ مشکل زا بوده، در تلفظ مردم و حتی بعضی از متون و نشریات تورک، تلاش‌هایی برای تورکیزه‌ کردن آن از جمله ‌با تلفظ به‌ صورت‌های آزاربایجانAzarbaycan ، آزیربایجانAzırbaycan  وجود داشته ‌است.

٤- تورکان شیعی و سنی به‌ عنوان اهالی اصلی و عمده‌ی اورمیه. داوود اهالی تورک اورمیه‌ را به ‌دو قسمت شیعه ‌و سنی تقسیم کرده ‌که ‌رفتاری جالب توجه‌ است. زیرا اغلب در اشاره‌ به ‌تورک‌های منطقه، ذکری از تورک‌های سنی نمی‌شود. با این همه ‌تقسیم‌بندی داوود هم جامع و دقیق نیست، زیرا او تورک‌های علوی (علی‌اللهی) را جداگانه‌ ذکر نکرده ‌و در تورک‌های شیعه‌ ملحوظ نموده ‌که ‌رفتاری نادرست است. دقیق‌تر آن است ‌که گفته شود شود تورک‌های دیندار اورمیه ‌سنتا مرکب از شیعه‌ها، علوی‌ها و سنی‌ها هستند.

٥-زبان عمومی و رابط بودن تورکی: داوود می‌گوید تورکی زبان همه، یعنی زبانی «عمومی» است، زیرا غیر تورک‌ها هم، بدان صحبت می‌کنند. این بیان ضمنا تورکی را زبان «رابط» بین اقوام هم می‌کند.

٦- آموزش به‌ زبان مادری در مدارس. داوود در ترجمه‌ی حال خود می‌گوید آسوری‌ها (و مطمئنا ارمنی‌ها هم) در مدارس نخست زبان خود را به ‌سبب آن که ‌زبان مادری است یاد می‌گیرند. آموزش به ‌زبان مادری در مدارس اولین سنگ بنای شعور ملی است. ضعیف بودن شعور ملی تورک در میان ملت تورک ساکن در ایران هم عمدتا به ‌سبب نبود سنت تحصیل منحصرا به ‌زبان تورکی در آغاز و پس از آن یادگیری زبان‌های دیگر است. دولت ایران نیز دقیقا به‌ همین دلیل، یعنی جلوگیری از ایجاد شعور ملی تورک، از دوره‌ی مشروطیت به‌ این سو تحصیل و تعلیم و تعلم به‌ زبان تورکی برای تورک‌ها و تاسیس شبکه‌ی مدارس تورک‌زبان در مناطق ملی تورک و در راس آن‌ها تورک‌ایلی را ممنوع کرده ‌است.

٧- آسوری‌ها و ارمنی‌های اورمیه ‌در عمل دوزبانه ‌بودند. داوود می‌گوید نصرانی‌ها و ارمنی‌ها از کودکی تورکی را یاد می‌گیرند. از این مشاهده ‌می‌توان نتیجه ‌گرفت که ‌آسوری‌ها و ارمنی‌های اورمیه ‌در عمل بسیار نزدیک به دوزبانه‌گی‌ بودند. زیرا به‌ گفته‌ی او در همین گزارش آنها تورکی را از کودکی یاد می‌گیرند و به‌ آن صحبت می‌کنند.

٨-تحصیل تورکی در مدرسه. ‌داوود در گزارش ترجمه‌ی حال ذکر می‌کند که ‌بعد از یادگیری زبان مادری، از سیزده‌ ساله‌گی تا شانزده‌ ساله‌گی به‌ مدت سه ‌سال زبان تورکی را در مدرسه ‌تحصیل کرده ‌است. این بیان نشان می دهد که ‌اولا مدارس میسیونری اورمیه‌ – که‌ مانند همه‌ جای دنیا – در ایران و تورک‌ایلی هم به ‌تدریس و آموزش زبان‌های بومی اهمیت می‌دادند – در اورمیه‌ زبان تورکی را تدریس می‌کردند. دوما تورکی زبان بومی و محلی اورمیه ‌بود. (مقایسه کنید رفتار انسانی آموزش به زبان تورکی مردم توسط مدارس میسیونری، و ممنوعیت ضد انسانی آموزش به زبان تورکی در مدارس دولت ایران ظاهرا مسلمان را. مناسبت این دولت در رابطه با حقوق ملی و زبانی مناطق غیر فارس، رفتاری ماورای رفتار یک دولت اشغال‌گر در مناطق اشغالی است).

٩-تورکی بودن زبان مادری و اول یهودیان اورمیه. ‌داوود در حالی که ‌زبان تورک‌ها و آسوری‌ها و ارمنی‌ها و کوردها را ذکر کرده، اشاره‌ای به‌ زبان یهودی‌ها نکرده ‌است. زیرا یهودی‌های اورمیه ‌تورکی را به ‌عنوان زبان اول خود به کار می‌بردند. به‌ عبارت دیگر این گروه، تورک‌های موسوی بودند.

١٠-اسم جوهود.داوود اسم اقلیت یهودی را به ‌صورت «جوُهوُد» ذکر کرده ‌که ‌همان فورم فارسی - عربی جهود است. در لهجه‌ی تورکی اورمیه‌ یهودیان «جۆوۆتCüvüt » نامیده‌ می‌شوند. هر چند خود یهودیان تورک این نام‌گذاری را نمی‌پسندند.

١١-نبود اهالی کورد در شهر اورمیه، حضور آن‌ها در محال اورمیه. داوود تاکید می‌کند که ‌کوردها در محال اطراف اورمیه‌ و نه ‌در شهر اورمیه‌ ساکن هستند و صرفا برای تجارت به ‌شهر می‌آیند. وی سخنی از تدریس کوردی در مدارس هم نمی‌کند، زیرا در اورمیه کورد بومی وجود نداشت.

١٢-ترسیم استریوتیپ منفی و شیطان‌سازی از کوردها، در حد نژادپرستی. طولانی‌ترین بند گزارش داوود در باره‌ی کوردهای اطراف اورمیه است. وی در این بند، یک تصویر و استریوتیپ فوق العاده‌ منفی و بنا به ‌استانداردهای امروزی نژادپرستانه‌ (از جمله با متصف کردن کل یک گروه به صفات و رفتارهایی مذموم) از کوردها می‌دهد: کوردها کارشان دزدی و راه‌زنی است، کار کردن را دوست ندارند، حتی عیب می‌شمارند، ستیزه‌گری و دزدی را فضیلت می‌دانند، هر کورد برای خود یک بیگ است و در خانه‌اش یک اسب، نیزه، شمشیر و توفنگ، برای دزدی و راه‌زنی آماده ‌دارد. ... این بیانات نشان‌گر وجود ذهنیات و اندیشه‌های نژادپرستانه ‌در این فرد آسوری – داوود – است. هرچند عده‌ای عمومی بودن این ذهنیات و اندیشه‌های نژادپرستانه بر علیه مسلمانان و تورک‌ها در میان جامعه‌ی آسوری (تحت تاثیر تبلیغات و «تربیت» میسیونرهای مسیحی غربی) را مطرح کرده‌اند.

١٣-خصومت شدید بین مسیحیان و کوردها. سخنان داوود و استریوتیپ نژادپرستانه‌ی او در باره‌ی کوردها، دشمن‌شماری کوردها از طرف آسوریان وقت را نشان می‌دهد. اما این دشمن‌شماری یک طرفه‌ نبود، کوردها هم دشمنی عمیقی با مسیحیان (آسوری و ارمنی) داشتند. چناچه ‌بنا به داوود، ‌کوردها مخصوصا تاراج و قتل مسیحیان را یک واجب دینی و دارای ثواب و پاداش اخروی می‌دانستند.

١٤-حضور گروه‌های میسیونری غرب برای تربیت و تقویت مسیحیان. بنا به‌ داوود در اورمیه ‌خارجیان، کشیش‌هایی از یئنگی دونیا (دنیای جدید، آمریکا)، انگلستان و فرانسه‌ برای تربیت کردن مسیحیان وجود داشتند. فعالیت‌های میسیونری مسیحی غربی مذکور که‌ در ظاهر با نیات هم‌بسته‌گی دینی با جوامع مسیحی بومی بود، در عمل در هماهنگی با فعالیت‌های سیاسی و نظامی آن‌ها و در خدمت سیاست‌های استعمارگرانه‌ی آن‌ها، و به‌ طور مشخص بالا بردن سطح فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جوامع مسیحی در منطقه ‌به ‌منظور ایجاد کشورهای آسورستان و ارمنستان و ... بزرگ، به عنوان دیوار و سد حائل بین عثمانلی و تورک‌های قفقاز – تورک‌ایلی، و ایجاد نفرت بر علیه همسایگانشان و در راس آنها تورکها بود. این فعالیت‌ها ‌در اورمیه ‌هدف ثانویه‌ی تغییر دموگرافی بر علیه‌ تورک‌ها و بر له ‌مسیحیان و تاسیس دولت آسورستان بزرگ به‌ پایتختی اورمیه‌ را دنبال می‌کرد. 

١٥-دریاچه‌ی اورمیه‌ و فواید طبی آب آن. داوود اطلاعاتی در باره‌ی دریاچه‌ی اورمیه ‌می‌دهد: آب دریاچه ‌توسط ١٢ رودخانه‌ی بزرگ تامین می‌شود، نمک آب بسیار زیاد است در حدی که ‌آن را غیر قابل نوشیدن می‌کند. مردم مجاز هستند که‌ رفته ‌و بدون پرداخت هر گونه‌ وجهی، نمک دریاچه‌ را (برای مصرف شخصی، تجارت؟) بیاورند. آب دریاچه‌ و شنا کردن در آن برای بعضی امراض، از جمله‌ بیماری‌های پوستی، مفاصل و چشم درد مفید است. در دریاچه‌ کشتی‌های کوچک دارای بادبان و پارو وجود دارند. در اطراف دریاچه‌ پرنده‌گانی که‌ گوشت آن‌ها قابل خوردن است وجود دارد و مردم آن‌ها را با تله‌گذاری شکار می‌کنند.

١٦- شه‌ننادیر – شانادیر- شانادئر و معنی عمومی آن. داوود اطلاعات مهمی در باره‌ی فستیوال شانادئر داده‌ است. او نام این فستیوال را به ‌دو صورت شانادیر (Şanadır) و شه‌ننادیر (Şennadır) تلفظ کرده ‌که‌ می‌تواند در ریشه‌شناسی این نام مفید باشد. او ذکری از انگور نکرده ‌بلکه ‌می‌گوید این فستیوال مخصوص دریا است و در ٣ تموز - جولای (١٢ تیر) جشن گرفته ‌می‌شود. مردم صبح زود به ‌دریا برای شنا می‌روند، و تا عصر مردان در یک طرف و زنان در طرف دیگر، در آن شنا می‌کنند. در حالی که‌ امروزه ‌شانادئر به ‌عنوان جشن انگور (اوزوم) و محصولات انگور (چاخیر – شراب، به‌کمه‌ز - دوشاب، ...)، بدون داشتن اختصاص به‌ دریا (اما شاید در روستاهای نزدیک به‌ دریا) و در دهه‌ی آخر شهریور برگزار می‌شود.

(شانادئر - شانادیر - شه‌ننادیر: ١-ته‌مموز آیی‌نین اوچونده‌ قوت‌لانان اورمو گؤلو بایرامی ٢-آچیق هاوا شه‌ن‌لییی، آچیق هاوادا قوت‌لانان ائیله‌نتی‌لی بایرام ٣-اورمودا قوت‌لانان اوزوم و اوزوم اورون‌له‌ری چاخیر، په‌کمه‌ز، ... بایرامی)

١٧-غفلت ولی‌عهد قاجار. داوود داستان آمدن ولی‌عهد (محمدعلی میرزا) به ‌مدرسه‌ی آمریکایی در اورمیه ‌برای مشاهده‌ی وضع تحصیلی دانش‌آموزان را روایت کرده‌ می‌گوید ‌او در حضور ولی‌عهد دو متن، یکی فارسی و دیگری انگلیسی را خواند. این داستان مسیر نادرستی را که ‌دولت قاجاری در آن افتاده ‌بود و لاقیدی او به ‌زبان ملی تورکی و تعلیم و تعلم به ‌تورکی و نظام تحصیلی تورک و مدارس تورک را نشان می‌دهد. زیرا: ولی‌عهد تورک دولتی تورک از شهر تورک تبریز ولی‌عهدنشین برای بازدید از مدرسه‌ای در یک شهر دیگر تورک – اورمیه ‌می‌آید، اما دانش‌آموز در مقابل او نه ‌یک متن تورکی، زبان مردم اورمیه و خاندان سلطنتی قاجار، بلکه ‌یک متن فارسی و یک متن انگلیسی را می‌خواند....

١٨-اشتباهات متن. در متن چند اشتباه‌ جزئی در ثبت کلمات وجود دارد: نوشتن محله ‌به‌ جای محال، بای به‌ جای به‌ی، قیلیغی به جای قیلیجی، تانیلدیم به جای تانیدیلدیم، ....

١٩-کاربرد کلمات فارسی به ‌جای کلمات تورکی معمول. داوود در مواردی به‌ جای کلمات تورکی کلمات فارسی را به کار برده‌ است. کنار به‌ جای قیراق، دریا به ‌جای گؤل و ده‌نیز، تله ‌به ‌جای توزاق، جوهود به ‌جای جوووت، ... احتمالا تحصیلات داوود در دارالفنون تهران در کاربرد کلمات و اصطلاحات فارسی توسط او به هنگام صحبت کردن به تورکی، موثر بوده است.

٢٠-کاربرد اصطلاح استعماری صاحب. داوود در گزارش خود میسیونرهای مسیحی آمریکایی - اوروپایی را «صاحب» نامیده است. این اصطلاح به معنی ارباب و آقا و مولا و یادگار دوران استعمار انگلیس در هندوستان (و پاکستان و افغانستان و ....) است. مسیحیان وقت در منطقه هم به سبب متفق دول استعمارگر صلیبی و تحت الحمایه‌ی آن‌ها بودن، آن‌ها را به عنوان صاحب و ارباب و ... خود می‌دیدند و می‌نامیدند. اما تورک‌های منطقه هرگز عنوان صاحب را بکار نمی‌بردند.

پایان نوت مئهران باهارلی

 

17. BESCHREIBUNG VON URMIA (URMIA)

[اوُرموُنون تانێتێمێ-١٩٠٤]

اوُرموُ شه‌هه‌ری بؤیۆک شه‌هه‌ر دئییل. به‌ قدرِ آتمێش مین جمعیتی وار. اغلبِ جمعیت مۆسۆلمان‌ [تۆرک]دێر. آزێ مسیحی‌دیر. مۆسۆلمان [تۆرک] جمعیتی ایکی فرقه‌دیر، چوْخوُ شیعه، چوْخ آز[ێ] سۆننی.

مسیحی ده ‌ایکی فرقه‌دیر. چوْخوُ نصرانی، آزێ ائرمه‌نی. چوْخ آز جوُهوُد دا ‌وار. تۆرکی دیلی - کی آزێربایجان اوْلسوُن -هاممێ مخلوق دانێشێر. آمما مۆسۆلمان‌لار [تۆرک‌له‌ر] نصرانی یا ائرمه‌نی دیلی دانێشابیلمه‌زله‌ر. نصرانی‌له‌ر و ائرمه‌نی‌له‌ر اوُشاق‌لێق‌دان تۆرکی ده‌‌ دانێشێرلار.

خارجی ملّت ده ‌آز وار اورمودا. آنجاق یئنگی دونیا، اینگیلیس و فیرانسا که‌شیش‌له‌ری وار کی مسیحی ملّتی‌نه ‌تربیه ‌وئرمه‌یه ‌اوردادیرلار.

اوُرموُ محالێ‌ندا کۆرد که‌ندله‌ری وار. هاممێ‌سێ اهلِ تسنّن‌دۆر و کۆرد دیلی دانێشێرلار. جمعی چادێرنشین‌دیر. داغ‌دا چوْخ داوارلاری وار، داوار سۆتۆنده‌ن و قایماغێ‌ندان شه‌هه‌ره ‌ساتماغا گه‌تیریرله‌ر. داغ‌دا چوْخ آت جه‌له‌ب‌له‌ری ده‌‌ وار، چوْخ آت آلێش وئریشی ائیله‌رله‌ر. داوار یۆنۆنده‌ن په‌سته‌ک توْخوُرلار و کئچه ‌بؤرک اوْلسوُن قایێرێرلار. جوْراب دا یۆن‌ده‌ن توْخوُرلار، بازارا گه‌تیریپ ساتارلار. چؤله ‌چێخماق، کروان سوْیماق، داوار سوْیماق، آت، اینه‌ک، اؤکۆز، قاتێر جه‌له‌بی گه‌تیرمه‌ک و گئجه‌ و گۆندۆز ایش‌له‌ری اوْغوُرلوُق‌دوُر. ایش‌له‌مه‌یه‌‌ هئچ مئییل‌له‌ری یوْخ‌دوُر. آرالارێ‌ندا چوْخ عاییب‌دیر. اگر بیر آدام اوْغوُرلوُق ائیله‌مه‌سه ‌و ائیله‌یه‌بیلمه‌سه، ملامت ائیله‌رله‌ر، دییه‌رله‌ر: سه‌ن آدام دئییل‌سه‌ن. دییه‌رله‌ر: هر کیم کی چؤل‌ده ‌‌و اوْغوُرلوُق‌دا و داعوادا اؤلسه، اوْ چوْخ مرد آدام‌دێر. هر کیم کی یئری‌نده ‌‌ناخوْش اوْلوُپ و یاتسا، اؤله‌ن‌ده‌ دییه‌رله‌ر: اوْ بهشته ‌‌گئتمه‌ز، چون داعوادا، اوْغوُرلوُق‌دا اؤلمه‌ییپ‌دیر. مخصوص مسیحی‌له‌ری سوْیماق و اؤلدۆرمه‌ک اوْلارا فرض‌دیر، احسن‌دیر و ثواب‌دێر. بعضی‌سی عشیره‌دیرله‌ر. هر کس اؤزۆنه‌‌ بیر به‌ی‌دیر. هر کسین بیر آتێ، نیزه‌سی و قێلێجێ و تۆفه‌نگی ائوده‌‌ وار. محض اوْغوُرلوُق جهتی‌نه.

اوُرموُ شه‌هه‌ری‌نه‌‌ یاخێن بیر کیچیک دریا وار. ایکی ساهات آت یوْلوُ شه‌هه‌رده‌ن اوُزاق‌دێر. بوُ دریا اوْن‌ایکی بؤیۆک چای‌دان قایرێلێپ. دریادا چوْخ دوُز وار. اوْ جهته ‌سوُیوُ ایچمه‌لی دئییل. جمیع اوُرموُ خالقێ دریادان دوُز گه‌تیریرله‌ر. هر کس آزاددێر مۆفته ‌گئتسین دوُز گه‌تیرسین. مفاصل [ایچۆن] دریانێن چوْر سوُیوُنوُن ایچی‌نده ‌چیممه‌ک چوْخ مصلحت‌دیر. گؤز آغرێ‌سێ ایچون ده، بعضی مرضِ جلد اۆچۆن ده ‌یاخچێ‌دێر. کیچیک گه‌می‌له‌ریمیز وار، اۆستۆنده‌کی کۆره‌ک‌له‌ن و یئلکه‌ن‌له‌ن سۆرۆرله‌ر. یئمه‌لی قوُش دریا کنارێ‌ندا چوْخ قوْنار، تله ‌ایله‌ن توُتارلار.

ایل‌ده‌‌ بیر دفعه‌‌ تمموُز آیێ‌نێن اۆچۆنده ‌[٣ جولای، ١٢ تیر] بوُ دریانێن بیر شه‌ننادێرێ (شانادێرێ) وار. سحر تئزده‌ن گئده‌رله‌ر، آخشاما کیمین دریادا چیمه‌رله‌ر، کیشی‌له‌ر بیر طرف‌ده، دیشی‌له‌ر (آروات‌لار) بیر طرف‌ده.

16. SELBSTBIOGRAPHIE DAUDS (URMIA)

[داوودون اؤزگئچمیشی]

مه‌ن ترجمه‌یِ حالێمێ سیزه ‌بیان ائیله‌یه‌جه‌یه‌م.

رجب المرجّب آیێ‌نێن اوْن بیرین‌ده ‌موافقِ تاریخِ مسیحیه ‌سنه‌یِ مین سه‌ککیز یۆز آلتمێش سه‌ککیزده ‌‌اوُرموُ شه‌هه‌ری‌نده‌- کی توابعِ ایران اولسوُن – گۆل‌په‌رچه‌ن که‌ندی‌نده ‌آنادان دوْغوُلدوُم. آتامێن آدێ نیسان‌دێر، آنامێن نرگیس.

سه‌ککیز یاشێم‌دان مدرسه‌یه ‌‌گئتمه‌یه ‌‌با‌ش‌لادێم. الیف بئی کیتابێ‌نێ اوْخوُماغا باش‌لادێم. چۆن مه‌ن مسیحی‌یه‌م، اوّل نصرانی دیلی‌نی اوْخوُماغا، البتّه‌‌ مجبور ایدیم باش‌لایام. چۆن آنادیل‌دیر. جدید سوریانی اوخوُدوُم اوْن‌ایکی یاشێما کیمی. اوْن‌اوچ یاشێم‌دا کؤهنه ‌سوریانی و تۆرکی‌یِ آزه‌ربایجان‌ێ اوْخوُماغا باش‌لادێم تا اوْن‌آلتێ یاشێما کیمین. اوْن‌آلتێ یاشێم‌دا عربی و اینگیلیز[ی]، آمئریکا صاحاب‌لارێ مدرسه‌سی‌نده ‌شروع ائله‌دیم تا ییرمی‌ایکی یاشێما کیمین. بوُ بین‌ده ‌حکیم‌لیک علمی‌نی ده ‌‌همان مدرسه‌ده‌‌ تحصیل ائیله‌دیم.

ییرمی‌ایکی یاشێم‌دا بیزیم ولی‌عهد تبریز شه‌هه‌ری‌نده‌ن اوُرموُ شه‌هه‌ری‌نه ‌تشریف آپاردێ. همان مدرسه‌یِ مذکوردا ولی‌عهدین منظوروُ اوْلدوُ کی شایێردلارێن درسی‌نه ‌‌تاماشا ائیله‌سین. همان وقت ده ‌پیش‌کارِ آزه‌ربایجان - کی حؤکم‌رانِ تبریز اوْلسوُن، ولی‌عهدین دستگاهێ‌ندا کی ولی‌عهدیله‌ن گه‌لمیشدی، چۆن بنده‌نی چوْخ ایل‌له‌ر بوُن‌دان ایره‌لی تانێردێ، اونوُن تشویقی‌یله‌ن ولی‌عهده‌ تانێ[دێ]لدێم. خلاصه، ‌موافقِ حؤکمِ حضرتِ والا ایکی صفحه ‌‌فارسی و اینگیلیز[ی] خدمتی‌نده ‌‌اوْخوُدوُم. چوْخ حظّ ائیله‌دی‌له‌ر. اوْ جهته ‌قارار قوْیدوُلار کی ایکی ایل تئهران‌دا دارالفنون‌وُن مدرسه‌سی‌نده ‌‌تکمیلِ فارسی و انگلیسی و طبابت ائیله‌ییم. بارێ تئهرانا گئتدیم، تحصیله ‌‌مشغول اوْلدوُم.


(URMUNUN TANITIMI)

Urmi şeheri böyük şeher déyil. Bé qedr-i atmış min cem’iyeti var. Eğleb-i cem'iyet Müsülman’dır, azı Mesîhî’dir. Müsülman cem'iyeti iki firqedir, çoxu Şi’e, çox az Sünni. Mesîhî de iki firqedir, çoxu Nesrânî, azı Érmeni. Çox az Cuhûd da var. Türki dili ki Azırbaycan olsun, hammı maxluq danısır, amma Müsülmanlar Nesrânî ya Érmeni dili danışabilmezler. Nesrânîler ve Érmeniler uşaqlıqdan Türki de danışırlar.

Xârici millet de az var Urmi’de, ancaq Yéngi Dünya, İngilis ve Feranse keşişleri var ki Mesîhî milletine terbiye vérmeye ordadırlar.

Urmi’nin mehâlında Kürd kendleri var. Hammısı Ehl-i Tesennün’dür ve Kürd dili danışırlar. Cem'i çadırnişindir. Dağda çox davarları var. Davar sütünden ve qaymağından şehere satmağa getirirler. Dağda çox at celebleri de var. Çox at alış vérişi éylerler. Davar yününden pestek toxurlar ve kéçe börk olsun qayırırlar. Corab da yünden toxurlar, Bazara getirib satarlar. Çöle çıxmaq, kervan soymaq, davar soymaq; at, inek, öküz, qatır celebi getirmek ve géce ve gündüz işleri oğurluqdur. İşlemeye héç méyilleri yoxdur. Aralarında çox éyibdir. Eger bir adam oğurluq éylemese ve éyleyebilmese, melâmet éylerler, diyerler: sen adam déyilsen. Diyerler: her kim ki çölde ve oğurluqda ve de’vada ölse, o çox merd adamdır. Her kim ki yérinde naxoş olub ve yatsa, ölende diyerler: 0 béhişte gétmez, cün de’vada, oğurluqda ölmeyibdir. Mexsus Mesîhîleri soymaq ve öldürmek olara ferzdir, ehsendir ve sevabdır.

Be’zisi eşiredirler. Her kes özüne bir beydir. Her kesin bir atı, nîzesi ve qılığı ve tüfengi évde var, mehiz oğurluq cehetine.

Urmi şeherine yaxın bir kiçik derya var. İki sahat at yolu şeherden uzaqdır. Bu derya on iki böyük çaydan qayrılıb. Deryada çox duz var. O cehete suyu içmeli déyil. Cemi’-I Urmi xalqı deryadan duz getirirler. Her kes azaddır müfte gétsin duz getirsin. Mefâsil [içün] deryanın çor suyunun içinde çimmek çox meslehetdir. Göz ağrısı içün de, be’zi merez-i cild içün de yaxçıdır.

Kiçik gemilerimiz var, üstündeki küreklen ve yélkenlen sürürler. Yémeli quş derya kenarında çox qonar, tele ilen tutarlar. İlde bir defe temmuz ayının üçünde bu deryanın bir şennadırı (şanadırı) var. Şeher tézden géderler, axşama kimin deryada çimerler, kişiler bir terefde, dişiler (arvatlar) bir terefde.

(DAVUD‘UN ÖZGÉÇMİŞİ)

Men tercüme-yi halımı size beyan éyleyeceyem. Receb el-mürecceb ayının on birinde muvâfiq-i târix-i Mesihiye séne-yi min sekkiz yüz atmış sekkizde Urmi şeherinde ki tevâbi-i İran olsun, Gülperçen kendinde anadan doğuldum. Atamın adı Nîsân’dır, anamın Nerkis.

Sekkiz yaşımdan medreseye gétmeye başladım. Elif béy kitâbını oxumağa başladım. Çün men Mesîhiyem, evvel Nesrânî dilini oxumağa elbette mecbur idim başlayam, çün ana dilidir. Cedid Süryâni oxudum on iki yaşa kimin, on üç yaşımda Köhne Süryani ve Türki-yi Azerbycan’ı oxumağa başladım ta on altı yaşıma kimin. On altı yaşımda Erebi Ve İngiliz[i] Amériqa sahabları medresesi’nde şuru’ éyledim ta iyirmi iki yaşıma kimin. Bu béynde hekimlik élmini de heman medresede tehsil éyledim.

İyirmi iki yaşımda bizim Veliehd Tebriz şeherinden Urmi şeherine teşrif apardı. Heman medrese-i mezkürde ki Veliehd’in menzuru oldu ki şayirdlerin dersine tamaşa éylesin, heman vext de pişkâr-ı Azerbaycan ki hökmüran-ı Tebriz olsun, Veliehd’in destgahında ki Veliehd ilen gelmişdi, çün bendeni çox iller bundan ireli tanırdı, onun teşviqiylen Veliehde’ tanı[dı]ldım. Xulâse müvâfiq-i hökm-i hezret-i vâlâ iki sefhe Farsi ve İngiliz[i] xidmetinde oxudum. Çox hezz éylediler. O cehete qarar qoydular ki iki il Téhran’da Darülfunun Medresesi’nde tekmîl-i Farsi Ve İngilisi ve tebâbet éyleyim. Bari Tehran’a gétdim, tehsîle meşqul oldum.

URMU GÖLÜNDE GEMİ QAYIRMA, BATI AZERBAYCAN, TÜRKİLİ

اورمو گؤلونده گه‌می قاییرما، باتی آزه‌ربایجان، تورک‌ایلی

Schiffbau am Urmiasee, West-Aserbaidschan, Türkili

Shipbuilding on Lake Urmia, West Azerbaijan, Türkili


[1] Mitteilungen des seminars für orientalische sprachen an der königlichen friedrich-wilhelms-universität zu berlin, JAHRGANG VII. ERSTE ABTEILUNG: OSTASIATISCHE STUDIEN, Herausgegeben von dem stellvertr. Director prof. dr. eugen Mittwoch, Berlin 1904. Kommissionsverlag von Georg Reime

https://books.google.com/books?id=lxDgAAAAMAAJ&pg=RA3-PA252&lpg=RA3-PA252&dq=18.+Die+Baumwollendiebe+(Urmia.)&source=bl&ots=THbwKtrI09&sig=ACfU3U07j6hR5n4e9lcDwsLU_o4mLDc3KA&hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwiG1J6e3-__AhWJtokEHUt9DTcQ6AF6BAgPEAM#v=onepage&q&f=false

اطلاعیه‌های سمینار زبان شرقی در دانشگاه‌ رویال فردریش ویلهلم در برلین، سال هفتم، گروه ‌اول: مطالعات آسیای شرقی

[2] Karl Foy: Azerbajğanische Studien mit einer Charakteristik d. Südtürkischen. II. 255

1 comment:

  1. گول په رچن ایندی ده گول پرجین آذینا امامزادا یولوندا بیر کند آذی دیگولپرجین که فارسلاشذیرما سوره سینده ن سورا گلپاشین ه چئوریلیب آمما هله ده خلق آراسیندا گول پرچین سسله نیر

    ReplyDelete