فارسستان در یک نگاه
مئهران باهارلی – ٢٠٠٨
مقالهی اصلی:
فارسستان، فارسیه، فارسیستان، پرشیا، پرسیا Farsestan, Farsistan, Farsiye, Farsiyeh,
Persia
قسمت اول:
فارسستان در یک نگاه - مئهران باهارلی - ٢٠٠٨
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/04/blog-post_26.html
قسمت دوم:
پدیدههای نو، نامهای نو: فارسستان، منطقهی ملی فارسنشین در شرق و مرکز کشور- مئهران باهارلی - ٢٠٠٨
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_25.html
سؤزوموز
مساحت و جمعیت فارسستان
منطقهی
ملی فارس، مملکت «فارسستان» و یا «فارسستان اتنیک» منطقهی سکونت پیوستهی فارسها
و فارسزبانها در ایران است. (کلمهی «اتنیک» در ترکیب فارسستان اتنیک و لورستان
اتنیک و کوردستان اتنیک و .... ، برای تاکید بر تمایز بین فارسستان و لورستان و
کوردستان و ... به عنوان نامهای تاریخی و استانی و ....، از فارسستان و لورستان و
کوردستان و .... به عنوان نام منطقهی ملی به ترتیب فارسنشین، لورنشین، کوردنشین
و ... است). فارسستان اتنیک به تقریب به جز شمال، غرب و جنوب شرقی ایران باقیماندهی
نواحی شرقی، مرکزی و جنوبی آن را در بر میگیرد. مملکت فارسستان از قسمتهای فارسنشین
استانهای سمنان، خراسان جنوبی، یزد، کرمان و بخشهائی از استانهای اصفهان، فارس،
تهران، قوم، خراسان رضوی و مرکزی تشکیل میشود. در اینجا تاکید بر کلمات «قسمتها»
و «بخشها» ضروری است، زیرا قسمت عمدهای از استانهای تهران، قوم و مرکزی جزئی از
«تورکایلی»؛ بخشی از خراسان رضوی جزئی از «افشاریورت»، و بخشهائی از استانهای
اصفهان و فارس جزئی از «قاشقاییورت» و «لورستان» اتنیک هستند. در داخل فارسستان نیز
جزیرههای زبانی گروههای ملی کمشمار (اقلیتهای ملی) اغلب ایرانیکزبان غیر فارس،
به ویژه در غرب آن وجود دارند.
در حال حاضر فارسستان حدود ٥٠ درصد از کل مساحت ایران و حدود ٣٠ در صد از کل جمعیت آن را شامل میشود. فارسستان با داشتن تراکم جمعیتی کمتر از ٢٠ نفر در کیلومتر مربع (آمارهای سال ٢٠٠٠)، پس از بلوچستان و لارستان، دارای کمترین تراکم جمعیتی در میان ممالک و یا مناطق ملی ایران است. مقایسه کنید با تبرستان (مازندران اتنیک) با تراکم جمعیتی ٢٣٠ نفر در کیلومتر مربع، تورکایلی با تراکم جمعیتی بیش از ٧٠ نفر در کیلومتر مربع و کوردستان اتنیک با تراکم جمعیتی ٤٠ نفر در کیلومتر مربع. برخی از شهرهای فارسستان اتنیک عبارتند از: دماوند، محلات، دلیجان، خمین، مشهد، قائنات، سبزوار، تربت حیدریه، نیشابور، تربت جام، فردوس، طبس، تایباد، اصفهان، شهرضا، نجفآباد، گلپایگان، خوانسار، کاشان، نائین، اردستان، نطنز، شیراز، کرمان، جیرفت، رفسنجان، بم، بافت، بندرعباس، یزد، سمنان، دامغان، گرمسار (قشلاق)، ...
توسعهی سیاسی، صنعتی و اقتصادی فارسستان
بخش اعظم فارسستان اتنیک بیآب و یا کمآب بوده و از صحراها تشکیل یافته است. دو دشت مشهور ایران یعنی دشت کویر (٢٠٠٠٠٠ کیلومتر مربع) و دشت لوت (١٦٦٠٠٠ کیلومتر مربع) در فارسستان قرار دارند. در بخشهای داخلی و شرقی فارسستان، مقدار باران سالانه بسیار پائین و حدود ٣ تا ١٥ سانتیمتر مکعب و در قسمتهای کوهستانی شمالی و غربی آن حدود ٢٠ سانتیمتر مربع است. به علت حرارت بسیار بالا و بیآبی، در قسمتهای داخلی و شرقی فارسستان، کشاورزی و دامداری توسعه نیافته است. فارسستان به لحاظ منابع زیرزمینی، مملکتی نسبتاً غنی است.
تا آغاز قرن بیستم فارسستان اتنیک یکی از عقبماندهترین و توسعهنیافتهترین مناطق ملی در ایران بود. اما با انقلاب مشروطه در سال ١٩٠٥، بعدها کودتای استعماری رضاخان، متعاقب آن ساقط نمودن دولت تورک قاجار و دست به دست گشتن حاکمیت سیاسی ایران از تورکان به فارسها، فارسستان به مرکز اقتصاد، تجارت، فرهنگ، صنایع، توریسم و سیاست کشور تبدیل شد. پیشتر - نزدیک به دو هزار سال این نقش را تورکایلی بر عهده داشت. دولتین پهلوی و جمهوری اسلامی بخش اعظم منابع و درآمدهای دولت ایران را که اساساً از صدور نفت و گاز مملکت عربستان - الاحواز و یا منطقهی ملی عربنشین در خارج فارسستان بدست میآید، صرف سرمایهگذاری در فارسستان نمودهاند. در نتیجه فارسستان اتنیک به سرعت توسعه یافته و در حال حاضر به پیشرفتهترین منطقهی ملی و یا مملکت در ایران مبدل گشته است.
امروزه همهی مراکز تصمیمگیری و دستگاههای اجرائی کشور در شهر تهران - که خود شهری مرزی بین دو منطقهی ملی فارسستان و تورکایلی است - قرار دارند. در این شهر دهها هزار کارمند و بوروکرات ساکن میباشند. شمار مراکز دانشگاهی و آکادمیک واقع شده در تهران به تنهائی از بقیهی کشور بیشتر است. منطقهی اصفهان در فارسستان مرکز صنعتی کشور و منطقهی مشهد از مراکز توریسم مذهبی آن است. همهی فرودگاههای بین المللی ایران (به جز تبریز که در تورکایلی واقع است) در فارسستان (تهران، اصفهان، شیراز، .....) قرار دارند. در جمهوری اسلامی ایران به عنوان سیاستی اصولی، تقریباً همهی رهبران و مدیران طراز اول کشور، ولی فقیه، رئیس جمهورها، اکثریت مطلق روسا و سران و اعضای نهادهائی مانند شورای امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیران صدا و سیما، وزارتخانهها (به ویژه وزارتخانههای کلیدی کشور، آموزش و پرورش، خارجه، فرهنگ و ارشاد، اطلاعات، ....)، فرماندهان عالیرتبهی نیروهای مسلح و .... اصولاً از میان فارسها و فارسستانیها انتخاب میشوند.
تاریخ سیاسی فارسستان
فارسستان هرگز دارای دولت ملی خود و منسوب به قوم فارس نبوده است. این سرزمین تا سال ١٩٢٥ تحت حاکمیت ملل دیگر مانند اعراب (خلفای راشدین، عباسی، اموی، دولتهای بومی - محلی عربی)، تورک و مونقول (غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی، امپراتوری مونقول، دولتهای مونقول تورکشده مانند هولاکوئی، ایلخانی، جلایری، ....، آغقویونلو، قاراقویونلو، قیزیلباش (صفوی)، افشار، قاجار، ....)، گیلکها (دیلمی، بویه)، سیستانیها (صفاری)، لکها (زند) و .... بود. اراضی مطابق با فارسستان امروزی پس از ساقط شدن سلسلهی ساسانی قرنها تحت حاکمیت دولتهای عربی قرار داشت. پس از آن دولتهای محلی کمعمر تاجیکهای شرقی که با فارسها خویشاوند زبانی شمرده میشوند اما غیر از آنها هستند، مانند سامانی و طاهری (دولتی تاجیک در شرق خراسان، وابسته به خلافت عربی و عمیقاً تاثیر فرهنگ و سنن عرب) بر بخشهائی از فارسستان امروزی حکم راندند (علاوه بر این گروه از تاجیکها، گروه قومی که امروزه فارس در ایران فارس نامیده میشود تا اوائل قرن بیستم هم تاجیک نامیده میشد. اما اینها را برای تمایز از تاجیکهای شرقی خوراسان و افغانستان و آسیای میانه، باید «تاجیکهای غربی» نامید).
با ظهور تورکان در صحنهی خاورمیانه، مملکت فارسستان به همراه دیگر مناطق ملی در ایران امروزی تحت حاکمیت دولتها و امپراتوریهای تورک – موغول قرار گرفت. بسیاری از این دولتهای تورک - موغول، به لحاظ خاستگاه جوغرافیائی از تورکایلی بودند (جلایری، ایلخانی، قاراقویونلو، آغقویونلو، قیزیلباش - صفوی، افشار و قاجار). در این دورهی طولانی هزار و دویست ساله، اغلب تورکایلی بر فارسستان حکم رانده است. علاوه بر امپراتوریها و دولتهای بزرگ تورک – موغول مذکور که بر همهی فارسستان نیز تسلط داشتند، دولتهای محلی تورک و موغول حتی آلتایی چندی نیز بودند که مستقلاً و یا به طور موازی منحصراً بر بخشهائی از فارسستان حاکم بودهاند. این دولتها را میبایست دولتهای تورک و موغول بومی فارسستان نامید. از دولتهای تورک و موغول بومی فارسستان میتوان دولتهای سلجوقیان کرمان، اتابکان فارس (سالغوریان)، قوتلوقخانیان (قاراختائیان کرمان)، اینجوئیان (آل مظفر) و غیره را نام برد. تاریخ فارسستان در دورهی حاکمیت اعراب بخشی از تاریخ سیاسی و فرهنگی عرب و جهان عرب، و در دورهی حاکمیت هزار و دویست سالهی تورکان بخشی از تاریخ سیاسی و فرهنگی تورک و جهان تورک است.
در تبار فارسها
بر خلاف مشهور، اکثریت مردم ایران فارس نبوده، تورکاند. فارسها علی رغم در دست داشتن دولت ایران، بزرگترین اقلیت ملی در ایراناند و کمتر از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این نسبت در قرن نوزده حتی بسیار پائینتر بود. چنانچه در آن دوره فارسزبانها - تاجیکهای غربی حداکثر ١٠ تا ١٥ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند. افزایش درصد جمعیتی فارسزبان در ایران، معلول فارسزبان شدن ملل غیر فارس و در راس آنها تورکها در نتیجهی سیاست فارسسازی اجباری و تغییر زبان و هویت ملی آنها به جبر دولتی است.
به لحاظ فیزیوتیپ، فارسها از گروههای نامتناجس تباری، قومی، زبانی و فرهنگی بی شمار تشکیل شدهاند. قوم فارسزبان امروزی با قوم پارس باستانی یکی نبوده، ادامهی مستقیم آن نیز نیست. بلکه به لحاظ تباری آمیختهای از گروههای گوناگون شامل بومیان غیر ایرانیکزبان، هند و ایرانیکهای قدیم، اعراب و دیگر سامیها، مونقولها و تورکان است که با گذشت زمان و به ویژه در سدههای اخیر و در اثر پدیدهی دگرگشت زبانی، به زبان فارسی متکلم گشتهاند. به واقع آن دسته از فارسها که در ادبیات قومیتگرایانهی فارسی اصطلاحاً پارسی اصیل و آریائی نامیده میشوند، به لحاظ فیزیوتیپ عموماً سیاهچرده و بیشتر شبیه به پاکستانیان و هندوستانیان سیهچردهاند و کوچکترین شباهتی با اوروپائیان بلوند ندارند. در خارج ایران نزدیکترین خویشاوند فارسها، دریهای افغانستان و تاجیکهای آسیای میانهاند. اما خویشاوندی اینها نیز صرفاً زبانی و فرهنگی است و نه نژادی - تباری. فارسها همچنین با دیگر ملتهای ایرانیکزبان مانند لورها، لکها، کوردها، بلوچها، گیلکها، مازنیها - تبریها، تالشها، تاتیکها و لارها و .... خویشاوند زبانی (و نه نژادی - تباری) شمرده میشوند. زبان فارسی کنونی نیز مانند خود خلق فارس، پدیدهای آمیزهای و هیبرید (ریخته) بوده، تلفیق و التقاطی از زبانهای ایرانیک و عربی و شدیدا متاثر از تورکی است.
فارسها و ترکیب ملی فارسستان
در فارسستان قومی علاوه بر فارسها، گروههائی منسوب به دیگر ملل ساکن در ایران از جمله تورک، عرب، لور، کورد، گیلک، مازنی - تبری، تاجیک، پشتون، تورکمن، لک و غیره مسکن گزیدهاند. در حال حاضر فارسزبانان تنها ٦٥ تا ٧٥ درصد از جمعیت فارسستان را تشکیل میدهند. در گذشته اهالی بومی بسیاری از شهرهای فارسستان امروزی به زبانهائی غیر از فارسی تکلم میکردند. مانند زبان رازی که زمانی به لحاظ شمار متکلمین آن، اولین و عمدهترین زبان ایرانیک در قلمروی فارسستان کنونی بود. و یا زبان سمنانی که یک زبان مستقل با ویژهگیهای استثنائی از خانوادهی زبانهای ایرانیک است.
امروز نیز در این سرزمین علاوه بر رازیها و سمنانیها، دهها گروه قومی ایرانیکزبان، اما غیر فارس کمشمار دیگر مانند کشهای، سویی، وانیشونی، ولاترو، زفرهای، گزی، کفو، سدههی، یارندی، خوری، لاسگردی، سنگسری، سرخهای، شهمیرزادی، وفسی، کوهکی، گازرخانی، باشگردی، برینگانی، ماسرم، پاپون، دوانی، .... ساکنند. این اقوام کمشمار غیر فارس که دارای زبانهای مستقل ایرانیک غیر مکتوب هستند و از هرگونه حقوق ملی و قومی خویش محروم میباشند، در اثر سیاست آسیمیلاسیون اجباری و فارسسازی دولتی به سرعت در میان فارسها به تحلیل میروند.
تورکهای فارسستان
تورکها پس از فارسها پرشمارترین گروه ملی در فارسستان بوده، و تورکی دومین زبان فارسستان است. در استانهای خراسان رضوی، اصفهان، فارس و کرمان گروههای بسیار انبوهی از تورکان ساکناند. از اینها برخی از گروههای منسوب به اتحادیهی ایلات تورکی قشقائی (قاشقای)، خمسه، بچاقچی (بوجاقچی)، شاهسون (شاهیسئوهن)، افشار (آوشار) و ... هنوز دارای سازمان طائفهای و در موارد بسیار اندکی کوچندهاند. تورکان پراکنده در فارسستان، دیاسپورای ملت تورک در این مملکت شمرده میشوند. نیمی از جمعیت شهر تهران، پایتخت کشور را نیز که بر مرز مشترک مملکت تورک ایلی و مملکت فارسستان قرار دارد تورکها تشکیل میدهند. این شهر به سبب همین موقعیت استراتژیک خود از سوی آغا محمدخان، شاه تورک و موسس دولت قاجاریه، به پایتختی انتخاب شده بود. تورکها نقشی اساسی در بوجود آمدن فرهنگ فارسی مودرن، و نیز چند لهجهی فارسی معاصر، از جمله لهجهی تهرانی زبان فارسی (موسوم به «فارسی فتحعلیشاهی» و یا «فارسی تورکها») و لهجهی اصفهانی زبان فارسی داشتهاند.
در مقیاس کشوری اقلاً یک سوم از تودهی تورک در طول قرن بیستم در اثر سیاست دولتی تورکیستیزی و فارسسازی اجباری، فارسزبان شده است. در نتیجهی این استحالهی زبانی و ملی تورکها در فارسها، جمعیت فارسها از ١٠-١٥ درصد در اوایل قرن بیستم به به ٣٢ درصد در حال حاضر افزایش یافته است. تبدیل زبان تورکی تورکها به فارسی عموماً در شمال شرق ایران و جنوب و مرکز آن؛ و به ویژه در استانهای حاشیهای تورکایلی یعنی تهران، قوم، البورز، مرکزی، همدان، قزوین، ... فوق العاده سریع است. در نتیجهی این روند استعماری، در آغاز قرن بیست و یکم چندین شهر با اکثریت جمعیتی فارس در اراضی تورکایلی از قبیل همدان، قزوین، ساوه ... پدیدار شده که در قرون گذشته دارای اکثریت جمعیتی تورک بودند.
مرزهای فارسستان و مناطق ملی تورکیک
مرزهای فارسستان و مناطق ملی تورکیک یعنی تورکایلی، افشاریورت، قاشقاییورت، همچنین تورکمنیورت (تورکمن صحرا) و خلجاوردا (خلجستان) محتاج توجه جداگانهاند.
الف- مرزهای ملی مشترک مابین دو مملکت تورکایلی و مملکت فارسستان از نواحی جنوبی و شرقی استانهای تهران، قوم، مرکزی و البورز گذر میکند. عموماً مناطق غربی و شمالی این استانها به تورکایلی تعلق دارند. در متون تاریخی نیز قسمتهای شمال غربی و غربی و ... عراق عجم اغلب به صورت مناطق تورکنشین تصویر شده است.
ب- شهرهایی مانند تهران، اراک (سلطان آباد) و قوم در مرز ملی فارسستان و تورکایلی قرار دارند. این شهرها که اغلب دارای جمعیت قابل ملاحظهی تورک نیز میباشند (تهران و قوم دارای اکثریت تورکاند) به لحاظ جوغرافیائی با دیگر نواحی تورکنشین پیوسته در شمال غرب ایران و یا تورکایلی پیوستهاند.
ج- برخی از شهرهای در حال حاضر عمدتاً فارسزبان مانند همدان، قزوین و ساوه در داخل مرزهای آزربایجان تورکایلی قرار دارند. بسیاری از اهالی این شهرها که تا آغاز قرن بیست همه و یا اکثریت مطلق جمعیتشان تورک بود، در اثر سیاستهای یکسانسازی قومی و فارسسازی اجباری تغییر زبان داده و به فارسی متکلم شدهاند. با این همه از آنجائی که همهی این شهرها در جوغرافیای تاریخی منطقهی ملی تورک - تورکایلی قرار داشته، امروز نیز دارای محلات تورکنشین بوده و مانند جزیرهای در میان دریائی از روستاهای تورک پیرامونی محاصره شدهاند، شهرهائی متعلق به تورکایلی به شمار میروند. فارسزبان شدن اهالی تورک اینگونه شهرهای تورکایلی، نه محصول سیر طبیعی تاریخ و تاثیرات متقابل زبانی ویا دگرگشت آزادانه و داوطلبانهی هویت ملی و زبانی، بلکه در اثر سیاستهای آسیمیلاسیونیست اجباری و تبعیض و تضییق و سرکوب دولتی بر علیه زبان و فرهنگ تورکی است.
ر-مرزهای فارسستان اتنیک با افشاریورت در استانهای خراسان شمالی و خراسان رضوی، و مرزهای فارسستان اتنیک با قاشقاییورت در استانهای اصفهان و فارس و چند استان اطراف قرار دارند. مسالهی تعیین مرزهای دقیق این دو، مخصوصاً قاشقاییورت محتاج کار ویژهای بین تورکها و فارسهای آن نواحی است.
د- افشاریورت (سلجوق) و یا ناحیهی تورکنشین شمال شرق کشور، و قاشقاییورت (قشقایستان) و یا ناحیهی تورکنشین جنوب ایران را در تقسیمات اداری ملی، میباید خارج از فارسستان در نظر گرفت. قرار دادن این دو منطقهی ملی تورکنشین در داخل فارسستان، تبدیل دولت منطقهای فارسستان به دولتی فدرال در آینده را حتمی خواهد ساخت.
م-دو منطقهی ملی تورکیک «تورکمنیورت» در ساحل جنوب شرقی دریای خزر و «خلجاوردا» در جنوب شرقی تورکایلی، هم در خارج فارسستان قرار دارند و در هر گونه نظام فدرالی و یا جماهیری آیندهی ایران، میباید دارای دولتهای ملی فدرال و یا جمهوری ملی خود باشند.
تلاش دولت برای گسترش ناحیهی فارسزبان
الف-تا انقلاب مشروطه در اوائل قرن بیستم، فارسستان به جز ناحیهی باریکی در منطقهی بندرعباس و تنگهی هرمز، ارتباطی به دریاهای آزاد نداشت. امروز هم ممالک جوار دریای خزر از شرق به غرب، مناطق ملی تورکمنیورت (تورکمنستان جنوبی)، مازندران، گیلان و تورکایلی میباشند. در سواحل جنوب ایران نیز مناطق ملی بلوچستان شرقی، لارستان و عربستان - الاحواز قرار دارند. برای توسعهی مساحت زیست فارسها و یا فارسستان اتنیک در جوار دریای خزر و خلیج فارس - دریای عمان، تبدیل آن به «فارسستان بزرگ» با فارسسازی مناطق ملی غیر فارس مجاور، و بدین ترتیب دستیابی هر چه بیشتر فارسستان به آبهای بین المللی، دولت ایران سعی وافری برای آسیمیله کردن اجباری و فارسسازی سریع ملل تورک، تورکمن، تبری (مازنی)، گیلک و تالش در جوار دریای خزر، و ملل لار (این چهار ملت اخیر ایرانیکزباناند) و عرب در جوار خلیج فارس و دریای عمان دارد. دادهها نشانگر آن است که در این امر به ویژه در مورد فارسسازی دو ملت ایرانیک گیلک و تبری (مازنی) که مانند فارسها شیعهی امامی مذهبند، و فارسسازی مناطقی در استانهای بوشهر و ... موفقیت نسبی حاصل شده است.
ب- در یک صد و ده سال گذشته دولت ایران برای فارسسازی خلق تورک و در نتیجه گسترش ناحیهی فارسزبان – فارسستان اتنیک به داخل مناطق قبلا تورکزبان و تورکنشین یعنی تورکایلی تلاش بسیار کرده است. با اینهمه به عنوان اصلی عمومی، با تغییر دادن زبان اهالی تورک شهرهای تورکایلی از تورکی به فارسی، این شهرها از جوغرافیای تورکایلی خارج نمیشوند، قلمرو و مرزها و جوغرافیای تورکایلی تغییر نمیکند و قلمروی فارسستان نیز بزرگتر نمیشود. بلکه اینگونه شهرها تبدیل به شهرهای فارسزبان در تورکایلی میگردند. به عبارت دیگر، اهالی فارسزبان شدهی اینگونه شهرها، نه فارس، بلکه تورکان فارسزبان (شدهی) تورکایلی را تشکیل میدهند.
ج-اصل عمومی بیان شده در بند ب در مورد دیگر مناطق ملی هم صادق است. تمام شهرها و روستاها و مراکز جمعیتی که تا آغاز قرن بیستم و انقلاب مشروطه غیر فارس بودند، حتی اگر امروز همه در نتیجهی سیاست آسیمیلاسیون اجباری و فارسسازی دولتی، و یا اسکان و مهاجرت فارسها به آن مناطق دارای جمعیت فارسزبان شده باشند، همچنان در قلمروی آن مناطق ملی غیر فارس و جزء اراضی آنها و نه فارسستان محسوب میشوند.
گئرچهیه هو
No comments:
Post a Comment