Wednesday, July 18, 2018

خط قرمز فارسی برای عبور کردن است و ضرورت تشکيل «تورک ائوله‌ری- ائل ائوله‌ری» و «شورای سراسری تورک‌تباران فارسی‌زبان»

خط قرمز فارسی برای عبور کردن است

و ضرورت تشکیل «تورک ائوله‌ری- ائل ائوله‌ری»

و «شورای سراسری تورک‌تباران فارسی‌زبان» در کشور

 

مئهران باهارلی


 

خط قرمز فارسی وزیر آموزش و پرورش 

خط قرمز فارسی برای عبور کردن است

از رویش پریدن و سپس آن را زدودن است 

هر سطر که به تورکی نوشته شود، بدان که آن

تیری به قلب نژادپرستی سپوزیدن[1] است 

م.ب.

باید یک حرکت فرهنگی، مدنی و آموزشی سراسری برای ایجاد «مدارس موازی تورک غیر دولتی و غیر قانونی، اما مشروع» در سرتاسر مناطق تورک‌نشین ایران شامل پایتخت تهران شروع شود؛ مانند مدارس بهایی،  ...

پ.س.: در مورد کتب درسی این مدارس تورک، باید از لهجه‌گرایی و منطقه‌بازی اجتناب کرد. می‌باید تورکی بسیط و مشترک را به‌کار برد تا از لهجه‌ی همه به یک فاصله باشد و همه‌ی توده‌های تورک در سرتاسر ایران خود را در آن منعکس به‌بینند.

برای نمونه در آغاز می‌توان کتب تورکی مدارس تورکیه، تورک‌های قبرس، قاقاووزها و ... را اساس گرفت و در آن‌ها به جای کلمات خارجی روسی و یونانی و عربی و فارسی، معادل‌های تورکی را گذاشت. مانند «آچار» به جای «آناهتار»، و کلمات تورکی با تلفظ متفاوت را به تلفظ تورکی ما تبدیل کرد، مانند «چوخ» به جای «چوک» .... یعنی می‌باید بومی‌سازی کرد، و از تبدیل آن‌ها به یک زبان دیگر مانند آزه‌ربایجان‌جا خودداری نمود .....

سید محمد بطحایی گلپایگانی وزیر آموزش و پرورش ایران در دولت دوم حسن روحانی ادعا کرده است: «آموزش زبان و ادبیات فارسی و تکلم دانش‌آموزان ابتدایی به فارسی خط قرمز آموزش ما [دولت ایران و فارس‌ها] به ویژه در مناطق عشایری و مناطق دو زبانه مانند بلوچ، عرب، آذری‌‌زبان و غیره است و معلمان نه‌باید به هیچ وجه برای برقراری ارتباط راحت‌تر با دانش‌آموزان به زبان محلی تکلم کنند، چرا که این امر بسیار خطرناک است». وی چندی پیش در دیدار با «ویاچسلاو نیکونوف» رئیس کومیته‌ی آموزش و علوم دومای روسیه، پیش‌نهاد کرده بود «به منظور شکستن انحصار زبان انگلیسی، زبان فارسی و روسی در مدارس دو کشور به عنوان زبان دوم آموزش داده شود».

مدتی پیش علی یونسی (مهرعلی یونسی با نام مستعار علی ادریسی) دستیار رئیس جمهوری حسن روحانی در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، در مصاحبه با روزنامه‌ی قانون گفته بود: «در ایران تورک وجود نه‌دارد، آذری وجود دارد. آذری‌ها، برادر دوقلوی کوردها هستند؛ هم زبان فارسی و هم تبار فارسی دارند و فارس‌تر از خیلی مناطق هستند. بخش زیادی از آذری‌ها زبان تورکی را گرفتند و فارسی کردند. زبان تورکی که در آزربایجان رسم شده، حدود ۴۰۰-۳۰۰ سال بیشتر سابقه نه‌دارد که زبانی عارضی است و تورکیِ فارسی شده است. زبان آذری یک لهجه از زبان فارسی محسوب می‌شود و می‌توان نام آن را تورکیِ فارسی یا تورکیِ ایرانی گذاشت».

تا آن‌جا که به ملت تورک مربوط است، خط و خط‌کشی‌های بطحایی وزیر آموزش و پرورش، که حتی از بردن نام تورک وحشت داشته، به جای آن اصطلاح نژادپرستانه و استعمارگرانه‌ی «آذری‌زبان» را به‌کار می‌برد، و دیگر مقامات قومیت‌گرای افراطی فارس مانند علی یونسی، پشیزی ارزش نه‌دارد. این گونه خطوط قرمز فارسی صرفاً سزاوار به هیچ شمرده شدن و عبور کردن و پاک کردن فوری هستند. این گستاخی‌ها و حد نه‌شناسی‌ها و ستم‌کاری‌ها و ابله‌بازی‌های مقامات فارس قومیت‌گرای افراطی و فارس‌گرایان و فارس‌زده‌گان و دولت ایران، صرفاً به تنفر هر چه بیش‌تر مردمان غیر فارس ایران از زبان فارسی منجر می‌گردد، و نه کسب اعتبار و علاقه‌ی مردم به آن.

دیگر آن که آن‌چه باید انحصار آن در ایران در هم شکسته شود فارسی است و نه انگلیسی. و آن‌چه باید دومین زبان ایران شود فارسی، بعد از تورکی است و نه روسی. ( در ایران، تورکی زبان اول این کشور و زبان اکثریت نسبی مردمان ایران است. اما از ١٢٥ سال، از دوره‌ی مشروطیت، غیر رسمی اعلام و از عرصه‌های دولتی، آموزشی، دیپلوماتیک و رسانه‌های سراسری مطرود و ممنوع؛ و به جای آن فارسی که زبان دوم این کشور و زبان اقلیتی ٢٥-٣٠ درصدی از مردمان ایران است، تنها زبان رسمی کشور در همه‌ی عرصه‌های مذکور اعلام شده است).

تورک‌ها و روشن‌فکران و سیاسیون تورک باید عادت‌ها و قالب‌ها و سنت‌ها و شعارها و تاکتیک‌های آزربایجان‌گرایانه‌ی بی‌فایده و مضر خود را به کناری نهند. آن‌ها باید مساله را نه به صورت «مساله‌ی آزربایجان»، به صورت واقعی خود یعنی «مساله‌ی تورک» دیده و تعریف و ارزیابی کنند. زیرا «مساله‌ی آزربایجان» امری موهوم است و صرفاً در مخیله‌ی بعضی فعالان سیاسی وجود دارد. اما «مساله‌ی تورک» امری واقعی است و در متن تاریخ و جامعه و توده‌های مردم تورک در سرتاسر ایران وجود دارد. فعالین سیاسی و مدنی تورک باید به عنوان نمونه به جای زدن به کوه و فرار از مردم و برگزاری مراسم در تجلیل از بابک، شخصیت ملی مشترک بین پان‌ایرانیسم و تاریخ‌نگاری آزربایجانی که نه ربطی به تورکیت دارد و نه مقبولیت و انعکاسی در میان توده‌ی تورک و نه خاصیت متحد کننده و پیوند دهنده‌ی ملی در میان اوغوزهای غربی ساکن در ایران و یا ملت تورک، باید به میان مردم تورک بازگردند و برای ایجاد حساسیت و آگاهی و حرکت‌های مدنی اعتراضی در ارتباط با مسائل واقعی ملت تورک پراکنده در سرتاسر ایران، از ممنوعیت زبان تورکی و نژادپرستی تورک‌ستیز تا حجاب اجباری و بی کاری و بی آبی و ... چاره‌اندیشی کنند.

ملت مودرن ایران، دولت-ملت ایران، .... بر اساس فارس‌محوری و آریاکاری، و انکار و امحاء تورک و عرب بنیاد گذارده شده است. فارس‌ها و دولت فارسی-ایران هرگز داوطلبانه وجود و حقوق تورک و عرب در ایران و سهیم کردن آن‌ها در اقتدار سیاسی را قبول نه‌خواهند کرد. به همین دلیل، باید تورک‌ها و عرب‌ها (و دیگر ملل غیر فارس ایران متحداً) آن چنان قدرت غیر قابل مقاومتی کسب کنند که فارس‌ها و دولت فارسی-ایران را، علی رغم مخالفتشان، به پذیرفتن وجود و حقوق ملل تورک و عرب (و دیگر ملل غیر فارس در ایران) و تقسیم اقتدار سیاسی مجبور کنند. یعنی مساله، پیدا کردن راه‌کارها برای کسب آن قدرت درهم شکننده است، نه جلب رضایت فارس‌ها که چندان اهمیت عملی نه‌دارد.

پس از هر گفتار نفرت‌انگیز و گستاخانه‌ی مقامات دولتی فارس‌گرا (وزیر آموزش و پرورش، دستیار رئیس جمهوری، ...) روشن‌فکران و سیاسیون و فرهنگیون تورک و تشکیلات‌های مدنی و سیاسی و اجتماعی آن‌ها باید به صورت موردی اقدامات زیر را انجام دهند:

١-با صدور اعلانیه‌های مشترک و نامه‌های سرگشاده به این مقامات قومیت‌گرای فارس شدیداً اعتراض کنند،

٢-خواستار استعفاء و توبیخ و مجازات مقامات قومیت‌گرای فارس ضد تورک شوند،

٣-از وزیر و مقام قومیت‌گرای فارس ضد تورک به جرم تفرقه‌افکنی و نفرت‌پراکنی بر علیه گروه‌های قومی و مخالفت با حقوق بشر، مقاوله‌های بین المللی که ایران امضاء کننده‌ی آن‌هاست و هم‌چنین مبانی اسلامی در این رابطه، به دادگاه‌ها و دیگر مراجع صلاحیت‌دار شکایت نمایند،

٤- در اعتراضات به بیانات و اقدامات نفرت‌زای مقامات قومیت‌گرای فارس ضد تورک، تجمعات و تظاهرات مردمی اعتراضی در شهرها - و نه در کوه‌ها - برگزار نمایند.

٥-نماینده‌گان تورک در مجلس شورا می‌باید سوال از وزیر و دیگر اقدامات نظارتی برای پاسخ‌گو کردن وزیر آموزش و پرورش (بطحائی) و دستیار رئیس جمهوری (یونسی) و دیگر مقامات قومیت‌گرای فارس ضد تورک را فعال کنند.

٦-مردم تورک می‌باید قاطعانه از نماینده‌گان و مقامات تورک و غیر تورک که از حقوق ملت تورک از جمله تحصیل به زبان تورکی در مدارس دفاع می‌کنند، حمایت عملی و سیاسی به‌کنند.  

دوران خودفریبی به سر آمده است. تورک‌ها باید متوجه شوند و درک کنند که فارس‌ها و فارس‌گراها و دولت ایران به خواست خود و طرزی مسالمت‌آمیز و مدنی هرگز به موقعیت برابر زبان تورکی با فارسی و الغاء رسمیت انحصاری و اجباری بودن زبان فارسی و عموما برابری ملل ساکن در ایران با فارس‌ها تن در نه‌خواهند داد. تمام تلاش آن‌ها برای ادامه‌ی سیستم نژادپرستانه و استعماری ضد تورک موجود و سرمایه‌گذاری و اومید به ریشه‌کن شدن قریب الوقوع زبان تورکی و فارس‌سازی کامل مردم تورک در اثر این سیستم است.

به واقع این خواب آن‌ها در حال تعبیر شدن است. چنان‌ چه پس از ١٢٥ سال یعنی دوره‌ی مشروطیت که به زبان فارسی رسمیت انحصاری اعطا شد و سیاست تحمیل فارسی و ممنوع ساختن زبان تورکی آغاز گشت، تاکنون نیمی از شهرها و روستاهای تورک در ایران تماماً فارس‌زبان شده‌، و توده‌ای چندین میلیونی از تورکی‌تباران فارس‌زبان پیدا شده است. نیم دیگر هم که هنوز به تورکی سخن می‌گویند، زبانشان چیزی بین ٢٠-١٠ در صد تورکی و ٩٠-٨٠٪ فارسی است.

زمان اندکی تا زدوده و ریشه‌کن شدن کامل زبان تورکی، حتی از شهرهای عمده‌ی تورک‌نشین در شمال غرب – تورک‌ایلی باقی مانده است. روشن‌فکران و نخبه‌گان و سیاسیون و فرهنگیون تورک و تشکیلات‌های مدنی آن‌ها باید سریعاً به اندیشه‌ورزی و چاره‌جویی به‌پردازند و راه‌های عملی و راه حل‌های واقعی برای در هم شکستن رسمیت انحصاری فارسی، و رسمی نمودن زبان تورکی را پیدا، و سریعاً آن‌ها را و «به هر قیمتی» اجرائی سازند. از جمله:

١- از حد اعتراض شفاهی گذر کرده و با نادیده گرفتن قوانین و مصوبات ضد تورک دولت در عمل آ‌ن‌ها را بی ارزش و هیچ کنند.

٢-ادعای ملی، اصلی، مادری، ... بودن زبان فارسی برای ملت تورک و رسمیت انحصاری زبان فارسی را، به صراحت و در هر سطح و مناسبت در مقیاسی بسیار وسیع رد کنند،

٣- به تلاش‌ها برای رسمی ساختن زبان تورکی شدت به‌دهند و در هر آکسیون و بیانیه در مورد مساله‌ی تورک، خواست «رسمیت زبان تورکی توسط قانون اساسی و در مقیاس کشوری» را در صدر خواست‌های خود ذکر نمایند

٤-سالانه «کونگره‌ی سراسری زبان تورکی» در مسائل و مشکلات زبان تورکی – هر سال در یک شهر تورک‌نشین - و با شرکت تمام تورک‌ها از تمام استان‌ها به نسبت جمعیت آن‌ها برگزار کنند،

٥- صریحا خواستار تاسیس «فرهنگستان زبان و فرهنگ و تاریخ تورک در تهران» شوند، ملت تورک احتیاجی به «بنیاد فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان» که حتی نام آن فارسی است نه‌دارد. ما خواهان تاسیس «فرهنگستان زبان، فرهنگ و تاریخ تورک» به مرکزیت تهران هستیم.

٦-خواستار برچیده شدن شعبه‌های فرهنگستان زبان فارسی و مراکز توسعه‌ی زبان فارسی در مناطق تورک‌نشین شوند،

٧-خواستار تاسیس «مراکز و کانال‌های تلویزیونی تورک در تمام استان‌های تورک‌نشین و در پایتخت تهران» شوند،

٨-خواستار تاسیس «شبکه‌ی تلویزیونی سراسری تورکی» به تورکی ادبی-معیار شوند

٩-شهرداری‌های مناطق تورک‌نشین و تهران را ترغیب و مجبور به «کاربرد زبان تورکی در تابلوها و نام‌های خیابان‌ها و علائم راننده‌گی و کتیبه‌ها و سردر ابنیه‌ها و ...» نمایند،

١٠-شهرداری‌های مناطق تورک‌نشین و تهران را ترغیب و مجبور به «نصب مجسمه‌های شخصیت‌های تورک باورمند به هویت تورکی و ادبای تورکی‌نویس» نمایند

١١-با نصب مجمسه و نام‌گذاری اماکن و مدارس به نام شخصیت‌های ضد تورک در سرتاسر ایران مخالفت جدی نمایند

١٢-در هر شهر، «بناهای یادبودی برای وقایع مهم آن شهر در ارتباط با ملت و تاریخ تورک» ایجاد کنند (فتح ری، تاسیس اولین مدارس تورک در تورک‌ایلی مانند مدرسه‌ی تورک صلاحیه در اورمو، حماسه‌ی خوی در شکست آندرانیک، قتل عام تورک‌های اورمو توسط جیلوها، شهدای بالو، ...)

١٣-اقدام به ایجاد «روز ملی شعر تورکی»، «روز ملی نثر تورکی»، «روز ملی مطبوعات تورک‌زبان»، «روز ملی تئاتر تورک‌زبان»، ..... نمایند

١٤-در داخل کشور «انجمن قانونی مبارزه با نژادپرستی و تورکی‌ستیزی» را تاسیس نمایند

١٥-به ممنوعیت کاربرد زبان تورکی در نام‌گذاری اشخاص و اماکن به هر طریق ممکن و از جمله شکایت به دادگاه‌ها اعتراض کنند

١٦-خواهان «بازگرداندن رسمی نام‌های اصلی تورکی اماکن و جوغرافیایی تعویض‌یافته به فارسی» شوند، و خود نیز آن نام‌های تورک اصلی و اولیه را به‌کار برند

١٧-بلاانقطاع و در هر سطح و مناسبت، خواستار آغاز تحصیل به زبان تورکی در مدارس شوند

١٨- با نشست‌ها و تظاهرات و دیگر اقدامات مدنی به عدم تحصیل به زبان تورکی در مدارس اعتراض کنند

١٩-تا زمانی که نظام تحصیلی تورک‌زبان ایجاد نه‌شده است، به «بایکوت سمبولیک مدارس فارسی‌زبان در روز و ساعت معینی» به‌پردازند.

٢٠- به تهیه‌ی کتاب‌های تورکی مدارس ابتدائی ترجیحاً تورکیه و پخش وسیع آن در اینترنت در تمام شهرها و روستاهای تورک‌نشین سرتاسر ایران اقدام کنند.

٢١- حرکت تاسیس «شبکه‌ی مدارس تورکی‌زبان غیردولتی در سرتاسر کشور» موازی با مدارس فارسی، مشابه مدارس و دانشگاه‌هایی که بهائیان درست کردند، شروع نمایند؛

٢٢- برای نظارت بر امر گسترش زبان تورکی و تورکی‌آموزی و تورکی‌نویسی در معابر و هماهنگی در اجرایی کردن موارد فوق، نهادها و انجمن‌های غیر دولتی مدنی به اسم «تورک‌ائوله‌ری» (خانه‌ی تورک)، «ائل‌ائوله‌ری» (خانه‌ی مردم) در روستاها و شهرهای تورک سرتاسر ایران را تاسیس نمایند («تورک ائوله‌ری»، اتحاد و ترقی‌نین «تورک اوجاق‌لاری» ایله آتاتورک‌ون «خالق ائوله‌ری»نین قاریشیمی‌دیر).

٢٣-به ایجاد «شورای سراسری تورک‌تباران فارس‌زبان» (تورکانی که در نتیجه‌ی سیاست فارس‌سازی قادر به تکلم به زبان تورکی نیستند، به ویژه در استان‌های تهران، مرکزی، البورز، قزوین، همدان، اصفهان، فارس، کرمان، خراسان، ...) اقدام نمایند.

٢٤-تمام ادبا و محررین و محققین، روشن‌فکران و فعالین سیاسی تورک و تورک‌تبار (فارسی، کوردی، لوری، ... زبان شده) و دیگر ملل تورکیک ساکن در ایران (تورکمن، خلج، قازاق) باید کاملاً مسلط بر زبان تورکی تورکیه، شفاهی و مکالمه و نوشتاری باشند. تا به‌توانند با هم‌دیگر و دیگر ملل تورکیک جهان و در راس آن‌ها تورکیه کانال دیالوگ و ارتباط دائمی و موثری را به منظور انعکاس و انتقال افکار و مسائل خود به آن‌ها و از طریق آن‌ها در جهان برقرار کنند. 


[1] سپوزیدن: چیزی را به زور و فشار در چیز دیگر فرو کردن؛ فروکردن؛ خلانیدن

No comments:

Post a Comment