کریم خان زند و کاربرد رسمیی تورکی در مناسبات دیپلوماتیک و به
عنوان زبان پرستیژ
مئهران باهارلی
در این نوشته پاراگرافی از کتاب رستم التواریخ[1] را آوردهام که در آن کاربرد زبان تورکی توسط کریمخان زند (فوت ١٧٧٩ - تولد ١٧٠٥، حاکمیت: ١٧٥١- ١٧٧٩) در مناسبات دیپلوماتیک به عنوان یک زبان رسمیی دوفاکتو و زبان پرستیژ روایت میشود. مولف کتاب رستم التواریخ، محمدهاشم آصف (متولد ١٧٦٦) ملقب به رستم الحکما (توسط پدرش) و سپس صمصام الدوله (توسط فتحعلی شاه)، از مورخین دورهی زندیه و اوایل قاجاریه است و کتاب وی حاویی تاریخ سیاسی و اجتماعیی تقریبا یک صدسال -از دورهی سلطنت شاه حسین قیزیلباش (صفوی)، استیلای افاغنه و دورههای افشاریه و زندیه، تا آغاز دورهی قاجاریه - میباشد. در زیر نخست پاراگراف مذکور و سپس توضیحاتی چند در بارهی آن را دادهام:
پاراگراف کتاب رستم التواریخ در مورد استفادهی کریم خان زند از تورکی به عنوان زبان رسمیی دیپلوماتیک و پرستیژ
بر اولوالالباب پوشیده مباد که به جهت محاربهای که در میانِ روم [عوثمانلی] و روس بود، سلطانِ عظمت توامانِ رومِ نیکو رسوم، ایلچی [وهبی افندی را] با نامهیِ اخوّت علامة [علامت] به دربارِ معدلت مدارِ دارایِ مُلْک آرایِ ممالک پیرایِ ایرانِ فیروزی نشان، والاجاه کریم خان وکیل الدولهیِ جم اقتدارِ زندِ کیانی نسب فرستاد. ....
عالیجاه میرزا جعفر [اصفاهانی] وزیرالوزراء و اعتمادالدولهاش به خدمتش عرض نمود که .....: «حاجتم آن است که در وقتی که ایلچی به خدمتت شرفیاب میشود، جامههایِ نویِ خود را بهپوش و خود را آراسته و پیراسته کن، و در وقتِ سخن گفتن به زبانِ زندی کری[2] کری مگو!». فرمود: «کری به چشم!». باز عرض نمود که: «در وقتِ مکالمه به پهلو مخواب و پایِ خود را دراز منما!». فرمود: «کری به چشم!».
بعد مجلسِ سلطنت را چنان چه شاید و باید آراستند و ایلچییِ با طمطراقِ رومی را خواستند. چون ایلچی [روم، وهبی افندی] واردِ پیشگاهِ خاقانی شد، از رویِ ادب و تواضع کمالِ تعظیم و تکریم به جا آورد. آن والاجاه [کریم خان زند] به زبانِ تورکی به ایلچی تفقّدات بسیار نمود و استفسارِ احوالِ پادشاهِ روم فرمود. .... ناگاه دست بر قبضهیِ شمشیر به پهلو خوابید و چون شیرِ نر میغرّید و یک پایِ خود را دراز کرد. تونبانِ قَصَبِ[3] قرمزِ مندرسی به پا نموده که سرِ کاسهیِ زانویِ آن پاره و آسترش نمودار بود. بعد ایلچی را به دارالضیافه فرستاد و ... (صص ٣٦٦-٣٦٧)
چند توضیح
١-روایت رستم التواریخ کاربرد زبان تورکی از طرف شخص اول دولت زندیه در مناسبات رسمیی دیپلوماتیک، و بنابراین رسمیت دوفاکتو (عملی) و دولتی بودن زبان تورکی در دورهی زندیه را نشان میدهد. رسمی بودن دوفاکتوی زبان تورکی در دورهی زندیه در منابع دیگر هم ذکر و تثبیت شده است. به عنوان نمونه شاهزاده نادر میرزا قاجار[4] (فوت ١٨٨٦ – تولد ١٨٢٧) در کتاب خود به نام «تاریخ و جوغرافیی دارالسلطنهی تبریز» ذکر میکند که در دورهی کریمخان زند زبانهای «تورکی» و «جغتایی» و «عربی» در نگارش «رسائل و نامهها و فرامین عمده» از طرف دو منصب و نهاد رسمی - دولتی، یعنی منصب لشکری - نظامیی «نوکریی سلطان» - و نهاد دیوانی - کشوریی «استیفاءِ خاصه» به کار میرفت. در این دوره گسترهی استعمال زبان تورکی به عنوان زبان رسمیی مکتوب - مانند دورهی افشاریه - هم اندرون (ایچقاپی) و هم بیرون (دیشقاپی) دربار، و سه عرصهی داخلی - کشوری، نظامی و دیپلوماتیک - خارجی را شامل میشد.
٢- دولت زندیه مانند بسیاری از عرصههای دیگر، در عرصهی دیوانی هم پیرو و ادامه دهندهی سنن و اصول دولتهای تورک قیزیلباشیه (صفوی) و افشاری و ماقبل آن، از جمله سنت و عرف کاربرد زبان تورکی به عنوان یک زبان رسمیی دوفاکتوی دولتی بود. رسمیت دوفاکتوی زبان تورکی، یک سنت تاریخی و عرف دولتمداری در ایران هزار سال اخیر است. دولتهای تورک - موغول حاکم بر اراضیی ایران امروزی، از همان ظهور اولینشان در قرون ٩-١٠ میلادی تا سقوط آخرینشان یعنی دولت تورک قاجاری، دولتهایی بدون زبان رسمیی دوژور (قانوناً، حقوقاً)، اما با چند زبان رسمیی دوفاکتو (عملاً) بودند و زبان تورکی هم همواره یکی از این زبانهای رسمیی دوفاکتو بود. اما منابعی مانند رستم التواریخ و تاریخ و جوغرافیی دارالسلطنهی تبریز و ... نشان میدهند که زبان تورکی، در دورهی دولتهای غیر تورک مانند زندیه - کریمخان زند (حتی بعدها در آغاز دورهی پهلوی - رضاشاه) هم به عنوان زبان رسمیی دوفاکتوی دولتهای حاکم بر ایران به کار میرفت.
٣- در روایت رستم التواریخ تلقی از زبان تورکی به عنوان یک «زبان پرستیژ» اهمیت مرکزی دارد. زبان پرستیژ زبانی است که به دلایل گوناگون از موقعیت اجتماعیی بالاتری در مقایسه با دیگر زبانهای موجود در جامعه برخوردار است و مردمان و احیانا مقامات نسبت به آن حس احترام و علاقهی بیشتری نشان میدهند. به عنوان مثال در دورهی دولتهای تورک حاکم بر ایران از زمان سلجوقیان تا قاجاریه، اغلب زبان تاجیکی – دری - فارسی یک زبان پرستیژ ادبی، و زبان تورکی بعضا یک زبان پرستیژ ادبی و همواره یک زبان پرستیژ سیاسی - اجتماعی – نظامی بود و به طور گسترده توسط دربار و مقامات لشکری و کشوری و اعیان و اشراف و زبان رابط گروههای غیر تورک به کار میرفت.
بنا به روایت رستم التواریخ، وزیرالوزراء میرزه جعفر اصفاهانی به کریمخان زند توصیه میکند که به هنگام ملاقات با سفیر عوثمانلی بعضی از رفتارها و پروتوکول رسمی در پوشاک و مکالمات را، به منظور آفریدن ایماژ مبادی آداب از او، رعایت کند (پوشیدن جامههای نو، آراسته و پیراسته کردن خود، به پهلو نخوابیدن به هنگام صحبت، دراز نکردن پا، ...). توصیهی اعتمادالدوله به صحبت نکردن کریمخان به زبان زندی و سخن گفتن وی با سفیر عوثمانلی به تورکی هم به جهت ترغیب و تشویق کردن کریمخان به ایجاد ایماژی کبار و مبادیی آداب از او، همچنین تبارز خوشداوری در بارهی زبان تورکی و بدداوری در بارهی زبان لوری است.
اما کریم خان زند که ظاهرا آدابدان نبود و ناآشنا به اصول دیپلوماتیک و بی اعتناء بدانها بود، هم به هنگام توصیه شدن به اجرای پروتوکول رسمی با دادن جواب «کری به چشم!» به لوری و هم حین دیدار با سفیر با دراز کردن پاهایش و به پهلو خوابیدن بر زمین و سخن گفتن با صدای بلند و پوشیدن تونبانی پاره و .... به هیچ کدام از این توصیهها عمل نکرده است. ذکر این مطلب در رستم التواریخ، میتواند به بدداوری مولف در بارهی لورها و لوری تفسیر شود. در این کتاب نمونههای دیگری از خوشداوری در بارهی زبان تورکی، و بدداوری در مورد لورها و زبان لوری (زندی) وجود دارد:
-اگر
شما ما را لوری بی فهم و تمییز شناختهاید، نه چنین است. اشتباه کلی نمودهاید.
ص ٣٨٥
منشیانِ با فصاحت و بلاغت، به لغتِ تورکی به خطِ زیبایِ تعلیق، مضامینِ حکمتمقرونِ مصالحه و عباراتِ مصلحتآمیزِ مسالمه را - کما هو حقّه - در آن مرقوم نمودند. ص ٢١٨-٢١٩
٤-روایت رستم التواریخ نشان میدهد کریم خان زند بر زبان تورکی در حد استفاده از آن در روابط دیپلوماتیک مسلط بود. با توجه به این نکته که زبان مادریی کریم خان زند، به احتمال زیاد یک لهجه از زبان لوری (فیلیی لکی) بود و کریم خان زند خود را یک لک - لور میشمرد، تسلط وی بر زبان تورکی، علاوه بر یک زبان پرستیژ بودن تورکی و سنت زبان رسمیی دوفاکتو بودن زبان تورکی و در نتیجه آشنائیی همهی امرا و مقامات با آن، نشان از کاربرد زبان تورکی در آن دوره به عنوان یک زبان رابط از سوی غیر تورکها هم دارد.
٥-ممکن است ارتباط تباریی طائفهی زند با تورکها دلیل دیگر آشنائیی کریم خان زند با زبان تورکی باشد. علی رغم مشهور، طائفهی زند، اگر که یک طائفهی تورک لورزبان شده نباشد، یک طائفهی به شدت آمیخته با عناصر تورکی و حتی موغولی است. (آمیختهگیی تباریی ایل چگنی و تیرههای تشکیل دهندهی طائفهی زند (بگله، هزاره، خراجی) و خاندان کریمخان زند (توشیمال کریم خان، ایناق خان، بوداق خان، قیطاس - قاییتماز خان، ...) با عناصر تورکی و موغولی، موضوع یک مقالهی دیگر اینجانب است).
[1] رستم التواریخ، نشر اول به تصحیح محمد مشیری، انتشارات امیرکبیر، سال ۱۳۴۸؛ نشر دوم به تصحیح عزیزالله علیزاده، انتشارات فردوس تهران، سال ۱۳۸۱
[2] کُر, کور، کوره، کُری، کرّی، کورّه، ....: (به لوری) پسر، بچهی مذکر
[3] قَصَبْ: جامهای که از کتان و ابریشم بافند.
[4] کاربرد زبان تورکی در رسائل و نامجات و فرامین رسمیی دولت زندیه
No comments:
Post a Comment