در اصطلاحات مذهبی، دیندار، دینچی؛ و محتوم بودن ظهور قرائتهای
لائیک از دین اسلام
من در نوشتهجات فارسی به جای کلمهی مرسوم اما غیر دقیق «مذهبی» که ممکن است سوء تفاهمات بسیاری ایجاد کند، دو اصطلاح «دیندار» و «دینچی» را بکار میبرم.
« دیندار » (متدین) یعنی کسی که در رفتارها و زندهگی شخصی خود مراعات باورها و اصول و قواعد یک دین مشخص را میکند. (و «سکولار» کسی است که علی رغم اعتقاد به دین، باورها و اصول و قواعد آن را در رفتارها و زندهگی شخصی خود رعایت نمیکند).
« دینچی » یعنی کسی و یا جریانی که خواهان آمیخته شدن اصول دینی –قوانین و احکام شریعت با امر دولت و حکومت و یا ایجاد دولت دینی-شریعت است. -چی در زبان تورکی پسوند مسلک و مشغولیت با امری و یا استفاده از چیزی برای کسب معاش و تجارت و قدرت ... است. از همین جا «اسلامچی» عبارت است از کس و جریانی که از اسلام (سوء) استفادهی ابزاری برای رسیدن به اقتدار سیاسی و .... میکند.
از این نظر امروزه بسیاری از مسلمانان «دیندار» یعنی متدین، قسمتی «سکولار»، و تعداد کمی «دینچی» و «اسلامچی» یعنی اسلامیست-اسلامگرای خواهان ایجاد دولت بر اساس شریعت اسلامی هستند.
و اما اینکه یک دین خود به چه اندازه و درجه مساعد سوء استفاده از طرف دینچییان است و قابلیت آمیخته شدن با سیاست و با خصوص دولت را دارد، مسالهی دیگری است. بحث درجهی بسیار اختلاطپذیری اسلام به عنوان یک دین با دولت مسالهای واقعی، مهم و علل آن درخور بررسی عمیق است. زیرا دین اسلام، پوتانسیل بسیاری برای آمیخته شدن با سیاست و دولت دارد.
با اینهمه هر دینی از جمله اسلام در عین حال قابلیت آن را هم دارد که تفسیر و قرائتی «لائیک» (جدا ساختن و دور کردن صنف خادمان و متولیان دین از ساختار و حاکمیت دولتی) از آن عرضه شود و یا دارای فورم «لائیک» گردد. عامل تعیین کننده در موفقیت پروژهی لائیکسازی اسلام، توسعهی مدنی و اجتماعی و فرهنگی صنف متولیان و خادمان دین اسلام، یعنی گروهی از معتقدان به اسلام که به طریقی صلاحیت و یا حق تفسیر و قرائت را دارا شدهاند و یا اینگونه تلقی میشوند و جامعهای که این گروهها از آن برخاستهاند است. همانطور که لائیک شدن مسیحیت فعلی به درجهی مهمی محصول قرائت و تفسیر متولیان لائیکاندیش و لائیکمنش مسیحیت در اوروپای لائیک عصر روشنگری-رونسانس و ... بود، به موازات مدنی و لائیک شدن جوامع مسلمان، و در نتیجه مدنی و لائیک شدن صنف متولیان و خادمان دین اسلام، قرائتها و تفاسیر آنها از اسلام و در نتیجه جریان اصلی موسوم به اسلام هم صبغهای لائیک به خود خواهد گرفت.
هر چند به سبب ویژهگیهای خاص اسلام، اغلب تلاشها به هدف لائیکسازی حتی به روزسازی آن در طول تاریخ و گذشتهی نزدیک به جای این اهداف، به ایجاد دینهای جدیدی منجر شده است. مانند ظهور ادیان حروفیگری و علویسم و بهایی از تشیع.
با اینهمه لائیکسازی دین اسلام امری غیر ممکن نیست. چنانچه پروژهی اتحاد اسلام عثمانلی که به سبب لائیک بودن امپراتوری عثمانلی در اواخر قرن نوزده و دو دههی اول قرن بیستم به نوعی اسلام لائیک قائل بود. و یا قرائتهای لائیک از اسلام که در میان خادمان دینی جمهوریهای تورکیک آسیای میانه و قفقاز و تورکیه و بالکان و ... با آنها مواجه میشویم. ظهور این قرائتهای جدید لائیک از اسلام، نتیجهی سکولار بودن جوامع و مردمان آنها و لائیک بودن دولتها و در نتیجه لائیک شدن صنف خادمان دینی مسلمان در آنها است.
در هارتلند اسلام هم، خاورمیانهی عربی و غیر عربی و جوار آن، دیر یا زود قرائتهای جدید لائیک از اسلام، و بدون تحول به دینی جدید، پدیدار شده و تبدیل به جریان اصلی اسلام خواهند گردید.
سئکولاريسم (بونداليق) ايله لاييسيزم (ائلدهمليک)
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_30.html
در اصطلاحات مذهبی، دیندار، دینچی؛ و محتوم بودن ظهور قرائتهای لائیک
از دین اسلام
No comments:
Post a Comment