Saturday, December 4, 2021

سلطان احمد شاه‌ قاجار: من تورکم

 سلطان احمد شاه‌ قاجار: من تورکم

SULTAN EHMED ŞAH QACAR: MEN “TÜRK”EM


مئهران باهارلی


در این نوشته ‌متن تلگراف محی‌الدین پاشا[1] سفیر کبیر دولت عثمانلی در پایتخت قاجاری – به تاریخ ٢٢ فوریه ‌١٩٢٣- در ‌دوره‌ی سلطان احمد شاه ‌قاجار را داده‌ام که ‌وی در آن پس از ذکر استقبال گرم نظامیان و مردم ایران از هئیت عثمانلی[2]، می‌گوید به‌ هنگام تقدیم اعتبارنامه‌اش، سلطان احمد شاه‌ قاجار با او به‌ زبان تورکی صحبت و به ‌وی خاطرنشان کرده‌ که‌ خودش [یعنی احمدشاه] تورک است.

-سلطان احمد شاه ‌قاجار شعور قومی تورک داشت: بیان «من تورکم» سلطان احمدشاه ‌قاجار تبریزی (سلطنت ۱۷ ژوئیه ‌۱۹۰۹ - ۳۱ اوکتوبر ۱۹۲۵) دومین فرزند محمدعلی‌شاه‌ و نخستین فرزند پسر او از ملکه ‌جهان، مطابق با اولگوی وجود شعور قومی تورک و افتخار و مباهات به‌ تورکیت است که‌ بلا استثناء در تمام شاهان قاجار دیده‌ می‌شود. شعور قومی تورک سلطان احمدشاه ‌را هم‌چنین در تمایلات سیاسی تورک‌گرایانه - عثمانلی‌دوستانه‌ی او - مانند دیگر سلاطین قاجار - هم می‌توان دید[3].

تلاش ناموفق مشروطه‌طلبان برای مانقورت‌سازی احمدشاه: وجود شعور قومی تورک در احمد شاه یکی نیز از آن جهت اهمیت دارد که پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت، مشروطه‌طلبان ضد تورک غالب که ‌هنوز جسارت و توان پایان دادن رسمی و حقوقی به ‌سلسله‌ی قاجاری را نداشتند، احمد میرزای ۱۲ ساله ‌را از تبریز به تهران برده و با انتصاب نایب السلطنه‌ برای او به سلطنت صوری انتخاب کردند. تا رسیدن احمد شاه به‌ سن بلوغ و تاج‌گذاری در ١٩١٤، ابتدا عضدالملک از بزرگان ایل قاجار و سپس ابوالقاسم ناصرالملک قارا‌گؤزلو[4] نایب‌السلطنه‌ی او بودند. در این مدت حاکمیت جدید اهتمام بسیاری برای آموزش و تربیت احمدشاه به صورت شخصی مطلقا فاقد شعور قومی – ملی تورک (یعنی بر خلاف سلاطین پیشین قاجار) کرد. اما همانگونه که با «من تورکم» گفتن احمد شاه هم مشاهده می‌شود، در امر مانقورت‌سازی احمدشاه شکست خوردند.  

-سلطان احمد شاه‌ قاجار بر تورکی مسلط بود: در بعضی منابع فارسی ادعا شده‌ که‌ گویا احمد شاه‌ تورکی نمی‌دانسته‌ است. این سند نشان می‌دهد که ‌ادعای مزبور نادرست است و سلطان احمد شاه‌ که ‌متولد تبریز و دوران کودکی خود را در آن شهر تورک گذرانده‌ بود کاملا بر تورکی –در حد صحبت با سفیر کبیر عثمانلی- مسلط بود. (سلطان احمدشاه در مناسبات رسمی شفاهی، از جمله در رسپسیون‌های دربار زبان تورکی را هم بکار می‌برد. امیر تومان عبدالله تهماسبی فرمانده‌ی گارد محافظ احمد شاه گزارشات خود به احمدشاه را به زبان تورکی عرض می‌کرد، ...).

-تورکی زبان رسمی دوفاکتو در عرصه‌ی دیپلوماسی سلطان احمد شاه: کاربرد زبان تورکی از طرف سلطان احمدشاه ‌در صحبت با سفیر کبیر عثمانلی در مراسم رسمی تقدیم اعتبارنامه‌اش، به‌ عبارت دیگر استفاده ‌از تورکی در مناسبات دیپلوماتیک خارجی، همچنین بدان سبب است که‌ زبان تورکی در دوره‌ی قاجاری، مانند تمام دولت‌های تورک-موغول پیشین، دارای موقعیت رسمیت دوفاکتو بود. این سند نشان می‌دهد که ‌کاربرد زبان تورکی به‌ عنوان زبان رسمی دوفاکتو در عرصه‌ی دیپلوماسی در دوره‌ی آخرین سلطان قاجار هم کماکان ادامه‌ داشت.

-هل من مبارزطلبی سلطان احمد شاه ‌قاجار به ‌مشروطه‌طلبان ضد تورک: اهمیت اصلی این سند آن است که ‌نشان می‌دهد علی رغم اشغال پایتخت قاجاری توسط مشروطه‌طلبان انگلیسی ضد تورک که‌ خواهان براندازی سلسله‌ی قاجار صرفا به ‌دلیل تورک بودن آن، و تاسیس دولتی از اقوام ایرانیک به‌ جای آن بودند و در زمینه‌سازی برای این عملیات، تورک بودن را به ‌صورت امری ننگ‌آور و مجرمانه ‌و شیطانی تقدیم می‌کردند[5]، سلطان احمد شاه ‌در یک هل من مبارزطلبی آشکار به ‌مشروطه‌طلبان و دولت انگلیس، تورک بودن خود را با افتخار بیان و تاکید می‌کند. (بعد از اشغال تهران پایتخت دولت تورک قاجار در ١٣ ژوئیه ‌‌‌١٩٠٩ توسط نیروهای ‌مشروطه‌طلب ضد تورک (عوامل اطلاعاتی‌ انگلستان، سران پارسی ‌هندوستان، زعمای زرتشتی بومی، داشناک‌ها - هینچاک‌های ‌ارمنی، ماسون‌ها، بابی - ازلی‌ها، ناسیونالیست‌های افراطی فارس، بختیاری‌ها، مازندرانی‌ها، گیلک‌ها و تورک‌های‌ مانقورت و گؤزقامان خائن مشروطه‌طلب متشکل فرقه‌ی‌ دموکرات ایران، انجمن آزربایجان تهران، آنارشیست‌ها و تروریست‌ها و فدائیان و ‌مجاهدین قفقازی، باستان‌گرایان و نژادپرستان آریایی، ...) و خلع محمدعلی‌ شاه ‌‌‌از سلطنت، دولت قاجاری ‌(صدراعظم، هئیت وزرا، ارتش، بوروکراسی، ...) تماما تحت کونترول و مدیریت عناصر ضد تورک در آمد و عملا به‌ حاکمیت تورک بر ایران پایان داده‌‌ شد).

-«من تورکم» سلطان احمد شاه ‌و تصنیف «من بیر تورکم خاقانی-قاجاری»: تاکید و تفاخر سلطان احمد شاه ‌قاجار بر تورک بودنش، به درجه‌ی معینی روند شیطان‌سازی از هویت تورک را که ‌حرکت مشروطه‌ی انگلیسی ضد تورک آغاز کرده ‌بود، اقلا در میان مقامات قاجاری و وفاداران به ‌این دولت تورک، کند ساخته ‌است. به عنوان نمونه خوانده‌ شدن تصنیف «من بیر تورکم قاجاری-خاقانی» در سال تاج‌گذاری سلطان احمد شاه ‌قاجار توسط «هئیت موسیقی‌چی‌های دربار حضرت [احمد] شاه» ‌در تفلیس[6]، نمی‌تواند ناشی از تصادف صرف باشد و بی شک تفاخر احمد شاه به تورکیت در آن موثر بوده است.

-نام ملی تورک: سلطان احمد شاه ‌قاجار خود را، عینا مانند مردم ما صرفا «تورک» معرفی می‌کند. در ایران «تورک» نام قومی - ملی اوغوزهای غربی ساکن این کشور بوده، استفاده ‌از هر نامی به‌ جز تورک به‌ عنوان نام قومی و یا ملی این مردم نادرست است. خاندان‌ها و سلاله‌ها و دولت‌های منسوب به ‌ملت تورک هم در نوشته‌جات و رسانه‌ها و ....، مانند دولت قاجار صرفا می‌باید به‌ صورت خاندان‌ها و سلاله‌ها و دولت‌های «تورک»- همانگونه ‌که‌ آن‌ها خود را تعریف می‌کردند و می‌نامیدند-، و نه ‌ایرانی و آزربایجانی و آزری، نامیده ‌و معرفی شوند.     

-درسی برای مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های آزربایجان‌گرا: هرچند مشروطه‌طلبان ضد تورک موفق به زدودن حافظه‌ی قومی و هویت ملی تورک احمدشاه و مانقورت‌سازی او نشدند، اما وارثین و عقبه‌های آن‌ها موفق گردیدند با ایجاد یک هویت ملی استعماری و ضد تورک و نژادپرستانه به اسم «قوم – ملت آزربایجان» و جریان «آزربایجان‌گرایی»، که در رفتاری خائنانه و ننگین منکر هویت ملی تورک و یگانه‌گی ملی ملت تورک ساکن در ایران است، ضربه‌ای اساسی به یگانه‌گی ملت تورک و هویت ملی تورک در ایران بزنند.

سلطان احمد شاه‌ قاجار، شاه حاکم بر ‌ایران بود، نه‌ شاه‌ ایرانی و یا شاه ‌فارس: اصطلاح «شاه‌ ایران» که در این تلگراف به کار رفته، به‌ معنی سلطان حاکم بر سرزمین ایران است، نه ‌به ‌معنی سلطان دارای هویت قومی - ملی ایرانی. چنانچه ‌سلاطین عثمانلی هم «سلطان روم» حتی «سلطان بیزانس» خوانده ‌می‌شدند، اما این به‌ معنی قومیت روم ویا یونانی و بیزانسی بودن سلاطین عثمانلی نبود، بلکه به‌ معنی حاکمیت آن‌ها بر سرزمین موسوم به‌‌ روم و قلمروی بیزانس سابق بود. حاکم بودن یک سلطان «تورک» بر ایران هم به ‌معنی «ایرانی» بودن قومیت او و دولتش نیست، صرفا به معنی حاکمیت یک سلطان تورک بر سرزمین و یا کشور ایران است. علاوه بر آن «ایرانی» نام یک تابعیت و هویت و گروه ‌ملی جدید است که‌ از طرف غربیان و انگلستان در اوائل قرن بیستم در دوره‌ی مشروطیت، به ‌معنی کسانی که ‌خود را دارای زبان ملی فارسی و گذشته‌ی زرتشتی و نژاد آریایی و ... می‌دانند ایجاد شد. شاهان و خاقان‌ها و سلاطین تورک هرگز خود را به‌ این معنی جدید ایرانی نشمرده‌اند، آن‌ها به ‌لحاظ هویت قومی تورک بودند و همواره‌ خود را و به‌ درستی و صرفا «تورک» می‌دانستند.





متن تلگراف به‌ تورکی[7]:

“Dün otuz beş süvari ve altı atlı araba ile yanımda bulunan saray görevlileri İran Şah’ının huzuruna kabul edildim. Saraydan gönderilen Teşrifat memuru ve önünde asalar taşıyan iki saray hademesi olmak üzere bindiğim arabanın arkasında da ikişer ikişer olarak Başkâtip ve ikinci Kâtip Beyler ve evrak memuru vardı. İki tarafı saran askerler ve İran halkının seyri içerisinde saraya ulaştım.

Saraya vardığımda saray erkânı ile Teşrifat Nazırı ve Hariciye Vezareti Müdürü tarafından görüşme salonuna davet edildim. Bir müddet istirahat ettikten ve çay içtikten sonra, taşıdığım itimatnameyi gümüş bir tepsi içerisinde İç Ağası tarafından Şah’ın huzuruna götürüleceği sırada, ben de Teşrifat Nazırı eşliğinde kabul salonuna girdim. Şah’ın konuşmasından sonra sefaret heyetini Şah’a takdim ettim.

Takdim merasiminden sonra Şah, Türkçe olarak hatırımı sordu ve Tahrandan memnun olup olmadığımı sordu. Daha sonra kendisinin Türk olduğunu, fakat Azerbaycan şivesi ile konuştuğunu söyledi. Pek samimi bir ortamda geçen görüşmeden sonra, Şah’ın huzurundan ayrıldım ve aynı alay ile sefarete geldim.”

ترجمه‌ی فارسی:

دیروز با سی و پنج سواره، شش ارابه‌ی اسبی و مامورین دربار که‌ همراهم بودند به ‌حضور شاه ‌ایران پذیرفته‌ شدم. مامور تشریفات فرستاده‌ شده ‌از دربار، در جلوی او دو خدمه‌ی دربار که‌ عصاهایی حمل می‌کردند، و در عقب ارابه‌ای که‌ سوار بودم آقایان باش‌کاتب (منشی) و ایکینجی کاتب (منشی دوم) و مامور اوراق، دو تا دوتا قرار داشتند. از مسیری که‌ هر دو طرف آن را نظامیان احاطه‌ کرده‌ بودند و در میان تماشا [استقبال] مردم ایران به ‌دربار رسیدم.

هنگامی که‌ به‌ دربار واصل شدم، از طرف مامورین و خدمه‌ی دربار و وزیر تشریفات و مدیر وزارت خارجه ‌به ‌سالون ملاقات دعوت شدم. بعد از کمی استراحت و نوشیدن چای، زمانی که ایچ‌آغاسی اعتمادنامه‌ای را که ‌با خود حمل می‌کردم در یک تپسی نقره‌ای به ‌حضور شاه ‌می‌برد، من هم در معیت وزیر تشریفات به ‌سالون باریابی داخل شدم. پس از نطق شاه، هئیت سفارت را به ‌شاه‌ تقدیم کردم.

بعد از مراسم تقدیم، شاه‌ به ‌تورکی از من احوال‌پرسی کرد و پرسید که ‌آیا از تهران راضی هستم و یا نه. بعد از آن گفت که ‌او تورک است، اما [تورکی را] به‌ شیوه‌ی رایج در آزربایجان صحبت می‌کند. بعد از ملاقات که‌ در اتموسفری بسیار صمیمی گذشت، از حضور شاه‌ خارج و با همان آلای –هنگ به‌ سفارت برگشتم.

زیرنویس تورکی عکس:

ایران‌داکی هیئت سفارتیمیز

رسیم‌ده ‌اورتادا اوتوران ذات سفیر «محی‌لدّین پاشا»، ساغی‌نداکی روسیه‌ باش‌شهبندری «ساقی به‌ی»، اونون دا یانی‌نداکی باکی ویس‌قونسولوسو «ایدریس چورا به‌ی»، سفیرین آرخاسی‌نداکی «ضیاء محی‌الدّین به‌ی»له ‌منشی‌ی اول «میرزا ولی‌اللّه‌خان»، سول طرفی‌نده‌کی‌له‌ر اوراق مامورو «فخری» و سفارت کاتبی «ذکی حقّی به‌ی»له‌ر. 

برای مطالعه‌ی بیشتر:

سِنْجه ‌بیر طفلِ صغیر، عقل و فطانت‌جه ‌کبیر؛ تختِ ایرانا جلوس ائتدی بو دم احمد شاه

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_22.html

تورکیات قاجارها و قاجارشناسی در ذیل تورکولوژی

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/10/blog-post_17.html


[1] Muhittin Akyüz (1870, İstanbul - 11 Kasım 1940), Türk asker, diplomat, siyasetçi. Kurtuluş Savaşı'na katılan üst dereceli komutanlardan birisidir. Savaştan sonra diplomat ve milletvekili olarak görev yaptı. Ekim 1922 tarihinde Tahran büyükelçisi,

https://tr.wikipedia.org/wiki/Muhittin_Aky%C3%BCz

[2] در ربع اول قرن بیستم، دوره‌ی مشروطیت- سال‌های جنگ جهانی اول- سال‌های جنگ استقلال تورکیه، عموما عثمانلی در میان مردمان ایران مخصوصا تورک‌های ساکن در این کشور از محبوبیت برخوردار بود. محی الدّین پاشا هم در مکاتبات خود بارها به استقبال و تظاهرات گرم مردم ایران نسبت به عثمانلی و غازی مصطفی کمال پاشا-آتاتورک، با خوشنودی اشاره کرده است:

استدعانامه‌ی تورکی مشروطیت‌طلبان متحصن در سفارت عثمانلی در تهران، سال ۱۹۰۸

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post_15.html

بزرگ‌داشت مصطفی کمال پاشا آتاتورک در «تورک‌له‌ر مچیتی»- مسجد تورک‌های تهران

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_27.html

[3] طرف‌داری سلطان احمد شاه قاجار و مردم از اوردوی عثمانلی، اعلان جنگ دولت آنگلوفیل مشروطه به عثمانلی و مخالفت شدید سلطان احمد شاه با آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post.html

[4] در باره‌ی هدف مشروطه‌طلبان برای پایان دادن به حاکمیت تورک بر ایران، نگاه کنید به:

سیر سسیل اسپرینگ سفیر انگلستان: مشروطیت حرکتی بر اساس نژاد و مذهب فارسی شیعی، و برضد تورک‌های بیگانه‌ی قاجار است.

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_9.html

رسول‌زاده: ناسیونالیسم ایرانی-فارسی خصلت همیشه‌گی حرکت مشروطیت؛ و ساقط کردن سلسله‌ی اشغال‌گر و بیگانه‌ی تورکمان قاجار هدف غایی آن بود.

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_18.html

تعویضِ طائفه‌یِ قولدورآسای قاجاریانِ تورک با سلاله‌یِ طاهره‌یِ نجیبِ پهلوی فارس

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/02/blog-post_15.html

[5] دو نامه‌ی تورکی ناصرالملک همدانی به سلطان عثمانلی  مَحْمَدْ خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به  نیابت سلطان احمد شاه قاجار

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post.html

[6] ضبط تصنیف «من بیر تورکم» قاجاری-خاقانی با صدای اقبال السلطان خواننده‌ی «هیئت موسیقی‌چی‌های دربار حضرت شاه‌ قاجار»، در نتیجه‌ی اعتراض «ما فارسی نمی‌خواهیم، تورکی بخوانید» محفل تورکیست در تفلیس

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/11/blog-post_30.html

[7] متن ساده شده‌ی این تلگرافِ در اصل به تورکی عثمانلی، در منبع زیر داده شده است:

ŞİMŞİR, Bilâl (2001), Atatürk ve Yabancı Devlet Başkanları, C II, S 417 , TTK Yayınları, Türk Tarih Kurumu, 1993-2001 Ankara

به نقل از

Çete, Mehmet (2007). Türkiye – İran İlişkileri (1919-1938). Yüksek Lisans Tezi. Sakarya Üniversitesi Sosyal Bilimler Enstitüsü.

http://kutuphane.akmb.gov.tr/opac/details?id=50081&materialType=BK&query=POLONYA++--++TAR%C4%B0H

No comments:

Post a Comment