استدعانامهیِ تورکیِ مشروطیتطلبانِ متحصّن
در سفارتِ عوثمانلی در تهران، سال ۱۹۰۸
مئهران باهارلی
در زیر متن استدعانامهای را آوردهام که به زبان تورکی و توسط تجّار و خادمان دین متحصّن و پناهنده شده به سفارت عوثمانلی در تهران به تاریخ دسامبر ۱۹۰۸ و خطاب به صلاحالدین بیگ مصلحتگذار سفارت عوثمانلی نگارش شده است. این استدعانامهی تورکی از جنبهی تاریخ نهضت مشروطیت، نقش امپراتوری عوثمانلی در مراحل و فرایندهای گوناگون آن، موقعیت زبان تورکی در میان مشروطیتطلبان، کاربرد زبان تورکی از سوی دولت عوثمانلی در ایجاد ارتباط با ایرانیان و تلاش این دولت برای ارتقای موقعیت زبان تورکی در ایران به عنوان زبانی مکتوب و رسمی حائز اهمیت است.
در این استدعانامه متحصنین پس از تشکّر و سپاسگذاری به دولت عوثمانلی به سبب موافقت با تحصّن ۲۸۰ تن در بنای سفارت و ورود و خروج آنها به منظور رفع احتیاجاتشان، با شکایت از اِعمال بعضی محدودیتها در ورود و خروج افراد و اجرای برخی از مراقبتها در محل سکنی و اوتاقهای آنها، تسهیل در این موارد را استدعا میکنند. روزنامهی مشروطیتطلب «شمس» چاپ استانبول که این استدعانامه را منتشر کرده، در پایان، توضیحی به تورکی داده و توجه وزارت خارجه و مجلس مبعوثان عوثمانلی را به وجود یک خفیهی محمّدعلی شاه در سفارت به اسم «عباسقولو خان» جلب کرده است.
این نامه در روزنامهی مشروطیتطلب «شمس» به مدیریت سیّد حسن تبریزی، شمارهی ۲۷ به تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۰۹ چاپ استانبول منتشر گردیده است. قابل ذکر است علیرغم آن که مدیر روزنامهی شمس تورک بود، از جنبش مشروطیت که سردمداران آن تورک بودند دفاع میکرد، در استانبول پایتخت امپراتوری تورک عوثمانلی و در خطاب به ایران قاجاری که دارای اکثریت جمعیتی تورک و یک دولت حاکم تورک بود منتشر میشد، مانند نهضت و رهبران مشروطیت، زبان فارسی را به عنوان زبان اصلی خود برگزیده بود.
سفارتخانه و کونسولگریهای عوثمانلی (شهبندریها) در حرکت مشروطیت در ایران، نقش مثبتی در حمایت از نهضت اصلاحی، تجدّد و حرّیتپرورانه و جلوگیری از ایجاد جنگ داخلی بین مخالفین تورک مشروطیتطلب و دولت تورک قاجار ایفا کردهاند. این رفتار کاملاً بر خلاف موضع سفارتخانههای روسیه و بریتانیا بود که اوّلی همواره برای سرکوب، و دومی برای به دست گرفتن مدیریت و منحرف کردن نهضت تجدد و حریتپروری و مشروطیت و تبدیل آنها به حرکتی برای پایان دادن حاکمیت تورکان در ایران تلاش و تقلّا میکردند:
۱- میانجیگری سفیر عوثمانلی: مشروطهطلبان، سفیر عوثمانلی را واسطهی بین خود و مقامات قاجاری و رسانیدن مطالباتشان به شاه قرار میدادند. هدف مقامات عوثمانلی از این میانجیگری، کومک به نهضت اصلاحی و تجدّد در ایران، به همراه جلوگیری از گسترش خشونتگرائی و اقدامات براندازانه و همچنین ممانعت از رودررویی مخالفین تورک و دولت تورک قاجار و ایجاد یک جنگ داخلی بین تورکها که نهضت مشروطیت تدریجاً به آن سو حرکت میکرد، و جلوگیری از غلطیدن ایران قاجاری به حیطهی نفوذ و کونترول روسیهی تزاری بود.
به عنوان نمونه، در خلال تحصّن عدهای از تجار و خادمان دین (به اشتباه علما و روحانیون خوانده میشوند. در حالی که این صنف، ماهیتاً و عملاً ارتباطی با روح و مخصوصاً علم به معنی مودرن و تکنیکی ندارند) در حرم حضرت عبدالعظیم به تاریخ ۱۰-۳ اردیبهشت ۱۲۸۴ (۲۳-۳۰ آوریل ۱۹۰۵)، آنها خواستار میانجیگری سفیر عوثمانلی بین خود و مظفرالدین شاه شدند. سفیر عوثمانلی این طلب را پذیرفت و عریضهی پناهندهگان را که حاوی درخواستهای آنها برای عزل ژوزف نوز بلژیكی (رئیس گومروک و مالیهی ایران) و احمد علاءالدوله (حاكم تهران) و عبدالمجید میرزا عینالدوله (صدراعظم)، تاسیس عدالتخانه و مجلس، اجرای قوانین و احکام اسلام در سراسر کشور، ... بود، نزد مشیرالدوله (وزیر امور خارجه) فرستاد. وی هم عریضه را به مظفرالدین شاه عرضه کرد. پس از وقوف بر خواستههای پناهندهگان، مظفرالدین شاه اصلاحطلب و تورکگرا، از مشیرالدوله خواست موافقتش با خواستههای مشروطهخواهان را به سفیر عوثمانلی اعلام کند و به صدراعظم عین الدوله هم دستور داد متحصّنین را با احترام به تهران بازگرداند.
۲- پناهندهگی و تحصّن در سفارت عوثمانلی: طریق دیگر بهرهمندی گروههای احرار (معتدل، تورکگرا) - آزادیخواهان (افراطی، فارسگرا) و مشروطهطلبان از کومکهای سفارت و کونسولگریهای عوثمانلی در جنبش مشروطیت، بستنشینی و تحصّن در نمایندهگیهای سیاسی امپراتوری عوثمانلی بود. پناهندهگی به سفارت عوثمانلی را معمولاً آن دسته از مشروطهطلبان انجام میدادند که به آثار زیانبار بستنشینی در سفارت انگلیس بر افکار عمومی و سرنوشت نهضت آگاه شده بودند، و یا کسانی که با سائقهی اسلامیت و تورکیت و یا اعتقاد به پروژهی اتحاد اسلام عوثمانلی، التجاء به امپراتوری عوثمانلی را مقبول میدانستند. دو نمونهی تاریخی، پناهندهگی ستّار خان به کونسولگری عوثمانلی در تبریز و تحصن مشروطهطلبان در ۱۲ دسامبر ۱۹۰۸ در سفارت عوثمانلی در تهران است.
الف- پناهندهگی ستّار خان به شهبندری عوثمانلی در تبریز: بعد از محاصره و ورود روسها به تبریز، آنها بر مبنای دعاوی مباشرین راه شوسه که میگفتند ستّار خان و همراهانش در جریانات اغتشاشات و دورهی مقاومت تبریز در مقابل نیروهای روسیه به منافع راه خسارت رسانیدهاند و غرامت این خسارت میباید با ضبط و توقیف اموال آنها تادیه شود، در صدد دستگیری ستّار خان و باقر خان و یارانش و مصادرهی اموال وی بر آمدند. به دنبال آن، در اواخر ماه مه ۱۹۰۹ ستّار خان با همراهانش به شهبندری عوثمانلی در تبریز و زیر بیرق عوثمانلی پناهنده شد و با شکایت به مجلس مبعوثان عوثمانلی، برای تامین امنیت جان و مال خود از امپراتوری عوثمانلی استدعای حمایت کرد. سید حسن تقیزاده از رهبران آزادیخواه و مشروطهطلبان افراطی که قبلاً در دورهی استبداد صغیر از بیم جان به همراه علیاکبر دهخدا و دیگران به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شده بود، در خاطرات خود میگوید: «اوّل شب نشسته بودیم. مرحوم امیرخیزی و اجلالالملک گفتند چه باید کرد؟ فردا صبح حتّی ستّار خان و باقر خان فرار کردند به کونسولخانهی عوثمانلی و بست نشستند». محمدامین رسولزاده که هنگام تحصّن ستار خان در کونسولگری عوثمانلی با وی ملاقات و در خصوص مسائل منطقه صحبت نموده و در آن دوران دارای تمایلات ایرانگرایانه بود، در مقالهای با نام «ستّار خان»، چاپ شده در روزنامهی اقبال باکو به تاریخ ۲۳ نوامبر ۱۹۱۴ مینویسد ستّار خان به وی گفته است: «من از روز اوّل دلم میخواست ملّت ما با عوثمانلی نزدیک باشد. چون هم دینمان و هم زبانمان [تورکی] یکی است. الان هم از این حال که ما را متّحد میکند، بیاندازه متشکّرم». قابل ذکر است که طبق اسناد موجود در آن برههی زمانی اغلب مردم تبریز - مانند بسیاری از دیگر مناطق تورکایلی، خواستار کسب تابعیت عوثمانلی و یا الحاق تورکایلی به امپراتوری عوثمانلی بودند. مراد ستّار خان از «این حال که ما را متّحد میکند» همین وضعیت است. روسها کوشیدند ستّار خان و باقر خان را از تحصّن خارج کنند. ولی شهبندر عوثمانلی نه تنها با استناد به قواعد بینالمللی از متحصّنین حمایت نمود، بلکه با فرستادن یک نامهی رسمی به حکومت ایران و کونسولخانهی روس، اخطار نمود «علاوه بر آن که اموال منقول و غیر منقول ستّار خان، باقر خان و اشخاص دیگر تحت تامین امپراتوری عوثمانلی است، جانهای این اشخاص هم در زیر حمایت بیرق عوثمانلی قرار دارد. هر ادعا و مطالبهای از این اشخاص، باید مستقیماً به کونسولخانهی عوثمانلی تسلیم و به واسطهی کونسولخانهی عوثمانلی نیز حلّ و فصل شود».
ب- پناهندهگی تجّار و خادمان دین به سفارت عوثمانلی در تهران: در پی مخالفت محمّدعلی شاه با مشروطیت و بعد از این که مشروطهخواهان از اعلان انتخابات توسط وی مأیوس شدند، در ۹ آذر ۱۲۸۷ (۱۲ دسامبر ۱۹۰۸) گروهی از آنها به سرکردهگی صنیعالدوله، شامل خادمان دین، کسبه و تجّار و اصناف به سفارتخانهی عوثمانلی در تهران پناه برده، متحصّن شدند. در روز بعد تعداد بستنشینها به ۲۸۰ نفر رسید. آنها از آن جا به تبلیغ مطالباتشان از شاه در خصوص اعادهی مشروطه میپرداختند. دو دولت روسیه و انگلستان مسئلهی بستنشینی مخالفان در سفارت عوثمانلی را بهانهای برای فشار علیه عوثمانلی قرار دادند و توسّط سفارتخانههایشان در استانبول از وزارت خارجهی عوثمانلی خواستند درخواست دولت ایران مبنی بر بیرون کردن متحصّنین از سفارت عوثمانلی در تهران را بپذیرد. به دنبال انتشار این خبر از سوی «انجمن سعادت» مستقرّ در استانبول، برخی از ایرانیان (دولتآبادی) در تماس با شیخالاسلام عوثمانلی با این استدلال که «خادمین دین متحصّن در سفارت عوثمانلی، راه سفارت دیگری که از سفارت شما وسیعتر است را میشناختند، اما نخواستند به خانهی کفر پناه ببرند»، استدعا کردند که از بیرون کردن متحصّنین از سفارت ممانعت شود. پس از مطرح شدن موضوع توسطّ شیخالاسلام در هیئت وزرا، مقامات عوثمانلی از اخراج متحصّنین جلوگیری کردند.
تحصّن مذکور در سفارت عوثمانلی در نهایت به موفّقیت مرحلهای مشروطهطلبان منجر شد. بازار بسته و اوضاع تهران متشنّج شد. سفیران روسیه و انگلستان اندیشناک هم در ملاقات با محمّدعلی شاه، خارج شدن بستنشینان از سفارت عوثمانلی را منوط به اعادهی مشروطه کردند. نتیجتاً محمّدعلی شاه در پنجم مه ۱۹۰۹ اجازهی تشکیل مجلس منتخب ملّت را صادر کرد. پس از آن سفیر عوثمانلی ادامهی حضور متحصّنین در سفارت را نادرست خواند و متحصّنان هم که خواستههایشان تأمین شده بود به تدریج از سفارت خارج شدند.
متن استدعانامهی نوشته شده به زبان تورکی، توسط تجّار و خادمان دین متحصّن و پناهنده شده به سفارت عوثمانلی در تهران، به تاریخ دسامبر ۱۹۰۸.
مصلحتگذار بهی افهندی حضرتلهرینین حضورِ عالیلهرینه
سعادتلی اهفهندیم حضرتلهری
سفارتِ عوثمانیهیه دخولوموز آنیندان شیمدییه قهدهر مخالفْ بیر حرکتده بولونمادیق سانیریز. تحصّن ایچین اختیار ائتدیییمیز مسلکی، ذاتِ عالی مصلحتگذاریلهرینه عرض و بیان ائتدیییمیز زمان، موافقتِ کامله ایله بیزی قبول ائتدینیز. ایلک حُسنِ قبولدان دولایی، ههپیمیز سون درجه صمیمیتله عرضِ تشکّر ائدهریز. سفارتخانهده پهک آز یئر بولوندوغونو، اونون ایچین پهک چوخ مُلْتَجی ورودو اییی اولامایاجاغینی تبلیغ بویوردوغونوز زمان، بیر دفتر تنظیم ائدهرهک، حضورِ عالیلهرینیزه گؤندهردیک و بو مقداری تزیید ائتمهیهجهییمیزه دائر وعد وئردیک. بیر قاچ گون سونرا، سفارتین بیر قاپیسینی کیلیدلهدیلهر. هر نه قهدهر اییی بیر شئی دئییلدی، فقط سفارتین آمِرِ مطلقی بولوندوغونوز ایچین، طبیعی بونا بیر شئی دییهمهزدیک.
دؤرت گون اوّل، سفارتین دیگر قاپیسینی دا امرِ عالینیزله نیم قاپادیلار. بو دا سفارته عائد بیر مسئلهدیر. سفارت مستحفظینی اولان قازاقلار، یاری آچیق قاپینین اؤنونده اوتوروپ، ورود و خروجا ممانعت ائدییورلار. فقط معلومِ عالیلهریدیر که مُلْتَجیلیکله بورادا امرارِ حیات ائدهن ایکی یوز سهکسهن کیشیلیک بیر هئیتین، البتّه حوایجِ ضروریهسی واردیر. بونو یولونا قویماق ایچین، ورود و خروج لازمدیر. ذاتِ عالیلهرینیز داخی، بو نقطهیی نظرِ اعتبارا آلاراق، مساعده ائتدینیز.
فقط بیزی شکایته سوق و اجبار ائدهن بیر مسئله ظهور ائتدی، که گئتدیکجه کسبِ اهمّیت ائدییور. او دا قازاق وکیلباشیسینین حرکاتیدیر. مرقوم، جزئی بیر ملاقات ایچین سفارته گهلهنلهری، تحقیرآمیز سؤزلهرله ردّ ائدییور. بعضیلهرینی زورلا قاپی دیشاری ائدییور. حتّی قاپیدان تا محلِ سُکنامیز اولان اودالارا قهدهر گهلهرهک، بیرهر بیرهر اودالاری گزییور. سببی استفسار ائدیلیرسه، حدیدانه (شارژ دافرین امریدیر) دییور.
بیز قطعی بیر صورتده دییهبیلیریز که ذاتِ عالیلهرینیز بو مسئلهدهن بیخبرسینیز. و بو اجراآت امرِ عالینیزله دئییلدیر. چونکه معلومِ عالیلهریدیر که هئیتیمیز بو سفارتخانهی اسلامییی - که حقیقتده بوتون عوثمانلی ملّتینین خانهسیدیر – امنیتده بولونماق ایچین مَلْجا اتّخاذ ائتدی. عوثمانلی ملّتینین زیرِ جناحِ حمایهسینه سیغیندی. بو اجراآت، عوثمانلی ملّتینین شانِ مهماننوازیسینه قطعیاً یاخیشماز. و ذاتِ عالیلهری گیبی علوِّ جناب ایله متّصف بیر ذاتِ عالیقَدْر و محترم، البتّه التجا ائدهن مظلوم بیر ملّتین احتراماتینی نظرِ دقّتدهن دور توتماز. و البتّه راضی اولمازلار که بو احترامات بیر وجهله خللدار اولسون.
طرفِ مصلحتگذاریدهن استدعا ائدهریز که بو اموراتی نظرِ اهمّیتدهن دور توتمایاراق، بیر صورتِ مناسبهده تسهیل ائتسینلهر.
فی
۱۵ محرّم، سنه ۱۳۲۷.
«عمومِ مُلْتَجیلهر هئیتی» طرفیندهن
[توضیح روزنامهی شمس]: تاهران عوثمانلی سفارتخانهسینه التجا ائدهن ایکی یوز سهکسهن ذات طرفیندهن، مصلحتگذار «صدرالدّین بهی»ه تقدیم ائدیلهن استدعانین صورتی، بر وجهِ بالا درج ائدیلدی. هر نهدهنسه مومی الیه سون گونلهرده متحصّنلهر ایچین شانِ عوثمانلییه غیرِ لایق صورتده معامله ائتمهکدهدیر. خصوصیله سفارت ترجمانی اولوپ، شاهین خفیهسی بولونان «عباسقولو خان»ین معاملاتِ استبدادکارانه و جاسوسانهسی حدّدهن افزوندور. بو بابدا «مجلسِ محترمِ مبعوثان» ایله «خارجیه نظارتی»نین نظرِ دقّتینی جلب ائدهریز.
منبع و برای مطالعه:
روزنامهی
«شمس»، به مدیریت سید حسن تبریزی، شمارهی ۲۷، تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۰۹، چاپ استانبول
http://www.tufs.ac.jp/common/fs/asw/tur/htu/list2.html#r
رنجبر،
مقصود. انقلاب مشروطه و نقش امپراتوری عوثمانلی. فصلنامهی تاریخ اسلام، سال نهم،
پاییز و زمستان 1387، شمارهی مسلسل 35-36
http://www.ensani.ir/storage/Files/20120328144035-2015-10.pdf
سهیلا
ترابی فارسانی. تجار، مشروطیت و دولت مودرن. تهران. نشر تاریخ ایران. 1384.
دولتآبادی،
یحیی. حیات یحیی.تهران. عطار.فردوسی، 1374، ج 3
تقوی،
مصطفی. فراز و فرود مشروطه، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384
زندهگی
طوفانی، خاطرات سید حسن تقیزاده. ص۱۳۰
http://ketabnak.com/redirect.php?dlid=82240
گزارشهایی
از انقلاب مشروطیت ایران/ محمدامین رسولزاده- ترجمهی رحیم رئیسنیا/ نشر شیرازه
No comments:
Post a Comment