Tuesday, October 25, 2022

وضعیت وخیم زبان تورکی و ملت تورک در قسمت‌های جنوب غربی تورک‌ایلی واقع در استان‌های امروزی کوردستان، کرمانشاهان، همدان و لورستان

 

وضعیت وخیم زبان تورکی و ملت تورک در قسمت‌های جنوب غربی تورک‌ایلی واقع در استان‌های امروزی کوردستان، کرمانشاهان، همدان و لورستان

 

مئهران باهارلی

 

منطقه‌ی یک‌پارچه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران و نواحی مجاور آن به سوی غرب و مرکز ایران، در ادبیات سیاسی امروزی «تورک‌ایلی» نامیده می‌شود. تورک‌ایلی ترجمه‌ی تورکی نام «تورکستان» به معنی مملکت و سرزمین تورک است که در گذشته و امروز از طرف هم خود تورکان و هم خارجیان برای نامیدن این منطقه بکار رفته است.

حدود نیمی از تورک‌ایلی و یا منطقه‌ی ملی تورک در خارج جوغرافیای آزربایجان قرار دارد: قسمت‌های مرکزی آن در استان‌های زنجان و قزوین و بخش جنوب شرقی استان گیلان، جنوب غربی آن در داخل استان‌های کوردستان و کرمانشاهان، قسمت‌های جنوبی آن در داخل استان‌های همدان و لورستان، و قسمت‌های جنوب شرقی آن داخل در استان‌های مرکزی و قوم و البورز و تهران واقع شده است.

مانند همه جای تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران، مردم تورک ساکن در بخش‌های واقع در قسمت غیر آزربایجانی تورک‌ایلی هم در معرض روند از دست دادن زبان و هویت ملی تورک و شاهد زدوده شدن تورکیت از این قسمت تورک‌ایلی هستند. با این فرق که روند زدوده شدن تورکیت از این قسمت تورک‌ایلی به مراتب شدیدتر از قسمت آزربایجانی تورک‌ایلی است. به واقع بسیاری از روستاها و شهرهای این قسمت از تورک‌ایلی، یا قبلا تماما تغییر زبان داده‌اند و یا نسل کنونی آخرین نسل در این مناطق است که قادر به صحبت به تورکی می‌باشد.

در حالیکه در دیگر نقاط تورک‌ایلی، ایضا ایران، روند آسیمیلاسیون ملت تورک به صورت تغییر زبان او از تورکی به فارسی متحقق می‌شود، در قسمت‌های جنوب و جنوب غربی تورک‌ایلی واقع در استان‌های کوردستان، کرمانشاهان، همدان و لورستان ما شاهد کوردزبان، لورزبان، لک‌زبان و گوران‌زبان شدن تورک‌ها هم هستیم. به طوری که بخش قابل ملاحظه‌ای از کوردها، لورها، لک‌ها و گوران‌های این استان‌ها تورکان آسیمیله شده و تغییر زبان داده در قرون اخیر هستند.

عوامل متعددی در سریع‌تر بودن روند استحاله‌ی زبانی و ملی تورکان این قسمت از تورک‌ایلی و همچنین کوردزبان، لک‌زبان، لورزبان و گوران‌زبان شدن تورک‌های این استان‌ها دخیل بوده‌اند. از جمله:

١-سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی ملت تورک توسط دولت ایران، که در این قسمت از تورک‌ایلی از جمله به صورت قرار دادن دهستان‌ها و شهرستان‌های تورک‌نشین در استانهای جدیدالتاسیس کوردستان و کرمانشاهان و لورستان و .... هم بروز کرده است.

٢-قبول و تحمیل شیعه‌ی امامی فارسی به توده‌ی تورک مخصوصا ایلات تورک، که باعث شده بسیاری از تورک‌های سنی منطقه در کوردهای سنی، تورک‌های علوی (غلات دوازده امامی و یا قیزیل‌باشان سابق) در میان لک‌ها و گوران‌های اهل حق، و تورک‌های عموما پیروی اسلام تورک در میان لورها آسیمیله شوند.

٣-ظهور جریان و ایدئولوژی و هویت استعمار ساخته و ضد تورک «آزربایجانی» که اکنون قریب به یک قرن و نیم است فعالانه و خائنانه در صدد تجزیه‌ی ملت واحد تورک ساکن در ایران مخصوصا ساکن در تورک‌ایلی، همچنین خود وطن تورک و یا تورک‌ایلی به دو قسمت آزربایجانی و غیر آزربایجانی است. این جریان منحط که به سبب تلاشش برای تجزیه‌ی ملت تورک و تجزیه‌ی وطن تورک تماما در خدمت دشمنان ملت تورک از جمله پان‌ایرانیسم و دولت ایران و متخاصمان خارجی از قبیل فرانسه و ارمنستان و پ‌ک‌ک است، اکنون با نام ژنریک «حرکت ملی آزربایجان» معروف است.

٤-نبود صنف و نسلی دارای بُرد کافی از متفکرین و تئوریسین‌ها و استراتژیست‌ها و روشن‌فکران و محققین و سیاسیون تورک از سرتاسر ایران مخصوصا در شرق و مرکز آزربایجان معتقد به وجود ملت تورک که همه‌ی اوغوزهای غربی ساکن در ایران را یک ملت واحد تورک و مجموعه‌ی مناطق تورک‌نشین در شمال غرب و نواحی مجاور آن‌ها در غرب و مرکز ایران را یک سرزمین و منطقه‌ی ملی واحد تورک و وطن تورک (تورک‌ایلی) بدانند. هر چند اکنون منفردینی مانند راقم این سطور معتقد به ملت تورک و وطن تورک به نحوی که تشریح شد وجود دارد. تا زمانی که همچو نسل راست‌اندیش و دورنگر و جسور، واقف بر تاریخ تورک در ایران و وفادار به ملت تورک ساکن در آن، از اندیشمندان تورک و «حرکت ملی تورک» بر اساس هویت ملی تورک (اوغوزهای غربی) و درکی صحیح از وطن تورک (تورک‌ایلی) در صحنه پدیدار، و جریان سیاسی و هویت ملی استعمارساخته و منحط و منحرف آزربایجان‌گرایی و مخلفاتش توسط آن‌ها به طور موثر طرد نشده است، روند استحاله‌ی ملی ملت تورک و حذف آن در ایران با شدت روزافزون ادامه خواهد داشت .....

از همان روز اولی که در وبلاگ سؤزوموز شروع به انتشار نوشته‌های خود کردم، اهتمام ویژه‌ای برای پرداختن به تورکان ساکن در بخش‌های غیر آزربایجانی تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران، و آگاهی دادن در باره‌ی تعلق آن‌ها به ملت واحد تورک (اوغوزهای غربی) داشته‌ام. به گونه‌ای که نخستین نوشته‌ها و بررسی‌ها در باره‌ی تاریخ و آثار مدنی و میراث ادبی و خصوصیات زبانی و ...  بسیاری از این پاره‌های ملت تورک و وطن تورک، در سؤزوموز و وبلاگ‌های جداگانه‌ای که برای تورکان هر استان ایران ایجاد کرده بودم منتشر شده‌اند.

در سال‌های اخیر به سبب توجه بیشتر به مسائل تاریخی، امکان پرداختن شایسته و بایسته به تورکان مناطق جنوب غربی و جنوبی و جنوب شرقی تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران، کم‌تر موجود بوده است. برای رفع این نقیصه، در زیر یک مقاله‌ی مفید و آگاهی دهنده در باره‌ی وضعیت زبان تورکی در قسمت‌های جنوب غربی تورک‌ایلی تالیف محمد اردم را بازنشر کرده‌ام.

نوت: این مقاله که ظاهرا نخست در وبلاگ «قوپونتولار» نشر شده را از وبلاگ «سالاریان»[1] گرفته‌ام. متاسفانه تقدیم نوشته چندان واضح نیست و معلوم نمی‌شود آیا این نوشته صرفا «مقدمه»ی محمد اردم بر «متن اصلی» آیهان قیزیل آرسلان که آن را در اینجا نقل ننموده، است؟ و یا اینکه این نوشته مرکب است از «مقدمه»ی محمد اردم به علاوه‌ی «متن اصلی» آیهان قیزیل آرسلان؟:


«اوضاع جبهۀ زبان ترکی در غرب ایران

نویسنده :محمد اردم


«مقدمه»

دوست عزیز آقای آیهان قیزیل‌آرسلان- که از اهل وقوف به احوال اقوام ترک ساکن نواحی غربی و مرکزی ایران محسوب‌اند و این خطّه‌ها را قدم به قدم سیاحت کرده‌اند - مطالبی در باب اوضاع اقوام و و زبان ترکی در این مناطق مرقوم داشته و به وبلاگ قوپونتولار ارسال داشته‌اند. اطلاع من از مناطق مزبور موقوف و محدود به مطاوی کتب و رسالاتی است که اغلب یا قدیمی‌اند و یا مغرضانه تألیف شده‌اند. این اطلاعات برای من حکم معلومات دستِ اوّل و بکر را داشت. لذا نشر آن را - با اجازۀ مؤلف - برای مراجعین و خوانندگان قوپونتولار هم مفید دانستم. در مطالب دستی نبرده‌ام الّا اصلاحات جزئی انشایی و تایپی. قبل از مطالعۀ «متن اصلی» اشارۀ مختصر به چند نکته را خالی از فایده ندیدم:

١.این متن به یک افشاگر کوته‌بینی ماست. می‌دانم که محققین و روشنفکران ترک - آنان که به فرهنگ و زبان ترکی اهمیت و اولویت می‌دهند - آن قدر دغدغۀ خاطر دارند و با آن چنان موانع و عوایقی مواجهند که اغلب دردشان برای خودشان کافی است. اما فقدان حتی یک تحقیق میدانی و مشاهده‌گرانه از اوضاع ترکان پراکنده‌یی که با تقسیم‌بندی‌های سیاسی از بدنۀ جامعۀ بزرگ ترک ایران جدا شده‌اند و تحت تأثیر تصمیمات مسئولین محلّی و مهاجرت‌های مختلف و عدم دسترسی به ماتریال‌ها و محصولات فکری و فرهنگی ترکی، به اضافۀ تبلیغات و فعالیت‌های فرهنگی علیه زبان و فرهنگ ترکی، در اقوام مجاور حلّ و ذوب شده‌اند و در آستانۀ انحلال و انجذاب قرار دارند، امری قابل دفاع نیست.

٢.این تحقیق به ظاهر مختصر، علی‌رغم آنکه محصول سال‌ها تحقیق و تفحص، گشت و گذار و پرس و جوهای محلّی است، فقط یک نقطۀ عزیمت و "چک لیست" محسوب می‌شود. از روی این مطالب فهرست‌وار، هر محقق ترک و غیر ترک و بویژه محققین محلّی باید به تحقیقات عمیق‌تر و وسیع‌تر دست بزنند. بالاخص در حوزه‌های اسامی توپونیمیک - که آقای قیزیل‌آرسلان در این زمینه هم کار کرده‌اند - پیوستگی‌های نَسَبی و قبیلگی با اقوام و ایلات ترک - امری که تا حدودی از اسامی فامیلی سکنۀ منطقه هم قابل استخراج است - و جمع‌آوری داده‌های مربوط به لهجات و فولکلور منطقه کاری صورت نگرفته است. بالاخص اگر به قدمت سکونت اقوام ترک در این نواحی توجه شود؛ برای مثال نواحی اطراف نهاوند از عصر سلاجقه به بعد "مرغزار قراتکین" خوانده می‌شد.

٣.همان‌طور که در جای دیگری در همین وبلاگ نقل کرده‌ام، مرحوم گرهارد دورفر اشاره می‌کند که در آینده بزرگترین کشفیات در عرصۀ تورکولوژی در ایران اتفاق خواهد افتاد. با ملاحظۀ فقط قسمت کوچکی از حوزه‌های غیر مکشوف، مغفول و در معرضِ ریسکِ انقراض و هدم، فوریت تحقیق در این ساحت‌ها هم آشکار می‌شود. برای مثال وقتی رسالۀ تحقیقات سرحدیۀ میرزا جعفرخان مهندس باشی (مشیرالدوله) را مرور می‌کنیم، بسیاری اسامی قراء و قصبات و عوارض جغرافیایی را می‌بینیم که اینک روی نقشه‌ها و لیست اسامی تقسیمات کشوری مشاهده نمی‌شود. این احتمال وجود دارد که برخی از آن‌ها خالی از سکنه شده و متروکه باشند. اما احتمال قوی‌تر تغییر اسامی آن‌هاست. بویژه اسامی کردی متعددی در این مناطق مشاهده می‌شود که با سیستم اسم‌گذاری ترکی مطابقت دارند و بوی ترجمه می‌دهند. برای نمونه در همین رسالۀ تحقیقات سرحدیۀ اسم‌هایی به چشم می‌خورد که گاه شکل ترکی و گاهی اسم کردی برایشان ذکر می‌شود (مثلِ چیارش و کوه سیاه که ترجمۀ فارسی قراداغ / قراجه داغ است. ص 163).

این قبیل نکات و معلومات را مطلعین محلّی و بالاخص معمّرین تشخیص می‌دهند و بویژه اگر اسناد و قبالجات قدیمی هم وجود داشته باشد، اتقان و اعتبار بیشتری کسب می‌شود. امیدوارم که نسلِ جوان مجهز به تحصیلات و اینترنت - حتی همان‌هایی که لرزبان یا کردزبان شده‌اند - در تدقیق و تحقیق این حوزه‌ها و عرصه‌ها، نقش فعال‌تری ایفا کنند. برای نکات بیشتر در این باب به پُست "چه باید خواند؟ چه باید کرد؟" مراجعه شود. 

آیا می‌دانستید تا همین چند سال پیش اکثریت مناطق بروجرد، نهاوند، تویسرکان، اسدآباد، کنگاور، صحنه و سنقر به زیان ترکی صحبت می‌کردند؟ اما امروزه بطور وحشتناکی همه آن‌ها کرد، لک و لر شده‌اند. نکته اینجاست که همه آن شهرستان‌ها تقریبا در یک خط جغرافیایی قرار دارند. بطور مثال از جنوبی ترین آن‌ها  یعنی بروجرد شروع کنیم. در واقع مرز مناطق ترک نشین همدان یا اراک و ساوه نیست، بلکه مرز مناطق ترک‌نشین تا دل لرستان [کردستان؟] و کرمانشاه و لرستان پهنا داشته و سپس منتهی به مناطق غرب اصفهان شده و تا جنوب ادامه دارد؛

١-بروجرد از زمان ورود سلجوقیان به مقر و یورت اصلی بیات‌ها تبدیل گردید و حتی بعد از سقوط سلجوقیان، بیات‌ها موفق به تشکیل یک حکومت نیمه مستقل محلی شدند که سرانجام توسط اتابکان لر از بین رفتند. آن‌ها  بعدها از حامیان اصلی صفویه بودند و اکثر اوقات حاکمان لرستان و ملایر از آن‌ها  انتخاب می‌گردید. در عصر قاجار بلوک بیات نیز از مهم‌ترین بخش های بروجرد بوده که تماما به زبان ترکی صحبت می‌کرده‌اند.

 

در این خصوص اعتمادالسلطنه می‌نویسد:«خاک بروجرد اولا منقسم به سه بلوک می‌شود و یکی از آن سه بلوک جاپلق است. و جاپلق را نیز چهار بلوک می‌باشد: بلوک حمزه‌لو، بلوک بیات، بلوک ایقرلو، بلوک پشته. زبان سکنه ترکی است». (اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، جلد 4، صص 1876-1887). ناصرالدین شاه نیز در سفرنامه خود و به هنگام حضور در این مناطق به بلوک بیات اشاره می‌نماید. امروزه نام بسیاری از کوه‌ها، رودخانه‌ها و روستاها با اسامی ‌ترکی مزین هستند. اما متاسفانه اکثریت ترک‌های بروجرد لرزبان گردیده‌اند. البته در بعضی مناطق کماکان زبان ترکی استفاده می‌شود.

٢-در شهرستان نهاوند روستاهای بسیاری هستند که هنوز به زبان ترکی صحبت می‌کنند. روستاهای بخش خزل بیشتر ترک زبان بوده‌اند، اما متاسفانه نسل جدید بسیاری از آن‌ها  لرزده شده‌اند و به زبان لری صحبت می‌نمایند. از جمله فارسیان، عبدالملکی، گره چقا، گیوه کی، چشمه ماهی، محمودوند، عباس آباد، دره میرزا، زرین باغ،  فیروز آباد سفلی، موسی آباد، امیرآباد، داریاب، کمالوند،  قشلاق ولی الله،  ادمان و...

٣- شهرستان تویسرکان یورد اصلی طایفه تکلو‌ها و بیات‌ها از زمان صفوی‌ها بوده و در دوره های صفویه، افشار و زندیه حاکمان همدان بعضاً از تکلوها انتخاب می‌گردیده است. در زمان شاهرخ خان افشار، نظرعلی خان تکلو و فرزندش مهرعلی خان تکلو حاکم منطقه می‌شوند. مهرعلی خان تکلو مدعی پادشاهی ایران نیز بود و با کریم خان نیز وارد جنگ شد و بعد از شکست در قلعه ولاشجرد تکلو گریخت (آذر بیگدلی 372، گلستانه 147-150). اعقاب مهرعلی خان تکلو در عصر قاجار در شمار حکام و بزرگان بوده‌اند. از جمله علی مرادخان سرتیپ و پسر او خدایارخان شهاب السلطان مقدم گل محمدی ج1 ص112).

مرکز تکلوها ولاشجرد و کنجوران بوده است. ناصرالدین شاه نیز اشاره می‌کند که خوانین تکلو در ولاشجرد ساکن هستند (ص180). امروزه بسیاری از نام های خانوادگی تویسرکانی‌ها اسامی طوایف ترکی مانند تکلو و بیات را دارا می‌باشند. متاسفانه امروزه تنها فقط چند روستا به زبان ترکی صحبت می‌نمایند. از جمله گشانی، سید شهاب، جرا، دره عثمان یا سادات‌آباد امروزی، سوتلق، سنجوزان که به جز گشانی بقیه بشدت لرزده و کردزده شده‌اند. یارمطاقلوها نیز از مهم‌ترین ایلات ساکن منطقه هستند.

٤-در اسدآباد نیز امروزه زبان ترکی به شدت در حال عقب نشینی است و جای آن را بیشتر کردی می‌گیرد. به‌ طوری که بیشتر آن‌ها برای ارتباط با دیگر روستاها نه از زبان ترکی و نه از زبان فارسی، که از کردی استفاده می‌کنند. این منطقه یورت اصلی افشارها از زمان سلجوقیان بوده است. حتی اوژن اوبن در زمان قاجار در سفرنامه‌اش می‌نویسد «نواحی اسدآباد که ساکنانش را ترکان افشار تشکیل می‌دهند.....». [ص. 62] اگرچه به نسبت وضعیت این منطقه و شهرستان بسیار بهتر از دیگر مناطق می‌باشد.

٥-در شهرستان کنگاور که به کنگاور افشار معروف بوده، به همراه اسدآباد یورت اصلی ایل افشار بوده است، امروزه بسیاری از روستاها نام ترکی دارند؛ خلج رود، سرخلج، کهریز، اران، قره بناس، قوره جیل، قارلق علیا، قارلق سفلا، قره گوز سفلی، قره گوز علیا  و...

متاسفانه امروزه تنها کهنسالان قادر به تکلم به زبان ترکی هستند و همگی به زبان لری یا کردی یا فارسی صحبت می‌نمایند. برای نمونه روستای قارلق که دارای بیش از 4 هزار نفر جمعیت هستند و همگی متفق القول برآنند که اصالتا ترک‌زبان هستند، اما متاسفانه عده‌ی قلیلی قادر به تکلم زبان ترکی هستند. در کنگاور ترک‌های یارمطاقلو نیز وجود دارند. تاثیر زبان ترکی در این منطقه به حدی است که سایت فرمانداری در این‌ باره نوشته «امروزه لهجه فارسی کنگاور نیز آمیزه‌ای از ترکی، لری، کردی است» (به نقل از سایت فرمانداری کنگاور).

ناصرالدین شاه در سفرنامه خود و به هنگام گذر از کنگاور به افاشره اشاره می‌کند: «از دور جلگه کنگاور پیدا شد. امین نظام، عبادالله خان، حاجی محمدعلی خان، غلام علی خان برادر ساری اصلان که حاکم کنگاور است با جمعی از افاشره کنگاور آمدند». در قسمتی دیگر از سفرنامه می‌نویسد« :بحث علمی در گرفت. مهدی خان گاهی اظهار سواد می‌کرد. با اینکه ترک است، خوب بود بی‌کمال نبود» (ص.64). اعتمادالسلطنه نیز در خصوص کنگاور نیز می‌گوید: «روز بیست و یکم تشریف فرمای قصبه کنگاور شدند. راه پنج فرسخ سنگین بود. غلامعلی خان برادر صاری اصلان نایب‌الحکومه کنگور با جمعی از خوانین افشار به تقبیل رکاب معلی مفتخر گشتند».

٦- شهرستان صحنه از لحاظ تاریخی شامل 4 قسمت حومه، خدابنده‌لو، دینور و چمچمال بوده است که تقریبا در تمامی مناطق آن ترک‌زبان‌ها زندگی می‌کرده‌اند. در دهستان حومه چند روستای شاهسون‌نشین وجود دارد که امروزه نیز نام یکی از روستاها شاهسون است و یادگار ترک‌ها در منطقه. بخش خدابنده‌لوی این منطقه در شمال شهرستان صحنه واقع و منطقه‌ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری. خدابنده‌لو، همانطوری که از اسمش مشخص است نامی است ترکی و یکی از شاخه‌های اصلی ایل بزرگ افشارها، این منطقه دارای 28 روستا می‌باشد (رزم آرا ج 5. ص285) (لازم به توضیح است که دو منطقه مهم و بزرگ دیگر در جغرافیای آذربایجان نام خدابنده لو دارند، بخش اعظم غرب همدان و شرق قروه و دیگری منطقۀ خدابنده‌لو زنجان که البته امروزه بصورت خدابنده آن هم با حذف پسوند ترکی لو از آن یاد می‌شود).

ترک‌های منطقه دهستان خدابنده‌لو شهرستان صحنه امروزه تقریبا تمام به زبان کردی و لکی صحبت می‌کنند. البته تا چند سال پیش نیز در بعضی از روستاها به زبان ترکی صحبت می‌کردند. اما امروزه تنها بعضی از کهنسالان قادر به تکلم به زبان ترکی هستند. اگرچه بسیاری از اهالی نام خانوادگی خدابنده‌لو دارند. مینورسکی در همین خصوص و در مقاله صحنه در دانش‌نامه اسلام ( به زبان انگلیسی) اشاره می‌کند که 28 روستا از طایفه خدابنده‌لو در منطقه صحنه ساکن هستند.

دیگر بخش شهرستان صحنه بخش دینور می‌باشد که در قسمت شمال غرب  صحنه می‌باشد. این منطقه تاریخی از قدیم‌الایام و بالاخص از دوره سلجوقیان به بعد محل اسکان قبایل ترک بوده و امروزه نیز بسیاری از روستاها اسامی ترکی دارند. اگرچه بیشتر آن‌ها به زبانی غیر از ترکی صحبت می‌کنند. از جمله شوربلاغ، قروجنگ، کهریز، چشمه بیگلر، ینگیجه، قزل دره، گیچی دره، قره آغاج و..

در بخش چمچمال نیز که امروزه جز شهرستان هرسین می‌باشد چندین روستا با اسامی ترکی وجود دارد: ایلخانی آباد، قره ولی، قملیجه و...

٧-در شهرستان سنقر همان‌طور که نامش ترکی است از گذشته شهری کاملا ترک‌نشین بوده و بسیاری از روستاهای آن نیز ترک‌زبان بوده‌اند. اما به مرور روستاها به زبان کردی صحبت می‌کنند و حتی در داخل خود شهر نیز جوانان کمتر به ترکی صحبت می‌نمایند».


[1]  محمد اردم، اوضاع جبهه‌ی زبان تورکی در غرب ایران

http://salariyan.blogfa.com/post/6296

تورکان استان کرمانشاه را بهتر بشناسیم

No comments:

Post a Comment