«شیریق-شیریک کیلیمی» («گلیم شیریکی»)
مقاله ی اصلی:
فورم صحیح نام ایل بوجاقچی و ریشهشناسی آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_9.html
ب)-«شیریق-شیریک گیلیمی» («کلیم شیریکی»)، یادگار حیات آناتولیائی ایل بوجاقچی:
مطالعات در عرصهی هنر قالیبافی تورک، از جمله هنر بومی «گلیم پیچباف»، موید ارتباط افشارهای کرمان و در این میان بوجاقچیها با «افشارهای بوجاق» آناتولی-سوریه، محصول حضور آنها در مقطعی از تاریخ خود در آزربایجان، قفقاز و آناتولی است. «گلیم پیچباف» یکی از دست بافتههای عشایری و صنایع دستی است که در طی پانصد سال گذشته توسط ایلات تورک افشار، بوجاقچی و شول-شوهول در منطقهی كرمان به كار رفته و در بین بافندهگان شهرستانهای سیرجان، بافت و بخشهایی از جیرفت رایج گشته است. گلیمهای «ورنی» بافت شاهیسئوهنها در تورکایلی، «سوماک» (بر گرفته از نام شهر شاماخی در جمهوری آزربایجان) بافت تورکان افشار در خراسان، «رندی» بافت تورکان قشقایی در فارس، و گلیمهای بافت ایلات تورک اویماق گونههای دیگر گلیم پیچبافند.
«گلیم پیچباف» که نقش مهمی در فرهنگ و اقتصاد این منطقه دارد و از مفاخر فرهنگی این نواحی ﺍﺳﺖ، طی دهههای گذشته با خلاقیت و نوآوری بافندهگان ناحیهی سیرجان، بافت، رابر، ارزوئیه، شهر بابک، بم، جیرفت و پیرامون با نام «گلیم شیریكی-شیرکی» عرضه میشود. در کلیم شیریكی که ظاهری شبیه به قالی دارد و همانند قالی با گره بافته میشود، به جای پودها خامههای پیچیده شده به دور چلهها نقشها را به وجود میآورند. پود تنها نقش اتصال تارها را برعهده دارد و همیشه در پشت گوشت گلیم مخفی است و قابل رویت نمیباشد. هم این شیوهی پیچبافی گلیم، و هم نام و تلفظ «شیریکی» اشاره به آناتولی میکنند و ریشه در آناتولی دارند:
الف-همانگونه که رسول پروان نشان داده است: «براساس منابع تاریخ محلی، مهمترین ایلات در تولید «گلیم پیچباف» در ولایت كرمان، ایلات افشار و بوجاقچی بودهاند كه در سدههای گذشته از ولایت آزربایجان به ولایت كرمان مهاجرت كردهاند. بر اساس منابع تاریخ فرش، مناطق آناتولی، قفقاز جنوبی و آزربایجان، مراكز قدیمی این شیوهی بافندهگی گلیم محسوب میشوند. رایج شدن شیوهی پیچبافی گلیم در ایلات افشار و بوجاقچی کرمان با حضور آنها در مقطعی از تاریخ در آزربایجان، قفقاز و آناتولی ارتباط مستقیم دارد»[1]. آلستر هال هم منشاء گلیم پیچبافی را عثمانلی دانسته است. ایل دیگر تورک، شاهیسئوهنها نیز که به شیوهی پیچبافی گلیم میبافند دارای منشاء عثمانلی هستند.
ب- بافت گلیم شیریکی رج به رج است و احتمالا هر رج یک «شیریک» نامیده شده است. این کلمه در تورکی معیار در ایران به صورت «شێرێقŞırıq » (لهجهای: «شێرێخŞırıx »، «شیرریک Şirrik»، ...) تلفظ میشود و به معنی باریکه، تکهی باریک از هر چیز (پارچه، زمین، کشتزار، ...) است. از همین ریشه است شیریم (قاچ، قطعه، برش، شیار)، شیریملاماق (قاچ دادن)، شیریملانماق (قاچ داده شدن، برش داده شدن)، اصطلاحات شیریم شیریم؛ و «شیریک Şirik » در لهجههای آناتولی به معنی تیر، تیرک، دسته، ستون و ....[2]. در جمهوری آزربایجان «شیرهکی» به معنی نوعی دستباف که در زمان قدیم بر پشت اسب میانداختند، و کفلروش است. کاربرد تلفظ آناتولی «شیریک» در کرمان به جای تلفظ آزربایجانی «شیریق» و موغولی «شیرخه»، معنیدار است و اشاره به منشاء آناتولیایی بوجاقچیها دارد.
ج-ریشهی واژهی تورکی «شیریق-شیریک»، کلمهی موغولی «شیرخهگ» (ᠰᠢᠷᠬᠡᠭ Ширхэг[3]، در موغولی کلاسیک Sirke(g)، در خالخا Şirxeg، در بوریاتی Şerxeg، در قالموقی Şirke، در دائور Şirgee) به معنی واحد و قطعه و تکه است[4]. (ائتیمولوق اسماعیل هادی در کتاب فرهنگ تورکی نوین، به اشتباه «شیریق» را محرف «جیریق» دانسته است). این کلمه به صورت «شرحه» و به معنی پاره و قطعه اغلب در شکل نوار باریک و به درازا به زبان فارسی وارد شده است و در اصطلاح شرحه شرحه (پاره پاره، قطعه قطعه) هم دیده میشود. ظاهرا شباهات بین «شرحه»ی موغولی به معنی تکه و قطعهی باریک و «شرحه»ی عربی به معنی تکهی گوشت (همریشه با تشریح)، پدیدهای تصادفی است. فعل شرحهلهمهک در زبان تورکی به معنی گوشت را بریده و تکه تکه کردن، از ریشهی شرحهی عربی است. شرحهی عربی در یک اصطلاح دیگر تورکی و به صورت محرف «شهره» هم وجود دارد: «شیریم شهره» به معنی له و لورده، تکه پاره.
د-بافت
گلیم شیریک با نامهای شیردهگ (Ширдэг) - موغولی، شێرداق (Шырдак) - قیرقیزی، سێرماق
(Сырмақ) - قازاقی، .... در میان کوچندهگان و طوائف
متعدد موغول (خالخا، بوریات، هزاره، ...) و تورک (قیرقیز، قازاق، ...) در آوراسیا
از زمانهای بسیار قدیم رایج بوده است. طبق سنن موغولی، کودک نوزاد به محض تولد بر
یک شیردهگ گذاشته میشود. هر عضو خانواده دارای شیردهگ خاص خود است که دیگر
اعضای خانواده و یا مهمانان نمیتوانند از آن استفاده کنند، در گذشته پس از انتخاب
یک خان جدید، او بر یک «شیردهگ» سفید نشانده و با آن سه مرتبه به هوا بلند میشد،
.... در فرهنگ سنتی قیرقیز، «شیرداق» نقشی مرکزی دارد و در یورتها و خانهها
یکسان برای گرم کردن خانهها و به عنوان کفانداز و روانداز و در تزئینات و افادات
هنری و زیبائی شناسانه بکار میرود[5].
[1] رسول پروان، نقش تاریخی ایلات افشار و بچاقچی در شكلگیری «گلیمِ
پیچباف» در ولایت كرمان
http://www.ensani.ir/storage/Files/20160913134138-9831-153.pdf
[2] Şirik
(II) Köy
evlerinde oda kapılarının tahtadan yapılmış, uzun menteşesi.
http://www.tdk.gov.tr/index.php?option=com_ttas&view=ttas&kategori1=derlay&kelime1=%C5%9Firik
[3] Ширхэг
[4] Proto-Altaic: *sirp`a (~-o,-u)
https://en.wiktionary.org/wiki/%D1%88%D0%B8%D1%80%D1%85%D1%8D%D0%B3
[5]
Shyrdak
/ Shirdeg (Kyrgyz: Шырдак, Kazakh: Сырмақ, syrmaq)
https://en.wikipedia.org/wiki/Shyrdak
Ширдэг Shirdeg (felt rug): Mongolia
https://encyclocraftsapr.com/shirdeg-felt-rug/
https://www.unegui.mn/adv/5166615_esgii-olbogo-shirdege-zarna/
Shyrdak.world
https://www.facebook.com/search/posts/?q=shyrdak
Shyrdak
https://www.facebook.com/carpetskg/
What is a Shyrdak / Tush Kiyiz
https://indyguide.com/article/what-is-a-shyrdak--tush-kiyiz-and-what-do-the-symbols-mean
No comments:
Post a Comment