Wednesday, March 15, 2023

نبود شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی سید جعفر جوادزاده خلخالی- پیشه‌وری بعدی

 

نبود شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی سید جعفر جوادزاده خلخالی- پیشه‌وری بعدی[1]

 

مئهران باهارلی

 

بررسی اسامی‌ای که پیشه‌وری پس از بلوغ شخصیتی، برای خود و فرزندش آگاهانه انتخاب کرده و بکار برده است، یعنی خودنام‌گذاری‌های او برای پی بردن به هویت ملی انتخابی وی و جهت‌گیری‌های سیاسی متاثر از آن‌ها مفید است. اینها عبارتند از انتخاب «پرویز» به عنوان نام قلمی و مستعار خود، «داریوش» که در فرهنگ تورکی آن دوره ناشناخته بود (هر دو از نام‌های شاهان پرس)، و نام خانواده‌گی «پیشه‌وری» که مصوب فرهنگستان فارسی بود.


سید و یا میر جعفر جوادزاده خلخالی، یک دیگرنامگذاری سنتی و به ارث رسیده به او است که وی در انتخاب آن دخالتی و نقشی نداشته است. 

سید: عنوانی که مانند میر و شرف و ... در آن دوره معمولاً قبل از نام کوچک فرد و برای مشخص کردن اصل و نصب استفاده می‌شد و جزء هویت وی می‌گردید. مانند «میر»، نام و عنوان «سید» (و بسیاری از «سعید» و «ساعت» و «سعد»ها در نام‌های طوایف و روستاها) هم در میان تورکان و موغول‌ها می‌تواند دارای ریشه‌‌های احتمالی عربی و تورکی - موغولی مختلف باشد. در اغلب موارد «سید» همان سیّد عربی به ‌‌معنی آقا و ارباب است که ‌‌به ‌‌نسل‌های اول اعراب حاکم و فاتح در ایران و قفقاز و آسیای میانه ‌‌داده‌‌ می‌شد. در این معنا اغلب سیدهای تاریخ هر چند تبار عربی داشتند، اما از نسل پیغمبر نبودند. در بعضی موارد دیگر، مخصوصا در میان موغول‌ها (مانند هزاره‌‌ها) و ایلات تورک (مانند افشارها و بیات‌ها و تورکمان‌ها و قیزیل‌باش‌ها و .... )، سید دارای یکی از این دو ریشه‌‌ی تورکی – موغولی آتی است. اینگونه‌‌ سیدهای موغول و تورک، تبار عربی ندارند:

١- سایید -ساییت - ساایت موغولی به ‌‌معنی اعاظمِ حكومتِ (موغول)،‌ محترم (جمع سایین که در معنی مفرد بکار می‌رود، مانند اه‌ره‌ن و اوغلان و ....). ساییت در روندی مشابه ‌‌تبدیل ایمره‌‌ی تورکی به امیر عربی، به «سید» (و سعد و سعید و ساعت و ...) عربی مبدل شده‌‌ است. مانند نام روستای «ساییت‌لی» اورمیه که در دوره‌ی پهلوی به نام جعلی «ساعت‌لو» تغییر یافته است، و نام ولایت «چوخور ساییت» (ایروان) از نام نویان ساییت (امیر سعد) رئیس «ایل ساییت‌لی» تاتار که همراه تیمور کوره‌که‌ن به این ناحیه آمده و در آن مستقر شده بود.

٢- سیدی (Sidi) به‌‌ معنی فضیلت و استعداد و قدرت و قابلیت و .... در اویغوری و موغولی، نهایتا از ریشه‌‌ی سانسکریت «سیدهی»[2].

میر: نام و عنوان «میر» در میان تورک‌ها اکثرا مخفف امیر عربی و همریشه با بار-مار عبری و سریانی، و در بعضی موارد به خصوص بعد از ایلخانیان و هولاکوئیان، و در بعضی موارد معین محرف و مخفف آمیر، آمور، آمرو، آمیرا، آمورا، امرا، ایمرا، ایمره، آمر، آمارا، آمار، آمراق... های تورکی - موغولی به‌‌ معانی ١-آرام، ساکن، بی صدا، محبوب، ملایم، متعادل، صلح‌طلب، خوش‌خو، دارای طمانینه، ٢- دارای آرامش روحانی و درونی است که ‌‌به ‌‌سبب این معانی به ‌‌اولاد پیغامبر و یا سیدها داده ‌‌می‌شد و سپس ‌‌به ‌‌مرور زمان تبدیل به «میر» شده ‌‌است. عموما در ایران نام تورکی ایمره‌‌ و مشتقات آن در کتب و متون قدیمی و اخیرا اسناد رسمی در نتیجه‌ی روند فارس‌سازی اسامی، با نام‌های امیر و عمران و امیره و میر عربی جای‌گزین شده‌اند[3]. مانند نام محله‌‌ی ایمره ‌‌قیز در تبریز به‌‌ معنی دختر محبوب که ‌‌تبدیل به ‌‌امیر خیز شده ‌‌است.

ترکیب «سید جعفر» و «میر جعفر»: فارسی و عناوین سید و میر در آن‌ها شاخص اسم است.


پرویز: اسم خانواده‌گی که پیشه‌وری نخست برای خود انتخاب کرده بود، ایرانیک (لقب ۲۴مین پادشاه سلسله‌ی ساسانی و به معنی پیروز) است. 

داریوش: نام یگانه فرزند پیشه‌وری که از سوی او انتخاب شده، ایرانیک (نام سومین پادشاه سلسله‌ی هخامنشی به معنی دارنده‌ی نیکی) است. انتخاب نام داریوش برای پسرش از طرف پیشه‌وری، در تطابق با ذهنیت باستان‌گرایی چپ ایرانگرا و ضد تورک آن دوره بود. چنانچه سید محمد دهگان صاحب امتیاز روزنامه‌ی حقیقت اورگان اولین اتحادیه‌های کارگری ایران و همکار پیشه‌وری در آن نشریه هم به پسرش نام کاوه را داده بود (کاوه دهگان مترجم و نویسنده). سید جعفر جوادزاده – پیشه‌وری و سید محمد دهگان با داریوش و کاوه نامیدن پسرانشان به گمان خود، نسلشان را ارتقاء هویتی داده‌اند ....

پیشه‌وری: پیشه‌ور در شاهنامه به معنی صنعت‌کار، صنعت‌گر و اهل حرفه است. این کلمه از لغات مصوب فرهنگستان فارسی رضاخان است که آن را بجای کسبه و اصناف احیا و متداول نمود. پیشه‌وری در آغاز به جوادزاده معروف بود. او در بازجوئی‌هایش ادعا کرده که به هنگام سجل گرفتن با نام جوادزاده از آنجائیکه این نام قبلا گرفته شده بود مجبور به انتخاب نام پرویز، و بعدا به دلیل گم شدن سجل پرویز مجبور به گرفتن سجل جدید با نام پیشه‌وری گشته است. اما به نظر می‌رسد این‌ها مانند بسیاری از مطالب دیگری که در خاطراتش نوشته واقعیت ندارند. پیشه‌وری در هر دو مورد به امر مقامات بولشویک روسیه برای گم کردن رد فعالیت‌های کومونیستی‌اش نام‌های خانواده‌گی جدیدی را انتخاب کرده است. نخست پس از فرارش در فاز فعالیت‌های افراطی و مخرب کومونیستی‌اش در ماجرای کودتای جنگل، و دیگری برای فاز جدید فعالیت‌هایش به عنوان فعال کارگری و ژورنالیست در دوره‌ی رضاشاه[4].

نامهای مستعار و امضاهایی که پیشه‌وری بکار برده است: پیشه‌وری نام‌های مستعار و قلمی مختلفی را بکار برده است. این‌ها نیز همه غیر تورکی هستند. از جمله م.ج. جوادزاده خلخالی، م.ج. سیدجوادزاده خلخالی، م.ج. جوادزاده، م.ج. نادی، م.ج.، عجول، ع.ج.، پرویز، سیمرغ، سمندر، ج.پ.، پ. .... (احتمالا راغب، سرگردان، که‌ندلی، ...)


تحلیل و ارزیابی سیستم خودنام‌گذاری خانواده‌ی سید جعفر پیشه‌وری

١- این اسامی انتخابی توسط پیشه‌وری (پرویز، داریوش، پیشه‌وری) که به توصیه - پیروی از اوامر مقامات روسیه‌ی بولشویک و یا در نتیجه‌ی تمایلات و افکار خود او انتخاب شده‌اند، مطابق با هویت ملی انتخابی ایرانی تورک‌های چپ ایرانی در آن دوره و هویت ملی انتخابی ایرانی و حیات سیاسی او، همه فارسی و ایرانگرایانه (اعتقاد به ملت مودرن ایران تعریف شده در دوره‌ی مشروطیت) و باستان‌گرایانه‌اند. ایران‌گرایی آمیخته با باستان‌ستایی و تورک‌ستیزی و عرب‌ستیزی، روند غالب در میان «تورک‌های چپ ایرانی» دهه‌های نخستین قرن بیستم بود. پیشه‌وری هم به عنوان یک چپ ایرانی فاناتیک در طول حیات سیاسی خود به هویت ملی تورک اعتقادی نداشت، بلکه با آن مخالف و دشمن بود.

٢- همکار و سردبیر روزنامه‌ی حقیقت سید محمد دهگان که پیشه‌وری در آن می‌نوشت، مانند پیشه‌وری که پسرش را داریوش نامید، بر فرزند خود نام کاوه، یک نام باستانی پارسی گذاشته بود[5].

٣-جالب توجه است یک همکار روزنامه‌ای و هم حزبی دیگر پیشه‌وری، یعنی محمد علی تربیت تبریزی هم همین مسیر را دنبال کرده است. محمدعلی تربیت در دوران حیات خود در باکو، موسس دفتر باکوی فرقه‌ی پان‌ایرانیستی و ضد تورک دموکرات آزربایجان خیابانی - تبریز، که خود شعبه‌ی ایالتی فرقه‌ی ایران‌گرای دموکرات ایران - تهران بود شد. این دفتر باکو در تبعیت از شعبه‌ی فرقه‌ی ضد تورک دموکرات آزربایجان خیابانی - تبریز و شیخ محمد خیابانی با فرقه‌ی مساوات که یک حزب ضد تزار، تمرکززدا – فدرالیست ملی و مبتنی بر ناسیونالیستی تورک و  متمایل به ایده‌ی «آزربایجان واحد» بود دشمنی می‌ورزید، و در مقابل شعار پان‌ایرانیستی «آزربایجان جزء لاینفک ایران» را تبلیغ می‌کرد. در صفحه‌ی اول روزنامه‌ی اورگان این فرقه به نام «آزربایجان جزء لاینفک ایران» ، داخل حرف «ن» کلمه‌ی «آزربایجان» با ذال عبارت فارسی «جزء جدایی‌ناپذیر» جای گرفته بود.[6]

٤-پیشه‌وری هم در این دوره (۱۹۱۷-۱۹۱۶) عضو دفتر باکوی فرقه‌ی فرقه‌ی پان‌ایرانیستی و ضد تورک دموکرات آزربایجان بود و در نشریه‌ی «آزربایجان جزء لاینفک ایران» مقالاتی در تبلیغ ایران‌گرایی و مخالفت با ناسیونالیسم تورک و الحاق مناطق تورک‌نشین شمال غرب ایران و قفقاز به یک‌دیگر و بر ضد فرقه‌ی مساوات و محمد امین رسول‌زاده می‌نوشت. پیشه‌وری به چند علت با تورک‌گرایان وقت در قفقاز (حزب مساوات – محمدامین رسول‌زاده) و در تورک‌ایلی (حکومت تورک اتحاد -جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی) و بینش و خط مشی آن‌ها مخالفت می‌کرد؛ نخست اینکه پیشه‌وری یک چپ ایرانی معتقد به هویت ملی ایرانی با تمایلات ایران‌گرایی باستان‌گرا و به شدت با هویت ملی تورک مخالف و دشمن بود. دوما پیشه‌وری عضو شاخه‌ی باکوی فرقه‌ی ایران‌گرا – پان‌ایرانیستی دموکرات آزربایجان در تبریز که خود شعبه‌ی ایالتی فرقه‌ی ایران‌گرای دموکرات ایران در تهران بود بود و از خط مشی آن‌ها پیروی می‌کرد، سوما پیشه‌وری مخالف ایجاد «آزربایجان واحد» و ایجاد «دولت تورک در تورک‌ایلی» بود که اولی را مساوات - رسولزاده و دومی را حکومت تورک اتحاد – جمشیدخان تبلیغ می‌کرد. زیرا او ایران را میهن و وطن خود می‌دانست. چهارما پیشه‌وری در دوره‌ی جنگ جهانی اول و در آستانه‌ی انقلاب ۱۹۱۷روسیه، گرایش شدیدی به کومونیسم روسی داشت و با بولشویک‌ها و ارمنیان بر علیه ملیون و استقلال‌طلبان تورک و منشویک‌ها موضع می‌گرفت. در حالیکه مساوات بر علیه لنین و بولشویک‌ها و همسو با منشویک‌ها بود.

هویت ملی و مواضع سیاسی خانواده‌ی پیشه‌وری:

بر خلاف همسر و دختران رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورومی که همه مانند پدرشان تورکیست بودند و به عنوان یک تورک در فعالیت‌های سیاسی از جمله نشست‌های تورک اوجاغی در استانبول، مجادله‌ی ملی تورک در فاجعه‌ی تورک قیرقینی - جیلیولوق و فمینیستی در ایران و ... اشتراک داشتند و شعور ملی تورک و تورک‌گرایی سیاسی آن‌ها در نام‌های خود و فرزندانشان هم منعکس شده است، معصومه مصور رحمانی همسر و داریوش پسر پیشه‌وری مانند خود او فاقد شعور ملی تورک و معتقد به هویت ملی ایرانی بودند.

داریوش هم مانند پدرش به دو فرزند خود (از همسرش جواهر آذری) نام‌های فارسی - ایرانی فرامرز و پرویز داد. او که ساکن باکو و گویا بعد از دیدن پدرش در حال اغماء و یا جنازه‌ی مرده‌ی او مبتلا به مشکلاتی روانی شده بود، با رها کردن خانواده‌ی خود از شوروی به آلمان شرقی رفت. با پاسپورت ایرانی به آلمان غربی پناهنده شد و در آنجا با سرهنگ آیرملو رئیس ایستگاه ساواک تماس پیدا کرد. او برای فرار از میراث پدر خود، نام خانواده‌گی‌اش را از پیشه‌وری که از آن شرم داشت به جوادزاده تغییر داد. این، صد در صد متضاد رفتار اولجای سوباتای‌لی افشار اورومی دختر جمشیدخان است که برای حفظ میراث فرهنگی و سیاسی تورکیست پدرش، اسم «سوباتای‌لی» را با افتخار به نام خانواده‌گی‌اش  اضافه کرد ....  

معصومه مصور رحمانی مادر داریوش و همسر پیشه‌وری نیز با اقدامات گوناگون از جمله خودداری کردن از رفتن از موسکو به باکو، یک سال بست نشستن در موسکو، دیدارهای متعدد با مراکز دیپلوماتیک و مقامات درباری پهلوی و .... مصرا تلاش کرد به ایران بازگردد و بالاخره در دهه‌ی قبل از انقلاب اسلامی به ایران آمد و در تهران ساکن شد. در حالی‌ که خانواده‌ی جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی در تهران در بازداشت خانه‌گی و سپس تبعید بسر بردند.

معصومه رحمانی پس از بازگشت تک‌نویسی‌هایی برای ساواک انجام داد و در آن‌ها به شرح زنده‌گی، معرفی تشکیلات و اعضای فرقه‌ی دموکرات آزربایجان در جمهوری آزربایجان و شوروی پرداخت و لیستی ١۵ نفره از اعضای آن تشکیلات که نادم شده و قصد بازگشت به ایران داشتند را در اختیار مقامات پهلوی ایران قرار داد. این رفتارها هم در تضاد کامل با رفتار همسر و دختران جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی است. «ملک سلطان خانم» دختر شاهزاده ‌امام‌قلی میرزا و همسر جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌برای جلوگیری از تسلط ارمنستان، روسیه ‌و انگلستان بر دریاچه‌ی اورمیه ‌که‌ دولت ضد تورک مشروطه‌ در تهران شرایط آن را فراهم کرده ‌بود با ارسال نامه به مجلس شورای ملی نسبت به این اقدام اعتراض ‌کرد؛ مستوره دختر ارشد جمشیدخان با نامه‌نگاری‌های متعدد به مقامات رضاخانی از مجادله‌ی ملی تورک در سال‌های جنگ جهانی اول، تقدیر و به دولت رضاشاه به سبب ظلم و ستمی که بر خانواده اش روا می‌داشتند دلاورانه اعتراض می‌کرد؛ دختر دیگرش اولجای سوباتایلی در نشریات به افشای انقلاب ضد تورک مشروطیت انگلیسی پرداخت، ...

رفتارها و مواضع ایران‌گرای پسر و همسر پیشه‌وری به سبب آن بود که آن‌ها مانند خود پیشه‌وری خود را متعلق به ملت تورک نمی‌دانستند، معتقد به ملت ایران ساخته‌ی مشروطیت انگلیسی بودند و در نتیجه دولت ایران – پهلوی را هم دولت خود می‌دانستند. آن‌ها همچنین بر عکس پیشه‌وری که پس از وارد شدن به ماجرای فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و حکومت ملی آزربایجان در تحولی یک شبه به طور تاکتیکی متظاهر به اعتقاد به ملت روسیه – استالین ساخته‌ی آزربایجان شد، هرگز به این هویت ملی روسیه ساخته اعتقادی نداشتند و همواره خود را متعلق به ملت ایران می‌دانستند. این وضعیت هم بر عکس وضعیت خانواده‌ی جمشیدخان مجدالسلطنه بود که خود را تورک می‌دانستند و به لحاظ سیاسی هم تورکیست بودند و به همین دلیل هرگز دولت پهلوی ضد تورک را که به نسل‌کشی زبانی و ملی تورک دست زده بود خودی نمی‌دانستند و نمی‌توانستند هیچ نوع همکاری داوطلبانه با آن داشته باشند.


[1] مقاله‌ی اصلی:

انعکاس شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه‌ افشار، و نبود شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی پیشه‌وری، خیابانی، شاه ‌اسماعیل، ستارخان و محمدعلی تربیت

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html

[2] Tuncer gülensoy. eski ve orta türkçede moğolca kelimeler ve moğolca türkçe müşterek kelimeler üzerine notlar

https://dspace.ankara.edu.tr/xmlui/bitstream/handle/20.500.12575/54177/10677.pdf?sequence=1&isAllowed=y

[3] مئهران باهارلی - رقعه‌های تورکی اظفری گورکان-کوره‌که‌ن و تصحیح آن‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/10/blog-post.html

[4] س-  شما قبلا به اسم جوادزاده هم معروف نبودید؟

ج-  بلی بدوا به جوادزاده مشهور بودم که بعد که خواستم سجل بگیرم گفتند که این نام فامیلی را دیگران گرفته‌اند. من یک نام فامیل دیگر انتخاب کردم که پرویز بوده است. از قضا سجل پرویز گم شد و خواستم المثنی بگیرم در اداره‌ی سجل گفتند که این اسم را قبل از شما گرفته‌اند. بعد سجل پیشه‌وری را انتخاب کردم و شما می‌توانید این مراتب را از اداره‌ی ثبت احوال تحقیق نمایید. پیشه‌وری

[5] دهگان و پیشه‌وری، در روزنامه‌ی حقیقت، ناسیونالیست‌های ایرانی چپ بودند

[6] انعکاس شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه‌ افشار، و نبود شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی پیشه‌وری، خیابانی، شاه ‌اسماعیل، ستارخان و محمدعلی تربیت

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html

No comments:

Post a Comment