Wednesday, March 15, 2023

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان در نفرت از تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر از حزب توده ‌قرار داشتند

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان در نفرت از تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر از حزب توده ‌قرار داشتند 

مئهران باهارلی

١-سید جعفر جوادزاده‌ی خلخالی – پیشه‌وری بعدی - یک ناسیونالیست ایرانی چپ‌گرای افراطی با تمایلات باستان‌گرایانه‌ی ضد تورک، ضد عوثمان‌لی و ضد تورکیه ‌بود. وی در تمام عمر خود این تمایلات را حفظ کرد. او صرفا پس از تاسیس فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و متعاقب آن به ‌دستور استالین، به جای «ملت ایران» تظاهر به ‌اعتقاد به ‌«ملت آزربایجان» کرد، اما همیشه‌ ضد تورک و ضد عوثمان‌لی و ضد تورکیه باقی ماند. دشمنی پیشه‌وری با تورکیه ‌و قبل از آن در سال‌های جنگ جهانی اول با عوثمان‌لی بسیار عمیق و چندین ریشه ‌داشت:

- ‌پیشه‌وری یک ناسیونالیست ایرانی چپ‌گرا با تمایلات باستان‌گرایانه‌‌ی آریایی بود. ملت ایران و هویت ملی ایرانی مودرن که ‌چپ ایرانی زاده ‌شده ‌در دوره‌ی مشروطیت، مانند ناسیونالیسم ایرانی زائیده‌ی آن معتقد بدان بود، اساسا ضد تورک و ضد عوثمان‌لی بود.

- پیشه‌وری یک پاتریوت و میهن‌پرست ایرانی معتقد به وطن ایران بود و به ‌شدت با اقدامات عوثمان‌لی برای ایجاد دولت‌های تورک مستقل در قفقاز جنوبی و در شمال غرب ایران (تورک‌ایلی) در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول مخالفت می‌کرد و از این بابت بسیار ناخشنود و فوق‌العاده عصبانی بود. در همین بستر او که معلم مدرسه‌ی اتحاد ایرانیان در باکو - مبلغ ایرانی‌گری بر اساس فارس‌گرایی و رایج ساختن زبان فارسی در باکو-، هم‌چنین عضو دفتر باکوی حزب پان‌ایرانیستی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان - خیابانی در تبریز بود، در اورگان آن تشکیلات پان‌ایرانیستی به‌ نام «آزربایجان جزء لاینفک ایران» بر علیه ‌ملی‌گرایان تورک و دیگر قوا و جریانات ملی تورک چپ‌گرا و راست‌گرا و اسلام‌گرای قفقاز و تورک‌ایلی می‌نوشت[1].

-‌پیشه‌وری یک کومونیست و بولشویک فاناتیک و تا مغز استخوان وابسته ‌به ‌روسیه‌ی کومونیستی و ایدئولوژی بولشویسم روسی بود. وی در عمل هم در تمام طول عمر خود جان‌فشانانه ‌در راه ‌تامین منافع ملی و سیاسی دولت روسیه‌ی کومونیست که‌ در عرصه‌ی تورک‌ستیزی و دشمنی با عوثمان‌لی – تورکیه، ایضا تورک‌های تورک‌ایلی و دیگر مناطق ملی تورک در ایران،‌ وارث روسیه‌ی تزاری بود، به عنوان یک عامل و آژان دولت روسیه عمل کرده ‌است (از جمله در تاسیس یک دولت کورد بر اراضی آزربایجان به مرکزیت شهر دو قومی تورک – کورد ساووج‌بولاق؛ و مسلح و مسلط کردن دوباره‌ی کوردها و ارمنی‌ها و آسوری‌ها که صدها هزار تورک را سه دهه قبل کشتار کرده بودند بر غرب آزربایجان به دستور استالین و میکویان).

-‌پیشه‌وری از دیرباز هم‌سویی و هم‌کاری عمیقی با ناسیونالیست‌های افراطی چپ‌گرا و راست‌گرای ارمنی داشت. از دوره‌ی عضویت در دفتر باکوی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان خیابانی که متفق داشناک‌ها بود، عضویت در فرقه‌ی عدالت و جنگیدن در صف ارمنیان بر علیه‌ قوای ملی تورک و استقلال‌طلبان در قفقاز جنوبی و اشتراک در اشغال باکو توسط ارتش سرخ و داشناک‌ها، و سپس در دوره‌ی تبدیل فرقه‌ی عدالت به‌ فرقه‌ی کومونیست در کونگره‌ی انزلی آن حزب که ‌در حین آن پیشه‌وری مانند نوچه‌ی آواتیس سلطان‌زاده‌ عمل کرد و مانع طرح مساله‌ی ملل ساکن در ایران و حقوق زبانی آن‌ها و فدرالیسم زبانی – ملی شد و از انتشار نشریات و مصوبات و اعلامیه‌های کونگره ‌به ‌زبان تورکی جلوگیری کرد، در حالی‌ که اکثریت مطلق شرکت کننده‌گان آن کونگره، هم‌چنین خاندان قاجار حاکم بر دولت ایران و اکثریت مطلق مردمان ایران در آن مقطع تورک بودند، .... پیشه‌وری از جمله به سبب این مواضع «غیر ملی» و ضد تورک افراطی‌اش، حتی از طرف رهبری حزب کومونیست آزربایجان به مرکز فراخوانده و توبیخ شد.

مجموعه‌ی این عوامل باعث می‌شد که ‌دشمنی پیشه‌وری با تورکیه‌ بسیار عمیق و چندین لایه‌ای باشد. این دشمنی در بسیاری از نشریات و مطبوعات حکومت ملی آزربایجان و برنامه‌های رادیو تبریز وقت و هم‌چنین در نوشته‌های خود پیشه‌وری هم، به صورت انتشار پروپاگاندای روسیه‌ی استالینیستی بر علیه تورکیه و تحریک حسیات ضد تورک در  آزربایجان منعکس شده است. مانند پان‌تورکیست نامیدن سیاست‌های تورکیه و وارد آوردن اتهام نسل‌کشی ارامنه و ... (در حالی که بر خلاف پروپاگاندای روسیه‌ی استالینیست، تورکیه‌ی کمالیست در مورد ایران سیاست پان‌تورکیسم را تعقیب نه‌می‌کرد، بلکه متفق رژیم پهلوی بود؛ نسل‌کشی واقعی توسط ارمنیان و حامیان آن‌ها و در راسشان روسیه بر علیه مردم تورک مخصوصا در آزربایجان غربی انجام گرفته بود، ...). مشهورترین این مواضع خصمانه بیانات خائنانه‌ی پیشه‌وری در رادیو تبریز بود که ‌وی در آن جمله‌ی ننگ‌آ‌ور «تورک‌ها از قدیم دشمن ما هستند» را بر زبان آورد.

٢-در این نوشته، ‌بندی مرتبط با دشمنی پیشه‌وری با تورکیه‌ را از ترجمه‌ی فارسی خاطرات او آورده‌ام. ظاهرا این خاطرات که اصل آن در «آرشیو احزاب سیاسی و تشکل‌های اجتماعی» جمهوری آزربایجان نگه‌داری می‌شود، توسط یداله‌کنانی (نمینی) تنظیم و به‌ الفبای لاتین برگردانده‌ و توسط فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و با مقدمه‌ی امیرعلی لاهرودی منتشر شده ‌است. با توجه به تعلق فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به ایدئولوژی آزربایجان‌گرایی استالینیستی و هویت ملی ضد تورک «آزربایجانی»، مخصوصا دشمنی عمیق یداله‌کنانی (نمینی) با هویت ملی تورک و ملت تورک، می‌بایست با این نشر به لحاظ وثوق و صحت با احتیاط برخورد کرد.

طبق ترجمه‌ی فارسی این بند (از س. حاتملوی؟) پیشه‌وری می‌گوید ‌حزب توده ‌شخصی به ‌اسم «احد اسپهانی» یکی از رهبران فعال حزب توده ‌را کاندیدای نماینده‌گی دوره‌ی چهاردهم انتخابات مجلس از تبریز کرده‌ بود. اسپهانی در یک خانواده‌ی اصفهانی ساکن استانبول به دنیا آمده ‌بود و به‌ تورکی عوثمان‌لی صحبت می‌کرد. پیشه‌وری ادعا می‌کند ‌آزربایجانی‌ها و به ‌خصوص اهالی تبریز از لهجه‌ی تورکی او و در نتیجه‌ از خود او خوششان نه‌می‌آمد. آشکار است که ‌پیشه‌وری در این مورد هم مانند بسیاری از موارد دیگر در خاطرات خود حقیقت را نه‌می‌گوید و در یک دروغ با انگیزه‌های سیاسی، تمایلات و افکار شخصی خود را به‌ آزربایجانی‌ها (ملتی که‌ اساسا در ایران وجود خارجی نه‌داشت و نه‌دارد و ساخته‌ی پان‌ایرانیسم – استالینیسم و ذهنیت صلیبی – پارسی زرتشتی است) و اهالی تبریز منتسب می‌کند.

واقعیت آن است که این خود پیشه‌وری بود که ‌به‌ سبب دشمنی عمیق و مزمن خود با عوثمان‌لی و وحشتش از تقارب و هم‌بسته‌گی تورک، از احد اسپهانی و لهجه‌ی تورکی او «خوشش نه‌می‌آمد». بر خلاف ادعای پیشه‌وری، تا آن برهه مخصوصا در سال‌های جنگ جهانی اول و جنگ استقلال تورکیه، نه تنها در میان توده‌های تورک سرتاسر ایران عشق و علاقه‌ی مفرطی نسبت به عوثمان‌لی و تورکیه مخصوصا در دو منطقه‌ی غرب آزربایجان و همدان و اطراف – در حد تقاضاهای مکرر و پیوسته برای الحاق به عوثمان‌لی و تورکیه وجود داشت، بلکه زبان ادبی و معیار در تمام تورک‌ایلی و قفقاز «تورکی عوثمان‌لی بسیط و مشترک» بود (این وضعیت تقارب و حرکت به سوی یگانه‌گی زبان معیار در میان تورک‌های غرب با اختراع «زبان آزربایجانی» توسط روسیه‌ی استالینستی و «یئنی تورک‌جه» در تورکیه‌ی کمالیستی، و ممنوعیت زبان تورکی در دوره‌ی رضا شاه و اِفساد و تبدیل آن به «آزری» تغییر یافت. پس از آن واگرایی امروزه بین این سه لهجهی زبان تورکی در منطقه حادث گردید).

٣- در ترجمه‌ی خاطرات ‌پیشه‌وری به فارسی، خانواده‌ی احد اسپهانی به ‌جای «اصفهانی» به ‌صورت «اسپهانی» یعنی اهل اصفهان معرفی شده ‌است. کاربرد اسپهان به ‌جای اصفهان، اگر کار مترجم فارسی نه‌باشد، می‌تواند نمونه‌ی دیگری از پارسی سره‌گرایی معلوم پیشه‌وری و چپ ایرانی باشد که‌ در نام‌های ایرانیک – پارسی – زرتشتی – هخامنشی - ساسانی «پرویز» و «پیشه‌وری» و پسرش «داریوش»، که او آن‌ها را آزادانه و داوطلبانه‌ انتخاب کرد هم دیده ‌می‌شود.

٤- انتخاب یک شخص مسلط بر ‌تورکی عوثمان‌لی که ‌در آن دوره ‌زبان معیار و ادبی و مشترک تمام تورک‌های غربی چه ‌در آناتولی و چه ‌در قفقاز و چه در تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران و خاورمیانه‌ بود توسط حزب توده فی الواقع یک ژست به‌جا و بسیار شایسته‌ بود. این انتخاب به‌ طور ضمنی نشان می‌دهد که ‌اقلا انتخاب کننده‌گان این شخص در حزب توده‌که‌ در اساس یک حزب ایران‌گرا و فارس‌محور بود، تورکی رایج در آناتولی و تورک‌ایلی را یک زبان واحد می‌دانستند که‌ واقعیت هم همین است. اما پیشه‌وری در تعقیب آجندای ایران‌گرائی و استالینیستی‌اش (مانند پان‌ایرانیست‌های امروزی و دولت ایران)، منکر یکی بودن زبان تورکی این دو و مصرا در صدد ایجاد واگرایی و دشمنی بین آن‌ها بود. مخالفت پیشه‌وری با این انتخاب به‌جا نشان می‌دهد که‌ او در ضدیت با تورک و عوثمان‌لی و تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر و شدیدتر از حزب توده، چپ ایرانی و ناسیونالیسم ایرانی وقت قرار داشت که زبان همه‌ی تورک‌های غربی را صرفا تورکی می‌دانستند و می‌نامیدند.

البته دیگر رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و سران و ‌مسئولین ایرانی حکومت ملی آزربایجان هم - از آن جائی که‌ سیاستهای منطقه‌ای توسعه‌طلبانه و ضد تورکیه‌ای دولت روسیه را تعقیب می‌کردند و اغلب مانند خود پیشه‌وری از چپ‌های ایرانی و بازمانده‌گان جنبش مشروطه‌ی انگلیسی و حرکت پان‌ایرانیستی آزادی سِتان و ایرانگرایان باستان‌گرا، .... بودند -  تمایلات شدید ضد تورکیه‌ای داشتند.

٤-از منظر تاریخ ملی تورک، دشمنی پیشه‌وری با عوثمان‌لی و تورکیه ‌به ‌تنهایی یک خیانت سیاسی به ‌ملت تورک بود.

الف- ‌پیشه‌وری زمانی بر طبل دشمنی و افتراق با تورکیه می‌کوبید که صرفا دو دهه قبل از آن امپراتوری عوثمان‌لی و اوردوهایش در استجابت تقاضای مقامات و مردم تورک‌ایلی و مخصوصا غرب آزربایجان، آن منطقه را از خوی و اورمو و تبریز تا بیجار و کنگاور و همدان و .... و با دادن هزاران شهید از تجاوزات و تهاجمات اوردوهای روسیه و انگلستان و فرانسه و قوای متحده‌ی مسیحی آسوری و ارمنی متفق آن‌ها که مشغول کشت و کشتار تورکان بودند، نجات داده بودند. دشمنی پیشه‌وری با عوثمان‌لی – تورکیه، در بهترین حالت بی وجدانی و بی احترامی به خاطره‌ی بیش از صدها هزار شهید تورک بومی و ده‌ها هزار شهید اوردوی عوثمان‌لی پرپر شده در حین آن فجایع و مظالم بود.

ب-هیچ حرکت ملی و روند ملت‌شونده‌گی در منطقه ‌بدون داشتن حامیان قدرت‌مند خارجی در عرصه‌های سیاسی و تبلیغاتی و در صورت لزوم نظامی شانس موفقیت نه‌دارد و موفق به‌ تحقق حقوق ملی خود نه‌می‌شود. اگر امروز در منطقه ‌مللی به‌ اسم ارمنی و فارس و آسوری و یهود و کورد و ... وجود دارند، به ‌سبب آن است که ‌هر کدام دارای حامیان قدرت‌مند خارجی – دول غربی و اوروپایی و صلیبی و ... – بوده ‌و یا هستند. در مورد ملت تورک ساکن در ایران تنها دولتی که‌ پوتانسیل آن را دارد که‌ به‌ صورت حامی او عمل کند، دولت عوثمان‌لی بود و تورکیه‌ی فعلی است. همان طور که ‌در عمل هم به ‌سال‌های جنگ جهانی اول این پوتانسیل به فعل در آمد. صرفا در نتیجه‌ی حمایت سیاسی و نظامی عوثمان‌لی بود که ‌دولتی تورک با نام «جمهوری مردمی آزربایجان» در قفقاز جنوبی و «دولت تورک اتحاد – بیرلیک» در تورک‌ایلی به‌ رهبری جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورمویی - مجدالسلطنه توانست تاسیس شود. دشمن اعلان کردن تورکیه توسط پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان مانند آن است که ارمنستان ولی نعمت خود فرانسه، و اسرائیل دولت ایالات متحده را دشمن خود اعلان کنند! این رفتار  سفاهت استراتژیک محض در حد نجومی است.

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان با دمیدن در تنور دشمنی با تورکیه، هم در روند ملت‌شونده‌گی توده‌ی تورک در ایران مانع ایجاد، و هم به از بین بردن احتمال تاسیس دولت ملی تورک در شمال غرب ایران – تورک‌ایلی خدمت کرده‌اند. امروز نیز تاریخ‌نگاری ضد تورک «آزربایجانی» و جریان منحرف و منحط «آزربایجان‌گرایی» و «حرکت ملی آزربایجان»، با ایجاد واگرایی بین ملت تورک ساکن در ایران و وطن تورک‌ایلی با تورکیه (علاوه بر تکه پارچه کردن ملت واحد «تورک» ساکن در ایران و وطن واحد تورک «تورک‌ایلی» به آزربایجانی و غیر آزربایجانی)، به‌ صورت مانع اصلی داخلی در روند ملت‌شونده‌گی توده‌ی تورک ساکن در ایران و تاسیس دولت ملی تورک او درآمده‌اند.

ج-دشمنی پیشه‌وری با تورکیه‌ اگر چه هم‌سو با موضع ناسیونالیسم ایرانی – پان‌ایرانیسم نیز بود، اما اساسا در راستای اجرای سیاست‌ها و عملیات ضد تورک دولت روسیه ‌بود. یکی از اهداف این سیاست‌ها و عملیات دولت روسیه، خارج کردن قسمت آزربایجانی منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران – تورک‌ایلی که‌ در اواخر قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم مخصوصا در سال‌های جنگ جهانی اول به ‌منطقه‌ی نفوذ عوثمان‌لی و بعدها تورکیه ‌تبدیل شده ‌بود از حوزه‌ی نفوذ آن دولت، و وارد کردن آن به‌ حوزه‌ی نفوذ روسیه بود. اهداف جنبی دیگر استالین در بسط نفوذ خود در آزربایجان، ایجاد یک اهرم‌ فشار بر علیه دولتین ایران و تورکیه برای گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی از آن کشورها برای دولت روسیه و .... بود.

روسیه ‌با اشغال قفقاز جنوبی توسط بولشویک‌ها و ارتش سرخ موفق شد ‌آن منطقه ‌را به‌ طور موثر و به مدت بیش از یک قرن از دایره‌ی نفوذ عوثمان‌لی – تورکیه ‌خارج و به‌ حیات خلوت خود تبدیل کند (پس از جنگ دوم قاراباغ این وضعیت پایان یافت و تورکیه ‌مظفرانه ‌دوباره‌ به ‌قفقاز جنوبی بازگشت). روسیه ‌با ایجاد فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و تاسیس حکومت ملی آزربایجان در سال‌های پایانی جنگ جهانی دوم همان سناریو را این بار در قسمت آزربایجانی تورک‌ایلی به ‌اجرا گذارد و آن منطقه‌ را از حوزه‌ی نفوذ تورکیه خارج و به‌ حوزه‌ی نفوذ خود داخل کرد.

تا زمانی‌ که ‌ملت تورک و حرکت ملی تورک، موفق نه‌شود که ‌به ‌موازات طرد مطلق آزربایجان‌گرایی ضد تورک که ریشه‌ی شعوبی - صلیبی – پان‌ایرانیستی – استالینیستی دارد و به‌ حاشیه ‌رانده ‌آن، کل منطقه‌ی ملی تورک‌نشین در شمال غرب ایران – تورک‌ایلی و تمام دیگر مناطق ملی تورک‌نشین در سراسر ایران را مانند سال‌های جنگ جهانی اول (و وضعیت فعلی تورک‌های قبرس شمالی و گاگاووز در مولداوی) دوباره‌ به ‌حوزه‌ی نفوذ دولت تورکیه‌ وارد کند، هیچ شانسی برای تحقق حقوق ملی خود، و در راس آن‌ها تاسیس دولت‌های ملی تورک در تورک‌ایلی و قاشقای‌یورت و افشاریورت و .... وجود نه‌خواهد داشت.

به همین سبب به جای هم‌گرایی و ادغام، ایجاد هرگونه واگرایی بین تورک‌ایلی و تورکیه و قطع ارتباطات بین این دو در هر شکلی و با هر نامی، خیانتی تاریخی به ‌ملت تورک و وطن تورک‌ایلی است. از جمله: اصرار بر استفاده از املای فارسی به هنگام تورکی‌نویسی توسط آزربایجان‌گرایان در ایران (عدم نشان دادن صدای فتحه با حرف «ه» در کلمات تورکی، ...)، کاربرد حرف استالینیستیǝ  در الفبای لاتین تورکی، فتیشیسم آزربایجانی – آزربایجان‌زده‌گی و قائل شدن به مفاهیمی مانند ملت آزربایجان، زبان آزربایجانی، ادبیات آزربایجانی، وطن آزربایجانی ....، که آشکارا محصول پروژه‌ی مهندسی هویت قومی – ملی پان‌ایرانیستی – صلیبی – استالینیستی - استعماری برای نفی و انکار ملت تورک (اوغوزهای غربی ساکن در ایران) و زبان تورکی (تمام لهجه های تورکمانی موجود در ایران) و ادبیات تورک و وطن تورک (تورک‌ایلی)، و تجزیه و تکه پارچه کردن ملت تورک و وطن تورک (تورک‌ایلی) هستند.

پایان نوت مئهران باهارلی

از خاطرات سید جعفر پیشه‌وری

«احد اسپهانی به ‌عنوان یکی از رهبران فعال حزب توده ‌نیز آذربایجانی‌ها و به ‌خصوص اهالی تبریز را خوش نه‌می‌آمد. این شخص که‌ حزب توده‌ او را کاندیدای نماینده‌گی برای انتخابات دوره‌ی چهاردهم مجلس کرده‌ بود، اصلاً تبریزی نه‌بود. او در یک خانواده‌ی اسپهانی ساکن استانبول به‌دنیا آمده ‌بود. مردم از تورکی عثمانی که ‌او بدان تکلم می‌کرد، خوششان نه‌می‌آمد. حزب توده‌ با فرستادن این شخص برای رهبری تشکیلات آذربایجان مرتکب اشتباه‌ بزرگی شده ‌بود. اهالی تبریز به‌ این دلایل نسبت به‌ حزب توده‌ خیلی بدبین بودند».

(ترجمه‌ی فارسی از س. حاتملوی؟)

برای مطالعه‌ی بیشتر:

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نگذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج الملوک همسر رضا شاه‌‌

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_10.html

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان در نفرت از تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر از حزب توده ‌قرار داشتند

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_27.html

دلائل مخالفت پیشه‌وری با قوای ملی تورک و تورک‌گرایان در قفقاز و تورک‌ایلی؛ و هویت ملی ایرانی و مواضع سیاسی غیر ملی خانواده‌ی پیشه‌وری

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/02/blog-post_23.html

دهگان و پیشه‌وری، در روزنامه‌ی حقیقت، ناسیونالیست‌های ایرانی چپ بودند

(منتشر خواهد شد)

تبلیغ نام‌ها و مفاهیم پان‌ایرانیستی آذری، آذرستان و آذرآبادی توسط حکومت ملی آزربایجان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/blog-post_19.html

عمل‌کرد حکومت ملی آزربایجان در فروپاشاندن هویت ملی تورک و توده‌ی تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_28.html

دلائل عدم استقبال ملت تورک از حکومت ملی آزربایجان به‌عنوان یک پدیده‌ی ملی که‌هر تورک خود را اخلاقا به‌حمایت از آن موظف حس کند

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_12.html

کشتار و ویرانی‌های ارتش سرخ در اورمیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_28.html

ژنرال دوکتور پناهیان، رد ملت آزربایجان و زبان آزربایجانی، و قبول منطقه‌ی ملی تورک (تورک‌ایلی) توسط او

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/04/blog-post_16.html

تورکييه ‌جومهورييه‌تی و ايران تورک‌له‌ری

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_57.html

نزاع سنی – شیعی، سیاست تفرقه ‌بیانداز و حکومت کن روسیه، سنی‌ستیزی دولت مشروطه‌ی ایران و کامنت تخریبی قا. تر.

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_11.html

واکنش بریتانیا و روسیه ‌به ‌ظهور هویت ملی تورک در نیمه‌ی اول قرن بیستم - ایجاد هویت آلترناتیو قومی آزربایجانی و هویت ملی آزربایجانی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_24.html


[1] «کومیته‌ی آزربایجان حزب دموکرات ایران» به رهبری شیخ محمد خیابانی، همان گونه که از نامش پیداست، وابسته به «حزب دموکرات ایران» بود که توسط بازمانده‌گان مشروطه‌خواه در جریان انتخابات مجلس دوم مشروطه تأسیس شده بود. این حزب معتقد به «ملت ایران»، منکر هویت ملی تورک و ضد قاجار، از عاملین اصلی انحراف حرکت اولیه‌ی مشروطیت به یک حرکت ضد قاجار  و ضد تورک، و بسط فرهنگ خشونت‌گرائی و تروریسم سازمان یافته در ایران است. از روسای این حزب پان‌ایرانیست «سید حسن تقی‌زاده» و «حسین‌قلی نواب» هر دو عامل انگلیس و از محارم اردشیر ریپورتر جی (نماینده‌ی مقیم سرویس اطلاعاتی بریتانیا در ایران و عضو انجمن آزربایجان در تهران)؛ و اغلب رهبران آن مانند تقی‌زاده، سلیمان میرزا اسکندری، شیخ ابراهیم زنجانی، ... عضو لوژ فراماسونی بیداری ایرانیان بودند. حسین‌قلی خان نواب مانند تقی‌زاده، به ترور معتقد و از طراحان قتل شیخ فضل‌الله نوری بود. از رهبران فرقه‌ی دموکرات «حیدر عموغلو» یک تروریست و آدم‌کُش حرفه‌ای، «سید جلیل اردبیلی» و «تقی‌زاده» پان‌ایرانیست‌های باستان‌گرای آریایی؛ «سید محمدرضا برازجانی شیرازی»، مدیر روزنامه‌ی مساوات اورگان این حزب از مروجین فرهنگ ترور شخصیت در ایران بود. روزنامه‌ی مساوات مشروطه‌خواه افراطی بود و به سبب مواضع ضد قاجاری و ضد تورک خود مورد حمایت پارسی‌ها و اقلیت زرتشتی ایران قرار داشت. با بومباردمان مجلس و تعطیل شدن روزنامه‌ی مساوات، مدیران آن آقا سید محمدرضا شیرازی و آقا سید عبدالرحیم خلخالی رهسپار قفقاز شدند. پس از آرامش دوباره در ایران به تبریز بازگشته و روزنامه‌ی مساوات را در آن شهر دایر نمودند.

موضع منفی خيابانی نسبت به زبان تورکی به ادعای عبدالله بهرامی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_26.html

No comments:

Post a Comment