Monday, April 10, 2023

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نه‌گذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج‌الملوک همسر رضا شاه‌‌

 

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نه‌گذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج‌الملوک همسر رضا شاه‌‌ 

مئهران باهارلی

در زیر خاطره‌ای در مورد ملاقات تاج‌الملوک همسر رضا شاه‌‌ با پیشه‌‌وری را از کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی» آورده‌‌ام. این خاطره که تاج‌الملوک ٨٦ ساله‌‌ آن ‌‌را ٣٢ سال بعد از دیدارش با پیشه‌‌وری بیان کرده، دارای اهمیت تاریخی است و می‌تواند به امر روشن‌گری و ابهام زدائی در باره‌‌ی ماهیت ماجرای حکومت ملی آزربایجان و شخصیت سیاسی پیشه‌‌وری کومک کند. بنا به این روایت، پیشه‌‌وری احترام زیادی برای رضا شاه‌‌ قائل بود؛ اعتقاد داشت که ‌‌رضا شاه‌‌ خیلی به ‌‌این مملکت خدمت کرده ‌‌است. او بزرگ‌ترین کار رضاشاه‌‌ را این می‌دانست که از تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره‌‌ شدن ایران جلوگیری کرده‌‌ است. این روایت با تصویری که ‌‌آزربایجان‌گرایان استالینیست و التقاطی از پیشه‌‌وری به ‌‌عنوان یک شخصیت ملی، حتی قدیس ملت آزربایجان ساخته‌‌اند صد در صد در تناقض است.

کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی» متن مصاحبه‌‌ی شفاهی سه تن از بنیاد تاریخ شفاهی ایران (ملیحه خسروداد، تورج انصاری، محمدعلی باتمانقلیج) با تاج‌الملوک، طی ٣٥ جلسه‌‌ی گفتگو است که ‌‌در اوایل سال ١٩٧٨ و اوایل سال ١٩٧٩ انجام گرفته، ‌‌اما به‌‌ سبب فوت تاج الملوک ناتمام مانده ‌‌است. تاج‌الملوک آیریم‌لی - آیرُملو (تولد ١٨٩٥ باکو – جمهوری آزربایجان، فوت ١٩٨١ آکاپولکو - مکزیک) معروف به ‌‌ملکه ‌‌پهلوی و بعدها ملکه مادر، همسر اول رضا شاه‌‌ و مادر محمدرضا پهلوی، دختر یاور (سرگرد) تیمور خان آیرملو از مهاجرین قفقازی و سران قوای کازاک در ایران بود.

نقل قول:

کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی»، ص ١٢٤

«من در ماجرای آزربایجان یک بار پیشه‌‌وری را دیدم و این مدت‌ها قبل از حرکت ارتش ایران به ‌‌آزربایجان و بیرون کردن قوای پیشه‌‌وری بود. درست یادم نیست پیشه‌‌وری برای چه ‌‌به ‌‌تهران دعوت شده‌‌ بود. شاید نماینده‌‌ی مجلس شده ‌‌بود. خلاصه ‌‌هنوز روابطش با محمدرضا و قوام‌السلطنه ‌‌خراب خراب نه‌شده ‌‌بود. قوام به‌‌ من گفت شما چون با پیشه‌‌وری هم‌زبان و هم‌شهری هستید با او صحبت کنید. من قبول کردم و قوام‌السلطنه ‌‌پیشه‌‌وری را نزد من آورد .... پیشه‌وری از شوهر مرحومم (رضا) با احترام زیاد نام می‌برد و می‌گفت رضا شاه‌‌ خیلی خدمت به ‌‌این مملکت کرد و بزرگ‌ترین کار او این بود که ‌‌نه‌گذاشت ایران تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره ‌‌شود».


تحلیل و تدقیق:

١- در مقیاس تاریخ عمومی ایران، رضا شاه ‌‌با کومک دولتی خارجی (امپریالیسم بریتانیا)، با روشی غیر قانونی و غیر مشروع (کودتای نظامی و مصوبه‌‌های مجالس فرمایشی شورا و موسسان) حاکمیت بر دولت ایران را غصب کرد. او زمام‌داری به ‌‌لحاظ مالی فاسد بود که در طول حاکمیت خود اموال و اراضی بسیاری را به ‌‌ناحق تصرف و تصاحب کرده‌‌ بود. رضا شاه‌‌ حاکمی ضد آزادی‌های دموکراتیک و لیبرال و روشن‌فکرکُش، و رژیم رضا شاهی یک رژیم استبدادی نظامی - پولیسی بود. در طول ١٥ سال سلطنت رضا شاه هزاران زندانی سیاسی توسط پولیس او به قتل رسیدند.

- رضا شاه‌‌ که‌‌ دارای تبار تورک (از قفقاز) بود، از منظر ملت تورک و تاریخ تورک، یک گؤزقامان و ماشه‌‌ی جریانات و مقامات پان‌ایرانیست و ضد تورک (فروغی، تقی‌زاده، حکمت، دیگر نژادپرستان آریایی، ....) بود که ‌‌به‌‌ حاکمیت سیاسی یک هزار و دویست ساله‌‌ی تورک بر ایران پایان داد، سیاست فارس‌سازی جبری ملت تورک، ریشه‌کن کردن زبان تورکی از ایران، و نسل‌کُشی زبانی و ملی تورک در ایران را آغاز نمود و آن را به ‌‌سیاست استراتژیک دولت ایران که تا امروز ادامه دارد تبدیل کرد. این‌ها هر کدام به تنهایی خیانتی تاریخی و غیر قابل عفو هستند.

در آغاز گروه زیادی از مردم به ‌‌سبب تامین امنیت، و بعضی از نخبه‌گان مانند چپ‌گرایان روسی به دلیل بعضی اقدامات رضا شاه که هم‌سو با مودرنیته و در مبارزه با فاناتیسم مذهبی و  روحانیون شیعی و .... بود به او با ‌‌نظر مثبت نگاه ‌‌می‌کردند. اما  در اواخر زمام‌داری رضا شاه به دلایلی که ذکر شد ‌‌او خود فردی منفور در میان مردمان ایران مخصوصا نخبه‌‌گان ملت تورک بود.

٢- پیشه‌‌وری در طول تمام عمر سیاسی خود تا قبل از قبول رهبری فرقه‌‌ی دموکرات آزربایجان به ‌‌امر مقامات روسیه‌ی استالینی، یک ناسیونالیست ایرانی چپ‌گرا با تمایلات باستان‌گرایانه ‌‌و ضد تورک بود. او از دور و یا نزدیک ارتباط و اشتراکی در «مجادله‌‌ی ملی ملت تورک» ربع اول قرن بیستم برای حفظ هویت ملی و تامین حقوق ملی ملت تورک نه‌داشت. پایان دادن ‌‌به‌‌ حاکمیت سیاسی یک هزار و دویست ساله‌‌ی تورک بر ایران، فارس‌سازی جبری ملت تورک، ریشه‌کن کردن زبان تورکی از ایران، و نسل‌کُشی ملت تورک در ایران توسط دولت رضا شاه‌‌ هم کوچک‌ترین اهمیتی برای پیشه‌‌وری نه‌داشت. به همین سبب است که پیشه‌وری در هزاران نوشته ‌‌و مقاله‌ای که در طول حیات سیاسی و قلمی‌اش تا ماجرای حکومت ملی آزربایجان در باره‌‌ی موضوعات بی‌شمار نوشته، حتی یک بار نام ملت تورک را نه‌برده؛ حتی یک کلمه در مورد حقوق ملی ملت تورک، تاریخ تورک، وطن تورک، در مخالف با ممنوع کردن زبان تورکی و .... ‌‌بیان نه‌نموده، کوچک‌ترین دفاعی از حقوق ملی و زبانی ملت تورک نه‌کرده، و حتی یک بار با سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضا شاه ‌‌(از تغییر هزاران نام جوغرافیایی تورک گرفته‌‌ تا ممنوع کردن زبان تورکی و کتب و نشریات تورکی و تحمیل فارسی در مدارس و .....) مخالفت نه‌کرده ‌‌است. بر عکس، از پیشه‌‌وری مطالب پراکنده‌‌ی متعددی در مخالفت با تورک نامیدن مردم تورک، در دشمن‌شماری تورک‌ها، در انکار خودنام‌گذاری ملی «تورک»، در تبلیغ دیگرنام‌گذاری ضد تورک و جعلی و استعماری «آزربایجانی»، در مخالفت با سیستم فدرالیسم زبانی – ملی، در ستایش پان‌ایرانیست‌هایی مانند رضا شاه ‌‌و مانقورت‌هایی چون تقی ارانی و سلیمان میرزا و ....،..... وجود دارد. ملی نمایاندن پیشه‌‌وری که شخصیتی مطلقا فاقد شعور ملی تورک بود، به ‌‌وجود ملت تورک اعتقادی نه‌داشت، بلکه دارای احساسات و ذهنیت منفی در باره‌ی تورکیت بود از طرف آزربایجان‌گرایان استالینیست، وارونه‌نویسی تاریخ، تحریف حقایق، فریفتن ملت تورک و ادعایی بر هوا است.

٣- معرفی کردن رضا شاه ‌‌به ‌‌صورت کسی که ‌‌به ‌‌این مملکت خیلی خدمت کرد و احترام زیاد قائل شدن برای او – به موازات عدم ذکر و تقبیح سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضا شاه‌‌ و سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی مردم تورک در ایران در طول ١٨ سال حاکمیت سردار سپه – رضاشاه (٣+١٥) توسط پیشه‌‌وری، شرم‌آور است و  می‌تواند تنها یک معنی داشته باشد: پیشه‌‌وری سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضا شاه ‌‌را نادرست نه‌می‌دانست، بلکه آن‌ها را خدمت می‌دانست. چرا که ‌‌او هم مانند رضا شاه ‌‌و دیگر پان‌ایرانیست‌ها، و همان‌گونه که صراحتا هم از رادیو تبریز اعلام کرد، معتقد بود که‌‌ «تورک‌ها از قدیم دشمن ما هستند».  پیشه‌‌وری جلوگیری رضا شاه ‌‌از تجزیه‌‌ی ایران را خدمتی آن چنان بزرگ می‌پنداشت که ‌‌دیگر خیانات و جنایات او را (با فرض خیانت و جنایت دانستن آن‌ها از طرف پیشه‌‌وری) در نظر وی بی اهمیت می‌ساخت.

٤- رضا شاه ‌‌و حاکمیتش پدیده‌‌هایی انگلیسی بودند. پیشه‌‌وری هم که شخصیتی به ‌‌شدت روسوفیل و مقید به حفظ منافع ملی روسیه و در نتیجه ضد انگلیس بود، بر این واقعیت آگاهی داشت. در چنین شرایطی ستایش پیشه‌‌وری روسوفیل از رضا شاه‌‌ محصول انگلیس در نظر نخستین گیج کننده ‌‌است. این تناقض بدین صورت می‌تواند رفع شود: هنگامی که ‌‌موضوع، فدرالیسم زبانی -ملی و یا استقلال‌طلبی ملل غیر فارس ایران بود، برای پیشه‌‌وری، به عنوان یک چپ و ناسیونالیست و پاتریوت -میهن‌پرست ایرانی، انگلیسی بودن و فساد و خیانات و جنایات و ... تبدیل به مسائلی جزئی و فرعی می‌شد، در درجه‌‌ی دوم اهمیت قرار می‌گرفت و قابل اغماض و بخشش می‌شد. به‌‌ همین سبب است که پیشه‌‌وری از رضا شاه ‌‌انگلیسی عامل انگلستان به خاطر تامین و حفظ تمامیت ارضی ایران تقدیر، و خود را ملزم به‌‌ ذکر این «خدمت رضا شاه» در دیدار با ملکه ‌‌مادر حس می‌کرد. البته این رفتار پیشه‌‌وری، در عین حال عدم صداقت، استاندارد مضاعف و بی پرنسیبی او در مخالفت ادعائی‌اش با سیاست‌های انگلستان را هم نشان می‌دهد.

٥-ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب جلوگیری از تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره ‌‌شدن ایران، یک بی پرنسیبی و استاندارد مضاعف دیگر پیشه‌‌وری را هم نشان می‌دهد: عدم اعتقاد پیشه‌‌وری به ‌‌چارچوب تفکر لنینی حل مساله‌‌ی ملیت‌ها که‌‌ در حرف «حق تعیین سرنوشت ملی ملل» و «حق جدایی ملت‌ها» را به ‌‌رسمیت می‌شناخت و مشوق اتحاد داوطلبانه ‌‌و آزادانه‌‌ی آن‌ها و بدون به کارگیری زور ‌‌بود. پیشه‌‌وری وجود ملل ساکن در ایران، مخصوصا دو ملت تورک و عرب را قبول نه‌می‌کرد، و در ضدیت با فورمول لنینی مذکور و مانند بسیاری از جریانات و شخصیت‌های سیاسی ایرانی امروز، برای ملل ساکن در ایران حق استقلال و جدایی هم قائل نه‌بود. او هم‌چنین بر خلاف «اتحاد داوطلبانه ‌‌و آزادانه‌‌ آزادانه‌‌ی ملل» که لنین مشوق آن بود، حامی تامین یک‌پارچه‌‌گی ایران توسط ‌‌رضا شاه ‌‌به ‌‌زور ارتش و سلاح بود‌‌ که عدول دیگری از چارچوب تفکر لنینی است.

٦- منظور اصلی پیشه‌‌وری از جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران توسط رضا شاه، دو مورد مشخص حاکمیت شیخ خزعل بر عربستان و اقبال‌السطنه ‌‌در خانات بایات ماکو است:

الف-دشمنی پیشه‌‌وری با شخصیت ملی تورک مرتضی‌قلی ‌خان بایات ماکو – اقبال‌السلطنه، به‌‌ این سبب است که مرتضی‌قلی ‌خان در اواخر، متمایل به ‌‌عوثمان‌لی شده، ‌‌خواهان الحاق خانات بایات ماکو به ‌‌عوثمان‌لی بود[1]. در حالی که ‌‌پیشه‌‌وری یک شخصیت ضد تورک و ضد عوثمان‌لی – ضد تورکیه‌‌ بود.

ب-دشمنی پیشه‌‌وری با شیخ خزعل الکَعبی در عربستان، به ‌‌این سبب است که ‌‌پیشه‌‌وری یک ناسیونالیست چپ ایرانی با تمایلات باستان‌گرایانه ‌‌و معتقد به‌‌ ملت ایران ساخته‌‌ شده ‌‌در دوره‌‌ی مشروطیت آفریده شده بر اساس تورک‌ستیزی و عرب‌ستیزی بود. عرب‌ستیزی یک تمایل عمومی در بسیاری از جریانات ظهور کرده‌‌ در قرن نوزده مخصوصا در دوره‌‌ی حرکت مشروطیت مانند چپ ایرانی است. به‌‌ غیر از پیشه‌‌وری، این عرب‌ستیزی آشکار را می‌توان در آثار آخوندزاده، ارانی تبریزی و صادق هدایت و ... هم مشاهده کرد.

٧- به ‌‌غیر از دو عامل تورک‌ستیزی و عرب‌ستیزی مذکور، علت‌العلل دشمنی پیشه‌‌وری با حاکمیت شیخ خزعل الکعبی و اقبال‌السلطنه بایات ماکو ‌‌و دیگر جریانات و حرکات جداسر وقت و حمایت از سرکوب آن‌ها توسط رضا شاه، همان‌گونه که ذکر شد ‌‌آن بود که ‌‌پیشه‌‌وری اساسا به ‌‌ملت ایران واحد و یک‌پارچه ‌‌معتقد بود، ایران را کشوری چندملتی نه‌می‌دانست و به ‌‌لحاظ سیاسی همیشه ‌‌و شدیدا مخالف فدرالیسم زبانی - ملی بود.

٨-ممکن است گفته ‌‌شود تقدیر پیشه‌‌وری از رضا شاه ‌‌به‌‌ سبب جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران، یک تاکتیک سیاسی او بود تا به‌‌ ملکه ‌‌مادر و توسط او به ‌‌مقامات و شاه ‌‌به‌رساند که ‌‌وی تجزیه‌‌طلب نیست و حکومت ملی آزربایجان خواهان جدا شدن از ایران نه‌می‌باشد. این صحیح است که پیشه‌‌وری در موارد بسیار اظهاراتی بر خلاف افکار و عقاید خود بر زبان می‌آورد. چنانچه ‌‌او خود چند روز قبل از فروپاشی حکومت ملی آزربایجان در نامه‌‌ی خود به‌‌ مقامات شوروی می‌گوید بنا به‌‌ ملاحظات سیاسی، سیمای ارتجاعی قوام را دموکراتیک و مترقی نشان داده ‌‌و از او بر خلاف افکار و عقایدش تعریف و تمجید کرده‌‌ است. اما مخالفت او با تجزیه‌ی ایران و رضا شاه دوستی او یک تاکتیک مقطعی نه‌بود، بلکه ریشه در باورهای عمیق و مادام‌العمر سیاسی او داشت . دلیل اصلی ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه، این بود که‌‌ وی واقعا هم جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران را یک خدمت بزرگ ‌‌به ‌‌ایران می‌دانست.

٩- هم‌فکری و هم‌سویی در عرب‌ستیزی، تورک‌ستیزی، باستان‌گرایی و مخالفت با عدم تمرکز و فدرالیسم زبانی و ملی، .... باعث شده‌‌ بود که ‌‌پیشه‌‌وری در تمام عمر خود، حتی در دوره‌‌ی حاکمیت ملی آزربایجان، احساسات مثبتی به ‌‌رضا شاه ‌‌داشته ‌‌باشد. این امر، علاوه ‌‌بر بیانات پیشه‌‌وری در دیدار با ملکه ‌‌مادر، در موارد دیگری هم، از جمله انتشار پیام تسلیت پیشه‌‌وری به ‌‌مناسبت مرگ رضا شاه‌‌ دیده‌‌ می‌شود. (پیام تسلیت پیشه‌‌وری به ‌‌مناسبت فوت رضا شاه، موضوع یک مقاله‌‌ی دیگر من خواهد بود).


[1] دو سند از شخصیت ملی تورک مرتضی قلی‌خان بیات – اقبال‌السلطنه ‌ماکوئی: جمع‌آوری قوشون برای آزادسازی روستاهای منطقه‌ی نخجوان اشغال شده ‌توسط ارمنیان و سرکوب اشقیای کورد اسماعیل آقا سیمیتقو

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/05/blog-post_29.html

نوت: عده‌ای از پان‌ایرانیست‌ها، ناسیونالیست‌های افراطی فارس و آزربایجان‌گرایان استالینیست ادعا می‌کنند که کتاب خاطرات شفاهی تاج‌الملوک جعلی و تخیلی و ساخته‌ی جمهوری اسلامی و ... است. ناسیونالیستهای ایرانی- فارس و پان‌ایرانیست از بعضی از مطالب مطرح شده توسط تاج‌الملوک از جمله افشاگری‌هایش در باره‌ی خاندان پهلوی و رضا شاه، مغزشویی او توسط باستانگرایان و ماسون‌ها و اردشیر ریپورتر، بای‌پس کردن خانواده‌ی پهلوی به هنگام انجام این مصاحبه‌ها و ...؛ و آزربایجان‌‌گرایان از مطالب مربوط به ستودن رضا شاه توسط پیشه‌وری که در آن ذکر شده و ... ناراحتند. اما ارزیابی علمی فعلی دائر بر وثوق و صحت خاطرات تاج‌الملوک و جعلی نه‌بودن آن است. تاکنون حتی یک تحقیق علمی که با اسناد و مدارک و دلایل متقن و به روش‌های علمی مرسوم در علم تاریخ جعلی بودن این خاطرات را ثابت کند انجام نه‌گرفته وهیچ محقق و مورخ معتبری هم‌چو ادعایی نه‌کرده است. سه مصاحبه کننده و بنیاد مربوطه به جعلی بودن کتاب خود اعتراف نه‌کرده‌اند و هیچ سندی که نشان‌گر جعل این خاطرات توسط جمهوری اسلامی باشد پیدا و منتشر نه‌شده است. از طرف دیگر همه‌ی مطالب عنوان شده در این خاطرات با اسناد و منابع و مدارک و ... دیگر تائید می‌شوند و قابل راستی‌آزمایی هستند. با هوچی‌گری و جوسازی نه‌می‌توان اسناد تاریخی را بی اعتبار کرد، و تکرار یک ادعای بی پایه و دروغ نه‌می‌تواند به لحاظ علمی به آن حقانیت به‌دهد و یا آن را تائید کند. هر چند تواتر ایجاد شده می‌تواند عده‌ای عوام معتقد به تئوری توطئه را فریب دهد. همان‌طور که تاریخ‌نگاری‌های ایرانی و آزربایجانی موفق شده‌اند هزاران دروغ و جعل و تخیلات موهوم را به جای واقعیت به مردم به‌قبولانند. تا زمانی که مدعیان جعلی بودن این کتاب ادعای خود را اثبات نه‌کرده‌اند، این ادعایشان حتی اگر آن را میلیونها بار تکرار کنند، به لحاظ علمی بی ارزش است.

برای مطالعه‌ی بیشتر:

مخالفت پیشه‌وری با ایده‌ی ممالک متحده‌ی ایران

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_37.html

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نگذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج الملوک همسر رضا شاه‌‌

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_10.html

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان در نفرت از تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر از حزب توده ‌قرار داشتند

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_27.html

دلائل مخالفت پیشه‌وری با قوای ملی تورک و تورک‌گرایان در قفقاز و تورک‌ایلی؛ و هویت ملی ایرانی و مواضع سیاسی غیر ملی خانواده‌ی پیشه‌وری

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/02/blog-post_23.html

دهگان و پیشه‌وری، در روزنامه‌ی حقیقت، ناسیونالیست‌های ایرانی چپ بودند

(منتشر خواهد شد)

تبلیغ نام‌ها و مفاهیم پان‌ایرانیستی آذری، آذرستان و آذرآبادی توسط حکومت ملی آزربایجان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/blog-post_19.html

عمل‌کرد حکومت ملی آزربایجان در فروپاشاندن هویت ملی تورک و توده‌ی تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_28.html

دلائل عدم استقبال ملت تورک از حکومت ملی آزربایجان به‌ عنوان یک پدیده‌ی ملی که‌ هر تورک خود را اخلاقا به‌ حمایت از آن موظف حس کند

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_12.html

کشتار و ویرانی‌های ارتش سرخ در اورمیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_28.html

ژنرال دوکتور پناهیان، رد ملت آزربایجان و زبان آزربایجانی، و قبول منطقه‌ی ملی تورک (تورک‌ایلی) توسط او

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/04/blog-post_16.html

تورکييه ‌جومهورييه‌تی و ايران تورک‌له‌ری

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_57.html

نزاع سنی – شیعی، سیاست تفرقه ‌بیانداز و حکومت کن روسیه، سنی‌ستیزی دولت مشروطه‌ی ایران و کامنت تخریبی قاس. ترک.

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_11.html

واکنش بریتانیا و روسیه ‌به ‌ظهور هویت ملی تورک در نیمه‌ی اول قرن بیستم - ایجاد هویت آلترناتیو قومی آزربایجانی و هویت ملی آزربایجانی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_24.html

No comments:

Post a Comment