Monday, April 10, 2023

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نگذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج الملوک همسر رضا شاه‌‌

 

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نگذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج الملوک همسر رضا شاه‌‌ 

مئهران باهارلی

 

در زیر خاطره‌ای در مورد ملاقات تاج الملوک همسر رضاشاه‌‌ با پیشه‌‌وری را از کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی» آورده‌‌ام. این خاطره که تاج الملوک ٨٦ ساله‌‌ آن ‌‌را ٣٢ سال بعد از دیدارش با پیشه‌‌وری بیان کرده، دارای اهمیت تاریخی است و می‌تواند به امر روشن‌گری و ابهام زدائی در باره‌‌ی ماهیت ماجرای حکومت ملی آزربایجان و شخصیت سیاسی پیشه‌‌وری کومک کند. بنا به این روایت، پیشه‌‌وری احترام زیادی برای رضاشاه‌‌ قائل بود؛ اعتقاد داشت که ‌‌رضاشاه‌‌ خیلی به ‌‌این مملکت خدمت کرده ‌‌است. او بزرگ‌ترین کار رضاشاه‌‌ را این می‌دانست که از تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره‌‌ شدن ایران جلوگیری کرده‌‌ است. این روایت با تصویری که ‌‌آزربایجان‌گرایان استالینیست و التقاطی از پیشه‌‌وری به ‌‌عنوان یک شخصیت ملی، حتی قدیس ساخته‌‌اند صد در صد در تناقض است.

کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی» متن مصاحبه‌‌ی شفاهی سه تن از بنیاد تاریخ شفاهی ایران (ملیحه خسروداد، تورج انصاری، محمدعلی باتمانقلیج) با تاج الملوک، طی ٣٥ جلسه‌‌ی گفتگو است که ‌‌در اوایل سال ١٩٧٨ و اوایل سال ١٩٧٩ انجام گرفته، ‌‌اما به‌‌ سبب فوت تاج الملوک ناتمام مانده ‌‌است. تاج‌الملوک آیریم‌لی - آیرُملو (تولد ١٨٩٥ باکو – جمهوری آزربایجان، فوت ١٩٨١ آکاپولکو - مکزیک) معروف به ‌‌ملکه ‌‌پهلوی و بعدها ملکه مادر، همسر رضاشاه‌‌ و مادر محمدرضا پهلوی، دختر یاور (سرگرد) تیمورخان آیرملو از مهاجرین قفقازی و سران قوای کازاک بود.

نقل قول:

کتاب «خاطرات ملکه ‌‌پهلوی»، ص ١٢٤

«من در ماجرای آزربایجان یک بار پیشه‌‌وری را دیدم و این مدت‌ها قبل از حرکت ارتش ایران به ‌‌آزربایجان و بیرون کردن قوای پیشه‌‌وری بود. درست یادم نیست پیشه‌‌وری برای چه ‌‌به ‌‌تهران دعوت شده‌‌ بود. شاید نماینده‌‌ی مجلس شده ‌‌بود. خلاصه ‌‌هنوز روابطش با محمدرضا و قوام السلطنه ‌‌خراب خراب نشده ‌‌بود. قوام به‌‌ من گفت شما چون با پیشه‌‌وری هم‌زبان و هم‌شهری هستید با او صحبت کنید. من قبول کردم و قوام السلطنه ‌‌پیشه‌‌وری را نزد من آورد.... پیشه‌وری از شوهر مرحومم (رضا) با احترام زیاد نام می‌برد و می‌گفت رضاشاه‌‌ خیلی خدمت به ‌‌این مملکت کرد و بزرگ‌ترین کار او این بود که ‌‌نگذاشت ایران تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره ‌‌شود»


تحلیل و تدقیق:

١- در مقیاس تاریخ عمومی ایران، رضاشاه ‌‌با کومک دولتی خارجی (امپریالیسم بریتانیا)، با روشی غیر قانونی و غیر مشروع (کودتای نظامی و مصوبه‌‌های مجالس فرمایشی شورا و موسسان) حاکمیت بر دولت ایران را غصب کرد. او زمام‌داری به ‌‌لحاظ مالی فاسد بود و در طول حاکمیت خود اموال و اراضی بسیاری را به ‌‌ناحق تصرف و تصاحب کرده‌‌ بود. رضاشاه‌‌ حاکمی ضد آزادی‌های دموکراتیک و لیبرال و روشن‌فکرکُش، رژیم رضاشاهی هم یک رژیم استبدادی نظامی - پولیسی بود. در طول ١٥ سال سلطنت رضاشاه هزاران زندانی سیاسی توسط پولیس او به قتل رسیدند.

-از منظر ملت تورک و تاریخ تورک، رضاشاه‌‌ که‌‌ دارای تبار تورک (از قفقاز) بود، یک گؤزقامان ماشه‌‌ی جریانات و مقامات پان‌ایرانیست و ضد تورک (فروغی، تقی‌زاده، حکمت، دیگر نژادپرستان آریایی، ....) بود که ‌‌به‌‌ حاکمیت سیاسی یک هزار و دویست ساله‌‌ی تورک بر ایران پایان داد، و سیاست نسل‌کُشی زبانی و ملی تورک در ایران را آغاز و آن را به ‌‌سیاست استراتژیک دولت ایران تبدیل کرد. این ها هر کدام خیانت‌هایی تاریخی و غیر قابل عفو هستند.

به ‌‌این و دلایل بسیار دیگر رضاشاه ‌‌در اواخر زمام‌داری خود فردی منفور در میان مردمان ایران مخصوصا نخبه‌‌گان تورک بود. هر چند در آغاز گروه زیادی از مردم به ‌‌سبب تامین امنیت، و نخبه‌گان به دلیل بعضی اقدامات او همسو با مودرنیته و در مبارزه با فاناتیسم مذهبی و  روحانیون شیعی و .... به رضاشاه به ‌‌نظر مثبت نگاه ‌‌می‌کردند.

٢- پیشه‌‌وری در طول تمام عمر سیاسی خود تا قبل از قبول رهبری فرقه‌‌ی دموکرات آزربایجان به ‌‌امر مقامات روسیه، یک ناسیونالیست ایرانی چپ‌گرا با تمایلات باستان‌گرایانه ‌‌و ضد تورک بود. او از دور و یا نزدیک ارتباط و اشتراکی در «مجادله‌‌ی ملی ملت تورک» ربع اول قرن بیستم برای حفظ هویت ملی و حقوق ملی ملت تورک نداشت. نسل‌کُشی ملت تورک در ایران توسط دولت رضاشاه‌‌ هم کوچک‌ترین اهمیتی برای پیشه‌‌وری نداشت. به همین سبب است که پیشه‌وری در هزاران نوشته ‌‌و مقاله‌ای که در طول حیات سیاسی و قلمی‌اش تا ماجرای حکومت ملی آزربایجان نوشته و در آن‌ها در باره‌‌ی موضوعات بی‌شماری قلم زده‌‌ است، حتی یک بار نام ملت تورک را نبرده است؛ در مورد حقوق ملی ملت تورک، تاریخ تورک، وطن تورک، .... حتی یک کلمه ‌‌ننوشته‌‌، و کوچک‌ترین دفاعی از حقوق ملی و زبانی ملت تورک و مخالفت و اعتراضی به سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضاشاه ‌‌(از تغییر هزاران نام جوغرافیایی تورک گرفته‌‌ تا ممنوع کردن زبان تورکی و کتب و نشریات تورکی و تحمیل فارسی در مدارس و .....) نکرده ‌‌است. بر عکس، از پیشه‌‌وری مطالب پراکنده‌‌ی متعددی در مخالفت با تورک نامیدن مردم تورک، در مخالفت با سیستم فدرالیسم زبانی – ملی، در ستایش پان‌ایرانیست‌ها مانند رضاشاه ‌‌و ارانی و سلیمان میرزا و ....، در دشمن‌شماری تورک‌ها؛ در انکار خودنامگذاری ملی تورک، در تبلیغ دیگرنامگذاری جعلی و استعماری آزربایجانی و ..... وجود دارد. ملی نمایاندن پیشه‌‌وری که شخصیتی مطلقا فاقد شعور ملی تورک بود، به ‌‌وجود ملت تورک اعتقادی نداشت، و دارای احساسات و ذهنیت منفی در باره‌ی تورکیت بود، از طرف آزربایجان‌گرایان استالینیست ادعایی بر هوا است.

٣- معرفی کردن رضاشاه ‌‌به ‌‌صورت کسی که ‌‌به ‌‌این مملکت خیلی خدمت کرد و احترام زیاد قائل شدن برای او - با در نظر گرفتن عدم ذکر و تقبیح سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضاشاه‌‌ علی رغم اجرای سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی مردم تورک در ایران در طول ١٨ سال حاکمیت سردار سپه – رضاشاه (٣+١٥) توسط پیشه‌‌وری، شرم‌آور است و  می‌تواند تنها یک معنی داشته باشد: پیشه‌‌وری سیاست‌های تورک‌ستیزانه‌‌ی رضاشاه ‌‌را نادرست نمی‌دانست، حتی خدمت می‌دانست. چرا که ‌‌او هم مانند رضاشاه ‌‌و دیگر پان‌ایرانیست‌ها، و همان‌گونه که صراحتا هم اعلام کرده است معتقد بود که‌‌ «تورک‌ها از قدیم دشمن ما هستند».  پیشه‌‌وری جلوگیری رضاشاه ‌‌از تجزیه‌‌ی ایران را خدمتی آن چنان بزرگ می‌پنداشت که ‌‌دیگر خیانات و جنایات او را (با فرض خیانت و جنایت دانستن آن‌ها از طرف پیشه‌‌وری) در نظر وی بی اهمیت می‌ساخت.

٤- رضاشاه ‌‌و حاکمیتش پدیده‌‌هایی انگلیسی بودند و پیشه‌‌وری هم - شخصیتی به ‌‌شدت روسوفیل و در راستای حفظ منافع ملی روسیه، شدیدا ضد انگلیس - بر این واقعیت واقف بود. در چنین شرایطی ستایش پیشه‌‌وری روسوفیل از رضاشاه‌‌ محصول انگلیس در نظر نخستین گیج کننده ‌‌است. این تناقض بدین صورت می‌تواند رفع شود: هنگامی که ‌‌موضوع، فدرالیسم زبانی -ملی و یا استقلال‌طلبی ملل غیر فارس ایران بود، برای پیشه‌‌وری - یک ناسیونالیست ایرانی و پاتریوت -میهن‌پرست ایرانی -، انگلیسی بودن رضاشاه ‌‌مانند فساد و خیانات و جنایات او در درجه‌‌ی دوم اهمیت قرار می‌گرفت و قابل اغماض و بخشش می‌شد. به‌‌ همین سبب است که پیشه‌‌وری از رضاشاه ‌‌انگلیسی تقدیر، از تامین و حفظ تمامیت ارضی ایران توسط رضاشاه عامل انگلستان دفاع ، و مو را ملزم به‌‌ ذکر این «خدمت رضاشاه» در دیدار با ملکه ‌‌مادر حس می‌کرد. البته این رفتار پیشه‌‌وری، عدم صداقت و استاندارد مضاعف و بی پرنسیبی او در مخالفت ادعائی‌اش با سیاست‌های انگلستان را هم نشان می‌دهد.

٥-ستایش پیشه‌‌وری از رضاشاه‌‌ به ‌‌سبب جلوگیری از تجزیه‌‌ و تکه ‌‌پاره ‌‌شدن ایران، یک بی پرنسیبی و استاندارد مضاعف دیگر پیشه‌‌وری را هم نشان می‌دهد: عدم اعتقاد پیشه‌‌وری به ‌‌چارچوب تفکر لنینی حل مساله‌‌ی ملیت‌ها که‌‌ در حرف «حق تعیین سرنوشت ملی ملل» و «حق جدایی ملت‌ها» را به ‌‌رسمیت می‌شناخت و مشوق اتحاد داوطلبانه ‌‌و آزادانه‌‌ی آن‌ها و بدون به کارگیری زور ‌‌بود. پیشه‌‌وری وجود ملل ساکن در ایران را قبول نمی‌کرد، و ‌‌بر عکس این فورمول لنینی و مانند بسیاری از جریانات و شخصیت‌های سیاسی ایرانی امروز، برای آن‌ها حق استقلال و جدایی هم قائل نبود. مضافا بر آن که پیشه‌وری ظاهرا فراموش کرده بود که ‌‌رضاشاه ‌‌به ‌‌زور ارتش و سلاح یک‌پارچه‌‌گی ایران را تامین کرده ‌‌بود، نه ‌‌در نتیجه‌‌ی اتحاد داوطلبانه‌‌ و آزادانه‌‌ی ملل ساکن در ایران.

٦- منظور اصلی پیشه‌‌وری از جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران توسط رضاشاه، دو مورد مشخص حاکمیت شیخ خزعل بر عربستان و اقبال السطنه ‌‌در خانات ماکو است:

الف-دشمنی پیشه‌‌وری با شخصیت ملی تورک مرتضی قلی‌خان بیات - اقبال السلطنه ‌ماکوئی، به‌‌ این سبب است که دومی در اواخر، متمایل به ‌‌عوثمان‌لی شده، ‌‌خواهان الحاق خانات بیات ماکو به ‌‌عوثمان‌لی بود[1]. در حالی که ‌‌پیشه‌‌وری یک شخصیت ضد تورک و ضد عوثمان‌لی – ضد تورکیه‌‌ بود.

ب-دشمنی پیشه‌‌وری با شیخ خزعل الکَعبی در عربستان به ‌‌این سبب است که ‌‌پیشه‌‌وری یک ناسیونالیست چپ ایرانی با تمایلات باستان‌گرایانه ‌‌و معتقد به‌‌ ملت ایران ساخته‌‌ شده ‌‌در دوره‌‌ی مشروطیت آفریده شده بر اساس تورک‌ستیزی و عرب‌ستیزی بود. عرب‌ستیزی یک تمایل عمومی در جریانات ظهور کرده‌‌ در دوره‌‌ی مشروطیت و پیش از آن مخصوصا در میان چپ ایرانی است. به‌‌ غیر از پیشه‌‌وری این عرب‌ستیزی آشکار را می‌توان در آثار آخوندزاده ‌‌تا ارانی تبریزی و صادق هدایت و ... هم دید.

٧- به ‌‌غیر از دو عامل تورک‌ستیزی و عرب‌ستیزی مذکور، علت العلل دشمنی پیشه‌‌وری با حاکمیت شیخ خزعل و اقبال السلطنه ‌‌و دیگر جریانات و حرکات جداسر وقت و حمایت از سرکوب آن‌ها توسط رضاشاه ‌‌آن بود که ‌‌پیشه‌‌وری به ‌‌ملت ایران یک‌پارچه ‌‌معتقد بود، ایران را کشوری چندملتی نمی‌دانست و به ‌‌لحاظ سیاسی هم همیشه ‌‌و شدیدا مخالف فدرالیسم زبانی - ملی بود.

٨-ممکن است گفته ‌‌شود تقدیر پیشه‌‌وری از رضاشاه ‌‌به‌‌ سبب جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران، یک تاکتیک سیاسی او بود تا به‌‌ ملکه ‌‌مادر و توسط او به ‌‌مقامات و شاه ‌‌برساند که ‌‌وی تجزیه‌‌طلب نیست و حکومت ملی آزربایجان خواهان جدا شدن از ایران نمی‌باشد. هرچند پیشه‌‌وری در موارد بسیار اظهاراتی بر خلاف افکار و عقاید خود بر زبان آورده است (‌‌او خود چند روز قبل از فروپاشی حکومت ملی آزربایجان در نامه‌‌ی خود به‌‌ مقامات شوروی می‌گوید بنا به‌‌ ملاحظات سیاسی، سیمای ارتجاعی قوام را دموکراتیک و مترقی نشان داده ‌‌و از او بر خلاف افکار و عقایدش تعریف و تمجید کرده‌‌ است). اما این احتمال به ‌‌دلایلی که ‌‌فوقا ذکر شد اندک است. دلیل اصلی ستایش پیشه‌‌وری از رضاشاه، واقعا هم این بود که‌‌ وی جلوگیری از تجزیه‌‌ی ایران را یک خدمت بزرگ رضاشاه ‌‌به ‌‌ایران می‌دانست.

٩- هم‌فکری در مخالفت با عدم تمرکز و فدرالیسم زبانی و ملی، عرب‌ستیزی، تورک‌ستیزی، باستان‌گرایی و .... باعث شده‌‌ بود که ‌‌پیشه‌‌وری در تمام عمر خود، حتی در دوره‌‌ی حاکمیت ملی آزربایجان، احساسات مثبتی به ‌‌رضاشاه ‌‌داشته ‌‌باشد. این امر، علاوه ‌‌بر بیانات پیشه‌‌وری در دیدار با ملکه ‌‌مادر، در موارد دیگری هم، از جمله انتشار پیام تسلیت پیشه‌‌وری به ‌‌مناسبت مرگ رضاشاه‌‌ دیده‌‌ می‌شود. (پیام تسلیت پیشه‌‌وری به ‌‌مناسبت فوت رضاشاه، موضوع یک مقاله‌‌ی دیگر من خواهد بود).

نوت: کتاب خاطرات تاج الملوک جعلی نیست، چون که چاپ شده است، اگر منظور خاطرات شفاهی تاج الملوک است آن هم جعلی نیست. همه هم نگفته‌اند جعلی است. هیچ محقق و مورخ معتبری تاکنون هم چو ادعایی نکرده است. حتی یک تحقیق علمی که جعلی بودن این خاطرات را ثابت کند وجود ندارد. تنها کسانی مدعی جعلی بودن کتاب شده‌اند که یا از درک فرق بین جعل و واقعیت عاجز هستند، یا ناسیونالیست ایرانی- فارس و یا علنا پان‌ایرانیست هستند و یا از بعضی از مطالب مطرح شده توسط تاج الملوک و افشاگری‌هایش در باره‌ی خاندان پهلوی و رضاشاه و مغز شویی او توسط باستانگرایان و ماسون‌ها و اردشیر ریپورتر و .... و ممنوع کردن اشعار تورکی تاج الملوک توسط محمدرضاشاه و بای‌پس کردن خانواده‌ی پهلوی ... ناراحتند. این‌ها حتی نمی‌دانند بنیاد تاریخ شفاهی ایران در لندن چه بود و با هیچ کدام از مصاحبه کننده‌گان (ملیحه خسروداد، تورج انصاری، محمدعلی باتمانقلیج) تماسی نداشته‌اند و صاحب اطلاعات دست اول نبودند و به متن نوشتاری و نوارهای ضبط شده هم دست‌رسی نداشتند. با هوچی‌گری و جوسازی نمی‌توان اسناد تاریخی را بی اعتبار کرد . والا عده‌ای هنوز می‌گویند کره‌ی زمین وجود ندارد، و همان سلطنت‌طلبها و پان‌ایرانیستها هم ادعا دارند که در ایران تورک وجود ندارد و همه آریایی‌اند و .... همه‌ی مطالب عنوان شده در این خاطرات با اسناد و منابع و مدارک و ... دیگر تائید می‌شوند و قابل راستی‌آزمایی هستند. علاوتا تمام ٣٥ مصاحبه در آرشیو بنیاد تاریخ شفاهی ایران موجود است و من هم ممکن است آن‌ها را جداگانه منتشر کنم.


[1] دو سند از شخصیت ملی تورک مرتضی قلی‌خان بیات - اقبال السلطنه ‌ماکوئی: جمع‌آوری قوشون برای آزادسازی روستاهای منطقه‌ی نخجوان اشغال شده ‌توسط ارمنیان و سرکوب اشقیای کورد اسماعیل آقا سیمیتقو

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/05/blog-post_29.html

برای مطالعه‌ی بیشتر:

مخالفت پیشه‌وری با ایده‌ی ممالک متحده‌ی ایران

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_37.html

ستایش پیشه‌‌وری از رضا شاه‌‌ به ‌‌سبب آن که‌‌ نگذاشت ایران تجزیه ‌‌شود، به‌‌ روایت تاج الملوک همسر رضا شاه‌‌

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_10.html

پیشه‌وری و حکومت ملی آزربایجان در نفرت از تورکیه ‌در موضعی افراطی‌تر از حزب توده ‌قرار داشتند

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_27.html

دلائل مخالفت پیشه‌وری با قوای ملی تورک و تورک‌گرایان در قفقاز و تورک‌ایلی؛ و هویت ملی ایرانی و مواضع سیاسی غیر ملی خانواده‌ی پیشه‌وری

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/02/blog-post_23.html

دهگان و پیشه‌وری، در روزنامه‌ی حقیقت، ناسیونالیست‌های ایرانی چپ بودند

(منتشر خواهد شد)

تبلیغ نام‌ها و مفاهیم پان‌ایرانیستی آذری، آذرستان و آذرآبادی توسط حکومت ملی آزربایجان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/blog-post_19.html

عمل‌کرد حکومت ملی آزربایجان در فروپاشاندن هویت ملی تورک و توده‌ی تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_28.html

دلائل عدم استقبال ملت تورک از حکومت ملی آزربایجان به‌ عنوان یک پدیده‌ی ملی که‌ هر تورک خود را اخلاقا به‌ حمایت از آن موظف حس کند

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_12.html

کشتار و ویرانی‌های ارتش سرخ در اورمیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_28.html

ژنرال دوکتور پناهیان، رد ملت آزربایجان و زبان آزربایجانی، و قبول منطقه‌ی ملی تورک (تورک‌ایلی) توسط او

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/04/blog-post_16.html

تورکييه ‌جومهورييه‌تی و ايران تورک‌له‌ری

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_57.html

نزاع سنی – شیعی، سیاست تفرقه ‌بیانداز و حکومت کن روسیه، سنی‌ستیزی دولت مشروطه‌ی ایران و کامنت تخریبی قاس. ترک.

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_11.html

واکنش بریتانیا و روسیه ‌به ‌ظهور هویت ملی تورک در نیمه‌ی اول قرن بیستم - ایجاد هویت آلترناتیو قومی آزربایجانی و هویت ملی آزربایجانی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_24.html

No comments:

Post a Comment