تشکر جلیل محمّدقلیزاده، مدیر نشریهی تورکی موللا نصرالدین از
ابوالفُتوُح عُلْوی تورکیست و مخبرالسلطنه
مئهران باهارلی
در شمارهی هشتم – آخرین شمارهی نشریهی موللا نصرالدین طبع تبریز ( ١٧ مه ١٩٢١-٢٧ اردیبهشت ١٣٠٠) نوشتهای از جلیل محمدقلیزاده مدیر نشریه در تشکر از «ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی» (Ebulfutûh Ulvi Xalxallı) و «مخبرالسلطنه» وجود دارد. محمدقلی زاده در این متن تشکر، ابوالفُتوُح عُلوی خلخالی را – که لازم نمیداند «اسم شریف» او را بنویسد - شخصی توصیف میکند که در سایهی علم و فضائل خود احترام بسیاری در تبریز کسب کرده، و عینا مانند خود نشریهی موللا نصرالدین، برای او عزیز است. زیرا وی کسی است که علی رغم مشکلات بسیار، باعث انتشار و به وجود آمدن نشریهی موللا نصرالدین طبع تبریز شد. محمدقلیزاده سپس میگوید ذکر یک «وجود محترم» دیگر لازمهی قدرشناسی بوده و عدم یاد کردن از او برای موللا نصرالدین رفتاری ناشایست خواهد بود. این شخص مخبرالسلطنه است که اجازهی نشر موللا نصرالدین در تبریز را راساً داد، در حالی که قوانین کشور ایجاب میکرد این اجازه از طرف وزارت معارف در تهران صادر شود. محمدقلیزادهمیگوید او قلباً به آزادیخواه بودن این «آقای محترم» معتقد است.
١-سید ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی (تولد ١٨٨١ خلخال – فوت ١٩٦٣)، از شخصیتهای ملی تورک در ربع اول قرن بیستم، طرفدار اتحاد اسلام و تورکگرا، روزنامهنگار و نمایندهی حوزهی انتخابیهی اردبیل و خلخال در دورهی پنجم مجلس شورای ملی، کسی است که نشریهی موللا نصرالدین در تبریز با اصرار و تلاش و همت او منتشر شد و وجود یافت. همانگونه که معلوم است، خیابانی صدر حاکمیت کوتاه آزادی سِتان در تبریز که اجازهی انتشار «موللا نصرالدین» به زبان تورکی را نداده بود[1]، یک هفته بعد از ورود جلیل محمدقلیزاده به تبریز، در صبح ١٣ سپتامبر ١٩٢٠- ٢٢ شهریور ١٢٩٩ کشته شد و حاکمیت آزادی ستان فروپاشید. صرفاً پنج ماه بعد از قتل خیابانی و فروپاشی حاکمیت آزادی ستان در تبریز و بعد از آن که مخبرالسطنه زمام امور را در دست گرفت بود که نشریهی موللانصرالدین، با تلاشها و مجاهدات و اهتمام و کومک ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی، یک شخصیت تورکگرا در آن برهه منتشر شد.
٢-ماجرای انتشار نشریهی موللا نصرالدین به همت ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی و با مساعدهی مخبرالسلطنه را حمیده خانیم جوانشیر همسر جلیل محمدقلیزاده، به تفصیل در خاطرات خود روایت کردهاست (این روایت در مقالهی جداگانهای در سؤزوموز منتشر خواهد شد). بنا به خاطرات حمیده خانیم، اقدامات مشخص ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی در ارتباط با انتشار نشریهی موللا نصرالدین در تبریز چنین است:
-قانع
کردن جلیل محمدقلیزاده برای ماندن در تبریز و انصراف از بازگشت به قفقاز. در
حالیکه محمدقلیزاده مصمم و سرسختانه مُصرّ به بازگشت به قفقاز بود
-قانع
کردن جلیل محمدقلیزاده برای انتشار موللا نصرالدین در تبریز. ظاهرا ایدهی نشر
موللا نصرالدین در تبریز، برای اولین بار توسط ابوالفُتوُح عُلْوی مطرح و به جلیل
محمدقلیزاده قبولانده شد
-ترتیب
دادن دیدار میرزه جلیل با والی مخبرالسلطنه و مشاورانش برای مذاکره در بارهی
نشر موللا نصرالدین در تبریز
-اقناع
والی مخبرالسلطنه برای صدور مجوز نشر موللا نصرالدین در تبریز بدون گرفتن اجازه از
نظارت معارف (وزارت فرهنگ) در تهران.
-قانع
کردن والی مخبرالسلطنه برای انتشار موللا نصرالدین به زبان تورکی، اما با سرمقالههای
فارسی. مخبرالسلطنه یک دموکرات بود و دموکراتها از جمله دموکراتهای آزربایجان مخالف
تورکینویسی و مطبوعات تورکی بودند. به همین جهت او و مشاورین دموکرات تبریزیاش،
در آغاز میخواستند که نشریه تماما به فارسی باشد.
-کومک
در تهیهی اسباب و مقدمات انتشار موللا نصرالدین، مانند تهیهی لیتوگرافی، چاپ و پیدا
کردن رسام خوب، کاغذ مرغوب، قرض کردن پول، ...
-وساطت
در رفع توقیف موللا نصرالدین پس از انتشار مقالهای در بارهی کارگزارخانه در
شمارهی اول.
-گرفتن
اجازه از والی برای به صحنه در آوردن نمایشنامهی «اؤلولهر» به زبان تورکی اثر
محمدقلیزاده
-کومک
در به صحنه در آوردن نمایشنامهی اؤلولهر در تبریز
-تلاش
و آغاز به تهیهی مقدمات به صحنه در آوردن نمایشنامهی «آنامین کیتابی» به زبان
تورکی اثر محمدقلیزاده در تبریز
-تلاش
برای جلوگیری از بازگشت جلیل محمدقلیزاده به قفقاز پس از دعوت دولت آزربایجان
سوسیالیستی از او به باکو برای قبول منصب وزارت فرهنگ، با این منطق که فایدهی میرزه
جلیل در روشنگری و آگاه ساختن و به حرکت در آوردن مردم در آزربایجان، بسیار
بیشتر از فایدهی او در قفقاز است
-تلاش برای قانع کردن حمیده خانیم به ماندن در تبریز، با تذکر فوائد حضور او در عرصهی حقوق زنان از جمله با مطرح ساختن امکان مدیریت مدرسهی دخترانه و همکاری با انجمن زنان تبریز و ....
٣- مخبرالسطنه والی وقت در تبریز بود که در نتیجهی تلاشها و تاثیرگذاری ابوالفُتوُح عُلوْی خلخالی بر او، مجوز انتشار موللا نصرالدین در تبریز را راساً و مستقل از مرکز - نظارت معارف در تهران صادر کرد. مخبرالسلطنه - همانگونه که محمدقلیزاده نیز ذکر کرده، علی رغم وابستهگی به فرقهی دموکرات ایران و بر خلاف دموکراتهای تبریز، اقلاً در مقطع مورد بحث در مورد آزادی مطبوعات و زبان تورکی و تورکینویسی و مطبوعات تورکی و تئاتر تورکی و .... مواضعی آزادیخواهانه داشت. بنا به خاطرات حمیده خانیم اقدامات مثبت مخبرالسلطنه در ارتباط با انتشار موللا نصرالدین در تبریز چنیناند:
-دادن
مجوز به انتشار موللا نصرالدین در تبریز، راساً و با دور زدن نظارت معارف – وزارت
فرهنگ تهران. قابل ذکر است که در آن موقع حاکمیت در تهران در دست مشروطهطلبان ضد
تورک بود و در صورت ارجاع مسالهی مجوز نشر موللا نصرالدین در تبریز، با توجه به زبان
تورکی آن و دشمنی مشروطهطلبان با زبان تورکی و تورکینویسی و مطبوعات تورک، به یقین
مجوز انتشار صادر نمیشد.
-موافقت
با تورکی بودن زبان نشریه، علی رغم مخالفت اولیهی خود و مخالفت مشاوران تبریزیاش
-حمایت
از آزادی مطبوعات. بنا به حمیده خانیم، والی مخبرالسلطنه حتی با کاریکاتورش در
موللا نصرالدین که او را به صورت میمونی که با موسیقی موللایان بندبازی میکرد
تصویر کرده بود، با گشادهرویی و دریادلی برخورد کرد. او با نشان دادن این کاریکاتور
به کارگزار تبریز از او هم خواست که در مقابل انتقادات موللا نصرالدین سعهی صدر
و مدارا داشته باشد.
-
مخالفت با توقیف نشریه. بنا به حمیده خانیم، مخبرالسلطنه مخالف توقیف موللا
نصرالدین به سبب مقالهی کارگزارخانه بود. هنگامی هم که در اثر تهدیدهای
کارگزار حکم به توقیف آن داد، عملاً این حکم توقیف را اجرایی نکرد.
-دادن
مجوز به اجرای نمایشنامهی تورکی اؤلولهر در تبریز
-قدردانی از آکتورهای نمایشنامه. مخبرالسلطنه روز بعد اولین اجرای نمایشنامهی اؤلولهر، مبلغ ١٠٠ تومان را من باب قدردانی از بازیگران نمایشنامه به جلیل محمدقلیزاده برای تقسیم بین آنها اهدا کرد.
در زیر نوشتهی جلیل محمدقلیزاده در تشکر از ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی و مخبرالسلطنه به سبب کومک اوّلی و اذن دوّمی به انتشار موللا نصرالدین در تبریز را نقل کردهام.
تشکر جلیل محمّدقلیزاده، از ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی پانتورکیست و
مخبرالسلطنه به سبب کومک در انتشار نشریهی تورکی موللا نصرالدین در تبریز
بیر نئچه سؤز
جلیل محمدقلیزاده
نئجه که گئچهن شمارهده اشاره ائیلهمیشدیک، باکییا احضار اولونماغیمیز بیزی مجبور ائدیر روزنامهیِ موللا نصرالدّینی همین ٨یمجی شمارهده دایاندیراق.
معلومدور که باکییا وارد اولدوقدا روزنامهنی همان سایاق ایله چیخارتماقدا اولاجاییق، و چیخارتدیقدا ایمدیکی ایران آبونهلهرینه یئتیرمهک نیّتینده اولاجاییق. او آقایانِ محترم که ادارهمیزه اوچ آیلیق مدّتیندهن آرتیق پول گؤندهریپلهر، مختاردیرلار یا روزنامهنین باکیدان گهلمهیینه منتظر اولماغا، یا دا ادارهمیزده قالان آرتیق پوللارینی ایستهمهیه. بو بارهده سوال جوابا اؤز عوضیمیزدهن برادریمیز علیاکبر محمّدقلیزادهنی وکیل قرار وئریریک که مشارالیه ادارهده قالاسیدیر. تبریزده و غیر شهههرلهردهن بیزه آز چوخ بورجلو اولان محترم اوخوجولاریمیزدان دا خواهش ائدیریک که اونلارا گؤندهریلمیش اولان روزنامه وجهینی یئتیرسینلهر ادارهمیزه.
نه درجه موللا نصرالدّین بنده ایچون عزیزدیرسه، طبیعیدیر که او درجهده ده گهرهک عزیز اولا مهنیم ایچون او کس که روزنامهمین تبریزده چوخ مشکلات ایله وجودا گهلمهسینهکؤمهک اولدو. بو [ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی]، همان شخصدیر که اؤز علمی و فضائلی سایهسینده تبریزده بؤیوک بیر احترام قازانمیشدیر. هر چند که آقانین اسمِ شریفینی بورادا یازماغی لازم گؤرموروک.
تشکّر ائدیریک او جنابلاردان که به قدر المقدور، آبونه عنوانی ایله یا غیر بیر وسیله ایله، ادارهمیزه مادّی مساعدت گؤستهریپلهر. روزنامهمیزین دوامی مختلف زحمتلهرین نتیجهسیدیر که عبارت اولسون مخبرلهردهن، و طبع عملهلهریندهن. بو قِسم یولداشلارا صمیمِ قلبدهن سلام گؤندهریرهم.
سؤزومون خاتمینده بیر وجودِ محترمی یادا سالمامیش اولسا ایدیم، قدردانلیق شرایطینه عمل ائیلهمهمیش اولاردیم، که بو دا موللا نصرالدّینه شایسته گؤرسهنمهزدی. روزنامهمیزین تبریزده نشرینین اجازهسینی آقایِ «مخبرالسلطنه» حضرتلهری مرحمت بویوردو. بیر صورتده که مملکتین قانونو بونو ایجاب ائدیر که بو قِسم اجازهلهر وزارتِ معارف طرفیندهن گهرهک صادر اولا.
سانسور مسالهسینه گهلدیکده، گهنه آقایِ محترمین [مخبرالسلطنهنین] آزادیخواهلیغینی، بنده اؤز قلبیمده انکار ائدهبیلمهنهم. صحیحدیر، قاباقلاردا بیر نئچه شماره سانسور اولوندو. ولاکین او گئنیشلیکده که ممکن ایدی بنده ایچون، یازماق ممکن اولدو.
و اگر سانسورسوز چیخارتدیغیم آخریمجی شمارهلهرده اوندان آرتیق بیر سؤز یازابیلمهدیمسه، بونا سبب بودور که رسمی سانسوردان علاوه بیزیم قارانلیق محیطین و چوروموش معیشتین اؤزونه مختصّ بیر سانسورو وار که یازماق سهلدیر، انسانی لال اولماغا مجبور ائدیر.
جلیل محمّدقلیزاده
[سون سایی]
BİR NÉÇE SÖZ
Celil Memmedquluzâde
[Ebulfutuh Ulvi Xalxallı ile Müxbir üs-Seltene’den teşekkür]
Néce ki géçen şumârede işâre éylemişdik, Bakı’ya ihzar olunmağımız bizi mecbur édir ruznâméyé Molla Nesreddin’i hemin 8imci şumârede dayandıraq.
Me’lumdur ki Bakı’ya vârid olduqda ruznâmeni heman sayaq ile çıxartmaqda olacayıq. Ve çıxartdıqda imdiki kimi İran abonelerine yétirmek niyyetinde olacayıq. O âqâyân-i möhterem ki idâremize üç aylıq müddetinde artıq pul gönderipler muxtardırlar ya ruznâmenin Bakı’dan gelmeyini müntezir olmağa, ya da idâremizde qalan artıq pullarını istemeye. Bu bârede sual cavaba öz evezimizden berâderimiz Eliekber Mehemmedquluzâde’ni vekil qerar vérdik ki muşâruneléyh idârede qalasıdır. Tebriz’de ve qéyri şeherlerden bize az çox borclu olan möhterem oxucularımdan da xâhiş édirik ki onlara gönderilmiş olan ruznâme vechini yétirsinler idâremize.
Ne derece Molla Nesreddin bende içün ezizdirse, tebiidir ki o derece de gerek eziz ola menim içün o kes ki ruznâmemin Tebriz’de çox müşkülat ile vucuda gelmesine kömek oldu. Bu [Ebulfutuh Ulvi Xalxâli] heman şexsdir ki öz élmi ve fezâyili sâyesinde Tebriz’de böyük bir éhtiram qazanmışdır. Her çendi ki aqanın isim-i şerîfini burada yazmağı lâzim görmürük.
Teşekkür édirik o cenablardan ki bé qedr el-meqdur, abone unvanı ile ya qéyri bir vesîle ile, idâremize maddi müsâident gösteripler.
Ruznâmemizin davamı müxtelif zehmetlerin netîcesidir ki ibâret olsun müxbirlerden ve teb’ emelelerinden. Bu qisim yoldaşlara semîm-i qelbden selam gönderirem.
Sözümün xâteminde bir vucûd-i möhteremi yada salmamış olsaydım, qedirdanlıq şerâyitine emel étmemiş olardım ki bu da Molla Nesreddin’e şâyiste görsenmezdi. Ruznâmemizin Tebriz’de neşrinin icâzesini âqâ-i Müxbir ül-Seltene hezretleri merhemet buyurdu. Bir sûretde ki memleketin qânûnu bunu îcâb édir ki bu qisim icâzeler Vizâret-i Maarif terefinden gerek sâdir ola.
Sansur meselesine geldikde, gene âqâ-i möhteremin [Müxbir ül-Seltene’nin] âzâdîxahlığını bende öz qelbimde inkar édebilmenem. Sehihdir, qabaqlarda bir néçe şumâre sansur olundu. Velâkin o génişlikde ki mümkün idi, bende içün yazmaq mümkün oldu.
Ve eger sansursuz çıxartdığım axırımcı şumârelerde ondan artıq bir söz
yazabilmedimse, buna sebeb budur ki resmî sansurdan elâve, bizim qaranlıq
mühîtin ve çürümüş meîşetin özüne müxtess bir sansuru var ki yaz[ma]maq
sehldir, insanları lal olmağa mecbur édir.
Celil Mehemmedquluzade
[Son sayı]
مطالب مرتبط:
تشکر جلیل محمّدقلیزاده، مدیر نشریهی تورکی موللا نصرالدین از ابوالفُتوح عُلْوی تورکیست و مخبرالسلطنه
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_20.html
شخصیت ملی تورک و تورکگرا، ابوالفُتوُح عُلْوی خلخالی بهروایت حمیدهخانیم جوانشیر همسر جلیل محمدقلیزاده
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_53.html
مخالفت خیابانی با انتشار موللا نصرالدین تورکی در تبریز، و دروغپردازیها و تاریخبافیهای آزربایجانگرایان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_29.html
ترور شخصیت ابوالفتوح علوی خلخالی، منتشر کنندهی موللا نصرالدین در تبریز، در تاریخنگاری آزربایجانی و ادبیات سیاسی آزربایجانگرا
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_24.html
[1] مخالفت خیابانی با انتشار موللا نصرالدین تورکی در تبریز، و دروغپردازیها و تاریخبافیهای آزربایجانگرایان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_29.html ....
No comments:
Post a Comment