آثار مئهران باهارلی آدمی را تکان میدهد و به تفکر وامیدارد.
Yazan:
Keyone Nasimi
Saturday, June 23, 2012
تکان دادن شیوهی تفکر روزمره
لَکان [پزشک، فیلسوف و روانکاو فرانسوی، Jacques Lacan] و ویتگنشتاین [فیلسوف اوتریشی، Ludwig Josef Johann Wittgenstein] هر دو معتقد بودند که وظیفهی تکست بالا بردن اطلاعات عمومی نیست، بلکه وظیفهاش تکان دادن شیوهی تفکر روزمره است. به همین خاطر ویتگنشتاین آثارش را به نردبانی تشبیه میکرد و میگفت که بعد از بالا رفتن از نردبان آن را به دور به اندازید.
آثار مئهران باهارلی آدمی را تکان میدهد و به تفکر وامیدارد. البته در اوایل قبول کردن اندیشههایشان مشکل است. برای این که دست کشیدن از شیوهی تفکر و آداب و رسوم و سنتهای رومزهای که بیش از ٩٠ سال است توسط شیادان و بیسوادان و افراد صادق اما بیخبر از حقیقت به خورد مردم داده شده است کار آسانی نیست. ذهن آدمی همچو ساختاری دارد که اگر بخشی را بخواهی عوض کنی، مجبورا باید بخشهای دیگر را هم از جایشان تکان بدهی. برای افراد ذهن تنبل انجام همچو کاری، اگر هم غیر ممکن نباشد، کار خیلی سخت و شقی است.
اولین باری که نوشتههای مئهران باهارلی مرا تکان داد پاسخ ایشان به شلیتدوز معروف دوکتور علی قرهجهلو[1] تحت عنوان «ملت تورک و آزربایجان جنوبی پرچمدار هیچ مبارزهای، به جز مبارزه برای احقاق حقوق ملی خود نیست»[2] بود که هضم و قبول کردنش برای مدتی برایم مشکل بود. برای این که تا آن زمان بدون آن که به عواقباش آگاهی داشته باشم جداً و صادقانه تصور میکردم که همیشه این طوری بوده و ملت آزربایجان باید تمامی مردم ایران را از دست حکومتهای استبدادی رها کند. البته از این که همچو مسئولیتی بر دوش ما گذاشته شده بود هم به خود مغرور میشدم و با این که میدانستم که خودمان لخت هستیم و چیزی نداریم، اما از این که همیشه مسئول دوختن لباس و پوشاک برای دیگران بودیم احساس غرور میکردم و این فداکاری و شهید شدن ملت تورک برای مناقع دیگران را نه یک ناهنجاری فرهنگی و روانی، بلکه ناشی از ارزشهای والای فرهنگ تورکها میدانستم. بعد از مطالعهی این نوشته از مئهران بئی تازه متوجه شدم که تا آن وقت چقدر نه تنها من بلکه دهها هزار تورک آزربایجانی احمقانه فکر میکردهایم. تازه متوجه شدم که این شیوهی تفکر چه قدر متکبرانه و از بالا نگاه کردن به مردم دیگر است که گویا آنها کودکان صغیری هستند و ما باید قیومیت آنها را بر دوش بکشیم. این شیوهی تفکر نژادپرستانه و ارتجاعی و عقبمانده و راسیستی بود. تازه متوجه شدم که چه گونه این فرهنگ مریض شونیزم فارس توانسته است این همه مدت این همه متفکران و روشنفکران و تحصیل کردهگان آزربایجانی را فریب دهد. تازه متوجه شدم که وودی آلن [Woody Allen] نابغهی سینما منظورش از این که «مغز من دومین مهمترین اندام من است» چه بوده است. البته تفسیر دیگری هم از این گفتهی وودی آلن میتوان به دست داد.
دومین مقاله از مئهران بئی که ذهن مرا باز هم تکانی داد نوشتهی باارزششان «صعود روحانیت شیعهی امامی فارس در دولت تورکی قزلباشی صفوی»[3] بود. برایم سالها این سئوال مطرح بود که چرا شاه اسماعیل تورک شمشیر شیعهی دوازده امامی را با دستان خود به دشمن قسم خوردهی تورکها هدیه داده است. این مقاله پاسخی بود به عطش من برای یافتن پاسخ این سئوال.
من سالهاست که آثار اکثر فعالین مطرح حرکت ملی تورکهای ایران را میخوانم و تا آن جائی که در توان دارم به مصاحبههایشان گوش دادهام. از شلیتدوز محترممان آقای دوکتور علی قرهجهلو به جز چند صفحه که از جنس ادبیات دورهی مرحوم چه گوارا [Ernesto "Che" Guevara، چریک و انقلابی مارکسیست آرژانتینی] و حرفهای تکراری و شعاری و احساساتی تهی از هر گونه اندیشه و تفکر و خرد است چیزی ندیدهام.
آثار دوکتور اصغرزاده را هم مطالعه کرده و به تمامی مصاحبههای تکراریاش گوش دادهام. آقای اصغرزاده هم به چز تکرار چند کلمه و واژهی تازهوارد به ادبیات سیاسی و فرهنگی تورکها چیز زیادی به من یاد ندادهاند. شما میتوانید مصاحبهی یک سال قبل ایشان را برداشته و قفط جای جملههایشان را عوض کنید و با مصاحبههای اخیرشان مقایسه کنید که خود متوجه بشوید که چقدر به همدیگر شبیه هستند. اما از آن جائی که بقول تورکها «یئمیش اولمایان یئرده اییدهیه یئمیش دییهرلهر» ایشان - که جزو یکی دو نفر تورک آزربایجانی است که در جامعهشناسی دوکتورا گرفتهاند - خود را خیلی بزرگتر از آنی که تشریف دارند فکر میکنند. بزرگترین ضعف آقای دوکتور اصغرزاده نه بیسوادی ایشان، بلکه متکبر بودنشان میباشد. رفتار از بالا نگاه کردن ایشان به دیگران و توهین و تحقیر مخالفان فکریش اصلاً و ابداً در شان یک تحصیل کردهی با فرهنگ نیست. در یک کلام باید بگویم که ایشان توانایی درک عمق اندیشههای مئهران بئی را ندارند و تصوّر میکنند که با خواندن و ازبر کردن چند کتاب از متفکّران پسامودرنیست فرانسوی یا آمریکایی میتوانند مکانیزم تحولات تاریخی که در بطن و عمق ملت تورک ساکن ایران جریان دارد را درک کنند.
روانشناس آمریکایی پیتر برگر [Peter L. Berger] میگوید که «اندیشه و ایدهها تنها به این خاطر که حقیقت را بیان میکنند نمیتوانند موفق باشند. برای موفق شدن اندیشهها و ایدهها باید به پروسهی تحولات تاریخی و اجتماعی حاضر خدمت کنند». اندیشههای مئهران بی درست در خدمت این پروسهی تاریخی ملت تورک ساکن در ایران است. در حالی که آقای اصغرزاده ٢٠-٣٠ سال از تحولات جامعهی تورکهای ایران عقب ماندهاند. صحبتها و گفتهها و آثار ایشان، هر چند هم در ظاهر علمی و مودرن و تفکر برانگیز به نظر میرسند، اما از آنجائی که با جریانی که در عمق تاریخ تورکهای ایران علاقهای ندارد محکوم به شکستاند.
مطالب مرتبط:
آثار مئهران باهارلی آدمی را تکان میدهد و به
تفکر وامیدارد.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_18.html
سوسن نواده رضی (مئهران باهارلییا): تورکلهریمیزی بیر
قورتاران اولاجاقسا، او دا مطلق سیز اولاجاقسیز.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_14.html
سوسن نواده رضی و لومپهن آزهربایجانچی
«شانلی ایلدیریم»ین اونو شخصیت تئرورو و تهدید ائتمهسی
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_93.html
مقالات باهارلی مرا عاشق تورک و زبان تورکی کرد
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_56.html
ما تورکهای همدانیم. مهران بهارلی را یک قهرمان
بزرگ میدانم. و من نمونهای معمولی از میلیونها نفر تورک خارج از آزربایجانم.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_66.html
مئهران بئی : شما در شورهزاری درختی را کِشتهاید
که ریشه دوانیده است
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/yine-sozumuz.html
در ٩٠-١٠٠ سال گذشته افرادی مانند بهارلی غایب
بودند
http://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/90-100.html
اگر میخواهید که از نوشتههای جناب مئهران
بهارلی بهره ببرید
http://sozumuz1.blogspot.com/2022/11/blog-post.html
[1] کنایه از دعوت از مرتضی
نگاهی یک پانایرانیست خجالتی از طرف بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان ایران ـ کانادا
و اعطای هدایای قدردانی به او توسط علی قرهجهلو؛ لیلا مجتهدی، لاله جوانشیر، .....
علی قرهجهلو خود یک آزربایجانگرا (طیف لومپنی- شارلاتانی، ....)،
منتسب به حزب ایشچی، تشکیلاتی اولوسالچی به رهبری دوغو پهرینچهک که به عنوان
لوبی دولتین ایران و روسیه در تورکیه فعالیت میکند است. مئهران باهارلی
[2] ملت تورک و تورکایلی،
پرچمدار هیچ مبارزهای، به جز مبارزه برای احقاق حقوق ملی خود نیست
[3] صعود روحانیت شیعهی
امامی فارس در دولت تورک قیزیلباش (صفوی)
No comments:
Post a Comment