Keyone
Nasimi
4
January 2019
جناب گئنه سوزوموز: بدون اغراق و افراط، من عمیقا باور و اطمینان دارم که در این ٩٠ سال تاریخ تورکان ساکن در ایران هیچ کس و هیچ گروه و حزبی به اندازهی شما در بیداری و رهنمود دادن به تورکان موثر نبوده است. به قولی اشاعه و گسترش اندیشههای نوین از سه مرحله میگذرند. در مرحلهی اول اکثریت مطلق خواهند گفت که کاربرد این اندیشه غیر عملی [است] و امکان ندارد. در مرحلهی دوم همینها خواهند گفت که با اینکه امکان دارد، ولی چندان موثر نیست. در مرحلهی آخر همین اینها قبول خواهند کرد، ولی خواهند گفت که با اینکه امکان دارد و مهم هم است، اما چیز تازهای نیست و همهگان میدانند.
اندیشههای مطرح شده از طرف شما فعلا در مرحلهی اول است و انواع و اقسام مخالفینتان، از راسیستهای فارس گرفته تا مانقورتهای شناخته شده و آب رو باخته، و آزربایجانگرایان استالینسیت و پانایرانیستی، و حتی معدود آنهائی که در خارج از این قشر و گروه قرار دارند و خودشان را هویتطلب تورک میدانند، [با آنها دشمنی میکنند]. در کنار دشمنی آشکار گروه اول، این آخریها هم ظرفیت هضم حقایق بیان شده از طرف شما را ندارند و دولا دولا شترسواری میکنند.
دکارت از آنجایی که معتقد به عقلانیت آدمی بود باور داشت که اگر آدمی با حقیقت مواجه شود آن را قبول خواهد کرد. اسپینوزا بر عکس- و به درستی - معتقد بود که ذهن آدمی طوری است که به راحتی باورها و سنتهای دم دست و حاضر و غالب را قبول میکند. برای اینکه برای شنا بر خلاف جریان آب باید انرژی بیشتری صرف کند. امروزه دانشمندان و فیلسوفان ذهن بر درستی آرای اسپینوزا مهر تائید میزنند.
مخالفت و یا عدم درک و کژفهمی و قبول اندیشههای مئهران باهارلی از طرف بخشی از هویتطلبان و فعالین تورکان در ایران به خاطر همین امر است که در ذهنشان باورهای رایج در جامعه از آنجایی که ریشهی ٩٠-١٠٠ ساله دارند حک شده و به راحتی نمیتوانند [آنها را] کنار بگذارند. برای اینها حقیقت مهم نیست - با اینکه من در صداقتشان شکی ندارم - بلکه دست کشیدن از بوتهای ذهنیشان مشکل است. فکر میکنند که اگر به افرادی مانند ستارخان و خیابانی و بهرنگی و پیشهوری و نابدل و ساعدی نقد وارد شود، استخوان آنها در قبر درد خواهد گرفت. یعنی این دوستان، خرافاتی هم هستند و نمیخواهند روح «شهیدانشان» آزار بیند. انگار که این گذشتهگان - با همهی اشتباهاتشان - رشد اندیشه در ایران را به اسم خود ثبت کردهاند.
دلیل
جانسختی این باورهای باطل به خاطر این است که در ٩٠-١٠٠ سال گذشته افرادی مانند باهارلی
غایب بودند که به موازات باور و آرای غالب و مسلط بر جامعهی تورکان ایران، آرا و
نقطه نظرها و درک خودشان را ارائه دهند. اگر در دهههای گذشته امثال باهارلی زیاد
بودند محال بود که تفکر غالب بر جامعهی فرهنگی تورکان اینگونه جان سختی از خود
نشان دهد. نیچه میگفت که «شکستن بوتها کافی نیست، بلکه باید خوی بوتپرستی را
ترک کنی». این دوستان جسارت ترک بوتهای ذهنیشان را ندارند و به مانند «پویندهگانی
هستند بر کژراهه که شتابشان جز بر دوریشان نمیافزاید».
10 comments
Majid
Khalilzade
یورولمایان بیر پژوهشگر و یولدان قاییتمایان
Alireza Amir Nazmi Afshar
«در این ٩٠ سال تاریخ تورکان ساکن در ایران هیچ کس و هیچ گروه و حزبی به اندازهی شما در بیداری و رهنمود دادن به تورکان موثر نبوده است». جناب نسیمی عزیز، کاملا درست میفرمائید، و البته که دستهای کثیفی که سالها و دههها نه، که قرنها برای هیپنوتیزم، و خواب غفلت ما تلاش کرده، قهرمانها پرورده، ملت ساخته، و لیدرها تراشیدهاند، از این «بیداری» ملت ما که صحبتش را میکنید عصبانی خواهند شد. و طبعاً، چوب این عصبانیت از حنجرهی همتبارانمان، اغلب از ناآگاهی، و گاهی مغرضانه، بر مهران بهارلی زده خواهد شد. ولی نه مهران عقب خواهد نشست، نه حقیقت عوض خواهد شد. اما این بر ماست که میخواهیم بیدار شویم، یا نه. بیداری ما، دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد.
Hossein Samsami
اغراقسیز مشروطیتدهن بو یانا اهن وئریملی، دهیهرلی تاریخچی و آراشتیرماجی سایین باهارلیدیر. سایین مئهران باهارلینی چهکمهیهنلهر و گؤرهمهیهنلهر چئتهچیلیکله، جاسوسلوقلا بوهتان آتیرلار اما بوهتانکارین اهلینده نه بیر مدرکی وار، نه بیر سند. بوهتان آتانلار انحصارطلب مفلس بعضی سیاسی کسیملهردیرلهر، ساییلاری اهل باماقلاریندان چوخ دئییل .باندبازلیغا، بولاندیریق سودان بالیق توتماغا و آرخادان دانیشماغا سون وئرهلیم. اگر هر موردده بیر سند وار، اورتایا قویوپ و دئموکرات و آزاد بیر انسان اولماغا چالیشالیم. یئنی نسلین گؤرهوی اؤز وارلیقلارینا صاحاپ چیخماقدیر، چومور آتماق دئییل.
Élşen
Türkoğlu
من زمانی با مئهران باهارلی آشنا شدم که در پرشینبلاگ وبلاگ داشت و مینوشت. بسیار منظم و جدی. سعی کردم همهی مطالبی که نوشته بود را از ابتدا بخوانم. از این جهت من مانند بسیاری دیگر، از نظر آگاهی به شعور ملی مدیون مئهران باهارلی هستم. در همهی این سالها او را دنبال کردهام. زمانی که هنوز شبکههای اجتماعی رونق چندانی نداشتند و روزنامههای تورکی نسبتا در وضعیت خوبی بودند میدیدم که در هر شماره یک یا چند مطلب از او را کار میکنند. مئهران باهارلی قطعا و بدون شک یکی از بزرگترین محققین خلق تورک در دوران معاصر است.
در رابطه با نقد و مخالفت با مئهران باهارلی و نوشتههایش: به نظر من انتقاد بیرحمانه و مخالفت باعث پیشرفت و توسعهی گفتمان تورکی خواهد شد، ولی با یک شرط: اجتناب از روشهای غیر اخلاقی، برچسبزنی و ترور شخصیت. متاسفانه چیزی که ما تاالان دیدهایم، بیشتر ترور شخصیت [مئهران باهارلی] بوده، تا نقد و مخالفت [با او].
Simin Sabri
ترجمهها و اسناد تاریخی به جای خود که بسیار ارزنده است. اما به نظر من یکی از بهترین آثار تحلیلی ایشان در مورد مسائل اکتول و بسیار حاد منطقه این مقاله است. دستتان واقعا درد نکند !
سورییه
و عیراق`ین فئدئراللاشماسی و یا بؤلونمهسی، تورک خالقینین هابئله تورکییهنین
میللی چیخارلارینا اویقوندور
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_20.html
SOZUMUZ1.BLOGSPOT.COM
Afşar Urmu
حرکت ملی دئموکراتیک تورکهای ایران همیشه مدیون اندیشمندانی بوده که در فضای آلودهی دشمن ساخته باریکهی راهی یافته و بدون واهمه از تیرهای زهرآگین دشمنان و خودباختهگان ملی، خلق تورک را رهنمون گشتهاند .... و در این میان استاد باهارلی چون اخگری روشنیبخش این راه بوده ....تیرهای زهرآگین دشمنان که هیچ ....این خیل مانقوردان هویتباخته بیشترین زخمها را زده و میزنند.....چه مبارک روزی است که قلم دوستی شهامت یافت از باهارلی سخن گوید ....این را باید به فال نیک گرفت..... سحر نزدیک است
Morteza Imannezhad
مئهران باهارلی بیگ و مطالبی که اشاره میکنند به زمان (بعد از) آیندهی جلوتر از زمان خود در حال حرکت است که در این صورت شاید هضم و تجزیه تحلیل آن برای عدهای میسر نباشد. ولی دیر یا زود ملت به صورت فراگیر به این حقیت پی خواهد برد. مشروطیت و تجددگرایی در سرزمین موسوم به ایران با دخالت بی چون چرای انگلیس و تغییر حکومت به نفع خود برای چپاول هر چه بهتر و بیشتر آغاز شد و در ادامه دیگر قدرتها ... اما این کابوس در سال ٥٧ به زیر کشیده شد و در ادامهی حرکت خود به بیراهه کشیده شد و همچنان ایران به عنوان یک مستعمره به راه خودش ادامه میدهد. پوست مودرنیسم در ایران و حرکت به سوی هویت و اصالت خویش برای بنیانگذاری یک کشور پیشرفته در داخل ملتهای موسوم به ایران مراحل سرنوشتساز و صعب العبوری را طی میکند ... در این راه روشنگریهایی نیاز است که به دور از ایجاد هر گونه دو دستهگی و تفرقه باشد. استاد بزرگوار جناب باهارلی به بعضی حقایق و مطالبی اشاره دارند که شاید به مزاج عدهای خوش نباشد، چون به زمان بعد از اشاره میکند ... و بهتر است بعضی حقایق در مورد ستارخان وحکومت پیشهوری و آزربایجانیسم و... که باعث اختلاف و دو دستهگی میشود به زمان بعد از موکول شود. بعد از تشکیل حکومت ملی تورکان سراسر ایران اشاره به حقایق و تاریخ حقیقی ... در زمان حال هرگونه حرکاتی که موجب اتحاد و یکپارچهگی برای ادامه راه و رسیدن به هدف والای مشترک باشد ضروری است.
Alireza Amir
Nazmi Afshar
از
این رساتر، گویاتر، و فشردهتر نمیتوان گفت.
مهران
بهارلی، چراغی است در تاریکیِ نفرتها، سیاهیِ دستهبازیها، خفقانِ توطئهها، و زشتیِ
افتراها، که نه عقب مینشیند، نه متزلزل و
مرعوب میشود.
کارهای
این انسان را، در شاخهها، رشتهها، و موضوعات اساسی مربوط به ملتمان، با هر چهره
و نام و ساختاری که انجام شده است، و من افتخار میکنم که آنها را از TDPبا شوق و لذت تعقیب میکنم، فقط
تاریخ آیندهی تورکان جهان، قادر به ارزیابی خواهد بود.
امروز،
در این فضای مصنوعِ هیجانات کاذب، انتسابات ناجوانمردانه، و تنگنظریهای
ایدئولوژیک، افراد ملت ما، چه ناآگاه، چه هیجانزده، چه گمراه، چه مامور، و چه
مغرض قادر به درک، استنباط، و فهم عظمت آنها نیستند. این آثار زیر بنای فرهنگستان
اصیل ملت ماست.
حسرت
او چرچییه قالسین، که جواهر نهدیر، بیلمیر!!!
مطالب مرتبط:
سوسن نواده رضی (مئهران باهارلییا): تورکلهریمیزی بیر قورتاران اولاجاقسا، او دا مطلق سیز اولاجاقسیز.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_14.html
سوسن
نواده رضی و لومپهن آزهربایجانچی «شانلی ایلدیریم»ین اونو شخصیت تئرورو و تهدید
ائتمهسی
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_93.html
مقالات
باهارلی مرا عاشق تورک و زبان تورکی کرد
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_56.html
ما
تورکهای همدانیم. مهران بهارلی را یک قهرمان بزرگ میدانم. و من نمونهای معمولی
از میلیونها نفر تورک خارج از آزربایجانم.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_66.html
مئهران
بئی : شما در شورهزاری درختی را کِشتهاید که ریشه دوانیده است
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/yine-sozumuz.html
در
٩٠-١٠٠ سال گذشته افرادی مانند بهارلی غایب بودند
http://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/90-100.html
اگر
میخواهید که از نوشتههای جناب مئهران بهارلی بهره ببرید
No comments:
Post a Comment