بين سالهاي ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٦ اردوغان (اکنون آشکار شده است که بنا به تقيه) به عنوان يک دمکرات و لائيک عمل کرد. اين دوره، اوج شکوفائي و جهش تورکيه در دهههاي گذشته بود و براي تورکيه اعتبار بسيار بالائي در منطقه و جهان و در اين ميان خلق تورک ساکن در ايران ببار آورد.
پس از آن اردوغان
در چند مرحله، ٢٠٠٦، ٢٠٠٩، ٢٠١١ و نهايتا ٢٠١٣ به موازات تثبيت و مستحکم کردن پايههاي
اقتدار سياسياش گام به گام به دمکراسي ليبرالي و لائيسيسم پشت کرد، به مشي توتاليتر
و ايدئولوژي اسلاميسم گذشتهي خود و آجنداي اسلامي-سني کردن دولت و جامعهي تورکيه روي
آورد و ريشهي سکولاريسم در تورکيه را خشکاند. گفتههاي وي در برابر اعمالش رنگ ميبازند.
ادامهي حاکميت
اردوغان بعد از اين نه تنها تهديدي براي نظام لائيک و دمکراسي ليبرال در تورکيه است،
بلکه قطعا به تجزيهي تورکيه نيز منجر خواهد شد. حاکميت اردوغان به عنوان يک اسلاميست
توتاليتر، باري گران بر دوش تورکيه است و از اين به بعد به جز ضرر از همه جهت و در سطوح
بيشمار، کوچکترين نفعي براي تورکيه ندارد.
ادامهي حاکميت
اسلاميستها به رهبري اردوغان همچنين در منطقه باعث ناديده گرفته شدن بيش از پيش حقوق
تورکهاي سوريه، عراق و جمهوري آزربايجان (اشغال قره باغ) از سوي جامعهي جهاني خواهد
شد و براي منافع ملي خلق تورک ساکن در ايران هم تماما زيانآور است...
اسلاميستها نوعا
تقيد و اعتقادي به ارزشهاي جهانشمول دمکراسي ليبرالي، سکولاريسم، حقوق بشر، برابري
زنان و ... ندارند. به همين سبب سياستهاي اسلاميستي اردوغان و کلا اقتدار اسلاميستها
- اخوانيستها در تورکيه در درازمدت منجر به ايزوله شدن بيشتر تورکيه از جهان مدرن و اروپا
و هم چنين دنياي تورکيک خواهد شد و در نتيجه به ضرر اين کشور و کل منطقه و در اين ميان
ملت تورک ساکن در ايران است.
رابطهي دولت تورکيه
تحت حاکميت اردوغان با دين اسلام را نميتوان به صورت کاربرد مذهب از سوي دولت توصيف
کرد. استفاده از عامل مذهب توسط دولت يک چيز است (هر چند حتي همين هم با ماهيت دولت
سکولار در تضاد است)، تبديل گام به گام جامعه و دولت به يک دولت اسلامي و شريعت چيز
ديگري. آنچه در سالهاي اخير بويژه پس از ٢٠١١ در تورکيهي تحت رهبري اردوغان در حال
وقوع است اين دومي است.
ما ملت تورک ساکن
در ايران بايد هميشه و صراحتا از يک تورکيهي کاملا سکولار که علنا بخشي از اروپا- محور
ترانسآتلانتيک است حمايت کنيم. منافع ملي درازمدت ما اين را حکم ميکند.
تحقق پتانسيل معظم
تورکيه براي تاثيرگزاري و نفوذ در جهان اسلام و تورکيک، با اسلامي کردن جامعه و دولت
تورکيه ممکن نيست. اين امر تنها در صورتي ميسر است که تورکيه بخشي از غرب و محور ترانسآتلانتيک
باشد. تورکيه با يک دولت اسلامي توتاليتر آنهم مدل خاورميانهاي هيچ جاذبهاي براي تورکهاي ساکن
در ايران، جهان تورکيک، دنياي اسلام و شرق ندارد.
No comments:
Post a Comment