Saturday, May 7, 2016

عملیات ملت‌ها به عنوان بخشی از سرکوب‌های استالینیستی


عملیات ملت‌ها به عنوان بخشی از سرکوب‌های استالینیستی

 

مئهران باهارلی ٢٠١٣

 

قسمت اول از مقاله‌ی « مولدوونیسم و آزربایجانیسم، دو ایدئولوژی ارتجاعی – پروژه‌ی ملت‌سازی استعماری روسیه - شوروی استالینیست »




نقشه‌ی گولاک‌ها- کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی

ژوژف استالین رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در سال ١٩٣٤ برای تحکیم پایه‌های قدرت خود، موجی از تصفیه و ترور را بر علیه گروه‌های روشن‌فکری، اجتماعی، ملی، .... که دشمن خلق و دشمن شوروی اعلام می‌کرد به راه انداخت. موج سرکوب و کشتارهای استالینیستی مذکور که  مشابه آن در تاریخ بشری دیده نشده، «تصفیه‌ی بزرگ» و یا «ترور بزرگ» نامیده می‌شود. استالین گروه‌های دشمن اعلام شده را به عنوان منبع شورش‌های بالقوه در صورت حمله‌ی کاپیتالیست‌ها به اتحاد شوروی و ستون پنجم آن‌ها می‌دید. تصفیه و ترور بزرگ، طرح استالین برای نابود کردن و حذف این گروه‌ها بود. ترور استالینیستی، از «جنون قدرت»، «بی‌ارزش بودن انسان نزد بولشویک‌ها و استالین»، «پارانویای شخص وی» و «نیاز اتحاد شوروی- به عنوان یک نظام توتالیتر- به نگاه داشتن اتباع خود در وضعیت همیشه وحشت‌زده و نامطمئن از آینده‌ی خودشان» ریشه می‌گرفت. تصفیه‌ی بزرگ و ترور استالینیستی، هم‌چنین عمده‌ترین «ابزار برای مهندسی اجتماعی و قومی توسط نظام استعمارگر روسیه - اتحاد شوروی» بود.

تصفیه‌ها و ترور استالینیستی را می‌توان نوعاً به چهار دسته‌ی زیر تقسیم نمود:

١- تصفیه‌ی بزرگ - محاکمات فرمایشی

٢-عملیات گولاک

٣- سرکوب، تنبیه و مجازات جمعی گروه‌های ملی

٤- عملیات ملیت‌ها و مهندسی قومی

١-تصفیه‌ی بزرگ - محاکمات فرمایشی

این روش، در مورد نخبه‌گان و الیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و روشن‌فکری شوروی، نسل اول رهبران سوسیال دموکرات‌ها – سوسیالیست‌ها – کومونیست‌ها، بولشویک‌ها، فرماندهان ارتش سرخ، روسای پلیس مخفی، مقامات حزب کومونیست، بروکرات‌ها، هنرمندان، متخصصان شوروی ... و اعضای خانواده‌ی آن‌ها اِعمال می‌شد. در پایان این محاکمات، تقریباً همه‌ی اعضای باقیمانده‌ی نسل اول بولشویک از دوران انقلاب اوکتوبر محاکمه و تصفیه شده بودند. در سیر تصفیه‌ی بزرگ - محاکمات فرمایشی استالینی که جزئی از آن بود، در مجموع نزدیک به دو میلیون تن به جرم‌های سیاسی محکوم و حدود ١٢٠٠٠٠٠ (یک میلیون و دویست هزار) تن از آن‌ها اعدام - تیرباران گردیدند. بقیه به کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی فرستاده شدند. بسیاری از دسته‌ی اخیر نیز، هنگام انتقال و یا در مقصد به سبب قحطی، بیماری، نبود مسکن، بیگاری افراطی و بدرفتاری مامورین امنیتی حیات خود را از دست دادند. در اوج هیستری کشتار استالینیستی در سال‌های ١٩٣٨-١٩٣٦، طبق دستور شماره‌ی ٠٠٤٤٧ نکود (پلیس مخفی شوروی بین سال‌های ١٩٤٣-١٩٣٤)، در طول ٥٠٠ روز و یا شانزده ماه، ٨٠٠٠٠٠ (هشت صد هزار) نفر با شلیک گلوله از پشت سر تیرباران شدند. این یعنی ٥٠٠٠٠ (پنجاه هزار) اعدام در ماه، ١٦٦٧ اعدام در روز، ٦٩ اعدام در ساعت، و یا تقریباً یک اعدام در هر دقیقه. نیم قرن بعد در سال ١٩٨٩، از یک میلیون و دویست هزار تن قربانی این محاکمات فرمایشی، صرفاً از ٢٥٠٠٠ تن از آن‌ها اعاده‌ی حیتیت شد.

٢-عملیات گولاک

نام عمومی جریان تصفیه‌ی یک‌باره و همیشه‌گی بخش‌های ناباب و ناجور جامعه از صحنه‌ی اتحاد شوروی سوسیالیستی در دوره‌ی استالین، توسط تبعید و فرستادن به کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی است. افراد ناجور شامل گولاک‌های سابق – رعیت‌های نافرمان، ماموران رژیم سابق تزاری، روحانیان، ضد انقلاب‌ها، ناراضیان، منتقدین، مخالفین، فراری‌ها، گروه‌های حاشیه‌ای جامعه، افراد بدون محل ثابت زنده‌گی و بی‌خانمان و فاقد شغل، بزه‌کاران، بی‌سروپاها، فاحشه‌ها، قانون‌شکنان، گدایان، معلولین، .... می‌شد. در طول عملیات گولاک بین سال‌های ١٩٣٠-١٩٥٥، اقلاً ١٤ میلیون نفر به کمپ‌های کار اجباری، ٦-٧ میلیون نفر به تبعید در نواحی دوردست و ٤-٥ میلیون نفر به کولونی‌های برده‌گی فرستاده شدند.

٣- سرکوب، تنبیه و مجازات جمعی گروه‌های ملی

مجموعه‌ی سیاست‌های ترور - سرکوب استالینیستی در باره‌ی گروه‌های ملی و ملت‌های ساکن در قلمروی اتحاد شوروی و یا سرزمین‌های اشغال - ضمیمه شده توسط روسیه است. ملت و یا گروه ملی مزبور، به بهانه‌ی خیانت، جاسوسی (برای آلمان، تورکیه، ژاپن، رومانی، فنلاند، لهستان، کشورهای بالتیک، ...)، ارتباط تجاری با دشمنان، عدم وفاداری به شوروی، عدم انتگراسیون و ادغام در جامعه‌ی سوسیالیستی، ... دشمن خلق و یا دشمن شوروی اعلام می‌شد و متعاقب آن هر فرد از ملیت مزبور مجرم تلقی می‌گردید. این، یک تنبیه و مجازات جمعی بود.

استالین که خود را در امور ملیت‌ها صاحب‌نظر می‌دانست، به همراه میکویان ارمنی، شخصاً طراح و تدوین کننده‌ی عملیات ملیت‌ها بود. وی پس از به دست آوردن کونترول پتروگراد توسط بولشویک‌ها، به کومیساریای مردمی امور ملیت‌ها منصوب شده بود. او هم‌چنین مولف کتابی به اسم «مارکسیسم و مسئله‌ی ملی و استعمار» در سال ١٩١٣ و «مارکسیسم و مسائل زبان‌شناسی» منتشر شده در ١٩٥٢ است. اما اولئگ خیلئونی‌یوک بر اساس مکاتبات استالین با دیپلومات‌های شوروی و مقامات نکود، به طور قانع کننده‌ای نشان داده است که عملیات ملت‌ها آغاز شده توسط استالین، نه ناشی از تجربیات وی در امور ملیت‌ها، بلکه عمدتاً نتیجه‌ی برداشت او از شورش‌ها بر علیه رژیم جمهوری اسپانیا در متن جنگ داخلی این کشور (١٩٣٦-١٩٣٩) بود. استالین متقاعد شده بود که دولت‌های مهاجم کاپیتالیستی مانند آلمان، لهستان، فنلاند، ژاپن، تورکیه، رومانی و کشورهای بالتیک، در عرفه‌ی جنگ محتمل با اتحاد شوروی، شورش‌ها و عصیان‌های مشابهی را توسط گروه‌های ملی و ملت‌های داخل اتحاد شوروی بپا خواهند کرد.

به عبارت دیگر، به نظر استالین بسیاری از گروه‌های ملی ساکن در شوروی، حتی اگر نسل به نسل در امپراتوری روسیه ساکن بوده باشند، همه ستون‌های پنجم دشمنان‌اند. در مورد گروه‌های ملی‌ای که بدنه‌ی اصلی آن‌ها در کشورهای دیگر (له‌ها، آلمان‌ها، فین‌ها، چینی‌ها، یونانی‌ها، تورک‌ها، رومن‌ها، ....) و دیاسپور و یا ادامه‌ی آن‌ها در داخل قلمروی شوروی قرار داشت، صرف وجود بدنه‌ی اصلی گروه ملی مذکور در خارج مرزهای شوروی، به نظر استالین، نشان‌گر عدم وفاداری به اتحاد شوروی و دلیلی کافی برای دست‌گیری و اعدام آن‌ها بشمار می‌رفت.

طرق تنبیه گروهی و مجازات جمعی گروه‌های ملی: استالین از سه طریق برای تنبیه و سرکوب گروه‌های ملی دشمن اعلام شده استفاده می‌کرد:

الف-  دیپورت و اخراج نمودن کل یک گروه ملی: این طریق عبارت است از ریشه‌کن کردن سریع (ظرف یکی دو روز) و فیزیکی یک گروه ملی معمولاً کم‌شمار از موطن خود و دیپورت - اخراج - تهجیر کل افراد آن از زن و کودک و سال‌مند ... به کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی در نواحی دوردست سیبری، آسیای دور و آسیای میانه،.... به هدف امن ساختن نواحی مرزی اتحاد شوروی. گروه‌های ملی که دشمن شوروی شناخته می‌شدند، به عنوان دیپورتی‌های ویژه در مناطق غیر قابل زنده‌گی شوروی اسکان داده می‌شدند. طبق مصوبه‌ی سال ١٩٤٨ دیپورت گروه‌های ملی تنبیه شده دائمی بود. پس از دیپورت شدن، تمام واحدهای اداری و اجرائی دولتی قبلاً موجود در موطن آن‌ها (مانند لغو جمهوری‌های خودمختار آلمان‌های وولگا، تاتارهای کریمه و چچن‌ها در قفقاز) لغو و برچیده می‌شد. پس از اخراج گردیدن از خانواده‌ی بزرگ شوروی، عملاً حیات گروه ملی مذکور پایان می‌یافت. این، در واقع یک نوع جراحی قومی - تاریخی و پاک‌سازی - نسل‌کشی قومی بود. 

نمونه‌هایی از دیپورت گروه‌های ملی توسط استالین:

در سال ١٩٣٢ اوکران‌ها (٤٥٦٠٠ نفر)

در سال ١٩٣٥ فین‌‌‌ها (٩٠٠٠ نفر)؛ له‌ها (لهستان)، آلمان‌ها (جمعاً ٤١٦٥٠)؛ لتون‌ها (لاتویا)، استون‌ها (جمعاً ٣٥٠٠ خانواده)

در سال ١٩٣٦ له‌ها و آلمان‌ها (جمعاً ٣٧٥٠٠ نفر)؛ فین‌ها (٢٠٠٠٠ نفر)؛ کره‌ای‌ها (١٧٥٠٠٠ نفر)

در سال ١٩٤٠ له‌ها (٢٥٠٠٠٠ نفر)؛ اوکران‌ها (هزاران تن)؛ بلاروس‌ها (هزاران تن)؛ استون‌ها، لتون‌ها، لیتوان‌ها (لیتوانیا)، له‌ها، فین‌ها، آلمان‌ها (جمعاً ٣٩٣٩٥ نفر)؛ باز فین‌ها (تعداد نامعلوم)؛ باز آلمان‌ها (١٢٠٠٠٠٠)

در سال ١٩٤٣ قاراچای‌ها (٦٨٩٣٨ نفر زن، کودک، سال‌مند)؛ کالمیک‌ها (٩٣٠٠٠ نفر)

در سال ١٩٤٤ چچن‌ها (٣٨٧٠٠٠ نفر)؛ اینگوش‌ها (٩١٠٠٠ نفر)؛ بالکارها (٣٨٠٠٠ نفر)؛ تاتارهای کریمه (١٩٠٠٠٠ نفر)؛ بولغارهای کریمه (١٢٠٧٥ نفر)؛ یونانی‌های کریمه (١٤٣٠٠ نفر)؛ ارمنی‌های کریمه (١٠٠٠٠ نفر)؛ تورک‌های آخیسقا - مسختی، کوردها، همشین‌ها (جمعاً ٩٠٠٠٠ نفر)

در سال ١٩٤٨ لیتوان‌ها، استون‌ها و لتون‌ها (جمعاً ٤٨٠٠٠ نفر)؛ اوکران‌ها (جمعاً ٩٠٠٠٠ نفر)

در سال ١٩٤٩ لیتوان‌ها، استون‌ها، لتون‌ها (جمعاً ٩٥٠٠٠ نفر)؛ یونانی‌ها (٣٧٠٠٠ نفر)؛ مولدوون‌ها (٤٠٨٥٠ نفر)

در سال ١٩٥٠ مولدوون‌ها (١٠٠٠٠٠ نفر)

بین سال‌های ١٩٤٤-١٩٥٢ اوکران‌ها (٤٠٠٠٠٠ تن)

....

در عمل، بسیاری (بین ٣٠-٥٠ درصد)  از افراد گروه‌های ملی دشمن اعلام شده که به دستور استالین تبعید - اخراج گردیدند، هنگام انتقال و یا در مقصد بر اثر بیماری، قحطی، نبود مسکن، بیگاری افراطی، .... جان خود را از دست دادند. در سال ١٩٥٦ پس از کونگره‌ی بیستم حزب کومونیست شوروی، خروشچف دیپورت‌های استالینیستی را اجرائاتی خودسرانه و جنایت‌کارانه نامید. متعاقباً از بسیاری از بازمانده‌گان گروه‌های مزبور اعاده‌ی حیثیت شد و آن‌ها اجازه یافتند که به موطن خود بازگردند. اما تعدادی از این گروه‌ها مانند آلمان‌های وولگا، تورک‌های ناحیه‌ی آخیسقا - مسخت گورجستان و تاتارهای کریمه نه هرگز اعاده‌ی حیثیت شدند و نه هرگز اجازه‌ی بازگشت به موطن خود را باز یافتند. آن‌ها مجبور به باقی ماندن در تبعید، پراکنده‌گی و محرومیت از همه‌ی حقوق جمعی خود گردیدند.

ب- دست‌گیری‌های جمعی-کلان: نخبه‌گان، روشنفکران و منسوبین به گروه‌های ملی به طور متناوب و جمعی دست‌گیر و به کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی فرستاده می‌شدند.

ج-کشتار و تیرباران جمعی ملیت‌ها: از جمله

تیرباران ٤٢٠٠٠ آلمان، ١١٠٠٠٠ له، ٢١٢٠٠ چینی، ١٦٥٧٣ لتون‌های بومی شوروی در سال ١٩٣٧

تیرباران ٢٧٥٠٠ له در سال ١٩٤٠

تیرباران بیش از ٢٠٠٠٠٠ تن اوکران (بین سال‌های ١٩٤٤-١٩٥٢)

...

٤-عملیات ملیت‌ها - مهندسی قومی: سیاست استالینیستی در باره‌ی اراضی اشغال – ضمیمه شده

اراضی اشغال - ضمیمه شده مانند جنوب قفقاز - آزربایجان، بسارابی - مولداوی، کارلیا - فنلاند، ... ، مورد ویژه‌ای را در سیاست ملت‌های استالین و روسیه - شوروی تشکیل می‌دهد. در این مورد تهدید اصلی، نه شورش و عصیان داخلی، بلکه احتمال جدائی و استقلال سرزمین مربوطه از اتحاد شوروی و الحاق آن به کشورهای مجاور است. در اینگونه موارد، سیاست روسی - استالینیستی به جای سرکوب و حذف فیزیکی گروه ملی دشمن اعلام شده به عنوان روش عمده‌ی از بین بردن تهدید، از دو روش دیگر یعنی «حذف دموگرافیک» و «حذف هویت ملی» وی برای تثبیت حاکمیت روسیه - شوروی بر اراضی اشغال و ضمیمه کرده‌اش استفاده می‌کند. بدین ترتیب، احتمال جدائی و استقلال از شوروی، به سبب از بین رفتن و پایان یافتن حیات فیزیکی و هویتی گروه ملی مذکور، موضوعیت خود را از دست داده، تهدید و خطر گروه ملی مربوطه نیز، یک بار و برای همیشه از بین می‌رود.

الف-نمونه‌ی کارلیا - تغییر دموگرافی منطقه‌ی اشغال و ضمیمه شده: کارلیا بخشی تاریخی از فنلاند است که به اشغال روسیه - اتحاد شوروی (کارلیای شرقی در سال ١٩٢٢، کارلیای غربی در سال ١٩٤٠) در آمد. در زمان اشغال، زبان رایج در کارلیا در طیف لهجه‌های زبان فینی قرار داشت (برخی زبان‌شناسان عمدتاً متاثر از استالینیسم، شرقی‌ترین لهجه در این طیف لهجه‌های زبان فین را، زبان کارلیایی می‌نامند). حاکمیت شوروی، پس از اشغال منطقه به عنوان تدابیر استعماری جنبی، به ایجاد یک زبان ادبی جدید بر اساس لهجه‌های محلی که حداکثر فاصله را از زبان ادبی فین داشتند و با تزریق واژه‌گان روسی بی‌شمار در آن و در واقع اختراع فورمی روسیزه از زبان فین اقدام کرد (مشابه این سیاست دقیقاً در مورد زبان تورکی در جنوب قفقاز نیز اِعمال شد و منجر به ایجاد «زبان آزربایجانی» در مقابل «زبان تورکی» رایج در تورکیه و ایران گردید)، الفبای لاتین آنر ا به الفبای کیریل - روسی تغییر داد، ....

اما سیاست اصلی حاکمیت روسیه - شوروی در کارلیا، تغییر بافت اتنیکی - ملی منطقه بود. روسیه از یک سو ٤٠٠٠٠٠ هزار نفر فین از اهالی بومی کارلیا را به کوچ و یا فرار به فنلاند مجبور ساخت (به آن‌ها ١٠ روز مهلت داده شده بود) و ده‌ها هزار تن از فین‌های بومی کارلیا را به کمپ‌های کار اجباری و کولونی‌های برده‌گی دیپورت کرد. از سوی دیگر انبوه گروه‌های اسلاویان (روس، اوکران، بلوروس) را در کارلیا جای داد. چنانچه امروز در این منطقه‌ی اشغالی، ٨٢،٢ درصد جمعیت را مهاجرین روس، ٣،٨ در صد جمعیت را مهاجرین بلوروس، ٢ درصد جمعیت را مهاجرین اوکران؛ جمعاً ٨٨ درصد جمعیت را اسلاویان‌ها تشکیل می‌دهند. مجموع فین‌های بومی نیز ٨،٨ درصد است. با وضعیت دموگرافیک جدید به وجود آمده، اکنون حتی دولت فنلاند نیز دیگر به طور رسمی هیچ ادعای ارضی بر این ناحیه‌ی اشغال شده‌ی خود توسط روسیه و خواستی برای الحاق مجدد آن به فنلاند ندارد. با این وصف، می‌توان گفت سیاست استعماری روسیه - اتحاد شوروی برای از بین بردن تهدید جدائی سرزمین اشغال - ضمیمه شده‌ی کارلیا یک بار و برای همیشه با موفقیت به نتیجه رسیده است.

ب-نمونه‌های آزربایجان و مولداوی - نابودی هویتی یک گروه ملی و ساختن ملت جدیدی از آن‌ها: استالین این روش را در مورد برخی دیگر از ملل پرشمار که روسیه -اتحاد شوروی بخشی از سرزمین آن‌ها را اشغال و ضمیمه کرده بود نیز بکار برد. دو نمونه‌ی کلاسیک این روش استعماری روسی - استالینیستی، آفرینش «ملت آزربایجان» از تورک‌های ساکن در قفقاز جنوبی و آفریدن «ملت مولدوون» از رومن‌های بسارابی است. مورد «ملت مولدوون» موضوع بخش دوم و مورد «ملت آزربایجان» بخش سوم این مقاله را تشکیل می‌دهد.

برای مطالعه‌ی بیش‌تر

مئهران باهارلی. «مولدوونیسم و آزربایجانیسم، دو ایدئولوژی ارتجاعی – پروژه‌ی ملت‌سازی استعماری روسیه - شوروی استالینیست»

قسمت اول: ایدئولوژی - دوکترین استعماری مولدوونیسم

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_18.html

قسمت دوم: عملیات ملت‌ها به عنوان بخشی از سرکوب‌های استالینیستی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/05/blog-post_7.html

روسیه و سیاست تاتاریزه کردن ملت تورک ما نمونه‌ی اوبلاست قارس

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_31.html

RUSYA FEDERASYONUNU BÖLME ZAMANIروسیا فئدئراسیونونو بؤلمه زامانی

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/rusya-federasyonunu-bolme-zamani.html

Rusya'nın Moldova'ya saldırısına karşı, Türkiye Gagavuz Türklerini Korumalıdır.

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/rusyann-moldovaya-saldrsna-kars-turkiye.html

تورک‌های معاصر اوکرائین: تاتارهای کریمه، گاگائوزها، قارائیت‌ها، قیریمچاق‌ها؛ و کاساک‌های تورک‌تبار

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/05/blog-post_5.html

Moldovenism

https://en.wikipedia.org/wiki/Moldovenism

Moldovenism: the State Ideology of the Republic of Moldova

http://www.moldova.org/en/moldovenism-the-state-ideology-of-the-republic-of-moldova-21091-eng/

Moldovenism - Historical Development - Moldovans in Soviet Moldova

http://www.liquisearch.com/moldovenism/historical_development/moldovans_in_soviet_moldova

National identity in the Republic of Moldova – between “moldovenism” and “românism

https://www.google.com/#q=moldovenism&start=20

Charles King, The Moldovans: Romania, Russia, and the Politics of Culture, Hoover Institution Press, 2000

Moldova: Romanian Recognized as the Official Language

http://www.loc.gov/law/foreign-news/article/moldova-romanian-recognized-as-the-official-language/

No comments:

Post a Comment