تورکهای معاصر اوکرائین:
تاتارهای کریمه،
گاگائوزها، قارائیتها، قیریمچاقها؛ و کاساکهای تورکتبار
مئهران باهارلی
اوکرائین و جنوب و شرق اوروپا در دوران باستان و قدیم مسکن و تحت حاکمیت اقوام و دولتهای گوناگون تورکیک (پچنکها، هونها، بولغارها، آوارها، کومانها، خزرها، اوناوغورها، ساراغورها، سابیرها - ساویرها، قابارها - قاوارها، اوتریغورها، قوتریغورها، آکاتزیرها، بارسیلها، اوزها، ...) بوده است. حتی تعدادی از ملل اوروپایی معاصر که از در هم آمیختن شدید این گروههای تورکیک باستان و قدیم با دیگر گروههای زبانی و قومی حاصل شدهاند را میتوان و صحیحتر است که مللی با تبار آمیخته به تورک و یا قسما تورک محسوب کرد (مخصوصا بولغارها، مجارها و سئکئلها، اوکرانها؛ و به درجهی کمتری روسها، لهها - لهستانیها، لیتوانیاییها، ....). در این نوشته به اختصار به گروههای ملی تورکیک (تاتارهای قیریم - کریمه، گاگائوزها، قارائیتها، قیریمچاقها) و کاساکهای تورکتبار معاصر ساکن در کشور اوکرائین پرداختهام. گروههای باستان و قدیم تورکیک در اوکرائین؛ و ملل قسما تورکتبار اوروپا موضوع مقالهی جداگانه خواهند بود.
گروههای تورکیک معاصر در اوکرائین
کشور اوکرائین مانند دوران قدیم و
باستان، در حال حاضر هم موطن چندین گروه ملی تورکیک است. گروههای معاصر تورکیک
در اوکرائین عبارتند از چهار گروه تاتارهای کریمه بر مذهب سنی حنفی دین محمدی،
گاگائوزها بر مذهب اورتودوکس شرقی دین عیسوی، قارائیتها بر مذهب تلمودیست –
ربّانیست دین موسوی، قیریمچاقها بر مذهب قارائیسم دین موسوی؛ و کاساکهای
اسلاوزبان که اساسا تبار تورکیک دارند. دولت و ارتش روسیه با حمله به کشور
اوکرائین، عملا به این ملل تورکیک نیز هجوم آورده است.
تاتارهای کریمه:
محل اسکان اصلی تاتارهای کریمه – قیریم تاتارلاری در اوکرائین، همانگونه که از نامشان نیز معلوم است شبه جزیرهی کریمه میباشد. بدنهی اصلی تاتارهای کریمه را تورکهای باستان کومان تشکیل میدهند که پس از قرن ١٠ مخصوصا بین قرون ١٣-١٧ میلادی در اثر روند قیپچاقیزاسیون - تاتاریزاسیون تبدیل به یک ملت جدید به اسم تاتارهای کریمه (متفاوت از «تاتارهای وولگا» در جمهوری تاتارستان واقع در شرق موسکو و نواحی اطراف آن) شدهاند. تاتارهای کریمه که سرزمینشان جزئی از قلمروی دولت تورک آلتان اوردا بود، بین قرون ١٥ – ١٨ دولت خانات کریمه (قیریم خانلیغی) - سلسلهی گیرای را به پایتختی باخچاسارای تاسیس کردند. خانات کریمه زیسته بین سالهای ١٤٤١-١٧٨٣، یک دولت تورک تاتاری و طولانی عمرترین خانات از چهار خانات جانشین دولت تورک آلتان اوردا، و موسس آن غازی گیرای، از نسل توقا تیمور فرزند جوجی فرزند چنگیزخان موغول بود. این دولت تورک – تاتار در زمان سلطان محمت فاتح تحت الحمایهی عثمانلی شد و به مدت سه قرن (بین سالهای ١٤٧٥ تا ١٧٧٤) وابسته به امپراتوری عثمانلی باقی ماند[1]. پس از جنگهای روس - تورک در سالهای ١٧٦٨-١٧٧٤ روسیه خانات کریمه را در سال ١٧٨٣ اشغال و ضمیمهی امپراتوری تزاری کرد. پس از آن در طول حاکمیت روسیه (تزاری و شوروی)، تاتارهای کریمه همیشه معروض به سیاست روسسازی و سرکوب ملی بودند که در نتیجهی آن میلیونها تن از نفوسشان کاسته شد، میراث مدنی و تاریخی و فرهنگی و معماری تورک (مساجد، حمامها، چشمهها، چاههای آب، ....) در کریمه تخریب و نابود، و به منظور تغییر دموگرافی منطقه، جماعات روس و اوکرائینی و .... در کریمه اسکان داده شد. در سال ١٩٤٤ دولت شوروی – استالین در یک نسلکشی جدید، جمهوری سوسیالیستی خودمختار کریمه را لغو و همهی تاتارهای کریمه را به آسیای میانه تبعید نمود که در حین آن قریب به نصف بقیهی آنها هم جان باختند. تنها پس از فروپاشی شوروی بود که امکان بازگشت قسمی تاتارهای کریمه به سرزمین خود میسر شد.
تاتارهای کریمه همواره پشتیبان
سیاست دوری از روسیه، حامی دولتمداری و استقلال کامل اوکرائین، انقلاب نارنجی سال
٢٠٠٤ و پیوستن اوکرائین به اتحادیهی اوروپا و ناتو بودهاند. به همین سبب در سال
٢٠١٤ که دولت روسیه شبه جزیرهی کریمهی اوکرائین را اشغال کرد، تاتارهای کریمه را
به شدت سرکوب و آنها را دوباره از حقوق ملی و سیاسیشان محروم نمود. امروزه در
کریمهی تحت اشغال روسیه، تشکیلات سیاسی تاتار ممنوع و فعالیت مجلس تاتارهای کریمه
به شدت محدود شده است. کشور اوکرائین و اتحادیهی اوروپا، تاتارهای کریمه را از
سال ٢٠١٤ به عنوان مردم بومی - اوتوکتون اوکرائین میشناسد. در حالیکه روسیه به
منظور رد و مخفی کردن تعلق شبه جزیرهی کریمه به تاتارها آنها را به عنوان مردم
بومی کریمه نمیشناسد و صرفا اقلیت قومی مینامد. جمعیت امروز تاتارهای کریمه در
شبه جزیرهی کریمه و دیگر نقاط اوکرائین بیش از ٢٦٠٠٠٠ تن است. حدود سی هزار
تاتار کریمه در رومانیا و سه هزار تاتار کریمه نیز بومی بولغارستان هستند[2]. تاتارهای کریمه بر مذهب
سنی - حنفی از دین محمدی (اسلام) هستند.
زبان تاتارهای کریمه متعلق به شاخهی
قیپچاقی زبانهای تورکیک است که در طول زمان تحت تاثیر شاخهی اوغوزی زبانهای
تورکیک (عثمانلی - تورکیه) بوده است. به درجهای که لهجههای جنوبی تاتاری کریمه
موسوم به لهجهی «یالی بویو» (به معنی در طول ساحل) اغلب به صورت لهجهای از
اوغوزی – تورکی تقسیم بندی میشود. در سال ١٩٩٢ قورولتای مردم تاتار مصوبهای را
برای قبول خط لاتینی تورک تصویب کرد. اما پس از اشغال کریمه، دولت روسیه کاربرد
هر خطی به جز کیریل را برای همهی زبانها ممنوع نمود. در پاسخ، در سال ٢٠٢١ دولت
اوکرائین با حمایت مجلس مردم تاتار، قانونی را برای تغییر الفبای تاتاری کریمه در
شبه جزیرهی کریمه به خط لاتین تصویب نمود. در سال ٢٠١٦ آهنگ « ١٩٤٤ » در بارهی
تبعید – تهجیر و نسلکشی تاتارهای کریمه توسط روسیه - استالین، با ایفای خوانندهی
تاتار کریمهای جماله (سوسانا آلیمیونا جامالدینووا) جائزهی اول مسابقات آواز
یوروویژین را کسب کرد[3]. دولت اوکرائین در سال ٢٠١٥
فاجعهی تبعید و تهجیر تاتارهای کریمه توسط روسیه – استالین را به عنوان نسلکشی
شناخت.
یکی از شخصیتهای محبوب تاتار کریمهای
در جهان تورکیک «اسماعیل گاسپیرالی» (غاسپیرالی، گاسپیرانسکی) است که به سبب
اهمیت دادن به و انعکاس مسائل بسیار متنوع تورکان ساکن در ایران و دفاع از حقوق
ملی آنها به طور گسترده در نوشتهجات و نشریهی خود ترجمان، نقش مثبت در ایجاد
خودآگاهی ملی تورک در میان تورکان تورکایلی در اواخر قرن نوزده میلادی که در دو
دههی نخستین قرن بیستم به «مجادلهی ملی تورک» منجر شد، و نقش در تشکل تورکی
معیار و ادبی بسیط - مشترک تورکهای ساکن در ایران و تورکایلی، یک شخصیت ملی برای
ما شمرده میشود[4]. شفیقه گاسپیرالی (گاسپیرانسکایا) دختر اسماعیل
گاسپیرالی، رهبر کومیتهی اجرائیهی زنان مسلمان کریمه (١٨٨٦- باخچاسارای، کریمه،
اوکرائین – ١٩٧٥ ایستانبول، تورکیه) همسر نصیب یوسف بهیلی، رئیس شورای وزرا و
وزیر داخلیهی جمهوری مردم آزربایجان بود[5].
گاگائوزها:
گاگائوزها یک ملت تورکیک اوغوزی (و مانند ملت تورکیک چوواش) بر دین عیسوی – اکثرا مذهب اورتودوکس شرقی هستند که اساسا در کشور مولداوی در ناحیهی خودمختار گاگائوزیئری - گاگائوزیا و نواحی مجاور آن در جنوب غربی اوکرائین مخصوصا بوجاق - اودسا و کمی در بولغارستان و یونان و ... سکنی دارند. اجماع بر اوغوزی – سلجوقی بودن و دقیقتر منسوبیت هستهی اصلی گاگائوزها به اوزها شاخهای از اوغوزها است که در قرن ١١ پس از عبور از رود تونا (دانوب) به مجارستان آمده، در آنجا دین عیسوی را پذیرفته و سپس به موازات پخش شدن در منطقه با بقایای تورکهای کومان - قیپچاق، بولغار و دیگر تورکهای قدیم و باستان در هم آمیختهاند. عدهای نام گاگائوز را محرف «گؤک اوغوز» به معنای اوغوزهای آسمانی دانستهاند. تورکهای گاگائوز پس از مجادلات طولانی برای اوتونومی و استقلال، بالاخره در سال ١٩٩١ با وساطت و حمایتهای جمهوری تورکیه، موفق به تاسیس دولت خودمختار گاگائوزیئری به پایتختی کومرات در جمهوری مولداوی، دارای «حق تعیین سرنوشت – خارجی» شدند (در صورت بروز هر گونه تغییر در وضعیت جمهوری مولداوی، مانند ادغام با کشور رومانی، گاگاووزیئری دارای حق تعیین سرنوشت خود، قبول وضعیت جدید و یا استقلال از مولداوی خواهد بود).
زبان گاگائوزها یک زبان تورکیک بالکانی، بسیار نزدیک به تورکی استانبولی (که از لهجههای شرقی تورکی بالکانی است) با عناصری قابل توجه از تورکی قیپچاقی و شباهتهایی با تورکی تورکمانی (لهجههای شرقی اوغوز غربی رایج در جمهوری آزربایجان، تورکایلی و ایران) است. گاگائوزهای مولداوی از سال ١٩٩٠ و گاگائوزهای اوکرائین از سال ٢٠٠٨ الفبای لاتینی تورکی را بکار میبرند. تعداد گاگائوزها در مولداوی بیش از ١٢٦ هزار تن و در اوکرائین حدود ٣٢ هزار تن است.
قارائیتها:
قارائیتها و یا قیریمقارایلار، و یا قارائیم (جمع عبری قارای)، یک ملت تورکیک بر مذهب قارائیت (کارائیتی) - قارائیزم دین موسوی ساکن در اوروپای شرقی مخصوصا اوکرائین و به درجات کمتری لیتوانیا و لهستان هستند. هستهی اصلی تورکهای قارائیت را تورکهای خزر، آمیخته با باقیماندهگان تورکهای هون و کومان - قیپچاق و دیگر تورکهای باستان و قدیم منطقه تشکیل میدهد که بر خلاف اکثریت آن تورکها، در مردم اسلاوی اوکرائین و دیگر اهالی اوروپای جنوبی و شرقی مستحیل نشدهاند. بنابراین قارائیتها بر خلاف دیگر موسویان اصلا سامیتبار – عبریزبان که قاعدتا زبان سرزمینهایی که بعدها در آن ساکن میشدند را اخذ میکردند، نبوده و بعدها تورک زبان نشدهاند. بلکه از اول تورک و تورکزبان بودند، هرچند لهجهی تورکی آنها به مرور زمان از خزری به قیپچاقی متحول شده است.
قارائیتها بر مذهب قارائیت – قارائیزم دین موسوی هستند. فرق اساسی این مذهب با موسویت ربّانی – تلمودی و یا جریان اصلی - اورتودوکس دین موسوی آن است که قارائیتها صرفا تورات مکتوب را به عنوان ماخذ و منبع دین موسوی قبول میکنند و تورات شفاهی (تلمود، میدراش، ....) و دیگر تفسیرات و تعبیرات و تاویلهای آن را به عنوان ماخذ و منبع قبول ندارند.
در سالهای جنگ جهانی دوم اکثریت قارائیتها
به سبب تبار تورکشان از فاجعهی نسلکشی هولوکاست (همچنین از تبعیضها بر علیه دیگر
یهودیان و موسویان در اتحاد شوروی) جان سالم بدر بردند، هرچند تعداد قابل توجهی از
آنها در قتل عامها توسط نازیها و همدستانشان سر به نیست شدند. بنا به روایات
همهی تورکهای قارائیت پراکنده در اوروپای شرقی (شامل لیتوانیا و لهستان) دارای
اصلیت کریمهای هستند. قارائیتهای لیتوانی بقایای گروهی از قارائیتهای کریمه
هستند که در قرن ١٧ توسط پرنس لیتوانی ویتائوتاس به اسارت بدان کشور برده شدند. تورکهای
موسوی قارائیم
تا گذشتهی نزدیک در لیتوانی در
شهرهای تروکی - تراکای، ویلنو - ویلنوس و پونووئزیس – پونئوئی، در اوکرائین در
شهرهای لوچکا – لوجک و قالیچ – خالیس، در کریمه در اطراف گزله (یوپاتوریا) و
باخچاسارای، همچنین به صورت جامعهای پراکنده در لهستان در مناطق گدونسک، ورشو،
وروشلاو و اوپول زندگی میکردند[6]. کنیسههای متعدد قارائیتها
در کییف، خارکوف، باخچاسارای، سیواستوپول، سیمفئروپول و .... وجود دارد.
زبان قارائیتها متعلق به شاخهی قیپچاقی زبانهای تورکیک، و به واقع لهجهای از تاتاری کریمه است. قارائیتها در معرض انقراض ملی و زبانی قرار دارند. زبانشان به سرعت در حال نابودی است و جمعیتشان در کل اوکرائین محدود به ٢٥٠٠ تن و تعداد متکلمین آنها به تورکی کمتر از ١٠٠ نفر است.
یکی از مشهورترین قارائیتها «سِرایا خان شاپشال»[7] است که بین سالهای ١٩٠١ –
١٩٠٨ معلم شخصی محمدعلی شاه قاجار بود و بعد از بازگشت به کریمه در سال ١٩١١
باشخاخام قارائیتها در کریمه شد. وی مدافع تز اصلیت تباری تورک و خزری بودن
قارائیتها و نه سامی بودنشان بود و با این ادعا هم باعث نجات قارائیتها از
هولوکاست توسط نازیها شد. خان شاپشال به سبب مقاومت در برابر جنبش مشروطیت
انگلیسی، تورکیست بودن و نشر یکی از نخستین بررسیها در بارهی زبان و لهجههای
تورکی رایج در آزربایجان ایران (تورکایلی) یک شخصیت ملی در تاریخ تورک بشمار میرود
(مقالهای جداگانه در بارهی سِرایا خان شاپشال، همچنین اثر وی در بارهی زبان و
لهجههای تورکی رایج در آزربایجان ایران در آینده در سؤزوموز منتشر خواهد شد).
قیریمچاقها:
قیریمچاقها یک گروه تورکیک بر دین موسوی ساکن در شبه جزیرهی کریمه، و بر خلاف قارائیتها منسوب به موسویت ربّانی – تلمودی و یا جریان اصلی - اورتودوکس دین موسوی هستند. به همین سبب خود را «زولوفلو چوفوتلار» و قارائیتها را «زولوفسوز چوفوتلار» مینامند (جۆفۆت - جۆوۆت: به تورکی یهودی. زولوف: به تورکی خط باشی و به عبری پایوس، موی حلقهای بلند در ناحیهی خط ریش مردان که موسویان هاسیدی رها میکنند). سیناگوگهای قیریمچاقها بر خلاف دیگر موسویان، به جای شرق رو به جنوب دارد و در آنها صندلی و نیمکت گذارده نمیشود. خودنامگذاری تاریخی قبلی آنها نام تورکی «سرئل بالالاری» (Srel Balaları ,Срель балалары) و یا بنی اسرائیل بود. قیریمچاقها به روایتی از نسل موسویان – یهودیان ساکن در شبه جزیرهی کریمه یک قرن پیش از میلاد مسیح و به روایت دیگر از بازماندهگان یهودیان فراری پس از سرکوب شورش بار کوخبا توسط امپراتور روم آدریان در سال ١٣٥ میلادی هستند که بعدها در کریمه به شدت با تورکهای خزر و دیگر گروههای تورکیک منطقه، همچنین با گروههای بی شمار یهودیان مهاجر اشکنازی در هم آمیختهاند. قیریمچاقها، بر خلاف قارائیتها، به سبب تعلق به جریان اصلی دین موسوی، توسط نازیها معروض به نسلکشی در فاجعهی هولوکاست شدند و به جز چند صد نفر همه به قتل رسیدند. امروز تعداد قیریمچاقها در اسرائیل حدود ٧٠٠ نفر، و در بقیهی دنیا حداکثر ٢٠٠٠ نفر است. [8]
زبان قیریمچاقها در اساس همان تورکی تاتارهای کریمه اما با کلمات قرضی بسیار از عبری و آرامی است. الفبای قدیم قیریمچاقها عبری بود که پس از اشغال ناحیه توسط روسیه به کیریل تغییر یافت.
کاساکها – کوساکها (کازاکها):
کاساکها یک جمعیت نیمهکوچرو –
نیمهنظامی با هستهی اولیهی تورکیک اما فعلا اسلاوزبان بر مذهب اورتودوکس شرقی در
دین مسیحت و پراکنده در دشتهای جنوبی روسیه و اوکرائین هستند. نام آنها از کلمهی
تورکیک قازاق (در تورکی کومان) به معنی انسان آزاد، آزاده، ماجراجو، عاصی و ...
است. (برای اشتباه نگرفته شدن با ملت «قازاق» در قازاقستان، نام این گروه را به
صورت «کاساک» و یا «کوساک» مینویسم. هر چند ریشهی هر دوی این نامها که در فارسی
به صورت «قزاق» نوشته میشوند یکی و تورکی است). کاساکها امروزه به زبانهای
اسلاوی (اوکرائینی، روسی، سورژیک: هیبرید اوکرائینی - روسی) متکلمند. اما هستهی
اصلی آنها را تورکهای کومان، بعدها دیگر گروههای تورکیک باستان و قدیم منطقه مانند
پچنک و خزر ... و نهایتا موغولها و تاتارها و تورکها (اوغوزهای غربی) آمیخته شده با
اسلاوها (روسها، اوکرائینیها، بلاروسها، ....)، تشکیل میدهد.
برخی از محققین کاساکهای اولیه را افراد مامای (مام: شیطان، جن در موغولی)، از فرماندهان بزرگ اوردوی زرین – به تورکی آلتین اوردو – به موغولی آلتان اوردا (خودنامگذاری: اولوق اولوس؛ همچنین مشهور به خانات قیپچاق، اولوس جوچی)[9] در غرب دشت قیپچاق میدانند. مامای که اصلا از قوم قییات موغول (متعلق به شاخهی بورچیگین) و همسر او دختر خان موغول بود، در سال ١٣٨٠ میلادی در جنگ کولیکووو با روسها جنگید (مقبرهی مامای در روستای شیخ مامای واقع در ولایت ایسلام تَرَک – تهرهک شبه جزیرهی کریمه (اسم اوکرائینی: کیرووسکه رایون) قرار دارد. (تَرَک – تهرهک اسمی تورکی به معنای صنوبر و درخت، و همریشه با کلمهی تورکی دیرهک وارد شده به فارسی در فورم تیر است[10]). تزار روس ایوان مخوف از احفاد مامای قییات است)[11]. فرزند مامای منصور قییات در قرن پانزده در اوکرائین حکومتی منطقهای (گلینسکی مامای) تاسیس کرد. با غسل تعمید کردن اولئکسا – آلئکسا قییات (شاهزاده آلئکساندر گلینسکی) نوهی مامای و مسیحی شدنش روند اسلاویزاسیون کاساکها تسریع شد و زبانشان هم از تورکی به اسلاوی تغییر یافت. اما اغلب - بسیاری از آنها حتی تا اواسط قرن نوزدهم دوزبانه بودند و با همتباران خود به زبان تورکی قیپچاقی و با دیگران به زبان روسی سخن میگفتند. وضعیت کاساکها به اعتباری مشابه هزارهها در افغانستان و ایران است. در حالیکه هزارهها، موغولها و تورکهای آمیخته با بومیان هستند که بعدا زبان دری و مذهب شیعه را قبول کردهاند؛ کاساکها، تورکیکها و موغولهای آمیخته با بومیان هستند که بعدا زبان اسلاوی و مذهب اورتودوکس شرقی مسیحی را پذیرفتهاند ....
اصلیت و تبار تورکیک کاساکها در
بسیاری از عناوین و اصطلاحات رایج در فرهنگ کاساک و اسامی مراکز اسکان کاساکها منعکس شده و لهجهی اسلاوی کاساکها آغشته از کلمات تورکیک و موغولیک است. مانند عنوانهای «آتامان» و یا «اوتامان» به معنی فرماندهی عالی کاساکها، «قوْش اوتامان» به معنی
آتامان دولت (از قوشون به معنی ارتش)، «بویار» (اشراف، اعیان)، «بان» (از کلمهی
تورکی – موغولی بایان به معنی ثروتمند)، «باهادور - بوقاتیر»، «باشاو» (محرف پاشا)، «یسائول» رتبهای نظامی در میان کاساکها، «قورین» به معنی روستا، قرارگاه و واحد نظامی و
یا رتبهی نظامی برگرفته از قور (رتبه، عنوان؛ سلاح) و قورین (کوران، کورن، ... :
جرگه، اوردو، ...)؛ و «شابلا» [12] به معنی شمشیر انحنادار از
ریشهی قیپچاقی سهبله - سهلهبه به معنی بریدن، «پاپاخا» به معنی پاپاق و یا
کلاه پشمی مرسوم در قفقاز، «آئول» (آغاییل تورکی، روستا)، ... [13]
یکی از کاساکهای مشهور در تاریخ تورکایلی، ژنرال «نیکولای نیکولایئویچ باراتوف» (اصلیت گورجی با نام باراتاشویلی) متولد تَرَک – تهرهک در قفقاز شمالی است که در سالهای جنگ جهانی اول فرماندهی قوای روسیهی تزاری در تورکایلی (همدان و ....) بود. (عدهای از محققین، کاساکهای تَرَک[14] را از بازماندهگان تورکهای خزر در ولایت تاموتاراقان (سامقارش) واقع در کراسنودار در مقابل معبر کئرچ اورکرائین در محل اتصال خلیج آزوف به دریای سیاه میشمارند[15]). بر عکس باراتوف که مسئول جنایات بسیار بر علیه تورکها در تورکیایلی در سالهای جنگ جهانی اول بود، «نیکولای نیکولائیویچ اشتولدر» فرماندهی قوای قزاق قاجاری در شهر اورمیه در سال ١٩١٤ که توسط قوای مسلحهی مسیحی ارمنی – آسوری به همراه زن و فرزندش لینچ شده و به قتل رسید، یک قهرمان ملی در تاریخ تورکایلی شمرده میشود[16]. نهایتا واحد نظامی که ناصرالدین شاه به تقلید از کاساکهای قفقاز روسیه تاسیس کرد و صاحبمنصبان آن تورک اغلب قفقازیتبار بودند، در زبان فارسی قزاق نامیده میشود. بسیاری از این صاحبمنصبان تورک قزاق، بعدها در دورهی رضاخان سردار سپه، به دولت متبوع خود قاجاری خیانت و در کودتای سوم اسفند به نفع وی شرکت کردند....
[1] تقاضای نادرشاه برای الحاق رسمی
دولت تورک افشاری - ایران به امپراتوری عثمانلی و تحت الحمایهی آن دولت شدن
[2] Crimean Tatars
[4] انتقاد گاسپیرالی از انتشار
روزنامهی ناصری در تبریز بهزبان فارسی، و آزربایجان تورکستان ایران است
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_22.html
تحصیل
تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش
ترجمان - قاسپیرالی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html
دیل
سادهلییی - ایسماعیل قاسپیرالی: تورکچه او درجه سادهلهشدیریلمهلی کی «ملّی»
اولسون
[5]
Şəfiqə Qasprinskaya, Şəfiqə Qaspıralı (Şefiqa Gasprinskaya, Şefiqa Gaspıralı)
https://az.wikipedia.org/wiki/%C5%9E%C9%99fiq%C9%99_Qasp%C4%B1ral%C4%B1
[6] MERGEN (مِرگِن، توْرکلرین بیلیم تانریسی) ϜϓſϞ
Her şeyi bilen, akıllı Mergen Tengri Göğün 7 katında oturur
[7] Karaim:
Серая Бен Мордехай Шапшал; Lithuanian: Seraja Šapšalas; Polish: Seraj Szapszał;
Russian: Серге́й Маркович Шапшал (1873–1961)
[8] Krymchaks
[9]
Golden Horde, Ulus of Jochi[a], Ulug Ulus
[10] Terek
From Proto-Turkic *dẹrek (“poplar,
tree”)
https://en.wiktionary.org/wiki/terek
Proto-Turkic: *dẹrek
[11] Mamai
(Mongolian Cyrillic: Мамай, Tatar: Мамай, Mamay; 1325?–1380/1381)
[13] 2000
тюркских слов в русском языке (на самом деле их больше)
https://xn--80ad7bbk5c.xn--p1ai/ru/2000-tyurkskih-slov-v-russkom-yazyke-na-samom-dele-ih-bolshe
[14] Terek
Cossacks
[15] Tmutarakan (Russian: Тмутарака́нь, IPA: [tmʊtərɐˈkanʲ], Adyghe: Тамтаркъей, romanized:
Tamtarqey; Ukrainian: Тмуторокань, romanized: Tmutorokan)
[16] شکمهای دریده
شدهی دختربچهها، رودههای بیرون ریخته، چشمان از حدقه در آمده، مغزهای پاشیده بر
دیوار، کودکان زنده انداخته شده در آتش، ....
No comments:
Post a Comment