Thursday, February 23, 2023

ریشه‌شناسی کلمات تورکی قلی، کؤله؛ کلمات موغولی قولدور، هولیگان، قولئیلی؛ و کلمات سامی غلام، غلمان، غول

قلی، کؤله، قولدور، هولیگان، قولئیلی، غلام، غلمان، غول ..... 

ریشه‌شناسی کلمات تورکی قلی، کؤله؛ کلمات موغولی قولدور، هولیگان، قولئیلی؛ و کلمات سامی غلام، غلمان، غول 

مئهران باهارلی

قلی (قولو): «قوُل» (در کتیبه‌های اورخون و یئنی‌سئی) به معنی بنده، خادم، یاور، خدمت‌کننده، صادق، عبد، غلام، برده‌‌‌، سرسپرده، خود را وقف کرده، فدائی و جان‌باز، ... مجازاً به معنی وابسته‌گی، صداقت، وفاداری، تابع بودن، سرسپرده‌گی، عبودیت و جان‌بازی است. کلمه‌ی قول بن مصدر تورکی قوُلماق، کۆلمه‌ک، کیلمه‌ک، کؤلمه‌ک به معنی بند زدن، متصل کردن، پیوند کردن، وصل کردن، به یکدیگر پیوستن است. از کلمه‌ی قول مشتقات آتی حاصل شده‌اند: «قولو» (قول + -و): وابسته‌یِ، سرسپرده‌یِ ... در نام‌های ترکیبی مانند تانری‌قولو - تاری‌قلی (عبدالله)، یارادان‌قولو – یاردانقلی (عبدالخالق)، ایمام‌قولو - امام‌قلی (سرسپرده‌یِ امام، خادم امام)، قارین‌قولو (شکمو)، قول‌لوق (خدمت)، قول‌لوق‌چو (خدمت‌کار، خادم)؛ قول‌لانماق (به خدمت درآوردن، به کار بردن)؛ قول‌لانیلماز (غیر قابل استفاده و خراب)؛ قول‌لانیش‌لی (قابل استفاده)، و «قول‌لوق‌کار» («خادم»، یاور و کومک کننده به «خلیفه» مقام دینی علویان اهل حق تورک)، ...

کؤله: کلمات تورکی کؤله (برده)، کیلیم (زیرانداز بندی)، کیلکه و .... از دیگر مشتقات مصدر تورکی قوُلماق، کۆلمه‌ک، کیلمه‌ک، کؤلمه‌ک هستند. در این میان، کلمه‌ی «کؤله» هم مانند کلمه‌ی پاشا محصول تورکی بالکان – آنادولی در قرن ١٥، و مترادف و هم‌ریشه با قول است: قوُل کؤل  + ه کؤله، باش + ا باشا پاشا، مین بین + ه بینه (فرمانده‌ی هزاره در تورکی قدیم)، قوُر (رتبه) + ا قورا (طبقه‌ی اعیان و اشراف، بایارلار و بویوک‌له‌ر، به‌ی‌له‌ر و شهرین بؤیوک‌له‌ری).

غلام، غلمان، غول، قولدور

بر خلاف بعضی از ادعاها کلمات غلام، غلمان (سامی - اوقاریت و فنیقی و عبری و آرامی و سوریانی)، غول (سامی – آکادی)، قولدور (موغولی)، هم‌ریشه با قول و کؤله‌ی تورکی نیستند.

غلام: کلمه‌ای عربی نهایتا ریشه گرفته از عَلَمَ و عَلْمَهْ (‘alama, ‘almah)، و به خوبی ردیابی شده در زبان‌های سامی اوقاریت و فنیقی و عبری و آرامی و سوریانی ... اقلا از سه هزار و سیصد سال پیش است. معنی اولیه‌ی این کلمه باکره و بعدها خدمت‌کار نوجوان و نهایتا بنده و عبد مذکر و ... بود. این کلمه در زبان عربی و بر خلاف دیگر زبان‌های سامی، به جای عین، با غین (غُلاَمٌ) تلفظ می‌شود. غِلْمَانٌ و غِلْمَةٌ و أَغْلِمَةٌ جمع عربی غلام است[1]. هر چند بین معنی غلام به صورت خدمت‌کار بهشتی و قول تورکی به معنی خدمت‌کار تشابه معنایی وجود دارد، اما این تشابه تصادفی است. ادعای ریشه گرفتن کلمه‌ی غلام از قول تورکی (قول + ام: قول و بنده هستم، و یا قول + وم: قول و بنده‌ی من؛ ....)، تماما غیر علمی و عامیانه است[2].

غول: به معنی هیولای وحشتناک، مشتق از مصدر غَالَ به معنی تصرف کردن در زبان عربی، با ریشه‌ی نهایی سامی، آکادی و بین النهرینی گاللو Gallu به معنی شیاطین و دیوهای زیر زمینی است. شاید کلمات عربی غول (به معنی هلاک، بلا و سختی)، غَول (به معنی هلاک کردن، کشتن)، و ... هم مرتبط با همین کلمه باشند. اما کلمات «غوُل» در فارسی و «کوُلا» در زبان‌های ایرانیک آشتیانی و بختیاری به معنی حرام‌زاده و بچه‌ای که از زنی بیوه زاده شده، بی ارتباط با این کلمه، بلکه احتمالا مرتبط با ریشه‌ی موغولی خول - قول به معنی دزد (نگاه کنید به مبحث قولدور در زیر) است.

قولدور: در زبان تورکی به معنی دزد و راه‌زن و اخاذ، یول که‌سه‌ن، سویقون‌چو، چاپاوول‌چو است که به زبان فارسی وارد و معنی زورگو و یکه به‌زن و گردن کلفت و قوی و پرزور و به‌زن بهادر ... را کسب کرده است. بعضی منابع تحول معنایی قولدور از دزد و راه‌زن به زورگو و یکه به‌زن و گردن کلفت را مشابه تحول معنایی کلمه‌ی تورکی قلتشن - قوْلتاشان که در آغاز معنی متفاوتی داشت و اکنون معنی خشن و درشت و زورگو و بی ادب را کسب کرده می‌دانند. بنا به این نظر، قلتشن - قوْلتاشان احتمالا مشتق از ١- کلمه‌ی تورکی قوْل به معنی دست و بازو و پسوند تاش-داش تورکی به معنی شریک و یاور و پسوند جمع موغولی -ان (قوْل‌تاش‌ها)، ٢- و یا مشتق از کلمه‌ی تورکی قوْل به معنی دست و بازو و تاشان تورکی به معنی لبریز شدن و بیرون ریختن و جاری شدن و سرایت کردن؛ جمعا به معنی دست‌دراز و آن که دست‌درازی می‌کند (قوْلو داشان) است. عده‌ای کلمه‌ی قولدور را به صورت «قوْل» تورکی به معنی مرکز قوشون و دور ماندن فارسی به علاوه‌ی پسوند -دور (؟) و جمعا به معنی عامل پایداری قوشون، و یا «قوُل دار» به معنای صاحب خادم ریشه‌یابی‌ کرده‌اند که هر دو عامیانه و نادرست است. 

از طرف دیگر دوئرفئر و منشی‌زاده و اسماعیل هادی این کلمه را از ریشه‌ی قوْلماق – قوْلتماق قدیم به معنی خواستن و طلب کردن و انتظار داشتن و متوقع بودن دانسته‌اند. اما این‌ ریشه‌یابی نیز نادرست است، زیرا کلمه‌ی قولدور موغولی‌الاصل بوده و ریشه‌ی آن در بسیاری از زبان‌های مونقولیک موجود است. ریشه‌ی نهایی قولدور، کلمه‌ی «خوُل- کوُل» موغولی، بن مصدر کولوخ در زبان‌های پروتومونقولیک به معنی دزدی و راه‌زنی است که به آن پسوند موغولی اسم فاعل‌ساز -دور اضافه شده است (مانند اسامی مشابه تورکی که با این پسوند موغولی ساخته شده‌اند: بایندر - بایاندور، هوندور، بهادر - باهادور، چاوولدور، چاودور، ...). علاوه بر مصدر کولوخ قدیمی، کلمات متعددی از بن خول- کول موغولی در زبان‌های گوناگون موغولیک معاصر و همه در ارتباط با دزدی و راه‌زنی وجود دارند. از جمله:

١-«خولقایلاخ» xulqaylax): دزدیدن، غارت کردن)؛ مرکب از خولقای : [3]xulqay) دزد، دزدی) + لاخ (له‌خ، لوخ، لؤخ lax پسوند مصدرساز مرتبط با پسوند تورکی مصدرساز لا، له)، در یوقوری شرقی «خولاغایلا». اصطلاح «قولئیلی» در بعضی از ترانه‌های تورکی در قفقاز به معنی پسری که قلب دختران را می‌رباید، احتمالا مرتبط با کلمه‌ی خولقایلاخ موغولی است.

٢-«خولقای» حاصل ترکیب خولقاخ xulqax): دزدیدن) + آیay (پسوند اسم فاعل‌ساز)

٣-«خولقاخ»، در قالموقی «خولخا» :دزد از مصدر موغولی کولوخ: دزدیدن به علاوه‌ی پسوند -قاخ (قه‌خ، قوْخ، قؤخ: مانند پسوندهای مشابه قا و آخ فقط به آخر بن‌های مختوم به بی صدا وارد می‌شود).

٤-«خولقایچ»: دزد، راهزن؛

٥-«خولاقچ(ین)»: فورم مونث خولقای.

٦-«خولاقان» جمع خولقای[4] (ریشه‌ی کلمه‌ی انگلیسی هولیگان)، 

.... 

همان گونه که فوقا ذکر شد کلمات «غوُل» در فارسی و «کوُلا» در زبان‌های ایرانیک آشتیانی و بختیاری به معنی حرام‌زاده و بچه‌ای که از زنی بیوه زاده شده، احتمالا مرتبط با ریشه‌ی موغولی «خوُل- کوُل» به معنی دزد هستند.

هولیگان: کلمه‌ی هولیگان hooligan در زبان انگلیسی به معنی گروه و دسته‌جات آشوب‌گر و وندال و باندیت و شرور و لات و اوباش، محرف «خولاقان» موغولی (جمع خولقای) و هم‌ریشه با قولدور تورکی است[5]. این کلمه به احتمال بسیار از طریق یک زبان مونقولیک مانند مونقولی کلاسیک و اویراتی - قالموقی قدیم که صدای خ دیگر زبان‌های مونقولیک در آن‌ها به صورت ق تلفظ می‌شود، از قفقاز شمالی در بخش اوروپایی روسیه و توسط مهاجرین روسی‌زبان به بریتانیا و با تبدیل حرف ق به حرف ه به زبان انگلیسی وارد شده است (در زبان روسی حرف ه وجود نه‌دارد و این حرف بسته به مورد به ق، خ، ... تبدیل می‌شود: مانند تبدیل حیدر قایدار، حاجی قادژی در روسی).


[2] محمدصادق نائبی یکی از «شاگردان خاص» محمدزاده صدیق در مقاله‌-کتاب «یک ‌هزار واژه اصیل ترکی در پارسی»، تورکی بودن غلام و غلمان را ادعا کرده؛ غلام را به صورت «قوُلام و قوُلوم یعنی خدمتکارم و خادم من مانند خانیم و بیگیم»؛ و غلمان را به صورت «غوُلمان و قوُلمان یعنی مانند قول و غلام ...» ریشه‌یابی کرده است. این‌ها ریشه‌تراشی‌هایی غیر علمی و غلط هستند.

[3] *Kulagaï ‘thief; theft’. See *kulagu- below.

MMo SH qulaqai H71, HY qulaqai M91, Muq qulaɣai P309a. WM qulaɣai L983b. Kh xulgay H685b ‘thief; theft; etc’. Bur xulgay C599b ‘theft’. Brg xʊlgai U115. Kalm xulxa M608b ‘theft’, xulxa-č M609a ‘thief’. Dag xw aləɣ E134. EYu χulăğai-čə B53, χulağai-čə J100a. MgrH xulġai: J100b, xʊlġai X78, xʊlġa X78. MgrM qʊarġai-ći C378. BaoD ġulġəi BL88b. BaoÑ ġɵlġəi CN87. Kgj ġulğai S288b. Dgx ġuği B84, ġuğəi S388, ġulağəi S388. Mog qulaɣɛi R32b, qɔlʌɣɛɪ W177a.

*Kulag- ~ *Kulagu- ~ *Kulau- ‘to steal’. For a similar set of variants cf. *hasagu- ~ *hasau- ‘to ask’. Related to *kulagaï above.

MMo SH qulah-, qulaqu- H71, HY---, Muq qulaq- P309a. WM qulaɣuL984a, qoloɣo- (?quluɣu-) L960a. Kh xulgax H686a, xuluux H687a, xulguux H686b. Ord χul(u)gu- M366b. Bur xuluuxa C600b. Brg xʊlgʊ:- U115. Kalm---. Dag xɔlɔ:- E118. EYu χulaġ- BJ348, χuləġ- J90. MgrH χʊlaġa- SM180, xʊlġa- X78. BaoD ġaləɣə- BL88a. BaoÑ laġ- (?=) CN101. Kgj ġulği- S288b. Dgx ġula- B84. Mog qulo:ɣu- R32b, qɔlɔğ- W177a.

[4] Moğolcada -an/-en çoğul eki genellikle -i ve -ay/-ey biçiminde biten sözlerin sonunda kullanılır. Örneyin: elçi-n (elçiler), ködelmüriçi-n (işçiler), biçigeçi-n (memurlar), moritay/moritan (atlı/lar), erdemtey/erdemten (erdemliler; bilgin/ler), ğakay/ğakan (domuz/lar), kulağay/kulağan (hırsız/lar)[17].

[5] این‌جانب در سال ٢٠٢٠ مستقلا به ریشه‌ی موغولی کلمه‌ی هولیگان پی بردم. به هنگام انجام تحقیقات مقاله‌ی حاضر، به نوشته‌ای در اینترنت از یک فرد بریتانیایی بنام راینهارد اف. هان از سال ١٩٩٧ برخوردم که عینا همان ریشه‌یابی صحیح موغولی را بیان کرده است. در زیر آن نوشته در ریشه‌یابی موغولی و صحیح کلمه‌ی هولیگان را از آن جائی که حق تقدم با ایشان است عینا نقل می‌کنم:

From: Reinhard. F. Hahn

Date: Mon, 27 Jan 1997 16:52:01 -0800 (PST)

Subject: Etymological challenge

Without leaving the general subject area but asking for feedback on another etymological proposal, I would like you to consider the following explanation in the “Concise Oxford Dictionary” (1976): "HOOLIGAN - n. Young ruffian; one of gang of young street roughs; hence ~ism (3) n. [perh. orig. name of ruffianly Irish family in S.E. London]"

Well, and here is my counter-proposal: As many of you will remember (especially from Soviet denunciations of anti-government demonstrators), “xuligan” (stress on -gan) is a frequently used word in Russian.  I used to suppose that it was an English loanword, except the initial /x/ (like Dutch/Afrikaans ch) made me suspicious, since foreign /h/ tends to be rendered as /g/ in Russian (e.g., “Gamburg” 'Hamburg', “gegemonija” 'hegemony').  Then I kept stumbling across what I believe to be the origin of the word in -- yes! -- Mongolian, including in medieval Mongolian literature: Written (="Classical") Mongolian “qulaGan” (q/G = uvular voiceless/voiced) '(thefts =) thievery', '(robberies =) robbery', '(banditries =) banditry'.

N.B.: Wr. Mong. <q> became /x/ in almost all Modern Mongolic varieties. Mongolian has word-initial stress, and Modern Mongolic varieties typically "reduce" or drop unstressed vowels, e.g., /a/ -> [I]. It is not unknown for Mongolian abstract nouns to be used to denote actors of deeds, though it is more common to use the “nomen actoris_ suffic _-ci”. I am therefore proposing that a word like *”xulagan” or *”xuligan” entered Russian from a Mongolic language (perhaps an older form of Kalmyk), and English "hooligan" is derived from that Mongolic loan in Russian.

Supportive evidence taken from Written Mongolian, with Khalkha (= Republic of Mongolia Standard) Mongolian forms in parentheses:

qulaGay (xulgay) ................. theft, robbery, banditry

narin qulaGay (n{ae}rn xulgay) ... ("skilled/good at theft" =) petty thief, petty theft

qulaGan .......................... (ancient plural of “qulaGay”)

qulaGayci (xulgayc) .............. thief, robber, bandit

qulaGayla- (xulgayla-)............ to commit theft, to commit robbery

qulaGu- (xulg-) .................. to steal, to rob, to pillage, to sack

This etymology seems a lot more plausible to me than the tentative one about the roudy Irish family.  The commonly used English dictionaries tend to do a fair job when it comes to Chinese, Japanese or Malay loans in English, but other Asian languages as donors tend to be ignored, certainly Central Asian ones, and certainly when words from Turkic or Mongolic languages reached English via an intermediary language, "tulip" and "turban" (< Turkic “tu"l(i)ban(d)” < Persian “tul(-i-) band” 'headband') being among the rare exceptions. Reinhard/Ron

2 comments:

  1. vallah o qədər qarışdırdınki heç nə başa düşmədim

    ReplyDelete