Friday, March 13, 2020

رفورم‌های مذهبی و تدابیر اتحاد اسلامی ناصرالدین شاه: جعفری مذهب پنجم اسلام، ممنوع کردن لعن خلفای راشدین، قدغن کردن جعلیات و خرافات شیعی، منسوخ کردن جنگ حیدری-نعمتی، ...

رفورم‌های مذهبی و تدابیر اتحاد اسلامی ناصرالدین شاه: جعفری مذهب پنجم اسلام، ممنوع کردن لعن خلفای راشدین، ریشه کن کردن جشن عمرکشان، قدغن کردن جعلیات و خرافات شیعی، منسوخ کردن جنگ حیدری-نعمتی، ...

مئهران باهارلی

ناصرالدین شاه تبریزی (حاکمیت ١٨٤٨-١٨٩٦) سلطان تورک قاجار، شخصیتی اصلاح‌طلب و رفورمیست، متجدد و مودرنیست، نوآور، سکولاریست، روشنفکر-منور، هنرپرور و هنرمند، محرر و نویسنده و شاعر بود. ناصرالدین شاه در طول حاکمیت نیم قرنه‌ا‌ی خود به سیاق «تنظیمات» و «اصلاحات» امپراتوری عثمان‌لی، به نوآوری‌ها و رفورم‌ها و انقلابات بنیادین و فرهنگ‌سازی و نهادسازی‌های تاریخی بی شمار و موفق، در سطح دولت و جامعه دست زد. اصلاحات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اداری و نظامی ناصرالدین شاه، دولت و جامعه‌ی قاجاری را به سوی جهان پیش‌رفته و متمدن و عصر مودرنیته نزدیک‌تر ساخت و روند دموکراتیزاسیون آن‌ها را تسریع نمود[1].  

محمد حسن خان مقدم (اوتوزایکی) [2] مراغه‌ای (۲۶ شهریور ۱۲۲۲ مراغه، ۱۴ فروردین ۱۲۷۵ تهران) ملقب به صنیع‌الدوله و سپس اعتمادالسلطنه؛ دولت‌مرد، نویسنده و جوغرافی‌دان تورک عهد ناصرالدین، در کتاب خود بنام «المآثر و الآثار» هزاران نمونه از اصلاحات و نوآوری‌های ناصرالدین شاه و عهد ناصری تا سال چهلم حاکمیت وی ( ١٨٨٨ میلادی -١٢٦٧ شمسی)، در عرصه‌های گوناگون دولت‌مداری و اداری و سیاسی و فرهنگی و نظامی، اقدامات عمرانی و آبادانی او و علوم و صنایعی که در این مدت به ایران آورده شد را ثبت کرده است[3].

یکی از عرصه‌های مهم اصلاحات و نوآوری‌های ناصرالدین شاه که در کتاب المآثر و الآثار هم ثبت شده‌اند، رفورم‌ها و سنت شکنی‌های مذهبی وی است. تدقیق این نمونه‌ها نشان می‌دهد که ناصرالدین شاه در امر رفورم‌های مذهبی ادامه‌ی دهنده‌ی راه اغلب سلاطین تورک قبلی، به ویژه شاه اسماعیل دوم[4]، نادرشاه افشار[5] و محمدشاه غازی قاجار[6]؛ شخصیتی در جرگه‌ی نواندیشان دینی تورک و مانند مظفرالدین شاه قاجار[7] فرزند خود طرف‌دار اندیشه‌ی اتحاد اسلام بود.

در زیر نخست خلاصه‌ای از رفورم‌های مذهبی ناصرالدین شاه را بر اساس کتاب المآثر و الآثار داده و سپس اصل بندهای مربوطه از کتاب مذکور را نقل کرده‌ام.


خلاصه‌ی اصلاحات-رفورم‌های مذهبی ناصرالدین شاه

برخی از اصلاحات مذهبی ناصرالدین شاه بنا به کتاب المآثر و الآثار، دلائل و عواقب آن‌ها به اختصار چنین است:

١-ممنوع ساختن اکید سب و لعن و ناسزاگویی به خلفای راشدین و صحابه‌ی کبار و بزرگان اسلام

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، نادان‌ها و جاهلین ایران، از دوره‌ی سلاطین صفویه، در نوشته‌ها و سخنان خود بی ادبی به خلفای سه‌گانه، به زشتی نام بردن از بزرگان اسلام و صحابه‌ی پیغمبر و ناسزاگویی به آن‌ها را به صورت عادت در آورده بودند. این رفتار که ضد شریعت اسلام هم بود، از یک طرف باعث ایجاد خصومت و دشمنی شدید بین شیعیان و اهل سنت و دیگر مسلمانان، و از طرف دیگر سبب پریشانی کل جامعه‌ی اسلامی شده بود. چنانچه سنیان نیز در مقابله با این سفاهت‌ها و اعمال شنیع، به زائران و تجار ایرانی عتبات عالیات در عراق و حجاز و ... اهانت کرده و آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دادند. 

ناصرالدین شاه این رفتارهای جاهلانه و زشت ایرانیان و شیعیان را از قلمروی خود برانداخت و فرمان اکید صادر کرد که اگر در کتب و دیگر مطبوعات و نوشته‌جات کوچک‌ترین لعن و سب و ناسزاگویی نسبت به خلفای راشدین و صحابه‌ی کرام پیغمبر و بزرگان اسلام مشاهده شود، مولفین آن‌ها به سختی مواخذه شده و کتب و نوشته‌جات مذکور مصادره گردد. با تدابیر قاطع ناصرالدین شاه، کتب و مطبوعات ایران از اینگونه سخنان زشت و ناسزا بر علیه صحابه پاک شد.

٢-ریشه‌کن کردن جشن عمرکُشان از سراسر ایران

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، نادان‌ها و جاهلین ایران، در سالگرد وفات خلفای راشدین و برخی دیگر از بزرگان اسلام جشن‌های باشکوه می‌گرفتند، حتی روز قتل عمر خلیفه‌ی دوم را تحت نام «عید عمرکشان» تبدیل به مهم‌ترین عید ایرانیان کرده بودند. با تدابیر ناصرالدین شاه، جشن‌های عمرکشان در سرتاسر ایران منسوخ شد.

نوت: عُمرکُشان (در ادبیات دینی و روایی شیعی: عید الزهرا، فَرحَة الزهراء، غدیر دوم، روز رُفع‌القلم به معنی برداشته شدن قلم فرشته‌گان برای نوشتن گناهان)، مراسم شادمانی است که برخی از شیعیان در تاریخ نهم ربیع‌الاول به مناسبت کشته ‌شدن عمر بن خطاب خلیفه‌ی دوم مسلمین برگزار می‌کردند-می‌کنند. برگزاری این مراسم که ریشه در اسلام‌ستیزی پارسیان-مجوسیان و تعصبات قومی-نژادی شعوبیه بر علیه اعراب دارد، بویژه توسط برخی از سلاطین صفوی ضد تورک و آلت دست استعمارگرایان اوروپایی حمایت و در ایران همه‌گانی شد. در حالی که تاریخ ترور عمر بن خطاب به دست فیروز ابولؤلؤ در ماه ذی‌الحجه است. 

٣- مبارزه با جعلیات و سنی‌ستیزی شیعیان: منسوخ کردن قصه‌ی دروغ بابا شجاع

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، در دوره‌ی ناصری، قصه‌ی بابا شجاع که داستانی جعلی و دروغین بود، در راستای مبارزه با جعلیات شیعی و جلوگیری از سنی‌ستیزی شیعیان، متعاقب تدابیر ناصرالدین شاه قاجار، بالکل منسوخ شد.

نوت: مقبره‌ی بابا شجاع الدین در کاشان که ساختمان آن شامل صحن، ایوان، رواق و گنبد مخروطی ۱۲ ضلعی با کاشی‌های فیروزه‌ای، در دوره‌ی دولت تورک-موغول ایلخانلی ساخته و در دوره‌ی قاجار مرمت شده است، از نمونه‌های معماری تورک-موغول می‌باشد. علی رغم آنکه در جلوی این مقبره، یک سنگ قبر متعلق به شخصی به اسم سید عزالدین بن شمس‌الدین وجود دارد، این مقبره با یک دروغ‌پردازی شعوبی برخی شیعیان به «فیروز ابولؤلؤ» قاتل خلیفه‌ی دوم مسلمانان عمر بن خطاب نسبت داده شده و همه‌ساله در روز ادعایی ترور و قتل عمر، مراسم جشن و شادمانی و عید عمرکشان مذکور در بند قبلی، در این محل برگزار می‌شد. حال آنکه اغلب صاحب‌نظران، معتقد به دفن فیروز ابولؤلؤ در مدینه محل ترور هستند. فیروز ملقب به ابولؤلؤ که از طرف برخی از شیعیان فارس یک قهرمان ملی شمرده می‌شود، تروریستی بود که خلیفه‌ی دوم مسلمانان عمر را در تاریخ ۲ نوامبر ۶۴۴ با ضربات خنجر به قتل رسانید.

(در باره‌ی منشاء فیروز، دین وی، انگیزه‌ی این عمل تروریستی و همچنین سرنوشت وی در میان تاریخ‌نگاران و تاریخ‌دانان اتفاق نظر وجود ندارد. اغلب وی را از نهاوند، عده‌ای از فین کاشان؛عده‌ای وی را زرتشتی، شماری پس از به اسارت رومیان در آمدنش مسیحی، برخی مسلمان شیعی و .... دانسته‌اند. عده‌ای قتل عمر را ناشی از تمایلات شعوبی ضد عرب فیروز و همدستانش، برخی هم ناشی از مسائل مالی (خصومت فیروز با عمر به سبب بی اعتنائی عمر به شکایت فیروز از خراج بالایی که به صاحب خود مغیرة بن شعبه می‌پرداخت، ...) دانسته‌اند. عده‌ای معتقد به کشته شدن فیروز در صحنه‌ی ترور، برخی به خودکشی او بعد از فرار، و شماری به گریختن وی معتقد هستند).

٤- مبارزه با جعلیات شیعی: ممنوع ساختن ذکر داستان کذب عروسیِ قاسم بن الحسن

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، داستان عروسی قاسم پسر امام حسن در روز عاشورا افسانه‌ای جعلی و دروغین است که مورخین و محدثین معتبر آن را بی پایه و بلااصل دانسته‌اند. ناصرالدین شاه پس از تقاضای حاج شیخ جعفر مجتهد ششتری، ذکر و نقل این روایت مجعول و کذب توسط ذاکران و مرثیه‌سرایان را اکیدا ممنوع کرد.

نوت: قاسم از فرزندان امام حسن بود که در واقعه‌ی کربلا هنگامی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود کشته شد. داستان ساخته‌گی و مجعول عروسی قاسم در روز عاشورا که مقتل‌نویسان و تعزیه‌خوانان و مداحان و روضه خوانان شیعی آن را روایت و یاد می‌کنند، ظاهرا ساخته‌ی موللایی به اسم موللا حسین کاشفی و از تحریفات و جعلیات و خرافات و ادعاهای بدون سند صحیح بی شمار شیعیان[8] در باره‌ی واقعه‌ی عاشورا است که در میان تورکان شیعه هم (مانند آخوند ملاآقا بن عابد بن رمضان علی بن زاهد شروانی معروف به آقا دربندی و فاضل دربندی) شایع شده است.

٥-اعلام مذهب جعفری به عنوان مذهب پنجم اسلام

ناصرالدین شاه با تلاش برای ریشه‌کن کردن رفتارهای شنیع و اعمال زشت شیعیان و ایرانیان و مبارزه با خرافات و جعلیات شیعی، گام مهمی در راستای از بین بردن کینه‌جویی و تفرقه در جوامع مسلمان بر داشت. اما مهم‌ترین و تاریخی‌ترین اقدام ناصرالدین شاه در این راستا، اعلام-تلقی وی از مذهب جعفری به عنوان مذهب پنجم اسلام در ردیف مذاهب حنفی و شافعی و حنبلی و مالکی است. این موضع، به معنی قبول مذهب جعفری نادری و رد مذهب شیعه‌ی فارسی از سوی ناصرالدین شاه است (تلقی ناصرالدین شاه از مذهب جعفری، همانندی و هم‌سانی بسیار با مذهب جعفری نادری دارد) [9]

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، اختلافات شیعیان و اهل سنت در مورد امامت، بهانه‌ای به دست جاهلان و نادان‌های هر دو گروه، برای شرارت و مفسده‌جویی داده و باعث ایجاد دشمنی و کینه‌جویی بین آن‌ها، و موجب ایجاد تفرقه و پریشانی و تضعیف جامعه‌ی مسلمانان و مانع پیشرفت و بهروزی آنها شده بود. ناصرالدین شاه ریشه‌ی خصومت و کینه و عداوت شیعی –سنی را کَند و امنای دو دولت قاجاری و عثمان‌لی هم با تدابیر درست و با پیمان‌هایی مستحکم دست برادری به هم دادند. به گونه‌ای که هم اکنون – در سال چهلم حاکمیت ناصرالدین شاه- پیروان پنج مذهب جعفری و شافعی و مالکی و حنبلی، به عنوان برادران از صلب اسلام در کمال دوستی و الفت و مودت با هم درآمیخته و همزیستی می‌کنند و مانند پنج انگشتان یک دست مشت کرده، متحد در مقابل دشمنان هستند.

تلاش‌های صادقانه و صمیمانه‌ی ناصرالدین شاه برای منسوخ ساختن تعصب و کینه جویی و جعلیات شیعی، پاسخی مثبت از عثمان‌لی دریافت کرد. چنانچه بنا به المآثر و الآثار، در قدردانی از این تدابیر، عثمانلی‌ها اجازه‌ی تظاهر به و اجرای علنی شعائر و باورهای مذهبِ جعفری و فقهِ اثنی عشری در قلمروی خود (نجف، کاظمین، سامرا، حله، مکه،  مدینه)، کاربرد اشهد ان علیا ولی الله و حیّ علی خیرالعمل در اذان، گذاردن نماز با مهر و دست باز، تشکیل مراسم عزاداری عاشورا و روضه‌ی شهدا در استانبول و نیز تاسیس مدرسه‌ای بنام دبستان ایرانیان برای تربیت کودکان شیعی در استانبول را دادند.

٦- نزدیکی و دوستی با عثمانلی- اولین سفر خارجی به قلمروی عثمانلی

دولت قاجاری، ضد عثمان‌لی-ضد جهان تورکیک نبود. بر خلاف صفویان، سلاطین قاجار فارغ از بیماری عثمان‌لی‌ستیزی بودند و بر علیه اقوام و دولت‌های تورک همسایه آلت دست و ماشه و بازیچه‌ی دشمنان تورک و مسلمین نگردیدند و مرتکب برادرکشی نشدند. در این میان دوره‌ی ناصری نقطه‌ی عطفی در نزدیکی دولت قاجاری با امپراتوری عثمان‌لی بشمار می‌رود. یکی از عواقب این نزدیکی، تاثیرپذیری شدید دولت قاجاری از دولت و جامعه‌ی عثمان‌لی در تمام عرصه‌ها و بویژه عصری شدن و مودرنیته بود. چنانچه در دوره‌ی ناصری اکثر اصلاحات و نوآوری‌ها و نهادسازی‌های سیاسی و اداری و نظامی و فرهنگی ... ناصرالدین شاه و دولت‌مردان قاجاری (امیر کبیر،...) ملهم و تقلیدی از اصلاحات و تنظیمات عثمان‌لی و ... بود. تدابیر ناصرالدین شاه در مبارزه با جعلیات شیعیان، ممنوع ساختن سب و لعن خلفای راشدین، منسوخ کردن جشن عمرکشان و .... هم، علاوه بر دموکراتیزاسیون جامعه و دولت و بسط سکولاریسم، به سیاست راهبردی ناصرالدین شاه برای نزدیکی به دولت عثمان‌لی خدمت می‌کردند.

علاوه بر موارد فوق، ناصرالدین شاه گام‌های مشخصی برای نزدیکی هرچه بیشتر با امپراتوری عثمان‌لی برداشت. از جمله با سنت‌شکنی و خرق عادت، اولین سفر خارجی خود را به قلمروی عثمان‌لی انجام داد. بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، پیش از آن در میان سلاطین حاکم بر ایران هرگز مرسوم نبود که در زمان صلح و به طور رسمی به قلمروی پادشاهان دیگر وارد شوند. زیرا گمان می‌شد که این رفتار خطرات بسیاری دارد (احتمالا قتل پادشاه مهمان توسط پادشاه میزبان و یا عصیان و بر تخت نشستن شخصی دیگر در قلمروی پادشاه به سفر رفته ...). اما ناصرالدین شاه این عادت و سنت دیرین را شکست و در زمان صلح به طور رسمی و برای اولین بار در تاریخ سلاطین حاکم بر ایران، به عراق عرب در قلمروی امپراتوری عثمان‌لی سفر کرد. این سفر در ظاهر برای زیارت مکان‌های مقدس انجام گرفت. اما هدف اصلی ناصرالدین شاه از آن سنت شکنی و باز کردن باب مراوده با سلطان عثمان‌لی بود. ناصرالدین شاه سیاست نزدیکی و دوستی و گشودن باب مراوده با دیگر پادشاهان از طریق انجام سفرهای رسمی را بعدها با انجام چند سفر به اوروپا ادامه داد....

٧- نزدیکی و دوستی با عثمانلی- تاسیس نماینده‌گی‌های متقابل متعدد

ناصرالدین شاه سیاست پدر خود محمدشاه غازی قاجار مبنی بر ایجاد روابط حسنه با دولت‌های اوروپایی را ادامه داد. سال‌های حاکمیت ناصرالدین شاه سال‌های تنش‌زدائی و صلح و صلاح و اجتناب از حادثه‌آفرینی و ایجاد تشنج و جنگ‌افروزی و دخالت در امور داخلی همسایه‌گان بود. تاسیس نماینده‌گی‌های سیاسی متقابل بویژه با امپراتوری عثمانلی، یکی از مهم‌ترین ابزارهای ناصرالدین شاه برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه با دولت‌های گوناگون بود. در دوره ی ناصرالدین شاه روابط کونسولی دو دولت تورک قاجار و عثمان‌لی به اوج خود رسید. بنا به کتاب المآثر و الآثار (ص ٤٩، ص ٥١)، در این دوره دولتین قاجاری و عثمان‌لی دارای نماینده‌گی‌های سیاسی زیر در خاک یکدیگر شدند:

نماینده‌گی‌های سیاسی امپراتوری عثمانلی در دولت قاجاری: در تهران، تبریز، اورمیه، همدان، ساوج‌بلاغ، سنندج، کرمانشاهان، شیراز، بوشهر
نماینده‌گی‌های سیاسی دولت قاجار در تورکیه‌ی عثمان‌لی: در استانبول، وان، حکاری، ترابزون، ارزروم، بایزید، ازمیر، دیاربکر، آنطاکیه، اسکندریه
نماینده‌گی‌های سیاسی دولت قاجار در عربستان-آفریقای عثمان‌لی: در شام، مصر، بیروت، جده، طنطنه، حلب، بغداد، بصره، نجف، خانقین، سلیمانیه، کرکوک، کاظمین، مندلیج، مسیب، عماره، سموات، بیت المقدس، بعقوبه، حله، قزل رباط

٨-بنای «قصر ابیض» به تقلید از بیاض کؤشک عثمانلی و نامگذاری «تالار عبدالحمید» توسط ناصرالدین شاه

از دیگر اقدامات ناصرالدین شاه نشان‌گر نزدیکی دولت قاجاری و امپراتوری عثمان‌لی، بنای «کؤشک و یا قصر ابیض» به تقلید از «بیاض کؤشک» استانبول و نام‌گذاری تالار آن به نام «تالار عبدالحمید» سلطان عثمانلی از طرف ناصرالدین شاه قاجار است.

در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، سلطان عبدالحمید عثمانلی تعدادی اثاثیه‌ی عالی و گران‌بها (چند دست مبل استیل لوئی شانزدهم، پرده‌های مخملی، دو قطعه آینه با قاب، پایه‌ها و مجسمه‌های برنزی و مطلا، چند قطعه قالی بافت تورکیه، ...) به وی اهدا کرد. ناصرالدین شاه برای جای دادن هدایای سلطان عبدالحمید عثمانلی، در سمت جنوب غربی محوطه‌ی گلستان که سابقا محل برج آغا محمد خان (کلاه فرنگی) بود، کاخ جدیدی بنا کرد. نقشه‌ی این کاخ را خود ناصرالدین شاه کشیده و ابعاد تالار بزرگ آن‌ را مطابق عرض و طول بزرگترین قالی سلطان عثمانلی قرار داده بود. پس از پایان کار بنای کاخ جدید، ناصرالدین شاه آن را به تقلید از «بیاض کؤشک» (Beyaz Köşk) در استانبول، «قصر ابیض» نامید. به دستور ناصرالدین شاه قالی‌های بزرگ اهدایی سلطان عبدالحمید عثمان‌لی و تعدادی از تابلوهای پادشاهان و ملکه‌های کشورهای مختلف اوروپا را که به وی هدیه و یا در سفرهای فرنگستان به یادگار داده شده بودند در تالار قصر ابیض نصب و آن تالار «تالار عبدالحمید» نامیده شد. قصر ابیض از همان آغاز محل اشتغال صدر اعظم و مقر حکومت رئیس الوزراء، و تالار سلطان عبدالحمید، محل تشکیل جلسات هیئت وزراء شد.

بیاض کؤشک استانبول توسط امیرگؤنه‌اوغلو تهماسب‌قولو (Emirgüneoğlu Tahmasb)[10]، از تیره‌ی آغجا‌قویونلوی قاجار، فرمانده‌ی قیزیلباش قلعه‌ی ایروان ساخته شده است. پدر او امیر گؤنه ملقب به ساری آسلان، بیگ‌له‌ربیگی ایروان در دوره‌ی شاه عباس اول بود. امیرگؤنه‌اوغلو پس از فتح ایروان توسط سلطان مراد چهارم عثمانلی به استانبول آورده شد، نام خود را به یوسوف پاشا تغییر داد و به مقامات عالی از جمله بیگ‌له‌ربیگی، والی‌گری و وزارت رسید. نام «امیرگان قوْرۇسۇ» (Emirgan Korusu) در سمت ساری‌یئر استانبول، محرف اسم امیرگؤنه است.

٩-از بین بردن جنگ‌های مذهبی حیدری-نعمتی

تعصب و عقب‌مانده‌گی مفرط جوامع شیعی فارس نه تنها به صورت دشمنی با گروه‌های غیر شیعی مسلمان (سنی‌ها، قیزیلباش‌ها و یا علویان تورک و ...) و غیر مسلمانان (زرتشتی، موسوی، مسیحیان، ...)، بلکه به صورت جنگ‌های فرقه‌ای بر علیه دیگر گروه‌های شیعی هم ظاهر می‌شد. یکی از درازعمرترین این جنگ‌های فرقه‌ای، جنگ حیدری-نعمتی است که نخست بین طرفداران دو شخصیت مذهبی فارس به نام‌های شاه نعمت الله ولی و سلطان قطب‌الدین حیدر تونی آغاز گشت و  سپس بویژه با تحریک شاه عباس اول پادشاه ضد تورک صفوی در تمام ایران و در این میان تورکان شیعه نیز گسترده شد.

بنا به محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، مخاصمه و دشمنی مریدان این دو شخصیت با یک‌دیگر، کم کم از دائره‌ی پیروان طریقت‌های ایشان به دیگر طبقات مردم ایران حتی کسانی که هیچ ارتباطی با طریقت‌ها نداشتند کشیده شد و تمام شهرها و قصبات در ایران به محلات حیدری و محلات نعمتی تقسیم گشت. این محلات همه ساله در مناسبت‌های گوناگون مخصوصا در روز عاشورا به زد و خورد و کشت و کشتار هم‌دیگر می‌پرداختند. برخی از سلاطین صفوی مانند شاه عباس اول هم با انگیزه‌های سیاسی و سوء نیت، آتش دشمنی و کینه‌جویی بین این دو گروه را دامن می‌زدند. اما ناصرالدین شاه قاجار با تدابیر حکیمانه‌ی خود، این وحشی‌گری و خون‌ریزی را از ایران ریشه‌کن کرد. چنانچه در سال چهلم حاکمیت او، محلات قدیمی نعمتی و حیدری از شهرها برچيده شده بود و دیگر قطره‌ای خون بدین نام ریخته نمی‌شد.

١٠-مبارزه با خرافات دینی-مذهبی، تاثیر ستاره‌گان و اجرام آسمانی بر حوادث زمینی و رفتارهای انسانی

دوره ی ناصری دوره‌ی ورود علوم و تکنولوژی جدید به ایران مانند کوسموگرافی و نجوم مودرن بر اساس متودولوژی علمی، رواج اعتقاد به حرکت کره‌ی زمین و ... است. ناصرالدین شاه خود، شخصی سکولار و معتقد به علوم جدید بود و به خرافاتی چون تاثیر ستاره‌گان و کواکب و اجرام آسمانی بر رفتارها و سرنوشت انسانی و تنجیم و احکام نجوم و تفاّل و تطیّر و طالع‌بینی و سعد و نحس ساعت و ... باور نداشت. در عمل نیز قبل از هیچ کار و سفری به هیچ‌کدام از آن‌ها متوسل نمی‌شد. بنا به مولف المآثر و الآثار، ناصرالدین شاه مبارزه با اینگونه خرافات را شخصا با اعمال خود، انجام همه‌ی کارها از مسائل کلان حکمرانی و معضلات بزرگ گرفته تا سفرهای گوناگون و امور جزئی بدون مراجعه به تعیین وقت و ساعت و روز و نحس و سعد و ... آغاز کرد. در این راستا ناصرالدین شاه با صدور یک یارلیق –فرمان، نگارش و جای دادن به این خرافات در تقویم‌ها را ممنوع ساخت تا مردم از دروغ بودن تاثیر اجرام آسمانی بر رفتارها و سرنوشتشان آگاه و مصون گردند.

١١-اعطای حقوق شهروندی و رفتار عادلانه با اتباع ایرانی غیر مسلمان

یکی از رفورم‌های مذهبی ناصرالدین شاه و مصادیق مجادله‌ی وی با فاناتیزم و قشری‌گری و خرافات شیعی، اعطای حقوق شهروندی به اتباع غیر مسلمان خود، زرتشتی‌ها و مسیحیان و موسویان بود. بنا به مولف المآثر و الآثار، گروه‌های غیر مسلمان در ایران عموما در معرض بی عدالتی حاکمان بودند. اما در دوره‌ی حاکمیت ناصرالدین شاه، آن‌ها مشمول شفقت‌های وی و مانند کشورهای اوروپایی هم‌سنگ دیگر اتباع ایران شده و عدالت در باره‌ی ایشان رعایت گشت. از جمله زرتشتیان و موسویها از پرداخت مالیات‌های گزاف و اجحاف‌آمیز معاف شدند، رفاه و امنیت ارامنه و یهودیان از جمله حق تاسیس مدارس خاص خودشان تامین گشت....

١٢-سرکوب جنبش‌های بابی و تشکیلات فراماسونی توسط ناصرالدین شاه

محمد حسن خان مقدم مراغه‌ای در کتاب خود المآثر و الآثار، نمونه‌های بسیاری از شورش‌ها و عصیان‌ها و آشوب‌های بابی در دوره‌ی ناصری - که توسط دول اوروپایی مخصوصا بریتانیا تشویق و تحریک می‌شدند- و سرکوب آن‌ها را ذکر کرده است. وی همچنین می‌گوید ناصرالدین شاه فعالیت و تبلیغات فراماسونری در ایران را اکیدا ممنوع کرد و بنیان آن را نابود ساخت. زیرا دستگاه فراماسونری مشغول به شرارت و مفسده‌جویی و فریفتن مردم و ترویج خیالات سست بود. مقابله‌ی ناصرالدین شاه با جریانات بابی و فراماسونری را هم می‌توان، بخشی از مبارزه‌ی وی با فاناتیزم مذهبی و مذهب‌سازی‌ها و جنگ‌افروزی‌های فرقه‌ای استعماری شمرد.

١٣-قتل ناصرالدین شاه، به عنوان یک نواندیش دینی و رفورمیست مذهبی

علی رغم رفورم‌های مذهبی و آزاداندیشی ناصرالدین شاه در عرصه ی دینی و اعطای حقوق شهروندی به گروه‌های دینی غیر مسلمان زرتشتی و مسیحی و موسوی توسط او و ...، حاکمیت ناصرالدین شاه همواره در معرض تهدید دولت‌های اوروپایی و در راسشان بریتانیا و عوامل وی – آنگلوفیل‌ها، ماسون‌ها، محافل ارمنی، پارسی‌ها، بابی‌ها-ازلی‌ها، روحانیون شیعی، و آشوب‌طلبان تورک از جمله سید جمال الدین و مکتب اختری و  .... بود. دشمنی بسیاری از این گروه‌ها با حاکمیت ناصرالدین شاه بسیار عمیق بود و ریشه در تورک‌ستیزی و تلاششان برای پایان دادن به سلسله‌ی قاجاری و حاکمیت تورک بر ایران داشت. نهایتا نیز ناصرالدین شاه بدست بابیان به قتل رسید. (گروه‌های مذکور بعدها با تشکیل اتئلافی به نام جنبش مشروطیت موفق به پایان دادن به سلسله‌ی قاجاری و حاکمیت تورک بر ایران شدند). جالب توجه است که دیگر سلاطین تورک آزاداندیش و نواندیش مذهبی، شاه اسماعیل دوم و نادرشاه افشار هم به قتل رسیده‌اند...

نقل قول‌ها از کتاب المآثر و الآثار

منعِ اکید و نهیِ شدید از سبِّ خلفاءِ راشدین و موسّسینِ شریعت و دین. باب هشتم، صفحات ١٣٠-١٣١

همانا از عهدِ سلاطینِ صفویّه انارالله براهینهم جهّالِ ایران حسب العاده در نگارش و زبان چون به خلیفه‌هایِ سه‌گانه می‌رسیدند راهِ بی ادبی می‌سپردند و نامِ بزرگان به زشتی می‌بردند و در مواقع وفیاتِ ایشان جشن‌هایِ عظیم می‌ساختند و در جمیعِ نقاطِ مسکونه‌یِ این مملکت، از امصارِ جامعه الی کلات‌هایِ محقّر هیچ عیدی در اهمّیت به عُمَرکُشان نمی‌رسید. و این معنی منشاءِ خصومتی فاش و معاداتی فاحش با اهلِ سنّت و جماعت گردیده، جامعه‌یِ اسلامیّه را یک باره بر هم زده بود. هر ساله در موسمِ حج و اوقاتِ زیارت بقاعِ بقیع و حایرِ شریف و ارضی غریّ زاده الله کرامته بر حاضرینِ حجاز و یثرب و عراق از مردمِ ایران هر گونه توهین وارد می‌آمد و هکذا تجّارِ مملکتِ عجم و مسافرانِ آن پیوسته عرضه‌یِ مهالک و مخاطرات بودند.

علاوه آن که این اعمالِ شنیعه‌یِ عوام خود به حکمِ حضرتِ جعفر بن محمّد علیه الصّلوة و السّلام مخالفِ شریعه‌یِ مقدسّه‌یِ سیّدِ انام است. چه صادقِ آلِ محمّد سلام الله علیه اصحاب و شیعه‌یِ خود را توصیه می‌فرمود که با اهلِ سنّت و جماعت خوش درآمیزید. از ایشان مرضی را عیادت کنید و جنایز را تشیع نمائید. تا بگویند رحم الله جعفر بن محمّد پیروانِ خود را نیکو پرورده است. سیّد المحدّثین نعمة الله الجزائری می‌نویسد که در عهدِ شاه تهماسب اوّل چون محقّقِ ثانی در قزوین بر می‌نشست، جوانان در رکابش همی شرطِ تبرّی می‌گذاردند و بر خلفاء ناسزا می‌گفتند و می‌رفتند. علماءِ شیعه از ساکنینِ حرمینِ شریفین و عتباتِ عالیات بر محقّق اعتراض آوردند و مکتوب‌ها کردند که این کار بسی ناهنجار و فی الحقیقه تهلکه‌یِ شیعیان این دیار است.

باری پادشاهِ اسلام‌پناه ایران این افاعیلِ جاهلانه را از قلمرویِ خویش برانداخت و بر بنده‌یِ نگارنده قدغنِ سخت فرمود تا در کتب و سایرِ مطبوعات نیک به هوش باشم اگر از کتّاب لعنی و سبّی نسبت به صحابه‌یِ کبار مشهور افتد مواخذه‌یِ شدید کنم و کتاب‌ها محجّر سازم. اکنون از سال‌ها است که شعارِ عمرکشان از جمیعِ ایران بر افتاده و قصّه‌یِ مجعوله‌یِ بابا شجاع منسوخ گردیده و مطبوعات از سخنانِ ناسزا و اور کلماتِ زشتِ ناشایست پاک شده است.

منعِ مذاکره‌یِ مجعولِ عروسیِ قاسم بن الحسن ع. باب هشتم؛ ص ١٢٤

این قصّه‌یِ دراز هیچ اصل ندارد و از مورّخین و محقّقینِ محدّثین احدی آن را نقل ننموده، حتی غوّاصِ بحارِ اخبار علّامه‌یِ مجلسیِ ثانی علیه الرّحمه که متاخّرین متتبّعی در آثار چون او ندارند این شهرتِ کاذبه را راساً بلا اصل دانسته است. در این سنوات ازهدالمعاصرین حاج شیخ جعفر مجتهد شوشتری قدّس الله سرّه خوابی دیده بود کاشف از کذب این داستان. پس شرحی در این باب به حضورِ شاهنشاهِ اسلامیان‌پناه معروض داشت و از آن وقت بر جماعتِ ذاکرین و رثات در خواندنِ این حکایتِ مجعول و راندنِ این روایتِآ موضوع، قدغنِ اکید رفت و نهیِ شدید گردید. بلی، نگارنده را در طیِّ تتبّعات اکتشافی شگفت روی داده و منشاءِ این شهرت را به دست آورده، به شرحی که در ترجمه‌یِ حضرتِ سکینه‌یِ بنت الحسین صلوات الله علیه از کتابِ خیراتِ حسان برنگاشته است و آن تحقیق به یادگار گذاشته.

رفعِ تقیّه از پیروانِ طریقه‌یِ جعفریه؛ باب هشتم، صفحه ١٠٧

اختلافی را که شیعه با اهلِ سنّت در مساله‌یِ امامت دارند جُهّالِ فریقین من القدیم دست‌آویزِ شرارت و فساد و سرمایه‌یِ عداوت و عناد ساخته، شقِّ عصایِ امّت کرده‌اند و حقّ تعالی دانا است که این تفریقِ جماعت و القاءِ خصومت تا چه حد از قوّت و شوکتِ اسلام بکاسته و اِعلاءِ کلمه‌یِ حقّ و حرکتِ لواءِ حنیفیه‌یِ بیضاء را راه بربسته است. پادشاهِ اسلام‌پناه سَوْرتِ این اشجار به شکست و ریشه‌یِ این نقار برکند. اُمناءِ دولتینِ علّیتینِ اسلام تدابیرِ صائب به کار بردند و دستِ اخوّت داده مواثیقِ مستحکم سپردند. جزاهم الله عن الاسلام و اهله خیراً. اینک مذاهبِ جعفری و حنفی و شافعی و مالکی و حنبلی، که به مثابه‌یِ اخوه‌یِ خمسند از صلبِ مبارکِ اسلام، با یکدیگر در کمالِ الفت و التیام درمی‌آمیزند و ارتباط و اختلاط می‌ورزند:

ما پنج برادری که از یک پشتیم
در پنجه‌یِ روزگار، پنج انگشتیم
چون فرد شویم، در نظرها عَلَمیم
چون جمع شویم بر دهن‌ها مشتیم

حجّتِ ساطع و برهانِ قاطع این دعوی، بانگِ بلندِ اشهد ان علیّاً ولی الله است بر فرازِ مآذن در حایرِ مطهّر و نجفِ اشرف و مشهدِ کاظمین و خطّه‌یِ سامرّاء و حلّه‌یِ فیحاء و امثالها و هکذا صلایِ حیّ علی خیرالعمل و اقامه‌یِ صلوة با مُهرِ نهاده و دستِ گشاده در حرمینِ مکّه و مدینه و ادآءِ شعایر و قضاءِ مناسک موافقِ مذهبِ جعفری و فقهِ اثنی عشری و تشکیلِ مجالسِ عزاء در موسمِ عشرِ عاشوراء و خواندنِ روضه‌یِ شهداء که از شعارِ تشیّع می‌باشد به دارالسّعاده‌یِ قسطنطنیّه و اشباهها و هکذا ایجادِ معلمخانه در کورسی‌یِ ممالکِ عثامنه خلّدالله سلطانهم که موسوم به نامِ دبستانِ ایرانیان است و خاصّه‌یِ تربیتِ اطفال و شبّانِ شیعیان

نسخِ آیینِ حیدری و نعمتی. باب هشتم، صفحه ١٢٥

از دورانِ گورکانیان ما بینِ مریدانِ شاه نعمة الله کهبنانی و مریدانِ پیرِ کبیر سیّد حیدر تونی کار به مخاصمه می‌گذشت و این مرض از مریدانِ مصطلح و پیروانِ طریقتِ ایشان متدرّجاً به جمیعِ طبقاتِ رعایای ایران حتّی مردمِ عامّه‌یِ بازاری که با هیچ طریقت سر و کاری ندارند نیز سرایت کرده، در نفوس متمکّن و در قلوب مرکوز گردیده بود و هر ساله در اوقاتِ اجتماع و ازدحام علی الخصوص روزِ عاشوراء، در کافّه‌یِ شهرها و قصباتِ تمامِ ممالکِ محروسه میانِ اهالی‌یِ محلّاتِ حیدری و مردمِ محلّاتِ نعمتی جنگ‌هایِ بزرگ می‌افتاد و از طرفین کشتارهایِ سخت به ظهور می‌رسید.

همانا سلاطینِ صفویه بر اقتضایِ پولیتیک این آتش را دامن‌ها زدند و عمومِ مردمِ ایران را از این رهگذر بر دو قسمت متضاد ساخته، با یک‌‌دیگر خون‌خواه و کینه‌جوی کردند. یکی از سیّاحانِ فرنگ که در عهدِ سلطنتِ سلاله‌یِ مذکور به اصفهان آمده است از دشمنی‌ها و مقابله و مجادله‌یِ حیدری و نعمتی شرحی شگفت نوشته و بنده‌یِ نگارنده، ترجمه‌یِ آن را در لغتِ اصفهان از مرآت البلدان مندرج ساخته است.

باری این شاهنشاهِ گیتی‌پناه در ضمنِ این چهل سالِ شمسیِ سلطنتِ جاودانه به تدریج تدبیرهایِ حکیمانه برانگیخت تا این وضعِ وحشی‌گری و خون‌ریزی را از میانِ مردمِ طبقاتِ مردمِ ایران برانداخت. اینک از سال‌ها است که تمامِ محلّاتِ قدیمِ حیدری و محلّاتِ نعمتی با یک‌دیگر برادرانه درمی‌آمیزد و در عاشوراها و سایرِ ایّام اجتماع و ازدحام به قدرِ محجمه‌ای خون نمی‌ریزد.»

رواجِ قول به کذبِ مقالاتِ اصحابِ احکام و ظهورِ فسادِ اعتقاد بر تاثیراتِ اجرام. باب هشتم، صفحه ٩٣

رواجِ فنِّ کوسموگرافی که عبارت است از علمِ شریفِ هیاتِ عالم و معرفتِ نجوم بر عقیده‌یِ جدیده که خداوندانِ عقول و بصایر را پس از طیِّ مراتبِ برهان و حصولِ حقیقتِ اذعان بر آن از معنی العظمة لله فی الجمله آگاه می‌سازد
ظهورِ اعتقاد به حرکتِ سیّاره‌یِ ارض
رواجِ قول به کذبِ مقالاتِ اصحابِ احکام و ظهورِ فسادِ اعتقاد بر تاثیراتِ اجرام
مبداءِ این اثرِ عمده‌یِ روحانی خودِ سیره‌یِ خاصّه‌یِ اعلی‌حضرتِ اقدسِ صاحب‌قرانی است. چه این پادشاهِ جم‌جاه ایدّه الله از بدایتِ استواء بر عرشِ سلطنتِ ایران تا این زمان، در هیچ کاری از مهمّاتِ فرمان‌روائی و معظّماتِ گیتی‌خدایی زمامِ اختیار جز به دستِ قائدِ توکّل بر آفریدگارِ جزو و کل نسپرده و بدون تعیینِ وقت و ساعت و روز و ملاحظه‌یِ انحراف از سمتِ سکّیز یولدوز به کارهایِ بسیاری اقدام نموده و سفرهایِ با اهمّیت فرموده است و مآلِ عزیمت‌ها و نهضت‌هایِ وی همه خیر و نجاح بوده و از آثارِ مترقّبه و نتایجِ منظوره به مافوقِ خیال نایل گردیده است. بالخصوص در سالِ یک هزار و دویست و هفتاد و هفتِ هجری یارلیقِ بلیغ بر عهده‌یِ جمیع حکّامِ ممالکِ محروسه صادر گردید تا اربابِ تقاویم را از نگارشِ خرافاتِ قدیم قدغن کنند و حواسِّ عمومِ مردم را از تطرّقِ تفرّق ایمن سازند

افتتاحِ بابِ مراوده‌یِ ذاتِ همایونِ سلطنتِ عظمی شخصاً با سایرِ دولِ دنیا - ص ٩٧

از عاداتِ دیرین و رسومِ کهن در مملکتِ ایران یکی آن بود که پادشاه با سِمَتِ سلطنت و عنوانِ رسمیّت هیچ‌گاه به قلمرویِ پادشاهِ دیگر ورود نمی‌فرمود الّا عتوةً و قهراً امّا صلحاً و سلماً. این معنی حجزی عظيم داشت و در اقدام بر این قدوم بسی خیالات می‌رفت و بسا احتمالات می‌آمد. و این پادشاهِ حقایق‌آگاه خُلفِ این عادت کرد و خرقِ این طبیعت فرمود و با صورتِ صلح از خاکِ خویش پایِ مبارک بیرون نهاد. نخست برای تلثیمِ عتبات و تشرّفِ قبابِ مشاهدِ مقدّسه‌یِ ائمّه‌یِ عراقِ عرب صلوات الله علیهم اجمعین به قلمرویِ سلاطینِ عثامنه داخل گشت. هم به فیض و فوزِ زیارت واصل شد و هم به کرامتِ خرقِ این عادت نایل گردید. آنگاه کرّةً بعد اولی به قسمتِ اوروپا مسافرت نمود و با امپراتورانِ اعظم و پادشاهانِ محتشمِ آن ممالکت ملاقات فرمود و از احترام و تکریم و تبجیل و تعظیمِ ملل آن دید که در خیالی نگنجد. لا عَیْنٌ رَأَتْ ولا اُذُنٌ سَمِعَتْ. چنانچه در تمامِ رویِ زمین مشهور است و در جمیعِ تواریخ و غیرها مسطور. 

تعمیمِ معدلت نسبت به مللِ مخالفه،  ص١٢١

در قلمرویِ این پادشاه چند گروه ذمّی و معاهد است و غالباً در ایران سلوکِ ملوک با ایشان بر بی اعتدالیِ مالی و حالی بوده و این زمان همه‌گان مشمولِ شفقت‌هایِ شاهنشاهانه می‌باشند. یگانه و بیگانه مثلِ بحبوحه‌یِ فرنگ در میزانِ معدلت هم‌سنگست.

به تاریخِ یک هزار و دویست و نود و نه زرتشتیانِ یزد و کرمان را از اضافه‌یِ جمعی گزاف که به اجحاف بر ایشان بسته شده بود معفوّ و معاف داشت و سپاسِ این موهبتِ دائم را اهلِ نحله‌یِ ایشان از هندوستان تشکّرنامه‌ها عرضه داشتند و در روزگار جشنی به یادگار گذاشتند

و در سالِ هفتمِ جلوسِ ابد مانوس خلیفه‌یِ تاتاووس رئیسِ ارامنه‌یِ جولفا به دربارِ معدلت‌مدار رسید، حکمِ جهان‌مطاع در حقِّ عمومِ ارمنی‌هایِ ایران بر رفاه و امان صادر گردید و اینک ملّتِ ارامنه را در دارالخلافه‌یِ تهران و دارالسّطنه‌یِ اصفهان و غیرهما مدارسی است مشحون از اساتذه و تلامذه که در این دولتِ جاوید آیت با نهایتِ اهمّیت ساخته و به تعلیم و تعلّمِ فنونِ خاصّه‌ی کیش خویش و غیرها پرداخته‌اند و این اساس‌ها بر آسایش و آرامشِ این ملّت شاهدِ واحد كالألف است

و در سالِ یک هزار و دویست و نود و دو از هجرتِ نبویّه علی صاحبها ألف ألف ثناء و تحیّة آگوستینِ محترم ارشوکِ هراکله را حضرتِ پاپ خلیفه‌یِ کلمة الله عیسی بن مریم علی نبیّنا و علی اله و علیه صلی الله و سلّم از شهرِ روم کورسیِ ممالکِ ایتالیا با نامه و هدایا به دربارِ این شهریار فرستاد و در حقِّ کافّه‌یِ ملّتِ کاتولیکِ سکنه‌یِ خاکِ ایران خواهشِ بذلِ توجّهات و شمولِ عنایاتِ بی نهایات نمود و چون فرستاده‌یِ مذکور نعمتِ رفاه و امان و موهبتِ عدل و احسان در باره‌یِ کاتولیکیّه و سایرِ مللِ مختلفه‌یِ ایران برایکان دید و به سمعِ جنابِ پاپ رسانید کرّةً بعداولی با تشکّرنامه‌ای اعلی به رسالت آمده هدایای گرانمایه آورد. و صورتِ آن مکاتیبِ متبادله را نگارنده در بعضی از کتبِ تاریخیّه و جوغرافی ضبط نموده و خودِ این معنی افتتاحِ مرابطه‌یِ رسمیّه‌یِ دولتِ علّیه است با خلافتِ عیسویّه.

طیّ بساط فرامیسین (فراموشخانه). ص ١١٨

این دستگاه سخت اسباب افتتان مردم ایران گردیده و مظنه ی شرور و مفاسد و رواج خیالات کاسد شده بود. لاجرم پس از بنیان و هدم اساس آن قدغن شدید شد و نهی جاوید گردید که سپس احدی به این اسم دهان باز نکند و زبان دراز ننماید.



[1] نوشته هایی در مورد ناصرالدین شاه:
از اشعار فلسفی ناصرالدین شاه: کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_30.html
سلیمان نظیف: ناصرالدّین شاه‌ین شو گوزه‌ل بیت‌له‌ری
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post.html
شاهِ مغفورِ ايران ناصرالدين شاه حضرت‌له‌ری
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/10/blog-post_21.html
گذرنامه‌های قاجاری به زبان تورکی در دوره‌ی ناصرالدين شاه – تذکره‌ی مرور سيد جمال الدين (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html
تدريس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدين شاه قاجار، نخستين دانشگاه در تاريخ مودرن ايران
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html
مدحیه‌ی تورکی قُمْری دربندی در ستایش ناصرالدین شاه قاجار
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post.html
دولت قاجار و سرکوب جنبش بابی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_84.html
[2] «مقدم» نام بعدی طائفه‌ی تورک-موغول «اوتوزایکی» است که به سبب مانگلای –پیشاهنگ بودن این طائفه در اوردوی تورک به هنگام جنگ، بعدها جایگزین نام اصلی تورکی اوتوزایکی شده است.
[3] لینک دانلود پدف نسخه‌ی داش‌باسمای کتاب المآثر و الآثار
https://ketabpedia.com/تحميل/الماثر-و-الاثار/
لینک نمایش و دانلود تک تک صفحات کتاب المآثر و الآثار
http://dl.nlai.ir/UI/Forms/BasicViewerContinues1.aspx?id=7edb5679-4fb6-4689-8656-7146dbf773aa
[4] شاه اسماعیل دوم، پادشاه سنی صفویان و نواندیش دینی تورک
[5] متن تورکی وثیقه‌ی اتحاد اسلام نادری- نجف
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_27.html
[6] در تفاوت قرائت محمدشاه غازی قاجار-حاجی میرزا آقاسی ایروانی و قرائت شاه اسماعیل اول از مذهب علوی
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post_19.html
[7] مظفرالدین شاه: گل و لای نعل اسب‌های اوردوی قهرمان عوثمان‌لی، مدال شرف بر سینه‌ی من است
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post.html
[8]تحریف‌های واقعه عاشورا
تورک ملّتی و حادثه‌یِ کربلا-علی حیدر امیر
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_3.html
[9] نادرشاه موسس و مبدع مذهب جدید جعفری ویا نادری به عنوان مذهب پنجم اهل سنت است. ویژه‌گی‌های اصلی مذهب «جعفری نادری»، که غیر از مذهب «شیعه‌ی امامی» است عبارتند از: انکار و رد بحث امامت و ولایت تشیع و عدم اعتقاد به معصوم بودن امامان؛ لزوم تکریم و اعزاز خلفای راشدین؛ تسامح عقیدتی و تقبیح و اجتناب از تکفیر دیگر مذاهب و ادیان؛ غیر ضروری، زائد و زیانبار دانستن صنف روحانیون شیعی (کلا صنف خادمان دینی تمام مذاهب و ادیان)؛ ممنوعیت ذکر علی ولی الله در اذان و اقامه؛ ممنوعیت برگزاری جشن غدیر خم، مخالفت با عزاداری‌های شیعیان، ترک و مخالفت با متعه (صیغه)، قبول مسح در وضو و .... .

No comments:

Post a Comment