Friday, March 20, 2020

شب یلدا، چیلله گئجه‌سی

شب یلدا، چیلله گئجه‌سی

 ٢٢ آرالیق-دسامبر (اول دی) 

مئهران باهارلی 


«شب یلدا» و «چلّه» در فارسی و یا «چیلله گئجه‌سی» در تورکی، درازترین شب سال، آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان، پایان قوس و آغاز جدی است. یلدا کلمه‌ای سوریانی سامی و به معنی زاده شدن به فارسی و تولد، ولادت و میلاد به عربی، و معادل کلمه‌ی «نوئل» از ریشه‌ی «ناتالیس» رومی به معنی تولد است. الف آخر کلمات در زبان سوریانی، مانند الف و لام - «ال» عربی و «ها»ی عبری در ابتدای کلمات است و نقل تعریف یک کلمه را ایفا می‌کند. چنانچه «مسیحا» معادل «المسیح»، «صلیبا» (چلیپا) معادل «الصلیب» عربی، ... است. به گفته‌ی ابوریحان بیرونی یلدا را به فارسی «شب‌زادان» ترجمه کرده‌اند.

مراسم و جشن شب یلدا - چلّه و چیلله گئجه‌سی آن گونه که امروز در میان فارس‌ها و دیگر ملل ساکن در ایران مرسوم است (احتمالا به جز اسم چلّه[1]) ربطی به فارسیت و ایرانیت ندارد، بلکه دارای منشاء اولیه‌ی مصری، عبری - یهودی - موسوی، سامی – سوریانی - آرامی (از سوریه‌ی فعلی) و سپس روم (تورکیه و شبه جزیره‌ی بالکان فعلی) است. این مراسم با اسامی مختلف از روزگاران کهن در مناطق مختلف جهان و بسیار پیش از ظهور عیسی مسیح رایج بوده و آوازه‌ی جهانی داشته است.

رابطه‌ی مصری:

حدود چهار هزار سال پیش در مصر باستان، جشن تولد خورشید، مصادف با شب یلدا برگزار می‌شد. مصریان در این هنگام از سال به مدت دوازده روز، به نشانه‌ی دوازده ماه سال شمسی، به جشن و پای‌کوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی می‌داشتند.

رابطه‌ی عبری - یهودی – موسوی:

مقارن با شب یلدا، موسویان - کلیمیان جشن دیگری بنام «توبی شوات» (ט״ו בשבט) برگزار می‌کنند. جشن توبی شوات موسویان که نام دیگر آن «روش ها-شانا لا-ایلانوت» (ראש השנה לאילנות) به معنی سال نوی درختان است، بسیار به مراسم شب یلدا شبیه می‌باشد. اما یهودیان با به‌روزسازی این سنت کهن و در ابتکاری طبیعت‌دوستانه، به جای بریدن درخت کاج مانند مسیحیان در کریسمس، در این روز درخت می‌کارند.

رابطه‌ی رومی - مسیحی:

رومیان یلدا را «ناتالیس این‌ویکتوس» (Dies Natalis Solis Invicti) یعنی روز تولد شکست‌ناپذیر نامیده‌اند. کونستانتین امپراتور روم، مشهور به پدر کلیسا، در آغاز سده‌ی چهارم میلادی به این سبب که مسیحیان، عیسی را مظهر نور میدانند، شب یلدا را با روز تولد حضرت مسیح در ٢٥ دسامبر برابر کرد. پس از آن کلیسای روم نیز به طور رسمی بیست و پنج دسامبر را برای برگزاری جشن میلاد مسیح پذیرفت و این روز در جهان مسیحی به نام میلاد مسیح جشن گرفته شد (به جز یک فرقه از مسیحیان اورتودوکس که ششم ژانویه را به عنوان روز تولد مسیح تثبیت کرده‌اند). بسیاری از مسیحیان هم‌زمان با شب یلدا، جشن‌های مربوط به کریسمس را نیز دارند که تزئین یک درخت کاج بریده شده رکن اصلی آن است.

 سیستم چیلله – قیرخ‌جای تورکی:

شب یلدا در زبان تورکی «چیلله گئجه‌سی» نامیده می‌شود. اما در فرهنگ و رسومات تورک چیلله گئجه‌سی صرفا یک شب از سیستم و مراسم طولانی هشتادروزه‌ی چیلله - قیرخ‌جا است. «بؤیوک – اولو چیلله» و یا چله‌ی بزرگ، سردترین چهل روز سال از اول دی-٢٢ دسامبر آغاز می‌شود و بدنبال آن «کیچیک چیلله»  که آن هم چهل روز است می‌آید. بیست روز اول کیچیک چیلله، «بالا چیلله» و بیست روز دوم آن «بوز چیلله» نام دارد. بنا به اطلاعاتی که محقق اوزبیک فوزیه آرال حبیبی می‌دهد، در میان اوزبیک‌های افغانستان هم نام «چلله» معمول و در اندخوى باستانى، مراسم چیلله از سه قسمت «کتته چيله» (چلله‌ی کلان)، «اورته چلله» (چلله‌ی وسطى)، و «کيچيک چلله» (چلله‌ی خورد)» مرکب است[2].

عید ناردوغان موغولیک - تورکیک:

تورک‌ها از یاکوت‌ها در سیبری تا آلتای‌ها در آسیای میانه و تاتارها در روسیه‌ی مرکزی ... و نیز موغولان، طولانی‌ترین شب سال را با نام‌های گوناگونی چون «ناردوغان» (نار به موغولی به معنی آفتاب)، «گونه‌ش دوغان»، «قویاش توغا» و ... جشن می‌گرفتند[3]. قسمت «دوغان» در این ترکیب، از مصدر دوغماق (متولد شدن) و معادل و مترادف «یلدا» است. بستن پارچه‌های نذری به درخت «آردوش» - «آردیج» و یا «درخت حیات» که یکی از ارکان عید ناردوغان در میان تورک‌ها است و گذاردن هدایایی در زیر آن به منظور اجابت دعاهایشان توسط خدایی بنام اولگه‌ن (Ülgen)، شباهت بسیار به آویختن هدایا از درخت کریسمس و گذاردن هدایا بر زیر آن دارد. تورک‌ها و موغول‌های باستان این گونه پارچه‌های نذر و دیگر فدیه‌ها را که برای برآورده شدن آرزوهایشان به درختان بسته و یا بر طبل قام می‌آویختند، و هدایایی را که در زیر درخت آردیج می‌گذاشتند «یالما» (Yalma) می‌نامیدند.

برخی از باستان‌شناسان و سومرولوق‌ها، پدیده‌ی درخت کریسمس را دارای اصلیت تورکی که توسط هون‌ها به اوروپا منتقل شده و بعدها ماهیت مسیحی کسب کرده، دانسته‌اند[4].

انار، نار: یکی از خوردنی‌های سمبولیک چیلله گئجه‌سی تورک، «انار» و به تورکی «نار» است (به میوه‌ی سمبولیک دیگر هندوانه در رابطه‌ی چینی - تورکیک اشاره کرده‌ام). انار (به عبری: ریمون) یکی از خوردنی‌های سمبولیک در سال نوی یهودی «روش هاشاناه» است. در فرهنگ یهودی خوردن انار در روش هاشاناه، تعهدات مقدس یهودیان و هم‌چنین باروری و برکت و فراوانی را سمبولیزه می‌کند. هر چند ممکن است که مراسم چیلله‌ی تورک، انار را مستقیم و یا من غیر مستقیم از فرهنگ موسوی اخذ کرده باشد، اما رابطه‌ی دیگری هم بین چیلله گئجه‌سی و نار وجود دارد. نام تورکیک – موغولی چیلله گئجه‌سی، «نار دوغان» است. در این ترکیب «نار» به معنی خورشید است. در زبان تورکی «نار» هم‌چنین نام میوه‌ی انار است (ریشه‌ی کلمه‌ی انار تاکنون معین نشده است. فورم «نار» در تورکی ما ماخوذ از تلفظ اویغوری آن «نارا» است). اضافتا «نار» در زبان عربی به معنی آتش و سمبول نور است. احتمالا تشابه لفظی و امتزاج بین سه «نار موغولی» به معنی خورشید و «نار تورکی» به معنی انار و «نار عربی» به معنی آتش و نور، دلیل دیگری برای افزودن آن به میوه‌های سمبولیک چیلله گئجه‌سی شده است. به همه حال وجود میوه‌ی نار در چیلله گئجه‌سی تورک، نشان‌گر آن است که این روز همان «نار دوغان» تورکی است که بعدا به موازات فراموش شدن معنی و ریشه‌ی اصلی «نار» به معنی خورشید، این نام در روند «به‌نزه‌ر قوندارما» (جعل مشابه)[5] با نام میوه‌ی «نار» مرتبط شمرده شده و در نتیجه این میوه به خوراکی‌های چیلله گئجه‌سی اضافه گردیده است. 

رابطه‌ی چینی - تورکیک:

برخی از عناصر متاخر سنت التقاطی و آمیزه‌ای یلدا در ایران، مانند خوردن هندوانه در این شب منشاء تورکیک دارد و از جشن «هانسیک Hansik» و یا «هانشی Hanshi» که تورکان باستانی اویغور در تورکستان شرقی در روز دهم ماه سوم به منظور نمایش نترسی خود از سرما برگزار می‌کردند گرفته شده است. جشن هانسیک خود یک جشن با منشاء چینی و باقی‌مانده از دوره‌ی ژو در قرن هفت قبل از میلاد است. در طول هانسیک که در آغاز سوگواره‌ای برای یک اشرافی به نام جییه ژیتوئی (Jie Zhitui) که به امر پرنس چونگر به هم‌راه مادرش و با به آتش کشیدن جنگلی که در آن مخفی شده بودند به قتل رسید[6] و به مرور زمان به یک «فستیوال غذای سرد» تبدیل گشت، در احترام به خاطره‌ی او از برافروختن هر نوع آتش از جمله برای پختن غذا در اوجاق، حتی خوردن غذای گرم اجتناب می‌شود. این جشن در قرن هفت قبل از میلاد به مدت یک ماه، از قرن سوم میلادی به مدت سه روز و از قرن هفتم به بعد در یک روز برگزار می‌شود. جنش هانسیک با تغییراتی هنوز در چین (در چینی سنتی با نام 寒食節، در چینی بسیط بانام 寒食)، در کره‌ی جنوبی (با نام 한식) و در ویتنام (با نام Tết Hàn Thực) رایج است[7]. سنت هانسیک معادل «پاسخا»ی مسیحیان (ماخوذ از «پئساخ» عبری) و «خیدیر گونو»ی علویان (علی‌اللهی‌ها) تورک است. در این روز تمام آتش‌ها به مدت یک روز خاموش و خوراکی‌های سرد تهیه شده از یک روز قبل خورده می‌شوند[8]. هندوانه‌ای که از فصل تابستان نگاه داشته شده و در طب سنتی تورک «اه‌م سه‌م اوْنوُم»[9] یک غذای سرد و در میان تورکان به «چیلله قارپیزی» معروف است نیز – در معنای سمبولیک نترسی از سرما - قاچ می‌شود. مراسم خوردن هندوانه و تهیه‌ی «قاووُت»، هم‌چنین بخشی از سنت «خیدیر سوفراسی» در میان علوی‌های تورک است.

لینک بخش‌های نوشته:

مراسم و آئین‌های التقاطی و فراملی شب یلدا، چهارشنبه سوری، نوروز، هفت‌سین، و سیزده بدر

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_17.html

شب یلدا، چیلله گئجه‌سی، ٢٢ آرالیق-دسامبر (اول دی)

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_20.html

چهارشنبه سوری- اوْدگۆن سۇرۇ: آخرین چهارشنبه و یا سه‌شنبه شب قبل از ٢١ مارس- یئلین‌آی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_16.html

نوروز- ارگه‌نه قون، یئنی‌گون، یئنگیل، ٢١ یئلین‌آی-مارس (اول فروردین)

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_21.html

هفت‌سین-هفت‌شین- هفت‌چین و منشاء آن سینی سدر موسوی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_18.html

سیزده بدر، گزی گونو

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_7.html


[1] عده‌ای از آزربایجان‌گرایان مدعی ریشه‌ی تورکی برای کلمه‌ی «چیلله» در نام «چیلله گئجه‌سی» شده و آن را همان کلمه‌ی چيلله که در بعضی لهجه‌های تورکی به معنی زه و محل زه برای گذاشتن تير در موقع انداختن تير است دانسته‌اند که به لحاظ ریشه‌شناسی مخصوصا از جنبه‌ی سمانتیک و شواهد زبان‌شناسی تاریخی غیر قابل قبول است. در زبان موغولی مصدری با شکل مشابه «چیله» به معنی بیمار شدن، خسته و بیزار و ناتوان گشتن و ... وجود دارد که ظاهرا ماخوذ از مصدر تورکی «چه‌رله‌مه‌ک» چیرله‌مه‌ک چیلله‌مه‌ک چیله‌مه‌ک تورکی است. کلمه‌ی «چیلله» به معنی «سنگینی، درد، معجزه، بیماری» در لهجه‌های تورکمانی ما، هم‌چنین فورم «چیله»ی آن در تورکی تورکیه به معنی درد و عذاب و رنج، مشتق از این ریشه‌ی تورکی – موغولی هستند. 

KM çile- “rahatsızlanmak, hastalanmak; yorulmuş, usanmış, bıkkın, yorgun ve tükenmiş olmak; uyuşmak, uyuşmuş olmak” ET (DLT) çär “bedenin (hastalık derecesinde) ağırlaşması” ET (DLT) çärlän- “hastalanmak, (vücut) ağırlaşmak; (göz) kanlanmak, sulanmak” OT (CC) çärli “zayıf, cılız” OT (ĠH) çärlän- “ağrımak, (göz) çipillenmek” KM çile- < *çille- < *çirle- ← Tü. çärlä-. bkz. KM çer

ORÇUN ÜNAL. Klasik Moğolca Söz Varlığında Türkçe Kökenli Kelimeler Ve Türkçe-Moğolca Ses Denklikleri / The Turkic Loanwords In The Vocabulary Of Written Mongol And The Turkic-Mongolic Sound Correspondences. Marmara Üniversitesi / Türkiyat Araştırmaları Enstitüsü / Türk Dili ve Edebiyatı Ana Bilim Dalı / Türk Dili Bilim Dalı

https://tez.yok.gov.tr/UlusalTezMerkezi/tezDetay.jsp?id=Df4EqXGFOR3BCVTEvTRWGg&no=CKrCnAmCtZcHzUpelv85eg

*čile- (?*čïla-) ‘to be tired, exhausted; to become numb or stiff’. As in other cases  where two variants exist, the back-vocalic form *čïla- supported by the QG  languages might be the original one. However, in this case it is contradicted by  MMo and Ordos.

MMo SH cile- H27, HY---, Muq---. WM čile- L182b. Kh čilex H785b ‘to grow numb, lose feeling, etc’. Ord čile- M703b. Bur šelexe C744b. Brg šil- U166. Kalm čilx M650b. Dag šil- E234 ‘to be weary, tired; to feel numb’. EYu čla- B139, čəla- J65. Mgr---. BaoD---. BaoÑ ćila- CN187 ‘to ache, tingle’. Dgx ̢cïla- B161 ‘to be tired, to ache, tingle (e.g. of eyes or feet)’. Mog---.

Hans Nugteren. Mongolic Phonology and the Qinghai-Gansu Languages

https://www.lotpublications.nl/Documents/289_fulltext.pdf

 اما نظر غالب آن است که این کلمه ریشه‌ی ایرانیک دارد و معادل چهله در فارسی است. این نظر مبتنی است بر وجود این کلمه در میان اغلب زبان‌های ایرانیک منطقه، و در میان اوغوزهای غربی مخصوصا لهجه‌های تورکمانی ما (چیلله) و تورکیه (چیله)، و نیز اوزبیکی در افغانستان که شدیدا تحت تاثیر فارسی و دری و تاجیکی و دیگر زبان‌های ایرانیک بوده‌اند، و نبود آن در دیگر زبان‌های تورکیک به دور از ساحه‌ی زبان‌های ایرانیک؛ هم‌چنین چهل روز بودن مراسم چیلله‌ی بزرگ، کاربرد کلمه‌ی چیلله در دیگر گاه‌شماری‌ها باز به معنی چهل روز و یا اربعین (چلّه‌ی زمستان – چهل سردترین روزهای زمستان، چلّه‌ی تابستان – چهل گرم‌ترین روزهای تابستان، چلّه‌ی خلوت درویشان – گوشه‌نشینی و عبادت درویش‌ها به مدت چهل روز، چلّه بعد از زایمان – چهل روز ایام نفاس، ...)، ... .  

[2] کتته چلله قارانغو كيچه‌دن ياروغ‌ليك‌كه چيقيش برچه‌ينگيزگه قوت‌ليغ بولسين !

https://www.facebook.com/silroadproject/posts/pfbid0KwjXVmdDZfk6MZJoaSwNvv5de2XW1hCeaTNL4XCGWKKZZq3A3u3W5eLGMMpaYq5gl

[3] Nardoqan, Nardugan, Nardoğan, Narduqan

https://en.wikipedia.org/wiki/Nardoqan

[4] Muazzez İlmiye Çığ (Turkish archaeologist and Assyriologist who specializes in the study of Sumerian civilization): It was Hunnish warriors who originally brought custom of Christmas tree into Europe.

[5] به‌نزه‌ر قوندارما (جعل مشابه): روند جای‌گزین کردن کلمات فارسی و عربی مشابه‌ به ‌جای کلمات اصلی تورکی

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_10.html

[7] Hanshi or Hansik Cold Food Festival

https://en.wikipedia.org/wiki/Cold_Food_Festival

[8] Aıshan zulıpıyamu. ÇİN ŞİNCAN UYGUR ÖZERK BÖLGESİNDEKİ DOĞAL VE KÜLTÜREL ZENGİNLİKLERİN TURİZM AÇISINDAN İNCELENMESİ. Yüksek lisans tezi. Sakarya üniversitesi, sosyal bilimler enstitüsü.

https://acikerisim.sakarya.edu.tr/bitstream/handle/20.500.12619/91135/T06530.pdf?sequence=1&isAllowed=y

[9] ریشه‌شناسی نام «تورکه‌‌ جاراو – تورکه‌‌ چارا» طب مردمی ‌تورک

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_33.html

No comments:

Post a Comment