Thursday, March 16, 2017

چهارشنبه سوری- اوْدگۆن سۇرۇ: آخرین چهارشنبه و یا سه‌شنبه شب قبل از ٢١ مارس- یئلین‌آی

چهارشنبه سوری- اوْدگۆن سۇرۇ

 

آخرین چهارشنبه و یا سه‌شنبه شب قبل از ٢١ مارس- یئلین‌آی

 

مئهران باهارلی


منشاء آئین چهارشنبه سوری و هر دو مولفه‌ی اصلی آن یعنی «برافروختن آتش» و «روز چهارشنبه»، در اساس مربوط به قیام اعراب شیعی و مختار بن ابی عبید ثقفی پس از کشته شدن حسین بن علی و در خون‌خواهی وی در عراق می‌باشد که توسط مهاجرین و پناهنده‌گان عرب شیعه‌ی هوادار مختار از آن کشور به خراسان منتقل شده است. کلمات «شنبه» و «سوری» در نام چهارشنبه سوری نیز، به ترتیب عبری و موغولی-تورکی می‌باشند.

رابطه‌ی عربی: در باره‌ی منشاء عربی چهارشنبه سوری و اضافات اسلامی بر آن، بسیاری از محققین فارس و خارجی مردم‌شناسی و تاریخ مانند محیط طباطبائی، مهرداد بهار، عبدالعظیم رضایی، هاشم رضی، مرتضی راوندی، هانری ماسه و حتی مولفین پان‌ایرانیستی مانند پورداود همرایند. باورهای عامه‌ی موجود در خراسان در باره‌ی منشاء این آئین و مراسم نیز موید این واقعیت است. اشارات به چهارشنبه سوری و یا مراسم مشابه آن در متون فارسی مانند کتاب تاریخ بخارا اثر ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۳۵۸- ۲۸۶ ق) همه در باره‌ی دوره‌های اسلامی مانند زمان امیر منصور بن نوح سامانی است و منظور از «سنت قدیم» در این اشارات، سنت برگزاری این مراسم و مشابه آن در میان اعراب عراق و یا عرب‌های شیعی مهاجرت کرده و پناه آورده به خراسان است.



«بر افروختن آتش‌ها» در این روز توسط اعراب شیعی مهاجر - پناهنده برای جشن گرفتن پیروزی مختار بن ابی عبید ثقفی بر قاتل امام حسین و هم‌دستان وی در کوفه به سال ٦٨٥ میلادی بود. عده‌ای نیز معتقدند که مختار در همین شب با روشن کردن آتش، دستور قیام به یاران خود بر علیه عبید الله بن زیاد را داد. از این رو، در آغاز شیعیان عرب و بعدها اغلب اعراب و عرب‌تبارها (تاجیک‌ها) هر سال با روشن کردن آتش در این شب، قیام مختار را گرامی می‌داشتند. عده‌ای از مردم هم بر این باورند که ابومسلم (عبدالرحمن) خراسانی که برخی او را عرب-عرب‌تباری منتسب به خانواده‌ی عباسی یا خاندان علی می‌دانند، خیزش خود در خراسان را با دادن دستور روشن کردن آتش بر بام خانه‌های پیروانش آغاز کرد. به باور عامه در بسیاری از مناطق نیز به ویژه قدیمی‌ها، مختار ثقفی در پنجشنبه صفر قصد قیام به جهت خون‌خواهی از کشته‌گان حضرت امام حسین (ع) را داشت و چون این تاریخ را یک شب به جلو انداخت، برای اطلاع سایر شیعیان گفت تا بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند. در بسیاری از مناطق تورک‌ایلی (اردبیل، همدان، ...) چهارشنبه آخر سال را «کوله چهارشنبه» می‌نامند. عده‌ای کوله را به معنی کوتاه گرفته‌اند (بوته‌های کم ارتفاع)، اما احتمال دارد این کلمه اصلا کول به معنی خاکستر آتش باشد.

انتخاب «روز چهارشنبه» به سبب نحس شمرده شدن این روز در باورهای مردمی-خرافی عرب بود. چهارشنبه‌ی هر هفته نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت. ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ در کتاب خود با نام المحاسن و الاضداد به نحوست و نامبارکی چهارشنبه نزد اعراب اشاره کرده است (به نقل از نور علم، شماره ۸). آن‌ها اعتقاد داشتند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. اعراب شب چهارشنبه‌ی پایان سال را جشن گرفته به شادمانی می‌پرداختند و بدین گونه می‌کوشیدند تا نحسی چنین شبی را بر کنار کنند.

یکی دیگر از دلائل عربی الاصل بودن مراسم چهارشنبه سوری، برگذاری آن طبق گاه‌شماری قمری و نه شمسی، در شب آخرین چهارشنبه ماه صفر، در قدیم (تذکره صفویه کرمان،...) و اکنون (کتاب فرهنگ مردم لرستان، ...) در بسیاری از مناطق ایران (خور و بیابانک استان اصفهان، ایلام، تویسرکان، کاشان، زاهدان، گراش، بوشهر، و ….) است[1]. در نزد مردم این مناطق، رسم برافروزی آتش در شب چهارشنبه‌ی آخر هر سال خورشیدی تا نیم سده‌ی پیش ناشناخته بود. رسم پختن آش نذری معروف به «شله‌ی مختار» هم اشاره به منشاء عربی و اضافات تورکی-موغولی آن (شله محرف کلمه‌ی موغولی شیلن، شؤله‌ن است).

رابطه‌ی یهودی – موسوی: در میان موسویان-یهودیان نوعی مراسم پریدن از روی آتش و طلبیدن قدرت و قوت وجود داشته و دارد که در روز اول عید پوریم- פּוּרִים (١٤ و ١٥ مارس) انجام می‌گیرد. شباهت فوق العاده بین مراسم مذکور موسوی-یهودی با مراسم پریدن از روی آتش در روز چهارشنبه سوری، طلبیدن سلامتی و صحت به هنگام پریدن از روی آتش و آتش‌بازی-ترقه‌بازی در هر دو، هم‌زمانی تقریبی این دو مراسم و ... باعث شده عده‌ای برای چهارشنبه سوری و بویژه مراسم از روی آتش پریدن در این روز منشائی موسوی-یهودی قائل شوند.


از قرن پنجم میلادی به بعد در فستیوال پوریم مراسمی با نام سوزاندن آدمک هامان (هامان‌سوزان) پدیدار شد. در این مراسم مترسک هامان را با ریختن نفت بر آن به آتش می‌کشیدند و پس از سوخته شدن کامل، از روی آن می‌پریدند. عده‌ای از محققین پریدن از روی آتش، همچنین ترقّه‌بازی در مراسم جشن پوریم را برگرفته از بخش‌هایی از تلمود که در آن‌ها پریدن کودکان از روی آتشی در یک گودال و بازی آن‌ها با آتش ذکر شده دانسته‌اند[2]. سوزاندن آدمک هامان و جشن و پای‌کوبی در اطراف آن علاوه بر مراسم چهارشنبه سوری، در ایجاد مراسم «عمرسوزان» شیعیان افراطی هم موثر بوده است. 

رابطه‌ی تورکیک-آلتائی: برخی از عناصر فرعی مراسم التقاطی چهارشنبه سوری مانند کلمه‌ی تورکی-موغولی «سور» در اسم آن، نحو تورکی ترکیب «چهارشنبه سورو»، فراهم آوردن «آجیل» و مراسم «قاشق‌زنی» و «شله‌ی مختار»، ..... متاثر از فرهنگ تورکی و محصول حاکمیت تورک-موغول در خاورمیانه-آسیای میانه-قفقاز است.

الف-واژه‌گان تورکی آجیل و قاشق و شله و آذوقه و ...: «آجیل»، «قاشق» در ترکیب «قاشق‌زنی»، و شله در ترکیب «شله‌ی مختار» از مولفه‌ها‌ی فرعی مراسم چهارشنبه سوری، کلماتی تورکی‌ هستند.

«آجیل» در سیستم مراسم چهارشنبه‌ی تورکی از ضروریات است. کلمه‌ی «آجیل» در زبان فارسی، کلمه‌ای دخیل از تورکی و بنا به نظری مخفف کلمه‌ی تورکی «آجی‌لی» به معنی تند و بهارات‌دار، ادویه‌دار، فلفل‌دار، ... است. عده‌ای نیز آن را مشتق از «آچار» – «آچیر» تورکی به معنی آپاراتیف، گشاینده، باز کننده‌ی اشتها، اصلا به معنی رستنی‌ها و گیاهان تورش مزه دانسته‌اند. لغت تورکی آچار از طریق زبان هندی به زبان‌های اوروپایی (انگلیسی، فرانسه، در معنی میوه و سبزی خوابانده شده در سرکه) نیز داخل شده است. احتمالاً اصطلاح تورکی «آجی‌لی آچیل» (باز شدن اشتها با خوردن آجیل، آجیل اشتهاگشا؛ آچیل=آپاراتیف، باز کننده‌ی اشتها) با ترجمه‌ی لفظی به فارسی، مفهوم و اصطلاح «آجیل مشکل‌گشا» در این زبان را ایجاد کرده است.

کلمه‌ی «قاشق» (قاشیق) در ترکیب «قاشق‌زنی»، «قابلمه» (قاپ‌لاما، ظرف سرپوش‌دار) که قاشق بر آن کوبیده می‌شود و «آزوقه» (آزیق) که از صاحب‌خانه در مراسم چهارشنبه سوری دریافت می‌گردد، همه کلماتی تورکی دخیل در فارسی‌اند. قاشق - قاشوق – قاشیق مرکب از قاش تورکی به معنی ظرف چوبی، کاسه به علاوه ی پسوند تصغیر -یق؛ از ریشه‌ی قاشماق – قاشیماق به معنی مالیدن، کشیدن، خراشیدن، کندن، و هم‌ریشه با قاشاو – قشو به معنی برس دندانه‌دار آهنی برای خاراندن پوست چهارپایان و اسب است.

کلمه‌ی «شله» در اسم آش نذری «شله‌ی مختار» که در این روز پخته شده و در میان بسته‌گان و اقوام پخش می‌شود محرف کلمه‌ی موغولی «شیلن»، «شؤله‌ن» است. در ترکیب «شعله زرد» (به تورکی: ساری شیله) هم همین کلمه‌ی موغولی –تورکی شیله-شیله‌ن دیده می‌شود.

ب-کلمه‌ی «سور»: از محققین معاصر دوکتور پرویز رجبی معتقد است که «واژه‌ی سور به معنی مهمانی از زبان موغولی به پارسی راه یافته است». قسمت «سور، چیر» در نام چهارشنبه سوری کلمه‌ای تورکی-موغولی به معنی بزم، سرور، وجد، شادی، شادمانی، جشن، ضیافت و میهمانی است. از همین ریشه است کلمات «سیره، شیره، سیره‌گه، سیره‌گه‌ن»، ... به معنی سور و مهمانی و ضیافت، بزم، شادی، شادمانی، وجد، سرور ؛ مصدر «جیرقا، چیرقا، سیرغا، چیرغا، جیرغا، جارقاخ، جارقاخا، جاراق، جیروخ، جاره‌غ، جه‌رغا، زارقال، جیرقال، ... » در زبان‌های مونقولیک به معنی شادمان بودن، مسرور بودن، به وجد آمدن، خوشحال بودن، فرخنده بودن، نیک انجام شدن؛ «سورچو، سورچی» (مهمان‌دار، در دوره‌ی دولت‌های تورکی-تورکمانی قاراقویون‌لو و آغ‌قویون‌لو و ...)، «سویورقا-سیورغا» (شادمانی)، «سویورگه» (ضیافت، جشن)؛ «سورنامه» و یا «سوریّه» اشعاری که در گذشته در قلمروی دولت‌های تورک در مراسم جشن عروسی و در مدح عروس و داماد خوانده می‌شد؛  سُرنا (سرنا، زرنا، زیرنا) به معنی «ساز جشن» مرکب از سور (تورکی-موغولی) + نی و یا نای (فارسی، معادل قامیش و قارغی و اوخ تورکی، از ریشه‌ی Nāá नाड سانسکریت به همان معانی)؛ «چیرغامیشی، جیرغامیشی، جرغامیشی، جیرقامیشی، یرغامیشی، سرغامشی،سوُرغامێشی، سورامیشی، سورمیشی، سیورمش،... » مرکب از بن «سور -جیرقا» موغولی و «میش» تورکی و «ی» فارسی (پسوند اسم مصدر)، معادل اسم مصدر سیراما - سوراما – سوره‌مه در تورکی به معنی جشن، شعف، شادی، سرور، عید، اعیاد، لذت، عیش و نوش، شادمانی، وجد و غریو:

اوْغوُز کرد در جشن جیرغامیشی، مر این شش پسر را سیورغامیشی (ظفرنامه)

و شاید «سویورقال-سیورغال» (التفات)، سیورغتمش-سویورقاتمیش (مشمول رحمت)؛ سورسات-سویورسات؛ «سورچرانی» محرف «سور چیراغا»ی موغولی (ربطی به چراغ ندارد)؛ «چراغان» (در مراسم و ضیافت) محرف «چیراغا»ی موغولی (ربطی به چراغ ندارد)؛ «سور دادن»، «ختنه سوران»، «سوران» (غریو و آواز لشکریان به هنگام ازدحام):

کوورگه‌زنان سورن انداختند – فلک را به آواز کر ساختند

سپر پیش روها چو مه را خسوف - به خون تیغ چون چشم تورکان شغوف (کتاب دیار بکریه)

(کۆۆرگه – گۆۆرگه – کؤۆرگه - کؤوْرۆگ: بویوک داوول، کؤس؛ شغوف: سخت دل‌بسته شدن؛ نهایت دل‌بسته‌گی، بالاترین درجه ی عشق و دل‌باخته‌گی)

کلمه‌ی سور تورکی-موغولی بر خلاف ادعای ناسیونالیست‌های افراطی فارس و کورد، ربطی به صفت «سوریک» زبان پهلوی (به معنی منسوب به سرخ)، گویا هم‌ریشه با سرخ فارسی و سوخر - سور کوردی، سوئیریای- سوئیریه اوستائی و پهلوی (صبحانه، چاشت صبح، طعام، خوراک)، ... ندارد. وجود کلمه‌ای به شکل سور و به معنی سرخ در برخی زبان‌های ایرانیک و یا پلی بنام پردی سور در ساوج‌بلاغ آزربایجان (بعدها مهاباد) دلیلی بر ریشه گرفتن نام چهارشنبه سوری از این کلمات نمی‌شود. تنها دلیل این‌گونه ادعاها، خود همان ادعاهاست و هیچ چیزی دیگری موید درستی آن‌ها نیست. بر عکس، در زبان‌های ایرانیک (بلوچی، شغنی، تاجیکی-دری، ...) هر جا که کلمه‌ی سور با معانی‌ای از قبیل عروسی، نامزدی، ضیافت جشن عروسی، مهمانی، شادی، هنگامه و مانند آن وجود دارد؛ کلمه‌ای دخیل و عاریتی از تورکی - موغولی است. مانند کلمه‌ی «توی-طوی» تورکی دخیل در فارسی با معانی مشابه، که مولف برهان قاطع کلمه‌ی سور تورکی را با کومک آن معنی کرده است.

از سوی دیگر، ریشه‌شناسی کلمه‌ی سور تورکی با کلمات «سووورماق-ساوورماق» تورکی به معنی افشاندن و دفع کردن (چرشنبه سوری؛ ق. آیقین، نشریه‌ی اولوس، شماره‌ی ١٣، ١٩٩٧، کولن، آلمان)؛ و یا با کلمه‌ی «سو» در تورکی به معنی آب که در برخی از نوشته‌جات تورکی مطرح شده‌اند، نادرست و غیر علمی است.

د-ترکیب «چهارشنبه سوری»: مانند ترکیب «نوروز» به لحاظ نحوی تورکی است. حرف "ی" تورکی در آخر ترکیب "چهارشنبه سوری" معادل کسره‌ی مضاف مضاف الیه در زبان فارسی و ترکیب حاصل «چهارشنبه سوری» به معنی سورِ چهارشنبه است. هرگاه سور در این ترکیب کلمه‌ای فارسی می‌بود این ترکیب می‌بایست شکل فارسی «چهارشنبه‌ی سور» را به خود می‌گرفت و نه قالب تورکی «چهارشنبه سوری» را.

ج- فلسفه‌ی مراسم چهارشنبه سوری در میان دو ملت تورک و فارس از اساس متفاوت است. در فرهنگ تورکی، چهارشنبه سوری تنها یکی از روزهای سیستم مفصل چهارشنبه‌ها (سو، اود، یئل، توپراق) که مختص تورک‌ایلی است می‌باشد. بسیاری از فرعیات و شاخ و برگ‌های فراوان مراسم چهارشنبه سوری، آنچنان که امروز در جامعه‌ی فارس اجرا می‌شود، برگرفته از و ساده‌سازی همین سیستم چهارشنبه‌ها و فورم تورکی مراسم چهارشنبه سوری در تورک‌ایلی و مربوط به دوره‌ی دولت‌های تورک تورکمان قاراقویون‌لو، آغ‌قویون‌لو، قیزیل‌باش (صفوی)، افشار-آوشار، و قاجار است.

نگرش پان‌ایرانیستی- قومیت‌گرایانه‌ی فارسی: ابراهیم پورداود، محقق پان‌ایرانیست ایرانی سعی نموده چهارشنبه سوری را به عنوان مراسمی برگرفته از جشنی که ادعا می‌کند زرتشتیان داشته‌اند و گویا نامش "همسپاثمه‌ائده‌یه" بوده است بنمایاند. اما واقعیت آن است که منشاء مراسم چهارشنبه سوری، آنگونه که امروز در میان فارسان رایج است، ربطی به زرتشتی‌گری، فارسیان، ایرانیت و آریائی‌گری ندارد؛ بلکه دارای منشاء عربی-سامی و عبری-موسوی-یهودی با مولفه‌های فرعی تورکی-موغولی است.

در کوه‌های هندوکش یعنی جایی که به اصطلاح پان‌ایرانیستی «آریائیان اصیل» (اصطلاح در حال منسوخ شدن آریائی در معنی زبان‌شناسانه، یعنی گروه‌های متکلم به یکی از زبان‌ها و لهجه‌های هندیک و ایرانیک) زنده‌گی می‌کنند، کسی چهارشنبه سوری را نمی‌شناسد. بر عکس، همه‌ی این گروه‌ها آن را مراسم و آئینی بیگانه تلقی می‌کنند. این سنت در میان ملت تاجیک در افغانستان و آسیای میانه که دارای زبانی نزدیک به زبان فارسی است، همچنین دیگر ملل و اقوام ایرانیک‌زبان مانند بلوچ‌ها و پشتون‌ها نیز ناشناخته است. این واقعیت به این معناست که این آیین، هندیک و ایرانیک نیست. شناخته شدن و احیانا رواج این سنت در میان گروه‌های ایرانیک‌زبان در داخل ایران بیشتر نتیجه‌ی سیاست فارس‌سازی اجباری مردمان ایران، و در خارج اثر تبلیغات فرهنگی دولت ایران است. 

در رابطه با سابقه‌ی برپاکردن آیینی به نام چهارشنبه سوری در متون قدیمی و منابع کهن فارسی نیز چیزی وجود ندارد. اصطلاح چهارشنبه سوری مربوط به قرون متاخر است. کلمه‌ی سور هم رابطه‌ای با رنگ و خوراک ندارد و همانگونه که نشان داده شد و بی‌هیچ شکی، دارای ریشه‌ی تورکی-موغولی است.

نبود مفهوم هفته در میان ایرانیک‌زبانان باستان: اصطلاح چهارشنبه‏ سوری نمی‏توانسته پیش از اسلام وجود داشته باشد، زیرا واژه‌ی «شنبه» ریشه‏ای سامی دارد. در میان ایرانیک‌زبان‌ها، چهارشنبه‌ای نبود که برای آن سور و جشنی گرفته شود و یا به صفت سوریک متصف گردد. در زبان و فرهنگ گاه‌شماری اقوام ایرانیک قدیم از روزهای هفته خبری نبود. در هیچیک از متون کهن شناخته‌شده‌ی ایرانیک نامی از هفته و روزهای آن در دوران باستان برده نشده است. گاه‌شماری عصر ساسانی بدون هفته‌شماری بود و در روزشماری آن‌ها، روزهای هر ماه، صرفاً با یک نام خاص برای همان روز شناخته می‌شد.

روزشماری کنونی فارسی و تقسیم‌ ماه ‌به‌ هفته و روزهای هفته که پس از ورود اعراب به قلمروی ایران کنونی باب شده، ‌اقتباس ‌از تقویم‌های ‌عربی ‌‌که خود از تقویم عبری-موسوی ‌اتخاذ شده بود است. مفهوم هفته ریشه در ادیان اقوام سامی دارد که باور داشتند خداوند جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت. از همین رو روز هفتم را به زبان عبری شنبد، شنبذ یا شنبه به معنی فراغت و آسایش نامیده‌اند. بخش‌بندی روزها به هفته از فرهنگ موسوی-یهودی به تمدن عرب و توسط اعراب به ایرانیک‌زبانان رسیده ‌است. مفاهیم שבע عبری و سبعة عربی (هفت)؛ שׂ־ב־ע عبری - شَبِعَ عربی (اشباع شدن) و שָׁבַת - شباط عبری - شبّت عربی (دست از کار کشیدن و استراحت کردن، معنی ثانوی روز هفتم برای استراحت) همه از یک ریشه‌ی واحداند و یا در مفهوم شنبه به وحدت رسیده‌اند. به این معنی که خداوند امر خلقت را در هفت روز به پایان رساند و کامل و اشباع کرد، و پس از آن دست از کار کشید و به استراحت پرداخت. (به نظر می‌رسد همانگونه که عدد نه – ٩ در میان اقوام آلتائیک سمبول به کمال رسیدن و کامل شدن است، عدد ٧ –هفت هم در میان اقوام سامی –سمیتیک دارای همان مفهوم سمبولیک به کمال رسیدن و تکمیل شدن باشد).

ناهمخوانی سنت چهارشنبه سوری با باورهای زرتشتی: بسیاری از سنن در ارتباط با آتش و فلسفه‌ی مراسم چهارشنبه سوری، کاملا بر خلاف اصول و باورهای دانسته‌ی زرتشتی است. در دین زردشت، آتش مقدس است و از این رو یک زرتشتی هرگز به آتش دشنام نمی‌دهد، به آن صفات و خصوصیات منفی اسناد نمی‌دهد و من باب مثال نمی‌گوید زردی من از تو، سرخی تو از من؛ یعنی توانایی و سلامت تو از من، ناتوانی و بیماری من از تو. دوکتور معین اقدام جهیدن از روی آتش را از آداب و سنن زرتشتیان نمی‌داند، چرا که در دین و آیین زرتشتی آتش مقدس است و جهیدن از فراز آن وهن آتش شمرده می‌شود. پورداود محقق پان‌ایرانیست نیز رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه‌هایی همچون سرخی تو از من، زردی من از تو و … را از افزوده‌های پسااسلامی و بی‌احترامی به جایگاه ارجمند آتش در میان زرتشتیان دانسته است. این، کاملا بر عکس میتولوژی تورک است که آتش (اود) در آن نیروئی پایان‌ دهنده به دردها و منبع سلامتی‌بخش شناخته می‌شود و آتش‌کده (اوجاق) دارای تقدس است.


[1] Nasir Alizade

چهارشنبه سوری قاجار دؤنه‌می‌نه قه‌ده‌ر هر ایلین صفر و یا ذیحجه آیی‌ندا دوزه‌ن‌له‌نه‌ر ایمیش. ذیحجه و یا صفر اولدوغوندان آرخایین دئییله‌م، آنجاق خاطیرلادیغیم قه‌ده‌ر 4 کلیمه‌سی بعضی عرب‌له‌رده نحس و بعضی‌سی‌نده اؤزه‌ل بیر سایی‌دیر (13 و 12 کیمی). مه‌نجه قونو اموی – علوی - عباسی چه‌کیشمه‌له‌ری ایله ایلگی‌لی‌دیر. یعنی عرب کولتورنده ده اولان سیرادان بیر اینانجین سیاسی - ایدئولوژیک آراجا دؤنوشمه‌سی. اؤزه‌ل‌لیک‌له عباسی‌له‌رین حواری‌له‌ری (ابومسلم، ابوسلمه و...) اموی‌له‌ره قارشی آیاق‌لانمایی تاسارلارکه‌ن بو کیمی گیزه‌م‌لی ایش‌له‌ری ده یایمیش‌لار .بو تؤره‌ن ایله ایلگی‌لی تاریخی کیتاب‌لاردا بیلگی‌له‌ر وار. بؤیوک ائحتیمال‌لا ناصرالدین شاه دؤنه‌می‌نده‌ن چهارشنبه سوری شمسی ایله گؤره دوزه‌ن‌له‌نیر. چهارشنبه سوری‌نین دولانان قمری تقویمی‌نده‌ن ثابت شمسی تقویمی‌نه گئچمه‌سی ماراق‌لی بیر قونودور.


لینک بخش‌های نوشته:

مراسم و آئین‌های التقاطی و فراملی شب یلدا، چهارشنبه سوری، نوروز، هفت‌سین، و سیزده بدر

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_17.html

شب یلدا، چیلله گئجه‌سی، ٢٢ آرالیق-دسامبر (اول دی)

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_20.html

چهارشنبه سوری- اوْدگۆن سۇرۇ: آخرین چهارشنبه و یا سه‌شنبه شب قبل از ٢١ مارس- یئلین‌آی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_16.html

نوروز- ارگه‌نه قون، یئنی‌گون، یئنگیل، ٢١ یئلین‌آی-مارس (اول فروردین)

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_21.html

هفت‌سین-هفت‌شین- هفت‌چین و منشاء آن سینی سدر موسوی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_18.html

سیزده بدر، گزی گونو

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_7.html

No comments:

Post a Comment