از اشعار فلسفی ناصرالدین شاه:
کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد
مئهران باهارلی
در زیر سه بیت از اشعار ناصرالدین شاه قاجار که در مقالهای با نام «اجمال سیاسی، روسیهده هیجان» در نشریهی تورکزبان «مجموعهی کمال» چاپ قاهرهی مصر در سال ١٩٠١ نقل شدهاند را آوردهام (متن کامل بخش مربوطه در ادامهی این نوشته). این ابیات مخصوصا دو بیت اول آن که در ادب فارسی بسیار شناخته شده و محبوباند، و در نوشتههای ادبی اغلب به عنوان شاهد و ... به کار میروند، تاکنون در چاپهای دیوان اشعار ناصرالدین شاه در ایران نیامدهاند:
«ناصرالدین شاه بیر طرفدهن:
از مُشَبَّکهایِ
رنگارنگ، یک پرتو فتاد
کفر و دین، دِیر و حرم
شد؛ سُبحه شد، زنّار شد
ساقییِ روزِ ازل تا
جرعهای بر خاک ریخت
تاک شد، انگور شد، مِی
شد، نصیبِ یار شد
ناصر از ناگفتنیها لب
به دندان میگَزید
توبه کرد، استغفرالله؛ مست بُد، هشیار شد
فلسهفهسینی ساده ادراک دئییل، ابداع ائدیر بیر درجهده شطارتِ فکریه گؤستهریرکهن....»
ترجمه: «ناصرالدین شاه از یک سو، صرفا درک کنندهی سادهی فلسفهی [شعر فوق] نیست، بلکه بسان آفرینندهی آن، از خود بی باکی فکری نشان میدهد ....»
١-مقالهی مذکور در بارهی جایگاه روسیه در تمدن اوروپایی به عنوان پارهای موثر و جدائی ناپذیر از آن، و وجود حائل و گسستهگی تاریخی بین مدنیت اوروپایی و جهان شرق مخصوصا دنیای اسلامی است. علی کمال مولف مقاله در این بخش میگوید ناصرالدین شاه که - همانگونه که در این اشعار دیده میشود - به لحاظ فلسفی - دینی شخصی آزاداندیش بود، در رفتاری متناقض به سرکوب ظالمانهی بابیان پرداخت. اما نه آن آزاداندیشی و نه این سرکوب در جهان غرب هیجان و انعکاسی تولید نکرد. زیرا ایران، بر خلاف روسیه متعلق و بخشی از جهان متمدن غرب نیست.
سپس اضافه میکند هرچند دها و نبوع، شرق و غرب ندارد، اما سرنوشت افکار دو داهی یعنی تولستوی و سید جمال الدین اسدآبادی کاملا متفاوت است. در حالی که افکار تولستوی در غرب، با عظمت و شعشه منعکس میشود و در میان مردمان سرتاسر اوروپا ایجاد هیجان میکند، اما سید جمال الدین علی رغم آن که تمام اوروپا را شهر به شهر میگردد، از حمایت و تقدیر غرب برخوردار نمیشود و اندیشههای وی در میان مردمان آن محیط تولید هیجان نمیکند. چرا که وی و ایران و شرق متعلق به جامعهی متمدن غربی نیستند و بین این دو یک مانع و سدی عظیم وجود دارد که باعث میشود اوروپا از تجلیات و دستآوردهای شرق بی خبر، و اگر خبردار شود بی بهره بماند ....
٢-ناصرالدین شاه (متولد روستای کهنمو در اوسکو، آزربایجان شرقی) به لحاظ دینی مانند همهی شاهان قاجاری شخصیتی آزاداندیش و سکولار بود. دوران حاکمیت وی نقطهی عطفی در ورود مظاهر، تکنولوژی، افکار و موسسات و تمدن غربی – اوروپایی به ایران است. اما در بسیاری از موارد به سبب عقبماندهگی مفرط صنف روحانیان شیعی که به لحاظ پایگاه اجتماعی در میان عوام بسیار متنفذ و قدرتمند بودند مجبور به آهستهکاری، حتی عقبنشینی در رفورمهای اجتماعی و دینی شد.
به عنوان نمونه ناصرالدین شاه با ایجاد نهادی دولتی برای نظارت بر روحانیون شیعی، در صدد محدود کردن قدرت آنها برآمد؛ برای از بین بردن دخالت روحانیون و مجتهدین در امر قضا به «اصلاح سیستم قضا» پرداخت، وزارتخانهی جدید «عدلیهی اعظم» و عالیترین مرجع دادرسی عرفی بنام «دیوان مظالم» را تشکیل داد؛ به ایجاد یک آمفیتئاتر عظیم برای بر صحنه آوردن نمایشهای تئاتری و اوپرا اقدام کرد، اما بر اثر واکنش منفی شدید روحانیون شیعه مجبور به تبدیل آن به تکیهی دولتی برای اجرای مراسم تعزیه شد؛ مجوز ایجاد لاتاری و فروش مشروبات الکلی و ایجاد بانک با بهره و ... را صادر کرد که همه بر خلاف قواعد شرع و حرام بودند و با مخالفت شدید روحانیون شیعه مواجه شدند، پیشنهاد بی سابقهی تاسیس کشوری برای یهودیان - موسویان در اراضی فلسطین را داد، ...
٣- سیستم اعتقادی ناصرالدین شاه ملقمهای از مذهب علوی تورک (قاراقویونلو، قیزیلباش، بکتاشی، ... از اسلام هترودوکس) و جعفری نادری است (احترام به سمبولها و آئینهای دوازده امامی و اهل بیت، اما عدم اعتقاد به مبانی شیعهی امامی و یا اسلام متشرعه و فقاهتی؛ دیگرپذیری و تساهل در ارتباط با دیگر مذاهب و ادیان ...). در این اشعار هم ناصرالدین شاه آزاداندیشی و تساهل دینی را تبلیغ میکند و گفتمانهای اسلام اورتودوکس و متشرعه و فقاهتی را به چالش میکشد:
ایمان و کفر را یکی و هر دو را تجلی پرتوی واحد حق میشمارد که صرفا به سبب گذر از صافیها و منافذ رنگارنگ و متناسب با کشش و ظرفیت و خصوصیات انسانها به صورت طرق و اعتقادات و آئینها و سمبولهای دینی متفاوت و متضاد (کفر - دین، دیر - حرم، سبحه - زنار) ظاهر میشوند، اما جوهر همهی آنها یکی است. برخی از این «تاک» حقیقت در شکل «انگور»، و عدهای دیگر به صورت «شراب» بهرهمند میشوند، اما هر دو گروه از «یاران» هستند.
سپس میگوید او هم از کسانی بود که در قالب شراب از آن تاک حقیقت و در حد «مستی» و از خود بیخود شدن کامیاب میگشت و با خودخواهی ذوق مستی را صرفا برای خود میخواست. اما اکنون «هشیار» شده و از غفلت خود استغفار و شروع به بیان اسرار مگو و «ناگفتنیها» (بی اهمیت بودن مظاهر صوری مانند دین و کفر، دیر و حرم، سبحه و زنار؛ یکی بودن اینها) برای آگاه نمودن دیگران کرده است ...
٤-ناصرالدین شاه، شخصیتی خوشباش، زیبائیشناس، موسیقیدوست، ادیب و هنرمند؛ خطاط، نقاش، عکاس، تارزن، نویسنده و یک شاعرحرفهای با تخلص ناصر بود. وی دارای دیوان شعری کم حجم است. اشعار وی از سوی منتقدین ادبی عموما به صورت شاعرانه و دلنشین و لطیف و روان؛ از جنبهی محتوی و معنی و مضمون غنی و گیرا و پربار؛ و دارای سادهگی بیان و زیبایی سبک و شیوایی اوسلوب توصیف شدهاند.
٥-زبان مادری و ملی ناصرالدین شاه و عموما زبان کاری او تورکی بود. بنا به منابع متعدد تاریخی، وی چندزباندان (پولیگلوت) بود و علاوه بر تورکی، زبانهای فارسی، فرانسه (در حد مکالمه و نوشتن و ترجمه)، انگلیسی (متوسط) و روسی (در حد مقدماتی) و عربی را نیز میدانست. سیاه مشقی به تورکی از دوران کودکی - پنجسالهگی ناصرالدین شاه، با حاشیهای از پدر او سلطان محمد شاه غازی خطاب به حاجی میرزا آغاسی صدراعظم قاجار در تمجید و تحسین آن در دست است. در واقع ناصرالدین شاه نخست تورکینویسی و بعدها فارسینویسی و فارسی را به عنوان زبان کاری و رابط یاد گرفت و حتی بعد از جلوس بر سلطنت در تهران برای مدتها آن را به شکلی بد و شکسته صحبت میکرد. هرچند ناصرالدین شاه که شخصی ادیب بود و چندین زبان میدانست، به مرور زمان در زبان فارسی هم پیشرفت کرد و آن را در حد کمال آموخت [1]. ناصرالدین شاه علاوه بر دو لهجهی اساسی تورکی (تورکمانی و عوثمانلی)، بر تورکی شرقی و یا جغتایی - چاغاتای و ادبیات آنها کاملا مسلط بود. با این وصف جای تعجب بسیار دارد که به جز یک مرثیهی تورکی «منسوب» به وی، تاکنون سرودهای به تورکی از او بدست نیامده است.
٦-ارزیابی علی کمال از برخورد ناصرالدین شاه با بابیان یکجانبه و گسسته از بستر و سیر تاریخی موضوع مورد اشاره است. دولت قاجاری اصولا حرکت بابی را یک حرکت آنارشیستی - هرج و مرجطلبانه (شورشهای قلعهی شیخ طبرسی در مازندران، شورش زنجان به سر کردهگی موللا محمد علی زنجانی، ...) ، مورد پشتیبانی دولتهای استعماری اوروپایی مخصوصا بریتانیا به منظور براندازی سلسلهی قاجاری و یک جریان دینسازی آگاهانه توسط آنها میدید. بدین سبب نیز با آن مخالفت میکرد.
سرکوب شدید حرکت بابی بیشتر در ارتباط با اقدام بابیان برای ترور ناصرالدین شاه و سوء استفادهی موللایان شیعی از این سرکوب برای تبدیل آن به کشتار رقیبان بابی خود و یا بابیکشی بود. بدین شرح که گروهی از بابیان به رهبری علی ترشیری در صدد قتل ناصرالدین شاه و امیرکبیر در تهران بر آمدند، اما نقشهی آنها کشف و سرانشان دستگیر و تعدادی کشته شدند. دوباره در روز یکشنبه ١٥ آوگوست ١٨٥٢ تیمی از تروریستهای بابی در دوشان تپه با توفنگهای باروتی و تاپانجا (تپانچه) به سوی ناصرالدین شاه شلیک کردند. تیر یکی از تروریستها بنام محمدصادق تبریزی که تورک بود، سر و صورت شاه را مجروح کرد. سپس تروریستهای بابی با خنجر و قمه به شاه حمله کردند، اما وی کشته نشد.
پس از این واقعهی تروریستی که نخستین سوء قصد و تلاش برای شاهکشی (Regicide) به سبک اوروپایی و مودرن در تاریخ ایران است، دولت ناصری در واکنشی انتقامجویانه به سرکوب سیستماتیک و قتل عام بابیان پرداخت .... (ناصرالدین شاه نهایتا در تاریخ اول ماه می ١٨٩٦ به دست میرزا رضای کرمانی، یک بابی - ازلی بعدا سوسیالیست شده ترور شد و به قتل رسید)[2]
پایان نوت مئهران باهارلی
«اجمال سیاسی، روسیهده هیجان»
علی کمال. مجموعهی کمال، چاپ قاهره. جزء ١، سنه ١، ١ حزیران، ١٩٠١. صص ٢٢٠-٢٢١
تولستویون بیر کتابی وار میدیر که تا «حرب و صلح»دان «بعث بعد الموت»ا قدهر، غربی باشدان باشا هیجانا دوشورمهمیش اولسون؟، «موسقووا»نین، «پئتئربورگ»ون بیر غَلَیانی بولونور مو که «لوندرا»نین، «پاریس»ین قالدیریملارینا آز چوخ انعکاس ائتمهسین؟ بو تعاون نهدهندیر؟ روسیانین آوروپا دئدیکلهری عائلهیِ کبرایِ ناسا، ناسِ متمدّنه داخل بولوندوغونداندیر. حکومتلهر یکدیگرلهریله نه وضعیتده اولورلارسا اولسونلار، بو ناس بیر بیرینه مصیبت، مسعدت هپ علاقهداردیر، هپ برابر گولهر، برابر آغلار ...
شیمدی بیر ده بو عائلهنین، غربین خارجینده بیر قومو، بالفرض عجمی نظرِ محاکمهیه آلینیز. ناصرالدین شاه بیر طرفدهن:
از مُشَبَّکهایِ رنگارنگ، یک پرتو فتاد
کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد
ساقییِ روزِ ازل تا جرعهای بر خاک ریخت
تاک شد، انگور شد، مِی شد، نصیبِ یار شد
ناصر از ناگفتنیها لب به دندان میگَزید
توبه کرد، استغفرالله؛ مست بُد، هشیار شد
فلسهفهسینی ساده ادراک دئییل، ابداع ائدیر بیر درجهده شطارتِ فکریه گؤستهریرکهن، دیگر جهتدهن بابیلهری، بیر املِ مبهمِ محالین، او نیهیلیستلهر گیبی، دیگر قربانلارینی آلای آلای ظالمانه آسار، کهسهر، فقط الجزاء من جنس العمل، عاقبت بلاسینی بولور... لاکن بوتون بو احوالدان جهانِ تمدّن هیچ تهیّجه گهلمهز. نه محزون، نه مسرور اولور ... چونکه عجملهر بو عائلهنین افرادیندان دئییلدیرلهر... بیر جمالالدین افغانی ده اؤیله تشویق، اؤیله تبجیل گؤرهیدی؛ غربین، او شهیر شهیر دولاشدیغی غربین مظهرِ نصرتی اولایدی، البته بیر «تولستوی»ا یاخلاشیردی؛ او قهدهر شعشه و عظمتله پارلاردی. دهانین غرب و شرقی می اولور؟
فقط دئدیییمیز گیبی، غرب ایله شرقین آراسیندا
بیر سدِّ چین، اؤیله بیر حائل بیر بُعد واردیر ... بیرینین تجلّیاتیندان او بیری
خبردار اولسا دا، حصّهمند اولماز. مدنیت ایسه دورِ تکاملونو تعقیب ائدهرکهن،
شرقدهن غربه گئچدییی ایچون، بیر اقترانِ مدهشین مغدورو، قربانی بیز شرقلیلهریز
...
سؤزلوک:
اقتران: یاخینلیق، قونشولوق، سورهکلیلیک
امل:دیلهک، ایستهک، ائرهک
تبجیل:اۇلۇلاما، آغیرلاما، دهیهرلهندیرمه و آلقیشلاما
سبحه: تسبیح
شطارت: قورخمازلیق، ییلمازلیق، شوخ و بی باک شدن،
چالاکی، زرنگی (چالاک و زرنگ هر دو کلماتی تورکی هستند).
مسعدت:یاردیم، کومهک
مشبّک: پنجرهی شبکهدار
ناس:مردم
برای مطالعهی بیشتر:
سیاه
مشق تورکی ناصرالدین شاه قاجار که در پنج سالهگی نوشته است
http://sozumuz1.blogspot.com/2023/01/blog-post_7.html
ناصرالدین
شاه با وزیر خارجه به تورکی صحبت میداشت و از این کار لذت میبرد
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/06/blog-post_22.html
مکالمات
تورکی ناصرالدین شاه در قیزیل حیصار (سرخه حصار) به هنگام قبول سفیر عثمانلی
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/07/blog-post_5.html
فارسی
و تورکی دو زبان عمومی ایران هستند. غالب محاورات و مکالمات ناصرالدین شاه به
فارسی و تورکی است
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/blog-post_27.html
هاینریش
کارل بروگش: تورکی زبان رسمی قاجاری و زبان عمومی تهران
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post_19.html
گذرنامههای
قاجاری به زبان تورکی در دورهی ناصرالدین شاه – تذکرهی مرور سید جمال الدین
(اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html
تدریس
زبان تورکی در مدرسهی دارالفنون دورهی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانشگاه در
تاریخ مودرن ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html
تحصیل
تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش
ترجمان-قاسپیرالی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html
مدحیهی
فتحعلی خان قاجار قزوینی سپانلو به تورکی جغتایی در ستایش ناصرالدین شاه قاجار
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/01/blog-post_15.html
قصیدهی
تورکی کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ شاهان، حضرتِ سلطان حمید
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post.html
[1] سیاه مشق تورکی ناصرالدین شاه قاجار که در پنج سالهگی نوشته است
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/01/blog-post_7.html
[1] ترور ناصرالدین شاه
قاجار توسط تروریستهای بابی-ازلی، و قهرمانسازی از تروریست قاتل او توسط قومیتگرایی
فارس-دولت ایران
No comments:
Post a Comment