Tuesday, May 2, 2023

ائل، اوْبا، اوْیماق‌لاریمیز و یا مساله‌ی ایلات تورک

 ائل، اوْبا، اوْیماق‌لاریمیز و یا مساله‌ی ایلات تورک

 

مئهران باهارلی 

Tuesday, February 07, 2006

 

یئنی وئبلاگ- وبلاگ جدید: ائل، اوبا، اویماق‌لاریمیز

http://elobaoymaqlarimiz.blogspot.com/

سؤزوموز

بررسی طوائف و گروه‌های تورک (اوغوزهای غربی) ساکن در ایران، نام‌های جوغرافی - تاریخی باقی‌مانده از دیگر اقوام و طوائف پروتوتورکیک و تورکیک در اسامی جوغرافیایی این کشور، و مسائل جنبی مربوط بدین تدقیقات، علاوه بر حیطه‌ی علمی از جهات بسیار دیگر نیز هم ضروری و هم سودمند است. اما تاملی بر فعالیت‌های فرهنگی و اتموسفر روشن‌فکری در جنبش خودآگاهی فرهنگی و ملی خلق تورک در دوران معاصر نشان می‌دهد که اکثریت مطلق محققین، سیاسیون، نخبه‌گان و فعالین تورک ایران به ویژه در آزربایجان - در کنار مسائل بنیادی بسیار دیگر - بالکل از «مساله‌ی ایلات تورک» نیز غافل‌اند. در زیر به برخی از جنبه‌های فرهنگی و سیاسی مربوطه اشاره می‌شود:

تبارشناسی خلق تورک:

١- بررسی طوائف معاصر و یا تاریخی که در تشکل خلق تورک نقش داشته‌اند نشان می‌دهد برخی از این اقوام و طوائف تورک (آغاج اری، یازرلو، بوزچلو، ...) به احتمال بسیار از بازمانده‌گان و یادگارهای حضور تورکان - تورکیک‌های قبل از اسلام و میلاد در ایران و تورک ایلی و آزربایجان و قفقاز می‌باشند. به عبارت دیگر بر خلاف گفتمان نژادپرستانه‌ی دولتی فارسی – پان‌ایرانیستی آریایی‌محور که ایرانیک‌ها را بومی و تورکیک‌ها را مهاجرین و تازه واردین به قلمروی ایران امروزی می‌داند، گروه‌های تورکیک در میان قدیمی‌ترین ساکنان خاورمیانه - قفقاز- آسیای صغیر بوده و به ویژه از ساکنین بومی مناطقی در ایران که ملت تورک امروز نیز در آن به طور متراکم ساکن می‌باشد (از جمله در شمال غرب – تورک‌ایلی، در شمال شرق – در افشاریورت و در تورکمن‌یورت، در مرکز ایران، در خلجستان – خلج اوردا، و در جنوب ایران و قاشقای یورت و ... ) است. 

٢- بسیاری از طوائف و گروه‌های تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) ساکن در ایران، اسلاف و یا تیره‌های منشعب از آن‌ها، در میان دیگر ملل متکلم به خانواده‌ی زبان‌های تورکیک به ویژه دو ملت تورکمن (اوغوز شرقی) در شرق دریای خزر و آسیای میانه، و توده‌ی تورک پراکنده در آسیای صغیر - شبه جزیره‌ی بالکان - قبرس (شاخه‌ی غربی اوغوز غربی) نیز عینا دیده می‌شوند. این حقیقت حکایت از تبار مشترک دو گروه مذکور با خلق تورک ما و یا تورکان شاخه‌ی شرقی اوغوز غربی (شامل تورک‌ایلی، مرکز و جنوب ایران، شمال خراسان، قفقاز، عراق – سوریه، .... و شرق و جنوب و مرکز آسیای صغیر) دارد. وجود ده‌ها و صدها گروه ایلی – طائفه‌ای تاریخی تورک یکسان و مشترک که در تشکل توده‌های امروزی خلق تورک ساکن در ایران، جمهوری آزربایجان و عراق و سوریه از سوئی و تورکیه – قبرس - بالکان از سوی دیگر شرکت داشته‌اند، دلیلی قاطع بر اشتراکات و تشابهات و عینت تباری شاخه‌های شرقی و غربی اوغوزهای غربی می‌باشد.

٣- بررسی اقوام و طوائف تشکیل دهنده‌ی خلق تورک ساکن در ایران آشکار می‌سازد که تقریبا هیچ طائفه و ایل و تیره‌ی تورک ساکن در ایران وجود ندارد که شعبه و یا تیره‌های گوناگون آن عینا در آسیای صغیر - شبه جزیره‌ی بالکان (تورکیه) وجود نداشته باشد. این واقعیت نشان‌‌گر نزدیکی تباری فوق العاده‌ی این دو خلق تورک همسایه می‌باشد. به گونه‌ای که برخی محققین حتی معتقد به عینیت ملی این دو خلق تورک همسایه می‌باشند. گفته‌ی مشهور حیدر علی‌یئف پرزیدنت فقید جمهوری آزربایجان که از جمهوری آزربایجان و تورکیه به شکل «دو دولت - یک ملت» یاد نمود، از این زاویه نیز معنی‌دار است. علاوه بر آن، در میان تمام ملل و خلق‌های تورکیک معاصر، صرفا نام تاریخی – ملی – اتنیکی‌ای که این دو خلق خود را با آن می‌نامند و یا «خودنام‌گذاری» اتنیک - ملی آن‌ها «تورک» است (خودنامگذاری ملل و گروههای تورکیک معاصر دیگر نام‌هایی غیر از تورک مانند تورکمن و قیرقیز و اوزبیک و تاتار و چوواش و اویقور و .... است). این واقعیت نیز، موید عینیت ملی این دو و یا اقلا واگرائی ملی آن‌ها تنها در سده و دهه‌های اخیر است.

ایلات تورک و جعلیات رسمی پان‌ایرانیستی

١- تدقیق ده‌ها و صدها طائفه و گروه تورکیک باستانی و طوائف و ایلات معاصر خلق تورک و نقش بارز و تعیین کننده‌ی آن‌ها در شکل‌گیری تباری خلق تورک در ایران و جمهوری آزربایجان، از محکم‌ترین دلایل علمی و عینی تکذیب کننده‌ی افسانه‌ی بی اساس و پنداربافی نژادپرستانه و رسمی - دولتی آریایی بودن منشاء تباری خلق تورک در ایران (در مرکز و در جنوب ایران، در تورک‌ایلی، در خراسان)، حتی دیگر مردمان این کشور است.

٢- یکی از فوائد بررسی زیرگروه‌های ایلی، لهجه‌ای و جوغرافیایی زبان و خلق تورک ساکن در ایران، مشاهده‌ی گسترده‌گی پهنه‌ی حضور زبان، خلق و فرهنگ تورک در سراسر ایران، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق و کومک به درک سراسری بودن آن است. بسیاری از قومیت‌گرایان فارس و مقامات رسمی تحت تاثیر و یا مدافع قومیت‌گرایی فارسی، گسسته از واقعیات جهان خارج، در مورد زبان تورکی رایج در ایران هنوز در تعبیرات و تلقیاتی مانند «زبان محلی» درجا می‌زنند. غافل از آنکه زبان تورکی در ایران زبانی سراسری است نه محلی. و یا اینکه زبان تورکی، زبانی محلی است که محل کاربرد و رایج بودن آن سراسر ایران است. به واقع در بسیاری از منابع تاریخی مخصوصا دوره‌ی قاجاری، از زبان تورکی به همراه فارسی به عنوان یک «زبان عمومی در ایران» نام برده شده است. سراسری و عمومی بودن - خصوصیتی که هیچ کدام از دیگر زبان‌های ملی ایران از آن برخوردار نیستند - خصوصیتی کلیدی برای زبان تورکی در مباحثات فرهنگی و روندها و معاملات سیاسی است. زیرا اساسا این ویژه‌گی است که ضرورت برخوردار شدن از حقوقی خاص یک زبان سراسر برای زبان تورکی رایج در ایران و از جمله رسمی شدن در مقیاس دولت مرکزی – یکی از خطوط قرمز ملت تورک - را دیکته می‌کند.

اشتراک در پیدایش قوم فارس:

از دیگر فوائد بررسی گروه‌های تاریخی - تباری – طائفه‌ای تورک در ایران، آشکار شدن نقش این گروه‌ها نه تنها در تشکل خلق تورک، بلکه در تشکل قوم فارس نیز و یا به عبارت دیگر نشان دادن بی پایه‌گی افسانه‌ی آریائی نژاد بودن و دروغ خلوص نژادی گروه‌های فارس‌زبان امروزی ایران است. به زبان ساده، نه تنها خلق تورک به لحاظ نژادی و تباری و فرهنگی و ...ּּּּ آریائی نیست، بلکه حتی بسیاری از اقوام موسوم به ایرانیک مانند فارس و لور و کورد و تاجیک نیز، خود به لحاظ تباری آریائی نژاد نمی‌باشند و علاوه بر اقوام سامی - عرب و بعضی بومیان غیر سامی و غیر ایرانیک، عنصر قومی تورک – موغول - آلتایی نیز در تشکل این اقوام ایرانیک‌زبان نقش تعیین کننده‌ای داشته است.

به عنوان نمونه ایل و تیره‌های تورک گرایلی- قرائی، علاوه بر دو خلق تورکیک معاصر تورک و تورکمن، در تشکل قوم فارس - به طور مشخص در تشکل تباری فارس‌زبان‌های امروزی تربت حیدریه - و نیز برخی گروه‌های کوردزبان حتی لورزبان نیز اشتراک و نقش مهمی داشته‌اند. و یا دگرگشت زبان گروه‌های تورکی مانند آغاج اری به زبان‌های ایرانیک (فارسی، لوری، کوردی، تاجیکی، ....) و عربی نقشی مهم در تشکل تباری، فرهنگی و زبانی اقوام ایرانیک‌زبان لور، کورد و فارس، همچنین عرب ساکن در ایران بازی نموده است.

اساسا نباید فراموش نمود که قوم نوظهور موسوم به فارس در ایران – که در ضمن تماما پدیده‌ای غیر از پرس‌ها و پارسیان باستان است - آمیخته و محصول ترکیب به تقریب ٣٠٪ تورک‌تبار، ٣٠٪ عرب‌تبار، ٣٠٪ بومیان گوناگون غیر ایرانیک‌زبان، غیر تورکیک و غیر عرب (راجی، سغدی، ....ּּּּ) و ١٠٪ گروه‌های ایرانیک – تاجیک‌زبان وارد شده به ایران از افغانستان امروزی است که به موازات در هم آمیزی با یک‌دیگر و تشکل زبان «ریخته»‌ی دری، به مرور زمان به زبان دری متکلم گشته‌اند. (از جنبه‌ی تاریخی دری، زبان هیچ گروه بومی ایران نبوده است).

استحاله‌ی ملی فزاینده‌ی خلق تورک ساکن در ایران، مسئله‌ی آسیمیلاسیون:

١- در طول تاریخ اکثریت مطلق طوائف و ایلات تاریخی تورک - به جز بخش ساکن در تورک‌ایلی – به ویژه در عربستان (الاحواز)، در فارسستان، در کوردستان و در لورستان به مرور زمان یا تماما فارس‌زبان شده و یا به ترتیب در خلق‌های لور، کورد و عرب تحلیل رفته‌اند. زیرگروه‌های معاصر ایلی – تیره‌ای - تباری خلق تورک نیز که در سراسر ایران، تورک‌ایلی، فارسستان اتنیک، کوردستان اتنیک، عربستان اتنیک، لورستان اتنیک و تورکمنستان (تورکمن‌یورت) پخش شده‌اند، به ویژه در استان‌های خراسان و فارسستان، در معرض نابودی کامل به لحاظ زبانی و فرهنگی و هویت ملی تورک خویش قرار دارند.

٢- لورزبان و فارس‌زبان شدن گروه‌های طائفه‌ای و ایلی متعدد تورک (بخش‌هایی از آغاج اری‌ها، گرایلی‌ها، افشارها، بیات‌ها، هزاره‌ها، تیموری‌ها، چهار اویماق‌ها، قاجارها، شمار قابل توجهی از اتحادیه‌ی ایلی قشقایی، ....) نشانگر تحلیل بسیار گسترده و سریع خلق، زبان و فرهنگ تورک در ایران است. و این تثبیت، بر خلاف ادعای کلیشه‌ای و غیر واقعی بسیاری از پژوهش‌گران آزربایجان‌گرا است که بی هیچ سند و مدرکی، فارس نشدن حتی یک ده تورک‌زبان در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی را ادعا می‌کنند. ادعایی که از پایه نادرست است.

٣- بر خلاف ادعای بی پایه فوق، واقعیات این است که شمار بسیار فزاینده‌ای از طوائف و ایلات تورک در سراسر ایران به همراه ده‌ها روستا و شهر و مرکز جمعیتی به ویژه در قرن بیستم (حتی در قسمت‌های تورک‌نشین و یا تورک‌ایلی استان‌های تهران، قوم، مرکزی، همدان، قزوین، زنجان و ....ּּּּ) فارس‌زبان شده و در خلق فارس استحاله یافته‌اند. این روند اسف‌بار با شدت تمام ادامه دارد. با ادامه‌ی وضعیت فعلی در ایران، بقاء تورک‌های ساکن در خارج منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران – تورک‌ایلی و نواحی پیرامونی‌اش عموما و گروه‌های ایلیاتی تورک خصوصا بعد از یکی دو نسل بسیار نا محتمل می‌نماید. در واقع بخش بسیار مهمی از تورک‌های خارج از منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران – تورک‌ایلی، و استان‌های حاشیه‌ای آن و به ویژه گروه‌های ایلی تورک، اکنون هم کاملا فارس‌زبان (از جمله گرایلی‌ها در تربت حیدریه، دیگر طوایف فارس‌زبان شده‌ی تورک و موغول در خراسان شامل تیموری‌ها، هزاره‌ها، چهار اویماق‌ها ...)، کوردزبان (اطراف بجنورد در خراسان، در استان‌های کوردستان و همدان) و لورزبان (در طائفه‌ی بکش لورهای ممسنی، مانند طائفه‌ی دیگر تورک آقاجری‌ها) گردیده‌اند.

٤- با فارس‌زبان و فارس شدن زیرگروه‌های ایلی و طائفه‌ای و ....ּּּ خلق تورک، تمام مشخصه‌های هویتی و ملی و میراث فرهنگی این گروه‌های تورک، از موسیقی و رقص و پوشاک و خوراک و قالی‌بافی و فولکلور و آداب و رسوم و باورها و آئین‌های دینی تورک‌شانּּּּּ از دست رفته و یا دقیق‌تر از سوی دولت و قومیت‌گرایان فارس و استعمارگران – اوریانتالیست‌های غربی عینا و به عنوان هویت فارسی و میراث فرهنگی قوم فارس به جهانیان و ایرانیان و حتی خود خلق ناآگاه نگه داشته شده‌ی تورک تقدیم می‌شود.

مدارس عشایری فارس‌زبان، مراکز قتل عام فرهنگی ایلات تورک

١- مدارس عشایری، همانند همه‌ی مدارس غیر عشایری فارس‌زبان دولتی در تورک‌ایلی و دیگر مناطق ملی تورک‌ در ایران از موثرترین و موفق‌ترین ابزارهای دولت برای استحاله‌ی خلق تورک و اجرای سیاست استعماری – نژادپرستانه‌ی فارس‌سازی مردم تورک‌زبان است. تجربه‌ی موفق مدارس عشایری (فارس‌سازی ایلات قشقائی) در گسترش زبان قاتل و فرهنگ جانشین فارسی در میان اصیل‌ترین گروه‌های تورک در جنوب ایران (فارس‌سازی ایلات قشقائی) و ضربه زدن به زبان و فرهنگ تورک آن چنان موفق بود که دولت پهلوی از مسئولین و معلمین مدارس عشایری جنوب ایران برای پیاده نمودن طرح مشابهی در منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران و یا تورک‌ایلی (فارس‌سازی طوائف شاهسون) استفاده نموده است.

٢- ناآگاهی خلق تورک نسبت به سیاست‌های یک‌سان‌سازی ملی دولتی به آن درجه است که بسیاری از جوانان تورک در میان ایل قشقائی، بنیان‌گذاران مدارس عشایری جنوب ایران، این مراکز قتل عام فرهنگی عشایر تورک را به عنوان پدر ایل خود معرفی می‌کنند. حال آنکه مجریان جنایت فرهنگی تبلیغ و جای‌گزین نمودن زبان قاتل فارسی در میان ملت تورک، آگاه و یا ناآگاه، دوستان و خادمان به خلق تورک نبوده و به ویژه اگر خود از تورکان باشند، از مجرمان و در بهترین حالت از فریفته‌شده‌گان پشت کرده به فرهنگ و هویت و ملت خویش‌اند. البته این وضعیت منحصر به ایل قشقایی نیست، در تبریز مرکز آزربایجان وضعیتی به مراتب وخیم‌تر حاکم است. تاریخ‌نگاری آزربایجانی و مولفین آزربایجان‌گرا، منتشر کننده‌گان نشریات فارسی و تاسیس کننده‌گان مدارس فارسی در تورک‌ایلی را که آغاز کننده‌ی سیاست نسل‌کشی ملی و زبانی تورک در ایران بوده‌اند، به عنوان «مفاخر آزربایجان» و «شخصیت‌های ملی آزربایجان» تقدیم می‌کنند. ....

٣- آموزش زبان فارسی به گروه‌های ویژه‌ی تورک مانند عشایر، بزرگ‌سالان، زنان و کودکان تورک، در حالی که این گروه‌ها از آموزش و تحصیل به زبان ملی خود تورکی تماما محرومند، ظلم و جنایتی فرهنگی و نژادپرستی – نسل‌کشی زبانی است که دولت ایران کماکان مرتکب آن می‌شود. این جنایت فرهنگی می‌بایست به فوریت متوقف گردد.

سیاست دسیسه‌آمیز اسکان عشایر:

١- مساله‌ی اسکان داوطلبانه و یا اجباری عشایر تورک و سیاست‌های دولت در این مورد، اهداف، فوائد و مضار آن و کیفیت اجرای آن‌ها، نیز از جمله مسائلی است که بالکل از دقت روشن‌فکران تورک در ایران به ویژه در آزربایجان بر کنار مانده است.

٢- به نظر می‌رسد مقامات دولتی در اسکان عشایر تورک خارج تورک‌ایلی آن چنان عمل می‌کنند که این ایلات به ویژه در جنوب ایران، اکثریت نسبی جمعیتی را در شهرستانی که در آن اسکان داده می‌شوند بدست نیاورده و در این شهرستان‌ها مناطق پیوسته‌ی تورک‌نشین بوجود نیاید. به عبارت دیگر ایلات تورک آگاهانه با چنان نسبت و در مناطقی آن هم به صورت جزایر جدا از هم پخش و اسکان داده می‌شوند که در آن شهرستان نسبت به فارس‌ها همیشه در اقلیت قرار داشته و توسط مناطق فارس‌نشین از هم منقطع شده باشند.

٣- یکی از اهداف این تدبیر استعماری، جلوگیری از تشکل و تثبیت «منطقه‌ی ملی تورک» که مبنای تقسیمات اداری قرار گیرد (مانند وجود «ولایت قشقایی» اواخر دوره‌ی قاجار که می‌تواند در گفتمان تاسیس دولت منطقه‌ای «قاشقای‌یورت» بکار رود) و بدین طریق از میان بردن کوچک‌ترین احتمال طلب حق اداره‌ی امور خود توسط خود و یا درخواست تشکیل حکومتی محلی از سوی تورکان ساکن در جنوب ایران در آینده در آن منطقه، حتی در صورت فدرال و جماهیری شدن کشور است. فایده‌ی دیگر این تدبیر برای دولت ایران، آسان‌تر و سریع‌تر و عملی‌تر کردن امر فارس‌سازی و استحاله‌ی ملی جزایر کوچک زبانی تورک از طرف ماشین بروکراسی دولت و اهالی فارس‌زبان شهرستان‌های مذکور است.

٤- از مهم‌ترین دلایلی که می‌بایست به روند ملت‌شونده‌گی گروه‌های تورک‌زبان ساکن در سراسر ایران در قالب یک ملت واحده اهتمام ورزید، مساله‌ی گذر به سیستم فدرالی و یا جماهیری است. در سیستم فدرالی و یا جماهیری، توده‌ی بسیار عظیم تورک‌زبان - که جزئی از ملت واحد تورک (اوغوزهای غربی) ساکن در ایران است - در محدوده‌ی ارضی فارسستان سیاسی آینده قرار خواهد گرفت. آشکار است که مقدرات و حفظ حقوق ملی و فرهنگی این توده‌ی تورک‌زبان که در واقع دیاسپورای ملت تورک در جنوب ایران است، وابسته به دولت فدرالی و یا جماهیری «تورک‌ایلی» که در منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب کشور تاسیس خواهد شد است. با این مقدمات و با سوء سابقه‌ای که دولت‌مردان و سیاسیون فارس در عدم رعایت حقوق ملی خلق تورک ساکن در ایران در طول یک صد و بیست و پنج سال اخیر از خود نشان داده‌اند، تنها ضامن عملی برای تضمین حقوق ملی این توده‌ی تورک ساکن در فارسستان آن است که مرزهای دولتین فدرال و یا جمهوری‌های متحده‌ی «تورک‌ایلی» و «فارسستان» سیاسی آینده به گونه‌ای ترسیم شود که به تعداد تورک‌زبانان ساکن در فارسستان، در داخل مرزهای دولت تورک‌ایلی هم به همان تعداد فارس‌زبان قرار داده شود. به عبارت ساده‌تر دولت فدرال و یا جمهوری متحده‌ی تورک‌ایلی علاوه بر کل تورک‌ایلی یعنی منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب، به همراه برخی از جزائر فارس‌زبان داخل در آن، بایستی بخشی قابل ملاحظه از منطقه‌ی فارس‌نشین کشور را نیز (در استان‌های مرکزی، تهران، قوم، همدان، ...)، به همراه توده‌ی فارس ساکن در آن و به عنوان ضمانت و تضمین رعایت حقوق دیاسپورای خلق تورک در جنوب ایران و یا دولت فدرال و جمهوری متحده‌ی فارسستان شامل شود. (توده‌ی تورک در فارسستان و توده‌ی فارس در تورک‌ایلی، بر اساس «اصل متقابلیت»، دارای حقوق مشابهی خواهند بود).

٥- دیگر مساله‌ی مربوط به اسکان ایلات تورک، احتمال بازگشت و اسکان دوباره‌ی ایلات تورک خارج تورک‌ایلی و یا منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران به آن، در صورت گذار به سیستم فدرالی و یا جماهیری است. شکی نیست که در وضعیت فعلی، اسکان عشایر تورک در نواحی مختلف فارسستان تنها به روند استحاله‌ی ملی آن‌ها در قوم فارس کومک می‌نماید. از ای نرو یکی از اولین و مهم‌ترین برنامه‌های دولت تورک‌ایلی می‌بایست ایجاد مقدمات انتقال همه‌ی طوائف تورک پراکنده در فارسستان به قلمروی تورک‌ایلی موجود و دولت تورک‌ایلی آینده باشد.

٦- مساله‌ی اسکان دوباره‌ی ایلات تورک در تورک‌ایلی و یا منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران هم از آن رو مهم است که در برخی مناطق این ناحیه مانند شهرستان‌های بیجار، قوروه، سونقور، اسدآباد، همدان و کل شهرستان‌های استان مرکزی و نیز نواحی غربی و جنوب استان آزربایجان غربی و.....ּּּּ با مهاجرت فارس‌ها و اسکان و مهاجرت کوردها و ..... به این مناطق و هم‌چنین روند فارس‌زبان شدن تورکان بومی این نواحی در نتیجه‌ی سیاست دولتی نسل‌کشی زبانی و ملی تورک، ترکیب جمعیتی بر علیه تورکان و به نفع دو قوم فارس و کورد عوض شده است. اسکان دوباره‌ی طوائف تورک پراکنده در سراسر ایران - که در وضعیت فعلی عاقبتی به جز فارس شدن برایشان متصور نیست- در تورک‌ایلی‌، هم به نفع خود آن‌ها و هم به نفع پروژه‌ی دولت تورک‌ایلی سیاسی آینده خواهد بود.

ملت خیالی آزربایجان، قوم مصنوعی قشقائی:

اتحادیه‌ی ایلات قشقائی و دیگر تورکان ساکن در جنوب ایران، دیاسپورای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) در این منطقه‌اند

بزرگ‌ترین طائفه و یا دقیق‌تر اتحادیه‌ی ایلات تورک‌های شاخه‌ی شرقی اوغوز غربی در ایران حتی جهان، اتحادیه‌ی ایلات تورک قشقائی است که امروزه در خارج از جوغرافیای تورک‌ایلی موطن گزیده است. تورکان قشقائی، ملت، قوم و یا خلقی جداگانه نبوده، صرفا اتحادیه‌ای از ایلات تورک ساکن در جنوب ایران، آن هم فقط متشکل از بخشی از آن‌ها است. این اتحادیه‌ی ایلی به همراه ده‌ها و صدها گروه و تیره‌ی ایلی و غیر ایلی تورک ساکن در جنوب ایران از ابیوردی و فریدنی و افشار و بوچاقچی و خمسه (بهارلو و ایناللو و نفر) و شاهسون و آغاجری و قراگوزلو و . . . . مجموعا دیاسپورای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) در این منطقه را تشکیل می‌دهند.

در حالیکه توسط آزربایجان‌گرایان از خادمان و مشاهیر آزربایجانی تورک و غیر تورک تقدیر به عمل می‌آید، از بزرگ‌داشت مشاهیر معاصر خلق تورک ساکن در جنوب ایران و یا در شمال خراسان توسط آن‌ها اثری نیست و بالعکس. حال آنکه همه‌ی زیرگروه‌های جوغرافیایی، دینی و ایلی خلق تورک در ایران، چه ساکن در آزربایجان و دیگر نقاط تورک‌ایلی، چه جزئی از دیاسپوراهای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی در ایران)، به یک اندازه تورک و همه به یک شکل منسوب به یک ملت واحد تورک با تاریخ و مذهب و زبان و تبار مشترک‌اند. «کاظم خان قوشچو» برای خلق تورک و تاریخ سیاسی تورک همان منزلتی را دارد که «صولت الدوله قشقایی» و یا «جوجوخان خراسانی»، «فرود گرگین پور قشقایی» در فرهنگ موسیقی خلق تورک ساکن در ایران همان قدری را دارد که «حاج قربان سلیمانی نیشابوری»، «ماذون - محزون قشقایی» برای ما همان است که «حسن اوغلوی اسفراینی» و یا «جهان‌شاه قاراقویون‌لو»، .....

لهجه‌های تورکی و لزوم بکارگیری آن‌ها در نوسازی زبان ادبی – معیار تورکی در ایران:

شکی نیست که زبان تورکی رایج در جمهوری آزربایجان و مخصوصا تورکیه دو منبع مهم برای انتخاب کلمات و ترکیبات و واژه‌سازی برای تورکی‌نویسان ایرانی و ایجاد فورم و زبان ادبی - معیار تورکی هستند. اما این دو می‌بایست به عنوان منابع ثانوی برای اخذ کلمات و تعبیرات بکار روند. منابعی که در درجه‌ی اول و پیش‌تر می‌بایست بدان‌ها مراجعه نمود یکی لهجه‌های گوناگون رایج زبان تورکی در تورک‌ایلی (به ویژه نواحی غیر آزربایجانی آن در استان‌های تهران، البورز، قوم، مرکزی، همدان، کرمانشاه، کوردستان، قزوین، گیلان، ....) و همچنین لهجه‌های تورکی در ایران مرکزی، در ایران جنوبی و در شمال خراسان است که به طور جالب توجهی در بسیاری از خصوصیات بسیار بیش‌تر از لهجه‌های تورکی رایج در آزربایجان، به تورکی تورکیه نزدیک‌تراند. ماخذ دیگر در زمره‌ی منابع اولیه، متون ادبی و کلاسیک و داستان‌های مردمی و ادبیات عامه و .... تورکی، از اشعار تورکی مولانا و دیوان‌های نسیمی و فضولی تا کتاب دده قورقوت و داستان‌های کوروغلو و اصلی ایله کرم و .... است.

اخذ واژه‌گان و تعبیرات تورکی و بعضا قواعد دستوری از لهجه‌های تورکی رایج در ایران و افزودن آن‌ها به خزینه‌ی واژه‌گان مستعمل در زبان ادبی امروزیمان، باعث غنی‌تر شدن زبان تورکی، نزدیک‌تر شدن زبانی گروه‌های مختلف پراکنده‌ی تورک در ایران و لهجه‌هایشان به یک‌دیگر، هم‌گرایی ملی ایشان و شکل گرفتن زبان ادبی - معیار فراگیری که از مجموع همه‌ی لهجه‌ها و گویش‌های رایج تورکی بهره گرفته است خواهد شد. هم‌چنین رواج دوباره و روزمره کردن واژه‌گان بی‌شمار تورکی و قواعد دستوری موجود در متون ادبی - که به ویژه در جمهوری آزربایجان و به دلیل اهمال و کوتاهی نخبه‌گان و در اثر تبلیغات و سیاست‌های آزربایجان‌گرائی استالینیستی، به طور کیفی مُهر آرخائیک خورده‌اند - به ایجاد پلی مابین زبان نسل جدید و زبان گذشته‌گانمان، و افزودن بر قابلیت‌ها و امکانات زبان معیار تورکی کومک خواهد نمود.

لهجه‌های تورکی توده‌ای ایلی و غیر ایلی تورک ساکن در خارج منطقه‌ی آزربایجان، گنجینه‌ی واژه‌گان ناب و پسوندهای تورکی می‌باشند. در حالی که بسیاری از کلمات و تعابیر موجود در این لهجه‌ها در دیگر لهجه‌های تورکی منطقه‌ی آزربایجان چندان رایج نیستند، همه عینا و یا با اندک تغییر در لهجه‌های گوناگون تورکی تورکیه همچنان بکار می‌روند. از جمله آچیلان (یاخین گه‌له‌جه‌ک)، آرادان بیر (در تورکی تورکیه: آرادا بیر)، آراشماق، آرت (پشت، دنبال)، آری (هامی‌سی، بوتون، دولوق)، آرینماق، آیری‌لی (جداگانه)، قارینجا، آجیتما، قوشماق (دویدن)، آلاک - پالاک (در تورکی تورکیه: آللاک - پوللاک)، آقجا، به‌نیز (چهره)، قاتی (سخت)، آست (زیر)، ..... مثال دیگر کاربرد گسترده‌ی پسوند «-آل،-ه‌ل» در لهجه‌های تورکی فریدن در استان اصفهان در ایران مرکزی است. جا دارد که پسوند مطرود شده اما بسیار کارا و مفید «-آل،-ه‌ل» در زبان ادبی در حال تشکل تورکی در ایران دوباره و به شکل هر چه گسترده‌تری بکار گرفته شود. به عنوان نمونه کلمات «یئدیل» (هفته)، «دوغال» (طبیعت)، «چاتال» (چنگال)، «سانال» (مجازی)، «تورکول» (تورکیک)، «ایرانیل» (ایرانیک)، کلماتی هستند که با استفاده از این پسوند اصیل تورکی ایجاد شده‌اند.

جای خالی موسیقی و رقص دیاسپورای تورک ساکن در جنوب ایران، شمال شرق ایران و عراق-سوریه در رسانه ها و تلویزیون‌های آزربایجان

نه تنها در بسیاری از رسانه‌های آزربایجانی متاثر از دو ایدئولوژی و هویت ملی ضد تورک پان‌ایرانیسم و آزربایجان‌گرائی، دیاسپوراهای مذبور خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) هیچ‌گونه جای‌گاهی ندارند و کلا به عنوان بیگانه قبول شده‌اند، بلکه حتی مناطق تورک‌نشین استان‌های همدان و مرکزی و کوردستان و تهران ... داخل در تورک‌ایلی نیز، به سبب غیر آزربایجانی بودن بالکل فراموش شده و نفرین گردیده‌اند. به عنوان نمونه اغلب این‌گونه  رسانه‌های آزربایجان‌گرا، به جز ناحیه‌ی کوچکی متشکل از آزربایجان شرقی و آزربایجان غربی و اردبیل، بر اخبار و مسائل مربوط به بقیه‌ی غیر آزربایجانی تورک‌ایلی مصرانه سانسور اعمال می‌نمایند و یا در بهترین وجه مسائل و اخبار آن‌ها را به عنوان مسائل و اخبار اقوام دیگر تقدیم می‌کنند.

٢-ایجاد فوری رادیو – تلویزیون‌های سراسری تورکی از داخل و یا از خارج ایران و نشریات سراسری تورکی که مسائل و علائق و نیازهای همه‌ی زیرگروه‌های پراکنده‌ی خلق تورک ساکن در سراسر ایران را پوشش می‌دهند، جا دادن به موسیقی و رقص و فولکلور و اخبار دیاسپوراهای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) در همه‌ی رسانه‌های نوشتاری و دیداری و شنیداری و اینترنتی، حرکت به سوی ایجاد زبان ادبی، ملی و معیار تورکی و آغاز آموزش به این زبان فراگیر تورکی که همه‌ی زیرگروه‌های لهجه‌ای تورکمانی (شامل شیوه‌های قشقایی) و خراسانی و سونقوری را پوشش دهد، از موثرترین اقدامات عملی برای ایجاد و تحکیم هویت ملی تورک بین زیرگروه‌های پراکنده‌ی تورک‌تبار و تورک‌زبان ساکن در ایران و شتاب بخشیدن به روند ملت شدنشان است.

می‌بایست مسائل ایلات تورک و دیاسپوراهای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) در جنوب و در مرکز و در شمال شرق ایران، و در عراق - سوریه به مرکز حیات ملی، زبانی و فرهنگی و سیاسی و مجادله‌ی ملی دموکراتیک خلق تورک در تورک‌ایلی منتقل و با آن هم‌بسته شود. آمیزش و پیوسته‌گی همه‌جانبه و فوری زبانی، فرهنگی و انسانی بین زیرگروه‌های خلق تورک در ایران، یکی از روش‌هایی است که می‌تواند از سویی به روند شکل‌گیری هویت فراگیر ملی تورک بین گروه‌های پراکنده‌ی ساکن در ایران یاری رساند و روند تحلیل خلق تورک در خلق فارس را کند سازد و از طرف دیگر از بازیچه شدن زیرگروه‌های طائفه‌ای و مذهبی و ....  و نخبه‌گان خلق تورک در دست سیاست‌های ضد تورک و ضد تورک‌ایلی دولت ایران و قدرت‌های اوروپائی - غربی دارای ذهنیت صلیبی و ایدئولوژی‌های ضد تورک ساخته و پرداخته‌ی آن‌ها مانند آزربایجان‌گرایی ایران‌گرا (پان ایرانیسم خجالتی) و آزربایجان‌گرائی استالینیستی ممانعت به عمل آورد و همچنین مجادله‌ی ملی دموکراتیک خلق تورک را منطقه‌ای و بین المللی سازد:

می‌بایست موسسه‌ای غیر دولتی برای بررسی ایلات تورک ساکن در ایران و مسائل و مشکلات خاص اجتماعی و شرایط اسف‌انگیز اقتصادی و معیشتی و بهداشتی و .... این گروه‌ها تاسیس شود. ایجاد فرهنگستان (دولتی و غیر دولتی) تورکی‌شناسی و شعبه‌ی طوائف و ایلات تورک در آن، تاسیس کانال‌های رادیو - تلویزیونی سراسری تورکی و آغاز آموزش به زبان تورکی، تحصیل به زبان مادری - ملی زبان تورکی در دوره‌ی ابتدائی مدارس و رسمی نمودن زبان تورکی در ایران توسط قانون اساسی و در مقیاس سراسری، از جمله تدابیر لازم و عاجل برای جلوگیری از تشدید بحران هویت قومی و عقب مانده‌گی مدنی و استحاله‌ی تورک‌های ساکن در تورک ایلی و دیگر قسمت‌های ایران در ملت حاکم فارس، متوقف و معکوس نمودن روند فارس شدن گروه‌های تورک در ایران به ویژه گروه‌های پراکنده و ایلی ساکن در خارج تورک‌ایلی و یا منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران می‌باشند.

تمام گروه‌های فرهنگی و سیاسی تورک‌ایلی حتما می‌باید به اخبار و مسائل طوائف تورک ساکن در ایران به ویژه آن‌ها که در خارج تورک‌ایلی ساکن‌اند و در راس آن‌ها اتحادیه‌ی ایلات تورک قشقایی سنگینی لازم را داده و حتی المقدور بخش‌های ویژه‌ای مختص این گروه‌ها و طوائف ایجاد نمایند.

رسانه‌های دیداری و شنیداری و به ویژه تلویزیون‌های تورک‌ایلی می‌بایست حتما در برنامه‌های خود به موسیقی و رقص و ..... گروه‌های دیاسپورای خلق تورک (شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی) یعنی تورکان ساکن در جنوب و در مرکز ایران و در راس آن‌ها اتحادیه‌ی ایلات تورک قشقایی، تورکان خراسان و نیز تورکان عراق - سوریه و کل نواحی شرقی و جنوبی تورکیه جای داده و بدین ترتیب هم تورک‌های ساکن در تورک‌ایلی را با بخشی از فرهنگ ملی تورکی خود که از آن محروم مانده‌اند آشنا سازند و هم باعث جلب و تجمع گروه‌های دیاسپورای تورک ساکن در مرکز و جنوب ایران، شمال خراسان و عراق - سوریه و شرق و جنوب تورکیه به محور تورک‌ایلی و نیاخاک خود گردند.

برگزاری جشن‌واره‌های جداگانه‌ی شعر تورکی جنوب ایران، شعر تورکی مرکز ایران، شعر تورکی شمال شرق ایران، شعر تورکی شمال غرب ایران و سپس جشن‌واره‌های سراسری شعر تورکی؛ جشن‌واره‌های جداگانه‌ی موسیقی آشیقی تورکی مرکز ایران، موسیقی آشیقی تورکی جنوب ایران، موسیقی آشیقی تورکی شمال شرق ایران، موسیقی آشیقی تورکی شمال غرب ایران و سپس جشن‌واره‌های سراسری موسیقی آشیقی تورکی؛ همایش‌های جداگانه‌ی بررسی مسائل زنان تورک جنوب ایران، بررسی مسائل زنان تورک مرکز ایران، بررسی مسائل زنان تورک شمال شرق ایران، بررسی مسائل زنان تورک شمال غرب ایران و سپس همایش‌های سراسری بررسی مسائل زنان تورک؛ تاسیس انجمن‌های جداگانه‌ی قالی تورک در جنوب ایران، انجمن‌های قالی تورک مرکز ایران، انجمن‌های قالی تورک شمال شرق ایران، انجمن‌های قالی تورک شمال غرب ایران و سپس انجمن سراسری قالی تورک و ....  از دیگر تدابیر متصور است.

گئرچه‌یه هو!!!

No comments:

Post a Comment