Sunday, July 4, 2021

شاهزاده ‌پریخان خانیم (١٥٧٨-١٥٤٨) دولت‌زن و سیاست‌مدار تورک، و بر آمدن شاه عباس حقیر

شاهزاده ‌پریخان خانیم (١٥٧٨-١٥٤٨) دولت‌زن و سیاست‌مدار تورک، و بر آمدن شاه عباس حقیر

 

مئهران باهارلی


پریخان خانیم و یا بیگیم (متولد ١٨ آوگوست ۱۵۴۸ در اهر و یا ابهر - تورک‌ایلی، متوفی ۱٢ فوریه  ‌۱۵۷۸ در قزوین - تورک‌ایلی) دولت‌زن و سیاست‌مدار قدرت‌مند، مدبر و با نفوذ تورک، دختر شاه‌ تهماسب اول و سلطان آغا خانیم است. پریخان خانیم از طرف مادری یک چرکس (در معنی عام همه‌ی قفقازیان شمال ناحیه‌ی دربند، در معنی خاص قومی در قفقاز و آسیای صغیر که به یکی از لهجه‌های زبان آدیغه - کاباردین سخن می‌گویند)، و دائی او شمخال خان از سرداران بنام چرکس در دولت قیزیل‌باش بود.

پریخان خانیم از منظر تاریخ و فرهنگ تورک دارای اهمیت و یک شخصیت ملی تورک است:

-پریخان خانیم یکی از ملزها - دورگه‌ها - آرقون‌ها - قاراوناس‌های تاریخ تورک است[1]

-پریخان خانیم در کشمکش بین تورک و تاجیک بر سر جانشینی شاه تهماسب پس از مرگ او، طرف جبهه‌ی تورک را گرفت

-پریخان خانیم توسط خیرالنساء مهد علیا مادر شاه عباس حقیر، که هر دو شخصیت‌هایی شدیدا ضد تورک بودند، به قتل رسید و در نتیجه یکی از برجسته‌ترین شهیدان قومیت‌گرایی شعوبی و تورک‌ستیزی در ایران است.

-پریخان خانیم سمبول حکم‌داران زن و حقوق برابر زنان با مردان در فرهنگ و سنن دولت‌مداری تورک است....






 ١- پریخان خانیم در سال‌های آخر حیات شاه تهماسب عملا دولت تورک قیزیل‌باش را اداره می‌کرد. شاه ‌تهماسب علی رغم قبول مذهب شیعه‌ی امامی فارسی - عربی - که بر خلاف اسلام تورکی و سنن و فرهنگ تورکی و در این میان مذهب علوی تورکمانان قیزیل‌باش، زنان را دارای حقوق برابر با مردان نمی‌داند - و علی رغم آن که یک فاناتیک شیعی مردسالار بود[2]، به سبب علاقه‌ی شدید به دخترش پریخان خانیم «در تمامی امور جزئی و کلی و ضروری و ملکی و مالی و مرزی و سایر موضوعات مهم به‌ صلاح و صواب‌دید پریخان خانیم عمل می‌نمود و هیچ کاری را بدون مشورت با وی انجام نمی‌داد». بعد از بیماری شاه تهماسب نیز، امرا و بزرگان دولت قیزیل‌باش ‌برای رسیده‌گی به ‌اوضاع دولت و امورات مملکت اول به‌ پریخان خانیم مراجعه ‌می‌کردند. آن‌ها بدون مشورت با شاهزاده پریخان خانیم هیچ امری را به‌ انجام نمی‌رساندند و صرفا اوامر و فرامینی که‌ او صادر می‌کرد را اجرا می‌کردند.

٢-پریخان خانیم در رساندن شاه اسماعیل دوم و پس از وی سلطان محمد خدابنده بر تخت سلطنت دولت تورک قیزیل‌باش نقش اساسی داشت. هم‌چنین پریخان خانیم تا تاج‌گذاری این دو (٣١ روز بعد از شاه تهماسب، دو ماه و بیست روز بعد از شاه اسماعیل دوم) به تنهایی حاکمیت دولت قیزیل‌باش را در دست داشت و هم‌زمان به صورت فرمانده‌ی کل قیزیل‌باشان عمل می‌کرد. دولت‌مردان عالی‌رتبه، امرای قیزیل‌باش ، حاکمان محلی و سرداران طایفه‌های قدرت‌مند تورکمان او را از امور فوری خارجی و داخلی و قضایی و مالیاتی و مالی و نحوه‌ی اداره‌ی ‌ایالات و مشکلاتشان مطلع می کردند و دستوراتی را که ‌او صادر می‌کرد، تحویل گرفته بی چون و چرا اجرا می‌کردند «بی‌صلاح و مصلحت صواب‌دید آن ملکه‌‌ی ملک‌صفت در هیچ مهم از مهمات پادشاهی دست به‌ اقدام نمی‌زدند».

٣-در ماجرای کشمکش خونین سیاسی تورک - تاجیک و جنگ داخلی بر سر جانشینی شاه تهماسب اول بعد از مرگ او در ۱۴ مه ‌۱۵۷۶ در قزوین بین دو «جبهه‌ی تورک» - قیزیل‌باش - جناح اسماعیل میرزا برادر تنی‌ پریخان خانیم و «جبهه‌ی غیر تورک – تاجیک» (فارس‌های بعدی) - جناح حیدر میرزا برادر ناتنی پریخان خانیم، وی در جبهه‌ی تورک قرار گرفت و کاملا از بر تخت نشستن اسماعیل میرزا (شاه اسماعیل دوم)[3] بر علیه حیدر میرزا که مادرش سلطان‌زاده‌ خانیم گورجی بود حمایت کرد. پریخان خانیم عملیات سرکوب و قتل حیدرمیرزا و طرف‌داران او در کاخ سلطنتی پایتخت قزوین را شخصا هدایت و فرماندهی کرد. «این، یک جنگ بین جنگاوران ممتاز تورک‌نژاد و پیش‌قراولان قشرهای دهقان-شهرنشین اهالی ایران بود. هواداران اسماعیل که بر خلاف هواداران حیدر ظاهرا خون خالص تورک در رگ‌های خود دارند تقریبا همه قیزیل‌باش هستند. یعنی تمام قبایل به استثنای استاجلو [اوْستاج‌لێ] و علاوه بر آن چرکس‌هایی که با شاهزاده پریخان خانیم نسبت سببی دارند. در عوض قبایل استاجلو [اوْستاج‌لێ]،  شیخاوند، طالش و گورجیان از حیدر جانب‌داری می‌کردند. از این میان فقط استاجلو [اوْستاج‌لێ] تورک‌نژاد بودند» (والتر هینتس، شاه اسماعیل دوم صفوی، ص ٦١).

جبهه‌ی تورک‌ها مرکب بود از شاهزاده پری‌خان خانیم، و بسیاری دیگر از شاهزاده‌گان (محمود میرزا، احمد میرزا، ...)، جامعه‌ی مذهبی قیزیل‌باشان علوی آناتولی؛ ایلات و امرای تورک ‌روم‌لو (حسین‌قلی خلفا رئیس ایل روم‌لو و خلیفة الخلفا – عالی‌مقام‌ترین رهبر مذهبی علویان و صوفیان تورک در ایران و آسیای صغیر - آناتولی، ولی خلیفه، ...)، شام‌لو (سلیمان خلیفه شاملو حاکم قونقور اؤله‌نگ – سلطانیه، ...)، افشارها که از دشمنان سرسخت حیدر میرزا بودند (امیر آسلان سلطان افشار لَله‌ی احمد میرزا، ولی بیگ افشار فرمانده‌ی نگهبانان حرمسرا، ...)، قاجار، بایات (سلیمان بیگ بایات، ...)، وارساق، تورکمان (حیدر سلطان چاپوق تورکمان رئیس ایل تورکمان و حاکم قوم، ...)، ذوالقدر، تکه‌لو، سایر سران دولتی (حمزه بیگ رکاب‌دارباشی، خیر میرک ساروق‌چی‌باشی، شاهرخ بیگ تاقی‌اوغلو سفره‌چی، ...)، چرکس‌ها (شمخال سلطان رهبر چرکس‌ها و دایی شاه‌زاده پریخان خانیم، سلیمان میرزا از مادری چرکس، ...)، و ایلات کورد.

جبهه‌ی غیر تورک‌ها مرکب بود از روحانیون شیعه‌ی تاجیک - عرب (سید بیگ کمونه، حکیم ابونصر گیلانی، علاء ملک مرعشی، ...)، اعیان و رجال تاجیک‌ (فارس‌های بعدی، معصوم بیگ صفوی وزیر اعظم اعتماد الدوله، پسر معصوم بیگ، ...تالش‌ها (حمزه سلطان، ...)، شیخاوندها (افراد مربوط به خاندان شیوخ صفویه که خود را تورک - تورکمان نمی‌دانستند؛ صدر الدین بیگ از توابع ایل شیخاوند و لَله‌ی سابق حیدر میرزا، ...)، گورجی‌ها (زال میرزا خان ایل گورجی، علی خان بیگ دائی حیدر میرزا، خلیفه انصار قراداغلو فرمانده‌ی قلعه‌ی قهقهه که با ایشیک آغاسی باشی فرخزاد بیگ گورجی خویشاوند بود، مصطفی میرزا از مادری گورجی، ...)، و ایل اوستاج‌لو (مرادخان سفره‌چی‌باشی، حسین بیگ یوزباشی لَله‌ی مصطفی میرزا، محمدبیگ میرآخورباشی، حبیب بیگ اوستاج‌لو فرمانده‌ی قلعه‌ی قهقهه، پیری بیگ قوچ‌لو، محمد خان توخماق، الله‌قلی سلطان ایجک‌اوغلو از رهبران ایل اوستاجلو،...).  

٤- پریخان خانیم یکی از نخستین و برجسته‌ترین تورکانی است که با انگیزه‌های قومی و تورک‌ستیزی توسط تاجیک‌ها – فارس‌های بعدی در ایران به قتل رسیده است. وی در ۱۷ فوریه ‌۱۵۷۸ در سی ساله‌گی در نتیجه‌ی یک دسیسه‌ی تاجیکی – مازنی - ضد تورک و به دستور خیرالنساء بیگم ملقب به مهدعلیا، شخصیتی ضد تورک از مازنی‌های مرعشی تبرستان و همسر محمد میرزا (سلطان محمد خدابنده پسر ارشد شاه تهماسب) و مادر شاه عباس حقیر بعدی، و تحریکات و القائات میرزا سلمان جابری اصفهانی، و به دست فردی خائن به اسم میرزا خلیل‌خان افشار از امرای قیزیل‌باش ایل افشار که‌ در دوره‌ی ‌شاه‌ تهماسب لَلِ‍ه‌ی پریخان خانیم بود، بعد از یک کشمکش خونین با خفه کردن به قتل رسید. دایی او شمخال سلطان هم، اندکی بعد اعدام شد.

خیرالنساء بیگم یا مهدعلیا، (تولد ۱۵۴۸ در بهشهر، تبرستان – درگذشته ۲۷ ژوئیه ۱۵۷۹ در قزوین-تورک‌ایلی) همسر شاه محمد خدابنده و مادر شاه عباس یکم. دلیل این ازدواج سیاسی و برای تعمیق ارتباط میان مرعشیان تبرستان با خاندان صفوی بود. خیرالنساء مهد علیا به مدت دو سال شخصاً به نام خود دولت قیزیل‌باش را اداره می‌کرد و در مجالس و جلسات حکومتی حضور و فرمان رسمی شاهی داشت. پدر او میرعبدالله خان ثانی و مادرش فخرالنساء بیگم بود. خیرالنساء مهد علیا، بر امیران و سرداران قیزیل‌باش و تورکمانان که ارکان دولت قیزیل‌باش بودند به چشم حقارت مى‏نگریست. گویا به علت علاقه‌‌ی زیاد به زبان تبری، وی ملک‌الشعرای دربار خود را همیشه پر از خواننده‌گان و شاعران تبرستانی می‌کرده و مهم‌ترین شاعر دربار او، امیر پازواری بنیان‌گذار سبک امیری در زبان مازندرانی بود.

میرزا سلمان جابری اصفهانی مهم‌ترین مخالف پریخان خانیم و وزیر اعظم سابق اسماعیل دوم که بوسیله‌ی شاه تهماسب بر سرکار آمده بود. او هم مانند خیرالنساء مهد علیا به یک خانواده‌ی ایرانیک (تاجیک) متعلق بود و ارج و قربی نزد شاهزاده پریخان خانیم و قیزیل‌باشان نداشت[4].

٥-پس از سلطنت ده‌ساله‌ی سلطان محمد خدابنده و خیرالنساء بیگم، فرزند آن‌ها عباس میرزا - شاه‌ عباس حقیر بعدی- که ‌شاه ‌اسماعیل دوم پیش از مرگ فرمان قتل او در هرات را داده‌ بود، به‌ سلطنت رسید و تبدیل به‌ شاه‌ عباس کبیر، یکی از ضد تورک‌ترین فرمان‌روایان صفوی شد[5]. شاه‌ عباس در ادامه‌ی سنت و مشی مادرش دشمنی با تورکیت را به اوج رسانید. به نسل‌کشی و ریشه‌کن کردن قیزیل‌باشان هم به عنوان یک گروه مذهبی (علویان تورک) و هم به عنوان یک گروه قومی (تورکمانان موسس دولت قیزیل‌باشیه) دست زد و به سیاست مزدوری برای دولت‌های صلیبی در ضربه زدن از پشت به تورک‌ها و مسلمانان منطقه و در راس آن‌ها عوثمان‌لی پرداخت. وی هم‌چنین در خط مادر مازنی - مرعشی‌اش، خود را شاهنشاه تبرستان، وارث قلم‌روی نیاکان مرعشی‌اش، خویشاوند ملکان کجور (آمل) خواند. بسیاری از شهرهای آن دیار را آباد کرد و دو شهر اشرف (بهشهر) و فرح‌آباد (ساری) را پایتخت تفریحی و تابستانی خویش قرار داد....

٦-پریخان خانیم یکی از نمونه‌ها و سمبول‌های برابری حقوق و جای‌گاه زنان و مردان در جامعه و در سنن مردمی و در دولت‌مداری تورک است. وی علاوه بر دخالت فعال در امورات دولتی هم در دوره‌ی حیات شاه تهماسب و هم در دوره‌ی حاکمیت دو شاهی که بر سر کار آورد (شاه اسماعیل دوم، محمد خدابنده)، تا بر تخت سلطنت نشستن آن دو، عملا و به تنهایی حاکمیت دولت قیزیل‌باش را در دست داشت. از طرف دیگر طبق برخی منابع، پس از مرگ شاه اسماعیل دوم گروهی از دولت‌مردان و قیزیل‌باش‌ها و برخی دیگر اعضای دولت، پری‌خان خانیم را نامزد پادشاهی دولت قیزیل‌باش کردند و از او خواستند که‌ جانشین برادرش شود.اما پریخان خانیم از قبول این تکلیف خودداری نمود. زیرا: «با وجود برادر بزرگ، مرا ارتکاب چنین امر از قاعده‌ی حزم و ضابطه‌ی عقل غریب و بعید می‌نماید». این امر نشان می‌دهد که قیزیل‌باشان اولیه که بر مذهب تورکی قیزیل‌باشی علوی و از آناتولی بودند، طبق فرهنگ تورک و سنن دولت‌مداری تورک، سلطنت یک زن را امری ممکن و به غایت  طبیعی می‌شمردند. پریخان خانیم هم بر این عقیده بوده است. زیرا وی دلیل رد این پیشنهاد را وجود نامزدی بهتر، یعنی برادر بزرگ‌تر ذکر می‌کند و نه زن بود خود.                                                                

٧-پریخان خانیم علاوه بر دولت‌شخصی، کشورداری و سیاست‌مداری، زنی علاقه‌مند به علم و علم‌پرور، از عقلا و دانشمندان سلسله‌ی قیزیل‌باش، و دارای تحصیلات در دیسیپلین‌های علمی و دینی وقت (فقه و اصول و فروع) بود. عبدی بیگ شیرازی کتاب تکمله الاخبار را به نام او تالیف کرده[6]، و محتشم کاشانی اشعار متعددی در مدح وی سروده است‌. پریخان خانیم خود نیز شاعر بود و با تخلص حقیقی شعر می‌سرود. (به آخر این مقاله عکس‌های یک رقعه – مکتوب - رساله‌ی سیاسی از پریخان خانیم خطاب به شاه اسماعیل دوم به زبان فارسی را ضمیمه کرده‌ام. این رقعه – مکتوب - رساله در سؤزوموز با توضیحات و حواشی منتشر خواهد شد).

٨-قومیت‌گرایی افراطی فارسی و تاریخ‌نگاری ایرانی، در بستر شخصیت‌دزدی، پریخان خانیم را هم به عنوان شخصیتی ایرانی و فارسی و پرشین و ... عرضه می‌کند. حال آن که پریخان خانیم یک شخصیت تاریخی تورک (تبار تورک - چرکس) بوده، ربطی به فارسیت و تاجیکیت و ایرانیت ندارد. اساسا به سبب همین بی ربطی بود که به قتل رسید. در تاریخ‌نگاری آزربایجان‌گرایانه هم که نوعا جوغرافیازده و مردگرا است، طبیعتا پریخان خانیم سانسور و حذف شده است.


[1] ملیت تباری، ملیت انتخابی، ملیت سیاسی؛ و دورگه‌های تورک، نیمه تورک‌ها، قسما تورک‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_29.html

[2] به لحاظ تاریخ ملی تورک شاه تهماسب اول، مانند شاه اسماعیل اول و شاه عباس حقیر، در مجموع شخصیتی منفی است: نفی وجود نسب و قومیت و تبار تورک عموما و انکار تورکمانیت خاندان صفوی خصوصا توسط شاه تهماسب، تغییر مذهب دادن شاه تهماسب و گذر به شیعه‌ی امامی عربی-فارسی، یک شیعی فاناتیک و غرق در اوهام مذهب جدید بودن، تحت تاثیر مقامات و علمای تاجیک –عرب شیعی بودن، سرکوب تورکمان‌ها و قیزیل‌باشان و مذهب علوی قیزیل‌باشی و دیگر غلات شیعه و اسلام تورکی، سرکوب و ممنوع ساختن هنرها مانند موسیقی و سبک زنده‌گی تورک‌ها و آزادی‌های شخصی اتباع خود مانند شراب و خوش‌باشی، تشدید به کار گماردن عناصر قومی غیر تورک مانند تاجیک‌ها در مقامات عالی دولت قیزیل‌باش، به حاشیه راندن روزافزون دیوان تورکی و عدم کاربرد تورکی مکتوب در امور دولتی و تالیفات، بی اخلاقی سیاسی (تحویل دادن شهزاده بایزید که به او پناهنده و امانت گرفته بود به سلطان عثمانلی و قتل او در مقابل دریافت جواهرات و پول) و بی اخلاقی جنگی (دستور دادم بایبورت و ترجان را کلا آتش بزنند و نابود کنند... به امرا دستورهای دادم .. قارس را غارت کنند، سکنه ی آن را از دم تیغ بگذرانند...)،   

[3] شاه اسماعیل دوم، پادشاه سنی صفویان و نواندیش دینی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_11.html

مدحیه‌ی تورکی در جلوس شاه اسماعیل دوم، سروده‌ی عبدالمومن بن عبدی

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/07/blog-post.html

[4] با اتحاد وزیر اعظم و ملکه، میرزا سلمان جابری اصفهانی دوباره مانند زمان شاه تهماسب اختیار مطلق در امور دولت را بدست آورد. خیرالنساء بیگم هم علناً مسئولیت‌هایی اساسی مانند انتصاب و عزل امرای عالی‌رتبه دولت تورک قیزیل‌باش و مقامات عالی‌رتبه‌ی حکومتی را برعهده گرفت. خیرالنساء بیگم همچنین در تمام جلسات حکومتی و در میدان نبرد حضور مستقیم داشت و احکام درباری و فرمان‌های حکومتى و عزل و نصب حکام و تغییر مناصب لشکرى و کشورى را به نام خود و بى مشاوره و صواب‌دید امرای قیزیل‌باش صادر می‌کرد و با سران قیزیل‌باش خشونت‌آمیز رفتار می‌کرد. این امر باعث ناخرسندی و خشم امرای قیزیل‌باش شد. آن‌ها به شاه پیغام فرستادند که این وضعیت قابل تحمل نیست و خواهان برکناری او شدند. با مشاهده‌ی مقاومت خیرالنساء بیگم این بار بدو تهمت زدند که با عادل گیراى خان تاتار برادر خان کریمه که در آن زمان در اسارت صفویان بود رابطه عاشقانه دارد. ... نهایتا عده‌ای از امرای قیزیل‌باش، که تعدادی از آن‌ها از بسته‌گان شاه بودند، به حرم‌سرای شاه هجوم آوردند و مهدعلیا را و در حضور شاه خفه کردند. آن‌ها مادر مسن مهدعلیا را نیز با جمعى از اقوام و بسته‌گان وى، و چند تن از اعیان مازندرانی کشتند و اموالشان را به یغما بردند. عادل گیراى خان تاتار اسیر را هم به همراه یک‌صد تن از ملازمانش به قتل آوردند.

[5] شاه عباس حقیر (اوّل)، گردن زدن اسرای تورک‌ با شمشیر محض خودشیرینی برای صلیبی‌یان

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/02/blog-post_18.html

[6]  فرمان و دعای تورکی آغاز کتاب تكملة الاخبار تالیف عبدی بیگ اتحاف شده به شاهزاده پریخان خانیم

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/07/blog-post_4.html

No comments:

Post a Comment