جمشید خان مجدالسلطنه:
دوست ملت کورد، و به دور از تعصبات و پیشداوریها و نفرتهای قومی و مذهبی
مئهران باهارلی
در شمارهی ١٠ – آخرین شمارهی نشریهی «هتاو کرد»، به تاریخ ٢ جولای ١٩١٤، یک تشکر از رهبر ملی تورک، جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه به مناسبت دریافت کتاب اهدایی او بنام «عشق ارغوانی» به این نشریه درج شده است. این تشکر علاوه بر اینکه نشانگر وقوف و ارتباطات فرهنگی و قلمی جمشید خان مجدالسلطنه با محیطهای فرهنگی و روشنفکری و مطبوعات وقت کورد در عثمانلی است، وارسته بودن او از پیشداوریها و تعصبات قومی ضد کورد و ضد سنی، بلکه کورددوستی او را تسجیل میکند.
هتاو کرد یک نشریهی دو زبانهی تورکی – کوردی بود که در سالهای ١٩١٣-١٩١٤ در استانبول منتشر میشد و نقشی جدی در روشنگری کوردی داشت. هتاو در نام این نشریه کلمهای آسوری به معنی آفتاب و یا اشعهی آفتاب است. این نشریه پس از شمارهی ١٠ آن به سبب آغاز جنگ جهانی اول متوقف شد. تاکنون نسخهای از شمارههای ٦ ،٧ ،٨ ،٩ این نشریه به دست نیامده است.
در زیر متن این تشکر را آورده و سپس توضیحاتی دادهام.
«تشکّر
«مجدالسلطنه جمشید اردشیر اوشار خان» حضرتلهرینین لطفاً اهداء بویوردوقلاری «عشقِ ارغوانی» نام اثری آلدیق. مشارالیه حضرتلهرینه عرضِ تشکر ائدهریز».
هتاو کرد. عدد ١٠ - ژمار: ١٠، ٩ شعبان ١٣٣٢ -
٢٠ حزیران ١٣٣٠ (پنجشنبه، ٢ جولای ١٩١٤)
صاحب امتیاز و مدیر مسئول: بابان عبدالعزیز. شیمدیلیک
اون بئش گونده بیر نشر اولونور
Teşekkür
“Mecd ul-saltana Cemşid Erdeşir Evşar Han” Hazretlerinin lütfen ihda buyurdukları “Aşk-ı Erguvânî” nâm eseri aldık. Müşârun-ileyh hazretlerine arz-ı teşekkür ederiz.
HETAWÎ KURD. 9 Şubat 1332. Şimdilik On Beş Günde Bir Neşr olunur. 20 Haziran
1330 (2 july 1914)
Adet: 10 - Jimar: 10. Sâhib-i
İmtiyâz ve Müdîr-i Mes’ûl: Bâbân Abdülazîz.
مجدالسلطنه: صاحبنظر در مسالهی کورد، دوست ملت همسایهی کورد و دشمن توسعهطلبی – اشقیائیسم - بنیادگرائی کوردی
جمشید خان به عنوان یک میهنپرور تورک، مخالف شدید اشقیائیسم - تروریسم و توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی (ایضا آسوری و ارمنی) و چشمداشت آنها به شهرها و روستاهای تورکایلی و در راس آنها اورمیه و دیگر مناطق تورکنشین غرب آزربایجان (ایضا آناتولی و قفقاز) بود. به همین سبب نیز هرگاه که اشقیائیسم - تروریسم و توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی به سرزمینهای تورک و مشخصا اورمیه دستدرازی کردند، جمشید خان به عنوان یک فرماندهی نظامی و ژنرال جسور دولت تورک قاجار، بیدرنگ دست به سلاح برد و با بسیج مردم و ایجاد چتههای پارتیزانی و قوشون داوطلب و اوردوی منظم به دفاع از روستاها و شهرهای تورک و جلوگیری و دفع و سرکوب فوری و قاطعانهی اشقیاء و متجاوزین پرداخت.
با این همه، علی رغم مخالفت قاطع و کوبنده با اشقیائیسم، تروریسم و توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی، جمشید خان مجدالسلطنه و خانوادهی وی دوستدار ملت کورد؛ و مناسبات و نگرش و تحلیلهای او از مسالهی کورد هم به عنوان یک تاریخدان و عالم علم تاریخ، علمی و مطلقا به دور از تعصبات و پیشداوریها و نفرت قومی و ملیگرایی افراطی بود. در زیر نمونههایی از مناسبات مثبت جمشید خان مجدالسلطنه و خانوادهی وی با ملت کورد را آوردهام:
١- انتقاد از سنّیستیزی شیعیان فاناتیک: جمشید خان مجدالسلطنه در موخّرهی کوتاه خود بر کتاب «تاریخ خروج اکراد و قتل و غارت شیخ عبیدالله بدبنیاد و اغتشاش و فتنهی زیاد در مملکت آزربایجان در سنهی ١٢٩٧» تالیف علی خان امیر گؤنه افشار اورومی که به هنگام هجوم لشکر شیخ عبیدالله در اورمیه حضور داشت، از تعصبات قومی - مذهبی و فاناتیسم شیعی و پیشداوری مولف بر علیه کوردها و بیانات سنّیستیزانه و شیطانسازیاش از سنّیها به شدت انتقاد کرده و میگوید گویا مولف «غیر از عداوت و تکدیر در میانِ امّتِ مسلمه، مقصودِ دیگری نداشته»، و «تعصّبِ جاهلیت این معاندتِ فِرَقِ اسلامیه، ... باعثِ خرابییِ عالمِ اسلامیت گردیده» است. (موخّرهی مجدالسلطنه بر تاریخ گؤنه افشار اورومی موضوع یک مقالهی علیحدهی من است[1]).
٢-انتقاد از ظلم مقامات به کوردها: جمشید خان مجدالسلطنه در حاشیهی پنجم که بر کتاب «تاریخ خروج اکراد و قتل و غارت شیخ عبیدالله بدبنیاد و اغتشاش و فتنهی زیاد در مملکت آزربایجان در سنهی ١٢٩٧» نوشته، به دفاع از مردم مظلوم کورد پرداخته و از بدرفتاری و سوء مدیریت مقامات ایرانی و ظلم آنها به کوردها انتقاد کرده و این رفتارهای ظالمانه و سوء مدیریت را عامل اصلی سرکشی گروههای کورد سنّی به دولت قاجاری دانسته است: «مرحوم [احمد میرزا] معین الدّوله ظلمِ فوق الحدّی در حقِ این دو برادر [عبدالله خان و ابراهیم خان پسران لطیف خان که در میان ایل زرزا آبا عن جد همیشه حاکم بودند] نموده که شرحِ آن کتابی علیحدّه لازم دارد. بدان جهت هر دو برادر از جادّهیِ چاکرییِ دولتِ علّیهیِ ایران منحرف شدند. جمشید ».
احمد میرزا معین الدوله حاکم اورمیه و فرزند عباس میرزا نایب السلطنه بود که در تامین امنیت و احتیاجات ابتدایی کوردان منطقه کوتاهی و به اعتقادات مذهبی اهل سنّت در منطقه بی احترامی مینمود. او بی دلیل بزرگان ایل زرزا در منطقهی اوشنو [اشنویه] را از مناصب اجدادی خود برکنار و بی سبب جریمه و مجازات کرد. تظلمخواهی خوانین مستاصل ایل زرزا در دارالسلطنهی تبریز نتیجهای نداد و آنها را به همراهی با قیام و تهاجم شیخ عبیدالله راند[2].
٣-تاسیس تابور کوردی: جمشید خان مجدالسلطنه به عنوان مامور عالیرتبه و با درایت دولت تورک قاجار، به منظور جلب قلوب مردم صلحدوست کورد و مهار کردن سران عشایر مسلح و قانونگریز کورد و از بین بردن تهدید اشقیائیسم - توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی، به تدبیر بکر اداری ایجاد یک قوّهی مسلح بومی از کوردهای جنوب غربی استان آزربایجان غربی کنونی در مرز عثمانلی دست زد: «اورمیه به مرز تورکیه و سرزمین کوردها [در تورکیه] نزدیک است. این منطقه، همان گونه که تاخت و تاز کوردی سال ۱۸۸۰ [شیخ عبیدالله] به اثبات رسانید، بخصوص در معرض خطر حملهی سرکشان و غارتگری راهزنان [کورد] قرار دارد. حتی امروز نیز کوردها مایهی تهدید دایمی اورمیهاند. مجدالسلطنه متوسل به این سیاست شده است که از خود این عشایر جنگی کوهنشین [کورد]، دستهای برای حفظ نظم و امنیت تشکیل دهد»[3].
قابل ذکر است که جمشید خان مجدالسلطنه تابور کوردی مذکور را با الهام از لشگر حمیدیه - «حمیدیه آلایلاری» (Hamidiye Alayları) که در سال ١٨٩١ توسط سلطان عبدالحمید عثمانلی از عشایر کورد تشکیل شده بود ایجاد کرد[4]. پس از آن که ارمنیان اوروپا و آمریکا به ترور و قتل ارمنیانی که به دولت خود عثمانلی وفادار بودند و سپس با هدف تامین مداخله و کشاندن پای دول اوروپائی به خاک عثمانلی، به ایجاد ناآرامی و شورشهای گسترده در آناتولی پرداختند، سلطان عبدالحمید خان دوم با تدابیر مختلف از جمله تاسیس آلایهای حمیدیه در ترکیب اوردوی چهارم عثمانلی در شرق موفق به جلب عشایر کورد به جانب عثمانلی و گسترش امنیت و آرامش نسبی در شرق آناتولی گردید و بدین ترتیب بسیاری از اقدامات و نقشهی رهبران ارمنی برای مداخلهی دول اوروپائی در آناتولی را خنثی کرد[5].
٤-دفاع از طایفهی بی گناه کورد در ماجرای قتل بنجامین وودز لاباری (این واقعه، موضوع یک مقالهی دیگر من است[6]): بنجامین وودز لاباری (Benjamin Woods Labaree) چهل ساله، متولد اورمیه مانند همسرش ماری شوفلر لاباری (Mary Schauffler Labaree) عضو هئیت تبشیری آمریکایی بود. پدر وی بنجامین لاباری که از سال ١٨٦٠ در هیئت تبشیری آمریکایی مستقر در اورمیه بود، مترجم چهار انجیل به تورکی در اورمیه است. بنجامین وودز لاباری در تاریخ هشت مارس ١٩٠٤ هنگامی که از اورمیه عازم خوی بود، در دشت سلماس نزدیک مرز تورکیه به همراه خدمتکارش توسط دستهای ١٤ نفره از راهزنان کورد به رهبری سید نورالدین از طائفهی بیگزاده به قتل رسید. مجدالسلطنه که حاکم نظامی وقت در اورمیه بود از طرف دولت قاجار مامور تحقیقات در این مورد شد. وی گزارشی دقیق، جامع، عادلانه و بی طرفانه تهیه نمود و اشقیای مذکور از طایفهی کورد بیگزاده را مشخص کرد. اما ولیعهد محمدعلی میرزا (شاه بعدی) مایل بود که تقصیر به گردن یک طایفهی دیگر کورد که در این ماجرا نقشی نداشت، اما دولت با آن دشمنی داشت انداخته شود. بعد از مخالفت مجدالسلطنه با متهم ساختن آن طایفهی بی گناه کورد، وی از طرف ولیعهد به جانبداری از آمریکا و انگلیس متهم شد، پرونده از او گرفته شده و جریمه گشت، دو خدمتکار کورد بی گناه او دستگیر و خود وی هم تهدید به مرگ و نهایتا تبعید شد[7].
٥-تاریخ نگاری علمی: جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه، به عنوان یک تاریخشناس و تاریخنگار و رهبر سیاسی و نظامی که از نزدیک شاهد و درگیر با مسالهی کورد، اشقیائیسم - تروریسم و توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی بود، یک صاحبنظر و اوتوریته در آنها به شمار میرود و مطالب متعددی در این موارد، در کتابهای خود و یا حواشیای که بر کتب دیگران قلمی کرده، نوشته است. در این نوشتهها طرز برخورد جمشید خان مجدالسلطنه به اشقیائیسم - تروریسم و توسعهطلبی سران و جریانات افراطی کوردی و عموما مسالهی کورد، مانند طرز برخورد او به دیگر مسائل تاریخی که بدانها میپرداخت؛ دینامیک، همهجانبه، سیستماتیک، کارشناسانه، علمی، ریشهیابانه، استراتژیک، متمرکز بر موضوع، منصفانه و به دور از خیالپردازی و داستانسرایی و مخصوصا سنّیستیزی و کوردستیزی معمول در ادبیات مشروطهطلبان و تاریخنگاریهای ایرانگرا و آزربایجانگرا و شیعیمحور و .... است.
٦-علاقه و احترام دختران جمشید خان به فرهنگ کورد: خانوادهی جمشید خان مجدالسلطنه هم، علی رغم تورکگرا بودن و داشتن شعور ملی قوی و محکم تورک، به صورت افرادی فرهیخته و نوعدوست تربیت شده، کوچکترین تمایلات کوردستیزانه نداشتند و به فرهنگ دیگر ملل از جمله ملت کورد احترام و علاقه نشان میدادند. به عنوان نمونه مستوره افشار اورومی، دختر بزرگ جمشید خان در پشت یک عکس که به پدر خویش مجدالسلطنه فرستاده به تورکی خطاب به پدرش چنین مینویسد: «پاپا جان! آلانقویا کوردی باشی یاپاراق رسمینی آلدیق. باخینیز نه قهدهرگؤزهلدیر!. مستوره». مستوره به پدرش میگوید سرپوش آلانقو نوهی مجدالسلطنه را به صورت «کوردی باشی» (سرپوش کوردی) درآورده و از او عکس گرفتهایم. نگاهکنید چه قدر زیباست![8].
Mestûre Afşar Urûmî’nin atası Cemşid Xan Mecd üsSeltene’ye resim arkasında yazdığı Türkçe not:
“Papa Can! Alangu’ya
Kürdü Başı yaparak resmini aldık. Bakınız ne kadar güzeldir!. Mestûre”
TÜRK ULUSAL ÖNDER CEMŞİD XAN SUBATAYLI AFŞAR URÛMİ MECD ÜS-SELTENE (1864-1940)
[1] مئهران باهارلی- انتقاد جمشید خان افشار
اورومی از فاناتیسم شیعی، یهودیستیزی، ظلم مقامات ایران به کوردها و تاریخنویسی
غیر علمی، در موخره و حاشیهنگاریهایش بر کتاب تاریخ خروج اکراد و قتل [و] غارت
شیخ عبیدالله بدبنیاد و اغتشاش و فتنهی زیاد در مملکت آزربایجان در سنهی ١٢٩٧،
تالیف علی ابن امیر گؤنه خان افشار (منتشر خواهد شد)
[2] از اقدامات نادرست کلی مقامات قاجاری در
ارتباط با کوردها و سنّیها: گسترش فساد مالی در میان
حاکمان قاجاری، افزودن بر میزان مالیاتها که باعث فشار بیشتر بر مردم به ویژه عشایر
کورد شد؛ انتخاب حکام محلی غالبا نالایق از تورکها در مناطق کوردنشین آزربایجان،
غیر ایرانی و بیگانهانگاری کوردهای سنّی و کلاً سنّیها از طرف عجمها، تبعیض و
ظلم و اجحاف و خشونت در حق سنّیها (چه تورک، چه کورد، چه تورکمن، چه بلوچ،
...) ، باجخواهی و اخّاذی مدام مقامات دولتی از سران و متولیان کورد، ....
از اقدامات نادرست موردی مقامات قاجاری که بسترساز پیوستن کوردهای
بومی به تهاجم شیخ عبیدالله شد: باز پس گرفتن و مصادرهی روستاهای تییول شیخ طاها
پدر شیخ عبیدالله، به آتش کشیدن روستاهای تییول شیخ و کشتن پنجاه تن از مریدانش
توسط یوسف خان شجاعالدوله حاکم اورمیه بدنبال خودداری آنها از پرداخت مالیات
گزافی که او طلب کرده بود، پاسخ درست و قانع کننده ندادن به تظلمخواهی و
فرستادهگان شیخ، واقعهی قتل سنّیان تورک اورمیه، دستگیری بی دلیل متولیان و
سران اکراد به منظور اخاذی و باجگیری از آنها (فیضالله بیگ، مینا-غیا؟ آقا
پسر قادر آقای مکری، حمزه آقای منگور)،
.... این رفتارهای بیخردانه و ظالمانه، نافرمانی عشایر کورد سنّی مرزنشین
و واکنش منفی دولت عوثمانلی و تصمیم وی به دخالت و حمایت از سنّییان مظلوم را
بدنبال داشت. دولت بریتانیا نیز که همیشه مترصد فرصتی برای ایجاد دشمنی بین دو
دولت تورک قاجار و عوثمانلی، تضعیف دولت تورک قاجار و ساقط کردن آن بود، شیخ
عبیدالله ناراضی و خشمگین را به یورش به ایران که نقطهی آغازین آن غرب
آزربایجان بود ترغیب و متمایل ساخت.
قتل عام سی هزار تورک توسط شیخ عبیدالله نهرینی به اسم ترویج شریعت
در اورمیه، میاندوآب، بناب، مراغه، ملکان، ....
[3] پروفسور ویلیامز جکسون: مجدالسلطنه افشار
اورومی، جامع سه شخصیت دانشمند، نظامی و درباری
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/saturdaydecember-17-2011-abraham_13.html
[4] قتل عام سی هزار تورک توسط شیخ عبیدالله نهرینی
به اسم ترویج شریعت در اورمیه، میاندوآب، بناب، مراغه، ملکان، .... ، به قلم جمشید خان
سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه
[5] جماعت ارامنه و آخرین نقشهی آنها برای
تاسیس دولت ارمنی، به قلم جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه
[6] مئهران باهارلی. ماجرای قتل لاباری میسیونر
آمریکایی و تبعید مجدالسلطنه به سبب تحقیقات و گزارش بی طرفانهی او در این خصوص (منتشر خواهد شد)
[7] دستگیری، تبعید و حبس جمشید خان افشار اورومی توسط دولتین روسیه و
بریتانیا
[8] مئهران باهارلی. تورکینویسی دختران جمشید
خان افشار سوباتایلی اورومی مجدالسطنه: مستوره، هایده، .... (منتشر
خواهد شد)
No comments:
Post a Comment