Friday, June 16, 2017

شاهزاده شيخ الرئيس حضرتله‌ري‌له ملاقات- مصاحبه‌ي تورکي شيخ الرئيس قاجار تبريزي


شاهزاده شيخ الرئيس حضرتله‌ري‌له ملاقات

مصاحبه‌ي تورکي شيخ الرئيس قاجار تبريزي


مئهران باهارلي


شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي از برجسته‌ترين سيماهاي نوانديشي ديني تورک، از پيشگامان رفورميسم و پروتستانيزم اسلامي تورک، از ممثلين اسلام تورکي، برجسته‌ترين شخصيت در تاريخ «پروژه‌ي اتحاد اسلام» پس از نادرشاه افشار و از تئوريسينها و ايدئولوگهاي آن، و در نهايت از زمينه‌سازان ظهور تورک‌گرايي مودرن و هويت ملي تورک در ايران و تورک‌ایلي –آزربايجان اتنيک است. در بستر اسلام تورکي و نوانديشي ديني- پروتستانيزم اسلامي تورک، شيخ الرئيس قاجار از نخستين مدافعين حقوق برابر زنان در تاريخ معاصر جوامع مسلمان نيز شمرده مي‌شود. 

مواضع و عقايد و انتقادات و پيشنهادات شيخ الرئيس قاجار تبريزي در اين عرصه‌ها مضاعفاً مهم هستند، زيرا درون‌ديني و پيش رانده شده از سوي يک خادم دين‌اند. بر خلاف مواضع و عقايد و انتقادات و پيشنهادات نادرشاه افشار و سلطان عبدالحميد عثماني و حتي آتاتورک در باره‌ي اصلاحات ديني که همه برون‌ديني بودند.

پروژه‌ي اتحاد اسلام شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي

مودرنيته‌ي تورک، با اتخاذ سياست «اتحاد اسلام» آغاز مي‌شود. فاز اول پروژه‌ي اتحاد اسلام را نادرشاه افشار و فاز دوم آن را سلطان عبدالحميد عثماني آغاز کرد. نادرشاه افشار در فاز اول پروژه‌ي اتحاد اسلام با به پس راندن شيعي امامي-اسلام فارسي و اتخاذ ديپلوماسي سکولار در ارتباط با امپراتوري عثماني و دولتهاي تورکيک آسياي ميانه و شبه جزيره‌ي هند، در عمل راه رهائي ملت تورک کائن در ايران و آزربايجان اتنيک از فاناتيزم ديني- سکتاريزم مذهبي، بازگشت وي به هويت ملي تورک و نزديکي و پيوند دوباره‌‌اش به جهان تورکيک مخصوصاً عثماني و آناتولي را، پس از انسداد طولاني سيصد ساله در دوره‌ي صفوي، دوباره گشود. در فاز دوم پروژه‌ي اتحاد اسلام، شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي گامي فراتر نهاده و صريحاً چاره‌ي نهايي جهان اسلام را در اطاعت و پيروي از سلطنت عليه‌ي عثمانيه ‌دانست و ‌گفت که وظيفه‌ي همه‌ي مسلمانان و خادمين دين اسلام، به ويژه خادمان ديني شيعه‌ در اين است که خليفه‌ي عثماني را مرکز دنياي اسلام و مقام خلافت کبري بدانند. اين موضعگيري، يک سنت‌شکني تاريخي در ميان خادمان ديني شيعي بود. 

اتحاد اسلامي که شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي مدافع آن بود و بهترين بررسي علمي-تئوريک در باره‌ي آن را هم خود با نام «اتحاد اسلام» به تحرير در آورده است، در عرصه‌ي تئوريک شامل پيراستن دين اسلام از خرافات و آلودگيها، سپس بازنگري و اصلاح و رفورم در احکام اساسي اسلام پالوده در تطابق با نيازهاي زمانه و آزاديهاي بنيادين، و پايان دادن به تفرقه و نفاق بين شيعي و سني مي‌شد. در عرصه‌ي سياسي، مهمترين مولفه‌هاي اتحاد اسلام شهزاده شيخ الرئيس قاجار، بيداري و اتحاد ملل و جوامع مسلمان، درک دنياي جديد، استفاده از علوم و فنون غربی و انجام اصلاحات گسترده، و تحت رهبري امپراتوري عثماني مقابله با استعمار و تهاجم فرهنگي، سياسي و نظامي دولتهاي مسيحي غرب و روسيه بود.

اتحاد اسلام, هم در قلمروي عثماني و هم در قفقاز و ايران به خط عثماني‌گرايي-تورک‌گرايي متحول و سپس به «هويت ملي مودرن تورک» تکامل پيدا نمود. با اين وصف، فاز دوم اتحاد اسلام، با رها ساختن تورکان ساکن در ايران و آزربايجان اتنيک-تورک‌ایلي از اسلام فارسي-شيعه‌ي امامي و روي‌آوري به و کشف دوباره و بازيابي عثماني- مرکز تورکيت-، زمينه‌ساز تشکل هويت ملي تورک و تورک‌گرائي مودرن در ميان آنها بشمار مي‌رود. بدين جهت است که هر چند شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي، به لحاظ تکنيکي خود يک تورک‌گرا نبود، اما به لحاظ عملي يکي از مهمترين شخصيتها در تاريخ تشکل هويت ملي مودرن تورک بشمار مي‌رود.


مصاحبه‌ي تورکي شيخ الرئيس قاجار تبريزي

در زير متن کامل يک مصاحبه‌ي تورکي شيخ الرئيس قاجار، چاپ شده در شماره‌ي ۱۲۶ نشريه‌ي اجتهاد، چاپ استانبول، ۲۸ ژانويه ۱۹۱۵ را آورده‌ام. 

علاوه بر زبان تورکي بکار رفته، نوانديشي ديني تورک و اتحاد اسلام، از ديگر نکات جالب توجه در اين مصاحبه‌ي تاريخي، سه نکته‌ي زيرين هستند که از خصوصيات «اسلام تورکي» در تقابل با «شيعه‌ي امامي» و يا «اسلام فارسي»‌اند و از زبان يک خادم ديني تورک از آزربايجان اتنيک-تورک‌ایلي واقع در ايران بر زبان آورده مي‌شوند:

١-در اين مصاحبه شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي «جهالت روحانيون» را يکي از عواملي مي‌داند که باعث شد دين اسلام ابزاري براي وصول به مقاصد سياسي (اقتدار) شود. اين انتقاد از خود بي‌سابقه از روحانيون شيعي (صنفي که در اسلام فارسي داراي نوعي قداست است) در تطابق با درک شيعه‌ي جعفري و يا نادري (که در آن ضنف روحانيت داراي تقدسي نيست) مي‌باشد.

٢- شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي دوره‌ي «خلفاي راشدين» را هم‌ارج «عصر سعادت» مي‌شمارد و به خلفاي راشدين، هر چند داراي اشتباهات سياسي باشند، مشروعيت مي‌دهد. اين موضع، در تقابل و حتي تضاد با عقايد شيعه‌ي امامي قرار دارد.

٣- شهزاده شيخ الرئيس قاجار تبريزي «امپراتور عثماني» را مقام خلافت اسلام و خليفه‌ي  کل مسلمين، اعم از سني و شيعي مي‌داند. اين موضع از دو جنبه در تضاد با باورهاي شيعه‌ي فارسي است که اولاً بر محوريت تاکيد بر واگرايي و غيريت شيعي-سني و عدم پذيرش اتوريته‌ي حکام سني، و دوماً بر اساس هويت قومي – ملي فارسي و نفي و مقابله با هويت قومي- ملي تورکي فجرم گرفته است.

چکيده‌ي بيانات شيخ الرئيس قاجار تبريزي در اين مصاحبه:

در علل و سير انحطاط مسلمانان: پس از رحلت پيامبر، اسلام تا زمان خليفه‌ي سوم در حال ترقي و تعالي بود. در اين موقع، اولين زخم بر بدنه‌ي اسلام به علت جنگ سربازان اسلام بر عليه يکديگر وارد شد. به مرور زمان، مجاهدات و فداکاريهاي انجام گرفته براي اسلام در زمان خلفاي راشدين، فراموش گشت. پس از آن، جهالت روحانيون و سوء استفاده‌ي برخي از سلاطين و امرا باعث شد که دين ابرازي براي اجراي مقاصد سياسي شود. مجتهدين در مواجهه با حوادثات جديد و اتفاقات روزمره در آراي خود دچار اختلاف شدند و کم کم کلمه‌ي واحده‌ي اسلام به تفرق تبديل گشت. دشمنان اسلام فائده‌اي را که از اختلاف ايجاد شده‌ي داخلي بين مسلمانان نصيبشان شد، با ميليونها سرباز مسلح هم نمي‌توانستند بدست آوردند. 

در لزوم اصلاحات ديني: آلودگيها و خرافات افزوده شده بر اسلام يکي از علل انحطاط آن است. اکنون انجام اصلاحات ديني لازم و لازم و لازم است. مقصود از اصلاحات ديني، طرد و تصفيه‌ي عقايد فاسد و خرافات از دائره‌ي اسلام است. براي انجام اين اصلاحات ديني، بايد با تشبث مقام خلافت اسلامي يعني سلطان عثماني، يک مجمع دائمي مرکب از فضلا و علماي بنام مسلمان در دارالخلافه‌ي اسلام يعني استانبول تشکيل شود. وظيفه‌ي اين مجمع دائمي، مشخص کردن خلطيات و آلودگي‌ها و پاکسازي آنها از احکام اساسي دين اسلام است. 

در معني و فوائد اتحاد اسلام: مسلمانان مي‌توانند حول دو محور اعتقاد به کلمه‌ي توحيد و رسالت پيغامبر، متحد شوند. اتحاد اسلام، اتحاد مسلمين در عرصه‌هاي عمل، اهداف، افکار و عقايد است. در اين رابطه، صدور فرمان جهاد از سوي مقام خلافت اسلاميه يعني امپراتور عثماني، بسيار مفيد و موثر بوده و خواهد بود. اين فرمان، که مفهوم مقدس جهاد را در مورد دفاع جوامع مسلمان از خود در مقابل تهاجم (دولتهاي استعمار مسيحي اروپائي) بکار مي‌برد، باعث بيداري مسلمانان از خواب غفلت شده است.  

در اعاده‌ي حقوق زنان: بزرگترين سبب انحطاط اسلام، محروم کردن زنانشان از حقوق بشر و خارج شمردن آنها از دائره‌ي انسان بودن است. در حاليکه ممنوع ساختن زنان از اشتراک در دنياي علم و عمل و حيات اجتماعي، ظلم بر شرع و شارع است. زيرا آن مستوريتي که شريعت خواهان آن است و در عصر سعادت و زمان خلفاي راشدين وجود داشت، مطلقاً مانع اشتراک زنان در حيات اجتماعي نمي‌گردد و متفاوت از آن مستوريتي (حجابي) است که اکنون در اذهان عمومي مسلمانان وجود دارد.

در عواميت: جهد و جهاد اصلي اشخاص روشنفکر و عالم و مسلمان بايد آن باشد که عقايد بي‌اهميت و خرافات مضري را که باعث تشتت افکار و اعمال بين مسلمانان مي‌گردند طرد کنند. همه، اعم از خواص و عوام، امر شده‌اند که ماخذ دين را علم بدانند. در حاليکه عموم مردم در جهل مرکب‌اند؛ و در عمل، عوام همه‌ي مذاهب، چيزي نيستند به جز مجسمه‌هاي متحرک. 

در لزوم تبعيت مسلمانان از سلطان عثماني: وي سلطان عثماني را مقام خلافت اسلام و خليفه‌ي کل مسلمانان به شمول شيعيان مي‌داند. وي انجام اصلاحات ديني در اسلام را به تشبث و مديريت سلطان عثماني به عنوان مقام خلافت اسلام و با ايجاد مجمعي در استانبول به عنوان دارالخلافه‌ي اسلام توصيه مي‌کند. وي پروژه‌ي اتحاد اسلام آغاز شده و فرمان جهاد صادر شده توسط سلطان عثماني را بسيار نافع و در بيداري مسلمانان از خواب غفلت موثر مي‌داند.

پايان نوت مئهران باهارلي


شاهزاده شيخ الرئيس حضرتله‌ري‌له ملاقات

ايشته شرقين، منحصراً شرقين يئتيشديردييي منوّر بير سيما. آلتميش-آلتميش بئش سنه منحصراً شرق نسيمِ طبيعي و اجتماعي‌سي ايچينده ياشاميش، منحصراً شرق هواسي و شرق نواسي تنفّس و ترنًم ائتميش بير حکيم و شاعر. «قاجار» خاندانِ سلطنتي احفاديندان بير شاهزاده. اونون روحونا تقرّب ائتمه‌ک، اونون نبضِ روحونو يوخلاماق، اونون ضربان و هيجانِ قلبيني دينله‌مه‌ک، شرق گونه‌شي‌نين نه قادار آيدينليق و نه قادار سيجاقليق وئره‌بيلميش اولدوغونو، ذي حيات اوزه‌رينده تشريح اجراسي طرزينده آنلاماق و دينله‌مه‌ک، شوق و ذوق وئره‌ن بير ايشدي. بانا بو فرصتي دوستوم حسين دانش بگ وئردي. بير گون بانا «بورادا ايرانلي بويوک بير ذات وار. سيزي گؤروشدورمه‌ک ايسته‌ريم. ناصيل، آرزو ائده‌ر مي سينيز؟» دئدي. بن «کمالِ منّت و شکر ايله» جوابي وئرديم. بير چاي ساعت.ين.ده اجتهاد اداره‌سي‌نده ملاقات گونو تقرّر ائتدي. معيّن گون و ساعتده دوستوم حسين دانش بگ و دانشمندؚ مسافرِ محترميميزله ملاقي اولدوق. حکيم، بو شاعرؚ شاه‌زاده، شيخ الرئيس حضرتله‌ري‌نين اشغال ائتميش اولدوغو گوشه‌يِ احترام اطرافيندا توپلانديق. اونون حضوروندا چاي و نور ايچديک:

بالاي سرش زؚ هوشمندي
مي‌تافت ستاره‌يؚ بلندي

مصراعلاري، بو نورلو و آتشلي باشين اؤنونده اوخونابيليردي. بير ساعت قادار سوره‌ن مصاحبه، بير سنه قادار سوره‌ن مصاحبه‌له‌رين پک چوخوندان داها زياده آشناليق و روشناليق وئرميشدي. 

شيخ «جمال الدّين افغاني»يي تانيماديم. فقط «شيخ محمد عَبدُه»يي تانيديم. و او «شيخ محمد عبده» که اؤلوم دؤشه‌يينده ياتارکه‌ن، سون نفسله‌ريني آليپ وئريرکه‌ن: 

لَكِنَّ دَيْناً قَدْ أَرَدْتُ صَلَاحِهِ
أُحَاذِرُ انَّ نَقْضِي عَلَيْهِ الْعَمَائِمَ

دييه‌ره‌ک گؤزله‌ري‌نين سون ياشيني تؤکموشدو.

«شيخ محمد عبده» هر سنه‌نين بير ايکي آييني آوروپادا گئچيرير، آوروپايي اوخور، آوروپايي دينله‌ر، آوروپايي آنلاردي. فقط يالنيز شرقين گونه‌شي آلتيندا آچيلان و بوتون رايحه و رونقي‌ني کندي سرشت و سرنوشتينده‌ن آلان بير زهره‌يؚ ذکا عدّ اولونامازدي. فقط بويوک ذکالار مطلقا و دائما بير و عيني گوهرده‌ن ابداع اولونموشلاردير. دوغولان و ياشانيلان زمين و زمانين تاثيري، ظواهره عائددير و ايکينجي اوچونجو درجه‌ده اهمّيتلي‌دير. بو نظر و اعتقاديمي، شاهزاده شيخ الرئيس ايله الفت و مصاحبه‌م داها زياده قوّتله‌نديردي. دييه‌بيليريم که شيخ الرئيس حضرتله‌ري اينجيله‌ريني کندي درياسي‌نين قعرينده‌ن توپلاميشدير. بير کشورؚ عقول مُجَوْهَرچي‌سي ايچين کندي حقّينده بؤيله بير حکم وئرديرمه‌ک، بليغ بير کار و ظفردير. 

«اجتهاد» ايچين کنديسي‌نده‌ن بير ملاقات ايسته‌ديييم وقت، سؤيله‌مه‌ک ايسته‌دييي پک چوخ شئيله‌ري اولان و سورولماديغي ايچين مضطربانه سوسان بير کيمسه‌نين حال و طوريله طلبيمي قبول ائتدي:

[سوال]: جهان اسلام‌ين اسبابِ انحطاطي نه‌له‌ردير؟

[جواب]: بن دوشونوروم که هر عاقل، هر صاحبؚ فکرتؚ سليمه، ولو ديانتؚ اسلاميه‌ده‌ن خارج بيله اولسا، تسليم ائده‌ر: اسلام محکم بير آيين، متقنّن بير قانوندور. سلامتؚ فطرتده‌ن نشئات ائتميش بير آييندير که قومؚ عرب‌ين جهالت زمانلاريندا و ايّامؚ وحشتينده و باربار و بي‌تربيه و سئ الاخلاق بولوندوغو بير دور ايچينده طلوع ائتميشدير. بو شريعت، زمانؚ سعادتده شارعي‌نين قوّه‌يؚ ملکيه و ملکوتيه‌سي سايه‌سينده ايله‌ري گئتدي. صاحبؚ شرع «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْهِ» بويورموشدور. فقه‌ده شرائطؚ جزيه‌ده‌ن بيري ده، اهلؚ جزيه‌نين قوناقلارينين مسلمان قوناقلاريندان ارتفاعجا دون بولونماسي‌دير. شايد اهلؚ جزيه‌نين خانه‌سي اسلام خانه‌سي‌نده‌ن يوکسه‌ک اولورسا، جزيه‌گذارليغا نائليت شرائطي‌نين خارجينه چيخيلميش اولدوغوندان، ييخيلماسي لازم گلير. عيني قضيه معنوياتا دا راجع‌دير. فقط بو آيينؚ آسماني پيغمبرؚ اکرم‌ين ارتحاليندان سونرا، انصاف ايله باخيلير و اختلافاتؚ مذهبيه برطرف ائديليرسه، خلفايؚ راشدين‌ده‌ن اوچونجو خليفه‌نين زمانينا قادار، دائما خطؚّ ترقّي‌ده و صراطؚ تعالي‌ده ايدي. 

فقط مع التّاسف اگر خلافتؚ امام علي [ک. و] زمانيندا «کوفه» و «شام»داکي قوّه‌يؚ عسکريه‌يؚ اسلاميه بيرليکده، حدودؚ اسلاميه‌يي محافظه‌يه و يا تجاوز الي الخارجه حصر اولونسايدي، اسلام چوخ قازانيردي و خطّ ترقّي‌ده‌ن انحراف ائتمه‌زدي. بنده‌نيزين عقيده‌مجه هيکلؚ اسلام‌ا آچيلان ايلک جريحه، عساکرؚ اسلام‌ين يکديگرينه محاربه‌سي اولموشدور. بو علّتده‌ن سونرا، «بني اميّه» خليفه‌له‌ري زمانيندا اکثريتله سلطنتؚ معنويه‌يؚ دينيه‌يي، سلطنتؚ ظاهريه‌يؚ ماديه‌يه تبديل ائتديله‌ر. خلفايؚ راشدين زمانيندا اسلام ايچين ياپيلان مجاهده‌له‌ر، فداکارليقلار اونوتولدو. «امام علي» بو کدرلي حالا تلميحاً خطبه‌يؚ مشهوره‌يؚ شقشقيه‌سي‌نده «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ» دئميشدير که معناسي «بيت المالي ده‌وه‌نين ايلک بهاردا يئتيشه‌ن اوتلاري آغزينا دولدوراراق چيينه‌دييي گيبي يالاييپ يوتويورلار» دئمه‌کدير. خلافتؚ بني عبّاس زمانيندا قابل انکار دئييلدير که تعميمؚ معارفه و علومؚ متنوّعه نشرينه زياده همّت ائتميشله‌ردير. فقط غيرتله‌ري‌نين بويوک بير قسمي اغراضؚ شخصيه‌يه و حظوظاتؚ نفسيه‌يه مصروف اولموش.

تاريخ اوخويانلار بونو تصديق ائده‌رله‌ر که اکثريا اتّفاقاتؚ مهمّه و حوادثؚ غير مترقّبه ممالکؚ وسيعه‌يؚ اسلاميه اطرافيندا ظهورا گليردي. خليفه‌نين بونلارا مطّلع اولمايا وقتي يوخدو. بو احوالؚ هائله‌ده آرايؚ مجتهدينين اختلافي ظهور ائتدي. نتيجه‌سي کلمه‌يؚ واحده‌ي اسلاميه‌نين تفرّقو اولدو. بو ايسه «قرآن»ين «وَلا تَنَازَعُوا، فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ الخ.» يعني «نزاع ائتمه‌يينيز، گئوشه‌رسينيز، قوّتينيز محو اولور» امر و تنبيهين خلافينا بير حرکت ايدي. اسبابؚ انحطاط بونلاردير. شو اختلافلار زمانؚ ظهورلاريندا نتيجه‌له‌ري‌نين وخيم اولاجاغي خاطره گلمه‌زدي. مع التّاسف روحاني‌له‌رين جهالتي يوزونده‌ن، و بعض سلاطين و امرانين سوء استعمالي‌ندان، مسائلؚ دينيه‌يي مقاصدؚ سياسيه‌له‌ري‌نين اجراسينا واسطه ائتديله‌ر. شو فرعي اختلافلار اساسي مغايرت شکلينده تجلّي ائتميش بولونييور. بنيم عقيده‌مه گؤره اسلام‌ين شو داخلي اختلافلاريندان ائتديکله‌ري استفاده‌يي، اسلام دوشمانلاري ميليونجا مسلّح عسکرله تامين ائده‌مه‌زله‌ر. 

اصلاحاتؚ دينيه اجراسي لزومونا قانع مي‌سينيز؟

لازم، لازم، لازم!

بو اصلاحات ناسيل ياپيلمالي و کيمله‌ر طرفينده‌ن ياپيلمالي؟

اوّلا سوءؚ تفاهمون ازاله‌سي ايچين و اعتراضاتؚ وارده‌يؚ غيرؚ وارده‌نين قاپيسي‌ني قاپاماق اوزره، بونو شؤيله ايضاحا لزوم گؤرويوروم: ديانتؚ اسلاميه‌نين جوهري و شريعت‌ين اساسي سون درجه متيندير. اصلاح و ترميمه احتياجي يوخدور. ناصيل که کتابؚ قديمده «الْيَوْمَ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي الخ» (يعني بوگون دينينيزي اکمال و نعمتي سيزين ايچين اتمام ائتديم) بويورولموشدور. فقط شو اصلاحدان مقصد، عقايدؚ فاسده‌يي و خرافاتي اسلام دائره‌يؚ منوّره‌سينده‌ن طرد ائتمه‌کدير. مثلاً جامي بوندان تخميناً آلتي عصر اوّل، دينين خرافات ايله ممزوج اولماسينا اعتراضاً و پيغمبرؚ اکرم‌ه خطاباً حکيمانه بير بيت يازميشدير که شودور:

بس که برو بسته شده برگ و ساز
گر تو بيايي نشناسيش باز

(معناسي شودور: دينين ايچينه او قادار حشويات سوخدولار که شيمدي سن تکرار دنيايا گلسه‌ن، کندي دينيني تانييامازسين).

آلتي يوز سنه‌ده‌ن بري، بو مزج و خلطله‌ر چوخ آرتميشدير. بو مزمن خاستاليغين چاره‌سي شودور: مقامؚ خلافتؚ اسلاميه‌نين تشبّثي و سائر حکوماتؚ اسلاميه‌نين موافقتي‌له، دارالخلافه‌ده بير علمايؚ دين مجلسؚ دائمي التّشکل اولمالي. بورادا اطرافؚ ارضده موجود افاضل و علمايؚ بنامؚ اسلام‌ين کافّه‌سي، مجتمع اولمالي و خلطياتي احکامؚ اساسيه‌يؚ دينده‌ن سيليپ چيخارماليدير. 

ايران‌ين اسلام و اسلام‌ين ايران اوزه‌رينه تاثيرله‌ري ناسيلدير و نه اولدو؟

بنيم اطّلاعاتيما گؤره ايران‌ين ديانتي اسلام‌دان اوّل، بير ديانتؚ متين و آيينؚ مستحکم ايميش. فقط امتدادؚ ايّام ايله قوائم ؚسلطنتله‌ري ناسيل انتظامدان دوشموش ايسه، او قواعدؚ عدل و داد داخي اؤيله‌جه انحطاطا و انهداما باشلاميش و زوالؚ مملکت و سلطنتله‌ريني موجب اولموش. قواعدؚ دينيه‌له‌ري ده روحلاريني غائب ائتميش. چونکه انسان مجوسي‌له‌رين کتابؚ مقدّسله‌رينه مراجعت ائده‌ر و دقّت‌له اوخورسا، تصديق ائده‌ر که بو طائفه يکتاشناس و يزدان‌پرست ايديله‌ر. بو مدّعايا شاهد، حضرتؚ فخرؚ کائنات‌ين ايرانؚ قديم قومي‌له جاري اولان معامله‌له‌ري‌دير. بو معامله‌له‌رينه معامله‌يؚ اهلؚ کتاب بويوردولار. مشرکين و عبده‌يؚ اصنام عدّ ائتمه‌ديله‌ر و بو قومون اهل کتابا الحاقي، احکامؚ شرعيه‌ده شبهه‌ده‌ن عاري بير مساله‌دير. ايرانؚ قديمين تحريفده‌ن آزاده اولمايان و کتابؚ دساتير دئنيله‌ن کتابؚ مقدّسله‌ري‌نين محتوياتي و معارفؚ الهيه‌يه دائر بياناتي، قرآنؚ عظيم الشّانه مطابق‌دير. بو دعوايي اثبات ايچين بير برهان اولماق اوزه‌ره، لسانؚ پهلوي‌يه مترجم «کتابؚ دساتير»ده‌ن بير جمله‌يي، کندي شيوه‌له‌رينه گؤره بير آيتي، عيناً سؤيله‌يوروم:

خداوند خداي را سويي نيست
به هر سو که روي کني روي به اوست

که «ربّ الارباب، جهت و طرفده‌ن منزّه‌دير. هانکي جهته يوزونو چئويرسه‌ن، اونا متوجّه اولورسون» دئمه‌ک‌دير. قرآنؚ مبين‌ده ايسه «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ الخ» آيتي، عيني معنادادير. 

بو حالدا اگر اسلام لشکرؚ فاتحي ممالکؚ ايراني فتح ائتديکله‌ري وقت، منحصراً قوّه‌يؚ قهريه استعمال ائده‌جه‌کله‌ري يئرده، خصمله‌ري‌نين اخلاق و معنوياتلاريني اوخشاياراق اونلاري دينؚ اسلام‌ا جلب ايچين منطق و محاکمه واسطه‌له‌رينه ده مراجعت ائتسه و دينؚ اسلام اساسلارين کندي دينله‌رينده‌ن متباعد اولماديغيني گؤسته‌رسه ايديله‌ر، ياخود ديندار اولان ايرانلي‌لار فاتحله‌ري‌نين دينيني تدقيق و تتبّعا وقت بولموش اولسا ايديله‌ر، او زمان نه ايران اعالي و نجباسي ترکؚ دار و ديار ائده‌ره‌ک (هندوستان)ه هجرت ائتمه‌يه مجبور اولوردو، نه ده سامان و عرفان جهتله‌ريله عجزه‌ده‌ن اولدوقلاري ايچين ايران‌دا قالان طبقه‌يؚ سفلا خلقي کرهاً و خوفاً و گورجه‌سينه دائره‌يؚ اسلام‌ا گيره‌ره‌ک هم اسلام‌ي، هم ده کنديله‌ريني بر باد ائتمه‌زله‌ردي. (ايران‌ين عساکرؚ اسلام طرفينده‌ن اشغالي، خلفايؚ راشدين زمانيندا باشلادي. و سلطنتؚ امويه زمانيندا اکمال اولوندو. امويله‌ر زمانيندا ايراني‌له‌ر «موالي»ده‌ن عدّ اولونوردو و بو تعبيرده‌ن، ملّت حاکمه‌نين غيري ملّتله‌ر مراد اولونوردو. امويله‌ر ايران‌دا چوخ شدّتلي بير پوليتيقا تعقيب ائتديله‌ر. بو پوليتيقا امويه ايچين ده مضرّدي. سيّدله‌ره خروج علي السلطان‌لار چوخ ظهور و تکرّر ائدييوردو. بو سقيم پوليتيقايا عبّاسي‌له‌رده‌ن معتصم‌ين عهدينده ختام وئريلدي. منحصراّ عرب عنصرونا خاص قيلينميش اولان منصب و مقاماتؚ دولته، تورکله‌ر گتيريلمه‌يه باشلادي. ماموريتچي‌ليييميزين منبعي، تاريخين بو قادار يوخاريلارينا چيخييور دئمه‌ک‌دير. دوقتور عبدالله جودت)

اسلام تمامست و سر حد کمال
هر عيب که هست در مسلماني ماست

حربؚ حاضرين جهانؚ اسلام اوزه‌رينه تاثيري نه اولاجاق؟

بنيم نظريمه گؤره بو اعلانؚ جهاد، عمومؚ مسلمانلارين ذهنله‌ري‌نين اويخودان قالخماسينا بويوک بير يارديم‌دير. زيرا اعصارؚ وفيره‌ده‌ن بري مبارک کلمه‌يؚ جهاد، که اسلام‌ين بيرينجي اساسي‌دير، افکارؚ عامّه‌يؚ مسلمين‌ده‌ن سيلينميشدي و اهلؚ اسلام ايله وقوع بولان محاربه‌له‌ر عادي حربله‌ردن عدّ اولونوردو. او محاربه‌له‌ره مقدّس نظري‌له باخمازلاري. شيمدي خلافتؚ اسلاميه مقاميندان صدور ائده‌ن امرؚ جهاد، پک بويوک تاثيرؚ نافع حاصل ائتميشدير و ائده‌جه‌کدير. 

اتّحادؚ اسلام مفکوره‌سيني ناسيل تلقي ائده‌رسينيز؟

بنيم عقيده‌مه و انظارؚ عميقه اصحابي‌نين تلقّيله‌رينه گؤره، اسلاميت دائره‌سي‌نين وسعتي او قاداردير که مذاهبؚ متشتته و مسالکؚ متنوعه‌ي اسلام‌ين توحيدي گوج دئييلدير. فقط شيمدي اسلام‌ين معروض بولوندوغو بو قادار تضييقات و تهديداتؚ غيرؚ منتظره باقي و حقيقي دئييلدير. تاريخؚ اسلام و فلسفه‌يؚ ديانت و زمانؚ سعادتده و خلفايؚ راشدين زمانلاريندا جريان ائده‌ن معاملات و کسب اولونان معلومات، بانا امنيت وئرير که او زمان اسلام‌ي تفرقه‌يه دوشوره‌ن احوال و اطوارؚ فکريه‌يه ميدان وئرمه‌مه‌ک حصولؚ مقصده کافي‌دير. مسلمان، عالم، فاضل، منوّرالافکار ذاتلارين ان مقدّس جهد و جهادي، مسلمان دوغان عمومؚ عبادالله‌ين تشتّتؚ افکار و رفتارينا باعث اولان اهمّيت‌سيز فکرله‌ري و مضرّ خرافه‌له‌ري ذهنله‌رده‌ن طرد ائتمه‌ک‌دير. بو تشبّثؚ مبرورون سايه‌سينده، خواجه‌ي کائنات‌ين روحانيتؚ شريفه‌سي قرينؚ انبساط اولور. او متاسّفانه «سَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي إِلَي ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً» بويورموشدو. منوّر مسلمانلارين همّتؚ منوّره‌له‌ريله افتراق اتّحادا منقلب اولاجاقدير. 

مادام که خدايؚ تعالي کتابيندا و اهلؚ کتاب حقّينده «تَعَالَوْا إِلَيٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ الخ»، يعني «اي اهل کتاب گلينيز، کلمه‌يؚ توحيد بيزي بير بيريميزه مساوي قيلار» بويورور، مادام که کلمه‌يؚ توحيد مسلمان دوغمايان و اولمايان کيمسه‌له‌ري بيله بيرله‌شديرمه‌يه و يکديگرينه مساوي قيلمايا کافي‌دير، شعبؚ اسلاميه هم کلمه‌يؚ توحيدده، هم ده تسليمؚ رسالتده مشترک و متّحد اولدوقلاري حالدا، آرالاريندا ناسيل حقيقي و دائمي مناسبت بولونمايابيلير؟ بنجه اتّحادؚ اسلام، اسلام‌ين فکر، اعتقاد، امل و عمل خصوصلاريندا اتّحادي‌دير.

«عوام‌ين علمي دين‌دير، خواصّ‌ين ديني علم‌دير» طرزينده‌کي دعوايؚ علمي‌نين اصابتينه نه درجه قائلسينيز؟

ائوئت، بنيم عقيده‌مجه اديانؚ حقّين کافّه‌سي، علم ماخذينده‌ن و عقل منشاءينده‌ن علي اختلاف الادوار و الاطوار، صدور ائتميشدير. نيته کيم «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ العَقلُ، حَكَمَ بِهِ الشّرعُ» يعني «عقلين هر حکمي، حکم شرعي‌دير» قضيه‌سي ده بو دعوانين شاهدي‌دير. بو صورت‌له خواص و عوام، علم‌ي ماخذؚ ديانت بيلمه‌يه ماموردورلار. فقط هر دؤرده بو سعادته اهلؚ علم نائل اولورلار و هر مذهبين عوامي متحرّک بير هيکلده‌ن باشقا بير شئي دئييلدير. 

عالمِ اسلام‌دا قادينلارين حياتِ اجتماعي‌يه اشتراک ائتمه‌له‌ري وجوبونو، حياتِ مدنيتِ عموميه کمالِ قطعيت‌له گؤسته‌ردييي حالدا، بيزيم بو فرمانِ طبيعت و مدنيته بويون اه‌يمه‌مه‌ميز جائز و ممکن مودور؟

شو سوالينيزا بنيم آثارِ عاجزانه‌مده‌ن «اتّحادِ اسلام» ناميندا بير کيتابيم مفصّل جوابي محتوي‌دير. بو کتاب (هنديستان)دا باسيلميش و (ايران)دا نشر اولونموشدور. بو کتابيمدا بو مسئله‌يِ مهمّه‌يه دائر يازديغيم فصلين خلاصه‌سيني سيزه سؤيله‌يه‌ييم: 

بنيم عقيده‌مه گؤره اسلام‌ين انحطاطي‌نين ان بويوک سببي، قادينلاريني حقوق بشريت‌ده‌ن و حدود نوعيت‌ده‌ن چيخارماق اولموشدور. شو معامله‌يِ غير مشروعه، بير سوءِ تفاهمدان نشات ائتميشدير. ظنّ اولونموش که قادينلار، علم و عمل عالمينده ارکه‌کله‌ر گيبي اولورلاسا عفّت و عصمتله‌رينه خلل طاري اولور. بو بير وهمِ فاسددير. زيرا سرورِ اهلِ همم (ص. ع.) طلبِ علمي هم مسلم هم مسلمه اوزه‌رينه عيني درجه‌ده فرضيت‌له فرض قيلميشدير. بو اثبات ائده‌ر که بو زواللي مسلمان قادينلاري‌نين علم و عمل عالمينده‌ن اوزاق توتولمالاري، شرعه و واضعِؚ شرعه قارشي ظلم‌دور. 

بورادا خاطره گله‌ن بير شئي وار که او دا شودور: عجبا لزومِ مستوريت وارکه‌ن، قادينلارين حياتِ اجتماعي‌يه اشتراکلاري ناسيل ممکن اولور؟ بو خصوصا دائر ده بنيم بير رساله‌يؚ مخصوصه‌م وار. آدي «رفع الحجاب و نفع الحجاب»دير. شواهدِ عقليه و براهينِ نقليه ايله اثبات ائتميشه‌مدير که شريعت‌ين طلب ائتدييي درجه‌ده‌کي مستوريت، مسلمان قادينلارين حياتؚ اجتماعي‌يه اشتراک ائتمه‌له‌رينه قطعياً مانع تشکيل ائتمه‌ز. زمانِؚ سعادتده و خلفايِ راشدين زمانلاريندا واقع اولان غزواتِ اسلام‌دا، جرّاح‌ليق علمينه آشنا مسلمان قادينلاري بولونوردو. بونلارين مجروحلار اوزه‌رينده عمليات و مداوات اجرا ائتميش اولمالاري، شيمدي اذهانؚ عموميه‌يِ اسلام‌داکي مستوريت ايله قابل اولور مويدو؟

قصّه کوته کُن، که رفتم در حجاب
هين خَمُش، وَ اللَّهُ اعْلَمْ بِالصَّوَابِ

------

بنيم سواللاريم بورادا ختاما ائرميشدي. او دا جوابيني بيتيرميشدي. مساعده آلماق و حضرتؚ حکيمي استراحتينه ترک ائده‌ره‌ک چکيلمه‌ک اوزه‌ره آياغا قالخديغيم وقت، بير ايکي دقيقه داها قالمامي تمنّي ائده‌ره‌ک، شو سؤزله‌ري سؤيله‌دي:

------

«شيمدي‌يه قادار بني بو تفکّرله‌ره کيمسه سوق ائتمه‌دي. بونلاري سورماق، اؤيره‌تمه‌ک آرزوسونو کيمسه گؤسته‌رمه‌دي. خلق و عموميتؚ ناس جهل مرکّب ايچينده‌دير. بيلمييورلار و بيلمييورلار که بيلمييورلار.

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند

سوردوغونوز سواللارين سورولماسينا و جوابلاريني وئرمه‌يه بويوک بير احتياجيم وارميش. فقط بن بو احتياجي تمامؚ وضوحي‌له حس ائتمه‌يورموشوم. شيمدي بو سواللارينيزا جواب وئرميش اولدوغومدان، روحومدا بويوک بير آسايش حس ائدييوروم. آغير بير يوک آلتيندان چيخان بير کيمسه گيبي‌ييم. بو سواللاري بولوپ سورماق، جوابلاريني وئرمه‌کده‌ن داها هنرلي‌دير. 

هم سوال از علم خيزد، هم جواب

بن احسان ائده‌بيلمه‌ک موقعينده اولسا ايديم، سيز ده احساندان استغنا موقعينده اولمايا ايدينيز، بو سواللاري سورماق مکافاتي اولاراق سيزه بير خزينه وئره‌رديم. پک چوخ زماندا و مکاندا (مولانا) حضرتله‌ري‌نين 

آن که مي‌گويم به قدر فهم تُست
مردم اندر حسرت فهم درست

بيتيني اوخوموش و تظلم ائتميشيم‌دير. بن بو آخشام‌کي استفهام و فهمده‌ن بهشت حظّي ايله متنعّم اولدوم».

------

بونون اوزه‌رينه گؤزله‌ريمي اؤپمه‌کده اولان حکيمؚ شرق، شاهزاده شيخ الرئيس حضرتله‌ري‌نين اليني اؤپه‌ره‌ک آيريلديم و شيخ مصلح الدين سعدي‌يي دوشونه‌ره‌ک «اجتهاد» يوردونا دؤندوم.

۱۶ کانون ثاني ۱۹۱۵ [۲۸ ژانويه ۱۹۱۵]

دوقتور عبدالله جودت

منبع:

نشريه‌ي اجتهاد، شماره‌ي ۱۲۶، چاپ استانبول، ۲۸ ژانويه ۱۹۱۵

No comments:

Post a Comment