Wednesday, June 14, 2017

اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئله‌ی خط و زبان تورکی

اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئله‌ی خط و زبان تورکی

 

مئهران باهارلی

٢٠٠۳


اصل ۱۵ قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی مصوّب ۲٨ جولای ۱۹٨۶ می‌گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی ‌است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان‌های‌ محلی و قومی‌ در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است».

اِسناد من به اصل ١٥ قانون اساسی، به معنی بی‌نقص بودن این اصل نیست. حتی کاملاً بر عکس، اصل ١٥ قانون اساسی که در آن صحبت از خط و زبان می‌رود، دارای اشتباهات، نواقص و ابهامات بنیادین است. علاوه بر آن ذهنیت حاکم بر این اصل، غیر مدنی و واپس‌گرایانه و در ضدیت با قبول تکثرگرایی و پلورالیسم ملی، زبانی و فرهنگی و روند جهانی‌سازی است. این اصل دلبخواهانه زبان و خط فارسی را به مقام خط و زبان رسمی و مشترک مردم ایران ارتقاء، و دیگر زبان‌های ملت‌های کائن در ایران را به زبان‌های محلی و قومی تنزل داده است. این اصل به شدت نژادپرستانه و استعماری قانون اساسی، از اولین اصولی است که با گسترش آگاهی و نهادینه شدن آزادی در کشور مطلقاً و از اساس عوض خواهد شد.

١ـ عمده‌ترین اشتباه موجود در این اصل آن است که نمی‌گوید «زبان و خطوط ملت‌های کائن در ایران همه در مقابل قانون برابرند و آزادی کاربرد آن‌ها در اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی از طرف قانون تضمین می‌شود». این اصل غیر دموکراتیک و متحجر، با ذهنیتی قبیله‌گرایانه و با سائقه‌ی قومیت‌گرایی افراطی فارسی، همه‌ی زبان‌های رایج در ایران و خطوط آن‌ها به جز فارسی را غیر رسمی می‌شمارد. استثناء نمودن زبان فارسی و اعطای موقعیت ویژه‌ی «زبان مشترک و یا سراسری» به آن علاوه بر بی اساس بودن، ناقض اصل برابری ملت‌های ایرانی و زبان‌هایشان است.

٢ـ این اصل با رسمی کردن تنها یک زبان و تنها یک خط (قوم فارس) و تحمیل آن‌ها به ملت‌های دیگر کائن در ایران، با تبعیض گذاردن بین شهروندان ایران آن‌ها را عملاً به شهروندان و اتباع (و هم‌چنین زبان و خطوط رایج در ایران را به زبان و خطوط) درجه یک (فارس) و درجه دو (غیر فارس) تقسیم، و نوعی نظام طبقاتی – کاستی را برای ایران تجویز می‌کند. در ایران همه‌ی ملت‌ها و گروه‌های ملی دارای حقوق برابرند و زبان و ملت فارس هم یکی از این ملت‌ها و زبان‌های با حقوق برابر در ایران است.

۳-این اصل به تبعیض دولتی و آپارتاید رسمی ملی در ایران که از دوره‌ی مشروطیت آغاز شد، برای نخستین بار در سطح قانون اساسی قانونیت هم داده و آن را حقوقاً تائید می‌کند. بدین ترتیب نیز راه را برای نابود شدن و کردن زبان‌های ملی غیر فارس ایران قانوناً باز و هموار می‌کند.

٤-این اصل به جای اعلام برائت از فاجعه‌ی یک‌سان‌سازی ملی و زبانی و خطی در ایران با اعلام رسمیت انحصاری فارسی و تحمیل آن بر مردمان ایران، آغاز شده از دوره‌ی مشروطیت و با قبول سیاست‌های جبرانی تضمین تلافی خسارات و جنایاتی که به بار آورده است، رسماً آن را خوش‌آمد می‌گوید و اعلام می‌کند که دولت ایران ادامه دهنده‌ی سیاست ضد بشری نسل‌کشی زبانی و ملی در ایران است.

٥-این اصل با انکار واقعیت‌های میدانی و تاریخی دیگر زبان‌های ملت‌های کائن در ایران را به زبان‌های «محلی و قومی» تنزل داده است. در حالی که تا آنجا که به شرایط ایران بر می‌گردد، زبان تورکی که در شمال غرب، در شمال شرق، در جنوب و در مرکز ایران رایج است، به لحاظ پراکنده‌گی متکلمین یک زبان محلی نیست. بر عکس، زبان تورکی نه یک زبان محلی، بلکه به طور طبیعی یک زبان سراسری، حتی تنها زبان سراسری رایج در ایران است و در منابع بی شمار تاریخی هم به همراه فارسی به صورت «یک زبان عمومی در ایران» توصیف شده است.

٦-این اصل با خارج کردن فارسی از مقوله‌ی زبان‌های قومی و محلی به آن موقعیتی مقدس و خیالی و سوپرزبانی داده است. در حالیکه فارسی چیزی نیست به جز زبان قوم فارس و یکی از زبان‌های قومی رایج در ایران، که پس از یک صد و ده سال اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز و غیر دموکراتیک دولتی و فارس‌سازی و اقدامات و حمایت‌های دولتی همه‌جانبه، بالاخره موقعیت زبان دولتی اجباری و رسمی تحمیلی، را بدست آورده است. (اما به اعتبار گسترش طبیعی در سیر تاریخ و زبان مادری بودن، در مقایسه با تورکی، همچنان یک زبان محلی است).

٧-این اصل زبان فارسی را به دروغ «زبان مشترک» مردم ایران نامیده است. در حالی که فارسی زبان مشترک ملت‌های ساکن در ایران نیست، صرفاً زبان رابط اجباری آ‌ن‌هاست. زبان فارسی صرفا زبان مشترک بین گروه‌های فارس‌زبان ایران و منطقه است و به هیچ وجه زبان مشترک برای غیر فارس‌زبانان نیست. ادعای مشترک بودن زبان فارسی بین ملت‌های ایرانی، ادعائی پان‌ایرانیستی است. ملت تورک کوچک‌ترین دغدغه‌ و مجادله‌ای برای تبدیل نمودن زبان فارسی به زبان مشترک بین ملت‌های ایرانی ندارد.

٨-این اصل همه‌ی زبان‌ها و خطوط غیر فارس را غیر رسمی می‌شمارد. در نتیجه  پلورالیسم ملی، زبانی، فرهنگی و خطی در ایران را به رسمیت نمی‌شناسد، و در ضدیت با قبول تکثرگرایی و روند جهانی‌سازی است.

٩ـ ذهنیت حاکم بر این اصل، فوق العاده غیر مدنی و واپس‌گرایانه است. در دنیای معاصر و متمدن هیچ مقامی، مخصوصاً دولت‌ها که مانند اعتقادات و ادیان و مذاهب و سبک‌های زنده‌گی و .... موظف به شناختن رسمی زبان‌ها و خطوط مردمان ملت‌های باشنده در کشورشان و حفظ آن‌ها هم هستند، حق غیر رسمی اعلام کردن زبان و خط ملت‌ها را ندارد. (و یا تمایل غالب جهانی به سوی حرکت به این غایه است)

١٠ـ این اصل به هنگام اشاره به مطبوعات و تدریس ادبیات، در حالی که در باره‌ی زبان‌های قومی و محلی نظر می‌دهد، مسئله‌ی خطوط این زبان‌ها را فراموش کرده است.

١١ـ این اصل در باره‌ی دو سری از زبان‌ها یعنی زبان «رسمی» (فارسی) و زبان‌های «محلی و قومی» سخن گفته، اما زبان تورکی را بلاتکلیف گذارده است. زیرا تورکی نه زبان رسمی (در قوانین)، و نه زبان محلی ـ قومی (در واقعیات میدانی)، بلکه یک زبان سراسری - عمومی و غیر رسمی در ایران است.

۱٢ـ این اصل به مسئله‌ی عرصه‌های کاربرد زبان‌ها (در موسسات دولتی؟ در موسسات خصوصی؟) اشاره‌ای نکرده است. به عنوان نمونه معلوم نیست طبق این اصل آیا کاربرد زبان و خطوط تورکی فقط در کتب درسی مدارس دولتی ممنوع است و یا در کتب درسی مدارس خصوصی هم ممنوع است؟

۱٣ـ این اصل به درستی بین زبان‌ها و خطوط گروه‌های ملی غیر مسلمان و مسلمان فرقی نگذارده است. در نتیجه طبق این اصل به عنوان مثال کاربرد خط ارمنی (که خط رسمی یک کشور همسایه یعنی جمهوری ارمنستان است) در کتب درسی می‌باید ممنوع باشد. حال آنکه همه شاهدیم که ارمنیان از خط ارمنی، هم در کتب درسی و هم در نشریاتشان استفاده می‌کنند. آشکار است که در ایران و در عمل این اصل از طرف مقامات تنها برای اِعمال فشار بر ملت‌های مسلمان غیر فارس و در درجه‌ی نخست تورک‌ها بکار می‌رود. حال آنکه همان‌طور که در عمل ارمنی‌ها در ایران مجاز هستند از الفبای ارمنی جمهوری ارمنستان استفاده کنند، تورک‌ها هم با همان منطق باید مجاز باشند تا از الفبای لاتین تورکی جمهوری‌های همسایه یعنی تورکیه و آزربایجان، هم در کتب درسی و هم در نشریات استفاده کنند. یعنی طبق این اصل، الفبای لاتین تورکی در ایران همان قدر غیر رسمی است که الفبای ارمنی. و بر عکس،  از الفبای لاتین تورکی به همان آزادی و مجوز می‌توان استفاده نمود که از الفبای ارمنی. دولت نمی‌تواند در مناسبت با زبان و خط دو گروه ملی ساکن در ایران، موضع و رفتار تبعیض‌آمیز داشته باشد.

۱٤ـ این اصل، دیگر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، مانند اصول ٩، ٣ و ١٩ را هم نقض می‌کند. که یکی دیگر از نشانه‌های نوسان دولت ایران بین نژادپرستی ایرانی – قومیت‌گرایی فارسی و اسلام‌گرایی ادعایی‌اش است. (در مواقعی که بین این دو ناهم‌سویی و یا تخالفی موجود باشد، دولت ایران همیشه نژادپرستی ایرانی – قومیت‌گرایی فارسی را بر اسلام‌گرایی ترجیح می‌‌دهد).

اصل ٩ می‌گوید: «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند». بنا به این اصل، آزادی ملل کائن در ایران در کاربرد زبان و خطوطشان چه در عرصه‌های رسمی و دولتی و چه در عرصه‌های غیر رسمی و غیر دولتی هم باید در قانون اساسی قبول و تضمین شود. در حالی که اصل ۱۵، مشخصاً آزادی کاربرد زبان و خطوط ملل مسلمان غیر فارس به طور رسمی را سلب می‌کند.

اصل ۳ قانون اساسی مقرر می‌دارد همه‌ی ایرانیان در مقابل  قانون برابرند. در حالی که صراحتاً طبق اصل ۱۵، ملل غیر فارس در عرصه‌ی زبانی و خطی با ملت فارس برابر نیستند و این تنها ملت فارس است که زبان و خطش ملی شمرده شده است.

اصل ۱۹ قانون اساسی مشخص می‌کند:‌ «مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ که باشند از حقوق مساوی ‌برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‌ها سبب  امتیاز نخواهد بود». در حالی که اصل ۱۵ به قوم فارس بر دیگر ملل ایران، دقیقاً به سبب زبان و خطش که آن‌ها را منحصراً رسمی اعلام کرده، امتیاز و برتریت قائل می‌شود.

١٥ ـ کاربرد تعبیر خط فارسی در اصل ۱۵ نادرست است. آنچه که قانون اساسی آن را از موضعی فارس‌محورانه «خط فارسی» می‌نامد، در حقیقت خط عربی است که برای نیازهای زبان فارسی (مانند چ، گ، پ، ژ) اصلاح شده و به دلیل این اصلاحات، «خط فارسی» (به واقع خط فارسی ـ عربی) نام گرفته است. عیناً خط عربی مطابق نیازهای زبان تورکی (مانند گ، چ، پ، ژ، ئ، ؤ، ۆ، ێ، وْ ، ڭ، ې، ...) اصلاح شده و خط حاصل «خط تورکی» (خط تورکی ـ عربی) نامیده می‌شود.

۱٦-اگر زبان فارسی حق دارد که خط عربی اصلاح شده برای خود یعنی خط فارسی ـ عربی را بکار برد، البته که زبان تورکی هم حق دارد که خط عربی اصلاح شده برای زبان تورکی، یعنی خط تورکی ـ عربی را بکار برد. مجبور کردن مردم تورک به کاربرد خط ناقص و نامناسب فارسی برای نگارش زبان تورکی، حتی برای دیگر زبان‌های رایج در ایران مانند بلوچی و کوردی و لوری و ....، نقض آشکار و گستاخانه‌ی حقوق زبانی و فرهنگی ملت‌های غیر فارس در ایران است.

برای مطالعه‌ی بیشتر:

جمهوريت‌خواهی فارسی و مساله‌ی ملی در ايران، نگاهی به طرح پيشنهادی و. انصاری-س. مددی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_31.html

همه‌ی زبان‌های رایج در ایران، بلا استثناء می‌باید رسمی شوند

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post.html

رفع بعضی از شبهات در باره‌ی رسمیت زبان تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_12.html

باز هم معضل رسمیت زبان تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_18.html

دهکده‌ی جهانی و زبان فارسی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_21.html

رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مودرنیته

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_15.html

افول ستاره‌ی زبان فارسی به عنوان زبان رابط. فارسی می‌باید به مرزهای طبیعی خود عقب‌نشینی کند

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_3.html

عقبگرد به سنگر ملی، مشترک و سراسری

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_16.html

اعلامیه‌ی جهانی حقوق زبانی   Universal Declaration of Linguistic Rights

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html

در دفاع از تات‌ها، تالش‌ها، گیلک‌ها و حقوق و زبانشان

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_25.html

مصوبه‌ی حکومت احمدی‌نژاد در باره‌ی تدریس اختیاری دو واحد درسی اختیاری زبان و ادبیات تورکی در دانشگاه‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_31.html

اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئله‌ی خط و زبان تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_14.html

No comments:

Post a Comment