Sunday, June 25, 2017

محمدامین رسول‌زاده: من آزربایجان‌چی نیستم!

محمدامین رسول‌زاده: من آزربایجان‌چی نیستم!

 

مئهران باهارلی


١- از خیانت‌های بی شماری که آزربایجان‌گرایان انجام داده‌اند (علاوه بر تلاش برای مهندسی استعماری قومی ملت تورک، تغییر نام و هویت ملی آن از تورک به آزربایجانی، تجزیه‌ی ملت واحد تورک کائن و باشنده در ایران به ملت‌چه‌های آزربایجانی و غیر آزربایجانی، تجزیه‌ی وطن تورک در شمال غرب ایران به دو قسمت مجزای آزربایجانی و غیر آزربایجانی، سد کردن روند ملت‌شونده‌گی توده‌ی تورک و احقاق حقوق ملی وی در قرن گذشته و ....)، یکی هم جعل و تحریف تاریخ، وارونه‌نویسی آن و تاریخ‌بافی است. آن‌ها در این راستا به معرفی معکوس تقریباً همه‌ی شخصیت‌های تورک در تاریخ دست زده‌اند. از جمله حرکات ایران‌گرا و پان‌ایرانیستی مشروطیت و آزادی‌ سِتان را به عنوان حرکت‌های ملی و استقلال‌طلبانه و جوادزاده‌ی خلخالی – پیشه‌وری بعدی صدر حکومت ملی آزربایجان را تورک‌گرا معرفی کرده‌اند. در حالی که هویت ملی‌ای که رهبران هر سه‌ی این حرکت‌ها پذیرفته بودند «ملت ایران» ساخته شده در دوره‌ی مشروطه توسط پان‌ایرانیست‌ها و صلیبیان (بریتانیا، فرانسه، ....)، وطن آن‌ها ایران و زبان ملی‌ دو تای نخستین فارسی بود و هیچ‌کدام به هویت ملی تورک اعتقادی نداشتند.

الف-در دوره‌ی مشروطیت و بعد از آن «آزربایجان» در نظر آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا (تربیت، خیابانی، صفوت، ....) و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست (تقی‌زاده، کسروی، ارانی، ایرانشهر، جلیل اردبیلی، شفق، ناطق، غنی‌زاده، فیوضات، یکانی، امیرخیزی، ....) صرفاً یک خرده هویت جوغرافیایی متعلق به و زیرمجموعه‌ی «ملت ایران» و سر «وطن ایران» بود. علاوه بر آن، مدیریت حرکت مشروطه در ید شخصیت‌های ضد تورک از آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا، مانقورت‌های آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست و تورک‌های موسوم به چپ ایرانی، قومیت‌گرایان ارمنی و داشناک‌ها، پارسیان هند و رهبران زرتشتیان ایران، باستان‌گرایان و نژادپرستان ضد تورک و ضد عرب، سران بابیان و ازلیان، آنارشیست - تروریست‌های قفقازی، و انگلستان بود.

ب-حرکت آزادی ‌سِتان ادامه‌ی حرکت پان‌ایرانیستی و ضد تورک مشروطیت در آزربایجان بود. اکثریت مطلق سران آن را آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و اقلیتی را آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا تشکیل می‌دادند. در میان رهبران این حرکت افراد معتقد به هویت ملی تورک و یا اقلا آن‌هایی که دشمن تورک نبودند از ٣-٤ نفر متجاوز نمی‌شد. قابل ذکر است که این شخصیت‌های گویا ملی‌گرا و استقلال‌طلب آزربایجانی در دوره‌ی مشروطیت و آزادی‌ ستان و دموکرات‌های آزربایجان زائیده‌ی آن، همه دشمن سرسخت «حکومت مساوات» در قفقاز به رهبری رسول‌زاده و «حکومت اتحاد» در تورک‌ایلی به رهبری جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه؛ و همه هم‌کار و متفق داشناک‌ها و صلیبیان اشغال‌گر - که در قفقاز و شمال غرب ایران مشغول به تورک‌کشی بودند - بودند.

ج- رهبران حکومت ملی آزربایجان نیز هیچ‌کدام معتقد به هویت ملی تورک نبودند و سابقه‌ای در مبارزه‌ی سیاسی برای احقاق حقوق ملی ملت تورک نداشتند. بر عکس، بسیاری از آن‌ها که اعضای حزب توده بودند (جاوید، بی ریا، شبستری، ....) معتقد به هویت ملی ایرانی ایجاد شده در دوران مشروطیت بودند. جهانشاهلو یک پان‌ایرانیست کومونیست (از جرگه‌ی ارانی) بود و پیشه‌وری تمایلات ایران‌گرایانه و باستان‌گرایانه داشت. باز بسیاری از آن‌ها در سمپاتی با افراطیون ارمنی داشناک و کومونیست و ... تمایلات ضد عوثمان‌لی - ضد تورکیه – ضد تورک داشته، در گذشته با استقلال آزربایجان قفقاز از روسیه و تاسیس جمهوری آزربایجان در قفقاز و حکومت تورک نیمه مستقل به رهبری جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه در تورک‌ایلی و ادغام آن‌ها در یک‌دیگر با حمایت عوثمان‌لی مخالفت کرده بودند. پیشه‌وری در آن سال‌ها در نشریه‌ی ایران‌گرا و ضد تورک و ضد استقلال‌طلبانه‌ی «آذربایجان جزء لاینفک ایران» می‌نوشت، به شدت با ایده‌ی فدرالیسم ملی و زبانی در ایران مخالف بود و حتی در اوج قدرت در مقام صدر حکومت ملی آزربایجان از رضا شاه به خاطر جلوگیری از تجزیه‌ی ایران تشکر می‌کرد.


٢-شخصیت سیاسی و مخصوصاً هویت ملی انتخابی محمدامین رسول‌زاده نیز از دست‌برد آزربایجان‌گرایان مصون نمانده است. آن‌ها با دروغ‌پردازی و تاریخ‌بافی، این شخصیت تورک را یک «آزربایجان‌گرا» معرفی کرده‌اند. در حالی که محمدامین رسول‌زاده، اگرچه در سال‌های مشروطیت ایران‌گرا بود و نیز نقش مهمی در تبلیغ نام ملی به شدت ضد تورک «آزری» در عوثمان‌لی و قفقاز داشت، هویت ملی خود را مانند همه‌ی تورک‌های قفقاز در آن دوره صرفاً «تورک» می‌دانست. به لحاظ سیاسی، اندیشه‌ی رسول‌زاده در این دوره را می‌توان ترکیبی از ناسیونالیسم تورک (تورک‌گرایی)، سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی شمرد. صرف این که رسول‌زاده به صلاح‌دید امپراتوری عوثمان‌لی، دولت جدید تورک در جنوب قفقاز را آزربایجان نامید وی را آزربایجان‌گرا نمی‌کند. انتخاب این نام از  روی مصلحت روز بود و کاملاً امکان داشت که بنا به همان مصلحت روز، نام دیگری مانند جمهوری تورک قفقاز، جمهوری تورکیه، جمهوری تورکستان، جمهوری تورک‌ایلی، جمهوری خزر، جمهوری شیروان، و ... انتخاب شود.

٣-آزربایجان‌گرایی یک ایدئولوژی و دوکترین سیاسی ضد تورک با منشاء و سیر تاریخی مشخص است و نه تنها با «تورک‌گرایی»، بلکه با «تورکیت» و «تورک بودن» نیز مانعه الجمع و متناقض است. آزربایجان‌گرایی یعنی یک ایدئولوژی استعماری که:

ا-به وجود نوعی هویت قومی و یا ملی آزربایجانی بر اساس نام، جوغرافیا و تقسیمات اداری موسوم به آزربایجان به عنوان جانشین هویت ملی تورک معتقد است؛

-یگانه‌گی و یک واحد ملی بودن تورکان پراکنده در سرتاسر ایران و یا اوغوزهای غربی – «ملت تورک» را نفی و آن را تجزیه می‌کند؛

-یک‌پارچه‌گی و وطن تورک بودن همه‌ی مناطق تورک‌نشین در شمال غرب ایران ویا «تورک‌ایلی» را نفی و آن را تجزیه می‌کند؛

-به مهندسی هویت قومی ملت تورک در راستای منافع دولت‌ها و ناسیونالیست‌های افراطی روسیه، ایران-فارسستان، ارمنی، کورد، بریتانیا و ... پرداخته، نام و هویت آن را از تورک به آزربایجانی و آزری و .... عوض می‌کند،

- در هم‌سویی با افراطیون فارس‌، روس‌، ارمنی و کورد؛ و منافع ملی آن‌ها، دارای تمایلات ضد تورک، ضد عوثمان‌لی و ضد تورکیه است.

-دارای تمایلات ایران‌گرایانه ی مخفی و آشکار، و مبتلا به فتیشیسم نام ایرانیک «آذربایجان» است. ....

٤-در زیر متن یک سخن‌رانی کوتاه محمدامین رسول‌زاده بر مزار ضیاء گؤک‌آلپ، پدر ناسیونالیسم تورک در استانبول را - به نقل از روزنامه‌ی وطن، سال دوم، شماره‌ی ٥٥٥، ٢٨ ربیع الاول ١٣٤٣ (٢٧ اوکتوبر ١٩٢٤) آورده‌ام. این سخن‌رانی کوتاه برای آگاه شدن و دریافتن هویت ملی‌ای که رسول‌زاده در آن مقطع خود و مردم قفقاز را منسوب به آن می‌دانست و هم‌چنین مکتب و اندیشه‌ی سیاسی که رهبران و موسسین جمهوری خلق آزربایجان دارای آن بودند بسیار روشن‌گرانه است. رسول‌زاده در این سخن‌رانی صراحتاً می‌گوید:

-هویت ملی خود و مردم قفقاز «تورک» است (و نه آزربایجانی). وی این تورک‌ها را تورک‌های خارج حدود ملی تورکیه (میثاق ملی) می‌نامد.

- مردم تورک قفقاز معتقد به اندیشه و آرمان «تورکیت» (تورک‌لوک) و «تورک‌گرایی» (تورک‌چولوک) هستند (و نه آزربایجان‌گرایی، آزه‌ربایجان‌چی‌لیق)

-تورک‌چولوک و تورک‌گرایی که رسول‌زاده خود و مردم آزربایجان را معتقد بدان می‌داند به گفته‌ی وی همان آرمانی است که نشریات و تشکیلات تورک‌گرای «تورک یوردو» و «تورک اوجاغی» مروج آن‌ها بودند. موسسات سیاسی تورک‌گرا از جمله «توران اوجاغی» و «تورک اوجاغی» در استانبول و باکو به همین سبب مورد حمله‌ی اشغال‌گران و دشمنان تورک قرار گرفتند.

-نام بردن از شخصیت‌ها، نشریات تئوریک و تشکیلات جریان ناسیونالیسم تورک و یا تورک‌چولوک توسط رسول‌زاده («تورک یوردو» که علاوه بر رسول‌زاده، جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه نیز در آن قلم می‌زد؛ «تورک اوجاغی» و «توران اوجاغی»؛ «محمدامین یورداقول» شاعر ملی تورکیه و از اعضای جمعیت اتحاد و ترقی و از موسسین مجله‌ی تورک یوردو) به خوبی خط سیاسی تورک‌گرای وی را - که مخالف شدید هر نوع محلی‌گرایی از جمله آزربایجان‌گرایی بود - بیان می‌کند.

- استقلال به دست آمده در تورکیه (و قبل از آن در قفقاز، جمهوری خلق آزربایجان) محصول «تورک‌گرایی» (و نه آزربایجان‌گرایی) و مدیون رهبر آن اندیشه، جناب ضیاء گؤک‌آلپ است.

- «تورک‌گرایی» غیر از «تورکیه‌گرایی» (و ایضاً آزربایجان‌گرایی) است. زیرا محدود به یک جوغرافیا و واحد سیاسی - اداری نیست و معطوف به همه‌ی آحاد تورک چه در داخل میثاق ملی (تورکیه) و چه در خارج آن (قفقاز) است. وی در این سخن‌رانی مدافع تورک‌گرایی است (و نه تورکیه‌گرایی و یا آزربایجان‌گرایی).

- استیلاگران و اشغال‌گران (روس و ارمنی و ...) نخواهند توانست آرمان و مفکوره‌ی تورک در قفقاز را از بین ببرند.

-وی مانند ضیاء گؤک‌آلپ تورکیت را یک واحد کل و یک‌پارچه‌ی ملی می‌داند. این، در تناقض صد در صد با استراتژی تاتاریزه کردن آزربایجان‌گرایان است که توده‌ی واحد تورک کائن در ایران را به ده‌ها گروه قومی و ملی گوناگون که گویا یکی از آن‌ها آزربایجانی نام دارد تجزیه می‌کنند. این یک فقره، به تنهایی برای اثبات آزربایجان‌گرا - آزه‌ربایجان‌چی نبودن رسول‌زاده کافی است.

- رهایی تورکان خارج از استیلا و اشغال با پیروی جوانان تورک از آرمان‌های «تورکیت» و «تورک‌گرایی»که ضیاء گؤک‌آلپ مبلغ آن‌ها بود (و نه آزربایجان‌گرایی) میسر خواهد شد.

-وی بین «تورک‌لوک - تورکیت» و «تورک‌گرایی – تورک‌چولوک» فرق می‌گذارد. تورکیت – تورک‌لوک، بیان وضعیت تورک بودن و تثبیت و پذیرش و اعتراف به هویت ملی تورک است. در حالی که تورک‌چولوک - تورک‌گرایی یک آرمان و اندیشه‌ی سیاسی ویا ناسیونالیسم تورک است.

٥-مخلص کلام: یک تورک به لحاظ سیاسی می‌تواند تورک‌گرا-تورک‌چو باشد و یا نباشد، همان گونه که رسول‌زاده یک تورک‌گرا بود. اما نمی‌تواند آزربایجان‌گرا - آزه‌ربایجان‌چی باشد، همان‌گونه که رسول‌زاده هم یک آزربایجان‌گرا نبود. زیرا آزربایجان‌گرایی یعنی انکار هویت ملی و قومی تورک و به جای آن اعتقاد به هویت ملی و یا قومی جعلی و استعمار ساخته‌ی آزربایجانی. این ادعا هم که آزربایجان‌گرایی و تورک‌گرایی مانند دو بال یک پرنده هستند و ... ادعایی مهمل است. ملت تورک به عنوان یک ملت مودرن برای احقاق حقوق ملی و حفظ منافع سیاسی خود، احتیاجی به ایدئولوژی‌هایی چون آزربایجان‌چی‌لیق و عراق عجم‌چی‌لیک و همدان‌چی‌لیق و استان مرکزی چی‌لیک و ... بر اساس واحدهای اداری و جوغرافیایی که هر کدام صرفا جزئی از وطن تورک – تورک‌ایلی را شامل می‌شوند ندارد. تنها چیزی که ملت تورک بدان احتیاج دارد وقوف بر تورکیت خود است. هویت ملی تورک متین‌تر و استوار‌تر از آن است که بازی‌چه‌ی بلهای آزربایجان‌گرا شود.

سخن‌رانی آقای محمدامین رسولز‌اده [ترجمه‌ی کلمه به کلمه از مئهران باهارلی]

حضار محترم!

در این ایام که رهبر بزرگ تورک [ضیاء گؤک‌آلپ] را ره‌سپار دار بقا می‌کنیم، به سبب نائل شدن به شرف بیان‌کننده‌گی و نماینده‌گی حسیات تورک‌های باشنده در خارج حدود ملی، علاوتاً مباهات و افتخار می‌کنم.

ضیاء گؤک‌آلپ آرمان‌گرای جمهوری  تورک نو و زنده‌ای بود که به دنبال اضمحلال امپراتوری عوثمان‌لی به حکم سرنوشت تاسیس شد. وی مبشر و مژده دهنده‌ی استقبال و آینده‌ای بود که به دنبال فروریختن بنای سیاسی عظیم امپراتوری عوثمان‌لی به جای آن شکل گرفت. در سایه‌ی افکاری که ضیاء بگ آن‌ها را برافروخت و بالنده کرد، ما اکنون می‌توانیم آینده را در امنیت و با اطمینان خاطر ببینیم. ما بنای استقلالی را که به وجود آورده‌ایم به تفکر تورک‌گرائی، و به عنوان رهبر این تفکر، به ضیاء بگ مدیون هستیم.

افکار ضیاء بگ، افکاری که فقط منحصر به افق‌های تورکیه باشند نیست. ضیاء بگ مبشر آن اندیشه‌ی تورک‌گرایی بود که «تورک یوردو» و «تورک اوجاغی» مروج آن‌ها بودند. تورک‌گرایی، تورکیه‌گرایی نیست. تاثیر آثار ضیاء بگ بر تورک‌های باقی‌مانده در خارج حدود ملی و در این بین کشورهایی که روسیه را نیز شامل می‌شدند تمام و کامل بود. تورک‌های باشنده در آزربایجان، متحد همان افکار بودند. در استانبول زیبا و محبوب در سال‌های متارکه اولین جایی که ضربه‌های تحقیر کننده‌ی اشغال‌گران را متحمل شد «توران اوجاغی» بود. کذالک، در باکو اولین بنایی که به هنگام اشغال دشمن مسدود شد، بنای «تورک اوجاغی» بود. آرمان تورک را - که نتوانستند در استانبول بر آن چیره شوند-، در گوشه و کنار قفقاز هم نخواهند توانست خاموش سازند. اگر امروز در میان تورکان ساکن در قفقاز، از خوانده شدن آثار ضیاء بگ ممانعت به عمل می‌آید، اگر نیروهای اشغال‌گر می‌خواهند که الفبای کومونیسم سرخ را به جوانان آزربایجان تحمیل کنند، نیروی قادر به مقابله با این‌ها، بنیادها و اصول جوانان تورک است که ضیاء بگ تلقین و تبلیغ می‌کرد.

ضیاء بگ، از آغاز آرمان‌گرایی خود، برای تشکل تورکیت به عنوان یک کل واحد تلاش نمود. این را ما در قیزیل آلمای ضیاء بگ مشاهده می‌کنیم. ضیاء بگ، جستجو برای پیدا کردن قیزیل آلما -به عنوان سمبول آرمان تورکیت- را، چه زیبا با وصال عشق، یکی از آناتولو و دیگری تومریس از باکو، تمثیل کرده است. در سایه‌ی ارشادات آرمان‌گرای بزرگ ضیاء بگ، [؟] به طور شایسته درک و به لحاظ آرمانی، نمونه‌ای زیبا برای دیگر تورکان شده است. در میان تورکان خارج، بین آثار ضیاء بگ و تورکان تورکیه که چگونه‌گی از قوه به فعل در آمدن این آرمان را اثبات نمودند، آن چنان وحدتی حاصل شده است که روزی خواهد آمد که تورکان تحت استیلا و اشغال نیز، در این سایه به آرمان‌های خود دست یابند. 

جنابان!

امروز همه‌ی جوانان اومیدمند که برای استقلال آزربایجان مجاهده می‌کنند، مشغول با این آرمان تورکیت هستند. اگر امروز در باکو مطبوعات [آزاد] وجود داشت، این خبر الیم و جان‌کاه چه انعکاس‌های فجیعی در آن جا تولید می‌کرد. در جائی که آثار «امین بگ» و «ضیاء بگ» از کتاب‌خانه‌ها جمع‌آوری شده‌اند، البته که ملت نمی‌تواند اندوه و تاثرات خود را به طور علنی ابراز کند. با این‌همه قلب همه‌ی جوانان تورک، حامل این احساسات حزین و غم‌آلود است. امروز من با بیان حسیات تورکان استیلازده در حضور این متوفای بزرگ، بیان کننده‌ی حسیات تورکیت و جوانان آزربایجان هستم. افول ضیاء بگ یک افول مادی نیست. پیش از افول، ایشان شاهد درخشش و مقبولیت افکار خود شدند و دنیا را مایوسانه ترک نکردند. جوانان محروم از این سعادت، در سایه‌ی افکار وی به مرام و مقصود خود نائل خواهند گشت.

از ما هزاران رحمت بر تو، ای میّت کبیر، ای جنازه‌ی اعظم. ما خواهان آن هستیم همان گونه که در طول حیات خود، بعد از این نیز با آثارت نجات دهنده‌ی همه‌ی تورکان باشی.

رسول‌زاده محمدامین به‌ی‌ین نطقو

محترم حضّار!

بویوک تورک رهبری‌نی دارِ بقایا گؤنده‌ردیییمیز شو سیرادا، حدودِ ملّی خارجی‌نده یاشایان تورک‌له‌رین حسّیاتی‌نا ترجمان اولماق شرفی‌نه نائلیت‌له آیری‌جا کسبِ مباهات ائیله‌ریم.

ضیاء گؤک‌آلپ، سوقِ طالع‌له عوثمان‌لی ایمپاراتورلوغونون اضمحلالی اوزه‌ری‌نده تشکّل ائده‌ن یئنی و زنده تورک جمهوریتی‌نین مفکوره‌چی‌سی ایدی. ضیاء به‌ی، او عظمت‌لی بنای سیاسی‌نین چؤکمه‌سی‌له یئری‌نده تشکّل ائده‌ن استقبالین مبشّری‌دیر و اونون تنمیه ائتدییی فکرله‌رین سایه‌سی‌نده آتی‌یی امنیت‌له گؤره‌بیلییوروز. وجودا گه‌تیردیییمیز بنای استقلالی تورک‌لوک فکری‌نه و اونون رهبری اولماق صفتی‌له ضیاء به‌ی‌ه مدیونوز.

ضیاء به‌ی‌ین فکرله‌ری یالنیز تورکیه افق‌لاری‌نا انحصار ائتمیش فکرله‌ر دئییل‌دیر. ضیاء به‌ی، «تورک یوردو» و «تورک اوجاغی»‌نین ترویج ائتدییی تورک‌چولوک فکری‌نین مبشّری ایدی. تورک‌چولوک، تورکییه‌چی‌لیک دئییل‌دیر. حدودِ ملّی خارجی‌نده قالان و بو میان‌دا روسیه‌یی ده احتوا ائده‌ن اؤلکه‌له‌رده ضیاء به‌ی‌ین اثرله‌ری‌نین یاپدیغی تاثیر، تام ایدی. آزربایجان تورک‌له‌ری، عینی فکرله‌ره متّحددی. گؤزه‌ل و سئویم‌لی ایستانبول‌دا متارکه سنه‌له‌ری‌نده مستولی‌له‌رین ایلک حقارت ضربه‌سی‌نه اوغرایان یئر، «توران اوجاغی» اولدو. کذالک باکی، دشمن استیلاسی‌نا اوغرادیغی زمان دا ایلک سدّ ائدیله‌ن «تورک اوجاغی» بناسی اولدو. ایستانبول‌دا قهر ائدیله‌مه‌یه‌ن تورک‌ون مفکوره‌سی، بیر گون قافقاسیانین گوشه و بوجاق‌لاری‌ندا دا سؤندوروله‌مه‌یه‌جه‌ک‌دیر. اگر بوگون قافقاسیا تورک‌له‌ری آراسی‌ندا ضیاء به‌ی‌ین اثرله‌ری اوخونماق‌دان منع ائدیلییورسا، اگر استیلاء قوّت‌له‌ری آزربایجان گه‌نج‌له‌ری‌نه قیزیل قومونیست الفباسی‌نی اه‌زبه‌رله‌تمه‌ک ایستییورسا، بونلارا قارشی چیخاجاق قوّت، ضیاء به‌ی‌ین تلقین ائتدییی تورک گه‌نج‌لییی‌نین اساس‌لاری‌دیر.

ضیاء به‌ی مفکوره‌چی‌لییی‌نین باشی‌ندان اعتباراً تورک‌لویون بیر کلِّ واحد تشکیل ائتمه‌سی ایچین چالیشدی. بونو ضیاء گؤک‌آلپ به‌ی‌ین قیزیل آلماسی‌ندا گؤرویوروز. ضیاء به‌ی تورک‌لویون مفکوره تمثالی اولان قیزیل آلمانی آراماق ایچین بیری آنادولودان، دیگری باکی‌دان تومریس‌ین [عشقی؟] بیرله‌شینجه تورک‌لویون وحدتی نه گؤزه‌ل تمثیل ائدیلمیش‌دیر. بویوک مفکوره‌جی‌نین ارشاداتی سایه‌سی‌نده [....؟] حقّی‌له ادراک ائتمیش و مفکوره جهتی‌نده دیگر تورک‌له‌ره حُسنِ مثال [تشکیل؟] ائیله‌میش و بو مفکوره‌نین ناسیل قوّه‌ده‌ن فعله چیخدیغی‌نی اثبات ائده‌ن تورکییه تورک‌له‌ری ایله ضیاء به‌ی‌ین اثرله‌ری‌له خارج‌ده‌کی تورک‌له‌ر آراسی‌ندا اؤیله بیر وحدت حصولا گه‌لمیش‌دیر که استیلاء آلتی‌ندا بولونان تورک‌له‌ر، مفکوره‌له‌ری‌نه بیر گون گه‌له‌جه‌ک بو سایه‌ده قاووشابیله‌جه‌ک‌له‌ردیر.

اه‌فه‌ندی‌له‌ر!

بوگون آزه‌ربایجان‌ین استقلالی ایچین چالیشان امل‌پرور گه‌نج‌لیک بوتون بو تورک‌لوک مفکوره‌سی ایله مشغول‌دور. اگر بوگون باکودا مطبوعات اولسایدی بو الیم خبر، اورادا نه فجیع عکس‌له‌ر تولید ائده‌جه‌ک‌دی. «امین به‌ی»‌ین، ضیاء به‌ی‌ین اثرله‌ری کتب‌خانه‌له‌رده‌ن قالدیریلدیغی بیر یئرده، ملّت بو تاثّرونو علناً گؤسته‌ره‌مه‌یه‌جه‌ک‌دیر. مع مافیه، بوتون تورک گه‌نج‌لییی‌نین قلبی، بو حزین حسّ‌له‌رله محمول‌دور. بوگون به‌ن استیلازده تورک‌له‌رین حسّیاتی‌نی بو بویوک اؤلونون قارشی‌سی‌ندا سؤیله‌مه‌ک صورتی‌له تورک‌لویون و آزه‌ربایجان گه‌نج‌لییی‌نین حسّیاتی‌نا ترجمان اولماق‌دایام. ضیاء به‌ی‌ین افولو مادّی دئییل‌دیر. که‌ندی‌له‌ری افول ائتمه‌ده‌ن اوّل، فکرله‌ری‌نین پارلادیغی‌نا شاهد اولدولار. دنیادان مایوس گئتمه‌دی‌له‌ر. بو سعادت‌ده‌ن محروم اولان گه‌نج‌له‌ر، او فکرله‌ر سایه‌سی‌نده نائلِ مرام اولاجاق‌لاردیر.

بیزده‌ن سانا بین رحمت، ائی اؤلو میت، ائی بویوک جنازه! بیز ایسته‌ریز که حیاتین‌دا اولدوغو گیبی اثرله‌ری‌نین سایه‌سی‌نده بوتون تورک‌له‌ری قورتاراسین!.

منبع:

روزنامه‌ی وطن، چاپ استانبول، سال دوم، شماره‌ی ٥٥٥، ٢٨ ربیع الاول ١٣٤٣ (٢٧ اکتبر ١٩٢٤)

No comments:

Post a Comment