Thursday, September 3, 2020

سئوینچی‌لیک (موشتولوق-مژده‌نامه‌) تورکی سروده شده به امر نادرشاه به مناسبت تولد تیمورخان نوه‌ی او و محمدشاه گورکان

سئوینچی‌لیک (موشتولوق-مژده‌نامه‌) تورکی سروده شده به امر نادرشاه افشار

به مناسبت تولد تیمورخان نوه‌ی او و محمدشاه گورکان

 

مئهران باهارلی


در این نوشته شعری به تورکی را معرفی کرده‌ام که به امر نه‌دیرقولو – نادارقولو - نادرشاه افشار[1] در عریضه‌ای که برای اعلام و مژده‌گویی (سئوینچی‌لیک، موشتولوق) تولد تیمورخان، نوه‌ی پسری او و نوه‌ی دختری محمدشاه کوره‌که‌ن - گورکان امپراتور تیموری هندوستان به وی ارسال شد آمده است[2].

١-«مرتضی قلی میرزا افشار» شاهزاده‌ی تورک (متولد ١٧١٥)، دومین پسر نادرشاه افشار (١٦٨٨-١٧٤٧) از همسرش به اسم «گوهرشاد افشار» دومین دختر «بابا علی بیگ کؤسه احمدلوی افشار» بود. وی پس از نبرد کرنال، که در آن فرماندهی بخشی از اوردوی دولت تورک افشار را بر عهده داشت و از خود استعداد نشان داد، از طرف نادرشاه، نصراللّه میرزا نام گرفت و با جیقای (جقّه، تاج) شاهی افشاری تلطیف شد. پس از تسلیم شدن «محمدشاه گورکان» و ابقای او به عنوان امپراتور هندوستان از سوی نادرشاه افشار، به امر وی و به منظور تحکیم علائق و پیوندهای دو خاندان و دو دولت تورک افشار و گورکان؛ نصرالله میرزا با دختر محمدشاه به نام «جهان‌افروز بانو بیگوم» ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری بود که او را به نام جد بزرگ‌اش «امیر تیمور کوره‌که‌ن»، «تیمورخان» نامیدند (سه برادر تیمورخان هم اسامی اصیل تورکی داشتند: «اولدوز خان»، «اوغوزلو خان»، «اوکتای - اؤگه‌ده‌ی خان»[3]). با قتل نادرشاه افشار، به امر برادرزاده‌ی وی «علی‌قلی ‌خان افشار» (عادل‌شاه و یا علی‌شاه بعدی)، اغلب اولاد نادرشاه و اولاد فرزندان او، شامل نصراللّه میرزا که در آن هنگام ٣٢ ساله بود و زنانش و هفت تن از فرزندان وی شامل تیمورخان که پنج سال داشت، در کلات به قتل رسیدند.

٢-این شعر به تورکی جغتایی بسیط و به ساده‌گی مفهوم است و نشان می‌دهد که دولتین تورک افشار و گورکان هند، تورکی جغتایی را به عنوان یک زبان زنده در مناسبات روزمره استعمال می‌کردند. مقدمه‌ی این عریضه به فارسی - دری مغلق و آکنده از کلمات مهجور عربی و فارسی است که نشان می‌دهد زبان دری برای دولتین تورک افشار و گورکان هند، صرفا یک زبان ادبی مکتوب بود که اغلب برای فضل‌فروشی و بازی‌های کلامی به کار می‌رفت.






[نادیرشاه افشارین بویروغویلا یازیلمیش، تیمورخان‌ین دوغومونو ده‌ده‌سی محمدشاه گورکان‌ا بیلدیره‌ن بیتی] 

[نامه‌ی اعلام ولادت تیمورخان به پدربزرگش محمدشاه گورکان نوشته شده به امر نادرشاه افشار]

قرائت و تصحیح: مئهران باهارلی


عریضه‌ای که به موجبِ امرِ اقدسِ اعلیٰ از جانبِ شاه‌زاده تیمورخان ولدِ نصرالله میرزا -که از بطنِ مخدّره‌ی کوره‌کان متولّد شده بود - به حضرتِ محمّدشاه پادشاهِ هندوستان نوشته شد:

به عزِّ عرضِ اقدس می‌رساند که للّه الحمد که علاقه‌ [و] ارتباط و پیوندِ جنسیت، که از روزِ ازل به اقتضایِ عنایتِ شامله‌یِ شاهنشاهِ لم یزل بین الحضرتین تحقّق پذیرفته، منتجِ قوامِ دو دولتِ عظمیٰ و مورثِ بقایِ دو مملکتِ کبریٰ گشته. در این اوانِ سعادت‌نشان، مولودی که به تربیتِ قابله‌یِ الطافِ ایزدِ منّان از مشیمه‌یِ عدم در مهدِ وجود قرار یافته، چون طینتِ هستی‌یِ خود را به آب و گِلِ ارادتِ آن حضرت مخمّر و رابطه‌یِ انتساب و اختصاص را از هنگامِ فیضانِ صورتِ نوعی آویزه‌یِ گردنِ جان و وَشاحِ صدرِ اخلاص ‌پرورید، مقتضیاتِ عُقْدتِ صُلْبی و خلوصِ فطری مستلزم آن گردید که به زبانِ بی‌زبانی به عرضِ نیازمندی و ثناخوانی پردازد و به این وسیله خود را در سلکِ قُرْب یافته‌گان بساط ِگردونِ قِماطِ اقدس مُنْخَرِط سازد.

بیتِ تورکی

صبا مین‌دین[4] سلامِ دوستانه

باریپ عرض ایت شهِ هندوستان‌ا

شهِ گردون سریرِ مِهر افسر

که باردیر شاهِ شاهانه برادر

هزاران شکر کیم ربِّ ودودوم

عدم‌دین ایلادی ظاهر وجودوم

قرینِ فیض و فضلِ داور اولدوم

همایون نام‌یله نام‌آور اولدوم

مینیم بیر گوهر، امّا دُرجوم ایککی

فروزان اختر امّا بُرجوم ایککی

ایکی دولت‌دین اولدوم چون مکرّم

عجب یوخ[5] اولسام ار محسودِ عالَم

الٰهی تا که نوبت بار زمان‌دا

چالینسین بو ایکی نوبت جهان‌دا

بو ایکی سایه‌دین مین هم تاپیپ کام

اوروپ خدمت‌لاری وادی‌ده[6] مین گام


سایه‌یِ حضرتِ اعلیٰ بر فَرْقِ این بنده پاینده باد!


سؤزلوک:

-دین: -ده‌ن، از

اۇرۇپ: ووروپ

ایت: ائت

ایککی: ایکی

ایلادی: ائیله‌دی

باردیر: واردیر

باریب: واریپ

بیتی: نامه، مکتوب

سئوینچی: موشتو، مژده

سئوینچی‌لیک: موشتولوق، مژده‌گانی

کۆره‌که‌ن: ١-قیزین اه‌ری، گووئی، داماد ٢-دولت عنوانی اولاراق، تیمورخان سویوندان اولوپ چینگیزخان سویوندان قیز آلان کیشی، خاقان و یا خان سویوندان اولوپ خاقان‌ین قیزی‌نی آلان کیشی

جێقا: کلمه‌ای تورکی به معنای جقّه، تاج

مۇشتۇلۇق: سئوینچی‌لیک، مژده، مژده‌گانی

مین: مه‌ن، من

مینیم: مه‌نه‌م، (در جغتایی مین مین)، منم

 

دُرْجْ: دُرجَة، دوک‌دان و عطردان، صندوق‌چه که در او زر و جواهر نهند

صُلْبی: ویژه‌گی فرزندان از جانب پدر مشترک، مربوط به پدر، مربوط به یک نسل

عُقْدَت: عقدة، عقده، گره، هر چیز مشکل و دشوار

فِیْضان: فراوان شدن آب و روان گشتن آن؛ فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن

قِماطْ: قونداق

مُخَدّره: بانو، خاتون، خانم

مُخَمّر: سرشته شده، سرشته

مَشیمه: پرده‌ای که جنین را در داخل رَحِم احاطه کرده است، رحم، زهدان

مُنْخَرِط: در یک ردیف جای دادن، در یک صف قرار گرفتن، درکشیده شونده در رشته

مورَث: وارث قرار داده شده، موروث

نوبت: ١-وقت چیزی یا کاری، فرصت ٢-طبل، کوس، یا دوهول بزرگی که چند بار در شب و روز در بارگاه سلاطین نواخته می‌شد

وَشاحْ: حمیل، دو رشته‌ی منظوم از مروارید و جواهر مختلف الالوان که بر یک‌دیگر پیچیده زنان از گردن تا زیر بغل آویزند، دوال پهن مرصع به جواهر رنگارنگ


اشتباهات و تحریفات عبدالحسین نوائی:

١-عبدالحسین نوائی محقق فارس که دارای تمایلات قومیت‌گرایانه‌ی فارس و تورک‌ستیزی است، در آثار خود مربوط به دولت‌های تورک و موغول حاکم بر ایران، به عنوان یک اصل، اسناد به زبان تورکی را سانسور و حذف می‌کند. حال آن که این اسناد تورکی، جزئی مهم، حتی مهم‌ترین اجزای تاریخ و هویت و واقعیت آن دول تورک - موغول هستند.

٢-عبدالحسین نوائی در مواقعی نیز که مجبور به نقل جمله و یا بیت و ابیاتی تورکی می‌شود، آن‌ها را به صورت مغشوش و مغلوط و نامفهوم ثبت و نقل می‌کند تا نبود یک زبان مکتوب و جاافتاده‌ی تورکی در تاریخ ایران را القاء نماید و خواننده‌گان معاصر تورک را از وقوف بر میراث مکتوب تورکی خود ناآگاه نگه داشته و از ذوق لذت بردن از آن‌ها محروم سازد. وی در کتاب خود به نام «نادرشاه و بازمانده‌گانش همراه با نامه‌های سلطنتی و اسناد سیاسی و اداری»، صص ٤١٩-٤٢٠ هم، با همین ذهنیت و طرز، شعر تورکی موضوع این نوشته را با تحریف و به صورت مخدوش نقل کرده است.

الف- عبدالحسین نوائی منبع خود را صرفا به صورت «منشآت، ص ٣٥»، بدون آوردن نام مولف و بدون دادن مشخصات نسخه و ... ذکر کرده، و با این لاقیدی و لاابالی‌گری، احتمال استفاده از آن منبع نامعلوم برای تصحیح شعر را از بین برده است.

ب-حذف کلمه‌ی تورکی: عبدالحسین نوائی عبارت «بیت تورکی» را که به اعتراف خودش در نسخه‌ی مورد استعمالش وجود داشته، در کتاب خود به صورت «ابیات» «تصحیح قیاسی» کرده است. حال آن که حذف کلمه‌ی «تورکی» و تبدیل «بیت تورکی» به «ابیات» تصحیح قیاسی نیست. دست‌بردن در سند، سانسور و جعل و تحریف متن در راستای تورک‌ستیزی و تورکی‌زدایی، خیانت در امانت  و فریفتن خواننده‌گان است.

پ-عبدالحسین نوائی از جمله به سبب ندانستن زبان تورکی، مرتکب اشتباهات بسیار در قرائت و ثبت شعر تورکی شده است. حال آن که تمام محققین تاریخ دولت‌های تورک – موغول حاکم بر ایران و عموما ایران‌شناسان، علاوه بر تاریخ تورک، می‌بایست اقلا و مطلقا آشنا به زبان تورکی و مسلط به ادبیات سیاسی و تاریخی تورک باشند. بعضی از اشتباهات عبدالحسین نوائی چنین‌اند:

قرائت صبا مندین به صورت اشتباه صبایندن

قرائت باردور شاه به صورت اشتباه دارد شاروه

قرائت برادر به صورت اشتباه بر در

قرائت ودودوم به صورت اشتباه و دودیم

قرائت درجوم به صورت اشتباه در جم

قرائت اوروپ خدمت‌لاری وادی‌ده من به صورت مغلوط اوروم خدمت لر آراسنده‌هم

گؤروت‌له‌رین آچیق‌لاماسی:

تورک خاقان، «نه‌‌دیر قولو به‌ی» (نذرقلی بیگ)، نادرشاه، تورک افشار اه‌رکله‌تی‌نین قوروجوسو

Turkish King Nedir Qulu Bey – Nadir Shah, founder of Turkish Afsharid Dynasty

کوره‌که‌ن تیمور نسلی‌نده‌ن بیر کیمسه، چه‌نگیز نسلی‌نده‌ن قیز آلسا، اونا کوره‌که‌ن دئرله‌ر.

Küreken Timur neslinden bir kimse, Çengiz neslinden qız alsa, ona Küreken dérler.


[1] نادار-نه‌دیر: اسامی «نه‌دیر» و «نادار» تورکی به غیر از «نادر» عربی هستند. در زبان تورکی «نادار-نه‌ده‌ر» تلفظ تورکی «نَظَر» عربی؛ و «نه‌دیر» تلفظ تورکی «نَذْر» عربی است. در لهجه‌های عشایر تورکمان، حروف ذ، ظ، ض عربی در بسیاری از موارد تبدیل به د می‌شوند. مانند: قضا ← قادا، قاضی ← قادی، کاغذ ← کاغید، غذا ← قیدا، .... همان گونه که منابع تاریخی نیز تصدیق می‌کنند نام تورکی و اصلی نادرشاه افشار به هنگام تولد نَدِرقُلی - «نه‌‌دیر قولو به‌ی» (نذرقلی بیگ) و یا «نادار قولو به‌ی» (نظرقلی بیگ) بوده است. وی بعدها «تهماسب‌قلی» (به تورکی «تایماز» که خود محرف «قایماز» به معنی قاییتماز و دؤنمه‌ز – آن که عقب نمی‌نشیند و رجعت و انصراف نمی‌کند - است) و پس از قورولتای موغان با تبدیل نام «نه‌‌دیر» به نادر فارسیزه - عربیزه، «نادرشاه» نام گرفت و برای این نام جدید (نادر) معنی - ریشه‌تراشی (فردی نابغه و کم‌یاب و ...) شد.

نظرقلی - نادارقولو، نذرقلی – نه‌دیرقولو سابقا نام‌هایی مرسوم در میان تورکان بودند. چنان‌چه روستایی با نام نظرقلی در شهرستان خدابنده (نام صحیح «خارمان‌ده‌لی») در استان زنجان - تورک‌ایلی وجود دارد. هم‌چنین در ایران طوائف و تیره‌ها و روستاهای تورک با نام ندرلو – نه‌دیرلی، محرف نذرلو - نذیرلی و نادارلو - نادارلی محرف نظرلو - نظرلی وجود دارند که نام‌هایشان در راستای سیاست فارس‌سازی، به نادرلو و نادری و ... تعویض می‌شود. از جمله طائفه‌ و اکنون روستای نادارلی در دهستان گونئی میشو - بخش صوفیان - شهرستان چؤسته‌ر (شبستر) در آزربایجان شرقی؛ و تیره‌ی ‌ندرلو – نه‌دیرلی از طایفه‌ی دره شوری قاشقایی. ایضاً در تورکیه طوائف چندی از افشارها وجود دارند که طبق بعضی روایات پس از قتل نادرشاه به آناتولی (آغری، ماراش، سیواس، گورون، بوز اوق، ...) و بالکان (سیلیستره، ...) مهاجرت کرده‌اند و به اشتباه نادیرلی نامیده می‌شوند (Nadirli). این‌ها همه باید نه‌دیرلی و یا نه‌ده‌رلی - نادارلی خوانده شوند.

از دیگر معانی نادار در تورکی:

- تبسم، لب‌خند؛ نادارلی: خوش و خرم؛ نادارسیز: اخمو، جدی، (ده‌لی اورمان آغزی).

- در تورکی عوثمان‌لی «نه‌دیر» به معنی جواهر مانند کریستال یخ، ...

- در تورکی عوثمان‌لی «نه‌دیر» به معنی بدقیافه، بی قواره؛ عیب، نقص، نقیصه. و «ندرلو - نه‌دیرلی» به معنی معیوب، ناقص

-در زبان موغولی «نادور» به معنی نزد من، همراه من

-در زبان موغولی «نیدور» به معنی با مشت زدن کوتک زدن، مشت زدن و ....

مئهران باهارلی. نام‌های تورکی افشارهای اورمیه در دیوان طرزی افشار و تصحیح و تشریح آن‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post_25.html

[2] قایناق: کتاب «مجموعه»، کتاب‌خانه‌ی مجلس شورای اسلامی، شماره‌ی ثبت کتاب ٢٠٧٤٨٠، شماره‌ی قفسه ١٦٣١٥، پدف ٧١-٧٢

[3] انعکاس شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه افشار، و نبود آن در نام‌های اشخاص خانواده‌ی پیشه‌وری، خیابانی، ستارخان و شاه اسماعیل

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html

[4] اه‌ل‌یازمادا بین‌دن

[5] اه‌ل‌یازمادا نوح

[6] اه‌ل‌یازمادا وادنسنده

برای دولت تورک افشار و زبان تورکی:

مئهران باهارلی. مکالمات تورکی نادرشاه در قورولتای موغان، متن کامل و تصحیح شده
مئهران باهارلی. سه سلام-سرود نظامی تورکی از دولت تورک افشاری
مئهران باهارلی. سکه‌ی تورکی نادرشاه افشار: ده‌ییرمه گؤتورو
مئهران باهارلی. سنگ‌نوشته‌ی تورکی کلات نوشته شده به امر نادرشاه افشار- کتیبه‌ی نادری
مئهران باهارلی. کتیبه‌‌ی تورکی سردر حرم حضرت علی در نجف سروده شده به سفارش نادر شاه
مئهران باهارلی. شعر تورکی آرام‌گاه نادرشاه آوشار (افشار)، آخرین جهان‌گیر تورک
مئهران باهارلی. دستور نادرشاه برای انجام مذاکرات دیپلوماتیک رسمی در هندوستان به زبان تورکی
مئهران باهارلی. مصالحه‌نامه‌ی تورکی که به دستور نادرشاه افشار نوشته شد
مئهران باهارلی. نامه‌ی تورکی نادرشاه افشار به سلطان عثمانلی محمود اول
مئهران باهارلی. متن تورکی وثیقه‌ی اتحاد اسلام نادری- نجف
مئهران باهارلی. میرزا زكی ندیم، ایناق نادرشاه: سلطان محمود عثمان‌لی و نادرشاه افشار دو نخل بوستان تورکمان هستند

No comments:

Post a Comment