آزربایجان- دوباره- به تله افتاد
مئهران باهارلی
با قرارداد اخیر، آزربایجان باخت، ارمنستان برد. عموما مجبور کردن طرفی که دارای برتریت نظامی و اوردویی که در تعرض است به پیمان آتشکس و صلح، از آنجائیکه طرف بازنده را نجات میدهد، پیروزی طرف ظاهرا بازنده به شمار میرود. با این قرارداد اخیر هم، که آزربایجان به هیچ وجه احتیاجی بدان نداشت و زمان عقد آن هم فوق العاده اشتباه بود، آزربایجان به دام افتاد. برای روسیه، غرب-فرانسه و ارمنستان فرصتهای بیشمار مانور فراهم و مشکلات بسیار جدی در آینده برای آزربایجان و تورکیه آفریده شد.
این قرارداد بازگشت به «اصول مبنایی» گروه مینسک است. در حالی که اصول مبنایی، در شرایطی تماما متفاوت، هنگامی که آزربایجان در ذلت و اسارت بود، بر او تحمیل گشته بود: در حاکمیت آزربایجان جنگ داخلی جریان داشت؛ آزربایجان دارای ارتش نبود؛ نیروهای ارمنی دارای برتریت مطلق و برخوردار از حمایت فعال نظامی روسیه بودند؛ اراضی آزربایجان تحت اشغال بود؛ ریاست گروه مینسک بر عهدهی سه متفق و حامی اشغالگری ارمنستان، یعنی روسیه، فرانسه و آمریکا بود؛ و در صحنه، تورکیه و حمایت محکم سیاسی-نظامی او حضور نداشت. ...
اما امروز وضعیت صد در صد ضد آن شرایط است. در حاکمیت آزربایجان جنگ داخلی وجود ندارد (در ارمنستان وجود دارد)؛ آزربایجان دارای ارتشی مودرن و نیرومند است که دارای برتریت در میدان نبرد بوده اراضی اشغالی را به سرعت آزاد میسازد؛ روسیه در جنگ حضور فعال ندارد؛ گروه مینسک عملا منحل شده است؛ تورکیه با صراحت و با تمام قوا از آزربایجان حمایت سیاسی- نظامی میکند؛ .... ندیدن شرایط و استاتوی جدید، تو گویی هیچ کدام از این تغییرات اتفاق نیافتادهاند، و بازگشتن به اصول مبنایی که در دوران ذلت و اسارت آزربایجان و در واقع به عنوان اصول کاپیتولاسیون بر وی تحمیل شده بودند، یک خطای تاریخی بی معنی و غیر قابل درک است.
این حقیقت را سرکردهی گویا آرتساخ، هاروتونیان هم صراحتا بر زبان آورد: «اگر عملیات یکی دو روز دیگر ادامه مییافت، ما نخست خانکندی و سپس تمام قره باغ را از دست میدادیم». اگر این سخنان را بر عکس بخوانیم یعنی آنکه: «این قرارداد باقی ماندن قره باغ در تصرف ارمنیان را تضمین کرد؛ از باز پس گرفتن خانکندی که تخیله شده بود و فروپاشیدن دولت آرتساخ و متلاشی شدن کامل اوردوی تروریست او جلوگیری نمود؛ آنها را ماندگار ساخت؛ و با گستراندن چتر حمایتی سیاسی و نظامی روسیه بر آنها، بدیشان مصونیت همیشهگی بخشید».
در مادههای قرارداد، چیزی در بارهی خلع سلاح تروریستهای جدائیطلب، پراکندن ارتش آرتساخ، ممنوع ساختن ارسال مهمات و اسلحه بدانها از طرف ارمنستان، ... وجود ندارد. تز علییف مبنی بر آنکه «دیگر خط تماس وجود ندارد»، بالذات از دهان پوتین رد شد. بر عکس، یک خط تماس جدید به دور قره باغ و دهلیز لاچین که ارتش روسیه از آنها دفاع میکند ایجاد و بدین وسیله نیز «خودمختاری سیاسی» قره باغ تثبیت، حتی راه الحاق آن در آینده به ارمنستان باز شد. پاشینیان هم با بیان اینکه آرتساخ پیروز خواهد شد، صراحتا تاکید کرد که دولت ارمنستان تمامیت ارضی و مرزهای بین المللی آزربایجان را به رسمیت نمیشناسد.
مادهی مربوط به ایجاد سهولت در عبور و مرور به نخجوان که معادل کوریدور لاچین نشان داده میشود، به واقع به قره باغ استاتویی مشابه استاتوی نخجوان که بخشی از آزربایجان است میدهد و به طور ضمنی بخشی از ارمنستان بودن قره باغ را بیان میکند. بدین ترتیب آزربایجان علاوه بر قره باغ، در خارج آن دهلیز لاچين را هم از دست میدهد. علاوه بر آن هیچ شباهتی بین «راه» وعده داده شده در اراضی ارمنستان به نخجوان و «کوریدور» لاچین وجود ندارد. استاتوی این دو نیز متفاوت است. اولا «راه به نخجوان» در درون خاک ارمنستان و تحت کونترول دولت و ارتش ارمنستان عبور خواهد کرد. در حالیکه «کوریدور لاچین» از کونترول و نظارت آزربایجان خارج و تحت کونترول و نظارت روسیه-ارمنستان در میآید. دوما راه نخجوان یک وعدهی رها شده تماما به انصاف ارمنستان است و هیچگونه ضمانت و مکانیزمی برای تحقق آن پیشبینی نشده است. در حالی که کوریدور لاچین از همین امروز ایجاد شد و ایجاد آن را دولت آزربایجان با امضای قرارداد رسما قبول و تعهد کرده است. سوما طبق تصریح قرارداد، راه نخجوان صرفا برای رفت و آٖمد انسانی خواهد بود. در حالی که برای کوریدور لاچین همچو محدودیتی ذکر نشده است. این کوریدور بی شک برای حمل سلاح و مهمات از ارمنستان به قره باغ به کار خواهد رفت....
تورکیه از فورمت جدید مذاکرات (روسیه، آزربایجان، ارمنستان)، تماما اخراج شده است. در هیچ مادهای از قرارداد، سخنان پوتین و در نیروی نگهبان صلح، «تورکیه» و «نظامیان تورکیه» ذکر نشدهاند. (نیروی نگهبان صلح، اولا میبایست متشکل از روسیه به عنوان متفق ارمنستان و تورکیه به عنوان متفق آزربایجان میبود؛ دوما پس از تخلیهی کامل اراضی آزربایجان از نیروهای ارمنی؛ و سوما صرفا در مرز بین المللی آزربایجان-ارمنستان، نیروهای تورکیه در طرف آزربایجانی مرز و نیروهای روسیه در طرف ارمنستانی مرز مستقر میشد). نیروی نگهبان صلحی که در وسط خاک آزربایجان در اطراف قره باغ-کوریدور لاچین مستقر شود و آن نواحی را عملا از حاکمیت دولت و ارتش آزربایجان خارج کند، آنهم صرفا متشکل از ارتش روسیه که متفق نظامی ارمنستان است، نیروی صلح نیست، نیروی اشغال است.
با این قرارداد، حق حاکمیت ملی آزربایجان بر اراضی خود، تحت نام نیروی نگهبان صلح روسیه خدشهدار شد. پس
از سی سال، ارتش روسیه این بار از طریق قره باغ-کوریدور لاچین دوباره به خاک
آزربایجان قدم گذارد. همانند تاسیس دولت کورد به پایتختی اربیل در شمال عراق توسط
چکیچ گوج-نیروی چکش آمریکا، در قره باغ-کوریدور لاچین هم به اسم نیروی صلح روسیه،
یک دولت ارمنی به پایتختی استپاناکرت حقوقا و عملا تاسیس؛ و در وسط خاک آزربایجان
یک شمال سوریهی جدید آفریده شد. با این قرارداد، نه ارمنستان، بلکه آزربایجان
کاپیتولاسیون خود را پذیرفت ....
No comments:
Post a Comment