انتقاد از سید حسن تقیزاده به سبب توصیهی او به فارسسازی تورکها در
ایران
مئهران باهارلی
در
زیر دو گزارش به نقل از نشریهی «یئنی قافقاسیا» چاپ استانبول به سال ١٩٢٥ (١٣٠٤)،
در بارهی سید حسن تقیزاده را آوردهام. در این دو گزارش گفته میشود سید حسن تقیزاده
خواستار ترویج و تقویت زبان فارسی در تمام ولایتهای کشور به منظور تامین وحدت ملی
ایران و فارسسازی تورکهای ایران شده است.
مقالهی تقیزاده در روزنامهی ایران در لزوم ترویج زبان فارسی بین
تورکها و اعتراضات بدان: در سال ١٩٢٥ تقیزاده افکار و ایدههای ضد تورک و
نژادپرستانهی خود را در آخرین مقاله از سلسله مقالات خود که در روزنامهی ایران
چاپ میشد بیان کرد. این مقاله باعث بروز اعتراضات و واکنشهای متعدد منفی در باکو
و استانبول شد. از جمله «ابراهیم شبستری» و «منافزاده ثابت» در روزنامهی
کومونیست باکو مقالاتی در تنقید و محکوم کردن آن منتشر کردند. بنا به ادعای
روزنامهی ناهید (٨ بهمن ١٣٠٥) «مقالهای در انتقاد از تقیزاده» در همان ایام در
یکی دیگر از جراید باکو که تحت مدیریت محمد سعید اوردوبادی منتشر میشد به چاپ
رسید. تاکنون متن اصلی تورکی هیچکدام از این سه مقالهی مهم تاریخی در ایران منتشر
نشده است. در مقالهی حاضر، دو اعتراض نخست را بررسی کردهام.
نخستین
گزارش در بارهی نوشتهای از شخصی به اسم «ابراهیم شبستری» است که در شمارهی ٢٧٦،
١٠ کانون اول روزنامهی قومونیست باکو چاپ شده است. احتمالا وی همان ابراهیم
شبستری است که در کونگرهی تورکولوژییِ باکو به سال ١٩٢٦ به نمایندگی از آزربایجان
ایران اشتراک داشت. بنا به گزارش، ابراهیم شبستری در نوشتهی خود میگوید تقیزاده
که از ناسیونالیستهای ایران [منظور معتقد به «ملت ایران» ایجاد شده در دورهی
مشروطیت توسط بریتانیا با زبان ملی فارسی و تاریخ آریایی] است، بعد از یک دورهی
دهساله به تهران مراجعت کرده، و در آخرین مقاله از سلسله مقالاتی حاوی برنامههایش
که توسط روزنامهی ایران نشر یافتهاند، توصیه نموده که «به منظور تامین وحدت
ملی ایران، زبان فارسی در تمام ولایتهای کشور ترویج و تقویت شود». نشریهی
یئنی قافقاسیا تاریخ و شمارهی نشریهی ایران که سلسله مقالات مورد بحث تقیزاده
را چاپ نموده، نداده است.
گزارش
دوم در بارهی مقالهای به قلم از یکی از ایرانیان آزربایجانی به نام «منافزاده ثابت»
است که در شمارهی ١٨١ روزنامهی قومونیست باکو با نام «ایران آزهربایجانی اطرافیندا
یئرسیز چیخیشلار» [سخنان بیجا در بارهی آزربایجان ایران] چاپ شده است. شاید وی
همان محمدعلی عبدالمنافزاده (کسروی: منافزاده) باشد که بنا به ادوارد براون در
سال ١٩٠٧ نشریهای هفتگی به نام «شکر» به زبان تورکی در تبریز منتشر کرده است. منافزاده
ثابت در مقالهی خود، با اشاره به فکر تقیزاده ذکر شده در شمارهی ٨ نشریهی
یئنی قافقاسیا (گزارش اول)، اقدام برای فارسسازی تورکهای ایران را به شدت تنقید و
او را تنگنظر توصیف کرده است.
ترجمهی گزارش نخست:
یئنی
قافقاسیا، سایی ٨، ییل ٢، ٢٤ جمادی الاخر ١٣٤٣ ص ١٥
مناقشهای
جالب توجه
جناب
سید حسن تقیزاده، از ناسیونالیستهای ایران، بعد از یک دورهی دهساله با صفت نماینده
دوباره به تهران مراجعت کرده و به محض ورود سلسله مقالاتی حاوی برنامههایش را
منتشر نموده است. در آخرین مقاله از این سلسله مقالات که توسط روزنامهی ایران
نشر یافتهاند، وی توصیه کرده که به منظور تامین وحدت ملی ایران [ساختن ملت واحد
ایران]، زبان فارسی میباید در تمام ولایتهای کشور ترویج و تقویت شود.
در
آخرین شمارهی قومونیست از روزنامههای باکو (شمارهی ٢٧٦، ١٠ کانون اول)، شخصی به
اسم ابراهیم شبستری، با تحلیل این مقالهی جناب تقیزاده، مطرح میکند که همچو سیاستی
برای ایران زیانآور خواهد بود. بنا به نوشتهی ابراهیم شبستری (شبستر قریهای
واقع در آزربایجان ایران است) که عینا اقتباس میکنیم:
در
سال ١٩١٨ [١٢٩٧ شمسی] هنگامی که محتشم السلطنه حاکم تبریز بود، هرچند در نتیجهی
التماسهای (خواهش کردنهای) فراوان به تحصیل [در] زبان مادری کودکان [تورک] آزربایجانی
در مدارس ابتدائی و سپس در زبان فارسی اجازه داده شد؛ اما قبل از آنکه این امر
تحقق و فرصت اجرا شدن بیابد، از طرف تهران ممنوع و دستور لغو آن داده شد. امروز
کودکان بدبخت و بی صاحب [تورک در] آزربایجان، در حالیکه از روز تولد چؤرهک و ات
گفتهاند، به محض ورود به مدرسه مجبور به گفتن گوشت و نان میشوند[1].
آقای
ابراهیم شبستری فارسسازی کامل ملتهای ایران را یک خیال واهی شمرده و علاوه بر
آن، این خیال را به خواست روسیهی تزاری برای روسسازی ملتهای قفقاز تشبیه میکند.
به نظر او، اجرای سیاست فارسسازی تورک، عرب و غیره در ایران به جبر و زور،
همانگونه که یک تجاوز و تهاجم به این ملل است، برای وحدت ایران نیز مضر میباشد.
اگر امروز مردم آزربایجان و کلا مردم ایران تنها یک وظیفهی مقدس داشته باشند، آن
وظیفه نجات دادن ایران از وضعیت مستعمرگی برای دولتهای امپریالیستی و سرمایهداری
است. در غیر این صورت.... گمان نکنند که تورکهای [ساکن در] آزربایجان این سیاست
خائنانه را درک نمیکنند.
اصل تورکی گزارش اول:
جالبِ دقّت بیر مناقشه
ایران ملّیتپرورلهریندهن مشهور تقیزاده سیّد حسن افهندی اون سنهلیک
مفارقتیندهن سونرا، مبعوث صفتییله تکرار تئهرانا عودت ائیلهمیش و عقبِ
ورودوندا کندی پروقرامینی محتوی بیر سلسلهیِ مقالات نشر ائیلهمیشدیر. ایران
قزئتهسی ایله نشر اولونان بو سلسلهیِ مقالاتین سونونجوسوندا مومی الیه ایران
وحدتِ ملّیهسینی تامین ایچون، لسانِ فارسینین مملکتین بالجمله ولایتلهرینده ترویج
و تقویه ائدیلمهسینی توصیه ائیلهمیشدی.
سون پوستا ایله آلینان باکی قزئتهلهرینده (قومونیست) نومئرو ٢٧٦، ١٠
کانون اول)، ابراهیم شبستری نامیندا بیر ذات تقیزاده افهندینین بو مقالهسینی
تحلیل ائدهرهک، بؤیله بیر سیاستین ایران ایچون مضرّ اولاجاغینی در میان ائیلهمهکدهدیر.
ابراهیم شبسترینین (شبستر ایران آزهربایجانیندا کائن بیر قضادیر) یازدیغینا
گؤره (عیناً اقتباس ائدییوروز):
١٩١٨نجی ییلدا محتشم السلطنه تبریزده حاکم اولدوغو وقت، چوخ یالوارماق
(رجا ائتمهک) نتیجهسینده، آزهربایجان چوجوقلارینا ابتدائی مکتبلهرده آنادیلی،
سونرا دا فارس دیلی تحصیلینه اذن وئریلدییسه ده، بو مساله حیاتا گئچیریلمهدهن
تئهراندان قاداغان (یاساق) و لغو اولونماسی امری وئریلدی. یازیق و صاحبسیز آزهربایجان
چوجوقلاری بوگون آنادان دوغولان گیبی چؤرهک و ات دئدییی حالدا، مکتبه گیرهن گیبی
گوشت و نان دئمهیه مجبور ائدیلییورلار.
شبسترلی ابراهیم بهی ایران ملّتلهرینی تمامییلا فارسلاشدیرمایی بیر
خولیا عدّ ائدییور و علاوه اولاراق بو خولیایی وقتییله روس چارلیغینین قافقاسیا
ملّتلهرینی روسلاشدیرماق ایستهدییینه بنزهتییور. اونون فیکرینجه ایرانداکی
تورک، عرب و سایرلهرینی جبراً فارسلاشدیرماق سیاستینی تطبیق ائیلهمهک، بو ملّتلهره
قارشی بیر تجاوز اولدوغو گیبی، ایران وحدتی ایچون ده مضرّدیر. بوگونکو آزهربایجان
و عمومیتله ایران خلقینین مقدّس بیر وظیفهسی وارسا، او دا ایرانی جهانگیر و
سرمایهدار حکومتلهرین مستملهکهسی حالیندان قورتارماقدیر. یوخسا .... اؤیله بیلمهسینلهر
که آزهربایجان تورکلهری بو خاین سیاستی آنلامییورلار .....
متن اصلی تورکی گزارش دوم:
یئنی قافقاسیا، سایی ١١، ٥ شعبان ١٣٤٣، ص ١٦
ایران احوالی
روشنی مباحثهسینه بیر مداخله
روشنی بهیین ایران حاققیندا وقوع بولان نشریاتینا، فارس قزئتهلهری عینی
اصول ایله مقابلهده بولونموش، طرفین آراسیندا ایکی دولت مناسباتیندا برودت و
عداوتی موجب موسّف نشریات بولموشدو. ایشبو مسالهیه مداخله ائدهن ایران آزهربایجانلیلاریندان
منافزاده ثابت بهی، باکیدا منتشر قومونیست قزئتهسینده (نومئرو ١٨١)، «ایران
آزهربایجانی اطرافیندا یئرسیز چیخیشلار» عنوانییلا بیر مقاله یازمیشدیر. بو
مقالهسینده منافزاده ثابت بهی، ایران دولتینین اکثریتینی تشکیل ائدهن فارسی
لسان اولانلارینا روشنی ایله سلیمان نظیف بهیلهرین یئرسیز و لزومسوز حقارتلهرده
بولونمالارینی تقبیح، و کندیلهرینه عینی لسانِ حقارتله مقابله ائدهن ایرانلی
عارفلهری ده تکدیر ائیلهدیکدهن سونرا، تقیزاده جنابلارینین ٨نجی نسخهمیزده
ده مذکور فکرینه گئچهرهک، ایران تورکلهرینین فارسلاشدیریلماسی تشبثی شدتله
تنقید، اؤتهکیلهری ده بریکیلهری ده «دار گؤزلولوک»له تعریف ائدییور.
ایران آزهربایجانلیسی منافزادهیه گؤره «آزهربایجان نهبعضی ایستانبول
بهیلهرینین دوشوندویو گیبی آنادولونون آیریلماز بیر پارچاسی، نه ده تقیزادهلهرین
دوشوندویو گیبی کندی لسانینین ترکله، فارسلاشیپ تمثّل ائدهجهک بیر موجوددور».
اونون آنلادیغینا گؤره یاشادیغیمیز ییرمینجی عصرین ایکینجی ربعوندا، ایران فئودالیزمی
موقعینی قاپیتالیزمه ترک ائدهرهک، تمامییلا میداندان چکیلهجهک، یئنی قاپیتال
دورو ایسه کندینه مخصوص اصوللارلا مملکتین هر طرفینده بیرلهشدیکدهن سونرا،
شیمدیلیک تعیینی مشکل بیر زمان داخلینده، تاریخی مهم مبارزه قوّتلهری (منتظم
و متشکّل فقرایِ کاسبه صنفی)، حاضرلایاجاقدیر. او وقت مملکت فقراسی کاسبهسی آزهربایجان
خلقینین تورک اولدوغونو بویوک اجتماعی بیر ایمانلا تصدیق ائتمیش اولاجاقدیر».
«بو گؤزهل استقبالی» آلقیشلایان محرّر، «ایستانبولون دار قافالی
مستملکهچیلهری»نی ردّ ائیلهدییی گیبی، «ایراندا تورک خالقلاری اوزهرینده فارسلاشدیرماق
سیاستی یوروتمهک ایستهیهنلهری»ی ده تاریخی مسئولیتلهرله تهدید ائدییور.
خبطهای منافزاده ثابت در روزنامهی قومونیست باکو:
گزارش
دوم به قلم شخصی به اسم منافزاده ثابت است. هرچند تنقید منافزاده ثابت از
ایدهی تقیزاده مبنی بر فارسسازی تورکها و محکوم کردن آن ارجمند است، با اینهمه خود
وی هم به هنگام انتقاد از تقیزاده، مرتکب اشتباهاتی شده که تدقیق آنها از جهت
آشنا شدن با زمینهای که به ایجاد ملت جعلی آزربایجان در قفقاز منجر شد مفید است:
١-منافزاده
ثابت بحث در بارهی مردم تورک و حقوق وی از جمله حق استقلال آنها که محررین
عثمانی مطرح میکردند را به منطقهی آزربایجان تقلیل داده است. ریشهی این رفتار
تلقی نادرست از وطن تورک در ایران است که بر نخبگان جمهوری آزربایجان از روز اول تاسیس
آن حاکم شده است. بدین شرح که با تاسیس جمهوری آزربایجان، کشور و دولت تورکان
قفقاز جنوبی به طوری اختیاری و قراردادی آزربایجان نامیده شد. متعاقبا آنها از
آنروز به بعد وطن خود را هم آزربایجان نامیدند. اما آنها دچار خبطی شدند و با قیاس
به خود گمان کردند که وطن تورک در ایران هم صرفا آزربایجان نامیده میشود. در
حالیکه در ایران، وطن ملت تورک، آزربایجان نیست، بسیار بزرگتر از آن، شامل همهی
منطقهی تورکنشین در شمال غرب ایران (تورکایلی) است که نیمی از آن در جوغرافیای
آزربایجان و نیم دیگر آن در خارج جوغرافیای آزربایجان قرار دارد. دوما ناحیهی
جوغرافیایی آزربایجان مرکب از بخشی بزرگ از تورکایلی و وطن تورک، و بخشی کوچک از
وطن کورد (مناطق جنوب غربی آزربایجان) است. یعنی عینیتی بین وطن تورک و جوغرافیا-قلمروی
آزربایجان وجود ندارد. اینها دو مفهوم و پدیده و واقعیت متفاوتند. کسانی که وطن
تورک را منحصر به جوغرافیای آزربایجان کرده و با این عمل نیمی از آن را خارج از وطن
تورک قلمداد میکنند، همزمان با اشتباه، مرتکب «وطنفروشی» نیز میشوند
٢-منافزاده
ثابت از خلقهای تورک در ایران سخن میگوید. بر خلاف ادعای منافزاده ثابت، در
ایران نه خلقهای تورک (تورک ائللهری، ملتهای تورک، ..)، بلکه صرفا یک خلق و «یک
ملت تورک» (مجموعهی اوغوزهای غربی) و صرفا یک خلق و «یک ملت تورکمن» (مجموعهی
اوغوزهای شرقی) وجود دارد. موضع کسانی که تودهی اوغوزهای غربی ساکن در ایران را به
ملتها و خلقهای گوناگون تورک تجزیه میکنند، ناشی از بی شعوری ملی و پیروی از سیاست
تجزیهی ملت تورک ساکن در ایران توسط دولتهای استعماری و در راس آنها روسیه و
ارمنستان و فارسستان است. اینگونه اشخاص، علاوه بر اشتباه، مرتکب «خیانت به ملت
تورک» میشوند.
٣-منافزاده
ثابت ادعا میکند اکثریت اهالی ایران فارس است. در حالیکه در ربع اول قرن بیستم،
اکثریت نسبی اهالی ایران نه فارس، بلکه تورک بود.
٤-منافزاده
ثابت مقالات و نوشتههای روشنی بیگ و سلیمان نظیف در بارهی تورکان ساکن در ایران
را حاوی تحقیرهای بیجا و غیر ضروری معرفی کرده و تقبیح میکند. این ادعاها دروغ
است. نوشتههای سلیمان نظیف و مخصوصا روشنی بیگ همه در دسترساند و هیچکدام، حاوی کوچکترین
تحقیر و ناسزا و ... نیستند. در حالیکه جوابیههای عارف و دیگر پانایرانیستها
مملو از تحقیر و ناسزا و استهجان است. از یک جنس معرفی کردن نوشتههای متین و
محترمانهی روشنی بیگ و سلیمان نظیف با جوابیههای تخریبی و لومپنانهی پانایرانیستها
از طرف منافزاده ثابت، حمایت ضمنی از دستهی دوم و ادبیات تخریبی است.
٥-منافزاده
ثابت، که سیاسیون و محررین عثمانی مدافع حقوق مردم تورک در ایران و قفقاز را به
استعمارگری متهم میکند، خود یک تورک ایرانی با تمایلات ضد تورکیهای - به احتمال
قریب به یقین از مرکز-شرق آزربایجان- مقیم قفقاز بود که از اشغال قفقاز توسط
بولشویکها و متحدان ارمنیشان، و رسپوبلیکای پوشالی سوسیالیستی آزربایجان که محصول
مستعمره ساختن آزربایجان قفقاز توسط روسیه بود دفاع مینمود.
٦-منافزاده
ثابت ادعا میکند آزربایجان ایران جزء لاینفک آناتولی نیست. در حالیکه اساسا محررین
و متفکرین تورک وقت همچو ادعایی نکرده بودند. آنچه آنها میگفتند و واقعیت هم
داشت آن بود که آزربایجان ایران و دیگر مناطق تورکایلی (خمسه، همدان، ...)، ادامهی
طبیعی آناتولی (و بخشهایی از آزربایجان غربی حتی جزئی از آن) است. به نظر میرسد
به هنگام نوشتن جملهی «آزربایجان ایران جزء لاینفک آناتولی نیست»، منافزاده ثابت
دچار فوران حسیات ایرانیت شده است (مانند تورکهای چپ ایرانی آن دوره از جمله پیشهوری
که گمان میکردند «آزربایجان جزء لاینفک ایران است»).
٧-منافزاده
ثابت نوشتههای دارای وسع نظر بسیار و و آیندهنگرانهی روشنی بیگ و سلیمان نظیف را
تنگنظرانه مینامد. حال آنکه این خود منافزاده ثابت است که با تنگنظری تمام، با
ردیف کردن کلماتی از ادبیات کومونیستی چون کاپیتال و جنگ و جدال بین صنف کارگر و
طبقات فقیران و کاپیتالیزم و فئودالیسم و ... به تحلیل تاریخ و مسائل جهان
پرداخته، راه حل مسالهی ملی در ایران را به آیندهی زیبای به غایت اوتوپیایی و
خیالپردازانهی کومونیستی ارجاع میدهد و
میگوید که پس از تحقق آن آیندهی زیبای کومونیستی است که فقرای ایران، تورک بودن
آزربایجان را تصدیق خواهند کرد. اما تاریخ نشان داد که بر خلاف خیالپردازیهای
تنگ نظرانهی منافزاده ثابت، در ایران نه تنها آن اوتوپیای کومونیستی متحقق نشد
و تورک بودن آزربایجان را به همه نشان نداد، بلکه حتی در خود قفقاز هم آن اوتوپیای
کومونیستی، نام ملی تورک و هویت ملی تورک را ریشهکن کرد و به جای آنها هویت ملی
جعلی-استعماری روسیه-ارمنستان ساختهی آزربایجانی را نشاند.
[1] موافقت محتشم السلطنه والی آزربایجان با طرح تدریس زبان تورکی در
مدارس، و مخالفت دولت مشروطه با آن را در نوشتهی زیر، جداگانه بررسی کردهام:
مخالفت
دولت مشروطه با تحصيل به زبان تورکی و ممنوع کردن آن در سال ١٩١٨
No comments:
Post a Comment