تورکمانیه-مملکت تورکمان، تورکمانیای
غربی-عثمانلی و تورکمانیای شرقی-عجم
مئهران
باهارلی
در
این نوشته دو پاراگراف از کتاب «جدید اطلس ترجومهسی» و یا «اوسکودار اطلسی»[1]، چاپ
استانبول به سال ١٨٠٣ در بارهی «مملکت و ایالت تورکمان» و یا «تورکمانیه» و «تورکمانیا»
در منابع دیگر، را آوردهام. کتاب جدید اطلس ترجومهسی، محتوی یک نقشهی
آسمان-ستارهگان و ٢٤ نقشه از بخشهای گوناگون کرهی زمین بر گرفته از کتاب «اطلس
عمومی» اثر «ویلیام فادن» و یک متن تورکی ٧٤ صفحهای به نام «عجالة الجغرافیة» به
قلم «محمود رائیف افندی»[2]؛ یکی از کتابهای مهم در تاریخ کارتوگرافی مودرن
است.
دو
پاراگراف مذکور کتاب «جدید اطلس ترجومهسی»، اطلاعات آتی را در بارهی «مملکت و
ایالت تورکمان» و یا «تورکمانیا-تورکمانیه» و حدود و قلمروی آن در اوائل قرن نوزده
میلادی میدهند:
-«مملکت
و یا ایالت تورکمان» سابقا «ارمنیهی کبری» نامیده میشد
--«مملکت
و یا ایالت تورکمان» از غرب محدود به رودخانهی فرات، از شمال به مملکت گورجستان، از
شرق به مملکت شیروان (کمابیش مطابق با جمهوری آزربایجان)، از جنوب شرق به مملکت آزربایجان
(ایالتی در ایران) و از جنوب به دو مملکت دیاربکر و کوردستان بود.
-«مملکت
و یا ایالت تورکمان» مرکب از دو بخش و یا قطعهی «تورکمان غربی-عثمانلی» در
آناتولی شرقی و «تورکمان شرقی - عجم» در جنوب شرق قفقاز بود.
-
تورکمانیای غربی و یا عثمانلی مرکب از سه ایالت وان در جنوب، ارزروم در مرکز و
قارس در شمال؛ و شهرهای مهم آن وان، بیتلیس، ارزروم، قارس و چیلدیر بود
-
شهر ایروان کورسی و حاکمنشین تورکمانیای شرقی و یا عجم [قاجاری] و نخجوان شهر مهم
آن بود.
-
عجمها تورکمانیای شرقی را «نفس (جان و روح) ایران» مینامیدند.
چند توضیح:
١-«تورکمانیا-تورکمانیه» یک نام و اصطلاح جوغرافیایی است
که بین
قرون دوازده تا اواخر قرن نوزده میلادی، برای نامیدن منطقهای به هم پیوسته در آناتولی، قفقاز و شمال غرب ایران که موطن و مسکن تورکمانها
و یا تحت حاکمیت تورکمانها بودند، بکار میرفت. (تورکمانیا-تورکمانیه، غیر از «تورکمنستان»
و «تورکمن صحرا»، مسکن و موطن ملت تورکمن از اوغوزهای شرقی در شرق دریای خزر، در
آسیای میانه و شمال شرق ایران است).
٢-نام تورکمانیا-تورکمانیه برگرفته از نام قومی تورکمان،
به معنی بخشی از اوغوزها-تورکمنهای آسیای میانه و دیگر گروههای تورکیک شرق و
شمال دریای خزر که در دورهی اسلامی به خاورمیانه و قفقاز و آسیای صغیر و بالکان،
شامل جمهوری آزربایجان، ایران، عراق، سوریه، تورکیهی فعلی - مهاجرت کرده و در
موطن جدید هم ساختار طائفهای-کوچروی خود را حفظ کرده بودند است.
٣-در پاراگراف کتاب «جدید اطلس ترجومهسی»، «نفس دیاربکر» یعنی دیاربکر
حقیقی و یا اصلی در خارج کوردستان؛ و وان و بیتلیس در داخل تورکمانیای غربی شمرده
شدهاند[3]. زیرا در اوائل قرن نوزده، این
مناطق تورکماننشین بوده و هنوز کوردنشین نشده بودند. کوردنشین شدن این مناطق، مخصوصا
دیاربکر که از مراکز مهم جمعیتی و سیاسی تورکمان در تاریخ، و از پایتختهای دولتهای
تورکمان قاراقویونلو و آغ قویونلو بود، امری نسبتا جدید است.
٤-در کتاب جدید اطلس ترجومهسی شهر روان و یا ایروان،
مرکز تورکمانیای شرقی شمرده شده است. زیرا در اوائل قرن نوزده، اکثریت جمعیت شهر ایروان-روان، تورکمان (تورک)؛ و شهر و منطقهی ایروان-روان جزئی از خانات
تورک آزربایجان بود. تبدیل ارمنیان به اکثریت جمعیت در شهر و منطقهی ایروان، امری
متاخر و مربوطه به دهههای پایانی قرن نوزده است (در سال ١٨٣٠، ٦٤،٣٪ از جمعیتی شهر ایروان تورک بود. نسبت ارامنه با
تورکها برای نخستین بار در آغاز دههی ١٨٧٠ یکسان شد)[4].
٥-در کتاب جدید اطلس ترجومهسی نامهای ممالک «آزربایجان»،
«شیروان»، «گورجستان»، «کوردستان»، «دیاربکر»، ... مشخصا برده میشود. اما نام
مملکت «ارمنستان» ذکر نمیشود. چرا که در آن برهه در منطقهی
قفقاز، منطقهای جوغرافیایی با اسم «ارمنستان» وجود نداشت و اصطلاح ارمنستان برای
نامیدن قطعهای در قفقاز رایج نبود.
٦-در کتاب جدید اطلس ترجومهسی، اصطلاح «عجم» فاقد معنی
قومی-اتنیکی-ملی است. در
ترمینولوژی عثمانلی عجمستان به معنی جوغرافیا و سرزمین ایران؛ عجم به معنی اهل جوغرافیا
و سرزمین ایران؛ و اعاجم به معنی اهالی ایران و یا ممالک عجم-عجمستان، صرفنظر از
منسوبیت قومی –ملی افراد بود. در نتیجه «شاه عجم» به معنی شاه حاکم بر سرزمین و
اهالی ممالک عجم-عجمستان و یا ایران است که از قضا در دورهی مورد بحث، فتحعلی شاه
قاجار، یک تورکمان و تورک بود.
پایان توضیحات
جديد
اطلس ترجومهسی. صص
٤٤-٤١:
«مملکتِ تورکمان» که مقدّماً «ارمنیّهیِ کبرا» تسمیه اولونور
ایدی، غرباً نهرِ فرات و جنوباً دیار بکر و کوردوستان و آزهربایجان و شرقاً
شیروان و شمالاً گورجوستان مملکتلهرییله محدود اولوپ، به غایت لطیف و مفرّح
ولایت و اراضیسی کمالِ مرتبه منبت و محصولدار و درونوندان بیر قاچ کبیر نهرلهر
جریان ائدهر.
ولایتِ مرقومه
ایکی قسمه منقسم اولوپ، بیر قسمی «تورکمانِ شرقی» که عجم شاهینا تابع، و بیر او
بیر قسمی «تورکمانِ غربی» که دولتِ علیّهیِ عثمانیّه ممالکینه لاحقدیر.
دولتِ علیّهیه
تابع اولان تورکمان قطعهسی، اوچ ایالته منقسمدیر. بیری وان و بیری ارزروم و
بیری قارس ایالتلهریدیر. مملکتِ مرقومهنین متعیّن قلاع و بلادی «وان» شهری و
«بیتلیس» شهری و «ارزروم» شهری و «قارس» شهری و «چیلدیر» شهریدیر. ولایتِ مرقومهنین
اراضیسی به غایت منبت و محصولداردیر. اهالیسینین اکثریسی اهلِ اسلامدان
اولوپ، بارگیر و اغنام و گئچی رعی ائتمهکدهن و طرف طرف گشت و گذار ایله غصب و
غارت ائیلهمهکدهن غیری بیر کار و کسبلهری یوخ ایکهن، اوْل طرفده متمکّن و
متوطّن اوْلان طائفهیِ ارمنیان، تجارت و تعاطییه کمالِ دقّت و مثابرت ایله صرفِ
وسع و طاقت ائتمهکدهن خالی دئییلدیر.
شاهِ عجمه تابع
اولان تورکمان قطعهسی که اعجام طرفلهریندهن «نَفْسِ ایران» تسمیه اولونور،
کورسیسی «روان» شهریدیر که مشهور بیر شهردیر و متعیّن شهری «نخجوان» شهریدیر.
....
اجمال احوال عجمستان: ممالک عجم که اعجام طرفلهریندهن «ایران»
داخی تسمیه اولونور..... مملکت مزبوره اون
اوچ ایالته منقسم اولوپ .... ذکر اولونان اون اوچ ایالتین بیری مغرب صیفی[5]
سمتینده واقع اولوپ «آزهربایجان» تسمیه اولونور و اوچو شمال طرفینده و بحر خزر
سمتینده واقع اولوپ «شیروان» و «گیلان» و «مازندران»دیر که «طبرستان» داخی تعبیر
اولونور و ایکیسی مشرق صیفی جانبینده و تاتار اوزبیک اراضیسینین طرف جنوبیسینده
واقع اولوپ، «خراسان» و «قندهار»دیر و اوچو داخی وسطده غربدهن شرقه ممتد
اولاراق «عراق عجم» و «سجستان» و «زابلستان» و دؤردو بصره کؤرفهزینین سواحلینده
ممتد اولاراق «خوزستان» و «فارسستان» و «کرمان» و «مکران»دیر. ....
ذکر اولونان اون اوچ ایالتدهن باشقا، «تورکمان شرقی» ایالتی که «نفس ایران» داخی تعبیر اولونور و «گورجوستان شرقی» داخی عجم شاهینا تابع اولوپ، بالادا ذکری سبقت ائتمیشدیر.
ذکر اولونان اون اوچ ایالتدهن باشقا، «تورکمان شرقی» ایالتی که «نفس ایران» داخی تعبیر اولونور و «گورجوستان شرقی» داخی عجم شاهینا تابع اولوپ، بالادا ذکری سبقت ائتمیشدیر.
ترجمه به فارسی –مئهران باهارلی:
مملکت تورکمان که قبلا
«ارمنیهی کبرا» نامیده میشد، از طرف غرب به رودخانهی فرات و از طرف جنوب به
ممالک دیار بکر و کوردستان و آزربایجان، از طرف شرق به مملکت شیروان و از طرف شمال
به مملکت گورجستان محدود-هممرز؛ ولایتی فوق العاده نیکو و دلگشا و اراضیاش در حد
کمال منبت و محصولدار بوده، در داخل آن چند رودخانهی بزرگ جریان دارد.
ولایت مذکور به دو بخش تقسیم میشود. بخش «تورکمان شرقی»
که به شاه عجم [فتحعلی شاه قاجار]، و بخش «تورکمان غربی» که جزء ممالک دولت علیهی
عثمانلی [سلطان سلیم سوم] است.
خطهی تورکمان تابع دولت عثمانلی [تورکمانیای غربی]،
مرکب از سه ایالت وان، ارزروم و قارس است. قلعه و شهرهای برجستهی مملکت مذکور،
شهرهای وان و بیتلیس و ارزروم و قارس و چیلدیر است. اراضی ولایت مذکور، فوق العاده
منبت و محصولدار است. اکثریت اهالی آن مسلمان هستند و در حالیکه به غیر از
بارگیری، چراندن اغنام و بز و سیر و سفر و غصب و غارت در هر سو مشغله و درآمدی
ندارند؛ طائفهی ارمنی ساکن و مقیم در آنجا، از دقت و مشغول شدن فوق العاده و صرف
کردن امکانات و توانایی خود در امر تجارت و داد و ستد خالی نیست.
خطهی تورکمان تابع شاه عجم [تورکمانیای شرقی]، از طرف
عجمها «نَفْسِ [روح و جان] ایران» نامیده میشود. حاکمنشین آن شهر «روان» [ایروان]
که شهری است مشهور، و شهر برجستهی آن شهر «نخجوان» است.
.....
خلاصهی احوال «عجمستان»: «ممالک عجم» که از طرف اعجام «ایران» هم نامیده میشود .... به ١٣ ایالت
تقسیم میشود.... از سیزده ایالت مذکور، یکی که در سمت مغرب صیفی قرار دارد «آزربایجان»
نامیده میشود. سه ایالت «شیروان» و «گیلان» و «مازندران» که «تبرستان» هم نامیده
میشود در طرف شمال و سوی دریای خزر واقعاند. دو تا که در طرف مشرق صیفی و در جنوب
اراضی تاتار و اوزبیک قرار دارند، «خوراسان» و «قندهار» هستند. سه دیگر «عراق عجم»
و «سجستان» و «زابلستان» در مرکز هستند که از غرب به شرق امتداد مییابند. چهار
ایالت «خوزستان» و «فارسستان» و «کرمان» و «مکران» در طول سواحل خلیج بصره امتداد
دارند. ....
به
جز این سیزده ایالت که ذکر شد، ایالات «تورکمان شرقی» که «نفس ایران» هم نامیده میشود،
و «گورجستان شرقی» هم تابع شاه عجم [فتحعلی شاه قاجار] هستند که فوقا ذکرشان
گذشت.
[2] برای اطلاعات بیشتر در بارهی
جدید اطلس ترجومهسی:
Cedid Atlashttps://en.wikipedia.org/wiki/Cedid_Atlas
[3] کتاب جدید اطلس ترجومهسی، «مملکت دیاربکر» را مرکب از سه بخش
دانسته است. اول بخش «نفس دیاربکر» شامل دیاربکر، موصل، اورفا، سنجار، رقه، عانه.
دوم بخش واقع در «عراق عرب» مرکب از بغداد، بصره، سماوه، حله. سوم بخش واقع در «ایالت
کوردستان» مرکب از کرکوک، بیتلیس، آمادیه، سنجار، هاربر، اربیل، شهرزور. این تقسیمبندی
دقیق نیست و دارای اشتباهاتی است. از جمله آنکه «سنجار» هم جزء «نفس دیاربکر»، هم
جزء «ایالت کوردستان»؛ همچنین «بیتلیس» در پاراگراف اول جزء «مملکت و ایالت
تورکمان» و در پاراگراف دوم جزء «ایالت کوردستان» شمرده شده است.
[4] مئهران باهارلی. زبان تورکی به مثابهی يکی از
سه زبان رسمی دوفاکتوی ارمنستان
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_9.html
[5] مشرق صیفی و مغرب صیفی (تابستانی)، در مقابل مشرق شتوی و مغرب شتوی (زمستانی)
No comments:
Post a Comment