قهرمان
ملی یا ماجراجو، آنارشیست و تروریست؟
بسیاری از کسانی که جریانات پانایرانیستی (کسروی، تاریخنویسی فارسی، ناسیونالیسم ایرانی، ...) و استالینیستی (تاریخنویسی کومونیستی، فرقهای، ...) به عنوان قهرمانان ملی و آزادی در دورهی مشروطیت به ما معرفی کردهاند، علاوه بر ضد تورک بودن، ماجراجو، آنارشیست و یا تروریست بودند.
سراسر قرن نوزده و بیست ایران صحنهی اعلای آنارشیسم سیاسی به اسم مبارزه برای عدالت و آزادیخواهی است.
از زمان ترور ناصرالدین شاه توسط بابیان و ترور اتابک و محمدعلی شاه ... توسط مشروطهطلبان و مخالفین توسط انجمن غیبی در تبریز تا تروریسم دولتی رضا شاه با کشتن روشنفکران و سیاسیون و سران و مقامات ناراضی در داخل و خارج کشور و سپس کشت و کشتارهای فدائیان اسلام و مجاهدین خلق و چریکهای فدائی و ... در دورهی پهلوی، و کشتن زندانیان و مخالفان و ناراضیان در داخل و خارج کشور توسط آن رژیم و .... چیزی نیست به جز تروریسم ناب و نهادینهگی و تقدس امر خشونت و ترور در فرهنگ سیاسی ایران.
نمونهی آنارشیستها در دورهی مشروطه فراوان است. بسیاری از افرادی که در تاریخ از آنها به عنوان مجاهدین قفقازی در مشروطه نام برده میشود (ارمنی، تورک، گرجی، ...) آنارشیستهای صرف و برخی نیز تروریست حرفهای بودند.
به عنوان نمونه حیدر عموغلو یک بولشویک خالص و در نتیجه کسی بود که تروریسم را مشروع میدانست و خود وی هم در عین حال یک تروریست بود. کسروی - یکی از تاریخنگاران بنام دورهی مشروطیت نیز - گرچه خود تروریست عملی نبود، اما مشوق و ستایشگر و توجیه کنندهی تروریسم ضد قاجاری در دورهی مشروطه بود (نمونههایش در آثار وی فراوان است). وی خود بعدها قربانی تروریسم اسلامیستها شد.
ستارخان
و کلا جنبش مشروطه در ایران در آغاز یک حرکت آزادیخواهانه برای تمام ایران بود.
اما از دور و یا نزدیک هیچ ربطی به جنبش ملی دموکراتیک ملت تورک در ایران برای حفظ
هویت ملی تورک و احقاق حقوق ملیاش نداشت.
No comments:
Post a Comment