زنده باد خوییها، زنده باد تورکها
زنده باد علیاحسان پاشا و ژون تورکها
«یاشاسین خویلولار، یاشاسین تورکلهر،
یاشاسین علیاحسان پاشا، ژؤن تورکلهر»
مئهران باهارلی
سؤزوموز
محقق گرامی علیرضا مقدم یک سند تاریخی - سرودهی تورکی در بارهی حماسهی مقاومت متحد مردم تورک شهر خوی و اوردوی عثمانلی در مقابل سپاه تجاوزگر ارمنی به فرماندههی ژنرال آندرانیک اوزانیان در سالهای جنگ جهانی اول را بازیافته و آن را در شمارهی ۴۳ مجلهی خوینگار منتشر کرده است. جا دارد که این سند فوق العاده ارزشمند، از جهات گوناگون تدقیق و تحلیل و بررسیهای متعددی در بارهی آن انجام شود.
این سرودهی تورکی نوشته شده به سال ۱۹۲۳، محاصرهی غافلگیرانه و بومباران خوی توسط نیروهای مهاجم ارمنی (۲۶-۲۱ ژوئن ۱۹۱۸)، وحشت و پریشانی زنان و کودکان، دعوت مردم به مقاومت در برابر دشمن از سوی عثمانلییان (یوسف ضیاء بیگ، عبدالرحمان بیگ، ...) و برخی از مدافعین بومی شهر (علیآقا عارفی، زر خانیم افشار اورومی، ...)، به توپ بستن، گلولهباران و کشتار مردم بیدفاع تورک از سوی نیروهای ارمنی، هلاک شدن اهالی و پناهندهگان (از اورمیه، دیلمقان - سلماس، ...) در طول محاصره توسط بیماریهای دوران جنگ، شتافتن اوردوی عثمانلی به فرماندههی علیاحسان پاشا به یاری مردم خوی، مقاومت و جنگیدن دوش بدوش و دلیرانهی دستهجات مسلح و چریکهای تورک بومی و فرماندههان و عساکر «اوردوی اسلام» و اهالی خوی از زنان و مردان و پیران و جوانان و مهاجرین سلماس - دیلمقان و اورمیه در برابر متجاوزین، شکستن محاصره و تار و مار کردن متجاوزین ارمنی، نجات مردم خوی و در نهایت قدردانی و ستایش مردم تورک از نیروهای مسلح نجاتبخش عثمانلی و ژون تورکها را به تصویر میکشد.
در زیر نخست متن تصحیح شدهی شعر تورکی توسط خودم را با الفبا و املاء فونتیک - مودرن تورکی، ترجمهی فارسی آن، متن تورکی شعر با الفبای تورکی-لاتینی، و سپس توضیحاتی در حواشی این سند را دادهام.
یاشاسین خویلولار! یاشاسین تورکلهر!
دشمنی داغیتدی یکسر ژؤن تورکلهر
رمضان آیینین اوناوچ، اوندؤردو
بیز خویلولار اوچون، بیر تاریخ اولدو
ائرمهنی ملّتی دؤورهنی آلدی
شههره توپ سسی ولوله سالدی
آچیلدی توفهنگلهر، سسلهندی توپلار
وقعهیِ کربلا نمایان اولدو
بیر یاندان کئفسیزلیک، بیر یاندان دشمن
مین اوچیوز اوتوز بئش بیر تاریخ اولدو
ایران توپراغیندا خوی شههرینین
خبرسیز، ائرمهنی دؤورهسین آلدی
ماوزئر توفهنگلهر، شاراپنئل توپلار
شههرین ایچینه ولوله سالدی
------
«دورون آرخارداشلار، همّت ائیلهیین
دشمن اوردوسونو درهم ائیلهیین!»
جوانلار قهر ائیلهدی، صفلهر دوزولدو
آروات اوشاق قورخوپ، ضجّهیه گلدی
باشلار گئدیپ بادا، آسلانلار اؤلدو
گلستانِ وطن قان ایله دولدو
مشکلده قالمیشدیق، دوشموشدوک دیلدهن
بیزه امداد اولدو مولایِ دیندهن
امدادا یئتیشدی «الاحسان پاشا»
آللاهدان ایستهریک: «سن چوخ چوخ یاشا!»
«یاشاسین خویلولار!، یاشاسین تورکلهر!»
دشمنی داغیتدی یکسر «ژؤن تورکلهر»
۲ میزان، ۱۲ صفر ۱۳۴۲ (دوم مهرماه ۱۳۰۲، بیست و پنج سپتامبر ۱۹۲۳)
ترجمه به فارسی (توسط مئهران باهارلی):
۱-سیزدهم
و چهاردهم ماه رمضان، برای ما خوییها در تاریخ ماندگار شد.
۲-ملت
ارمنی اطراف را گرفت. صدای توپ در شهر ولوله و غوغا ایجاد کرد
۳-توفنگها
شلیک شد و توپها غرید. کارزار کربلا نمایان گشت
۴-از
یک طرف بیماری، از طرف دیگر دشمن، هزار و سیصد و سی و پنج را تبدیل به تاریخی
ماندگار کرد
۵-ارمنی
غافلگیرانه، شهر خوی در سرزمین ایران را محاصره نمود
۶-توفنگهای
ماوزر و توپهای شاراپنل، به درون شهر وحشت و آشوب انداختند
------
۷-«صبر
کنید ای برادران! همت کنید!. ارتش دشمن را درهم بکوبید!»
۸-جوانان
خشمگین شدند، صفها آراستند. زنان و کودکان وحشت کرده و به فریاد و فغان در آمدند
۹-سرها
به باد رفت، شیرها کشته شدند. گلستان وطن انباشته از خون شد
۱۰-در
تنگنا گرفتار و پریشان شده بودیم، که مولای دین مددکار ما شد
۱۱-
علیاحسان پاشا به یاری رسید.
از خدا میخواهیم که «تو زنده باشی، دیر زیاد!»
۱۲-«زنده
باد خوییها!، زنده باد تورکها!». ژون تورکها دشمن را تماما از بین بردند.
چند لغت
وقعه:
آسیب کارزار که در پی یکدیگر آید، صدمه پس از صدمه
قهر
ائیلهدی: خشم گرفت، تَغَیُّر نمود
دیلدهن
دوشمهک: خستهگی مفرط، پریشانی و لت و پار شدن
کئفسیزلیک:
کئییفسیزلیک، در اینجا بیماری
Ermeni General Andranik Ozanyan Ordusu’nun 1918de Hoy kentine (Azerbaycan, Türkili) yügürmesi, Türk halkının bahadırca direnişi ve Ali İhsan Paşa’nın yardıma koşması üzerine 1923’te Hoy'da yazılmış iki Türkçe şiir.
Şiirleri tashis
eden: Méhran Baharlı, bulup tanıtan: Alirıza Mukaddem
Yaşasın Xoylular!, Yaşasın Türkler!,
Düşmeni Dağıtdı yékser Jön Türkler
İmdada yétişdi
Elihsan Paşa
Allah’dan isterik sen çox çox yaşa!
Remezan ayının on üç, on dördü
Biz Xoylular üçün bir târix oldu
Érmeni
milleti dövreni aldı
Şehere top
sesi velvele saldı
Açıldı
tüfengler, seslendi toplar
Veqˋe-yi
Kerbelâ numâyan oldu
Bir yandan
kéfsizlik, bir yandan düşmen
Min üç yüz
otuz béş bir târix oldu
İran
toprağında Xoy şeherinin
Xebersiz
Érmeni dövresin aldı
Mavzér
tüfengler, şarapnél toplar
Şeherin
içine velvele saldı
------
“Durun arxadaşlar,
himmet éyleyin!
Düşmen Ordusu’nu
derhem éyleyin!”
Cavanlar
qehr éyledi, sefler düzüldü
Arvat uşaq
qorxup, zecceye geldi
Başlar
gédip bada, aslanlar öldü
Gülüstan-i
veten qâniyle doldu
Müşkülde
qalmışdıq, düşmüşdük dilden
Bize imdad
oldu Movlâ-yi dinden
İmdada
yétişdi “Elihsan Paşa”
Allah’dan
isterik sen çox çox yaşa!
Yaşasın
Xoylular!, yaşasın Türkler!
Düşmeni
dağıtdı yékser Jön Türkler
در بارهی آرایش مصراعها و ابیات: این سروده مرکب از دو شعر، هر کدام مرکب از شش بیت یازده هجائی، جمعا دوازده بیت است.
الف-آرایش
و توالی ابیات شعر اول که در قالب مثنوی است به هم خورده و آشفته است. ابیات ۱، ۲،
۳، با خط پررنگ آبی در سمت چپ صفحه؛ ابیات ۴ و ۵ با خط خاکستری کمرنگ در سمت راست
صفحه؛ مصراع اول بیت ۶ پس از مصراع اول بیت ۳ و مصراع دوم بیت ۶ پس از مصراع دوم بیت
۲ در سمت راست صفحه با خط خاکستری کمرنگ نوشته شده است. مصراع دوم بیت ۴ و هر دو
مصراع بیت ۵ با خط خاکستری کمرنگ در میان مصراعهای ابیات ۱، ۲ تکرار شده است.
ب-شعر دوم که یک قوشمای سهبندی یازدههجائی است، در بخش میانی صفحه به آبی پررنگ در سه ستون نوشته شده است (ابیات ۷ و ۸ عمودی، ابیات ۹، ۱۰، ۱۱ مورب، بیت ۱۲ عمودی).
قرائت متن:
الف-«ائیلهدی»: کلمهی خوانده شده در نشر علیرضا مقدّم به صورت «ائلهمهییب» در مصراع اول بیت ۸، «ائیلهدی» است: (جوانلار قهر ائیلهدی، صفلهر دوزولدو)
ب-«چوخ چوخ»: در نشر علیرضا مقدّم در مصراع دوم بیت ۱۱، به جای «چوخ چوخ» که در متن آمده، یکی از آنها حذف شده و در نتیجه وزن شعر به هم خورده است. حال آنکه این مصراع یازده هجائی است و همانطور که در اصل سند آمده، فورم صحیح «چوخ چوخ» است: (آللاهدان ایستهریک: سن چوخ چوخ یاشا!).
پ-«آسلانلار»: در متن اصلی در مصراع اول بیت ۹، نخست کلمهی «آسلانلار» نوشته شده و سپس روی آن خط کشیده و «جوانلار» نوشته شده است. من «آسلانلار» اولیه را به سبب تورکی بودن و همچنین اجتناب از تکرار کلمهی جوانلار که در بیت قبلی نیز آمده، حفظ کردم: (باشلار گئدیپ بادا، آسلانلار اؤلدو).
ج-«ماوزئر»، «شاراپنئل»: در مصراع اول بیت ۶ دو کلمهی خوانده نشده در نشر علیرضا مقدّم، «ماوزر - ماوزئر» و «شاراپنیل - شاراپنئل» است: (ماوزئر توفهنگلهر، شاراپنئل توپلار. شههرین ایچینه ولوله سالدی)
«ماوزئر»: تورکی (Mavzer)، آلمانی (Mauser)، نام مارک توفنگهای گلنگدنی (گلهنگئدهن) مودل Gewehr 98 (G98, Gew 98). ماوزر توفنگ پیاده نظام آلمان تا ۱۹۳۵ و امپراتوری عثمانلی بعد از عبدالحمید دوم و دورهی جمهوریت تا سال ۱۹۵۰ (نیز اوتریش، چکوسلوواکی، اسپانیا، بلژیک، چین، آمریکای لاتین، ...) بود. در آن دوره مردم بومی تورک در خوی و سلماس و اورمیه و .... که از توفنگ ماوزر هم برای دفاع از خود در برابر اشقیاء و باندهای مسلح آسوری و کورد و ارمنی استفاده میکردند، آن را «کوچوک چاپ عوثمانلی» (یعنی عثمانلی اندازهی کوچک) مینامیدند. یک مودل توفنگ ماوزر در ایران با نام برنو شناخته میشود.
«شاراپنئل»: در متن شراپنیل، به انگلیسی (Shrapnel)، به فارسی شرپنل، گلولهافشان توپ (و نارنجک و خمپاره و ....) حاوی هزاران قطعهی سربی و دیگر فلزات که پس از شلیک در هوا و بالای سر دشمن منفجر میشد و گلولههای سربی را مانند ساچما (ساچمه) با سرعت زیاد به تمامی جهات پخش میکرد. انفجار شرپنل تأثیر مخرب شدیدی بر روی روحیهی افراد داشت و در جنگهای خندقی میتوانست سربازان مستقر در کانالها و خندقها را از بالا هدف قرار دهد و خسارات سنگینی بر نیروی انسانی دشمن وارد سازد.
د-«آیقارداشلار»- «آرخاداشلار»: بیت هفتم خطاب احتمالا مقامات عثمانلی به اهالی تورک شهر خوی است که آنها را به نگریختن و همت و مقاومت کردن و درهم کوبیدن اوردوی دشمن دعوت میکنند: (دورون آیقارداشلار! همّت ائیلهیین!. دشمن اوردوسونو درهم ائیلهیین!). در مصراع بعدی جوانان تهییج شده شروع به بستن صفوف نظامی میکنند. ترکیب نوشته شده به صورت «آیقارداشلار» در این بیت، در اصل «آرخاداشلار» به معنی رفقا و دوستان است. در آن دوره کلمهی آرخاداشلار متون و اشعار عثمانلی، توسط تورکها در ایران و آزربایجان که دیگر این کلمه را در محاوره بکار نمیبردند، علی القاعده با ترکیب «آیقارداشلار» که صدای مشابهی داشت و آشناتر بود جایگزین میشد. چنانچه غفار زنوزی هم، در مراسم ختم عباسآقا صراف تبریزی، تروریست ازلی عضو انجمن ضد تورک آزربایجان که با امر تروریست و آدمکش حیدر خان عموغلو صدر اعظم قاجار اتابک اعظم را به قتل رسانید، شعر معروف سلیمان نظیف «آرقاداشلار، قان دؤکون تا جوشا گلسین کائنات....» را به صورت «آیقارداشلار، قان تؤکون تا جوشا گلسین کائنات....» خوانده است. قابل توجه است که سلیمان نظیف هم منسوب به جریان ژؤن تورکها بود که در این شعر ستوده شدهاند.
و-الاحسان: در این شعر نام علیاحسان پاشا (Ali İhsan Paşa)، مطابق با تلفظ آن در تورکی محاورهای « علیاحسان ← علاحسان ← الاحسان ← الاحسان» (Elihsan) آمده است. در خاطرات امین الشرع خویی این نام به صورت باز هم کوتاهتر «الیسان» (Elisan، مخفف الیحسان) ذکر شده است (ناشرین اینترنتی این خاطرات، به اشتباه «الیسان» را به صورت «الیان» نوشتهاند). این طرز خودمانی خطاب به ژنرال برجستهی اوردوی امپراتوری عثمانلی، ناشی از علاقه و محبت مفرط مردم تورک به علیاحسان پاشا، ناجی محبوب تورکایلی بود. چنانچه بنا به محقق خویی رضا جنتی، برخی از سالمندان شاهد حوادث فوق، از علیاحسان پاشا به صورت «ابوالفضل سوار بر اسب آبی- گؤیآتلی ابولفض» یاد و تقدیس میکنند.
زبان: این شعر، به تورکی مشترک رایج در غرب تورکایلی و آناتولی، با تاثرات محلی نوشته شده است. استعمال فورمهای «توپراق» (به جای تورپاق)، «قانیله» (به جای قانیلهن، قاننان)، و کلمات «ماوزر»، «شاراپنیل» از عناصر تورکی ادبی مشترک آن دوره و استفاده از فورمهای «توفهنگ» (به جای توفهک)، «دوزولدو» (به جای دیزیلدی)، «کئفسیزلیک» به جای کئییفسیزلیک، جایگزین کردن «آیقارداشلار» به جای آرخاداشلار، کاربرد فورمهای «قالمشدوخ، دوشموشدوخ، استروخ»، و ... از تاثرات محلی است.
ژانر شعر: این سرودهی تورکی بخشی از و در ادامهی سنت ادبیات و شعر مردمی و آشیقی تورک در بارهی قتل عام تورکها توسط دستهجات و سپاهیان مسیحی آسوری و ارمنی پشتگرم به ارتشهای اشغالگر و هئیتهای دیپلوماتیک و میسیونرهای مذهبی افراطی روسیه، بریتانیا، فرانسه، آمریکا و ... در شرق و جنوب آناتولی و غرب آزربایجان و تورکایلی (ایروان، ماکو، خوی، سلماس، اورمیه، قوشاچای، سولدوز، ...) است. سرایندهگان این اشعار، خود شاهدان عینی کشتار تورکان توسط ارتشها، دولتها و نیروهای مسیحی مذکور در غرب آزربایجان و شرق – جنوب آناتولی بودهاندּ. در این سرودهها، از تسلیم شدن دستهجات آسوری و ارمنی به روحانیون مسیحی بنیادگرا و فاناتیک و رهبران سیاسی افراطی اولتراناسیونالیست، جنایات و فجایع جیلوها، قاچاقها، داشناکها، دراگونها، سالداتها و قوای ارتش منظم روسیه و فرانسه و بریتانیا، قتل عام زنان و کودکان و پیرمردان و پیرزنان تورک غیر نظامی، دریده شدن شکم زنان باردار و تخریب و به آتش کشاندن روستا و شهرهای تورک توسط گروههای مذکور سخن رانده شده؛ پریشانی، مظلومیت، عجز، و در عین حال امید و ایمان مردم تورک به آزادی و استخلاص بر زبان آورده شده است. دو نمونهی دیگر از اینگونه اشعار تورکی مردمی که در بارهی فجایع و قتل عام تورکها توسط نیروهای مسیحی در سالهای مذکور سروده شدهاند را قبلا در سؤزوموز منتشر کردهام.
تاریخها: در مصراع دوم بیت چهارم که دو بار نوشته شده، تاریخ حملهی ارامنه یک بار ۱۳۳۴ و بار دیگر ۱۳۳۵ قمری ذکر شده است. تاریخ دقیق آغاز تا پایان این حادثه ۱۳-۱۹ رمضان ۱۳۳۶ (اول تا ششم تیر ۱۲۹۷ ویا ۲۱ تا ۲۶ ژوئن ۱۹۱۸) است. تاریخ نوشته شدن شعر در پشت برگه ۲ میزان، ۱۲ صفر ۱۳۴۲ (دوم مهرماه ۱۳۰۲، ویا بیست و پنج سپتامبر ۱۹۲۳)، یعنی پنج سال بعد از تاریخ حملهی نیروهای ژنرال آندرانیک اوزانیان قید شده است.
سراینده: بنا به حدس آگاهانهی علیرضا مقدم، سرایندهی اشعار میتواند «حاجی علیآقا عارفی» باشد. وی این دستنوشته را در میان اوراق کتابی که از طریق خاندان عارفی به صاحب کتاب رسیده، یافته است. به گفتهی او، نویسنده این اشعار را در دفترچهی یادداشت تجاری خود نوشته است. زیرا برخی اقلام و اعداد به رقم سیاق نوشته شدهاند. در بارهی حاجی علیآقا عارفی، که در طول محاصره و حمله به شهر خوی توسط ارمنیان، به عنوان عضو «کومیسیون مشاوره» و نیز «شورای جنگی»، در طراحی و هدایت دفاع از شهر و مقاومت عملا اشتراک داشت، مهدی آقاسی (۱۹۱۹-۲۰۰۱)، مورخ و نویسندهی کتاب ارزشمند «تاریخ خوی» در دو جا معلومات زیر را میدهد:
«مرحوم حاجی علیآقای عارفی که یکی دیگر از تجار و در آنجا [در نشست مردم در مسجدشاه برای تصمیمگیری در بارهی نحوهی برخورد با مسالهی تهاجم ارمنیان به شهر] حضور داشت و عضو کومیسیون مشاوره بود، با حالت خشمگین و قیافهی مصمم و جدی به پا خاست و دیگر مجال صحبت به او [تاجری جوان که پیشنهاد تسلیم شدن به لشگر ارامنه که به شهر حمله کرده بودند و دلجوئی از آنان با دادن پیشکش و هدایا را داده بود] نداد و سخنش را قطع کرد. و بدین گونه به او پاسخ داد که «این نظر درست نیست» و روی به مردم کرده گفت: «مردم، تا جان در بدن داریم در مقابل بیگانهگان مقاومت خواهیم کرد و تا جان در بدن داریم نخواهیم گذاشت که دشمن به جان و مال و ناموس ما دستدرازی کند»». (تاریخ خوی، ص ۴۱۱).
«مردان با استعداد و واقعی در مواقع بحرانی چهرهی حقیقی خود را در اجتماع آشکار میسازند. حاجی علیآقا عارفی فردی از این نوع مردان است. «نه نه، ما باید بجنگیم و از شهر و ناموس خود دفاع کنیم؛ خدا با ماست». این کلمات را این رادمرد سادهدل با قیافهی جدی و مصمم در حملهی ارامنه، در حالی که شهر را وحشت و اضطراب و دودلی فرا گرفته بود، بر زبان راند و روحیهی اهالی را بدین وسیله تقویت نمود. مرحوم حاجی علیآقا در سال ۱۸۷۴ متولد شد و در ایام کودکی به تحصیل علوم قدیمه پرداخت و از جوانی به تجارت که شغل آبا و اجدادی او بود اقدام کرد و مدتی عنوان رئیس التجّاری داشت. وفات او در سال ۱۹۴۹ اتفاق افتاد». (تاریخ خوی، ص ۵۲۷ـ ۵۲۸).
چند توضیح
۱- از آنجائی که موضوع حملهی ارامنه به خوی و محاصرهی آن و مقاومت و دفاع متحد اهالی و چریکهای تورک بومی و عساکر و فرماندههان عثمانلی، شخصیتهای برجستهی این حماسه، و شکست دادن و تارو مار کردن آندرانیک و سپاهش را به طور مفصل در سری مقالات «حماسهی مقاومت خوی و یا نبرد استالینگراد ملت تورک» بررسی کردهام (منتشر خواهد شد)، در این جا صرفا به چند مورد کوتاه مرتبط با این سرودهی تورکی کفایت میکنم.
۲- این سند مربوط به جنبشهای «مشروطیت»، «آزادیسِتان» و یا «حکومت ملی آزربایجان» نیست. مربوط به یک جنبش چهارم بنام «تورک میللی موجادیلهسی» («جنبش ملی دموکراتیک تورک» در ربع آخر قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم (۱۸۷۵-۱۹٢٥) است. این سالها که دورهی ظهور تورکگرائی مودرن در ایران است، با ایجاد جریانات و تشکیلات متعددی با نام «اتحاد اسلام»، «اتحاد و ترقی»، «فرقهی مساوات»، «ژؤن تورکلهر» و «تورک اوجاقلاری» از طرف تورکهای بومی در تورکایلی مشخص میشود. در این دوره، تودهی مردم به همراه بسیاری از نخبهگان، روشنفکران، روحانیان، نظامیان، مقامات و طوائف تورک در مناطق مختلف تورکایلی از جمله در همدان، کنگاور، اسدآباد، بیجار، ساوه، منجیل، قزوین، تارم، آستارا، خلخال، سراب، اهر، آوج، ساوجبلاغ (مکری)، آوه، سلطانیه، دولتآباد، سلطانآباد، زنجان، گروس، یاسوکن، قروه، خمسه، همچنین در سقز، سنندج، کرمانشاه، رشت، ... حتی در تهران و تبریز و اردبیل، که سنتا قلعهی ایرانگرائی و شیعیگری بودند، به حرکت اتحاد - جنبش تورکگرائی و طرفداری علنی و مسلحانه از امپراتوری عثمانلی پیوسته بودند. در طول جنگ جهانی اول هم، عثمانلییان متحد رسمی تورکهای ساکن در ایران، و متفقین (روسیه، فرانسه، بریتانیا) متحد مسیحیان آسوری و ارمنی در منطقه بودند.
۳-اوج «تورک میللی موجادیلهسی» که این سند نیز مربوط به آن است، دورهی والیگری- «دولت تورک اتحاد» به رهبری جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه و همسوئی و همکاری همهجانبه و صمیمانهی تورکهای بومی با اوردوی نجاتبخش عثمانلی در مقابله با نیروهای اشغالگر روسیه و بریتانیا و تجاوزگران آسوری و ارمنی در سالهای جنگ جهانی اول است.
۴-در تاریخ معاصر خلق ما، غرب تورکایلی (اورمیه، سلماس - دیلمقان، خوی، ماکو، سولدوز، ...) قلعهی تورکگرائی و سکولاریسم بوده است. خوی در این میان جایگاه بسیار ویژهای دارد.
۵- در این سند موضوعات فراملی مانند آزادی و نجات کل ایران و همهی ملل ساکن در آنها که مدعا و غایهی رهبران ایدهآلیست و خیالپرور هر سه جنبش مشروطیت، آزادیسِتان و حکومت ملی آزربایجان، هر سه در تبریز - اردبیل، بودند مطرح نیستند. موضوع این سروده، یک واقعه و حماسهی تماما ملی تورک، یعنی تهاجم ارامنه به خوی و رنج و وحشت واقعی مردم تورک، دلاوری آنها و نیروهای عثمانلی، عمل متحد و فداکاری و جنگیدنشان با چنگ و دندان تا آخرین قطرهی خون و خلاصی شهر است.
۶- این سند – دو شعر تورکی همهی مولفههای جنبش ملی دموکراتیک مودرن تورک بین سالهای ۱۸۷۵-۱۹۴۰ و یا «تورک میللی موجادیلهسی» را در خود منعکس کردهاند. از دیگر خصوصیات این سند که آن را فوق العاده ارزشمند میسازد:
-ثبت
ادیبانه و گزارش شاعرانهی حماسهی مقاومت تورکها و دفاع از خوی در برابر نیروهای
مهاجم
-
پرتوافکنی بر تاریخ ظهور و تطور خودآگاهی و هویت ملی تورک. این فجایع و اتفاقات و
سنت شعری و ادبیات مربوطه که نقش مهم و تعیینکنندهای در روند ملتشوندهگی تودهی
تورک به معنی مودرن در آناتولی و غرب تورکایلی داشتهاند، در تبریز و شرق آزربایجان
وجود ندارد. این، یکی از دلائل ضعیف بودن سنتی هویت ملی تورک در میان بسیاری از
نخبهگان مرکز و شرق آزربایجان و به عکس قوی بودن هویتهای جایگزین ایرانی، شیعی،
آزربایجانی .... در آنهاست.
-پرتوافکنی
بر تعیین کنندهترین مرحلهی تاریخ «تورک میللی موجادیلهسی» و جنبش ملی دموکراتیک
مودرن تورک (۱۸۷۵-۱۹٢٥) در تورکایلی و ایران مخصوصا سالهای جنگ جهانی اول و
تهاجمات روس، انگلیس، آسوری، ارمنی و کوردی.
-آگاهی
بر هویت ملی تورک و تاکید و افتخار بر آن. بنیان هویت ملی هیچکدام از سه جنبش
مشروطیت، آزادیسِتان و حکومت ملی آزربایجان، «ملت تورک» نبود. هویت ملی رهبران دو
جنبش مشروطیت و آزادیسِتان «ملت ایران» و هویت ملی رهبر حکومت ملی آزربایجان پیشهوری
در آغاز فعالیت سیاسیاش «ملت ایران»، و در نهایت آن «ملت آزربایجان» بود.
-مستندسازی
رفتار نوظهور و آگاهانهی تاکید و افتخار بر تورکیت و هویت ملی تورک در غرب آزربایجان
به موازات ظهور همان رفتار در آناتولی و عثمانلی که پیش از آن چندان سابقهدار
نبود، و بر خلاف رفتار تاکید و افتخار بر ایرانیت و هویت ملی ایرانی در تبریز و
شرق آزربایجان در همان دوره
-نشان
دادن همبستهگی عمیق تودهی بومی تورک با دولت عثمانلی
-نشان
دادن نقش تعیین کنندهی اوردوی عثمانلی در آزادسازی تورکایلی و دفع همیشهگی فتنهی
استعماری تاسیس دولتی مسیحی در اراضی تورکنشین با ایجاد غائلهی جیلولوق - قاچاقلیق
-مستند
کردن پدیدهی تاریخی استقبال و قدردانی ملت تورک از اوردوی نجاتبخش عثمانلی که از
سوی پانایرانیستها و آزربایجانگرایان استالینیست در ایران و جمهوری آزربایجان
با جعل و دروغ نفی، تحریف و انکار میگردد
-نشان
دادن درجهی بالای آشنائی مردم تورک در غرب آزربایجان با جریات سیاسی و فرهنگی روز
در عثمانلی - تورکیه بویژه جریان «ژؤن تورک» و احترام عمیق به ژون تورکهای عثمانلی
و بومی در تورکایلی
-تاکید
بر زبان تورکی به عنوان زبان ملی و مکتوب در خلاقیت ادبی و هنری. حال آنکه زبان ملی
و مکتوب جنبش مشروطیت و آزادیسِتان «فارسی» و زبان ملی و مکتوب حکومت ملی، «آزربایجانی»
ایجاد شده توسط روسیهی شوروی بود
-بدست
دادن نمونهای زیبا از زبان ادبی و معیار تورکی
...
۶- در این سروده، نام و هویت ملی ما «تورک» یعنی همانگونه که است ذکر میشود. همچنین مردم خوی و اوردوی عثمانلی هر دو «تورک» نامیده شده و بدین وسیله یگانهگی ملی تورکهای دو سوی مرز یعنی تورکایلی و عثمانلی - تورکیه بیان و ثبت میشود. وحشت از یگانهگی ملی این دو گروه و وقوف و عمل متحد سیاسی - نظامی آنها بر این مبنا، دلیل اصلی ایجاد و اختراع نام و هویتهای ملی جعلی، بیپایه، استعماری و نژادپرستانهای مانند آزری و آزربایجانی از سوی مراکز و دولتهای ضد تورک فرانسه، انگلستان و روسیه است.
۷-این سند به سبب افشاء کردن ماهیت و عملکرد ایدئولوژی رسمی - دولتی در ایران، آزربایجانگرائی پانایرانیستی و آزربایجانگرائی استالینیستی که در طول قرن گذشته همهی واقعیتها و حقایق فوق و کلا تاریخ بیداری تورک - تورکگرائی و «تورک میللی موجادیلهسی» (جنبش ملی دموکراتیک مودرن تورک مابین سالهای ۱۸۷۵-۱۹٢٥) را انکار، حذف، سانسور، تحریف و وارونهنمائی کردهاند، بسیار روشنگرانه است. به ویژه اوج این دوره، که مبارزهی مشترک تورکان بومی و همگامی و همکاری با عثمانلی و اوردوی اسلام بر علیه متجاوزین روس، انگلیس، ارمنی و آسوری (و کوردی) است، توسط گروههای مذکور و تاریخبافی رسمی در ایران و جمهوری آزربایجان از صحنهی تاریخ زدوده شده و به جای آن حرکات ایرانگرایانهای مانند مشروطیت و آزادیسِتان به عنوان حرکات ملی جا زده شده است.
گئرچهیه هو!
برخی از منابع:
-مقاومتی که به پیروزی انجامید، سندی از
مقاومت خوییان در برابر هجوم ارامنه (به مناسبت سوم تیرماه، نود و هشتمین
سالگرد مقاومت خوییان در برابر هجوم ارامنه). نویسنده: علیرضا مقدم (عضو هیئت علمی
دانشنامهی جهان اسلام). شمارهی ۴۳ مجلهی خوینگار (اردیبهشت ۱۳۹۳)، ص ۲۲-۲۰
-تاریخ خوی. مهدی آقاسی
-شجاعدلان... (قسمت اول) مقاومت قهرمانانه. صدرا آقاسی
http://khoyonline.com/shownews/detail/821
-مئهران باهارلی. مظالم ارمنی: نهدهن یارب، نهدهن
بئله دوغراندیق؟ ۲۰۰۴-۰۹-۰۴
http://sari-gelin.blogspot.com/2004_09_01_archive.html#109430330866446817
-تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه،
اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی (متوفای ۱۳۴۸ ق.). به کوشش علی
صدرایی خویی. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_88.html
-سفرنامهی ممسنی، میرزا فتّاحخان گرمرودی. به کوشش فتح
الدّین فتّاحی. انتشاراتِ مستوفی. تهران
- مئهران باهارلی. «مسالهی تحت الحمایهگی- پروتکتورا
و یا ادعای حمایت دولتهای بزرگ اوروپائی از اقلیتهای مسیحی شرق»
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_76.html
-تاریخ رضائیه. محمد تمدن
-اورمیه در محاربهی عالمسوز. رحمتاللهخان معتمد الوزاره
-نامههای اورمیه، اسناد و مکاتبات محمد صادق میرزا
معزالدوله
-تاریخچهی اورمیه. رحمتالله توفیق
-تاریخ انقلاب آزربایجان و خوانین ماکو. الحاج محمد رحیم
نصرت ماکوئی
-سرزمین زرتشت رضائیه. علی دهقان
-تاریخ
خوی. دکتر محمد امین ریاحی
-بحران آزربایجان در اثنای جنگ اول جهانی، نبرد شکر یازی و
ساری داش. ابراهیم پور حسین خونیق
-مویههای شهر غریب. غلامخان حشمت
-آزربایجان در جنگ جهانی اول و یا وقایع جیلولوق. دکتر توحید
ملک زاده دیلمقانی
-حملهی ارامنه با فرماندهی آندرانیک به خوی. دکتر توحید
ملک زاده دیلمقانی
-تاریخ ده هزار سالهی سلماس و غرب آزربایجان. دکتر توحید
ملک زاده دیلمقانی
-قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس. صمد سردارینیا
-غارتگران، وقایع خونین اورمیه در جنگ جهانی اول. قاسم
اشرقی
-تحولات غرب آزربایجان به روایت اسناد مجلس شورای ملی، دورههای
سوم تا پنجم. به کوشش علی ططری، رحیم نیکبخت
-خوی دیار باصفا (مجموعهی مقالات در باب تاریخ و فرهنگ خوی).
تهران 1389.
-تاریخ اورمیه. احمد کاویانپور
-تاریخ هیجده سالهی آزربایجان. احمد کسروی
No comments:
Post a Comment