ایناللی ساوقاتی
(سوغات اینانلو)
گزیدهای از اشعار تورکی شعرای ایل تورک ایناللی-اینانلو
در استان فارس- جنوب ایران
برگرفته از سایت «شعرا و نویسندگان ایل اینانلو- یاشاسون اینانلو
ائلی»
«خرم احسانی چایان اینانلو»
آنیقلایان (حاضیرلایان)، اؤنسؤز،سؤزلوک: مئهران باهارلی
http://shoaraye-inanloo.blogsky.com/
مئهران باهارلی. ایناللی سووقاتی (سوغات اینانلو)-
مقدمه و لغتنامه
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_29.html
مئهران باهارلی. ایناللی سووقاتی (سوغات اینانلو)-
اشعار تورکی
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_51.html
Türk İnanlı - Yınallı
boyunundan (İran’ın günéyinde) Türkçe qoşuqlar
Turkish Poesm from Turkish Inanlı Yinalli tribe of Southern Iran
Canım qurban Türk’ün ağır éline
Baldan şirin, gözel, şirin diline
Türk élinin gep ve sözü bir
ola
Eyri géden oyaq ola, düz ola
Xürrem İhsâni İnanlı,
Fesa, Fars Ostanı, Günéy İran
مقدمه (مئهران باهارلی):
۱-ایل اینانلو از ایلهای مهم در تاریخ سیاسی و تباری ملت تورک ساکن در تورکایلی و ایران است. نام این ایل از واژهی تورکی «یینالYınal »-«اینالInal » به معانی کسی که یقینا بر چیزی واقف است، مشاور، امین، معتمد، صاحب منصب، کسی که از طرف مادر اصیلزاده و از اعیان و اشراف و از طرف پدر از زمرهی عوام باشد است. یینال همچنین یک عنوان در دولتهای باستانی و قدیم تورک و معادل کونت و بارون در زبانهای اوروپائی است. یینال در گذشته یکی از نامهای رایج در میان مردم تورک و اسم چند شخصیت تاریخی مشهور تورک بوده است. از جمله «یینال تیگین» از فرماندهان اوغوز در قرن ۱۰ میلادی و «ابراهیم یینال» (۱۰۵۶) از فرماندهان سلجوقیان، حاکم اصفهان و یزد در فارسستان و برادر ناتنی توغرول بیگ و چاغری بیگ امپراتوران سلجوقی. از ابراهیم یینال و پیرامونیان وی در تاریخ به نام «ینالیان» (ییناللیلار) یاد میشود.
یینال همچنین نام یک بیگلیک و یا دولت محلی تورکمان بنام «یینالاوغوللاری» (Inalids)، تاسیس شده توسط «یینال بیگ تورکمان» در منطقهی آمید-دیاربکر در جنوب شرقی آناتولی و یا سرزمین «تورکمانیه»ی بعدی (۱۰۹۸-۱۱۸۳) است. در دورهی اینالاوغوللاری در آمید، کتابخانهای با بیش از ۴۰۰۰۰ کتاب تاسیس شده بود. یینالاوغوللاری در میان دولتهای متعلق به تاریخ دولتمداری مشترک تورکیه-آزربایجان جای دارد.
نام ییناللی-ایناللی با مرور زمان فورمهای گوناگونی چون اینانلو (پس از پیوستن به شاهیسئوهنها) و با ریشهشناساییهای عامیانهی تورکی ایلانلو، عربی ایمانلو (در سوریه و مناطق عربی تورکیه، ایمانجا) و فارسی آینالو-آیینهلو (در قرن نوزده، به سبب حمل توفنگ اوتریشی آیینهدار ورندل)، آیینلو و به اشتباه اینارلو، عین آلو و ... را به خود گرفته است.
مسقط الراس ایل ایناللو مانند همهی تورکان اوغوز نخست سرزمین تورکستان-آسیای میانه، و از زمان امپراتوری سلجوقی در قرن یازده میلادی جنوب شرقی آناتولی و تورکایلی است. ایناللوها در تاریخ طولانی خود بخشی از هویتهای قومی و ایلی «اوغوز» و سپس «تورکمن» در تورکستان، و پس از ورود به آناتولی و آزربایجان در قالبهای «تورکمان»، «افشار»، «قیزیلباش» و «شاهی سئوهن» بودهاند. ایناللوها به لحاظ منسوبیت اوغوزی، ابتدائا به احتمال زیاد از طائفهی «بیگدیلی – بهیدیلی» و به احتمال کمتری از طائفهی «بیات - بایات» بودند که بعدا به طائفهی «افشار-آوشار» ملحق شدهاند. هر سه طائفهی بیگدیلی، بیات و افشار به همراه دؤگر -دؤیهر متعلق به شاخهی «بوز اوخ» (در مقابل اوچ اوخ) تورکهای اوغوز بودند. در قرن ۱۵ میلادی ایناللوها در آناتولی به اتحادیهی ایلی آغقویونلوها پیوستند و بخشی از آنها در ترکیب شاملوها به آزربایجان و ایران وارد شدند.
در تورکیه ایناللوها تقریبا در سرتاسر این کشور از جمله در نواحی آماسیا، چانقیری، سامسون، آنکارا، آدانا، چوروم، یوزقات، آنتالیا، سیواس، تارسوس، مرزیفون، ماراش، نوشهیر، تکیرداغ، آرتوین.... پخش شدهاند. نیز گروه بزرگی از ایناللوها بین قرون ۱۳-۱۵ میلادی در سوریه در نواحی حلب، رقه، حماه، حمص، .... مسکن گزیده است.
در طول تاریخ سران و سرداران و فرماندهان و والیان ایناللو به همراه سپاهیان سواره و پیادهی ایلی و گروه کثیری از خانواده و تیرهی خود در سرتاسر ایران، تورکایلی و آزربایجان (هر دو قسمت شمالی و جنوبی آن) پخش شدهاند. بسیاری از گروههای منفرد ایناللو که در خارج تورکایلی مسکن گرفتهاند در طول زمان دریزبان شده و در تشکل قوم موسوم به فارس (تاجیکهای غربی) نقش بازی کردهاند. به غیر از این دسته، ایل ایناللو به طور مشخص و متراکم در تورکایلی و فارسستان ساکن شده است.
در تورکایلی محل اسکان ایل ایناللو عمدتا در سه ناحیه، یعنی استان آزربایجان غربی (اورمیه و حوالی آن، در ترکیب افشارها)، در استان اردبیل (پیشگین=مشکین شهر، موغان و حوالی آن، در ترکیب شاهیسئوهنها) و در استانهای زنجان، قزوین و مرکزی تا قوم و تهران حتی همدان (ساوه، قزوین، بوئین زهرا، زرند، آبیک، رباط کریم، حسنآباد، ساوجبلاغ، خرقان، آبگرم، ... در ترکیب شاهیسئوهنها) بوده است. در فارسستان، محل اسکان ایل ایناللو استان فارس و کرمان (داراب، فسا، رامجرد، مرودشت، خفر، ...) است. در این ناحیه اساس ایناللوها به ترکیب کونفدراسیون ایلی خمسه و گروههای منفردی از آنها به کونفدراسیون ایلی قشقایی، بخشی نیز در میان تورکان بولوردی، فریدن، .... داخل شدهاند.
۲-یکی از تورکیشناسان و تاریخنگاران تورک معاصر در ایران «خرم احسانی ایناللو» از طایفهی چایان، تیرهی آغچغلو، بیلهی اللهقلی بیگ است. وی دارای تحقیقات گستردهای در بارهی ایل ایناللو بوده و صاحب کتابی بنام «ایل اینانلو در گذر زمان»[1] است. خرم احسانی همچنین سالیان مدید به جمعآوری اشعار تورکی و فارسی شعرای منسوب به ایل ایناللو اقدام نموده و برای نخستین بار به نشر آنها در سایت اینترنتی ارزشمند خود بنام «شعرا و نویسندگان ایل ترک اینانلو، یاشاسون اینانلو ائلی»[2] اهتمام ورزیده است.
وی که به زبان تورکی عشق میورزد و علاقهی خاصی به آثار شعرای تورک همانند قمری دربندی (داغستان)، فضولی بغدادی (عراق)، شهریار تبریزی، ماذون قشقایی، میرزا علیبابا اینانلو، درویشخان بهروان اینانلو و ... دارد، خود شاعری تورکیسرا میباشد و مجموعهی اشعار تورکیاش را با نام «گروش اینانلو ائلیندان» (گؤروش ایناللی ائلیندهن) آمادهی چاپ نموده است. شعور زبانی، ایلی و ملی تورک قابل توجه خرم احسانی، آگاهی گستردهی وی بر تاریخ و فرهنگ تورک و رابطهی جاندارش با شعر کلاسیک و مودرن تورک و نیز حساسیت وی به تورکایلی و آزربایجان به عنوان نیاخاک همهی بخشهای پراکندهی ملت تورک در سرتاسر ایران، درخور بررسیای جداگانه و موضوع یک مقالهی مستقل من خواهد بود.
۳- در این نوشته من اشعار تورکی شعرای ایل ایناللو را، به نقل از سایت خرم احسانی، در یک جا گرد آوردهام. شعرای تورکیگوی را به حسب کرونوژیک عرضه کردهام. به هنگام نقل اشعار، در املاء آنها را با املاء فونتیک تورکی (نشان دادن صدای فتحه در کلمات تورکی با «ه»، صدای کسره با «ئ»، ...)[3] و اضافه نمودن علائم نقطهگذاری تغییری ندادم. تغییرات داده شده توسط من در شرح حال شعرا که همه به قلم خرم احسانیاند، صرفا در حد تقطیع جملههای طولانی به دو و یا چند جملهی کوتاهتر است. در این نوشته مقدمه و سؤزلوک- لغتنامهی مختصر در پایان از من است.
۴-هدف من از عرضهی اشعار تورکی شعرای ایناللو به طور جداگانه، تقدیم این شخصیتهای ادبی تورک و آشنایی با وضعیت بخشی کمتر شناخته شده و یا ناشناخته از ادبیات تورک در جنوب ایران -فارسستان است. بررسی زبانی، ادبی و محتوایی این اشعار فرصت دیگری را میطلبد. در این جا صرفا به دو نکته اشاره میکنم:
الف-در میان شعرای ایناللو هر چه به دوران معاصر نزدیک میشویم، دگردیسی از نگرش مذهبی علوی تورک (اسلام تورک) به شیعی امامی فارسی-عربی (اسلام فارس)، و به موازات آن حرکت از لغات و ترکیبات تورکی اصیل به لغات و ترکیبات فارسی، از تلفظهای تورکی مکتوب و ادبی به تلفظهای جدید لهجهای دیده میشود.
ب-املاء بکار رفته در ثبت این اشعار – که اساسا املای فارسی است - از طرف خرم احسانی نشان میدهد که هنوز زبان تورکی موفق به تثبیت املاء و رسم الخط واحد و همهگانی در میان پارههای ملت تورک در ایران نشده است. این عدم تثبیت املای واحد و همهگانی تورک در سرتاسر کشور، که ایدئولوژی آزربایجانگرایی در ایجاد آن نقش مهمی داشته، یکی از موانع اصلی عدم توسعهی فرهنگی ملت تورک در ایران است.
۵-بنا به اطلاعاتی که تورکیشناس گرامی خرم احسانی در بارهی میراث ادبی شعرای تورک ایناللو میدهد، بسیاری از آثار تورکی این ادبا به سبب لاقیدی و غفلت و .... از میان رفته، آنهایی هم که مانده هنوز مکتوب نشده و در سینهها محفوظ است. نتیجتا عمر اشعار تورکی که خرم احسانی جمعآوری و نشر نموده، حداکثر به دو قرن پیش میرسد و ظاهرا پیش از آن اثری از شعرا و ادبای این ایل تورک کهنسال در دست نیست.
٦-به ویژه وضعیت آثار برجستهترین شاعر تورکسرای ایناللو، میرزا علیبابا بیگ بسیار تاسفانگیز است: «اشعار میرزا علیبابا بیگ چایان اینانلو با خط خودش مکتوب و به صورت دیوانی در آمده که به دست یکی از نزدیکان او افتاده است. لاکن در دسترس دیگران قرار نمیگیرد.... این اشعار که به صورت دیوانی به خط خودش بوده، متاسفانه از بین رفته است». این وضعیت، مشابه سرنوشت آثار برجستهترین شاعر تورکسرای قشقایی، ماذون است که بسیاری در اثر اهمال از بین رفته است: «مرحوم صمصام کتابی از اشعار میرزا ماذون قشقایی را به من داد. اشعار ماذون را از جوانی جمع کردم. ولی در آلمان در هنگام جنگ در بومباران منزل من، همراه با بقیه اثاثیه از بین رفت» (کتاب خاطرات ملک منصورخان قشقایی)
٧- دو دوکترین- ایدئولوژی پانایرانیسم و آزربایجانگرایی استالینیستی در راستای مهندسی قومی استعماری ضد تورک، مصرند که زیرگروههای مختلف تورکزبان ساکن در ایران را به صورت گروههای قومی جداگانه و بیگانه از هم، و به ویژه جدا از بخش ساکن در چهار استان آزربایجانی در شمال غرب نشان دهند. در نتیجهی القائات و بدآموزیهای این مهندسی قومی استعماری است که میراث ادبی، فرهنگی، فولکلوریک، هنری، تاریخی و ... بخشهائی از ملت تورک که خارج از استانهای چهارگانه ساکناند، از طرف آزربایجانگرایان علی القاعده بیگانه و غیر خودی تلقی گشته و در کتب تاریخ آزربایجان، ادبیات آزربایجان، آنتولوژیهای شعر آزربایجان، فولکلور آزربایجان، هنر آزربایجان.... و سانسور و حذف میشوند. در حالی که در این گونه آثار به فضولی بغدادی عراقی و حسناوغلوی اسفراینی خراسانی و یا قاضی برهان الدین سیواسی آناتولیایی .... جای داده میشود. این ناهنجاری و بی شعوری ملی میبایست پایان یابد و میراث ادبی و فرهنگی و فولکلور و صنایع ظریفهی همهی زیرگروههای پراکندهی تورک در سرتاسر ایران باید به عنوان بخشی از میراث ادبی و فرهنگی و فولکلوریک و ... ملت واحد تورک (اوغوزهای غربی) در مجموعهها و کتب و آثار مربوطه جای شایستهی خود را بیابد. تورکایلی، نیاخاک همهی پارههای ملت تورک پراکنده در سرتاسر ایران (اوغوزهای غربی) است و ایناللوها و دیگر تورکان ایلی و غیر ایلی ساکن در جنوب ایران –فارسستان هم، صرفا دیاسپورای ملت تورک در آن منطقه را تشکیل میدهند. هیچ کدام از اوغوزهای غربی ساکن در ایران، قوم و گروههای ملی جداگانهای نیستند.
۶-لیست شعرای تورکیسرایی که نمونهی آثارشان در این مجموعه نقل شده است:
میرزه باقر اینانلو [اواخر قرن نوزده]
میرزه علیبابا بیگ چایان اینانلو [۱۸۳۴-۱۸۹۲]
میرزه ماذون قشقایی [۱۸۳۰-۱۸۹۵]
غیبعلی چایان اینانلو [اواخر قرن نوزده]
موللا بهمن جرغه اینانلو [۱۹۱۱-۱۹۳۸]
مشهدی قربانقلی مرزبان آغچغلو اینانلو [۱۹۰۶-۱۹۹۲]
حاج غلامعلی اردالی [متولد ۱۹۳۴]
خرم احسانی آغچغلو چایان اینانلو [متولد ۱۹۵۰]
درویشخان بهروان اینانلو [۱۹۳۴-]
احمد خوانسالار اینانلو [۱۹۵۳]
حاج اصلان دیندارلو اینانلو
محسن رجاییپناه (سخنسرای ایل قشقایی)
(پایان مقدمهی مئهران باهارلی).
سؤزلوک (مئهران باهارلی):
آبدال:
درویش، صوفی، مجذوب، عارف، عاشق
آججی: آجی
آرالی: با فاصله، فاصله
دار
آللیمیزه:
آلنیمیزا
اهگلهنهن:
اهیلهنهن، اوتوران، دوراقلایان
اوزگهج:
شناگر، ملاح
اوقراد:
اوغرادی
اووگانا: ؟
ائتمهنهم:
ائتمهم، ائتمهزهم، ائتمهرهم
ایراغ:
ایراق، اوزاق
ایساماق:
ایستهمهک
ایلا:
ائیله
اینان:
ایلان، ایله، با
اینچه:
اینجه
ایندیراگ:
ایندیرهک، اندیرهک
آیهسیز:
اهیهسیز؛ یییهسیز، بیصاحب، بیسرپرست
آیورلانماز:
آیریلاماز
ائیتر:
یئیرهک، یاخشیراق
بایداغ:
بایداق، بایراق
بایغی:
بایقوش، جغد
برورد:
شهر بلورد در سیرجان، کرمان. مرکز خاننشین ایل تورک بوجاقچی و دژ محکم آنان
بولاما:
آغوز، اینهک، داوار و بهنزهرلهریندهن دوغدوغو گونلهرده ساغیلان آغیزی سوتله
قاتیپ اود اوزهرینه قویاراق بولادیقدان سونرا اولوشان قاتیق کیمی بیر یئمهک، شیر
ماک، شیر غلیظ روزهای اول زایمان.
بولماق:
تاپماق
بویلاماگ:
بویلاماق، بویونو اؤلچمهک
بی تو خار: ؟
بینه:
ائل و اوبانین دوشهرگهسی، چادیرلارینین قورولدوغو یئر
پازانلارا سختان: ؟
پیرچیم:
پهرچهم، بایراق، پرچم
تانادی:
تانیدی
تانایین:
تانییین، تانییینیز
ته:؟
چاخاردماق:
چیخارتماق
چالانچی:
نوازنده، مطرب، کسی که مسئولیت امری را به عهده دارد
چالچی:
نوازندهی آلات موسیقی. چالچیباشی: رئیس سازمان موسیقی در دولت قیزیلباشیه (صفوی).
چهن:
دومان، یئره اینمیش بولوت
خاسا:
از بهترین و زیباترین نوع گوسفندان
خهره: آب کثیف، آب بسیار گل
آلوده، توپراقلانمیش بولانیق سو
دارا
دارا: به ترتیب
دارغا:
ساربان، شتربان
داریق:
دلتنگ، ناراحت، جای محدود و محصور
در قالدیم: درماندم
دهییر:
دئییل
دوزاندی:
دوزهلدی، دوزهنلهندی
دوزاندی:
دوزهلدی
دیش:
دوش، رویا
ساتورتماق:
ساتیرتماق
ساویشدی:
ساودی، گئچدی، اؤتدو
ساویشماق:
دفع شدن
سولگو:
سورگو
سویلاماگ:
سویلاماق، سؤیلهمهک
سویوز:
سوسوز
قالوبهم:
قالیپام، قالمیشام (قالیپام، قالیپان-قالیپسین، قالیپ، قالیپیق، قالیپسینیز،
قالیپلار)
قاندوقا:
دویونجا ایچمهک، سیراب و قانع شدن
قهرهنگیده:
قارانقودا، قارانقولوقدا، قارانلیقدا
قهری:
قاری، یاشلی قادین، قوجا، یاشلی
قهرهنگی:
قارانقی
قهریلدیر:
قاریدیر، یاشلاندیریر، قوجالدیر
قهچیرهگ: قاچیریق
قهریشوین:
قاریشین
قوجوشماق:
بیر بیرینی قوجاقلاماق
قوده:
بسته، دستهی خوشه گندم و امثال آن
قویونموش:
قویولموش
قیدین:
قییدین، روا داشتی، راضی شدی
کره
بوکول (کره بوکوم، کره دوروم، کره دیلیم): نوعی ساندویچ تورکی که کرهی حیوانی را
با مقداری خاکه قند لای نان میپیچانند.
کوره
ماست (گورا ماس): نوعی لبنیات که از ترکیب شیر خام با دوغ یا شیر خام با ماست و یا
با چؤکهلیک-چؤکهلهک (کشک تر) درست میشود. (کورّه قوروت: کشک خشک کروی شکل)
گهلهلی:
گهلهندهن بهری، گهلدیکدهن سونرا
گوناچه:
گونهجه، گونه تهکین
گویندا:
گؤیولده، گؤنولده، کؤنولده
گوینلو:
گؤنلو
گینگ:
گین، گئن
گئونماسون:
گووهنمهسین
گئوهگ:؟
گئوینگول:
گؤنول
لایلاماگ: نابود
شدن، حیف و میل شدن، از بین رفتن
موندان:
بوندان
نهمه:
نه، نهمهنه
هاچاق:
ها چاغ، هاچاغین، هاچان، نه واخت
هادیق:
آییق، مجازا حاذق، ماهر، هشیار. همریشه با آییقماق، آییلماق، ... (هشیار شدن)
های:
آی، تورکجهده اهسکی اولان بیچیم بودور. «ائی!» یئنی اورتایا چیخان بیچیمدیر.
هفت
بند: نای (نی) هفت بند. نیی که دارای هفت بند باشد که آوازآن رساتراز دیگر نی
هاست.
ههلو:
محرف آلاو تورکی، شعلهی آتش، آتش بزرگ باشعله، زبانهی آتش
ههنه:
نفس، دم
وهریندیل
(Werndl): ۱۸۶۷ ایلینده آووستوریادا
یاپیلان و ایران ایله مونتنئگرو کیمی اؤلکهلهره ایخراج ائدیلهن بیر توفهنگ
یاشول:
یاشیل
یاغی:
دشمن
یال:
برآمدگی زمین، تپه
یاندوقا: یانینجا ؟
یقیشلانا:
ییغیشا
ینان:
ایله ن
یول
ووران: یول کهسهن، ترجمهی تحت الفظی راهزن فارسی
یئیتر: یئیرهک، یاخشیراق، داها یاخشی
[1] کتاب ایل اینانلو در گذر زمان
[2] شعرا و نویسندگان ایل اینانلو. یاشاسون اینانلو ائلی
[3]صدای فتحه در املای تورکی (در ایران، افغانستان، عراق، ....)، در اول کلمه با «اه» و در داخل و آخر کلمه با «ه» نشان داده میشود.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/06/blog-post_4.html
فتحه – اوسترهنین عرب کؤکهنلی فونئتیک تورک یازیمیندا گؤستهریلمهسی
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/04/blog-post_29.html
فتحه، کسره، ضمه، تشديد و تنوين
No comments:
Post a Comment