Tuesday, February 18, 2025

«قز قلعه» در اصل «اوغوز قالا»، و «غرق آباد» در واقع «قوروق اووا» است

 

«قز قلعه» در اصل «اوْغوُز قالا»، و «غرق آباد» در واقع «قوْروُق اوْوا» است 


«قوروق اووا» «غرق آباد» 

مئهران باهارلی


در استان مرکزی تورک‌ایلی، روستایی با نام رسمی «غرق آباد» وجود دارد. فورم صحیح و اولیه‌ی این اسم، همان‌گونه ‌که‌ محقق تورک ساوه‌ای عبداله‌ سالاری هم به‌ درستی تثبیت کرده[1]، اسم تورکی «قوروق اووا Qoruqova» است.

١-قوروق در این نام به‌ معنی ١-محل و مکان محافظت و حراست شده، معادل «محروسه»[2] در زبان عربی، و «تالا» در زبان موغولی[3]؛ و یا ٢-مخفف «قوُرقان» – قورغان به ‌معنی قبر- تپه، مقبره، بقعه، تربه، و یا ٣- مخفف قوْرقان به ‌معنی استحکامات، دز-دژ و قالا-قلعه ‌‌است.[4]

یکی از دلائل تبدیل «قوروق» (قرق) تورکی به‌ «غرق» عربی - فارسی، نه‌بود صدای «ق» در زبان فارسی است که ‌باعث اشتباه ‌فارس‌ها و تلفظ و ثبت کلمات تورکی به ‌صورت‌های متفاوت «ق» و «غ» و حتی «خ» می‌شود. (دلیل دیگر، تغییر دادن توپونیم‌های جوغرافی تورکی و غیر فارسی با اسامی فارسی و عربی توسط دولت ایران در راستای سیاست پاک‌سازی قومی تاریخ و جوغرافیای ایران از تورک و نسل‌کشی زبانی و ملی تورک است). در نتیجه‌ی این اشتباه، کلمه‌ی قوروق-قرق تورکی در بعضی از جای‌نام‌ها به‌ صورت «قرخ» هم نوشته‌ ‌و به‌ صورت اشتباه‌ چهل – ٤٠ (قیرخ: ٤٠) معنی شده ‌است. مانند بعضی از روستاهای «قرق بلاغ» که ‌قیرخ بولاق تصور می‌شوند، اما احتمالا در اصل «قوروق بولاق» بوده‌اند، و «قرق داغی» در جنوب خلخال که شاید در اصل «قوروق داغ» بوده ‌است. البته ‌در بعضی مناطق دیگر فورم اصلی تورکی «قوروق» (قرق) با قاف هم‌چنان حفظ شده ‌است. مانند نام روستای تورک «شمس آباد قرق» که ‌یک روستای قاراگؤزلو واقع در استان فارس، شهر بیضا (انشان) است.

٢-قسمت آباد در نام غرق آباد، فارسی شده‌ی فورم اولیه‌ی تورکی آن است. عموما آباد در نام‌های جوغرافیایی قدیمی منطقه، فارسی شده‌ی یکی از کلمات تورکی – موغولی و یا سومری  آتی است:

 

آباد در نام‌های جوغرافیایی اغلب فارسی شده‌ی کلمات تورکی – موغولی، و یا سومری آتی است

 

تورکی - موغولی

آوا (آبا -آیا)   Ava

محل تجمع و مرکز جمعیتی، موطن و مسکن

آبا (آپا)  Aba

جد، اجداد و بزرگ خاندان

اوْوا Ova

جولگه، مرغ‌زار، دشت باز، مکان معتدل و گرم، خرّم و سرسبز

اوْبا Oba

١- ایل و قوم و تیره ‌و طایفه ٢-تلّ سنگ، تپّه‌ی مقدّس (شامانی)

اوْیا Oya

از مصدر اوْیماق (کَندن) و مترادف که‌ند - کَند سوغدی-ساکایی

اوُوا Uva

خانه‌ و کاشانه، لانه‌ و مامن

سومری

آوار Avar

مزرعه و سبزه‌زار

باد-پات Bad – Pat

حصار و دیوار قریه‌ و شهر

-آواAva  (آبا -آیا) به‌ معنای محل تجمع و مرکز جمعیتی، موطن و مسکن. از مصدر آوماق - آبماق به ‌معنی تجمع کردن، گرد هم آمدن و انبوه ‌شدن[5]

-آباAba  (آپا) به ‌معنی جد، اجداد و بزرگ خاندان

-اوْواOva  به ‌معنای جوولگه، مرغ‌زار، دشت باز، مکان معتدل و گرم، خرّم و سرسبز

-اوْباOba  به ‌معنای١- ایل، تیره، طایفه ٢-تل سنگ، تپه‌ی مقدس (شامانی)

-اوْیاOya  به ‌معنی روستا از مصدر اویماق (کندن) و مترادف که‌ند - کَند سوغدی از ریشه‌ی ساکایی

-اوُواUva  هم‌ریشه با یووا به ‌معنی خانه‌ و کاشانه، لانه‌ و مامن

در بعضی از توپونیم‌های باستانی منطقه نیز جزئی که امروز به صورت «آباد» تلفظ و یا ثبت می‌شود، ریشه‌ی سومری دارد:

-آوار Avar به معنی مزرعه و سبزه‌زار؛

-باد-پاتBad – Pat  به ‌معنای حصار و دیوار قریه‌ و شهر[6].


«اوغوز قالا» «قز قلعه» 

مئهران باهارلی

یکی دیگر از نمونه‌های جالب خلط صداها و حروف «غ» و «ق» و «خ» در زبان فارسی، توپونیم جوغرافیایی «قز قلعه» است.

١-این نام در مواردی در فورم اولیه و معنای «قیز قالا» یعنی روستای مهم (قیز = معتبر، نفیس، قیمتی، گران‌بها، ...)، و شاید در مواردی استثنایی مخفف «قیز قالاسی» یعنی قلعه‌ی دختر (قیز= دختر، باکره)، مشابه Maiden's Tower  در دیگر نقاط جهان و قیز کؤپروسو در قوشاچای، قیز کوله‌سی در استانبول، ... است. اما بی شک در موارد دیگری، و شاید اغلب، قز قلعه‌ در واقع «غز قلعه» و یا املای عربی -فارسی «اوغوز قالا» است.

نام اوغوز سابقاً در متون عربی و فارسی به ‌صورت‌های گوناگون غز، غوز، قز، قوز، اغز، اقز، حتی خز و خوز و ... نوشته ‌شده‌ است. در هزاره‌ی قبل در قرون ٨-١٠ میلادی که ‌سیل مهاجرت و اسکان طوائف و گروه‌های تورکیک از تورکستان قدیم به ‌اراضی ایران امروزی به ‌وقوع پیوست، بسیاری از مراکز جمعیتی جدید مسکن این گروهای تورکیک با نام قومیشان نامیده‌ می‌شدند. مانند روستاهای «قارلوق» ‌در همان استان مرکزی تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران که‌ محل طوائف قارلوق شاخه‌ای مهم از اقوام قدیمی تورکیک (اجداد زبانی اویغورها و اوزبیکهای مودرن، ...) بودند. به ‌همان سیاق روستاهایی که ‌اوغوزها شاخه‌ی مهم دیگری از اقوام قدیمی تورکیک بنا می‌نهادند هم «اوغوز قالا» نامیده ‌می‌شدند که ‌تاجیکها و اعراب آن را غوز - غز - قز قلعه ‌تلفظ می‌کردند.

در ایران و تورک‌ایلی هم جزء غز-قز-غوز-قوز در بعضی از توپونیم‌ها احتمالا همان اوغوز است: اغزلو (اوغوزلو)، قرخ قز (قیرخ اوغوز) شراء همدان؛ قرخ قزلار (قیرخ اوغوزلار) سراب؛ قوزلو (اوغوزلو) در ایجرود زنجان، ساوه، ساووج بولاق (مهاباد)، گرمی، سایین قالا، مراغه، هروآباد، و سقز و میشگین و خرقان آوج، قره‌قز -قراگز (قاراغوز و قارا اوغوز) در اورمو، بوکان، سایین قالا (آزربایجان غربی) و کلاله؛ قره‌گوز، قره‌قوز (قاراوغوز) در ملکان، سقز، ماهنشان، خلخال، قره‌قوزلو و یا قره‌گوزلو (قارااوغوزلو، مانند قاراتاتار، قارابایات، ....)، قوزان (اوغوزان) در ملایر، ...

غز-قز، اغزلو و ....  به‌ معنای اوغوز در نام اشخاص هم به ‌کار رفته ‌است. مانند ابومظفر یوسف بن قزاوغلی (اوغوز اوغلو) مشهور به‌ سبط بن جوزی، أغزلو (اوغوزلو) سیف الدین العادلی، شاه‌ ولی قوز (اوغوز) که ‌داروقای (داروغه‌ی) سلطان جهان‌شاه ‌تورکمان قاراقویون‌لو در قوم بود.

جزء غز -قز -غوز -قوز به معنی اوغوز در بسیاری از توپونیم‌های آسیا و شرق اوروپا ‌در طول زمان دست‌خوش تغییر شده ‌است. مانند «قوز اوردو» (نام دیگر بالاساقون)، «ربغوز» (در اصل رباط اوغوز) در تورکستان، روستاهای «تکله‌‌قوز» (تکله‌ اوغوز) و یک‌قوز (یئکه ‌اوغوز، مشابه قالین اوغوز در داستان‌های ده‌ده قورقوت) در تورکمن صحرا، بنا به ‌نظری «ایمره ‌قیز» (از نام طائفه‌ی «ائیمور اوغوز») و نام تورک‌های «گاگاووز» (در مولداوییا و شبه‌جزیره‌ی بالکان) که‌ عده‌ای آن را محرف نام «گؤک اوغوز» می‌دانند.

هم‌چنین در زبان تورکی قوْز به‌ معنی مغرور، و قوُز به‌ معانی منطقه‌ی غیر نورگیر، دور از آفتاب؛ در قازاقی، به‌ معنای صخره‌ی تند، دیواره‌ی کوه و در قیرقیزی به‌ معانی دره‌ی عمیق، شکاف تند در کوه‌ (یاریق، یارغان) است[7]. این معانی آخری در توپونیم‌هایی مانند قز دره‌ (قوز ده‌ره) یعنی درّه‌ی نور نه‌گیر، قوزلوق، قوزلوجا در عجب شیر (حاجب شیرا)، .... محتمل‌تر است.

قلعه: معرب کلمه‌ی تورکی «قالا» که ‌در این زبان به ‌دو معنای ١- روستا و قریه، ٢-دژ و دیزج (کلمه‌ای تورکی) است[8].


[1] مردم شناسی ساوه و زرندیه. تحقیق و تالیف عبداله سالاری. چاپ اول ١٣٩٤. ص ١٢٣

[2] مئهران باهارلی:  اصطلاح تورکی ممالک محروسه

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_23.html

[3] تالا به ‌معنی قوروق: یکی از معانی تالا در زبان‌های تورکی و موغولی قوروق (قوروغ، قرق، قورُق، قورق، قُرُق، غروق، غرق)، از مصدر «قوْروُماق» (بستن، بلوک کردن، محافظت کردن، حفاظت نمودن)، مکان و جای مخصوص و منحصر به‌ عده‌ای معین، در گذشته خواقین و خواتین و خوانین که ‌ورود دیگران به ‌‌آن ممنوع شده، ‌است

مئهران باهارلی: ریشه‌شناسی و معنی «شاهو/شاها تالا»، نام تورکی-موغولی «اورمو گؤلو» (دریاچه‌ی اورمو)

https://sozumuz1.blogspot.com/2024/10/blog-post_12.html

[4] قوروق، قوُرقان، قوْرقان: آیا قوروق در این جمله، مخفف یکی از کلمات تورکی قوُرقان (قوروقان، قرغان، قورغان، کورگان، ...) به‌ معنی قبر- تپه، مقبره، بقعه، تربه، و یا قوْرقان به‌ معنی استحکامات، دز-دژ و قالا-قلع ‌است؟

قوُرقان Qurqanکورقان Kurgan: به معنی تپه‌های خاک و سنگ‌هایی که ‌بر فراز قبر یا قبرها برافراشته ‌شده‌اند، نوعی تومول (گورپشته) که ‌بر روی قبر ساخته‌ می‌شود است. آرام‌گاه ‌زیر کورگان‌ها معمولاً از جنس چوب و اغلب حاوی یک بدن انسان به ‌هم‌راه‌ ظروف قبر، سلاح و اسب و ... است. دو ریشه‌شناسی برای کلمه‌ی تورکی قورقان – کورگان پیش‌نهاد شده‌ است. از مصدر «قوْروُماق» به‌ معنی بستن، بلوک کردن، محافظت کردن، حفاظت نمودن؛ و یا از مصدر «قوُرماق» به ‌معنی برافراشتن، ساختن، برپا کردن، ....

قوْرقان Qorqanقوْرغان Qorğan به‌ معنی استحکامات، دز-دژ و قالا-قلعه است. کلمه‌ی تورکی قورقان – قورغان (در فارسی گرگان) یک دوبلت و یا کلمه‌ی هم‌ریشه ‌با قورقان – کورقان فوق‌الذکر است

مئهران باهارلی: ریشه‌شناسی و معنی «شاهو/شاها تالا»، نام تورکی-موغولی «اورمو گؤلو» (دریاچه‌ی اورمو)

https://sozumuz1.blogspot.com/2024/10/blog-post_12.html

[5] مئهران باهارلی:  فورم صحیح نام ایل بوجاق‌چی و ریشه‌شناسی آن

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_9.html

مئهران باهارلی: نام‌های تورکی افشارهای اورمو (اورمیه) در دیوان طرزی افشار (قرن ١٧ میلادی)، تصحیح و تشریح آن‌ها، و ریشه‌شناسی تورکی ناجاق، خنجر، چرکین، جان، دوندار، ...

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post_25.html

[6]مئهران باهارلی:  آباد فارسی نیست؛ آوا، اووا، اوبا، اویا، آوار،... تورکی-آلتاییک و باد سومری است (منتشر خواهد شد)

مئهران باهارلی:  ریشه‌شناسی سومری نام شهر اورمو (اورمیه) و معانی آن (منتشر خواهد شد)

[7] قوزلوجه/قوزلوجا. نویسنده: محمد اردم. تاریخ: چهارشنبه 18 تیر 1399-06:53 ب.ظ

[8]مئهران باهارلی: در ریشه‌شناسی تورکی کلمات قلعه، قلعه‌دار، کلا، کلات، دز، دیزه، دیزج، دژ، دزدار، ....

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/06/blog-post_10.html

No comments:

Post a Comment