اصطلاح تورکی «ممالک محروسه»
مئهران باهارلی
همهی دولتهای تورک و موغول حاکم بر ایران در طول تاریخ تورک - موغول یک هزار و دویست سالهی این کشور (به جز دولتهای کوچک محلی و خانات و ...)، دارای نظامهایی غیر متمرکز بودهاند. این عدم تمرکز یکی از پاسخها و تدابیر مناسب برای ادارهی کارآی قلمروی اغلب وسیع آن دول تورک و موغول – که در مواردی وصف امپراتوری جهانگیر مرکب از ممالک و کشورها و سرزمینهای متعدد و مسکن و وطنهای اقوام و ملل و زبانهای بیشمار در سه قاره را هم داشتند - بود. ساختار غیر متمرکز دولتهای تورک – موغول طبیعتاً در نامهای رسمی و دیپلوماتیک آن دولتها و قلمرویشان هم، از جمله به منظور تاکید بر عظمت و جهانگیر بودن و حاکمیتشان بر ممالک و ملل بیشمار منعکس میشد. مانند نام «ممالک محروسه» در دورهی تورک تاریخ ایران که نخستین بار در دورهی موغولان و ایلخانان و تیموری ظاهر شد، سپس در دورهی دولتهای تورک قاراقویونلو، آغقویونلو، قیزیلباش (صفویه)، افشار و قاجار تا سالهای انقلاب ضد تورک مشروطیت به کار میرفت و در این مدت یکی از عنوانهای معرِّف قلمروی آن دولتهای تورک و به یک معنا خود دولتهایشان بود.
دو نکتهی کلیدی در مورد اصطلاح «ممالک محروسه» وجود دارد: اولاً در اصطلاح
«ممالک محروسه»، مفهوم «عدم تمرکز» موجود و در کلمهی «ممالک» مستتر است. دوماً «ممالک
محروسه»، اصطلاحی متعلق به حوزهی زبان و ادبیات سیاسی تورکی و سنن و عرف دولتمداری
تورک است و معنی نمودن و تفسیر و تشریح آن بدون آشنایی با آنها و یا با انتزاع آن
از تاریخ و فرهنگ و دولتمداری تورک – آنگونه که ناسیونالیستهای فارس و ایرانگرایان
و پانایرانیستها و بسیاری از اوریانتالیستها انجام میدهند – به نتایج نادرست
منجر میشود.
مملکت - ممالک:
کلمهی مملکت (به تورکی: اؤلکه) و جمع آن ممالک در هر سه زبان تورکی و عربی و فارسی به کار میرود و دارای دو دسته از معانی، دستهی اول یکسان در هر سه زبان، و دستهی دوم صرفاً موجود در زبان تورکی است.
معانی مشترک «مملکت» در تورکی، عربی و فارسی: ١- ارض، سرزمین، ٢- قصبه، قصبهدهن بؤیوک شهر – شهر بزرگتر از قصبه، شهر، بلده، ٣-در برهههایی از زمان واحدهای ارضی تشکیل دهندهی کشور مانند اُلکا – اولکه، تیول - تییول، سیورغال - سویورقال، ایالت، ولایت (بسته به مورد معادل واحدهایی مانند کشور، استان، شهرستان، روستا، .... در فارسی کنونی) ٤-هر خطه و دیار و منطقه و سرزمینی که دارای یک خاصیت واحد و مشترک جداکنندهی آن از دیگر خطهها و مناطق، از قبیل تحت اداره و تابع یک حاکم و حکمران مشخص بودن، مسکن یک قوم خاص بودن، و ....است. مانند «ممالکت اسلامیه» که به معنی سرزمینها و بلاد مسلمانان است. در این مورد آنچه که ممالک مذکور را مشخص و متبیّن میکند مسلمان بودن ساکنین آنها است، در مقایسه با سرزمینها و بلاد دیگر که ساکنینشان غیر مسلمان هستند.
معانی خاص مملکت منحصر به زبان تورکی: کلمهی مملکت در زبان تورکی علاوه بر معانی مشترک آن با زبانهای فارسی و عربی که فوقاً ذکر شد، دارای دستهای از معانی است که در آن دو زبان وجود نهدارند و یا در آنها کمتر بهکار میروند، صرفاً در زبان تورکی وجود دارند و یا در این زبان بیشتر به کار میروند:
الف-مملکت به معنی وطن و میهن: مملکت در اصطلاحاتی مانند «مملکتدهن گهلدیم»، «مملکت نهره؟»، ... یعنی محلی که یک شخص در آن متولد شده و تربیت یافته، و یا اهل آن است؛ و یا در آنجا به طور اساسی توطن نموده و آن محل به «وطن» او مبدل شده است. (مملکت: بیر آدامین دوغوپ بؤیودویو و یا تهمهللی اوتوردوغو محل و دیار، کؤی، وطن). این معنی در تورکیه هنوز هم رایج است. چنانچه نام «مملکت پارتیسیMemleket Partisi » به صدارت مئهمئت (مِحمِد) اینجه به معنی «حزب وطن» است.
ب-مملکت به معنی قلمروی حاکمیت و فرمانروایی یک حکمران و یا دولت او. در این معنی مملکت به معنی سرزمین و منطقهای که تحت حاکمیت یک حاکم و حکمران و امیر و فرمانروای واحد است و یا توسط یک حاکمیت مختص آن سرزمین اداره میشود، به عبارت دیگر به معنی اولیهی قلمروی حاکمیت و فرمانروایی یک حکمران و معنای ثانویهی «دولت» او ؛ و یا امارت، بیگلیک (بهیلیک) و خانلیق و خاقانلیق، کشوری که دولتی برآن فرمانروایی دارد است (مملکت: بیر حکمدارین تحت تابعیتینده بولونان یئر، اؤلکه، بیر حکمدارین ادارهسی آلتیندا بولونان و یا بیر تک حکومتله ادارهاولونان یئر، حکمدارلیق، دولت). معنی «خودگردانی» در این معنی مملکت مستتر است.
محروسه:
استعمال محروسه (به تورکی: اهسرهلمیش، اهسرهک)، بعد از نام شهرها و مملکتها و به صورت صفت آنها، نخستین بار در دورهی دولت تورک سلجوقیان روم («محروسهی سیواس») مشاهده شده است. محروسه از ریشهی «حرس» به معنای حراست شده، و همریشه با حراست به معنی محافظت، نگاهداری، حفظ، مراقبت، صیانت، پاسبانی کردن، نگه داشتن است. اما این کلمه در اصطلاح «ممالک محروسه» در دولتمداری تورک صفتی برای مملکت به معنی بلدهای بزرگ و معظم و عظیم و .... که حراست میشود است (محروسه: حراست و محافظه ائدیلهن بؤیوک شهر، باش کهند، بلدهی معظمه، مدینهی عظیمه، ....). یعنی محروسه صرفاً در بارهی جوغرافیای بزرگ و معظم به کار میرود. ظاهراً در این گونه موارد، این معنی از آنجا حاصل شده که بزرگ بودن مملکت و یا بلده و مدینه («بلدهی محروسه»: بلدهی معظمه، «مدینهی محروسه»: مدینهی عظیمه) به آنها قابلیت محافظت و صیانت از خود را میدهد، و یا به سبب عظمت و بزرگیشان دولت برای محافظه و صیانت از آن اهمیت و ارزش مضاعف قائل است.
اصطلاح تورکی ممالک محروسه:
اصطلاح «ممالک محروسه» در تاریخ تورک – موغول ایران نخستین بار در دورهی غازان خان، ایلخان موغول مشاهده شده است. کلمهی ممالک در اصطلاح تورکی «ممالک محروسه»، جمع مملکت، و کلمهی مملکت در این اصطلاح دارای معنی خاص آن رایج در زبان تورکی و ادبیات سیاسی تورک و سنن دولتمداری تورک که فوقاً گفته شد، یعنی وطن و سرزمینی که یک خاندان فرمانروا و امیر و خان و .... بر آن حاکمیت دارد، یک امارت، بیگلیک، خانلیق خودگردان و دارای حاکمیتِ از آنِ خود، کمابیش مترادف «kingdom» در زبان انگلیسی است. اصطلاحات مشابه به کار رفته در مورد دولت تورک – تورکمان آغقویونلو به صورت «ملک الملوک الایرانیه» و «سلطان سلاطین ایرانیه» هم ناظر به این معنی است که هر مملکت، دارای مَلِکْ و سلطان یعنی حاکم و امیر و فرمانروای مستقل خود یعنی خودگردان، و در نتیجه کل دولت آغقویونلو دارای ملوک و سلاطین متعدد بوده است.
اصطلاح «ممالک محروسه» در ژارگون دولتمداری تورک، در آغاز اغلب به تنهایی و به معنی قلمروی وسیع یک دولت تورک، و معنی ثانویهی آن دولت به کار میرفت. در موارد دیگر که متاخرتر هستند، بعد از این اصطلاح نام یک سلسله – خاندان و یا نام یک سرزمین وسیع و بزرگ آمده است. در حالت دوم، ممالکی که ممالک محروسه از آن ترکیب یافتهاند، سرزمینها و مناطق و وطنهایی هستند که دارای حکام و فرمانروایان و امرا و دولتهای منطقهای و امارات کمابیش مستقل در امور داخلی خود ویا «خودگردان» میباشند و همه در ترکیب سرزمینی بزرگتر و یا تحت حاکمیت یک سلسله و خاندان که نام آن بعد از ممالک محروسه میآید قرار دارند:
ممالک محروسه + اسم یک سلسله و خاندان: مانند «ممالک محروسهی عثمانیه» به معنی مجموعهی دولتها و وطنهای متعلق به امپراتوری عوثمانلی که هر کدام دارای حاکم و امیر و فرمانروای خاص خود و خودگران اما تابع قدرت مرکزی و سلطان اعظم هستند، «ممالک محروسهی شاهانه» به معنی مجموعهی مناطق و سرزمینهایی که هر کدام دارای حاکم و امیر و فرمانروای ویژهی از آن خود با اختیارات حکومتی شبهمستقل – نیمهمستقل، اما نهایتاً متعلق به خاقان و سلطان تورک و تابع دولت مرکزی هستند. آوردن نام سلسله و خاندان (عثمانیه، ....) در آخر اصطلاح ممالک محروسه، ضمناً اشاره به اقتدار آن سلسله و خاندان که ممالک داخل در قلمروی معظم خود را از تجاوز و تهاجم محافظت و حراست میکند دارد.
ممالک محروسه + اسم یک سرزمین: مانند اصطلاح «ممالک محروسهی ایران»[1]. ترکیب «ممالک محروسهی ایران» ظاهراً برای اولین بار در دورهی شاه عباس حقیر و به تقلید از عوثمانلیها ظاهر شده، در دورهی دولت تورک افشار توسط نادر شاه «قهرمان سلسلهی تورکمانیه» هم به کار رفته، و استعمال آن در دورهی دولت تورک قاجار به اوج رسیده است. اصطلاح «ممالک محروسهی ایران» به معنی مجموعهی دول و اوطان «خودگردان» که هر کدام دارای حاکم و امیر و فرمانروای خاص خود، اما تابع قدرت مرکزی هستند و مجموع آنها سرزمین و یا کشور ایران را تشکیل میدهد است. ایضاً اصطلاح « ممالک شاهانهی ایران» که در پیمان گلستان هم به کار رفته، به معنی دول و اوطان «خودگردان»ی است که هر کدام دارای حاکم و فرمانروای خاص خود هستند و مجموع آنها سرزمین و کشور ایران را تشکیل میدهد و همه نهایتاً متعلق به شاه هستند.
ممالک محروسه، یک نظام غیر متمرکز پلورالیستی – پیشفدرالی زبانی، قومی، اداری، ... بود.
ناسیونالیسم فارس (امینی، ....) و مانقورتیسم آزربایجانی – تبریزی (عباس جوادی، ...) تلاش کردهاند اصطلاح دولتمداری تورک «ممالک محروسه» را با معانی دیگر رایج مملکت در زبانهای فارسی و عربی مانند روستا و قصبه و شهر و .... ربط داده و بدین وسیله معنی اصلی آن را که بی ربط با این معانی بوده و قطعیاً معطوف به تقسیم و توزیع قدرت سیاسی بین دولت مرکزی و حکمرانان مختلف نیمهمستقل – شبهمستقل است را تحریف و حذف کنند. اما با توجه به آن چه تاکنون عرضه شد، آشکار است که مفهوم عدم تمرکز سیاسی و اداری و خودگردانی، خصلت ماهوی اصطلاح «ممالک محروسه» است:
١-اصطلاح «ممالک محروسه» در زبان و ادبیات سیاسی تورک و عرف دولتمداری تورک و از آن طریق در زبان فارسی، بی شک معطوف به فرمانروایی و حاکمیتهای خودگردان و تقسیم و توزیع و تفویض قدرت، نوعی ساختار و نظام غیر متمرکز و پلورالیستی، سیستمی که آن را با دقت و صحت تمام میتوان به صورت عدم مرکزیت سنتی - نظام پیشفدرالی و – یا نوعی فدرالیزم سنتی توصیف و تصنیف نمود است. استعمال اصطلاح ممالک محروسه در مورد امپراتوری عوثمانلی و روسیه و هند و ... هم که همه دولت و کشورهایی چندملتی مرکب از واحدهای اداری - سیاسی متعدد دارای اختیارات منطقهای و محلی و خودگردانی در درجات متفاوت و یا حتی نیمهمستقل – شبهمستقل بودند، نشان میدهد که «ممالک محروسه» در مورد ایران نیز دارای مضمون تقسیم کشور و توزیع و تفویض قدرت سیاسی بین ممالک خودگردان نیمهمستقل – شبهمستقل و تشکیل دهندهی آن بوده است.
٢-ممالک (و اصطلاحات مشابه ایالت و ولایت و ...) که قلمرو و دولتهای تورک – موغول از جمله قاجار از ترکیب آنها حاصل میشد، بر اساس یک معیار واحد تعریف و تعیین نهشده بودند. یک مملکت در اکثر حالات بر اساس زبان و قومیت (لورستان، کوردستان، بلوچستان، عربستان، فارس - فارسستان و ...)، در بعضی موارد بر اساس جوغرافیا (آزربایجان، خراسان، کرمان، ....)، و در موارد دیگر به سبب ملاحظات و ضروریات سیاسی و تقسیمات اداری (خمسه، ....)، و .... فورم میگرفت. به عبارت دیگر در نظام ممالک محروسه، کشور و دولت از واحدهای گوناگونی که هر کدام بسته به مورد بر اساس معیارهای زبانی، قومی، جوغرافیایی، اداری و سیاسی و .... شکل گرفته و دارای حکام محلی و منطقهای خود بودند مرکب بود. در نتیجه تمرکززدائی و عدم مرکزیت سنتی در ساختار دول تورک در قالب نظام «ممالک محروسه»، یک عدم مرکزیت و تمرکززدائی مختلط زبانی، قومی، اداری و سیاسی بود.
٣-تنها وجه مشترک بین ممالک در نظام ممالک محروسه آن بود که هر مملکت بلا استثناء دارای حکمران و امیر و خان و بیگ و فرمانروایی با اختیارات و استقلال بسیار در عرصههای حکمرانی و سیاسی و نظامی و اقتصادی و نوعی خودگردانی، اما نهایتاً وابسته به سلسله و خاندان حاکم بر دولت مرکزی بود. به عنوان نمونه در دورهی قاجاری تیولها (تییول) - که مانند الکاها (اولکه) و سیورغالهای (سویورقال) سابق یکی از مصادیق ممالک بودند - در تهیهی نیروی نظامی، جمعآوری مالیاتها و پرداخت حقوق ماموران حکومتی و .... مستقل از حکومت مرکزی عمل میکردند. آنها همهی اختیارات دیوانی ناحیهی خود را در دست داشتند، قلمروی تیول دارای مصونیت از ورود و دخل و تصرف ماموران حکومت مرکزی، و تماماً خودگردان و خودمختار، یعنی در واقع نیمهمستقل – شبهمستقل بود[2].
٤-یکی دیگر از مصادیق خودمختاری و خودگردانی موجود در سیستم ممالک محروسه، سیاست گماشتن شاهزادهگان قاجاری به حکومت ایالتها و ولایتها است. اینگونه شاهزادهگان حاکم پس از انتصاب به حکومت در ایالتها کاملاً خودمختار بودند و حتی برای خود دربارهای ایالتی تشکیل میدادند که هزینهشان از طریق مالیات ماخوذ از مردم آن ولایت تامین میشد.
انقلاب مشروطیت مفهوم ممالک محروسه و نتیجتا عدم تمرکز را منسوخ کرد.
انقلاب مشروطیت در همهی عرصهها سیاست یکسانسازی را تعقیب میکرد، از جمله سیاست «توحید لسان» به معنی فارسیسازی زبان مردمان غیر فارس با به حاشیه راندن و نابود کردن زبانهای ملی آنها و جایگزین کردنشان با فارسی، «وحدت ملیه» به معنی آفرینش ملت واحد ایران با از بین بردن هویتهای ملی و فرهنگهای ملل گوناگون غیر فارس ساکن در ایران و فارسسازی آنها، .... در مسالهی ساختار دولت هم رهبران مشروطیت، مخالف پلورالیسم بوده، تمرکزگرایی شدید را مدافعه میکردند. با چنین پیشزمینهای، هر چند قبلاً در قانون اساسی و متمم آن در اصل نودم، اصطلاح «ممالک محروسه» بهکار رفته بود (در «تمام ممالک محروسه، انجمنهای ایالتی و ولایتی …مرتب میشود»)، پس از اشغال تهران پایتخت دولت تورک قاجار در تاریخ ١٣ جولای ١٩٠٩ توسط مشروطهطلبان انگلیسی (غیر بومی و افراطی پان ایرانیست و ضد تورک) و حاکمیت مطلق آنها بر دولت (با سلطنت اسمی احمد شاه که کودکی بیش نهبود)، مفهوم «ممالک محروسهی ایران» از قاموس فرهنگ سیاسی ایران به سرعت منسوخ و پس از جنگ جهانی اول بالکل حذف شد، زیرا مفهوم عدم تمرکز و نوعی خودگردانی را دلالت و القاء میکرد.
پس از مشروطیت در اغلب اسناد صرفاً اصطلاح «دولت ایران» به کار رفته است. دلیل حذف نام تاریخی و قبلاً موجود «ممالک محروسهی ایران» و عدم استفاده از اصطلاح «ممالک» در نام «دولت ایران» توسط رهبران حرکت مشروطه و دولت مشروطهی ایران، تمرکزگرایی شدید آنها و مخالفتشان با پلورالیسم زبانی و ملی، عدم تمرکز در فرمانروایی، توزیع و تفویض قسمتی از قدرت سیاسی در میان ممالک تشکیل دهندهی کشور بود. انتخاب نامهای «دولت شاهنشاهی ایران» در دورهی سلسلهی پهلوی و «دولت جمهوری اسلامی ایران» پس از انقلاب اسلامی که در آنها پلورالیسم زبانی و ملی و فرمانروایی – توزیع قدرت سیاسی در ایران منعکس نهشده و انکار گردیده، به معنی تائید رسمی و تاکید بر روند تمرکزگرایی شدید دورهی مشروطیت، توسط دولت ایران است.
برای مطالعهی بیشتر
اصطلاح
تورکی ممالک محروسه
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_23.html
جمهوریهای
متحدهی ایران و یا اتحاد جماهیر ایران
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_25.html
اوپوزیسیون
فارس و طرحهای دولت یونیتار و یا عدم تمرکز اداری ایشان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_34.html
قانون
تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیهی منطقهی ملی تورک، و بی ربطی آن به گفتمان
فدرالیسم ملی کنونی
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_24.html
مناطق
ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_19.html
نام
و ترکیب تورکایلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_25.html
[1]- آزربایجانگرایان شایع
کردهاند که «ایران» به عنوان اسم دولت، نامی جدید است که در فروردین ١٣١٤ توسط
رضا شاه با بخشنامهای قبول شده است و نام دولت ایران قبل از آن «ممالک محروسهی
قاجار» بود. اینها ادعاهایی عوامانه است. اقدام حاکمیت رضا شاه مربوطه به ایران
نامیده شدن در زبانهای اوروپایی مانند انگلیسی و فرانسوی و روسی و آلمانی و ....
که تا آن زمان و به تبعیت از یونانیان قدیم، ایران را خودسرانه و با سوء نیت «پرشیا»
به معنی سرزمین پرسها مینامیدند بود. اما آن اقدام و بخشنامه ربطی به ایران
نامیده شدن کشور در زبانهای فارسی و تورکی و عربی و موغولی و ... نهداشت. صرفاً
میخواست نام کشور و دولت در زبانهای اوروپایی هم مطابق با زبانهای فارسی و
تورکی و عربی و .... ایران باشد و نه پرشیا. زیرا به سبب حاکم بودن ذهنیت نژادپرستانه
در میان سران رژیم پهلوی و اوروپای آن زمان، گمان میکرد نام ایران مربوط به نژاد
ایر و یا آریایی است. به همه حال، به لحاظ
مفهومی هر دو نام پرشیا و ایران به معانی مورد نظر غلط و بی پایه هستند. زیرا نه تمام
این کشور مسکن و موطن پرسها بوده و است، و نه هیچ ملتی از آن دارای نژاد ایر-آریایی،
حتی ایرانیکزبان است.
-در مورد اصطلاح کشور و دولت
ایران، این نامگذاری از دورهی موغولان در تمام دورههای ایلخانلی -هولاگو
اولوس، جالاییرلی – ایلکا نویان، قاراقویونلو، آغقویونلو، قیزیلباش، افشار،
قاجار و در صدها هزار سند و منبع و ... به کار رفته است.
-ظاهراً اصطلاح «ممالک محروسهی
قاجار» که آزربایجانگرایان مطرح کرده اند، وجود نهداشته است. اما عنوان «ممالک
محروسهی ایران» بی شک وجود داشت که صرفاً برای توصیف قلمروی دولت قاجار و شاید یکی
از عنوانهای آن مانند «دولت بهیهی ایران»، «دولت علیهی ایران» و ... بود.
[2]تییولTiyül: کلمهای تورکی. در فارسی تیول، تَیول، تُیُول،
... هم نوشته شده است. بنا به دوئرفر متاتز (گؤچوشمه) کلمهی ییتول (Yitül) در تورکی شرقی (چاغاتای) به معنی اراضی، ملک، زمین
غیر زراعی، زمین، سرزمین، قلمرو.. ، و در اصل به معنی «آنچه که (در شکل عطیه و احسان
به کسی) میرسد، واصل میشود» است. از مصدر ییتمهک (رسیدن، وصول شدن، واصل شدن)
به علاوهی پسوند -ل که به آخر فعل اضافه شده و اغلب اسم مکان میسازد. مانند
کلمات «چؤکول» (محل رسوب رودخانه، از چؤکمهک)، «اؤکول» (دستهی گیاه و گل، از
اؤکمهک)، «چاپول» (یغما و تاراج، از چاپماق)، «اوخول» (مدرسه، از اوخوماق)،
«توپول» و «تومبول» (چاق و فربه، از توپ تورکی) .... اصطلاح تییول در دولتمداری تورک به معنی زمین
اقطاع (ناحیه، ولایت، زمین دیوانی، خالصه، ملک خصوصی، زمین وقفی، قریه، ...) بود
که از طرف خاقان تورک به امیر اوردو یا سرکردهی طایفه یا دیگر ماموران حکومت
به سبب ابراز لیاقت اعطاء میشد. تییولدار در تمام عمر به جای حقوق سالیانه و
مستمری از درآمد تییول زندهگی میکرد و همهی اختیارات دیوانیِ ناحیهای را که به
تییول گرفته بود در دست داشت. از جمله جمعآوریِ مالیاتهای دولتی، مصونیت
قلمروی تییول از ورود و دخل و تصرف مأموران حکومت مرکزی، فراهم کردن نیروی نظامی،
... با این وصف تییول، مصداق «مملکت خودمختار» در اصطلاح «ممالک محروسه» است.
تییولچهی
جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه با فرمان محمدعلی میرزا
No comments:
Post a Comment