اوپوزیسیون
فارس و طرحهای دولت یونیتار و یا عدم تمرکز اداری ایشان
مئهران باهارلی
در
برههی کنونی که به نظر بسیاری مرحلهی «گذر از نظام» است، نامهای متفاوتی توسط
فارسها برای دولت آیندهی ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی، مانند «جمهوری سکولار
و دموکراتیک ایران» پیشنهاد و مطرح و تبلیغ میشود. اکثریت مطلق این نامها مانند
نامهای «دولت ایران» پس از مشروطه، «دولت شاهنشاهی ایران» در دورهی پهلوی و «دولت
جمهوری اسلامی ایران»، واقعیت چندزبانه و چندملتی بودن کشور ایران را در خود
منعکس نکرده و بر عکس آن را انکار و نفی کردهاند. زیرا بکار برندهگان آنها
(اوپوزیسیون فارس) نوعا ناسیونالیستهای فارس – ایرانی تمرکزگرا و مخالفین
فدرالیسم زبانی و ملی هستند.
با
صرف نظر از این نکتهی اساسی که اساسا طرف فارسی به تنهایی حق و صلاحیت تصمیمگیری
یکجانبه و سر خودی و پدرسالارانه و دسپوتیک در بارهی آیندهی ایران و دولت آن
را ندارد و صرفا میتواند پیشنهادات خود را آن هم صرفا به عنوان یکی از طرفهای
نشسته در میز مشورت و تصمیم گیری – که در آن نمایندهگان ملل تورک و عرب و بلوچ
و لور و مازنی و گیلک و تورکمن و .... با
حقوق و صلاحیت تماما مساوی و در سطحی یکسان با طرف فارسی نشستهاند – با تواضع مطرح
کند، حتی طرح پیشنهادی آنها هم معیوب است. زیرا این ذهنیت فارسی با تقسیم قدرت
سیاسی بین ملل ساکن در ایران از جمله توسط قبول یک ساختار دولتی غیر متمرکز زبانی
– ملی یعنی نظام فدرالیستی – کونفدرالیستی و یا جماهیری بر اساس معیارهای زبانی -
ملی، منعکس در نام «دولتها و یا جمهوریهای ایران» به شدت مخالف است.
اکثریت
مطلق اوپوزیسیون فارس خواهان دولتی صراحتا و شدیدا تمرکزگرا و یونیتاریست هستند.
فدرالیسمی که طیفی کوچک از اوپوزیسیون فارس از آن صحبت می کند هم، ربطی به ساختار
دولتی غیر متمرکز یعنی نظام فدرالیستی – کونفدرالیستی و یا جماهیری بر اساس
معیارهای زبانی – ملی ندارد و صرفا نوعی تمرکززدائی اداری، اقتصادی و جوغرافیایی،
و در واقع تدبیری برای انکار چندملتی بودن کشور و مردمان ایران و در بهترین حالت
همان ایدهی ورشکستهی انجمنهای ایالتی و ولایتی انقلاب ضد تورک مشروطیت است. کمابیش
آنچه محسن رضائی و بعضی دیگر از مقامات جمهوری اسلامی ایران هم مدافع آن هستند.
خطوط قرمز ملت تورک: ذکر نام و حقوق ملی ملت تورک در قانون اساسی، رسمیت سراسری زبان تورکی در سطح دولت مرکزی، و انعکاس فدرالیسم – کونفدرالیسم زبانی – ملی در نام دولت ایران
تا آنجا که به ملت تورک ساکن در ایران و حرکت ملی دموکراتیک تورک مربوط میشود، در این عرصه چند خط قرمز وجود دارند که عدم ملحوظ کردن و تحقق هر کدام از آنها، جداییطلبی را به امری مشروع و ضروری مبدل میسازد:
١)
انعکاس دقیق و کامل واقعیت چندزبانه و چندملتی بودن مردمان ایران از جمله با ذکر
صریح نام ملت تورک و هویت ملی تورک و حقوق ملیاش در قانون اساسی که میباید همزمان
به زبان تورکی هم نوشته و منتشر شود،
٢)
رسمیت دوبارهی زبان تورکی در سطح دولت مرکزی و در مقیاس سراسری کشور،
٣) بازسازی دولت مرکزی ایران مرکب از واحدهای دولتی فدرال، و یا کونفدرال و یا جمهوری بر اساس زبانی – ملی و .... دارای حقوق برابر، و انعکاس این واقعیت در نام رسمی دولت مرکزی ایران.
با این وصف بدون کاربرد صریح کلمات «ملل» و «دولتها»- «جمهوریها» در نام دولت ایران و قانون اساسی، و در عوض کاربرد «ملت ایران» و «دولت ایران» به جای آنها، نه تنها هیچ تضمینی برای احقاق حقوق ملی و زبانی ملت تورک در ایران وجود ندارد، بلکه قطعی است که این حقوق کماکان نفی و زیر پا گذارده خواهند شد، همانطور که در یک صد و بیست و پنج سال اخیر، بعد از مشروطیت و در دورهی پهلوی و جمهوری اسلامی نفی و زیر پا گذارده شدهاند.
در مسائل سیاسی تداوم تاریخی اصل است.
در سرزمینی که امروزه منطبق بر ایران است مسالهی ملی از أعماق تاریخ، از حاکمیت عیلامیان و پرسها و یونانیها و سپس اعراب و موغولها و تورکمان-تورکها بر آن، همیشه بر أساس خطوط ملی – قومی - زبانی مطرح بوده است. وجود نامهای ممالک و سازماندهی اداری آنها بر أساس قومها و زبانهایشان (لورستان، کوردستان، بلوچستان، فارسستان، عربستان، تورکمانیا -برای شمال غرب تورکنشین از قرون ١٤ به بعد-، تورکستان – در فرهنگ مردمی تورک برای مناطق تورکنشین ایران، لارستان، تالشان، گیلان، مازندران، خلجستان، قشقایستان، ....) و انعکاس این واقعیت در نام «ممالک محروسه» بی دلیل نیست و از منطقی آهنین و عرفی دیرینه برخوردار است.
جماهیر متحده و جماهیر ممالک متحده و ... ادامهی ایدهی ممالک محروسه و جمهوری ممالک متحده است. در مسائل سیاسی تداوم تاریخی اصل است. در غیر این صورت حرکتها را باید از صفر شروع کرد و جامعه تبدیل می شود به یک جامعهی بدوی که همواره در جا میزند. مانند جامعهی ایران و مخصوصا تورکها. در این مورد هم سابقهی ٦٠٠-٧٠٠ ممالک محروسه و ١١٠ سالهی جمهوری ممالک متحده و ... وجود دارد و کار را باید در ادامهی آنها انجام داد و متکاملتر کرد. نه لزومی بهشروع کردن از صفر وجود دارد و نه عقبگرد به سبب خوف و واهمه و احتیاطهای بی سبب.
در دوران جدید با مسالهی ملی بر محور قومیت و زبانهای قومی و ملیت و زبانهای ملی هم از سوی مخالفین آن و هم از سوی موافقین آن برخورد شده است. مخالفین مسالهی ملی از چپ و راست، حقوق قومیتها و زبانهای گوناگون را نفی و خواستار استحالهی آنها در ملت ایران با زبان ملی فارسی بودهاند. در طرف دیگر موافقین مسالهی ملی از چپ و راست مانند پروژهی «جمهوری ممالک متحدهی ایران» دهخدا در ١٩٠٩، پروژهی «ممالک متحدهی ایران» سید ضیاء الدین طباطبائی، «طرح کومیسیون سهجانبهی بئوین» (خواست انگلستان و آمریکا برای رسمیت زبان تورکی و تبدیل ایران به ممالک متحدهی ایران) بعد از جنگ جهانی دوم، طرح «ایران فدرال» رزمآرا و ... خواستار ترسیم خطوط داخلی اداری-سیاسی (ممالک، ایالتها، ...) کمابیش منطبق بر و یا با ملحوظ کردن خطوط قومی – زبانی داخلی بودهاند.
در حال حاضر از طرف فارسها صرفا گفتمان و شعار «جمهوری ایران» داده میشود و این شعار و هدف در داخل و جهان در حال تثبیت شدن است. در چنین شرایطی، مسالهی عاجل ملل غیر فارس و در راس آنها ملت تورک، تحقق پروژهی جمهوریهای متحده نیست. مساله، ضرورت مطرح کردن شعارهای آلترناتیو و نقش داشتن در تشکل گفتمانهای دورهی گذر از نظام است. در این دوره باید در مقابل شعار «جمهوری ایران» ناسیونالیستهای فارس، شعار «جمهوریهای متحدهی ملل ایران» در داخل و خارج مطرح شود. مطرح نکردن شعار جمهوریهای متحده بر اساس خطوط زبانی - ملی، به معنی میدان را خالی و به دست خود ملل غیر فارس را تماما از معادلات و فعل و انفعالات سیاسی آینده و تعیین گفتمانها و شعارهای آن و نقش داشتن در تشکل نظام آینده حذف کردن (مانند آنچه بر سر تورکها در سوریه و عراق و افغانستان آمد)، و کومک به تثبیت گفتمان «جمهوری ایران» در داخل و خارج و است.
در ضرورت کاربرد کلمات ممالک و جمهوریها و دولتها در نام دولت مرکزی، و اجتناب از کلمهی فدرال و ایالات و ....
-کاربرد کلمهی «ممالک» مفید است، از جمله برای اینکه نشان میدهد نظام پیشنهادی چیزی جدید و وارداتی نیست و اقلا در ایران به مدت ٦٠٠ سال در یکی از نامهای رسمی دولت (ممالک محروسه) و در چند نام طرحهای پیشنهادی (جمهوری ممالک متحده - دهخدا، ممالک متحده - سید ضیا، ...) بکار رفته است.
-کاربرد نام «ایالات» مضر است، زیرا تداعی کنندهی نظام یونیتار و فدرالیسم اداری (و نه ملی) پیشنهادی در لایحهی ایالات و ولایات ضد تورک دوران مشروطه است. همچنین کاربرد «ایالات» در نام رسمی دولت ایران دارای سابقه نیست.
-لزومی به آوردن کلمهی «فدرال» در نام دولت آیندهی ایران نیست. چرا که اصل مساله، خودمختاری، فدرال و کونفدرال و ... بودن نیست؛ اصل مساله، ترکیب آن نظام جدید از مملکت – کشورها – دولتهای گوناگون هر کدام با نظام جمهوری است. اختیارات هر مملکت موسس رژیم جدید در حد فدرال و یا کونفدرال بودن، بحثی جداگانه است. آنچه ضروری است وجود کلمات «ممالک»، «جماهیر- جمهوریها»، «دولتها» و ... مشابه آن در نام دولت مرکزی است.
معیارهای ترسیم حدود مناطق ملی – زبانی و مبنا گرفتن آن برای مشخص کردن قلمروی جمهوریهای متحده
- هیچ رابطهای بین اسم پروژه و نظام آینده «جماهیر ممالک متحدهی ایران»، «جمهوریهای متحدهی ملل ایران»، «اتحاد جماهیر ملل ایران»، ... با وزنهی جمعیتی و یا سیاسی ملتهای ساکن در ایران (تورک، فارس، ...) و توانایی اکنون و یا گذشتهی هیچ ملتی وجود ندارد. ملتهای ساکن در ایران، با هر وزنهی جمعیتی بلا استثناء میباید دارای دولت ملی خود باشند.
-مرزهای مناطق ملی که میبایست در ترسیم حدود و قلمروی جمهوریهای متحدهی ایران اساس گرفته شوند، مرزهای مناطق زبانی پیش از سال ١٨٩٨ است، سالی که سیاست فارسسازی رسمی ملل غیر فارس در ایران با مصوبهی انجمن معارف تهران مبنی بر رسمیت انحصاری زبان فارسی در مدارس آغاز شد. هر تغییر در دموگرافی جمعیتی در داخل ایران پس از آن تاریخ به بعد و مخصوصا فارسزبان شدن تودههای غیر فارس در این مدت نباید در ترسیم خطوط مناطق ملی مبنا گرفته شود. به عنوان نمونه تمام مناطقی در استانهای تهران و قوم و البورز و مرکزی و همدان و کرمانشاه و کوردستان و گیلان .... که قبل از سال ١٨٩٨ تورکزبان بودند اما امروز تغییر زبان دادهاند، میباید داخل در منطقهی ملی تورک – تورکایلی و دولت جمهوری تورکایلی قرار داده شوند، تمام مناطق عربنشین در اراضی عربستان و خوزستان و هرمزگان قبل از سال ١٨٩٨، میباید جزء قلمروی جمهوری الاحواز قرار گیرد و اسکان فارسزبانها و یا فارسزبان شدن گروههایی از اعراب بعد از سال ١٨٩٨ در این مناطق، هیچگونه تاثیری در ترسیم حدود قلمروی جمهوری الاحواز نخواهد داشت،....
-منطقهی ملی تورک در شمال غرب ایران و یا تورکایلی محدود به و منطبق بر آزربایجان نیست، دو برابر آن است. در نتیجه این منطقهی ملی تورک و دولت تورکی که در آن منطقه تاسیس خواهد شد، نمیتواند آزربایجان نامیده شود. علاوتا مناطق ملی تورک در ایران منحصر به شمال غرب نیست، در جنوب و در شمال شرق و ... هم مناطق ملی تورک وجود دارند که میباید دارای دولت منطقهای خود باشند.
-پروژهی یک صد و ده سالهی جماهیر ممالک متحدهی ایران مربوط به تقسیم قدرت سیاسی بین چند دولت با حقوق برابر و به رسمیت شناختن ملل ساکن در آنها به عنوان ملل دارای حقوق برابر و حق ادارهی امور خود در قالب یک نظم جدید در یک کشور قبلا موجود است. در حالیکه اتحادیهی اوروپا پروژهی ایجاد اتحاد عمل بین دولتهای و ملتهای قبلا مستقل است و ربطی به ایجاد یک کشور جدید از طریق ادغام آنها ندارد. شاید در آیندهی دور به آن منجر شود، اما الان همچو چیزی وجود ندارد.
عواقب شکست پروژهی جماهیر ممالک متحده و ...
با توجه به آن که پروژهی «جمهوری ممالک متحدهی ایران» ١١٠ سال پیش مطرح شده است، طرح دوبارهی آن در حال حاضر به هیچ وجه رادیکالیسم و نامگذاری زودرس شمرده نمیشود. در شرایط کنونی، مانند شرایط یک صد و ده سال پیش حتی بیشتر از آن، هیچ مانعی برای پیشنهاد و کاربرد جماهیر متحدهی ایران و ... وجود ندارد. مطرح کردن نامهای جماهیر ممالک متحدهو ... عملی زودرس هم نیست، بر عکس دیررس است. دلیل آن، وجود برنامههای جمهوری ممالک متحده در یک صد و ده سال پیش است. ترس از طرح پروژهی «جمهوریهای متحدهی ایران» عقبگردی عظیم، و نشانگر خوف و واهمه و احتیاط بی جا و غیر ضروری است که گروههای سیاسی نباید داشته باشند.
-موضع آنهایی که خواستار پاک کردن صورت مساله هستند و ایدهی فدرالیسم – کونفدرالیسم – جماهیر چندملیتی – چندزبانی – چنددولتی را رد میکنند، صرفا عقبگرد از یک سنت و عرف چندین هزارساله در این کشور و نفی آن نیست، بلکه ناآشنائی با ماهیت مسالهی ملی و کلا تاریخ و واقعیتهای ایران است.
-شانس مقبولیت و موفقیت راهحلهایی به جز فدرالیسم – کونفدرالیسم – جماهیر چندملیتی – چندزبانی – چنددولتی برای احقاق حقوق گروههای ملی در ایران صفر است. هر راهحل به جز فدرالیسم ملی صرفا منجر به تجزیهی ایران بر أساس خطوط ملی-زبانی خواهد شد.
-
اگر پروژهی فدرالیسم – کونفدرالیسم – جماهیری چندملیتی – چندزبانی – چنددولتی
شکست یابد، هر ملت حق خواهد داشت راه خود را جدا کرده، مستقل شود و یا با دیگر
دولتها اتحادیههایی تشکیل دهد و یا در آنها ادغام گردد.
برای مطالعهی بیشتر
اصطلاح تورکی ممالک محروسه
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_23.html
جمهوریهای متحدهی ملل ایران و یا اتحاد جماهیر ملل ایران
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_25.html
اوپوزیسیون فارس و طرحهای دولت یونیتار و یا عدم تمرکز اداری ایشان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_34.html
قانون تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیهی منطقهی ملی تورک، و بی ربطی آن به گفتمان فدرالیسم ملی کنونی
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_24.html
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_19.html
نام و ترکیب تورکایلی
No comments:
Post a Comment