جمهوریهای متحدهی ملل ایران و یا اتحاد جماهیر ملل ایران
مئهران باهارلی
نام دولت آیندهی ایران (در صورت ساقط شدن جمهوری اسلامی ایران و تقسیم نشدن ایران پس از آن) حتما میباید تقسیم قدرت سیاسی بین ملل ساکن در این کشور و دولتهای ملیشان، و به عبارت دیگر «یک ملت» و «یک دولت» نبودن، بلکه «چند ملت» و «چند دولت» بودن آن را در خود با نامهایی مانند «جمهوریهای متحدهی ملل ایران» و یا «اتحاد جماهیر ملل ایران»، .... منعکس کند. (در میان جمهوریهای متحده و یا اتحاد جماهیر مذکور، چند جمهوری تورکیک مانند یک جمهوری تورکمن «تورکمنیورت»، یک جمهوری خلج «خلجاوردو»، و سه جمهوری تورک «تورکایلی»، «قاشقاییورت» و «افشاریورت» قرار دارند). این نامها علاوه بر آن که منعکس کنندهی واقعیات میدانی و تاریخی کشور ایران مبنی بر وجود چندین ملت و زبان ملی در آن هستند، مرکب بودن دولت ایران از چند جهموری برابرحقوق، یعنی دارا بودن یک نظام غیر متمرکز اداری – سیاسی بر اساس ملیت و زبانهای ملی رایج در ایران را هم نشان میدهند.
کاربرد «جماهیر» و یا «جمهوریها» به جای «جمهوری» که اکنون در نام «جمهوری اسلامی ایران» و نام پیشنهادی «جمهوری ایران» توسط اوپوزیسیون فارس سکولار وجود دارد، تاکیدی است بر اینکه هر مملکت دارای یک دولت علیحده است با نظام ویژهی خود. در حالی که عدم وجود کلمات «جمهوریها» و یا «جماهیر» در نام دولت ایران، و صرفا اکتفا به «جمهوری ایران» و یا «دولت ایران»، همانگونه در دولتهای مشروطه، پهلوی و جمهوری اسلامی تجربه شد و اکنون نیز اوپوزیسیون سکولار فارس خواهان آن است، به معنی انکار حقوق ملی ملت تورک ساکن در ایران از جمله حق ادارهی امور خود و داشتن دولتهای ملی خود در مناطق ملی تورکنشین، تائید نظام یونیتار، و در نتیجه ادامهی سیاست پانایرانیستی نسلکشی زبانی و ملی ملت تورک ساکن در ایران است.
سیاسیون ملتهای غیر فارس مخصوصا آنهائی که طالب فدرالیسم زبانی - ملی هستند، نباید صرفا به بیان مجرد این خواست کفایت کنند. بلکه آنها باید بر اسامی روشنگر و بی ابهام - مانند «جمهوریهای ممالک متحدهی ایران»، «جمهوریهای متحدهی ملل ایران»، «اتحاد جماهیر ملل ایران»، ....- که نشان دهندهی نظام فدرالی زبانی - ملی مطلوب آنها باشد توافق و اجماع، آن اسامی را در مرامنامههایشان بهطور رسمی وارد و در نشستها و رسانهها و مذاکرات و مجامع بین المللی تبلیغ و عرضه کنند. این گونه است که خواست فدرالیسم زبانی - ملی به گفتمانی رسمی و جدی، و ایدهای ملموس دارای سابقه و تداوم تاریخی، و طرحی قابل مباحثه و ارزیابی تبدیل و وارد ادبیات سیاسی مکتوب و مستند میشود. در این نامها «جمهوریها» و «جماهیر» مترادف «ممالک» سابق به معنی کشور و قلمروی حکمرانی نیمه مستقل، اما در شکل جمهوری و نه سلطنتی بوده، تاکیدی است بر تداوم تاریخی و نظام موجود سنتی دولت ایران «ممالک محروسه» از دوران موغول تا پایان ربع اول قرن بیستم.
سابقهی نامهای «جمهوریهای متحدهی ملل ایران» و «اتحاد جماهیر ملل ایران»
نامهای «جمهوریهای متحدهی ایران» و «اتحاد جماهیر ایران» به یک باره پدیدار نشدهاند. در طول تاریخ پروژهها و طرحهایی که زمینهساز آنها بودند وجود داشتهاند. مانند:
الف- «پروگرام جمهوری ممالک متحدهی ایران»: به نظر برخی از محققین مانند خسرو شاکری، میرزا علیاکبر خان دهخدا از لغویان مشهور در زبان فارسی که دارای ملیت تباری تورک بود[1]، به همراه حاج میرزا یحیی دولتآبادی مولف یکی از نخستین و منظمترین طرحها برای ایجاد جمهوری فدرال در ایران است. دهخدا به هنگام بازگشت از تبعیدگاه خود در ایوردن سویس به ایران در استانبول این طرح را به یاری یحیی دولتآبادی نوشت و آن را در تاریخ یکم فوریه ۱۹۰۹ میلادی قریب چهارماه پیش از اشغال تهران توسط مشروطهطلبان انگلیسی و ضد تورک و شکست محمد علیشاه (۱۵ ماه مه ۱۹۰۹ میلادی) با عنوان «نظم و ترقی»، «خلاصهی پروگرام جمهوری ممالک متحدهی ایران به تاریخ عاشورای ۱۳۲۷» در روزنامهی سروش که منتشر میکرد چاپ نمود. خلاصهی ترجمهای از «پروگرام جمهوری ممالک متحدهی ایران» در ژوئن همان سال همراه با خبر انتشار روزنامهی سروش، در مجلهی فرانسوی Revue Du Monde Musulman به چاپ رسید. (در بارهی «پروگرام جمهوری ممالک متحدهی ایران» یک مقالهی علیحده در سؤزوموز نشر خواهد شد).
علیاکبر دهخدا در نام این پروژه که مدافع نوعی فدرالیسم مختلط «زبانی – ملی» بر اساس مرزهای داخلی زبانی - قومی و «اداری – جوغرافی» بر اساس انجمنهای ایالتی دورهی مشروطه بود، «جمهوری» را به عنوان نوع نظام غیر سلطنتی و «مملکت» را به عنوان نام مناطق ملی و کشور، و با هم آورده است:
« ... در هر ایالت یا مملکت باید تمام کارهای آن مملکت را خود اهالی رسیدهگی نموده و از این حیث آزربایجان مثلا هیچ ربطی به فارس نداشته، باید عربستان به کلی از خراسان جدا کار کند ... . فقط این ممالک متحده در کارهای خارجه و بین الملل و قانونگزاری عمومی و محاکمات عامه و افتتاح طرق ثروتیه، ما به الاشتراک داشته [باشند]. یعنی در طهران یا در نقطهی دیگر، مجلس اشتراکی عمومی بر پا شده، از هر مملکتی وکلا به آنجا رفته، این مجلس اشتراکی عمومی که اسم آن پارلمنت ممالک متحدهی ایران است، در کارهای انجمن مملکتی یا ایالتی طهران و اصفهان و غیره هیچ مداخله نکرده، فقط برای کارهای عامه و مشترکه بین الممالک و امور خارجه و مالیهی اشتراکیه و غیرها است .... پس با انقراض کامل و عودناپذیر سلطنت شخصیه، سلطنت حقهی ملّیه یعنی جمهوری ممالک متحدهی ایران را تبریک میگوئیم».
ب-«پروژهی ممالک متحدهی ایران»: توسط سید ضیاء الدین طباطبائی در سال ١٩٤٣ مطرح شده است. ظاهرا طرح ممالک متحدهی او نظامی فدرال مانند هندوستان را برای ایران پیشنهاد میکرد که به مراتب از نظام مشروطیت و فعلی دولت ایران مترقیتر و مودرنتر بود. اطلاعات من در مورد این پروژه به سبب عدم دسترسی به منابع و اسناد دست اول، فعلا محدود و ناقص، و اطلاعاتم در بارهی سید ضیاء هم، تکرار مکررات تاریخنگاری یکجانبهی ایرانی مخصوصا چپگرا است که وی را عامل انگلیس و .... معرفی میکنند. با اینهمه، صرف پیشنهاد طرح ممالک متحدهی ایران از طرف سید ضیاء نشان میدهد که او نمیتوانسته پانایرانیست و نژادپرست و .... باشد و اقلا در عرصهی ملل و زبانها، هر چند یک آنگلوفیل، اما مواضعی مترقی و غیر نژادپرستانه و غیر پانایرانیستی داشته است. در حالیکه ایرانگرایان و چپ ایرانی که با این طرح او مخالفت کردند و در راس آنها میر جعفر پیشهوری، در این مورد موضعی ارتجاعی و نژادپرستانه و همسو با پانایرانیسم داشتند. (در بارهی «پروژهی ممالک متحدهی ایران» سید ضیاء الدین طباطبائی یک مقالهی علیحده در سؤزوموز منتشر خواهد شد).
مخالفت پیشهوری با ایدهی ممالک متحدهی ایران
سید جعفر پیشهوری که در طول عمر پیش از حکومت ملی آزربایجان خود، یک ناسیونالیست ایرانی و میهنپرست ایرانی چپ (به قول خودش «پاتریوت ایرانی») با تمایلات باستانگرایانه بود، در روزنامههای حریت و حقیقت و آژیر که سردبیر هر سه بود، همواره با هرگونه اختلافات زبانی و تباری میان «ملت ایران»، و با فدرالیسم، مخصوصا فدرالیسم زبانی و ملی مخالف بود. او در روزنامهی آژیر که در سالهای ١٣٢٢ - تابستان ١٣٢٤ (تا آغاز ماجرای حکومت ملی آزربایجان توسط روسیهی استالین) در تهران انتشار مییافت، با طرح مترقی «ممالک متحدهی ایران» سید ضیاء الدین هم که نوعی فدرالیسم زبانی - قومی را برای ایران تجویز مینمود مخالفت کرده است. در آن مقطع کومونیستهای روسوفیل مانند پیشهوری به این بهانه که سید ضیاء آنگلوفیل است، با فدرالیسم ملی و ایدهی جماهیر ممالک متحدهی ایران او مخالفت، از تمرکزگرایی دفاع و به بهانهی «تمامیت و لایتجزی بودن ایران» ادعا میکردند که «افکار تجزیهطلبی از طرف سید ضیاء و اعوانش تبلیغ میشود» و باید «از نشر افکار تجزیهطلبی سید و شرکاء او جلوگیری کرد». حال آنکه مگر هندوستان فدرالی که انگلیس ایجاد کرد، بدتر و ناکارآمدتر از نظام اولترامتمرکز ایران «پاتریوتهای ایرانی» مانند پیشهوری که آن را تبلیغ و دفاع میکردند است؟
نکتهی دیگر آن که چپگرایان ادعا میکنند مسالهی فدراسیون ملی و ... را برای اولین بار در ایران جریانات و گروهها و سیاسیون چپ باب و همیشه مدافعه کردهاند. اما اکنون با دسترسی به آرشیوها و منابع و اسناد و نشریات قدیم از جمله در اینترنت معلوم میشود که وضعیت بر عکس بوده است. بسیاری از گروههای گویا مترقی اولیه مانند فرقهی اجتماعیون عامیون، فرقهی عدالت و فرقهی کومونیست، فرقهی سوسیالیست، بعدها حزب تودهی ایران (رهبران اغلب این تشکیلات را مانقورتهای تورک تشکیل میداد)، اکنون حزب کومونیست کارگری، حزب چپ ایران، .... از موضعی ارتجاعی با ایدهی فدرالیسم – کونفدرالیسم – جماهیر زبانی - ملی مخالفت کرده و میکنند. و بر عکس، دولت قاجار دارای نظام غیر متمرکز «ممالک محروسه» بود، و گذشته از موضوع و ضرورت تاسیس دولت ملی برای ملت تورک در تورکایلی که برای نخستین بار توسط تورکگرایان – تورکیستها در دو دههی اول قرن بیستم مطرح و اجرا شد («دولت تورک اتحاد» به صدارت جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه)، حتی اشخاصی غیر چپ و ایرانگرا مانند دهخدا و سید ضیاء و .... هم مدافع ایدهی مترقی و مدنی «جماهیر ممالک متحدهی ایران» و «ممالک متحدهی ایران» بودهاند.
ج-«طرح کومیسیون سهجانبهی ائرنئست بئوین (ارنست بوین Ernest Bevin)»: طرح انگلستان و آمریکا برای رسمیت زبان تورکی و تبدیل ایران به ممالک متحدهی ایران بعد از جنگ جهانی دوم است. (در بارهی «طرح کومیسیون سهجانبهی بئوین» یک مقالهی علیحده در سؤزوموز منتشر خواهد شد).
د- طرح «ایران فدرال» رزمآرا. طرحی است متعلق به حاجعلی رزمآرا در دوران نخست وزیریاش در سال ١٣٢٩ که در آن نوعی فدرالیسم و رسمیت زبان تورکی را مطرح کرده بود. (در بارهی طرح «ایران فدرال» حاجعلی رزمآرا یک مقالهی علیحده در سؤزوموز منتشر خواهد شد). جالب توجه است همانگونه که پیشهوری با طرح مترقی ممالک متحدهی ایران به بهانهی انگلیسی بودن سید ضیاء مخالفت کرده بود، مصدق هم با طرح ایران فدرال رزمآرا به بهانهی آمریکایی بودن او مخالفت کرده است؛ همچنین هر سهی این شخصیتها، حاجعلی رزمآرا، مصدق و پیشهوری دارای ملیت تباری تورک بودند.
سپهبد حاجعلی رزمآرا در ۱۶ اسفند سال ۱۳۲۹ توسط تروریستهای اسلامگرا به اسم فدائیان اسلام به قتل رسید. او و برادر بزرگترش سرتیپ حسینعلی رزمآرا فرزندان حاج محمد رزمآرا اصلا از تورکهای قفقاز بودند که مانند اغلب مهاجرین قفقازی، تماما در هویت ملی ایرانی ذوب و فارسیزه شده بودند. با اینهمه علاوه بر طرح جالب ایران فدرال برادر کوچکتر حاجعلی رزمآرا، برادر بزرگتر حسینعلی رزمآرا هم مولف کتابی است به اسم «فرهنگ جوغرافیایی ایران» مشهور به «فرهنگ رزمآرا» در ده جلد، شامل اطلاعات جوغرافیایی و زبانی مناطق مختلف ایران که در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ شمسی در دایرهی جوغرافیایی ستاد ارتش تهیه شده است. بنا به دادههای این کتاب که از جمله اطلاعات ذیقیمتی در بارهی پراکندهگی زبان تورکی و دموگرافی مردم تورک در سرتاسر ایران میدهد، در نیمهی دوم قرن بیستم تورکی زبان اکثریت نسبی مردم در ایران و هم چنین یک زبان عمومی – سراسری بود.
ر-ایدهها و و گفتههای متعدد دیگر در حمایت از نظام فدرالی: علاوه بر موارد فوق که به صورت طرحها و پروژههای نسبتا منسجم مطرح شدهاند، اشارات و گفتههای بی شمار دیگری از طرف گروهها و شخصیتها و نشریات و سیاسیون گوناگون ایرانی در گذشته در دفاع از نظام فدرالی، حتی بعضن حق استقلال ملل ساکن در ایران وجود دارند. به عنوان نمونه گفتهی زیرین مصدق سیاستمدار و دولتمرد ایرانی تورک که نظام فدرالی به سبک «ایالات متحدهی آمریکا» و «کونفدراسیون سوئیس» را به شرط رفراندوم مقبول و مجاز شمرده است: «ممکن است که ما رفراندوم کنیم. اگر ملت رأی داد، مملکت ایران مثل دول متحدهی آمریکای شمالی و سویس دولت فدرالی شود....».
فدرالیستهای کنونی ایرانی از تاریخ و مسائل و ماضی تلاشها و موانع این کار و .... هیچ آگاهی و بر آنها اشراف ندارند.
عدم بازنشر و به مباحثه نگذاردن گستردهی پروژهها و طرحهای «جمهوری ممالک متحدهی ایران» علیاکبر دهخدا در ١٩٠٩، «ممالک متحدهی ایران» سید ضیاءالدین صباطبائی، «طرح کومیسیون سهجانبهی ائرنئست بئوین (ارنست بوین)» خواست انگلستان و آمریکا برای رسمیت زبان تورکی و تبدیل ایران به ممالک متحدهی ایران بعد از جنگ جهانی دوم، و طرح «ایران فدرال» حاجعلی رزمآرا و ... از سوی طرفداران فدرالیسم در جامعهی روشنفکری و سیاسی فارس و آزربایجانگرایان تاکنون، نشان میدهد که این دستهجات حقیقتا مدافع عدم تمرکز و فدرالیسم زبانی – ملی در ایران نیستند. به همین سبب سخنان اغلب سطحی و شعاری آنها که حتی از وجود پروژههای «جمهوری ممالک متحدهی ایران» و «ممالک متحدهی ایران»، .... مطلع نیستند، قابل جدی گرفته شدن نیست.
موضع شیادانهی آزربایجانگرایان استالینیست و آزربایجانگرایان فدرالیست
تقدیم حرکتهای ضد تورک مشروطیت و حرکت پانایرانیستی آزادی سِتان در تبریز به عنوان حرکتهای ملی، که گویا خواهان عدم تمرکز ملی (فدرالیسم ملی) و استقلال ملی بودهاند، توسط آزربایجانگرایان مخصوصا تاریخنگاری آزربایجانگرا در رسپوبلیکای آزربایجان، دروغ محض و فریب دادن خود و مردم و استحماق آنها است. دو حرکت مشروطه و آزادی سِتان مطلقاً فاقد هویت ملی تورک و اهداف ملی تورک از جمله عدم تمرکز زبانی - ملی و یا استقلال ملی بودند. آن دو حرکت، حرکتهایی برای «نجات ایران، ملت ایران و وطن ایران؛ و تعمیم زبان و فرهنگ فارسی به مثابهی زبان و فرهنگ ملی ایران (توحید لسانی) – یکسانسازی – فارسیسازی زبانهای گوناگون مردمان ساکن در ایران و خود آنها (وحدت ملیه)» بودند که صرفاً به سبب توسعهی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسبی تورکایلی در آن زمان در آن منطقه ظهور کردند.
مخصوصا
فرقهی دموکرات آزربایجان و رهبران آزادی سِتان در تبریز مخالف هر گونه عدم
تمرکز، حتی عدم تمرکز اداری که در مقطعی از حرکت مشروطیت تحت نام «انجمنهای
ایالتی و ولایتی» اما در اصل برای فریفتن مردم مطرح شد و هرگز عملی نگشت، بودند. به
عنوان نمونه بادامچی یکی از پنج رهبر اصلی و ضد تورک فرقهی دموکرات آزربایجان میگوید
«چه طور تصور میتوان کرد که دموکراتها قائل به تجزیهی آزربایجان [از ایران]
شوند، در حالتی که اصل مهم مرام آنها و شالودهی تشکیلات فرقهی دموکرات
[آزربایجان] در روی «مرکزیت» ریخته شده و دموکراتها هستند که با جمعیت
اتفاق و ترقی که قائل به «عدم مرکزیت» بودند همیشه در زد و خورد بودند. شعار فرقهی
دموکرات که با خطوط برجسته در تمام نشریات و جراید خود درج و به عموم اعلام کرده این
است: آزربایجان جزء لاینفک ایران است». و یا ابوالقاسم فیوضات از رهبران ضد
تورک فرقهی دموکرات آزربایجان و آزادی سِتان و دومین سردبیر اورگان آن «تجدّد»، عدم
تمرکز را «سم مهلک» خوانده است. ...
پروگرام جمهوری ممالک متحدهی ایران
اکبر دهخدا و .... ۱۹۰۹، نوعی فدرالیسم مختلط زبانی- ملی و اداری- جوغرافی
را پیشنهاد کرده است
پروژهی ممالک متحدهی ایران
سید ضیاءالدین طباطبائی، ١٩٤٣. ظاهرا نظامی
فدرال مانند هندوستان برای ایران پیشنهاد میکرد
طرح کومیسیون سهجانبهی ائرنئست بئوین
طرح انگلستان و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم برای
رسمیت زبان تورکی و تبدیل ایران به ممالک متحدهی ایران
طرح «ایران فدرال» رزمآرا
طرح نخست وزیرحاجعلی رزمآرا، سال ١٩٥٠. نوعی
فدرالیسم و رسمیت زبان تورکی
برای مطالعهی بیشتر
اصطلاح تورکی ممالک محروسه
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_23.html
جمهوریهای متحدهی ملل ایران و یا اتحاد جماهیر ملل ایران
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_25.html
اوپوزیسیون فارس و طرحهای دولت یونیتار و یا عدم تمرکز اداری ایشان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post_34.html
قانون تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیهی منطقهی ملی تورک، و بی ربطی آن به گفتمان فدرالیسم ملی کنونی
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_24.html
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_19.html
نام و ترکیب تورکایلی
No comments:
Post a Comment