Friday, January 19, 2018

مناطق ملی در ايران؛ و منطقه‌ی ملی و يا اتنودموگرافيک تورک در شمال غرب آن

مناطق ملی در ایران

                                            و

منطقه‌ی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن

 

مئهران باهارلی

 

این مقاله خلاصه‌‌‌ای در باره‌‌ی مفهوم و نام منطقه‌‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران، «تورک‌‌ایلی» است. از همه‌‌‌ی کسانی که با نظراتشان، بر له و یا علیه، به بلوغ آن یاری رساندند کمال تشکر را دارم. مقاله مرکب از پنج بخش بر وجه آتی است:

بخش اول: مناطق ملی در ایران، و منطقه‌ی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن

بخش دوم: نام و ترکیب تورک‌ایلی

بخش سوم: تحریف و بسط مفهوم تورک‌ایلی با سائقه‌ی نژادپرستی و توسعه‌طلبی

بخش چهارم: رابطه‌ی تورک‌ایلی و آزربایجان و نادرستی بسط مفهوم و قلمروی آزربایجان

بخش پنجم: در دشمنی آذربایجان‌گرایان با وطن تورک


بخش اول: مناطق ملی در ایران، و منطقه‌ی ملی و یا اتنودمگرافیک تورک در شمال غرب آن

گروه‌های ملی در ایران

ایران یکی از ده -۱۰ ناهمگون‌ترین کشورهای جهان به لحاظ قومی و ملی، کشوری چندملتی و یا کثیرالمله دارای چندین «گروه ملی» در داخل مرزهای خود است. گروه‌های ملی در ایران، در درجه‌ی اول بر اساس «زبان تاریخی»‌شان تعریف می‌شوند[1]. هر گروه ملی، دارای یک زبان خاص خود و یا «زبان ملی» است که در طول تاریخ زبان طبیعی و نخست او (و نه زبانی تحمیلی، استعماری، ...) بوده است. در ایران همه‌ی افرادی که به طور تاریخی به یک زبان واحد صحبت می‌کنند، فارغ از محل و استان سکونت و یا لهجه و طائفه و باورهای دینی‌شان، به یک گروه ملی واحد تعلق دارند: همه‌ی کسانی که به «زبان تورکمنی» صحبت می‌کنند به «ملت تورکمن»، همه‌ی کسانی که به «زبان تورکی» صحبت می‌کنند به «ملت تورک»، همه‌ی کسانی که به «زبان فارسی» صحبت می‌کنند به «ملت فارس»، همه‌ی کسانی که به «زبان لوری» صحبت می‌کنند به «ملت لور» منسوبند،... و قس علی هذا.

«گروه‌های ملی» ساکن در ایران جمعا «شهروندان» (اتباع، تبعه‌ها، اهالی، مردمان) ایران را بوجود می‌آورند، و خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: «ملت‌ها» و «ملیت‌ها».

۱-«ملت‌ها» که در گذشته اغلب «قوم» نامیده می‌شدند، آن گروه‌های ملی‌اند که در داخل مرزهای این کشور دارای «منطقه‌ی ملی» هستند. ملت‌های عمده در ایران عبارتند از تورک، فارس، لور، عرب، کورد، گیلک، تبری، بلوچ، تورکمن، لار، خلجی[2]، تالش.

۲-«ملیت‌ها» آن گروه‌های ملی‌اند که در داخل ایران دارای منطقه‌ی ملی و یا سرزمین تاریخی از آن خود که به شکل کومپاکت و پیوسته در آن ساکن باشند و اکثریت جمعیت روستاها و شهرهای آن را تشکیل بدهند نیستند. مانند یهودی، ارمنی، آسوری، روما (کولی)، قازاق، تاجیک، پشتون و .....[3]

تعریف مفهوم «منطقه‌ی ملی» و لزوم مبنا قرار دادن آن

منطقه‌ی ملی سرزمینی است که افراد منسوب به یک ملت به طور تاریخی، کومپاکت و پیوسته در آن زنده‌گی می‌کنند و اکثریت جمعیت شهرها و روستاهای آن را تشکیل می‌دهند. با این وصف یک منطقه‌ی ملی دارای سه ویژه‌گی اساسی زیر است:

١-مجموعه‌ی «همه»‌ی شهرها و روستاها در یک ناحیه است که در آن‌ها افراد منسوب به یک ملت خاص «دارای اکثریت»ند. (کرمانشاه که شامل صرفا بخشی از شهرها و روستاهای کوردنشین، و آزربایجان که صرفا شامل بخشی از روستاها و شهرهای تورک‌نشین است، به ترتیب مناطق ملی کورد و تورک نیستند، ...)

٢-شامل شهرها و روستاهایی که ملل دیگر در آن‌ها دارای اکثریتند نیست. یعنی مناطق زیستی «صرفا یک ملت» را در بر می‌گیرد. (روستاها و شهرهایی در شمال غرب و غرب ایران که کوردها در آن‌ها نه اکثریت بلکه یک اقلیت هستند‌، داخل در منطقه‌ی ملی کورد و یا کوردستان اتنیک نیستند، ....).

٣-یک ناحیه‌ی «به هم پیوسته» است. نه مجموعه‌ی نواحی و مراکز جمعیتی به لحاظ جغرافیایی منفصل از هم. (در نتیجه، ناحیه‌ی کوردنشین در غرب ایران و ناحیه‌ی کوردنشین در شمال خراسان در داخل یک منطقه‌ی ملی نیستند. و یا ناحیه‌ی تورک‌نشین در شمال غرب ایران و ناحیه‌ها‌ی تورک‌نشین در جنوب ایران و در شمال شرق ایران که منفصل از هم‌اند، در داخل یک منطقه‌ی ملی قرار ندارند....)

 



تعیین حدود و ثغور مناطق ملی -نیاخاک تاریخی و سرزمین‌هائی که ملل ساکن در ایران در آن زیست می‌کنند-، و در صورت نبود، دادن نامی خاص بدان‌ها برای خطاب کردن و استعمال در اسناد حقوقی و فعالیت‌های سیاسی داخلی و خارجی یکی از مهم‌ترین مقدمات مدیریت شایسته‌ی مساله‌ی ملی در ایران و احقاق حقوق ملل ساکن در آن، است. این امر، پیش‌شرط هر ارزیابی، برنامه‌ریزی جدی، تدبیر و رفورم عملی در مساله‌ی ملی، از توسعه‌ی اقتصادی و فرهنگی ملل ساکن در ایران، رسمی کردن زبان‌های آن‌ها، ایجاد نظام تحصیلی به زبان ایشان، تا تاسیس پارلمان ملی‌شان، گذر ایران به سیستم فدرال و اداره‌ی امور خود هر کدام از این ملل در شکل دولت‌های خودمختار، فدرال و .... است.

تعیین حدود یک منطقه‌ی ملی

منطقه‌ی ملی، یک مفهوم اتنودموگرافیک است و حدود آن، نه بر اساس جوغرافیا، تاریخ، مسائل سیاسی و اقتصادی، تقسیمات اداری و کشوری و ....، بلکه صرفا بنا به بافت اتنیک موجود و پراکنده‌گی جمعیتی اهالی، با کشیدن یک خط فرضی بسته به دور مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ی شهرها و روستاهایی که اکثریت جمعیت آن‌ها را افراد منسوب به گروه ملی مذکور تشکیل می‌دهد به دست می‌آید. ایضاً حدود مناطق ملی، به این مطلب که یک ملت اکنون و در آینده بر چه مقداری از سرزمین زیست‌گاه خود می‌تواند اِعمال حاکمیت بکند؛ همچنین به قلمروی دولت‌های خودمختار، فدرال و یا مستقلی که فعالین سیاسی ملل مربوطه خواهان تشکیل آن‌ها در آینده هستند، ربطی ندارد. به عنوان مثال:

-مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ی روستاها و شهرها با اکثریت جمعیتی کورد در غرب ایران، «منطقه‌ی ملی کورد» و یا «کوردستان اتنیک» را بوجود می‌آورد.

-قلمروی «لورستان اتنیک» از کنار هم قرار دادن شهرها و روستاهایی که اکثریت جمعیت آن‌ها را لورها تشکیل می‌دهند بدست می‌آید.

-حدود منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب، بر اساس بافت اتنیک و پراکنده‌گی ملت تورک در آن ناحیه معین می‌شود. نه بر اساس مرزهای تاریخی، جوغرافیا و یا واحدهای سیاسی-اداری موسوم به آزربایجان، خمسه و ....

نام‌گذاری مناطق ملی

اغلب مناطق ملی در ایران، دارای نام‌هایی برگرفته از نام قوم-ملت عمده‌ی ساکن در آن و منعکس کننده‌ی هویت ملی وی می‌باشند. این نام علی القاعده به زبان ملت مزبور هم است. به عنوان نمونه نام‌های مناطق ملی «کوردستان»، «بلوچستان»، «لورستان»، «لارستان»؛ به ترتیب دارای اسامی کورد، بلوچ، لور و لار در بدنه‌شان که نشان‌گر تعلق آن‌ها به این ملل است می‌باشند. نام این مناطق ملی همچنین به زبان خود این ملت‌ها است. (پسوند –ستان به معنی کشور و سرزمین، یک پسوند موجود در بسیاری از زبان‌های ایرانیک از جمله کوردی، بلوچی، لوری و لاری است). نام‌های مناطق ملی «گیلان» و «تالشان» هم منعکس‌کننده‌ی نام ملی به ترتیب ملت‌های گیلک و تالش است. نام جوغرافیایی «تورکمن صحرا» مربوط به ملت تورکمن است، اما از کاربرد آن به عنوان نام منطقه‌ی ملی تورکمن‌ها بخصوص از طرف خود تورکمن‌ها بی‌اطلاعم. نام «مازندران» ماخوذ از نام هیچ گروه ملی نیست (هر چند گاها از ملت تبری به صورت مازنی یاد می‌شود).

در ایران «منطقه‌ی ملی تورک» و «منطقه‌ی ملی فارس»، یعنی دو ناحیه‌ی اتنودموگرافیک به وجود آمده توسط دو ملت عمده‌ی این کشور تاکنون دارای نام خاص خود، با کیفیتی که در فوق ذکر گردید، نبوده است. هر چند در گذشته اسامی «تورکمانیا» و «تورکستان» که حاوی نام قومی-ملی ما بودند، برای نامیدن بخشی و یا همه‌ی سرزمین تورک‌نشین در شمال غرب ایران بکار رفته‌اند. (نگاه کنید به بخش دوم این مقاله).

نام‌های واحدهای اداری در تقسیمات کشوری برگرفته از نام‌های مناطق ملی

در طول تاریخ در تقسیمات کشوری ایران واحدهای اداری‌ (ولایت، استان، ....) با نام‌هایی ماخوذ از نام مناطق ملی ایجاد شده‌اند. مانند نام‌های استان‌های کوردستان، بلوچستان، گیلان، لورستان ... که از نام‌های به ترتیب مناطق ملی کوردستان، بلوچستان، گیلان و لورستان ... گرفته شده‌اند. در گذشته واحدهای اداری (ولایات) با نام‌های عربستان و لارستان هم وجود داشتند که امروز منسوخ گردیده‌اند. نام سیستان در نام استان سیستان و بلوچستان، برگرفته از نام سکستان باستان، گویا مربوط به قوم باستانی سگز است. در ایران واحد اداری‌ بنام تورکمنستان، در گذشته و امروز وجود ندارد.  

با این وصف، نام‌هایی چون کوردستان، بلوچستان، لورستان، گیلان، .... دارای دو معنی هستند: نخست نام واحدهای سیاسی –اداری در تقسیمات کشوری یعنی استان‌های کوردستان، بلوچستان، لورستان و گیلان؛ و دیگری نام منطقه‌ی ملی به معنی سرزمین زیست ملت‌های کورد، بلوچ، لور و گیلک. به عبارت دیگر ما در ایران با مفهوم‌های دوگانه‌ی متفاوت اما هم‌نام «کوردستان اتنیک» (قومی-ملی، یعنی کوردستان به معنی نام منطقه‌ی ملی و سرزمین محل زیست کوردها) و «کوردستان اداری-سیاسی» (نام استان)؛ هکذا بلوچستان اتنیک- بلوچستان اداری، لورستان اتنیک-لورستان اداری، گیلان اتنیک-گیلان اداری، .... مواجه می‌شویم. این را هم باید ذکر کرد که در این موارد، قلمروی منطقه‌ی ملی با قلمروی واحد اداری به همان نام تقریبا هرگز هم‌پوشانی و عینیت ندارد. به عنوان نمونه «استان لورستان» (واحد اداری) صرفا بخش کوچکی از «لورستان اتنیک» و یا منطقه‌ی ملی ملت لور و محل زیست لورها است.

تفاوت واحد اداری-سیاسی و منطقه‌ی ملی

دو مفهوم واحد سیاسی-اداری و منطقه‌ی ملی از دو جنس متفاوتند. حدود یک واحد اداری -سیاسی بر اساس ملاحظات سیاسی و نیازهای اداری کشوری تعیین می‌شود و در نتیجه امری قراردادی است. اما حدود یک منطقه‌ی ملی بر اساس بافت اتنیک و پراکنده‌گی طبیعی و قبلا موجود گروه‌های ملی در کشور معین می‌گردد، بنابراین امری قراردادی نیست. تاکنون در ایران هیچ واحد سیاسی –اداری کاملا منطبق بر یک منطقه‌ی ملی نبوده است (ضرورت «فدرالیسم ملی»، یعنی ایجاد واحدهای فدرال بر اساس مرزهای داخلی ملی-زبانی و یا منطبق بر حدود مناطق ملی-اتنودموگرافیک، از همین‌جا زائیده شده است).

به عنوان نمونه «استان گیلان» و «استان کوردستان» منطقه‌های ملی نیستند:

الف-«استان گیلان»: شامل روستاها و شهرها برخی با اکثریت جمعیتی تورک، برخی با اکثریت جمعیتی تالش و برخی با اکثریت جمعیتی گیلک، یعنی شامل بخش‌هایی از «منطقه‌ی ملی تورک»، «منطقه‌ی ملی گیلک» (گیلان اتنیک) و «منطقه‌ی ملی تالش» (تالشان اتنیک) است.

ب-«استان کوردستان»: شامل شهرها و روستاها برخی با اکثریت جمعیتی تورک و برخی با اکثریت جمعیتی کورد، یعنی شامل بخش‌هایی از «منطقه‌ی ملی تورک» و «منطقه‌ی ملی کورد» (کوردستان اتنیک) است. علاوه بر آن، استان کوردستان شامل همه‌ی مناطق به هم پیوسته‌ی کوردنشین در غرب کشور نیست. زیرا ناحیه‌ی کوردنشین پیوسته و یا منطقه‌ی ملی کورد در غرب ایران، بین استان‌های کوردستان، آزربایجان غربی، کرمانشاهان و ایلام تقسیم شده است.

ملت تورک به مثابه‌ی یک ملت مودرن تورکیک

یکی از ملل ساکن در ایران «ملت تورک» است. ملت تورک، ملتی متعلق به خانواده‌ی ملل تورکیک است. علاوه بر ملت «تورک»، سه گروه ملی تورکیک دیگر به نام‌های «تورکمن»، «خلجی» و «قازاق» نیز در ایران ساکنند[4]. در گذشته و در متون تاریخی «تورک» برای نامیدن همه و یا بسیاری از ملل تورکیک بکار می‌رفت. اما امروز و در دوران معاصر-مودرن «تورک» صرفاً نام قومی و ملی «اوغوزهای غربی» است، نه دیگر ملل تورکیک (در خارج ایران اوغوزهای غربی و یا تورک‌ها در قفقاز جنوبی، تورکیه، قبرس، شبه جزیره‌ی بالکان، ... می‌زیند). دیگر ملل تورکیک، چه در ایران و چه در خارج ایران در آسیای میانه، سیبری، چین، قفقاز، روسیه‌ی اوروپایی، .... هر کدام دارای نام قومی و ملی مودرن خاص خود، نامی که «تورک» نیست، می‌باشند. مانند قازاق، تورکمن، خلجی، اویغور، تاتار، اوزبیک، قیرقیز، ساخا، چوواش، .... [5]

در روزگار ما کاربرد «تورک» به عنوان نام قومی و ملی هر ملت تورکیک معاصر به جز اوغوزهای غربی (چه در ایران و چه در خارج آن)، نادرست است. در ایران قرن‌هاست که در سیر طبیعی تاریخ، دو نام و دو هویت قومی-ملی متمایز و جدای «تورک» (اوغوز غربی) و «تورکمن» (اوغوز شرقی)، مخصوصاً در برداشت خود این مردمان، وجود دارند. در این کشور یک «تورک» خود را غیر از «تورکمن» و یک «تورکمن» خود را غیر از «تورک» می‌داند. انکار این واقعیت و تورک نامیدن دیگر ملل تورکیک، به معنی انکار هویت قومی ملی این دو ملت تورکیک، نفی وجود ملت تورک ما و در نتیجه دشمنی با هویت ملی او و منافع ملی‌اش است. اینگونه کاربرد آناکرونیک که بین فعالین سیاسی آزربایجان‌گرا، پان‌ایرانیست و پان‌تورکیست مرسوم است، مغالطه و سفسطه و محصول ذهنیت‌هایی مغشوش، بریده از واقعیت‌ها و جهان خارج، خیال‌پردازانه؛ و یکی از موانع اساسی در روند ملت شونده‌گی مردم تورک و احقاق حقوق ملی شان در دو قرن اخیر بوده است.

مناطق زیست ملت تورک ساکن در ایران

«ملت تورک» ساکن در ایران (اوغوزهای غربی) به لحاظ جمعیتی پرشمارترین گروه ملی کائن در این کشور است. به دلایل تاریخی متعدد، توده‌ی تورک در داخل ایران در چند منطقه به صورت متراکم و در بسیاری نقاط دیگر به صورت پراکنده ساکن است. بخش‌هایی از ملت تورک ما که در خارج از منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب، در دیگر نقاط ایران به طور متراکم و یا پراکنده ساکن هستند «دیاسپورای ملت تورک» را تشکیل می‌دهند.

مناطقی از ایران که ملت تورک در آن‌ها به صورت متراکم ساکن است عبارتند از:

الف-یک «اقلیم تورک» و یا «منطقه‌ی ملی تورک» در شمال غرب کشور ویا تورک‌ایلی؛

ب-چند منطقه‌ی منفصل و جزیره‌وار تورک‌نشین («کانتون»، «اکسکلاو»): «قاشقای‌یورت-قاشقایورت» در جنوب؛ «افشاریورت-آوشاریورت» در شمال شرق؛ و کانتون تورک در مرکز ایران.

منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران

«منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران» سرزمینی است که ملت تورک به طور تاریخی، متراکم، پیوسته و با داشتن اکثریت مطلق و یا نسبی در شهرها و روستاهای آن زنده‌گی می‌کند. این منطقه‌ی ملی و یا اتنودموگرافیک، که از کشیدن خطی بسته به دور مجموعه‌ی شهرها و روستاها با اکثریت جمعیتی تورک در شمال غرب ایران به دست می‌آید، سرزمینی است وسیع که حدود آن در جنوب شرق از پیرامون تهران، قم و اراک؛ در جنوب از اطراف نهاوند، کنگاور، ملایر، سونقور و ... شروع شده و در شمال و شمال غرب به مرزهای جمهوری تورکیه و رسپوبلیکای آزربایجان پایان می‌یابد.  

منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران به لحاظ تاریخی و جوغرافیایی بین دو ناحیه‌ی «آزربایجان» و «عراق عجم» تقسیم شده است. تقریباً نیمی از منطقه‌ی ملی تورک در ناحیه‌ی «آزربایجان» تاریخی-جوغرافیایی، و نیمی دیگر در «خمسه»، «دیلمستان»، «جبال»، «عراق عجم» تاریخی-جوغرافیایی قرار دارد. هر کدام از این نواحی در گذشته و حال ممکن است خود مرکب از مناطق کوچک‌تر با نام‌های متفاوت باشند. مانند «بیاتستان»، «افشار»، «خرقان» (قاراقان)، «علی‌شوکور» (علیشکر) و ... در عراق عجم سابق...

دو منطقه‌ی ملی بی نام تورک و فارس

تا دو دهه‌ی پیش دو ملت تورک و فارس ساکن در ایران، در رابطه با نام منطقه‌ی ملی‌شان دارای یک وضعیت استثنایی بودند. زیرا «منطقه‌ی ملی تورک» در شمال غرب ایران مرکب از بخش‌های تورک‌نشین آزربایجان تاریخی و عراق عجم تاریخی و ....؛ یعنی سرزمینی در شمال غرب ایران که ملت تورک به طور به هم پیوسته و با داشتن اکثریت جمعیتی در شهرها و روستاهای آن سکنی دارد (و دیگر مناطق ملی تورک‌نشین در جنوب، درمرکز و در شمال شرق ایران ویا «کانتون‌های تورک»)، و همچنین «منطقه‌ی ملی فارس» در مرکز-شرق ایران، دارای نام خاص و تثبیت شده و جامع منحصر برای خود، که در ضمن منعکس‌کننده‌ی حضور و هویت و نام ملی این دو ملت باشد نبودند.

از دلائل این وضعیت یکی آن است که نخبه‌گان تورک در چند قرن گذشته، به سبب فقدان شعور ملی تورک، برای تعمیم نام‌های قومی قبلا موجود چون «تورکمانیا» و «تورکستان» بر کل سرزمین تورک‌نشین در شمال غرب ایران –نام‌هایی بسیار مناسب که برای نامیدن زیست‌گاه ملت تورک ما اغلب از سوی خارجیان بکار می‌رفت - (نگاه کنید به بخش تورک‌ایلی) و تثبیت آن‌ها؛ و یا برای پیدا کردن و وضع نام جدید هیچ اراده و تلاشی نکرده‌اند. آن‌ها همچنین به جمع‌آوری و سپردن مدیریت کل منطقه‌ی تورک‌نشین در شمال غرب ایران به ید واحد و یک مقام و حاکم و در ترکیب یک واحد اداری-سیاسی در تقسیمات کشوری (ایالت، مملکت محروسه، ...)، علی رغم آنکه دولت ایران همواره تحت کونترول تورک‌ها بود، اقدام ننمودند.

در نتیجه‌ی این کوتاهی و غفلت و برخی دیگر از عوامل، و در راس آن‌ها ظهور هویت قومی آزربایجانی در دوره‌ی مشروطه -که به طور موثر و بسیار عمیق ناحیه‌ی تورک‌نشین پیوسته در شمال غرب ایران را به دو قسمت آزربایجانی و غیر آزربایجانی تجزیه کرد و مفهوم «وطن تورک» را تماما به محاق فراموشی سپرد و مطرود نمود- ناحیه‌ی تورک‌نشین و یا منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران، نتوانست یک هویت ملی و جوغرافیایی واحد شناخته و تثبیت شده در ایران و در جهان، و بویژه در میان نخبه‌گان تورک کسب کند.

نتایج مخرب نبود هویت و نام فراگیر و تثبیت شده برای منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب کشور

وجود یک نام خاص فراگیر برای همه‌ی ناحیه‌ی تورک‌نشین در شمال غرب ایران، جاافتاده و عَلَم شده برای کل منطقه‌ی اتنودموگرافیک تورک، که در ضمن منعکس‌کننده‌ی هویت ملی همه‌ی مردم تورک و حاوی نام خلق تورک بوده و از طرف همه‌ی تورک‌های ساکن در بخش‌های گوناگون آن قابل قبول باشد؛ به همراه اداره‌ی کل منطقه‌ی تورک‌نشین در شمال غرب کشور توسط یک حاکم و ید واحد در قالب یک واحد سیاسی-تقسیمات اداری، می‌توانست تاثیری مثبت در تشکل و قوام هویت ملی و جوغرافیایی واحد برای منطقه‌ی ملی تورک‌نشین داشته باشد و به روند ملت‌شونده‌گی هم‌زمان توده‌های تورک ساکن در شمال غرب ایران یاری رسانده، به آن شتاب دهد. اما همچو نامی و همچو حاکمیت واحدی وجود نداشت. نبود این دو، باعث ایجاد مشکلات بی‌شمار عملی و پی در پی سیاسی در دوران مودرنیته، که دوره‌ی تشکل هویت‌های ملی مودرن در ایران و نتیجتاً تلاش برای ایجاد دولت –ملت‌هاست گردید:

-باعث پاره پاره شدن هویتی سرزمین پیوسته‌ی تورک‌نشین در شمال غرب ایران، فورم نگرفتن حس عایدیت اهالی تورک آن به یک وطن مشترک تورک، تکه پارچه شدن هویتی و انسانی خود خلق تورک ساکن در شمال غرب ایران و حتی واگرایی و بیگانه‌انگاری هم‌دیگر، بویژه از سوی آزربایجان‌گرایان محلی‌گرای به شدت فاقد شعور ملی تورک در قرن اخیر شد.

-نبود نام ملی فراگیر و هویت واحد برای منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب کشور و عدم اداره‌ی آن در قالب یک واحد سیاسی-تقسیمات اداری، منجر به ایجاد جریان «آزربایجان‌گرایی به عنوان یک هویت ارضی» و «آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی» در دوره‌ی مشروطیت مخصوصاً در میان نخبه‌گان تبریز، در مقابل «تورک‌ به عنوان یک هویت ملی» گشت. این نیز به نوبه‌ی خود زنجیروار پدیده‌های تورک‌ستیزی مانند «آزادی‌خواهان و دموکرات‌های آزربایجان»، «قانون ضد تورکی ایالات و ولایات»، «انجمن آزربایجان، انجمن ایالتی آزربایجان، جمعیت آزربایجانی‌ها»، «فرقه‌ی دموکرات آزربایجان»، «تورک‌های چپ ایرانی»، «آزربایجان جزء لاینفک ایران»، «دانشمندان آزربایجان، تاریخ هیجده‌ساله‌ی آزربایجان، مشاهیر آزربایجان، ...» را آفرید.

- نامیده شدن نیمی از وطن تورک با نام ایرانیک «آزربایجان» (آتورپاتگان-آذرآبادگان سابق) و نیم دیگر آن با نام فارسی «عراق عجم» (عجم اصلا به معنی فارس است)، باعث گشت که نه تنها تملک وطن تورک (هم بخش آزربایجانی و هم بخش عراق عجمی آن) به ملت تورک به آسانی نفی گردد، بلکه اصلیت توده‌های تورک ساکن در این دو بخش نیز به راحتی به چالش کشیده شده و انکار شود. حال آنکه سرزمین کورد بودن کردستان و اصلیت کورد اهالی کورد ساکن در آن، سرزمین بلوچ بودن بلوچستان و اصلیت بلوچ اهالی بلوچ ساکن در آن، .... بدین ساده‌گی انکار نشد و نمی‌توانست هم بشود.

دقیقا به دلیل سند مالکیت بودن نام یک جوغرافیا به زبان یک ملت و مخصوصا اگر حاوی نام آن ملت باشد (بلوچستان، کوردستان، لورستان، ...) است که دولت ایران با سائقه‌ی پان‌ایرانیستی و ضد عربی، نام منطقه‌ی ملی عرب یعنی «عربستان» که به معنی سرزمین عرب‌ها و دلیل بر وجود ملت عرب و حق حاکمیت آن بر عربستان ایران است را به خوزستان تغییر داد. دولت ایران در مورد تورک‌ها مجبور به انجام همچو تدبیری نشد، زیرا در ایران اساسا واحدی سیاسی در تقسیمات کشوری که حاوی کلمه‌ی تورک در نام خود باشد وجود نداشت (دولت ایران و پان‌ایرانیست‌ها و هم چنین آزربایجان‌گرایان با سوء استفاده از این امر، صرفا به انکار هویت قومی-ملی-تباری ملت تورک پرداختند).

برای مطالعه‌ی بیشتر:

پان‌تورک، پان‌آزربایجان‌یسم، تورک باوری، تورک‌یسم، پان‌تورک‌یسم، پان‌تورکیک‌یسم، توران‌یسم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_20.html

ایضاحاتی در باره‌ی کاربرد مودرن و دموکراتیک دو نام تورک و آزربایجان

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_9.html

مناطق ملی در ایران؛ و منطقه‌ی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_19.html

تورک صرفاً نام قومی-ملی اوغوزهای غربی است، نه همه‌ی ملل تورکیک

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_12.html

در ایران شش ملت و اقلیت ملی تورکیک وجود دارد، هیچ کدام از آن‌ها «آزربایجانی» و یا «تورک آزربایجانی» نیست

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_11.html

در ایران چهار ملت تورکیک با نام‌های تورک، تورکمن، خلج و قازاق زندگی می‌کنند

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_9.html

روح دوکترین آزربایجان‌گرایی عَلَم کردن هویت آزربایجانی به جای هویت ملی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_85.html

ایران‌دا نه «آزه‌ربایجان‌لی» وار، نه «آزه‌ربایجان تورکو» و نه باشقا بنزه‌ر اویدورما و قوندارما ملت‌له‌ر و کیم‌لیک‌له‌ر

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_10.html

اصطلاح «ایران تورک‌چوله‌ری»، صرفاً می‌تواند محصول مغز علیل و پاک باخته‌ی یک آزربایجان‌گرای ضد تورک باشد

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_95.html

در هویت ملی آزربایجانی، «انکار هویت ملی تورک» مندرج و مستتر است

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post.html

بحران‌های آزربایجان‌گرایانه

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_1.html

آزربایجان‌گرایی تالشی: گل بود به چمن نیز آراسته شد

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_95.html

باز هم ملت جعلی آذربایجان، اعتراض به تیتر خبر آیت الله منتظری

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/11/blog-post_8.html

در ایران، یک «مساله‌ی تورک» وجود دارد و یک «مساله‌ی حق تعیین سرنوشت ملت تورک». مساله‌ای به اسم آزربایجان و حق تعیین سرنوشت آزربایجان و ... وجود ندارد

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_5.html

تورکان تکانی خورده‌اند. هویت ملی تورک در حال شکل‌گیری، اما بر مبانی مبهم و نه چندان درست است

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_29.html

ایران‌دا تورک خالقی اؤزونه «تورک» دییه‌ر. بو دا مساله‌نی بیتیریر

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post.html

لهجه‌گرائی، طائفه‌گرایی و محلی‌گرایی، سه مانع عمده در مسیر روند ملت شدن خلق تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_47.html

هدف از بررسی زیرگروه‌های لهجه‌ای، جوغرافیایی، مذهبی، طائفه‌ای، ... خلق تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_9.html

ناکارآمدی، ناقص و عقیم و غیر واقعی بودن آزربایجان‌گرایی صرف

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_23.html

Türk yérine koloniyal Azerbaycan Étnosu-Milleti qavramı Quzéyde de iflas étmekdedir

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/turk-yerine-kolonliyal-azerbaycan.html

قانون تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیه‌ی منطقه‌ی ملی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_24.html

نقشه‌ای نادرست، ذهنیتی مغشوش، طرزی مضر

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_29.html

«تورکیستان» ایله «تورکییه» دوغرویسا، «تورک‌ایلی» ده دوغرودور

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_64.html

مناطق ملی در ایران، و منطقه‌ی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال غرب آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_19.html

نام و ترکیب تورک‌ایلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_25.html

موضوعِ بحث وطن (تورک‌ایلی) ایسه، گئریسی تفرّعات

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_31.html

تورک‌ایلی، احمد جواد

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_6.html

جمهوریت‌خواهی فارسی و مساله‌ی ملی در ایران، نگاهی به طرح پیشنهادی و. انصاری-س. مددی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_31.html



[1] در ایران تورک‌ها از دو گروه عمده‌ی حالاً «تورک‌زبان» و تورک‌های «تورک‌تبار» که زبان تورکی را فراموش و به زبان‌های دیگر (فارسی، کوردی، لوری، عربی، ....) متکلم گشته‌اند، یعنی تورک‌تباران فارس‌زبان، کوردزبان، لورزبان، عرب‌زبان و ... تشکیل می‌شوند. در افغانستان که دارای وضعیت مشابهی است تورکیک‌تباران دری‌زبان اقدام به ایجاد سازمان‌ها و تشکیلات سیاسی و اجتماعی خود کرده‌اند. اما در ایران هنوز تورک‌تبارهای فارس‌زبان و ... متشکل نشده‌اند.

[2] حرف«ی» در آخر نام «خلجی» یای نسبت فارسی-عربی نیست. بلکه بخشی از این نام باستانی تورکی است. ریشه‌یابی نام خلجی، موضوع یک مقاله‌ی جداگانه‌ی من است.

[3] بعضی از کشورهای خارجی، برای شماری از ملیت‌های ساکن در ایران در حکم منطقه‌ی ملی است. مانند ارمنستان، اسرائیل، تاجیکستان، قازاقستان و ...به ترتیب برای ارمنی‌ها، یهودی‌ها، تاجیک‌ها، قازاقها و ...

[4] ایدئولوژی-دوکترین سیاسی آزربایجان‌گرایی، قائل به ملت واحد تورک در ایران نیست و در راستای سیاست استعماری تفرقه بیانداز –حکومت کن، ملت واحد تورک را به چندین ملت و قوم (آزربایجانی، دیگر تورک‌ها، ....) تجزیه می‌کند. پان‌تورکیست‌ها از طرف دیگر، ملل تورک، تورکمن، قازاق و خلجی ساکن در ایران را یک گروه ملی و ملت واحد گمان می‌کنند.

[5] بر عکس نام قومی جعلی و بی‌پایه‌ی آزربایجانی و بر خلاف مشهور، نام‌های این ملل تورکیک نام‌هایی ریشه‌دار و تاریخی‌اند و آفریده‌ی دولت‌های استعماری روسیه، چین، ایران، ارمنستان و .... نیستند.

No comments:

Post a Comment