نخستین پرچم ملی تورک و تورکایلی: «بیرلیک بایراغی» (پرچم حاکمیت اتحاد) – ١٩١٨
مئهران باهارلی-٢٠٠۷
MÉHRAN BAHARLI
https://independent.academia.edu/MBaharli
https://sozumuz1.blogspot.com/
https://www.facebook.com/profile.php?id=100010510893154
BİRLİK BAYRAĞI-1918, TÜRKİLİ’NİN İLK MİLLİ BAYRAĞI
خلاصه:
٢٨ مه ١٩١٨، در آخرین سال جنگ جهانی اول تورکهای قفقاز با حمایت امپراتوری عوثمانلی در شهر گنجه دولت «جمهوری مردمی آزربایجان» را تاسیس کردند. ١٠ روز پس از آن، در ٨ ژوئن ١٩١٨ تورکهای تورکایلی با حمایت امپراتوری عوثمانلی در تبریز یک دولت ملی تورک به اسم «دولت اتحاد – بیرلیک دولتی» به صدارت جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی – مجدالسلطنه تاسیس کردند. دولت تورک بیرلیک (٨ ژوئن ۱۹۱۸ تا اول اوکتوبر ۱۹۱۸)، نخستین و تنها دولت تاسیس شده بر اساس هویت ملی تورک در و بر وطن تورکایلی است (قاجار و آفشار و .... دولتهایی تورک، اما حاکم بر همهی ایران، مناطق ملی تورک و غیر تورک و نواحی مجاور آن بودند). پرچم دولت تورک اتحاد موسوم به «بیرلیک بایراغی» مرکب بود از هلال ماه و ستارهی پنجپر تورکهای باستان و قدیم و عوثمانلی، و شیر و خورشید و شمشیر سلجوقی- موغولی - تورکمانی که بر روی زمینهای تماما سرخ (رنگ پرچمهای دولتهای تورکیک باستان و قدیم و امپراتوری عوثمانلی) قرار داشت. بیرلیک بایراغی مدتی قبل و نخست به عنوان پرچم حزب اتحاد اسلام مرکب از تورکهای تورکایلی و عوثمانلی در تورکایلی طراحی و در اغلب شهرهای عمدهی آن (اورمو، خوی، سالماس، تبریز، همدان، اردبیل، تهران، ...) برافراشته شده بود. بعد از تاسیس دولت تورک اتحاد – بیرلیک دولتی، این پرچم تعییناً به پرچم رسمی آن دولت و در نتیجه پرچم ملی ملت تورک و تورکایلی مبدل شد. همانگونه که نشریهی تورکی «آزربایجان» اورگان مطبوعاتی هفتهگی جمعیت اتحاد اسلام، که توسط و با سرمایهی جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی - مجدالسلطنه صدر حکومت اتحاد در تبریز منتشر میشد هم پس از تاسیس دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد، تعییناً به اورگان رسمی آن دولت تورک تبدیل شد.
Özet
Birinci Dünya Savaşı'nın son yılında, 28 Mayıs 1918'de Kafkas Türkleri, Osmanlı İmparatorluğu'nun desteğiyle Gence şehrinde "Azerbaycan Halk Cumhuriyeti"ni kurdular. On gün sonra, 8 Haziran 1918'de Türkili Türkleri, Osmanlı İmparatorluğu'nun desteğiyle, Tebriz'de Urmulu Cemşid Han Subataylı Afşar-Mecd ül-Seltene başkanlığında "Birlik Devleti" adlı bir Türk ulusal hükümeti kurdular (8 Haziran, 1918 - 1 Ekim, 1918). Türk Birlik Devleti, Türkili'de Türk ulusal kimliği esas alınarak kurulan ilk ve tek yönetimdir. (Önceki Kacar ve Afşar gibi Türk hanedanları, sadece Türkili'de değil, tüm İran, onun milli-etnik yurtları ile çevre bölgelerde hüküm sürmüştür) "Birlik Bayrağı" olarak bilinen Türk Birlik Devletinin bayrağı, sağ tarafta eski Türkleri ve Osmanlıları simgeleyen bir hilal ve beş bucaklı yıldız sembolünün, ve sol tarafta Selçuk-Moğol-Türkman-Kızılbaş'ı temsil eden bir aslan, güneş ve kılıç sembolünün birleşiminden oluşur. Bunlar, eski Türk devletlerinin ve Osmanlı İmparatorluğu'nun bayraklarının bir yansıması olan kırmızı bir arka plan üzerine yerleştirilmiştir. Birlik Bayrağı başlangıçta Türkili ve Osmanlı Türklerinden oluşan İttihad-i İslam Partisi'nin bayrağı olarak tasarlanmış, ve Urmu, Xoy, Salmas, Tebriz, Hemedan, Erdebil ve Tahran dahil olmak üzere Türkili'nin birçok büyük şehrinde dalgalanmıştı. Türk Birlik Devleti'nin kurulmasından sonra, bu bayrak onun resmi bayrağı olarak kabul edildi ve Türk milletinin ve Türkili'nin fiili ulusal bayrağı haline geldi. Tıpkı Tebriz'de Urmulu Cemşid Han Subataylı Afşar-Mecd ü-Seltene tarafından yayınlanan İttihad-i İslam Partisi'nin haftalık Türk gazetesi "Azerbaycan" gibi. Bu dergi de Türk Birlik Devleti kurulduktan sonra onun resmî yayın organı oldu.
Abstract
During the final year of the First World War, on May 28, 1918, Caucasus Turks established the "Azerbaijan People's Republic" in the city of Gence with the support of the Ottoman Empire. Ten days later, on June 8, 1918, the Turks of Türkili, with the support of the Ottoman Empire, established a Turkish national government in Tebriz called the "Union State – Türk Birlik Devleti" under the presidency of Urmulu Cemşid Xan Subataylı Afşar– Mecd ül Seltene (June 8, 1918 to October 1, 1918). The Türk Birlik State is the first and only government established based on Turkish national identity in Türkili (Turkish dynasties such as Qajar and Afshar ruled over all of Iran and its neighboring areas, not just Türkili). The flag of Türk Birlik Devleti, known as "Birlik Bayrağı", features a combination of a crescent moon and a five-pointed star symbol on the right side, symbolizing ancient Turks and Ottomans. On the left side, there is a lion, sun, and sword symbol, representing the Selçuk-Mogul-Turkman-Qizilbash, all placed on a red background. This color is a reflection of the flags of the ancient Turkic states and the Ottoman Empire. The Birlik Bayrağı was originally designed as the flag of the Ittihad-i Islam Party, which was consisted of Türkili and Ottoman Turks. It was raised in many major cities of Türkili including Urmu, Xoy, Salmas, Tebriz, Hemedan, Erdebil, and Tehran. After the establishment of the Türk Birlik Devleti, this flag was adoped as its official flag, making it the de facto national flag of the Turkish nation and Türkili. Just like "Azerbaijan", the weekly Turkish press of the Ittihad-i Islam Party, published under the leadership of Urmulu Cemşid Xan Subataylı Afşar– Mecd ül Seltene, head of the Türk Birlik Devleti in Tebriz, which became the official organ of the Türk Birlik Devleti after its establishment.
«بیدقهای آن مجلس را هم مرکب از شیر و خورشید و ماه و ستاره قرار داده بودند. ... شبانه از خوی با جمعی محترماً و ده نفر سوارهی حکومت جلیله و چهار پنج چرخهی دوروشکه و «بیرقهای گوناگون دائر بر اتحاد و مبارک باد عید ملی» حرکت نمودیم . ... اهالی مملکت ما هم ...، دامن محبت و دوستی «تورکان» را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود [تورک] یادها کرده و افسانهها میخواندند. و اثبات میکردند که ما نیز قدیماً از «ایل و اولوس تورکان» بوده و از «خاک پاک تورکستان قدیم» بوده و هستیم ....». (میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی).
«حاج شعبانعلی [زنجانی] بدون آن که خم به ابرو بیاورد، بیرق اتحاد اسلام را بر دوش گرفته، در میدانها به سخنرانی پرداخت و پس از پایان سخنرانیها آن پرچم را در بالای در خانهی حاج مجید صادقی، واقع در محلهی اوچ دوکان برافراشت و فرقهی اتحاد اسلام را در اردبیل موجودیت داد. فردای آن روز قوشون عوثمانی وارد اردبیل شد. حاج شعبانعلی و جمعی دیگر به استقبال رفتند و در میان تظاهرات و احترام زاید الوصفی آنها را وارد شهر کردند. ... عوثمانیها پس از ورود به شهر در قلعه و کنار آن، یعنی اطراف رود بالیقلی اوردو زدند و دو روز بعد تشکیل رسمی فرقهی اتحاد اسلام را که پرچم آن از روز پیش بر سر در خانهی حاجی مجید در اهتزاز بود اعلام کردند».
مقدمه
جنبش مشروطیت ایران یک حرکت ضد تورک محصول کشمکش تاریخی تورک – تاجیک (فارس) بود. مراکز و جریانات ضد تورک (وزارت مستعمرات و سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، بابیهای ازلی، اولیگارشی پارسی هندوستان و سران زرتشتی فارسستان، دولتمردان فراماسون، قومیتگرایان افراطی فارس، باستانگرایان و نژادپرستان آریائی، میسیونرهای مسیحی، دیپلوماتها و شرقشناسان اوروپائی و غربی، توسعهطلبان ارمنی و داشناکسوتیون، تروریستهای قفقازی، تورکان الینهشده و فارسزده، بختیاریها و مازنیها و گیلکهای آنگلوفیل، ...)، پس از سرقت «مشروطهطلبی بومی و معتدل قاجاری و تورکگرا» و تصاحب مدیریت آن، حرکت مذکور را به «مشروطهطلبی غیر بومی و افراطی پانایرانیست و ضد تورک» و یا آنچه امروز به نام «انقلاب مشروطیت ایران» معروف است تبدیل نمودند. یکی از نتایج این انقلاب، آفرینش «ملت جدید ایران» بر اساس فارسیگری، دشمنی با تورک، و فارسسازی ملت تورک ساکن ایران بود. پس از آن، میراثربائی و فرهنگدزدی و بازنویسی و وارونهنویسی تاریخ به صورت منبع عمدهی فراهم آوردن ملزمهی مادی و معنوی لازم برای ساخت «ملت جدید ایران فارسی» در آمد. تاریخ و میراث تمدنی تورک در ایران و منطقه به طور سیستماتیک دزدیده شد، غصب و تحریف گشت و به خانهی فارسی و یا «ملت ایران» نوشته شد.
در این میان، پرچم تورک قاجاری نیز به عاقبت شوم تاریخ و میراث تمدنی تورک گرفتار گشت. ماهیت و تاریخ واقعی آن وارونه تقدیم و با موفقیت به آن هویت و شناسنامهی جعلی پارسی، ایرانیک، آریائی و زرتشتی داده شد و مبدل به سمبول ناسیونالیسم افراطی فارسی و پانایرانیسم در آمد. تحریف موفقیتآمیز ماهیت و تغییر شناسنامه و هویت پرچم اصلاً تورک قاجاری توسط حرکت «مشروطهطلبی غیر بومی و افراطی پانایرانیست و ضد تورک» و ایرانگرایان فارسمحور، و تغییر یافتن عملکرد نمادین آن از تورکیت به فارسیت و ایرانیت توسط فارسها و دولت ایران، باعث شد که در واکنشی اعتراضی تورکهای دو سوی ارس تدریجاً از آن اِعراض و دوری کنند.
در تورکایلی، نخستین گسل جدی و آگاهانه از این پرچمِ اکنون پارسی – ایرانی – آریائی - زرتشتی شده، با طرح بیرق جدیدی از طرف «جمعیت اتحاد اسلام» (در منابع گوناگون از آن به صورت مجلس، فرقه، حزب، انجمن، .... هم نام برده میشود)[1] در سالهای جنگ جهانی اول به وقوع پیوست. «جمعیت اتحاد اسلام» در تورکایلی معادل «جمعیت اتحاد» در قفقاز، «جمعیت دفاع اسلام» در کوردستان (کرمانشاه)، «هئیت اتحاد اسلام» در گیلان و ... بود. در تمام این اسامی «اسلام» مطابق با کاربرد رایج آن در تورکی و به معنی «مسلمانان» است. قبول ایدئولوژی و دوکترین اتحاد اسلام عوثمانلی توسط رهبران و نخبهگان تورک در تورکایلی و ایران، و تاسیس جمعیت اتحاد اسلام بر اساس آن، مرحلهای مهم و تاریخی در رهائی از اسلام فارسی - شیعهی امامی و طرد صفویسم، تشکل هویت ملی مودرن تورک، و ظهور و گسترش تورکگرائی سیاسی در میان تورکان ساکن در ایران و تورکایلی بهشمار میرود. در دورهی حاکمیت نیمهمستقل - تحتالحمایهی عوثمانلی «دولت اتحاد» (بیرلیک) و یا والیگری جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسلطنه (٨ ژوئن ۱۹۱۸ تا اول اوکتوبر ۱۹۱۸)[2]، شعبات تشکیلات جمعیت اتحاد اسلام در اغلب شهرهای عمدهی تورکایلی (اورمو، خوی، سالماس، تبریز، همدان، اردبیل، تهران، ...) تاسیس شده بود. رؤسا و اعضای برجستهی جمعیت اتحاد اسلام عبارت بودند از:
-از
تورکایلی: «حاج فضلالله ناصحی» رئیس شعبهی اورمو، «میرزه علی هئیت» - تبریز،
«میرزه ابوالقاسم امین الشرع خویی» از رهبران شاخهی خوی، «شیخ علی ثقه الاسلام
همدانی» از رهبران شاخهی همدان، «حاج شعبانعلی» از رهبران شاخهی اردبیل، ...
- از عوثمانلیها: «خلیل پاشا» ژنرال عوثمانلی، عموی انور پاشا، ناجی غرب آزربایجان و صدر عوثمانلی جمعیت اتحاد اسلام در اورمو؛ «یوسف ضیاء بیگ» قفقازی[3] سرهنگ ارتش عوثمانلی [اصلاً از شمال آزربایجان و برادر عبدالله شایق استاد مشهور دانشگاه باکو] در تبریز؛ «بهجت بیگ» صاحبمنصب عوثمانلی مباشر جمعیت اتحاد اسلام در خوی؛ «یعقوب پاشا» در اردبیل؛ صاحبمنصبان عوثمانلی «روشنی بیگ» و «بهاء بیگ» از اعضای مشهور جمعیت اتحاد اسلام در تهران؛ ....
بیدق مجلس مقدس اتحاد اسلام در اورمو
«میرزه ابوالقاسم امین الشرع خویی» در اثر خود که بخشی از آن تحت نام «تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان» توسط این جانب تصحیح و منتشر شده است[4]، اطلاعات ذیقیمتی در بارهی مراحل مختلف مجادلهی ملی دموکراتیک تورک در سالهای جنگ جهانی اول، جنگهای اوردوی متحدهی تورک عوثمانلی-بومی بر علیه قوای مسلح و متجاوز آسوری -ارمنی در شهرهای غرب آزربایجان داده است.
امین الشرع خویی که خود عضو هئیت رئیسهی مجلس اتحاد اسلام در خوی بود در اثر خویش به فلسفهی سیاسی و تشکیلات مجلس - حزب اتحاد اسلام و «بیدق مجلس مقدس اتحاد اسلام» (از این به بعد پرچم و یا بیرق بیرلیک) هم اشاره کرده است. وی میگوید این حزب دارای کارت عضویت (بلیت) - که بدون آن کسی نهمیتوانست وارد نشستهای حزبی شود -، و پرچم خاص خود بوده است: «... و مابقی اوردوی عوثمانلیها در تبریز و خوی و سلماس اقامت کرده و با مردم به طریق مهربانی رفتار همیکردند. و در هر یک از این شهرها «مجلسی به اسم اتحاد اسلام» تشکیل داده و مردم را عموماً به اتحاد و دوستی دعوت میکردند. و به جهت آن مجلس مقدس، «هیئت رئیسه»ای انتخاب نمودند. و چون این بنده داخل بعضی ادارات و تشکیلات نهشده بودم، لاجرم حقیر را حسب الخواهش جماعت هم، از اجزای آن مجلس انتخاب نمودند ... و کسی را بدون بلیت داخل آن مجلس اتحاد نهمیکردند. و بیدقهای آن مجلس را هم مرکب از شیر و خورشید و ماه و ستاره قرار داده بودند .....» (بخشهای مربوطهی نوشتهی امین الشرع خویی را در ضمیمهی این نوشته نقل کردهام).
پرچم فرقهی اتحاد اسلام در اردبیل
در کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ – جلد اول، تالیف بابا صفری نیز به پرچم جمعیت اتحاد اسلام در اردبیل اشاره شده است (این کتاب با تمایلات فارسگرایانه و تورکستیزانه تالیف شده است):
«حاج شعبانعلی بدون آن که خم به ابرو بیاورد، بیرق اتحاد اسلام را بر دوش گرفته، در میدانها به سخنرانی پرداخت و پس از پایان سخنرانیها آن پرچم را در بالای در خانهی حاج مجید صادقی، واقع در محلهی اوچ دوکان برافراشت و فرقهی اتحاد اسلام را در اردبیل موجودیت داد. فردای آن روز قوشون عوثمانی وارد اردبیل شد. حاج شعبانعلی و جمعی دیگر به استقبال رفتند و در میان تظاهرات و احترام زایدالوصفی آنها را وارد شهر کردند. ... عوثمانیها پس از ورود به شهر در قلعه و کنار آن، یعنی اطراف رود بالیقلی اوردو زدند و دو روز بعد تشکیل رسمی فرقهی اتحاد اسلام را که پرچم آن از روز پیش بر سر در خانهی حاجی مجید در اهتزاز بود اعلام کردند». (متن کامل قسمت مربوطه را در ضمیمهی این نوشته نقل کردهام).
از پرچم «جمعیت اتحاد اسلام» به پرچم رسمی دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد و سپس پرچم ملی ملت تورک و وطن تورک (تورکایلی)
با تاسیس دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد (١٩١٨/٨/٦-١٩١٨/١/١٠) به رهبری جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی – مجدالسلطنه، ١٠ روز بعد از تاسیس «جمهوری مردمی آزربایجان» در قفقاز[5]، پرچم «جمعیت اتحاد اسلام» (مسلمین قاجار – عوثمانلی) طراحی شده در تورکایلی، مانند موارد مشابه در تاریخ معاصر ملل، تعیّناً به پرچم رسمی آن حاکمیت تورک و پرچم ملی ملت تورک و وطن تورک (تورکایلی) مبدل گشت و به همین سبب به «تورکایلی بیرلیک بایراغی» (پرچم اتحاد) موسوم شد. همانگونه که نشریهی تورکی آزربایجان اورگان مطبوعاتی هفتهگی جمعیت اتحاد اسلام، که توسط و با سرمایهی جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی -مجدالسلطنه صدر حکومت اتحاد، و به مدیریت محسن رفعت و سردبیری تقی رفعت در تبریز منتشر میشد هم با تاسیس دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد، تعیناً به اورگان رسمی آن دولت تورک تبدیل شد.
پرچم جمعیت اتحاد اسلام و یا بیرق بیرلیک از همه جهت در تاریخ تورکایلی و تورکان ساکن در ایران، یک نخستین بهشمار میرود:
- بیرلیک بایراغی از ترکیب پرچم عوثمانلی با سمبول مرکب شیر و خورشید و شمشیر تورک که خود یک محصول و نشان سلجوقی- موغولی - تورکمانی – قیزیلباشی است، حاصل شده و بنابراین منعکس کنندهی یگانهگی تباری و فرهنگی و سیاسی تورکان ساکن در ایران - تورکایلی با تورکان آناتولی - عوثمانلی است.
-پرچم بیرلیک سه نوار سبز و سفید و سرخ پرچم مشروطیت را که بعد از آن انقلاب به سمبول ناسیونالیسم ایرانی – فارسی تبدیل شده بود، برداشته و آن را با رنگ سرخ یکپارچه، رنگ پرچمهای دولتهای تورکیک باستان و قدیم و امپراتوری عوثمانلی جایگزین، و بدین ترتیب تعلق ملت تورک و سرزمین تورکایلی به دنیای تورکیک را تاکید کرده است.
- پرچم بیرلیک پس از قرنها و در اقدامی بیسابقه، نشان هلال ماه و ستارهی تورکان باستان را دیگرباره به پرچم تورکان تورکایلی و ایران بازگردانده است. هلال ماه و ستاره در پرچم امپراتوری عوثمانلی هم موجود بود و در سایهی آن امپراتوری در اوروپا به عنوان سمبول اسلام پذیرفته شده بود. به همین سبب اضافه کردن هلال ماه و ستاره به بیرق اتحاد، به معنی رد ایدئولوژی «مشروطهطلبی غیر بومی و افراطی پان ایرانیست و ضد تورک» که تحت رهبری جریانات و مراکز ضد اسلام (باستانگرایان، رهبران پارسی هندوستان و زرتشتی، داشناکها، بابیهای ازلی، فراماسونها، تروریستهای نیهیلیست قفقازی، ... ) قرار داشت هم، است.
-ستارهی بیرق بیرلیک، مانند ستارهی بیرق متاخر عوثمانلی و ستارهی تورکان باستان از جمله امپراتوری گؤکتورک پنجپر است. اما پرچم قبلی عوثمانلی دارای ستارهای هشتپر بود که اصلی سلجوقی داشت و احتمالاً خود ماخوذ از فرهنگ ایرانیکهای قدیم بود. جمهوری خلق آزربایجان به رهبری محمد امین رسولزاده در همان سال، این هلال ماه و ستارهی هشتپر عوثمانلی - سلجوقی را بر پرچم خود جای داده بود. در اواخر دورهی سلطان عبدالمجید، دوباره ستارهی پنجپر تورکان باستان به جای ستارهی هشتپر بهکار رفت و پس از تاسیس جمهوری تورکیهی مودرن، بر پرچمهای آن نقش بست.
-پرچم بیرلیک، نخستین پرچم صرفاً طراحیشده برای یک تشکیلات تورک و تورکایلی، و نه برای همهی ایران، دولتی حاکم بر همهی قلمروی ایران مانند دولت قاجار، حرکتی فراملی ایرانی و ایرانگرا مانند مشروطیت .... در تاریخ است.
- پرچم بیرلیک، با قبول نمادهای «تورکی و اسلامی» به جای نمادهای «ایرانی و شیعی»، چرخشی تاریخی و بنیادی در تعریف هویت خود تورکان ساکن در ایران - تورکایلی از «ایرانیت و شیعیت» به «تورکیت و اسلامیت» به شمار میرود. امین الشرع خویی هم ریشهی حسیات و ذهنیات مردم تورک الویهی ثلاثهی (سه ولایت) خوی-سالماس-اورمو نسبت به نیروهای عوثمانلی، مجلس اتحاد اسلام و سمبولهای آن- پرچم بیرلیک را به وضوح بیان کرده است: «اهالی مملکت ما هم دامن محبت و دوستی «تورکان» را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود [تورک] یادها کرده و افسانهها میخواندند و اثبات میکردند که ما نیز قدیماً از «ایل و اولوس تورکان» بوده و از «خاک پاک تورکستان قدیم» بوده و هستیم». در این جمله، «ایل» به معنی مردم، «اولوس» به معنی وطن (معنی موغولی آن)، و «تورکستان قدیم» به معنی تورکستان واقع در شرق دریای خزر و یا آسیای میانه در مقابل «تورکستان جدید» یعنی مناطق تورکنشین در ایران مخصوصاً تورکایلی و غرب آن (اورمو، خوی، ...) است.
- طراحی و انتخاب بیرق بیرلیک، عملاً به تلقی پرچم سه رنگ و شیر و خورشید و شمشیردار به عنوان سمبول ملی و یا دولتمداری تورکان و تورکایلی پایان داد. چنانچه پرچم سه رنگ بعد از آن به عنوان یک سمبول ایرانیک حتی پانایرانیستی صرفاً در جریانات و تشکیلات ایرانگرا و پانایرانیستی به کار رفته است:پرچمهای تاجکیستان، جمهوری مهاباد، تالشها، در دورهی حکومت ملی در آزربایجان به رهبری پیشهوری که شخصی ایرانگرا و فاقد شعور ملی تورک بود، ....
سندی از بیرق دولت تورک بیرلیک (اتحاد) و پرچم ملی تورک – تورکایلی
امین الشرع خویی در خاطرات خود صرفاً به ذکر این مطلب اکتفا میکند که طرح میانی پرچم دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد (١٩١٨/٨/٦-١٩١٨/١/١٠) عبارت بود از هلال ماه و ستارهی عوثمانلی و شیر و خورشید قاجاری. اما او جزئیات بیشتری، از جمله در نحوهی قرار گرفتن آنها در پرچم و زمینهی پرچم نهمیدهد: «.... و بیدقهای آن مجلس را هم مرکب از شیر و خورشید و ماه و ستاره قرار داده بودند ...».
در نمونههای پرچم دولت تورک بیرلیک (و پرچم ملی تورک و تورکایلی) که توسط مورخین و محققین و سیاسیون تورک و حرکت ملی تورک در دورهی معاصر به کار میرود، تاکنون صرفاً به دلایل منطقی (و نه سندی) همیشه هلال ماه و ستاره در سمت راست و ناظر به شرق، و شیر و خورشید در سمت چپ و ناظر به غرب، پشت داده به پشت یکدیگر قرار دارد. پشت به پشت دادن این دو به معنی اتحاد و پشتیبان یکدیگر بودن آنها (آرخاداشلیق)، توجه هلال ماه و ستاره به شرق به معنی متوجه شدن عوثمانلی و تورکهای آناتولی و بالکان به تورکهای شرق و تورکایلی که تاکنون از آنها غفلت کرده بودند، همچنین قرار داشتن آن در سمت راست به معنی مقابلهی تورکان عوثمانلی با دشمنان تورکان شرق به مثابهی دشمنان خودشان؛ توجه شیر و خورشید به غرب به معنی رویکرد و توجه دوباره و بازگشت تورکهای تورکایلی به تورکهای آناتولی و بالکان که تاکنون به سبب فتنهی صلیبی - صفوی بازی خورده و با آنها دشمنی میورزیدند، و قرار داشتن آن در سمت چپ به معنی مقابلهی تورکان قاجاری با دشمنان تورکان غرب به مثابهی دشمنان خودشان است.
شواهد و اسنادی وجود دارند که منطق مذکور حرکت ملی تورک در بارهی ترتیب قرار گرفتن هلال ماه و ستاره و شیر و خورشید در بیرق بیرلیک - پرچم حاکمیت اتحاد را تائید میکنند. یکی از آنها عکسی از یک هئیت نظامی است که انور پاشا همراه با سلاح و هدایا به حرکت جنگل – میرزا کوچک خان در گیلان فرستاده بود. در این عکس که در مقابل پرچم مذکور گرفته شده هم، هلال ماه و ستاره در سمت راست، و شیر و خورشید در سمت چپ قرار دارد. هر چند در این عکس هلال ماه و ستاره بر زمینهای سرخ، و شیر و خورشید بر زمینهای سفید جای داده شده است. در حالی که در پرچم مورد استفادهی حرکت ملی تورک معاصر، هر دوی اینها در زمینهای سرخ قرار داده شدهاند.
عکس هئیت نظامیای که انور پاشا همراه با سلاح و هدایا به حرکت جنگل – میرزا کوچک خان در گیلان فرستاده بود:
ردیف جلو از چپ به راست: ١-اسماعیل نعلبند، مامور حمل اسلحهی ارسالی عوثمانلیها از بیجار تورکایلی و در بومباران رشت توسط انگلیسیها به شهادت رسید، ٢-جواد خان نزاکتی (مترجم سولطان)، ٣-سولطان علی اکبر سیاهپوش، ٤-مینباشی یوسف ضیاء طالبزاده بیگ، قهرمان ملی تورک، رئیس «هئیت مخصوصهی اوردوی ششم» عوثمانلی به هنگام آزادسازی تبریز و تورکایلی و رئیس «جمعیت اتحاد اسلام» تاسیس شده در تبریز ١٩١٨، ٥-یوزباشی یعقوب بیگ، ٦-گروهبان عمر افندی، ٧-نایب مصطفی قزوینی
ضمیمه اول:
بخشهای مربوط به «مجلس مقدس اتحاد اسلام» در تورکایلی و پرچم آن به قلم «میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی»
"... عمومییِ ارامنه و نصاری تحمّل حملات مردانهی تورکان را نیاورده و از جولگهی سلماس فرار کرده، در اورمیه اوتراق نموده و عسکر عوثمانلی هم تا قلّهی کریوهی قوشچی که کریوهی بسیار سختی است رفته و در آن قلّه جماعت ارامنه و نصاری سنگر کرده و تورکها هم در همان کدوک [گردنه] نشسته، مشغول زد و خورد بودند. و در این بین محاربات و مضاربات بسیار فقره فقره خیلی اتّفاق افتاده بود. ... به مجرّد وصول لشکر تورک - ایدهم اللَّهِ تعالی- گویا خون در عروق حضرات مسیحیها منجمد گردید و شریان اجسام ایشان دیگر از کار بیافتاد. که بعد از آن به کلّی از خیال هجومآوری به خوی منصرف گردیده و بر احوال خویش پیچیده شدند. ... و نیز «علی احسان پاشا» قوماندان اوردوی ششم با جماعت کافیه بر سر اورمیه هجوم کرده و مسیحیها را از جلو برداشته، در مدت قلیلی شهر اورمیه و اطراف آن را نیز از ارامنه و نصاری تخلیه کرده و عموم مسیحیان به جانب موصل و بغداد رهسپار شدند و از ممالک محروسهی ایران بالتمام خارج گردیدند. ... اشهد باللّه تورکها را در این جنگ که با ارامنه و نصاری اتفاق بیفتاد شجاعت و شهامتی و دلیری و جسارتی نشان داده بودند که از یادها فراموش و از تاریخها محو نهخواهند بود و شایان همه قسم تعریف و تمجید میباشند. ...
و مابقی اوردوی عوثمانلیها در تبریز و خوی و سلماس اقامت کرده و با مردم به طریق مهربانی رفتار همیکردند و در هر یک از این شهرها «مجلسی به اسم اتحاد اسلام» تشکیل داده و مردم را عموماً به اتّحاد و دوستی دعوت میکردند. و به جهت آن مجلس مقدّس، «هیئت رئیسه»ای انتخاب نمودند. و چون این بنده داخل بعضی ادارات و تشکیلات نهشده بودم، لاجرم حقیر را حسب الخواهش جماعت هم، از اجزای آن مجلس انتخاب نمودند. و کسی را بدون بلیت داخل آن مجلس اتحاد نهمیکردند. و بیدقهای آن مجلس را هم مرکب از شیر و خورشید و ماه و ستاره قرار داده بودند .....
حضرات تورکان بعد از آمدن به صفحهی آزربایجان مردم را با خودشان بر دوستی و اتحاد دعوت کرده و بنایشان بر این بود که چنانچه ما بین عموم فرق خاچپرست اتفاق و اتحادی واقع است که در سایهی آن اتفاق و اتحاد عمومی در روی زمین با عزت و شرف زندهگانی مینمایند. با وجودی که اختلاف مذهبی مابین کاتولیک و اورتودوکس و پروتستانی چه قدر است و مابین اینها نیز اختلافات بسیار و مسالک بیشمار دارند. ارمنی و نصرانی از جهت مذهبی هیچ موافقتی نهدارند، مگر این که در خاچپرستی و ستایش صلیب اتحادی دارند. و هکذا روس و انگلیس و دول دیگر. هکذا اسلام [مسلمانان] را هم لازم است که مابین خودهاشان اتفاقی و اتحادی در حمایت همدیگر کرده و معاونت از یکدیگر داشته باشند به جهت پیشرفت مقاصدشان. تا بیشتر از این گرفتار مذلت و بدبختی و نکبت و بیشرفی نهبوده باشند.
از این جهت مجلس اتحادی به اسم «اتحاد اسلام» افتتاح کرده و مردم را به دوستی دعوت همیکردند. و این اتحاد در قفقاز چند سال قبل مابین شیعه و سنی خصوصاً با تورکان پس از جنگ ارمنی و مسلمان [تورک] در کار بوده است. لاجرم «بهجت» نامی که در آن تاریخ مامور سیاسی و مباشر «مجلس اتحاد اسلام» بود در عید اضحی از سنهی هزار و سیصد و سی و شش اصرار نمود که باید هیئتی منتخبه از شماها محض اظهار دوستی و اتحاد، به اورمیه رفته و از [علی احسان] پاشا قوماندان قولاوردو دیدنی بهنمائید و ضمناً بعضی مطالب خود را راجع به عامهی اهل بلدات به پاشا بهرسانید. چون در آن جزء زمان به غیر از اطاعت و قبول چاره و بدی نهداشتیم، لاجرم این بنده با چند نفر دیگر از محترمین، که همه را کتباً انتخاب کرده و رسماً خواهش نموده بودند، به همراهی جناب آقای «شجاع نظام مرندی» - أَطَالَ اللَّهُ اقباله- که در حقیقت شخصی است کافی و قابل و نجیب و خانوادتاً حکمران بلد بودند، شبانه از خوی با جمعی محترماً و ده نفر سوارهی حکومت جلیله و چهار پنج چرخهی دوروشکه و بیرقهای گوناگون دائر بر اتحاد و مبارک باد عید ملی [عید اضحی] حرکت نمودیم.
.... و [در اورمو] شب ما را دعوت کرده و مجلس بسیار عالی مرتب کرده بود. حکومت اورمیه و کارگزار و تمامی ضابطان حضور داشتند. و نیز نطقهای مشروح چنان چه مقتضای آن مجلس عالی بود در تهییج به تشدید مبانی دین و اتحاد ما بین ملت اسلام به نحوی دلپذیر و خوشآینده هم به عمل آمده و [علی احسان] پاشا از حالتش، از وضع آن محفل شریف غایت خوشحالی را اظهار کرده و بهجت و شگفتی مخصوص داشت. ...
باری اهالی مملکت ما هم از ترس گلولههای ارامنه و نصاری، دامن محبت و دوستی تورکان را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود [تورک] یادها کرده و افسانهها میخواندند و اثبات میکردند که ما نیز قدیماً از ایل و اولوس تورکان بوده و از خاک پاک «تورکستان قدیم» بوده و هستیم. لیکن بعد از رفتن عثمانلوها آن وقت ورق برگردیده و چه شکایتها که اظهار کرده و چه نفاقها که به قالب نهزدند ...
ضمیمه ی دوم:
بخشهای مربوط به «فرقهی اتحاد اسلام» در تورکایلی و برافراشتن پرچم آن در اردبیل توسط حاجی شعبانعلی زنجانی
«استقرار قوشون تورک در سراب حریری [از رهبران ضد تورک فرقهی پانایرانیستی دموکرات آزربایجان - تبریز] و امیرالسلطنه را سخت به وحشت و اضطراب انداخت و چارهای جز فرار برای آنها باقی نهماند. زیرا کارهای زشتی که از آنان سر زده و رفتارهای ناجوانمردانهای که برای اعمال نظریات سیاسی خود مرتکب شده بودند مخالفان سرسختی برای آنها بهوجود آورده، و در چنین وضع مبهمی حیات آنان را در خطر انداخته بود. این بود که از شهر فرار کردند و جان خود را نجات دادند. امیرالسلطنه یک کار دیگر نیز کرده بود و آن اقدام به دستگیری حاج شعبانعلی بود. حاج شعبانعلی پس از آن که از طرف کومیتهی ایالتی فرقهی دموکرات نزد جنگلیها رفت بر ضد انگلیسیها و روسها از تورکها جانبداری نمود و پس از مراجعت به اردبیل فعالیتهائی برای اتحاد اسلام بعمل آورد. در آن هنگام، که تورکها در تبریز بودند و طرفداران سیاست انگلستان [فرقهی پانایرانیستی دموکرات آزربایجان] از آن شهر فرار کرده یا تبعید میگشتند، او نامهای به حاج میرزا آقا بلوری، که از طرفداران عثمانیها در تبریز بود، نوشت و به شخصی موسوم به کربلای حاجی صراف داد که به تبریز برده به بلوری به رساند. ولی وی در سراب از طرف عمّال امیرالسلطنه دستگیر گردید و نامه به دست آنها افتاد. امیرالسلطنه که با حاج شعبانعلی از پیش عداوتی داشت در آن موقع حکمران ولایت بود و تحت تعلیمات حریری [از رهبران فرقهی پانایرانیستی دموکرات آزربایجان - تبریز] با عثمانیها مخالفت مینمود. او به وسیلهی تلفون از متن نامه آگاه شد و درصدد دستگیری و قتل حاج شعبانعلی برآمد. ولی او یک ساعت، پیش از صدور دستور توقیف، به توسط رئیس تلگراف از واقعه خبردار گردید و بدون درنگ به طرف فولادلوها فرار کرد.
یعقوب پاشا فرماندهی قوشون عوثمانی چون به سراب آمد با اطلاعاتی که از طرفداری حاج شعبانعلی از تورکها و مخالفت وی با انگلیسیها داشت او را برای مذاکرهی تلفنی خواست. دوستان وی فوری کسی نزد او فرستادند و چون امیرالسلطنه هم از اردبیل رفته بود وی را به شهر آوردند و او روز دیگر با یعقوب پاشا از طریق تلفن مذاکره نمود. ما از سخنان آن دو آگاهی نهداریم. ولی میدانیم که هنگام مراجعت حاج شعبانعلی به شهر دموکراتها استقبال پرشوری از او کردند و تظاهرات اینان کسانی مثل میرزا اسماعیل ارباب را، که از همفکران حریری [از رهبران ضد تورک فرقهی پانایرانیستی دموکرات آزربایجان - تبریز] و از مخالفان عثمانیها بودند، سخت به وحشت انداخت. اینان و کسان دیگری که از انتقام حاج شعبانعلی و چیرهگی یارانش نگران بودند در بین مردم به تحریک و تبلیغ سوء علیه او پرداختند تا آنجا که یک روز بازار و دکانها را وادار به تعطیل کردند و مردم را در مسجد جامع گرد آورده سخنان تندی گفتند و خروج حاج شعبانعلی و میر مهدی صدرالواعظین را از شهر خواستار شدند. شعاری که آن روز میدادند این بود که حاج شعبانعلی اهل زنجان و صدرالواعظین اهل قزوین است. خواست مردم آن است که اینان به شهرهای خود بازگردند و اردبیل را به اردبیلیها واگذارند. این اقدام به سرعت در بازار اثر کرد و موجب رکود کسب و کار گردید. قیمت اجناس تنزل نمود و صدمهی کلی به تجار و مردم وارد آمد.
ولی حاج شعبانعلی بدون آن که خم به ابرو بیاورد، بیرق اتحاد اسلام را بر دوش گرفته، در میدانها به سخنرانی پرداخت و پس از پایان سخنرانیها آن پرچم را در بالای در خانهی حاج مجید صادقی، واقع در محلهی اوچ دوکان برافراشت و فرقهی اتحاد اسلام را در اردبیل موجودیت داد. فردای آن روز قوشون عوثمانی وارد اردبیل شد. حاج شعبانعلی و جمعی دیگر به استقبال رفتند و در میان تظاهرات و احترام زاید الوصفی آنها را وارد شهر کردند. این حرمت و تجلیل از تورکها در درجهی اول به مناسبت مخالفت و دشمنی مردم با روسها و انگلیسیها، یعنی دفع افسد به فساد، و در مرحلهی ثانی به خاطر اسلامیت عوثمانیها بود. و چنان که اشاره کردهایم مردم مسلمان ایران در قبال تعدیات همسایهگانی که کشور ما را اشغال کرده بودند، آمدن عوثمانیها را وسیلهای برای بیرون کردن آنها میدانستند و عموما جز کسان معدودی [فرقهی پانایرانیستی دموکرات آزربایجان - تبریز] که از علاقهمندان دو همسایهی مذکور بودند، از تورکها استقبال مینمودند. عوثمانیها پس از ورود به شهر در قلعه و کنار آن، یعنی اطراف رود بالیقلی اوردو زدند و دو روز بعد تشکیل رسمی فرقهی اتحاد اسلام را که پرچم آن از روز پیش بر سر در خانهی حاجی مجید در اهتزاز بود اعلام کردند. و به انتخاب اعضا برخاستند. فعالیتها شروع شد. موافق و مخالف برای مصلحت در انتخابات شرکت نمودند .... شادروانان حاج شعبانعلی صادق الملک، شیخ الاسلامی، میرزا بویوک آقا واهب زاده، صدر الواعظین، مدیر التجار، بهلول وکیلباشی و بعضی دیگر با اکثریت آراء منتخب اعلام گردیدند..... با سلطه ی تورکها بر آزربایجان اساس فرقهی دموکرات از هم پاشید. در اردبیل نیز کومیتهی دموکرات از بین رفت. .... (٣٧٤، ٣٧٥). عصر همان روز که انتخابات اتحاد اسلام صورت گرفت، میتینگ بزرگی نیز با شرکت طبقات در صحنهی بقعهی شیخ صفی الدین تشکیل گردید و ابتدا یعقوب پاشا فرماندهی تورک، و سپس میرزا جعفرقلی حبیب اللهی آستارایی و بعد شخص دیگری به نام توکلی در باب اسلام و اتحاد برادران مسلمان علیه روس و انگلیس و تقویت قوشون عوثمانی سخنانی گفتند» (ص ٣٧٧)
نوت: پرچم حکومت ملی آزربایجان و پرچمهای آزربایجانگرایان معاصر
١-پرچم حکومت ملی آزربایجان: حکومت ملی آزربایجان که در پایان سالهای جنگ جهانی دوم توسط روسیهی استالینی در قسمت آزربایجانی تورکایلی و به دست عناصر ایرانگرا و باقیماندهگان حرکت پانایرانیستی آزادی ستان و مشروطیت در تبریز تاسیس شد، فاقد پرچم رسمی بود. در مراسمهایی که این حکومت برگزار میکرد، یا پرچم سه رنگ مشروطیت، و یا پرچمهایی با عکس سر ستارخان استفاده میشد. زیرا این درک سران این حکومت از تاریخ ملت ما، مخدوش و غیر ملی، و همان تاریخنگاریهای ضد تورک ایرانی و آزربایجانی بود. به همین سبب سران این حکومت، انقلاب ضد تورک و غیر ملی مشروطیت را که به حاکمیت یک هزار و چند سالهی تورک بر ایران پایان داد و نسلکشی زبانی و ملی تورک در ایران را آغاز کرد، تقدیر مینمودند و ملی میدانستند. زیرا حکومت ملی آزربایجان، محصول مجادلهی ملی تورک و مبارزه برای حقوق ملی ملت تورک نهبود، یک اقدام ایذائی روسیه برای گرفتن امتیازات از دولت پادشاهی پهلوی و خارج کردن آزربایجان از حوزهی نفوذ تورکیه بود. اساساً پیشهوری خود شخصاً منکر، شخصی ایرانگرا و معتقد به ملت ایران، و منکر وجود ملت تورک بود. او که رضا شاه را به خاطر جلوگیری از تجزیهی ایران و سرکوب اعراب خوزستان و ... تقدیر و ستایش میکرد، تورکها را دشمن خود میدانست. به همین دلیل، حکومت ملی آزربایجان او هم هرگز به طراحی پرچم ملی تورک نهپرداخت، و خود را جمهوری نهخواند، ... بر خلاف جمهوری کورد مهاباد که محصول مجادلهی ملی کورد و مبارزه برای حقوق ملی ملت کورد بود و خود را جمهوری نامید و برای خود یک پرچم ملی کورد (با سه رنگ مشروطیت – ایرانیت) طراحی کرد.
پرچمهایی که از طرف آزربایجانگرایان در دوران اخیر طراحی و استفاده میشوند: تنها پرچم تاریخی تورکایلی و ملت تورک، بیرق بیرلیک موضوع این مقاله است. پرچمهایی که از طرف آزربایجانگرایان در دوران اخیر طراحی و استفاده میشوند، علاوه بر تاریخی نهبودن، ربطی به ملت تورک و مجادلهی ملی تورک نهدارند. اساساً به این دلیل که از طرف آزربایجانگرایان (التقاطی، استالینیست، التقاطی، شارلاتانی -لومپنی، ...) معتقد به تاریخنگاریهای ضد تورک آزربایجانی – ایرانی – صلیبی – روسی طراحی شدهاند. این افراد آزربایجانگرا که نوعاً درک نادرستی از هویت ملی تورک و وطن تورک دارند، و مطلقا ناآگاه از تاریخ معاصر ملت تورک و وطن تورکایلی و مجادلهی ملی تورک میباشند، اغلب از مرکز و شرق آزربایجان هستند، یعنی قسمتی از تورکایلی که تاریخا نخبهگان آن فاقد شعور ملی تورک میباشند. این دستهجات هنوز پانایرانیستها و جریانات ضد تورک و ماشههای صلیبیان را قهرمان ملی خود میدانند. پرچمهایی که این فعالین سیاسی آزربایجانگرا و «حرکت ملی آذربایجان – با ذال»شان به عنوان پرچم «گونئی آزهربایجان» عَلَم میکنند، همه نقاشیهایی غیر جدی، خیالپردازانه، کودکانه و بی ربط به ملت تورک و وطن تورک و تاریخ تورک هستند.
عکس تعدادی از اعضای هئیت رئیسهی جمعیت اتحاد اسلام در تبریز: «انجمن مرکزی اتحاد اسلام ایران و عوثمانی در تبریز ذیحجه ١٣٣٧»:
ردیف اول از چپ به راست: ١- حاج میرزه ابوالقاسم اهرابی، ٢-[لطفالله] صدقالسلطنه، ٣-میرزه علی هئیت رئیس [تورکایلی] جمعیت، ٤-یوسف ضیاء بگ مامور [نظامی] سیاسی دولت عوثمانلی، ٥- [میرزه اسحاق خان] معززالدوله [کلانتری باغمیشهای]، ٦-[حاجى حسینقولو خان دونبولى تبریزى] نظام الدوله، ٧-حاج محمد عمی رئیس انجمن مجاهدین.
برای مطالعهی بیشتر:
تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در
آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی. به کوشش علی
صدرایی خویی. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران
باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_88.html
- بخشی از کتاب: مئهران باهارلی. تاریخ
فشردهی پرچم آزربایجان جنوبی در سدهی بیستم
http://millibayraq.blogspot.com/
نخستین
پرچم ملی تورک در تورکایلی: پرچم اتحاد اسلام (بیرق بیرلیک)– ١٩١٨
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_6.html
مینباشی
یوسف ضیاء طالبزاده، و اقدامات او در ایجاد پایههای دولت ملی تورکایلی ١٩١٨-
١٩١٩
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post_27.html
سندی
از بیرق دولت تورک بیرلیک (اتحاد) و پرچم ملی تورک – تورکایلی
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/08/blog-post_13.html
شخصیت
ملی تورک تبریزلی حاجی بیگ (حاجی میرزا آقا بلوری) و حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهیدلهر
فیرقهسی)
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_9.html
[1] حزب و یا «جمعیت اتحاد اسلام» در تبریز
که «یوسف ضیاء بیگ» صاحبمنصب عوثمانلی
موسس و «میرزه علی هئیت» رئیس ایرانی آن بود، غیر از حزب و یا «فرقهی اتحاد و
ترقی اسلام» است که رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی –
مجدالسلطنه در همان دوره در شهر ساووجبولاغ (مهاباد بعدی) آزربایجان تاسیس نمود
و پس از مدتی به سبب تمایلات تورکگرایانهی جمشید خان، عملاً به حزب تورکگرای «فرقهی
اتحاد تورک» تبدیل شد. «فرقهی اتحاد تورک» ظاهراً حزب حاکم و دخیل در
تاسیس «دولت تورک اتحاد – بیرلیک» در تبریز بود. «فرقهی اتحاد و ترقی اسلام»
با توصیهی «محمت راغب بیگ» نائب سرکونسولگری تبریز عوثمانلی هنگامی که وی در
ساووجبولاق (مهاباد بعدی) بود، به عنوان یک تشکل اجتماعی و حزب سیاسی در آن شهر
تاسیس و به زودی شعبههای آن در سرتاسر تورکایلی (اورمو، سالماس، خوی، تبریز، ماراغا،
همدان، اردبیل، ...) گسترده شد. بنا به منابع عوثمانلی، موسسین و رهبران «فرقهی
اتحاد و ترقی اسلام» در تورکایلی عبارت بودند از: «مجدالسلطنه اردشیر جمشید (خان
سوباتایلی افشار اورمویی – مجدالسلطنه)» حاکم سابق
اورمو و خوی و از سرآمدان اورمو، «حاجی پیشنماز آقا سلماسی» از مجاهدان، «حاجی
بیگ میرزا آقا بلوری تبریزی» از مجاهدان، «قاضی علی» نائب حکومت ساووجبولاق، و
مینباشی «احمد وجدانی» مدیر بیمارستان هلال احمر ساووجبولاق.
[2] اعتراف رسمی به وجود
«حکومت ملی تورک» («دولت اتحاد تورکایلی») به صدارت جمشید خان سوباتایلی افشار
اورمویی-مجدالسلطنه در سالهای آخر جنگ جهانی اول
[3] مینباشی یوسف ضیاء
طالبزاده، و اقدامات او در ایجاد پایههای دولت ملی تورکایلی ١٩١٨- ١٩١٩
[4] تاریخ تهاجمات و جنایات
ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع
خویی. به کوشش علی صدرایی خویی. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران
باهارلی
[5] جمهوریی مردم آزربایجان
(آزهربایجان خالق جمهوریتی) است، نه جمهوریی دموکراتیک آزربایجان
helal
ReplyDelete