فارین پالیسی (سیاست خارجی): بدون کومک روسیه به ارمنستان، آزربایجان در قره باغ کوهستانی دست بالا را دارد
ترجمه از انگلیسی توسط حمید دباغی
نخست وزیر ارمنستان، نیکول پاشینیان با سردادن شعارهای ملیگرایانهی جنگطلبانه و امتناع از مذاکرات، دست خود را بیش از حد بازی کرده است- و پوتین برای نجات او نمیآید.
برای یک ربع قرن، آزربایجان مجبور شده است از تعداد زیادی پناهنده و آوارهی داخلی که ١٠ درصد از کل جمعیت او را تشکیل میدهد، حمایت و مراقبت کند.
آزربایجان طی سالها هشدار داد که اگر روند صلح به بن بست برسد،
استفاده از زور آخرین گزینه خواهد بود. این توسل به زور در نهایت پس از آنکه
ارمنستان اصول مادرید را آشکارا و به طور یکجانبه رد کرد، رخ داد.
در کلماتی که شبیه اعلام الحاق به صورت شفاهی بود، پاشینیان اعلام کرد که این مناطق آزربایجان بخشی از خود [جمهوری] ارمنستان هستند.
کرملین در قفقاز جنوبی گرفتار شده است. این کشور با بلاروس، خط لولهی نورد
استریم-٢، هیاهوی غیر منتظره در بارهی مسموم ساختن فعال مخالف الکسی ناوالنی و
افزایش اعتراضات داخلی و نارضایتی فزاینده مشغول بود.
به قلم رابرت م. کاتلر، رابرت ام. کاتلر عضو ارشد موسسهی کانادایی
امور جهانی است.
منتشر شده در فارین پالیسی (Foreign
Policy)، اوکتوبر ٩، ٢٠٢٠
آغاز دوبارهی جنگ در سرزمینهای آزربایجان که توسط نیروهای ارمنی اشغال شدهاند را میشد پیشگویی کرد. در اواسط ماه ژوئیه درگیریهای چهار روزهای در شمال غربی جمهوری آزربایجان، در ٦٠ مایلی قره باغ کوهستانی اتفاق افتاد. اما آن درگیریها به هیچ وجه دلیل اصلی جنگهای امروز نیست.
درگیریهای کنونی در اواخر دههی ١٩٨٠ آغاز شد، زمانی که ارامنه در منطقهی خودمختار قره باغ کوهستانی آزربایجان (م.خ.ق.ک.) شروع به سازماندهی برای خارج کردن آن منطقه از جمهوری آزربایجان کردند. هنگامی که شورای منطقهای م.خ.ق.ک. در فوریهی ١٩٨٨ به الحاق-اتحاد با جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان رای داد، مقامات شوروی در مرکز، دولت محلی را لغو و حکومت مستقیم از مسکو بر آن منطقه را برقرار کردند.
در سال ١٩٩٢، یک سال پس از استقلال دو کشور، نیروهای ارمنی «راهروی لاچین» [تورکنشین در خارج قره باغ]، جادهی کوهستانی پیچ در پیچ متصل کنندهی قره باغ کوهستانی به ارمنستان را – که از آن زمان به بعد با سرمایهی دیاسپورای ارمنی توسعه داده شده، تصرف کردند و کونترول آن را به دست گرفتند. سپس با چرخش به شمال، آنها منطقهی [تورکنشین] کلبجر آزربایجان در خارج قره باغ را تصرف و در دست گرفتند. آنها تا اوایل ماه گذشته به این روند ادامه دادند و نه تنها منطقهی م.خ.ق.ک. سابق را، بلکه هفت منطقهی [تورکنشین] دیگر آزربایجان در خارج از م.خ.ق.ک. سابق را هم تصرف کردند و یک بلوک دارای مرز مشترک طولانی با ارمنستان را تشکیل دادند.
این، وضعیت موجود به هنگام پایان یافتن جنگ در سال ١٩٩٤ بود. علیرغم درگیریهای دورهای، که بدترین آنها در سال ٢٠١٦ رخ داد، وضعیت موجود - تا ماه گذشته حفظ شد. کل منطقهی تحت اشغال ٢٠ درصد از قلمروی شناخته شدهی بین المللی آزربایجان را تشکیل میدهد. حداقل چهار قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل (٨٢٢ ، ٨٥٣ ، ٨٧٤ و ٨٨٤) که در سال ١٩٩٣ تصویب شدند، از نیروهای ارمنی میخواستند که تمام این مناطق اشغالی را بدون تأخیر ترک کند.
تقریباً هشت صد هزار-٨٠٠٠٠٠ آزربایجانی [تورک] توسط نیروهای ارمنی از مناطق اشغالی پاکسازی قومی شدند. دویست هزار-٢٠٠٠٠٠ نفر [تورک] دیگر از خود جمهوری ارمنستان اخراج و بیروان رانده شدند و به عنوان پناهنده در آزربایجان پناه گرفتند. سازمان امنیت و همکاری در اوروپا (OSCE) «گروه مینسک» را - با ریاست مشترک ایالات متحده، فرانسه و روسیه - ایجاد کرد تا مذاکرات برای حل و فصل منازعه را تسریع کند. برای یک ربع قرن، آزربایجان مجبور شده است از تعداد زیادی پناهنده و آوارهی داخلی که ١٠ درصد از کل جمعیت او را تشکیل میدهد، حمایت و مراقبت کند.
آزربایجان بیش از یک نسل صبور بود. با ارمنستان، برای وصول به توافق، «اصول مادرید» را که بیش از یک دهه پیش توسط گروه مینسک پیشنهاد شده بود، پذیرفت. اصول مادرید خواستار برگرداندن کونترول تمام هفت منطقه [تورکنشین] در اطراف قره باغ به آزربایجان، دادن یک استاتوی موقت به قره باغ کوهستانی که «تضمینهایی برای امنیت و خودگردانی» او را فراهم کند، متصل کردن آن با ارمنستان توسط یک راهرو؛ تعیین وضعیت قانونی نهایی آن «از طریق بیان ارادهی قانونی و لازم الاجرا»؛ بازگشت کلیهی پناهندهگان و آوارهگان [تورک] به محل زندهگی قبلی خود و ایجاد یک نیروی حافظ صلح بود.
این مذاکرات طولانی شد. آزربایجان طی سالها هشدار داد که اگر روند صلح به بن بست برسد، استفاده از زور آخرین گزینه خواهد بود. این توسل به زور، در نهایت پس از آنکه ارمنستان اصول مادرید را آشکارا و به طور یکجانبه رد کرد، رخ داد.
رد اصول مبنایی توافق شده توسط ارمنستان، مذاکرات را به بن بست رساند. با اینهمه باکو باز هم تلاش کرد تا مذاکرات مردهی صلح را احیا کند. و با این کار، احتمالاً سیگنال اشتباهی [مبنی بر ضعف خود] را به ایروان ارسال کرد.
در مقابل، ارمنستان اصول مادرید را کاملاً کنار گذاشت. نخست وزیر فعلی این کشور، نیکول پاشینیان که در آنچه شبیه «یک انقلاب رنگی-مخملی» در ماه مهی ٢٠١٨ بود به قدرت رسید، در آغاز با آزربایجان مصالحهجو مینمود. او در اوایل، این تصور را ایجاد کرد که یک مخاطب آماده به بحث در مورد مسائل خاردار و بغرنج است. متأسفانه، او نتوانست وعدههای بسیاری را که به جامعهی ارمنستان قول داده بود، متحقق کند. وعدههایی که در صورت تحقق، میتوانستند وضعیت اجتماعی - اقتصادی تجرید شدهی ارمنستان و وابستهگی شدیدش به روسیه را بهبود بخشند. پاشینیان پس از شکست در تحقق وعدههای انتخاباتی خود، قربانی ناسیونالیسم توسعهطلب ارضی شد که ظاهراً برای ادامهی حیات او در سیاست داخلی ارمنستان لازم بود.
به نظر میرسد پس از به دام افتادن در آنجا، اکنون پاشینیان گروگان شعارهای ملیگرایانهی خود - که به نوبهی خود باعث تقویت پوپولیسم و نظامیگری ارمنی گشت- شده است. این ناسیونالیسم توسعهطلب ارضی سرانجام نه تنها به مسئلهی قره باغ کوهستانی - که پاشینیان، مانند اسلاف خود، آن را دستکاری سیاسی کرد - سرایت نمود، بلکه به سایر همسایهگان فراتر از آزربایجان نیز تسری یافت.
به طور مشخص، کار پاشینیان به ادعاهای ارضی بر علیه تورکیه ختم شد. وی این کار را با به راه انداختن بحث پیرامون معاهدهی ١٩٢٠ سور- که هرگز لازم الاجرا نشد و معاهدهی لوزان در سال ١٩٢٣ جایگزین آن گشت- انجام داد. معاهدهی سور، تلاش متفقین برای از بین بردن امپراتوری عثمانی و تقسیم کردن اراضی او پس از جنگ جهانی اول بود. در آن تقسیم، قرار بود ارمنستان بخشی را که منطقهی شمال شرقی تورکیهی مودرن است دریافت کند.
در جشنهای صد سالهی معاهدهی سور در آوگوست سال ٢٠٢٠، پاشینیان این پیمان هرگز تصویب نشده را یک «واقعیت تاریخی» خواند و خواستار احیای عدالت تاریخی شد. این بدان معنا بود که دولت ارمنستان، از زبان رئیس دولت، آشکارا ادعای تصاحب و مالکیت بر زمینهایی که صد سال بخشی از تورکیه بودهاند را میکرد.
سال قبل در مارس ٢٠١٩، وزیر دفاع او داوید تونویان در مقابل جامعهی ارامنه در نیویورک اعلام کرد: «من به عنوان وزیر دفاع اعلام میکنم که این فورمات [قدیمی] سرزمین [در ازای] صلح، من آن را دوباره تعریف کردهام. ما بر عکس آن عمل میکنیم - جنگی جدید برای سرزمینهای جدید». این شعار تهدیدآمیز میتوانست به سرزمینهای بیشتری از آزربایجان در اطراف مناطقی که قبلاً اشغال شدهاند، یا به مصادرهی اکسکلاو نخجوان آزربایجان، یا به سرزمینهای دیگر اشاره داشته باشد. معنای آن بیانات این بود که آزربایجان باید منتظر تحریکات نظامی ارمنستان برای کندن و جدا کردن مناطق جدیدی از قلمروی آزربایجان باشد. بدنبال این بیانات، درگیریهای ژوئیه تا آوگوست در شمال توووز در شمال غربی آزربایجان، ١٠٠ مایلی قره باغ کوهستانی بوقوع پیوست، منطقهای [تورکنشین] که بیش از ٢٦ سال فارغ از هرگونه درگیری بود.
فشار سیاسی داخلی علیه پاشینیان هنگامی افزایش یافت که وی رئیس جمهور پیشین رابرت کوچاریان و نخست وزیر پیشین سرژ سرکیسیان را به ترتیب به جرم «سرنگونی نظام قانون اساسی ارمنستان» و به جرم اختلاس محاکمه کرد. سرکیسیان که جانشین دستچین کوچاریان بود، در سال ٢٠٠٩ پاشینیان را در رابطه با اعتراضات وی علیه انتخابات گویا تقلبی به زندان انداخته بود. سرکیسیان و کوچاریان هر دو اصلا اهل قره باغ و اعضای همان طایفهی سیاسی هستند که از اواسط دههی ١٩٩٠ تا چند سال پیش بر سیاست ارمنستان مسلط بوده است.
پنج ماه پس از اظهارات تونویان در نیویورک، پاشینیان در آوگوست ٢٠١٩ این افسانه که ارمنیان در سرزمینهای اشغالی - که آنها «جمهوری قره باغ» مینامند و در سطح بین المللی به رسمیت شناخته نمیشود - خودشان را اداره میکنند را از بین برد. به طور مشخص پاشینیان در ٥ آوگوست در یک سخنرانی بحث برانگیز حین بازیهای پانارمنی که در خانکندی برگزار شد (استپاناکرت نیز نامیده میشود) اظهار داشت که «قره باغ کوهستانی ارمنستان است. و السلام». وی در کلماتی که شبیه اعلام الحاق به صورت شفاهی بود، اعلام کرد که این مناطق بخشی از خود [جمهوری] ارمنستان است.
هیچ سیاستمدار ارمنی از زمان جنگ در اوایل دههی ١٩٩٠ همچو چیزی را نگفته بود. اولا به دلیل اینکه این یک دینامیت سیاسی بود. زیرا این قلمرو به طور بین المللی بخشی از آزربایجان شناخته میشود. ثانیا به این دلیل که ارمنستان قبلا تلاش میکرد دروغ مستقل بودن قره باغ از جمهوری ارمنستان را حفظ کند. در واقع در دعوای سال ٢٠١٥ چیراغوف و همکاران بر علیه ارمنستان در دادگاه حقوق بشر اوروپا در استراسبورگ، دادگاه حکم داد که این ارمنستان و نه دولت محلی در قره باغ است که بر قره باغ و مناطق اطراف آن کونترول واقعی اعمال میکند.
بیانات پاشینیان نشان دهندهی رد قطعی اصول مادرید سازمان امنیت و همکاری اوروپا بود که طبق آن وضعیت نهایی منطقه میبایست نتیجهی مذاکرات باشد. حکومت پاشینیان، اولین حکومت ارمنستان بود که نتوانست اقلا یک تعهد ساختهگی به اصول مادرید را ابراز کند.
در ماه ژوئیه پس از چندین ماه سخنرانیهای جنگطلبانه، پاشینیان با پیش راندن هفت شرط جدید برای مذاکره با آزربایجان، صراحتا و آشکارا تأیید کرد که اصول مادرید را رد میکند. اصول مادرید خواستار شرکت نهایی دو جمعیت ارمنی و جمعیت آزربایجانی [تورک] (پاکسازی قومی شده از) قره باغ کوهستانی در آن مذاکرات بود. اما پاشینیان اکنون خواستار آن شد که اولا باید نمایندهگان جمعیت ارمنی منطقه در سطح و موقعیت برابر با کشورهای ارمنستان و آزربایجان به عنوان طرف سوم، و دوما بدون همتایان خود یعنی نمایندهگان جمعیت آزربایجانی [تورک] اخراج شده از قره باغ، در مذاکرات شرکت کنند.
با اوج گرفتن درگیری، پاشینیان اکنون یک مشکل ولادیمیر پوتین دارد. مردی که میتوانست به عنوان حامی و متحد ارمنستان عمل کند، این کار را نمیکند. کوچاریان و سرکیسیان هر دو روابط شخصی خوبی با رئیس جمهور روسیه داشتند. اما وقتی پاشینیان در اپوزیسیون سیاسی بود، از وابستهگی ارمنستان به روسیه و نفعی که روسیه از ضعف و انزوای ارمنستان به دست میآورد انتقاد کرد. در نتیجه، پوتین علاقهی خاصی به پاشینیان ندارد. رسانههای روسیه همیشه با او رفتار مهربانی نداشتهاند.
روسیه علی رغم داشتن یک پایگاه نظامی در گومری ارمنستان که میزبان ٣٠٠٠ سرباز است و همچنین یک پایگاه هوایی در نزدیکی پایتخت ایروان، هنوز به عنوان رئیس مشترک گروه مینسک، و با اجتناب از عرضهی حمایت آشکار سیاسی و نظامی به ارمنستان، کمابیش میتوانست از خود تعادل سیاسی نشان دهد. اگرچه روسیه علیرغم توسعهی روابط دوستانهی روز افزون با باکو، عموما و همچنین طی ده سال گذشته از ارمنستان در درگیری با آزربایجان حمایت کرده است.
امروز ارتش روسیه به تأمین نظامی بلاانقطاع ارمنستان ادامه میدهد. این کشور حتی در درگیریهای ماه ژوئیه نیز تجهیزات نظامی سخاوتمندانهای را از طریق هوایی به ارمنستان منتقل کرد. هواپیماها مسیر پرواز روسیه-قزاقستان-تورکمنستان-ایران-ارمنستان را طی کردند. زیرا گورجستان از دادن حق پرواز بیش از حد به این هواپیماها خودداری کرد. کومک نظامی روسیه به ارمنستان در میانهی درگیری، برای آزربایجان قابل درک نبود. زیرا باکو، پس از آنکه ایالات متحده بیش از یک دهه پیش علاقهی خود را به منطقه از دست داد، روابط خویش با روسیه را به طور قابل ملاحظهای بهبود بخشیده بود.
آزربایجان در اواخر سپتامبر موفق شد کونترول ارتفاعات استراتژیک مشرف به دو بزرگراه که ارمنستان را به قره باغ کوهستانی متصل میکند را به دست گیرد. (در واقع، اعلامیهی رسمی دولت ارمنستان در اواخر ماه ژوئیه که میگفت یک بزرگراه سوم نیز در سال جاری ساخته خواهد شد، احتمالاً موجب تحریک بیشتر آزربایجان شد). ارتش ارمنستان احتمالاً میداند که در معرض خطر محاصرهی طولانیمدت در آنجا قرار دارد. به همین سبب هم این کشور تلاش میکند که با افزایش حملات به شهرهای غیر نظامی آزربایجان و شهرهای خارج از منطقهی درگیری، آزربایجان را پریشان و تحریک کند.
روسیه مشتاق است نفوذ خود را در آنچه «خارج نزدیک» مینامد، جایی که اقلا تحت اتحاد جماهیر شوروی ٧٠ سال با این کشورها همزیستی میکرد – حتی بدون اشاره به تاریخ سلطنت تزاری فراتر از آن - حفظ کند. روسیه به هر دو طرف اسلحه میفروشد. به لطف تحریمهای غربی، این کشور اکنون بزرگترین تأمین کنندهی سلاح آزربایجان است. اگرچه باکو بهای خریدهای خود را با ارزهای رایج جهانی و تمام قیمت به موسکو پرداخت میکند. اما ایروان آنها را بر اساس قیمتهای داخلی روسیه و با وامهای روبلی که از موسکو دریافت میکند میپردازد.
از طرف دیگر، تورکیه همیشه حمایت سیاسی و نظامی خود را از مبارزهی آزربایجان برای بازیابی اراضی اشغالیاش ابراز داشته است. این بار هم به هیچ وجه متفاوت عمل نکرد. در واقع، هواپیماهای بدون سرنشین تورکیهای که توسط آزربایجان خریداری شدهاند، عامل مهمی در برگرداندن وقایع به نفع آزربایجان بودهاند. آزربایجان همچنین در حال حاضر دارای واحدهای موشکی و توپهای بلند عمدتا روسی است که قبلاً آنها را نداشت. با اینها و هواپیماهای بدون سرنشین جدید خریده از تورکیه، آزربایجان تانکها و دیگر زرهپوشهای ارمنی را تقریبا به طور منظم و با مصونیت نسبی از بین میبرد. اگرچه ضررهایی نیز متحمل شده است.
با توجه به روابط نزدیک بین تورکیه و آزربایجان، پاشینیان کارت تورکوفوبی [تورکهراسی] و حتی کارت دینی را بازی کرده است. وی تا آنجا پیش رفته است که ادعا نموده درگیری میان ارمنستان مسیحی و آزربایجان مسلمان، «برخورد تمدنها» است. به نظر میرسد اینها همه، افشا کنندهی یأس و ناامیدی معینی هستند. روسیه از حمایت پاشینیان به آن اندازه که وی میخواست، امتناع ورزید. و دیاسپورای جهانی ارمنی هنگامی که نوبت به هل دادن و پیش راندن رسید، قادر به کومک به او نبوده است.
پیروزیهای آزربایجان در میدان نبرد در حال افزایش است. امتناع ایروان از انجام مذاکرات معنیدار و خروج از سرزمینهای آزربایجان، عزم باکو را برای بدست آوردن پیشرفتهای بیشتر افزایش میدهد. بیست و شش سال انتظار برای مذاکره، فقط یک وضعیت به طور فزاینده بدتر را ایجاد کرده است. آزربایجان هنوز میزبان یک میلیون پناهنده و آوارهی داخلی است. ارمنستان اسکان و شهرکسازیهای خود را در سرزمینهای اشغالی افزایش داده است. و کالاهای تولید شده در مناطق اشغالی برچسب «ساخت ارمنستان» خورده و بدون مشکل به اتحادیهی اوروپا صادر میشود. بیانات و شعارهایی که از ایروان میآید با گذشت زمان صرفا بدتر شده است.
کرملین در قفقاز جنوبی گرفتار شده است. این کشور با بلاروس، خط لولهی نورد استریم-٢، هیاهوی غیر منتظره در بارهی مسموم ساختن فعال مخالف الکسی ناوالنی، و افزایش اعتراضات داخلی و نارضایتی فزاینده مشغول بود. ممکن است موسکو منتظر بماند تا آزربایجان به برخی دستاوردهای ارضی معینی دست یابد، تا پاشینیان را در ارمنستان تضعیف کند و سپس از نفوذ خود در ایروان برای برکناری وی و نصب رهبر ارمنی دیگری که انعطاف بیشتری در مقابل خواستههای روسیه داشته باشد استفاده کند.
با
این کار، روسیه چندین هدف را محقق میکند. با تداوم یک درگیری ماندگار، طرفین
درگیر را به شدت تحت کونترول خود در میآورد و بدین ترتیب قدرت و نفوذ کرملین در
منطقه را حفظ میکند. و همچنین از آزربایجان که عموما دارای روابط خوبی با آن
است امتیازاتی کسب میکند. علاوه بر این، پاشینیان به اصطلاح انقلابی و غیر قابل
پیشبینی را، به دلیل این که از نقش تاریخی ارمنستان به عنوان یک کشور مشتری روسیه
تجاوز کرد، مجازات میکند.
https://foreignpolicy.com/2020/10/09/russia-aid-armenia-azerbaijan-putin-nagorno-karabakh/
No comments:
Post a Comment