Friday, February 25, 2022

سوزانیدن کتب تورکی در تورکستان جنوبی- افغانستان توسط ناسیونال فاشیسم پشتون

 

سوزانیدن کتب تورکی در تورکستان جنوبی- افغانستان توسط ناسیونال فاشیسم پشتون

 

مئهران باهارلی


مقاله‌ی اصلی: 

قومیت‌گرایی افراطی فارسی و مراسم کتاب‌سوزی - «جشن مقدس کتاب‌سوزان» ‌ آذر سال ١٣٢٥ (دسامبر ١٩٤٦) در آزربایجان توسط دولت پهلوی - ارتش ایران 

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_22.html


یکی از کتاب‌سوزی‌های مهم در تاریخ معاصر، سوزاندن کتاب‌های تورکی در سال ۱۹۲۹ میلادی توسط وزیر محمد گل مهمند (مومند)، در زمان حکومت نادر خان (محمد نادرشاه پادشاه افغانستان) و صدارت سردار محمد هاشم خان در تورکستان جنوبی و یا شمال افغانستان است[1]. محمد گل مهمند یک ناسیونالیست افراطی پشتون بود و در راستای سیاست پشتون‌سازی غیر پشتون‌ها و در راس آن‌ها تورک‌ها - اوزبیک‌های آن کشور، مرتکب جنایات بسیاری شده است. از آن جمله تخریب بالاحصار میمنه و جمع‌آوری بیشتر از چهار هزار جلد کتب مختلف چاپی و قلمی- نسخه‌های خطی کم‌یاب به زبان تورکی از مدارس دینی و مکتب‌ها و کتاب‌خانه‌ها و خانه‌ها و سوزانیدن آن‌ها.

کتاب‌سوزی میمنه سال ١٩٢٩ در تورکستان جنوبی به دلائل بسیار به تورکان ساکن در ایران و سوزانیدن کتاب‌های تورکی توسط دولت ایران در آزربایجان در دسامبر ١٩٤٦ [2]– موضوع این مقاله - مربوط است:

- کتاب‌سوزی میمنه در یک کشور همسایه‌ی ایران یعنی افغانستان انجام گرفته است.

-مانند کتاب‌سوزی انجام گرفته توسط دولت ایران در آزربایجان، هدف این کتاب‌سوزی هم کتب تورکی بود.

- محمد گل مهمند بسیاری از تدابیر و اقدامات خود بر علیه زبان و فرهنگ و میراث تمدنی تورک و سیاست پشتون‌سازی دولت افغانستان را از تدابیر و اقدامات ضد تورک دولت ایران – رضاشاه اخذ و کوپی کرده بود. به عنوان نمونه او هم مانند دولت رضاشاهی در ایران که مدعی بود «ایران یک کشور فارس‌زبان و فارسی زبان ملی است و تورکی یادگار موغول‌ها و مستحق ریشه‌کن شدن، همه باید به فارسی درس بخوانند و همه‌ی کتاب‌ها و نامه‌ها و عریضه‌ها به زبان فارسی نوشته شوند و تمامی مراجعات به دوایر دولتی باید به فارسی باشد و پارسی را پاس بدارند و ...» عینا ادعا می‌کرد «افغانستان یک کشور پشتون‌زبان است و همه باید به زبان افغانی درس بخوانند؛ کتاب، عریضه، نامه و هر آن چیز دیگری که لازم باشد را باید به زبان افغانی یعنی پشتو بنویسند، تمامی مراجعات خود به دوایر دولتی را به زبان پشتو انجام دهند؛ به زبان گویا ملی پشتو احترام بگذارند؛ تورکی یادگار موغول‌هاست و در افغانستان جایی ندارد و باید ریشه‌کن شود...»

-کتاب‌سوزی میمنه انجام گرفته توسط گل محمد مهمند یکی از منابع الهام برای دولت ایران در سوزانیدن کتب تورکی به سال ١٩٤٦ بود.

وضعیت تورک‌های ساکن در افغانستان و ایران از جهات بسیار به هم شباهت دارد:

هر دو در معرض سیاست‌های ضد تورک دولت‌های مرکزیشان قرار دارند، هر دو به سرعت در حال دری‌زبان و فارس‌زبان شدن هستند، نخبه‌گان هر دو گروه به درجه‌ی مهمی خود را افغانستانی و ایرانی دانسته و در گفتمان کشوری ایران و افغانستان آسیمیله و پاسیویزه شده و فاقد شعور ملی تورک هستند، ....

طریق استخلاص تورک‌های ساکن در افغانستان و ایران نیز یکی است: تلاش برای بیداری ملی مردم خود؛ آفریدن نسلی از نخبه‌گان دارای شعور ملی تورک؛ به روز کردن گفتمان سیاسی‌شان (حمایت از جدایی مطلق دین از دولت و لائیسیسم، دفاع از حقوق اقلیت‌های دینی و ملی، حقوق زنان، مخالفت با دولت شرعی و دین دولتی، مبارزه با تروریسم و تروریسم اسلام‌گرا، ....)، جلب حمایت‌های خارجی و بین المللی حتی المقدور گسترده و متنوع (تورکیه، اوزبکیستان، عربستان، اسرائیل، روسیه، چین، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه‌ی اوروپا، بریتانیا، سازمان‌های بین المللی حقوق بشری و ...)؛ تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی؛ منتظر ماندن به تضعیف دولت مرکزی به هر علت (جنگ داخلی، اشغال خارجی، تحریم‌های جهانی، نارضایتی داخلی، ...)؛ تشکل و سازمان‌یابی سریع به محض ضعیف شدن دولت مرکزی؛ تاسیس و اعلان یک طرفه‌ و غافل‌گیرانه‌ی دولت ملی خویش دربرگیرنده‌ی همه‌ی اراضی تورک‌نشین کشور؛ و مجبور ساختن دولت مرکزی ضعیف و جامعه‌ی جهانی غافل‌گیر شده به قبول این واقعیت میدانی جدید.

تورک‌های افغانستان و ایران باید بدانند که دولت‌های مرکزی‌شان و فارس‌ها و پشتون‌ها هرگز داوطلبانه حقوق ملی آن‌ها را به رسمیت نخواهند شناخت و با آن‌ها معامله‌ی شهروند دارای حقوق برابر و حتی یک انسان معمولی نخواهند کرد. بنابراین تورک‌های ایران و افغانستان نباید انرژی و وقت خود را با مخاطب قرار دادن جامعه‌ی فارس و پشتون تلف کنند. باید تمام تبلیغات و فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی تورک‌های افغانستان و ایران صرفا معطوف و متمرکز به آگاه ساختن مردم خود و جلب حمایت خارجی حداکثری باشد، نه راضی ساختن پشتون‌ها و فارس‌ها و دولت مرکزی به شناختن حقوقشان، خیالی که هرگز به تحقق نخواهد پیوست.   

توردیقل میمنگی. «ماموریت محمد گل مهمند در راه تحقق آرمان‌های نا تمام امیر عبدالرحمان خان در شمال هندوکش»

به سبب اهمیت کتاب‌سوزی میمنه - فاجعه‌ی سوزاندن کتب تورکی در افغانستان توسط محمدگل خان - و لزوم دانستن تاریخ و دلایل و سیر آن برای ملت تورک ساکن در ایران، در زیر نوشته‌ای آگاهی دهنده از توردیقل میمنگی در این باره را عینا نقل می‌کنم[3]:

«دشمنی محمدگل خان با فرهنگ، داشته‌های معنوی و افتخارات تاریخی مردم تا حدی بود که در مجموع ولایات تورک‌نشین کشور هر آن کتابی را که به زبان تورکی پیدا نمود به آتش کشید، و هر آن سنگ نوشته‌ای را که روی قبرها دید و تعلق به تورکان بود از بین برد، که معروف‌ترین نمونه‌های آن داستان وحشت‌ناک کتاب‌سوزی در شهر میمنه و ویران‌سازی مقبره‌های بازمانده از دوره‌های غزنوی‌ها، سلاجقه، خوارزم‌شاهی‌ها، تیموری‌ها، بابری‌ها، شیبانی‌ها، فریغونیان در شهرهای مزارشریف، قندوز، جوزجان، بغلان، میمنه و دیگر مناطق کشور است، که لوحه سنگ‌های با ارزش و تاریخی این قبور را یا به دریای آمو مغروق ساخت ویا هم در تهداب بناها مورد استفاده قرار داد ....محمد گل مهمند بعد از تعین شدنش به حیث رئیس تنظمیه‌ی تورکستان و قطغن، ضمن سرکوب‌های وحشیانه‌ای که بر علیه مردم بی دفاع بغلان، قندوز، تخار، بدخشان، بلخ، سمنگان، جوزجان و سرپل به عمل آورد و توضیح هر یکی از آن عمل‌کردهای فاجعه‌آفرین و غیر انسانی در نوشته‌های بعدی منعکس خواهد گردید، میمنه وباشنده‌گان آن دیار من حیث منسجم‌ترین کتله‌ی تورکان ازبیک در افغانستان آماج حملات ددمنشانه‌ی او قرار گرفته و به مصائبی گرفتار آمدند که تاریخ هرگز نمی‌تواند آن‌ها را فراموش کند.

بزرگ‌ترین جفای او بر علیه مردم میمنه، جمع‌آوری کتب تورکی از مدارس دینی، مکاتب، کتاب فروشی‌ها و خانه‌های مردم با حیل مختلف و به آتش کشیدن آن‌هاست که اصل فاجعه به ترتیب ذیل صورت می‌گیرد. محمد گل مهمند یکی از تحصیل یافته‌گان کشور تورکیه بود و زبان تورکی استانبولی را نیک می‌دانست، با استفاده از زبان تورکی استانبولی که قرابت‌های فراوانی با زبان تورکی ازبیکی دارد، تکلم به زبان ازبیکی را به سرعت فرا گرفت، از روی نیرنگ با مردم به زبان خود آن‌ها صحبت نموده، آن‌ها را تشویق نمود که کتب تورکی موجود در خانه‌ها و هر جای دیگر را به او بسپارند که در ایجاد یک کتاب‌خانه‌ی عامه برای مردم شهر مورد استفاده قرار دهد، و بعضی از نسخ کم‌یاب را هم تجدید چاپ نموده، از نابودی نجات بخشد! مردم مظلوم میمنه که از نیت شوم او آگاهی نداشتند و از سوابق جنایت‌کارانه‌ی او هم اطلاع چندانی در اختیار ایشان قرار نگرفته بود، با خوش‌قلبی و خلوص نیت هر آن کتابی را که در هر جا یافتند تقدیم او نموده و منتظر آن بودند که آن فاشیست محیل به وعده‌ی خود عمل نموده و کتاب‌خانه‌ی مورد نیاز مردم را در شهر میمنه افتتاح نماید.

او با مهارت تمام آخرین کتب باز مانده در خانه‌های مردم را هم با پیش‌کش نمودن پول و اعطای جوایز به آورنده‌گان آن‌ها و گاهی هم تهدید جمع‌آوری نموده و روزی را هم جهت افتتاح این کتاب‌خانه‌ی منحوس تعین و مردم را دعوت به اشتراک در مراسم افتتاحیه کتاب‌خانه می‌نماید. تا روز موعود مقدار کافی چپن[1] را هم از دکان‌ها جمع‌آوری و با کتاب‌ها یک‌جا قرار می‌دهد. بنا به گفته‌‌ی شاهدان عینی همچون مرحوم عبدالروف نفیر، شادروان ابوالخیر خیری، شادروان نظر محمد نوا و عده‌‌ی دیگری مجموعاً سه هزار چهار صد جلد کتب مختلفه‌‌ی دینی و تاریخی، یک‌جا با همان مقدار چپن جمع‌آوری شده، در روز بازار پنجشنبه که همه مردم جهت خرید و فروش مواد دست داشته و یا مورد نیاز خود به شهر می‌آیند، بعد از گردآوری جبری مردم توسط جارچی‌ها، در بازار سر پوشیده‌‌ی (تی تم) که یکی از مراکز تجارتی مهم و بازمانده از زمانه‌های دور بود به آتش می‌کشد. جریان آتش‌زنی کتب را مردمی که عده‌‌ی از آن‌ها هنوز زنده‌اند چنین بیان می‌دارند:

مردم با کمال تعجب می‌بینند که در مرکز آن بازار سر پوشیده کتب جمع‌آوری شده به یک حالت اهانت‌بار سر هم افتاده و پهره‌داران از آن‌ها محافظت می‌نمایند و به شکل یک دایره چپن‌های جمع‌آوری شده نیز در اطراف کتاب‌ها قرار داده شده است. محمد گل مهمند، قبلاً دستور داده بود که میز خطابه‌‌ی او را در بالای توده‌‌ی کتاب‌ها ترتیب داده و مقدار لازم تیل پطرول نیز آماده سازند. همه چیز طبق دستور او آماده گردیده بود، و او با قرار گرفتن در جای معینه از مردم متحیر و بهت‌زده می‌پرسد که: در زیر پاهای او چه چیزی قرار دارد؟ مردم یک صدا جواب می‌دهند که کتاب!! او تکرار از مردم می‌پرسد که کدام کتاب؟ مردم با پریشان حالی جواب می‌دهند که کتاب‌های تورکی! بعداً او به طرف چپن‌ها اشاره نموده و می‌پرسد که آن‌ها چه هستند؟ مردم که از نیت او واقف نیستند با خنده جواب می‌دهند که صاحبْ، چپن! او باز می‌پرسد که: کی به این زبان تورکی تکلم می‌کند؟ مردم می‌گویند که تورک‌ها! و کی این چپن‌ها را می‌پوشد؟ تورک‌ها!

با گرفتن قیافه‌‌ی موقر خطاب به مردم میمنه که اکثریت مطلق ایشان تورکان‌اند، می‌گوید که: ما همه افغان هستیم و اینجا هم سرزمین افغانستان است، و در افغانستان همه باید به زبان افغانی درس بخوانند؛ کتاب، عریضه، نامه و هر آن چیز دیگری که لازم باشد به زبان افغانی یعنی پشتو نوشته کنند؛ و تمامی مراجعات خود را به دوایر دولتی به زبان پشتو ترتیب اثر داده؛ و به زبان ملی که زبان پشتو است احترام بگذارند! زبان تورکی زبان موغول‌ها و اولاده‌‌ی چنگیز است که خاک ما را ویران و شهرهای افغانستان را آتش زده است. و چپن هم البسه‌‌ی موغولی است و ما افغان هستیم، نباید که لباس موغول‌ها را استفاده و قدر نماییم. از این به بعد نه کسی از این زبان موغولی استفاده کرده می‌تواند و نه هم حق پوشیدن این کالای لعنتی موغول ها را دارد. این کتاب‌ها به زبان موغولی نوشته شده باید است طبق دستور مبارکه‌‌ی اعلی‌حضرت معظم همایونی به آتش کشیده شود. حال شما مردم کومک کنید که ما این کتاب‌های لعنتی را یک‌جا با این لباس‌های لعنتی آتش بزنیم. بعد ازین هیچ کسی حق نوشتن به این زبان را ندارد، و اگر کسی مرتکب این جرم غیر قابل بخشش شود جزای سخت خواهد دید. چپن را هم باید است اصلاح نمود. آستین‌های آن کوتاه و دامن آن هم کوتاه شود!

جهت رهنمایی مردم یکی دو تن از حاضرین را هم در نزد خود احضار و آستین‌های چپن ایشان را یکجا با دامن آن قیچی می‌نماید. بعداً بالای کتب تیل پاشی نموده و آتش می‌زند و به این ترتیب بزرگ‌ترین فاجعه‌‌ی کتاب‌سوزی را به شیوه‌‌ی کتاب‌سوزی‌های هتلری انجام داده، و تورکی زبانان را از داشتن زبان تحریر و تدریس به زبان مادری محروم می‌سازد».


کامنت‌هایی مفید و آگاهی دهنده برای این مقاله توسط حسن پیمان میمنه‌لی

Hassan Paiman

بلی دقیقا چنین نموده بود که خیلیها دردآور است که من خیلیها خرد بودم و هنوز به مکتب شامل نشده به ملای خانگی میخواندم که روزی بیادم کم کم می آید که یک جلد کتاب تورکی از شاعرمعروف بابا مشرف در تاقچه نزد قران شریف گذاشته شده بوده گرفتم که آیا خوانده میتوانم بمجردی که جنتمکان ینگه ام که ملا هم بود درس میداد بشدت آمده این کتاب را با قهر و خشونت از دستم گرفته جدی هوشدار داد که ترا که گفت که این کتاب را بخوانی اگر کسی بدستت ببیند و حاکم اعلای میمنه خبر شود آمده هست و بود مارا اینجا مانند کتابها در زیر بازار چارسو به آتش میکشد. گفته کتاب را برده در جای محفوظی از نظرها دور پنهان نموده بود شاید سالهای بین 1328 و1332 ه ش. بوده باشد!!!! . درود

معلوماتی که از فاشیسم پهلویهای تورکستیز درمیان گذاشتید. و همینگونه در مورد جنایات و فجایع محمدگل مهمند به ادامه عین مقاله در چهار بخش دیگر در عین سایت به نشر رسیده میتوانید بیشتر ازجنایات زمامداران قبایلی افغان و از منطقه را با چنین کاوشهای علمی و تاریخی خود برای بیداری خلق تورک تحقیرشده و به حاشیه رانده شده روشنی باندازید. با درودها.

Hassan Paiman

بلی. شباهت زیاد به تورکهای تحت استبداد افغانستان دارد. که روزی بنام محمد گل مهمند یک فاشیست معروف پشتون تبار ریس تنظیم مزار بود. به میمنه مرکز و لایت فاریاب آمده تمامی کتابهای اوزبیکی و تورکی را که بیش از 4000 جلد را از تمام خانه های مردم از همه جا جمع نموده وعده داد که من بشما کتابخانه میسازم. اما دروغ گفت این همه کتابها را جمع و از آن مناره تیار نموده اعلان نمود که این کتابها به کدام زبان است همه گفتند. صاحب اوزبیکی تورکی کتاب اند. دوباره سوال کرد که این شهر و ولایت مربوط کدام قوم ومملکت است ؟ همه گفتند. افغانستان و افغان. دوباره اخطارآمیز برای شان خطاب و اعلان نمود که: اینجا افغانستان است و هر کسی که زندگی میکنند همه افغانند. ???? و اینجا اوزبیکستان تورکستان نیست. و بما این کتابهای تورکی و زبان تورکی کار نیست باید که همه را به آتش کشید. بالایش پطرول پاشید همه را به آتش کشید و یک تعداد چپن ها را نیز از آستین و از دامنش بریده به آتش انداخت و گفت که اینجا وطن افغان و افغانستان است اینجا مغول و تورکستان نیست و در آینده کس حق ندارد به زبان تورکی اوزبیکی حرف بزند یا بخواند . ورنه برود. به مغلستان تورکستان. اینجا افغانستان برای افاغان ها است؟؟؟؟؟؟! یعنی این زمامداران پشتون بودند که در تمام اسناد از فروش وطن ومعاهدات ننگین دیورند با انگلیسها گرفته تا امروز نام افغان و افغانیت را با تاکید از تاریخ گذشته اش بخود پذیرفته امده اند که اختراع خود افغانها است نه از غیر افغانها که بالای این مظلومین اتهام می بندند ?????

 ودلچسپ تر از همه هم این بود که روز گذشته یک دو نفر فاشیست و نژادپرست بیسواد نادان و بی خبر ازین تاربخ باباهای فاشیست اجیرخود بالای تورک و اوزبیک و هزاره و تاجیک تاخت وتاز نموده میگوید که این اختلاف افغان غیر افغان را اینها بوجود آورده وتا امروز حکومت کرده آمده اند. ؟؟؟؟؟! هم غری و هم زوری هم همین را میگویند. !!!!! اما یک ورق از تاربخ امیر عبدالرحمان که این وطن را صرف برای افغان دانسته خطاب کرد نه به غیر افغان. از نادر غدار انگریزی و محمدگل مهمند که بیش از 60 درصد هزاره را بنام غیر افغان ازبین برد. و تا امروز هزاره کشی اوزبیک و تورک کشی و تاجیک کشی و همان پروژه ی نسلکشی را از زمامداران افغان بمیراث آورده تحت نام غیر افغان قتل عام کردند و ادمه دارد. هیچ و جدانی ازین بیماران نژاد پرست حاضر نیست که حداقل یک بار هم ازین جنایات و فجابع یاد کند. ؟؟؟؟؟ و هم خیلیها دلچسپ است که هر گز نشان داده نمیتوانند که طی سه سده یا سه قرن اخیر آیا از تورک و اوزبیک کدام زمامداری و کدام وزیر دفاع و داخله و خارجه و امنیت و غیره در همچو مهره های کلیدی بوده و کوچهای اجباری را تحت نام افغان و یا پشتون نسل کشی کرده باشند. ؟؟؟؟؟؟ فقط کسانی که وجدان پاک انسانی داشته باشد پاسخ روشن داده میتواند که نه مانند آن دو عنصر معلوم الحال که یکی در نقش ژورنالیست و دیگری چند کتاب را در پس و پیش خود چیده بنام پروفیسور و مغز متفکر و استاذ چرندیات و ضد و نقیض و نهایت خاینانه طبق دستور شبکه های تفرقه افگن خارجی تفرقه افگنی مینمودند????? . که خیلیها مضحک وخصمانه که بوی تجزیه ای افغانستان و بوی خون از حرفهای آنها به مشامها میرسید. که درست در ایران نیز چنین یک پالیسی و پروژه علیه تورکها جاری بوده و است!!!!! . با درودها.

Hassan Paiman

فقط شمه ای جنایات وفجایع این باباهای خاین ملی وطنفروش و جواسیس گماشته شده ی ناقل در طول تاریخ که به یک گروه معلوم الحال اوغان که در نابودی و حذف بیش از سی قوم و ملیت غیر اوغان برایش درین سرزمین پامال شده قابل افتخار نیز است اگر کمی آگاه شوید . دیگر همه جنابتکاران دیگر تاریخ را فراموش میکنید که دستان شان را از پشت بسته مینمایند. که حدود سه صد سال است که مردم مظلوم و بی دفاع را به کراهی بریان کردند و تا که توانستند نسل کشی و جنوساید و قتل و غارت و چوپاول و کوچ اجباری و تجاوز و اسیر و نابود نمودند تا این جامعه را بجای دموکراسی و ترقی و عدالت اجتماعی و برادری و برابری صرف تک قومی و اوغانیزه بسازند و هنوز هم ازخون سیر نشده اند. که تاریخها شهادت میدهد. ؟؟؟؟؟!؟؟؟؟؟!


[1] گاه‌شمار حوادث مهم تاریخ تورکان افغانستان یا تورکستان جنوبی بعد از اشغال این منطقه توسط قبیله‌سالاران

https://www.hazarainternational.com/fa/?p=9601

[2] قومیت‌گرایی افراطی فارسی و مراسم کتاب‌سوزی - «جشن مقدس کتاب‌سوزان» ‌ آذر سال ١٣٢٥ (دسامبر ١٩٤٦) در آزربایجان توسط دولت پهلوی - ارتش ایران

https://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_22.html

[3] توردی‌قل میمنگی. «ماموریت محمد گل مهمند در راه تحقق آرمان‌های نا تمام امیر عبدالرحمان خان در شمال هندوکش». قسمت سوم. نشر نخست: 15 نوامبر 2010.

https://www.kabulpress.org/article40139.html

[4] Çekmen > Çekpen > Cepken: çuhadan yapılmış, gömlek üstüne giyilen, üzeri işlemeli, kolları uzun ve yırtmaçlı, yakasız ve boyu belden yukarda kalan üst giysisi.

چپن - چه‌په‌ن - چپگن - چه‌پگه‌ن – چپکن - چه‌پکه‌ن – چکمن - چه‌کمه‌ن: چوخادان یاپیلمیش، کؤینه‌ک اوستونه گیییله‌ن، اوزه‌ری ایش‌له‌مه‌لی قول‌لاری اوزون و ییرتماج‌لی، یاخاسیز و بویو بئل‌ده‌ن یوخاری‌دا قالان اوست گییسی، ردا، قبا، روبدؤشامبر، ...

No comments:

Post a Comment