زبان طبی-علمی تورکی: «بيت قورخوسو و اونون آرادان آپاريلماسی» به قلم
دکتر صولتی
مئهران باهارلی
در
سرتاسر دورهی قاجاری، تورکان ساکن در ایران و مخصوصا تورکائلی-آزربایجان اتنیک
(مانند قفقاز) متاثر از ادبیات تورکی عثمانی بودند. در این دوره، به سبب این تاثیرپذیری، نوعی رنسانس
فرهنگی تورکی- که مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم دولت و مقامات قاجاری هم بود-
پدیدار شد. این رنسانس فرهنگی خود را به صورت چاپ متون ادبی کلاسیک تورکی (فضولی،
نوائی، نسیمی،...)، کتابهای دستور زبان تورکی (سمع افشار اورومی...)، کاربرد زبان
تورکی در نگارش مقالات و حتی به تدریج ایجاد مطبوعات تورکزبان ویا دوزبانهی
تورکی-فارسی (توسط حاجی میرزا بلوری تبریزی، ...)، تاسیس نظام تحصیلی تورکزبان (مدرسه ی تورک بالو، ...)، و
.... جلوهگر ساخت. اما با ظهور انقلاب مشروطیت و مخصوصا افتادن مدیریت آن به دست
دولت بریتانیا و عناصر ضد تورک رنگارنگ (١٩٠٠-١٩٠٦)، این رنسانس فرهنگی تورک جوانمرگ
شد و به همراه برچیده شدن مطبوعات تورک و نظام تحصیلی تورکزبان و نشر کتب تورکی،
.... سنت در حال ایجاد مقالهنویسی به زبان تورکی نیز، و کلا کاربرد زبان تورکی در
مطبوعات و در بارهی مسائل اجتماعی، برچیده شد.
١٠-١٥
سال پس از انقلاب فارسمحور مشروطیت، در سالهای جنگ جهانی اول (١٩١٥-١٩١٨)، تورکینویسی
دوباره در ایران جانی گرفت (حتی پیش از آن با چاپ و انتشار رومان تورکی «روشنینین
رویاسی» در تهران به سال ١٩١٢). با ایجاد حکومت اتحاد به صدارت جمشیدخان سوباتایلی
مجدالسلطنه افشار اورومی، و ورود اردوی نجاتبخش عثمانی به ایران و تورکائلی-آزربایجان
اتنیک، زبان تورکی برای اولین بار در تاریخ تورکائلی، موقعیت زبان رسمی و دولتی پیدا کرد. در این دوره همهی اعلامیهها و اسناد اردوی نجاتبخش عثمانی و ایضا
حاکمیت اتحاد به زبان تورکی منتشر میشد، و در روزنامهی «آزربایجان» ارگان «حزب
اتحاد اسلام» به مدیریت جمشیدخان افشار اورومی، مقالات اجتماعی و فلسفی به زبان
تورکی درج میگشت. اما این دوره هم با خروج اردوی نجاتبخش عثمانی و سقوط حاکمیت
اتحاد، و تسلط دوبارهی جریانات ایرانگرا-فارسگرا و به طور مشخص فرقهی دمکرات
آزربایجان به رهبری خیابانی –شعبهی حزب دمکرات ایران به رهبری تقیزاده و ... که
معتقد به زبان ملی فارسی، میهن ایران و ملت ایران بودند و مواضع صریح و شدید بر
علیه تورکینویسی و نیز فدرالیسم ملی داشتند، بدون آنکه مجال سنتسازی و نهادسازی برای
تورکینویسی پیدا کند پایان یافت. (قابل توجه است که فرقهی دمکرات آزربایجان
خیابانی –شعبهی حزب دمکرات ایران که در آن برهه به عنوان نیروی اصلی ضد تورک و ضد
تورکینویسی و ضد فدرالیسم ملی؛ بر علیه نیروهای ملی تورک به رهبری جمشیدخان افشار
اورومی و حاجی میرزا بلوری در تبریز و مساوات در قفقاز جنوبی عمل میکرد، توسط
ایرانگرایان و آزربایجانگرایان به عنوان یک حرکت ملی جا زده شده است).
دور
بعدی احیاء سنت تورکینویسی در ایران، مصادف با سالهای جنگ جهانی دوم (١٩٤٠-١٩٤٥)
است. در این دوره با گسترش نفوذ اتحاد شوروی در شمال ایران و مخصوصا تاسیس حکومت
ملی آزربایجان، زبان تورکی –هر چند تحت نام استالینیستی زبان آزربایجانی-دوباره به
صورت یک زبان مکتوب و رسمی در بخشهایی از تورکائلی –آزربایجان اتنیک که در قلمروی
حاکمیت این دولت بود در آمد. البته این را نیز باید به وضوح تمام بیان کرد که طبق
اسناد و منابع آن دوره، عامل اصلی در اصرار به رسمیت زبان تورکی و کاربرد آن در
ادارات و رسانهها و مدارس، جناح آزربایجان شوروی رهبری این حرکت، یعنی مشخصا
میرجعفر باقیروف بود. زیرا جناح ایرانی رهبری این حرکت، نوعا منسوب به تورکهای چپ
ایرانی (در حزب توده و یا خارج آن) و نیز آزربایجانگرایان ایرانگرا (باقیمانده
از حرکتهای ایرانگرا و فارسمحور آزادیستان و مشروطه، ...) بودند که زبان فارسی را
زبان ملی خود میدانستند. حتی خود پیشهوری از زمان عضویت در مدیریت نشریهی ضد
تورک و پانایرانیستی «آزربایجان جزء لاینفک ایران» و سپس رهبری فرقهی عدالت ایران و فرقهی
کمونیست ایران، همواره با رسمی شدن زبان تورکی مخالفت کرده بود.
با
رسمی شدن دوبارهی زبان تورکی، بسیاری از نخبگان تورک به تورکینویسی روی آوردند. این
تورکینویسی در مرکز و شرق آزربایجان و خمسه (تبریز، اردبیل، زنجان،...) خود را اغلب
به صورت نگارش اشعار طنز و مقالات اجتماعی و سیاسی به زبان تورکی نشان داد. اما در
غرب آزربایجان و مخصوصا در اورمیه، تورکینویسی چندان در عرصهی طنز بکار نمیرفت
و محدود به نگارش مقالات اجتماعی و سیاسی هم نبود. بر عکس، زبان تورکی در تمام
عرصهها بکار میرفت و بویژه کاربرد آن در عرصهی طبی و علمی بسیار برجسته بود.
دلیل این امر، به الگوی شکل گرفته در قرن نوزده و ربع اول قرن بیست بر میگردد. در
این دوره غرب آزربایجان تحت نفوذ فرهنگی و سیاسی عثمانی قرار داشت و در نتیجه زبان
تورکی به عنوان زبان اصلی حیات اجتماعی و سیاسی و دینی و علمی مردم و نخبگان تلقی
میگردید. اما مرکز و شرق آزربایجان در دایرهی نفوذ فرهنگی و سیاسی
فارسستان-ایران و قفقاز قرار داشت و در نتیجه بویژه در میان نخبگان که از دیرباز زبان
فارسی را زبان ملی خود میانگاشتند، تورکینویسی بیشتر حکم یک سرگرمی را داشت و
محدود به شعر، طنز و حداکثر مسائل اجتماعی و سیاسی بود، اما نه موضوعات علمی و
طبی.
در
نشریات آزربایجان غربی-اورمیه باقی مانده از آن دوره، مقالات و نوشتههای متعددی
به زبان تورکی در بارهی موضوعات طبی، بهداشتی و حتی علمی (زمینشناسی، ...) وجود
دارند. به حدی که میتوان از پیدایش زبان طبی-علمی تورکی سخن گفت. از میان مولفین
این مقالات طبی به زبان تورکی، در درجهی اول میبایست از مرحومین «دکتر افشاری» که
دارای بیشترین تعداد مقالات طبی به زبان تورکی است، سپس« دکتر نجفقلی صولتی»
(موضوع این نوشته)، خانم «اکرم فتحی»، «عباس فتحی» (توسط اوباشان ایرانگرا-شاهپرست
در حین یک جنایت جنگی به همراه شصت نفر دیگر تیرباران شد) و دیگران نام برد.
در
زیر یکی از نوشتههای کوتاه طبی-بهداشتی به زبان تورکی تالیف «دکتر نجفقلی صولتی»
را آوردهام. این نوشته از نخستین تلاشهای این شخصیت تورک برای نوشتن به زبان
تورکی در مورد مسائل بهداشتی و طبی است و از این رو نیز در تاریخ تورکی مکتوب و
تورکی طبی دارای اهمیت است. دکتر صولتی در شمار مولفینی است که در دورهی حکومت
ملی آزربایجان، برای نخستین بار به نوشتن مقالاتی به زبان تورکی در بارهی بهداشت
و طب و ... و ایجاد زبان تورکی طبی-علمی دست زدهاند. وی همچنین در آن دوره
کنفرانسهای متعددی در شهر اورمیه و اطراف آن به زبان تورکی در بارهی موضوعات
بهداشتی و طبی میداد. (نشریات و رسانههای تورک در ایران میباید این روش را الگو
و سرمشق خود قرار دهند و به درج مسائل و موضوعات گوناگون که به تودهی مردم مربوط
و مورد علاقهی آنهاست، مانند مسائل بهداشتی و طبی و علمی و زنان و ...، بدون توجه
به ممنوعیتهای غیرمشروع دولت ایران بپردازند. در صورت جلوگیری از درج مقالات تورکی
طبی و ... و سانسور دولت ایران نیز، مساله را به رسانه ها و دادگاهها و مراکز حقوق بشری داخلی
و خارجی بکشانند).
از
آنجا که در نوشتهی دیگری به حیات دکتر صولتی خواهم پرداخت، در اینجا به ذکر چند
نکتهی کوتاه اکتفا می کنم. دکتر نجفقلی صولتی (فرزند رضا، متولد ١٩١١ -فوت ١٩٨٣) طبیب و جرّاح، از شخصیتهای نامدار اورمیه و موسس
بیمارستان صولتی در شهر اورمیه است. احداث و اهدای دبستانی در روستای گاباران
(گباران رسمی، در دهستان بکیشلی چای) – که وی در مالکیت آن سهم داشت- و احداث راه این روستا از دیگر خدمات ماندگار این
شخصیت خیّر است. در طول ١٠ روز بین فرار رهبران اصلی حکومت ملی آزربایجان به شوروی
و قبل از ورود ارتش شاهنشاهی به اورمیه، دکتر نجفقلی صولتی و دکتر افشاری در زمرهی
زعمای شهر اورمیه بودند که با ایجاد دستجات مسلح سعی به جلوگیری از بروز غارت و
کشت و کشتار و انتقامکشی و احیانا دفع تهاجمات محتمل اشقیاء کرد به شهر کردند
(تعدادی از نفرات این دستجات، بعدها مرتکب جنایات جنگی شدند و نزدیک به شصت تن از
اسرای دمکرات را قتل عام کردند). دکتر نجفقلی صولتی پس از سقوط حکومت ملی
آزربایجان از سوی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دولت ایران همواره تحت مراقبت و تحت نظر
بود.
پایان
نت مئهران باهارلی
صحّی
قسمتی: بيت قورخوسو و اونون آرادان آپاريلماسی
دوکتور صولتی
ارومیه
قزئتی، ٢ شنبه ٦ اسفند ١٣٢٤ شماره ١٠ اوّلینجی ایل، ٢٥ فوریه ١٩٤٦
او
یئرده که پالتارلار صحیّه دستوراتی ایله عوض اولار، بیت آز گؤروکوپ، و مخصوصاً هر
دفعه عوض ائیلهمهک نتیجهسینده چوخ بیت تلف اولار. و بیت محیطینین نامساعد
اولدوغونا گؤره، بیت.ین بیر قسمت.ی آرادان گئدیپ و تخم قویماسی و دوغولماسینین
قاباغی آلینار.
امّا
دعوا[1]
موقعینده، یا بیر موقعده که چوخ انسانلار لازمدیر بیر بیر.ی یانیندا یاشایالار، یا
پارهای اتّفاقلارا گؤره پالتارلارین عوض اولماسی چتین اولسا، یا او یئرلهرده که
قبلاً آیری بیر انسانلار یاشاییپ و سونرا بیر اؤزگهلهری یاشامالیدیر، بیت
باجاریپ یاشاسین و آرتماغا دوام ائتسین. مثلاً بو ایش زندان و سربازخانهلهرده یا
مکتبلهرده گؤرسهنیر. بیت قیش فصلی و سویوق اولان وقتلهر کرسی باشیندا انسانلار
اجتماعسیندا ایسی یئرلهرده، که صحّی اصوللار یاخشی رعایت اولمور، تخم سالیپ و
آرتماغا باشلار.
بیت
انسان دیریلمهسینه چوخ بؤیوک و خطرلی بیر حیواندیر. مخصوصاً بیت دری خستهلیکلهرینی
نقل و انتقال وئرهبیلیر. بیت «ائگزئما»، «سئودا» و « فرونکولوز» تولید ائتمهسینده
بؤیوک رول اویناییر.
اؤزگه
بیر خطرلی خستهلیک، «تیفوس» خستهلیییدیر که بیت وسیلهسیله انتقال و انتشار
تاپیپ، بؤیوک تلفات وئرهر. بیتین قوروسو یا مدفوعو یا اؤلموشو ده ممکندیر خستهلیک
تولید ائیلهسین. و اگر او یئرلهردهن که خسته یاشاییر، ممکندیر او یئرلهردهن
توزو و توپراغی خستهلیک تولید ائیلهسین.
بدنين قورونماسی بيت.ده.ن و بيتين آرادان آپاريلماسی
اوّلین
قورونما تمیزلیکدیر که انسانین تمام پالتار و یورقان و دؤشهیی تمیز اولسون
و
انسانلار گرهک آنلاسینلار بیتلی اولماق بیر شرملی عمل [دئییل]دیر. و مخصوصاً
تیفوس موقعلهرینده گرهک باش و بدن تمام توکلهری تمامیله تمیز اولسون. و
پالتارلار هفتهده اقلاً ایکی دفعه تمام بیر فامیلده یاشایانلاردا عوض اولوپ، و
قاینات.یل.سین. بیتی قایناتماقیله آرادان آپارماق اولور. اما سویوغون بیتده اثری
یوخدور. ٥٠ درجهلی بیر ایسی فوراً بیتی آرادان آپاراجاق. اما دریدهن و پانبیقدان
اولان شئیلهر ایسی مقابلینده خراب اولار. اونا گؤره لازمدیر که بو شئیلهری ٦٠
درجهلی سودا یوزده بئش «کرازوت محلولو»ندا یویوپ، سونرا سویوق سوینان پالتارلاری
بیر دفعه یوسونلار. سمّی گازلار دا ممکندیر بیتین مبارزهسینه مصرف اولسون. مثلاً
«انیدرید سولفورو» یا «سولفور دی کربون» یا «اسید سییانیدریک». «انیدرید سولفورو»
تمام گازلاردان مصرف اولماغی آسانراقدیر. بو گاز گوگوردون یانماسیندان عمله گلیر.
و بو دوانی مصرف ائیلهسهلهر، گرهک بیر نئچه ساعته تکین اوتاغا انسان گئتمهسین.
چون گؤزو و بورنو تحریک ائیلهر.
گوگورت
مصرفی: بیر اوتاقدا که هر بیر یئردهن یاخشی و محکم توتوقدور یاندیرارلار. و هر
مئتر مکعّبدهن اؤتورو ٥٠ تا ١٠٠ گیرام گوگورت کافیدیر. «کرزول محلولو- ٣ یوزده»
یا «اسید فئنیک محلولو- ٥ یوزده» بیتلهری اؤلدورهر و بو دوانی دری شئیلهر [2] اوچون یا
داراق یا ماهوت پاککن و پالتار اوچون مصرف ائتمهک اولار.
بو
آخرلهرده بیر تازه و اثرلی دوا بیتین آرادان آپاریلماسی اوچون تاپیلیپ که بو دوا
بیر اثر.لی و اطمینانلی بیر دوادیر. و اونون آدی «د.د.ت.» (دی کلورو دی فئنیل تیری
کلور ائتان) که بو دوا هر جور حیوانلاری آرادان آپارماغا قادردیر. مثلاً میغ میغی
مالاریادا و بیتی تیفوسدا یاخشی حاللار.د.ا اؤلدورهر. و مژده وئریریک که بو دوا
بیزیم صحیّه خستهخانهمیزه تازه «آزهربایجان ملّی دولتی» طرفیندهن اختیاردا
قویولوپ که تیفوس اولان یئرلهرده مبارزه ائدیلسین.
دوکتور صولتی: آقای دوکتور صولتی بیزیم حسّاس و نازک اورهکلی حکیملهریمیزدهن
بیریدیر. و امیدواریق او [اؤزو]نون فایدهلی و خلقه لازم اولان وئجلی مقالهلهرینی
روزنامهمیزه گؤندهریپ، [اونلار] عمومون استفادهسی اوچون چاپ اولونسون.
قيسا سؤزلوک
.راق:
.تر (پسوند تفضیل)
آرتماق:
(بورادا) چوخالماق، کؤپهلمهک (تولید مثل کردن)
آسانراق:
داها آسان، داها قولای، قولایراق، گنهزرهک
اؤلموش:
بورادا اؤلو، اؤلوت (نعش، جسد)
ایسی:
سیجاق، ایسسی، ایستی
ائگزئما:
ندهنی بیلینمهیهن دری التهابی (ندهنی بیلینیرسه: دئرماتیت آدلانیر)
ائیلهمهک:
ائتمهک، قیلماق، یاپماق
باجارماق:
یاپابیلمهک، گوج گؤرونهن بیر ایش و یا دوروما چؤزوم بولماق، اوستهسیندهن گلمهک
(فارسجاسی بلد بودن).
باشارماق:
بیر ایشی ایستهنیلهن بیچیمده بیتیرمهک (فارسجاسی موفق شدن).
بیت:
شپش
تکین:
تک، دک، جهن، دهیین (تا، الی)
توتوق:
(بورادا) دلیک-دئشییی یاخشیجا قاپادیلمیش، قاپ باجاسی ایییجه اؤرتولموش (جائی که
منافذ و سوراخ و درزهایش به خوبی بسته شده)
تیفوس:
لکهلی قيزديرما
دوغماق:
زائیدن (تورکییه لهجهسینده دوغورماق)
دوغولماق:
زائیده شدن (تورکییه لهجهسینده دوغماق)
دیریلمه:
(بورادا) یاشام
سوینان:
سویلان، سو ایلهن، سو ایله
سئودا:
ائگزئما
فرونکولوز:
چیبان (به فارسی جوش و دمل التهابی)
قورونما:
محافظت
قیزدیرما:
تب
گؤرسهنمهک:
گؤرونمهک، گؤزوکمهک، گؤستهریلمهک، گؤروکمهک
گؤروکمهک:
گؤرونمهک، گؤرسهنمهک، گؤزوکمهک، گؤستهریلمهک
مالاریا:
سیتما، ايسيتما (فارسی: تب لرزه)
میغ
میغ: میغمیغا، پشه
وئجلی:
یارارلی، گرهکلی، دهیهرلی (کؤکهنی عربجه «وجه»دیر)
یوزده:
درصد، فائض
No comments:
Post a Comment