Tuesday, October 30, 2018

توهین نژادپرستانه‌‌ی ضد تورک از موللای شیعی فارس محمد یزدی و چپ ایرانی تورک‌تبار محمد قراگوزلو

توهین نژادپرستانه‌ی ضد تورک از موللای شیعی فارس محمد یزدی و چپ ایرانی تورک‌تبار محمد قراگوزلو

 

مئهران باهارلی


موللای[1] شیعی فارس محمد یزدی «تورک» را به عنوان یک تحقیر بکار می‌برد و محمد قراگؤزلو از چپ‌های ایرانی که خود اصلا تورک است از «ایلغار و تهاجم» عرب و مغول و تورک و فرهنگ «والاتر» فارس سخن می‌گوید.

١- محمد یزدی (در جریان دستور به چوماق به‌دست‌ها برای حمله به طرف‌داران شریعتمداری): «گفتم: بچه‌هایت را جمع کن و برو سوراغ این تورک‌هایی که شهر را به آشوب کشیده‌اند و تا آنجا که در توان داری آن‌ها را دست‌گیر کن!»

https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-46074114?maca=per-rss-per_politik-4076-xml-mrss

٢-محمد قراگوزلو: «اگر ملت پیروز دارای فرهنگ والاتری از ملت مغلوب باشد، فرهنگ ملت خود را تحمیل می‌کند. لیکن اگر عکس این جریان صادق باشد، ملت مغلوب فرهنگ خود را بر ملت غالب تحمیل می‌کند. مثال و مصداق بارز این فرایند را در جریان تهاجم و ایلغارهای اعراب و موغولان و تورکان به ایران از یک طرف، و مقاومت و غلبه‌ی فرهنگ و زبان فارسی بر فرهنگ مهاجمان می‌توان مشاهده کرد»

http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=89587

تنقید:

 -چپ ایرانی (فارس، تورک) که به لحاظ هویت ملی ریشه در جنبش انگلیسی و ضد تورک مشروطیت دارد و هم‌زاد بلکه نوزاد آن است، ذاتا نژادپرست و ضد تورک و ضد عرب می‌باشد. اما شیعی امامی و یا اسلام فارسی دارای ماهیتی به مراتب نژادپرستانه‌تر و ضد تورک‌تر است که ریشه در اعماق تاریخ دارد و امروزه یکی از مولفه‌های اساسی ناسیونالیسم تهاجمی -مینی امپریالیسم منطقه‌ای و استعمار داخلی فارسی را تشکیل می‌دهد.

 -تعبیرات «ایلغار» و «مهاجم» که دارای بار منفی‌اند و قراگوزلو آن‌ها را در مورد تورک و عرب؛ و صفت «والاتر» که دارای بار مثبت است و او در مورد زبان و فرهنگ فارسی بکار برده، و تعبیر تحقیرآمیز «این تورک‌ها» که محمد یزدی در مورد طرف‌داران شریعتمداری بکار برده، صراحتا تعبیراتی نژادپرستانه هستند و باید در تمام اشکال و به شدیدترین وجه ممکن مورد اعتراض و توبیخ قرار گیرند. افزون بر آن، توهین و تحقیر به یک هویت قومی - ملی مخصوصا اگر از سوی مقامات و روشن‌فکران بیان شوند، باید جرم شمرده شده و عواقب جزائی داشته باشد.

 -محمد قراگوزلو از فرهنگ ملت‌های پیروز و مغلوب صحبت کرده و سپس ایلغارهای تورک و موغول و عرب را ذکر می‌کند؛ یعنی تورک و عرب و موغول را ملت‌های پیروز می‌داند. اما نام ملت مغلوب دارای زبان و فرهنگ به زعم والاتر فارسی را ذکر نمی‌کند. آیا آن ملت مغلوب ملت فارس بود یا ملت ایران؟ دلیل عدم ذکر نام آن ملت، آن است که همچو ملتی در آن موقع وجود نداشت. ملت پدیده‌ای بسیار متأخر و زائیده‌ی مودرنیته است. در دوران «ایلغار»های مذکور، هنوز مفاهیم ملت، ملت فارس، ملت ایران، ... ایجاد نشده بود.

 - قراگوزلو ورود گروه‌های تورک و عرب و موغول به ایران را ایلغار و تهاجم می‌نامد. غافل از آنکه خود زبان فارسی (دری سابق) که ایشان بومی نمایانده، یک زبان وارداتی از افغانستان امروزی به ایران است. بومی‌انگاری فارسی و مهاجم‌انگاری تورک و عرب یک پریشان‌اندیشی نژادپرستانه است که مخصوصا با ظهور مشروطیت در میان روشن‌فکران چپ ایرانی، هم‌چنین روحانیون شیعی نهادینه شده است.

 - قراگوزلو شیوع و رواج یک زبان را دلیل والاتر بودن آن زبان و فرهنگ صاحب آن می‌داند. با توجه به آن که ٤٠ درصد جمعیت ایران کنونی تورک و فارسی صرفا زبان مادری ٢٠-٣٠ در صد از مردم ایران است، و بنا به منطق ایشان، زبان و فرهنگ تورکی که در ایران رواج پیدا کرده والاتر بوده و زبان فارسی به سبب پست‌تر بودن قابلیت رواج طبیعی را نداشته است (زبان رابط شدن فارسی در سده‌ی اخیر، نتیجه‌ی تحمیل و جبر نظامی و زورگوئی سیاسی دولت ایران است، نه قابلیت‌های زبان فارسی)[2]

 - قراگوزلو فراموش می‌کند و یا واقف نیست که الفبای زبان فارسی، ایضاً نزدیک به ٨٠ در صد از واژه‌گان آن عربی است. هم‌چنین دین گروه‌های موسوم به تاجیک‌های غربی - فارس ساکن در ایران اسلام است که مانند مذهب شیعی امامی آن‌ها منشاء عربی دارد. علاوه بر آنکه اساسا گروه‌های موسوم به تاجیک - فارس امروزی در ایران، همان اعراب (و نیز تورک‌ها و دیگر بومیان غیر فارس) هستند که در قرون اخیر - مانند خود ایشان - تغییر زبان داده فارس‌زبان شده‌اند. به عبارت دیگر، زبان فارسی و قوم فارس تباراً و فرهنگاً و .... ، زائیده و محصول و میراث همان ملت و زبان و فرهنگ پست‌تر عربی (و تورکی) است.

 ای کاش قراگوزلو قبل از نوشتن این مطالب نژادپرستانه- آن هم به عنوان یک چپ و تورک‌تبار - به اسم عربی خود «محمد» و نام فامیلی تورک خود «قاراگؤزلو» تامل می‌کرد و اندکی بدان‌ها احترام می‌داشت.


[1] کاربرد تعابیری چون «روحانی» (گویا بقیه «جسمانی»‌اند)، «عالِم» (عرصه‌ی ایشان ربطی به علم ندارد) و یا «آیت الله» (نامی غلوآمیز) برای صنف خادمان دینی شیعیم تماما نادرست است و باید ترک شود.

[2] البته پیش از آن نیز زبان فارسی – دری - تاجیکی در ایران و منطقه از سوی حکام تورک و موغول به عنوان یک زبان رابط و ادبی بکار رفته است. یکی از دلایل این امر آن است که آن‌ها که بر ملل بسیار حکومت می‌کرده‌اند نیتی برای آسیمله کردن و تورک‌سازی و موغول‌سازی اتباع خود نداشتند. (این امر با امکانات آن دوران عملی هم نبود). دلیل دیگر آنکه حفظ بی طرفی قومی و زبانی و یک سیاست کاملا اندیشیده شده توسط حکام موغول و تورک بود. در این راستا انتخاب فارسی-دری که زبان هیچ قوم بومی نبود به عنوان یک زبان رابط، می‌توانست از تحریک حساسیتها و ظهور کشمکشها و درگیریهای قومی جلوگیری کند. هر چند افراط در بی طرفی زبانی و زیاده‌روی در امر تبلیغ زبان فارسی به عنوان زبان ادبی و رابط، در دراز مدت به آسیمیله شدن بسیاری از تورکان و موغولان در میان تاجیک-دری‌زبانها، و از دوران مشروطیت در ملت ایران فارسی‌زبان منجر شد.


2 comments:

  1. ابله جان این نقل قول از لنین است. یک بار دیگر به اصل پی نوشت در متن مقاله مراجعه کن ( پی نوشت ۱) شاید درک موضوع برایت ساده شود.

    ReplyDelete
    Replies
    1. ابله خودتان تشریف دارید. شما قبل از مزخرف نویسی باید طرز کامنت گذاشتن مانند آدم را یاد بگیرید. بعد از واضح نویسی را تمرین کنید تا معلوم شود منظورتان از نقل قول و اصل پی نوشت و متن مقاله و ..... چیست

      Delete