Wednesday, November 6, 2019

تورکی‌گویی محمدعلی شاه و دربار قاجاری او

تورکی‌گویی محمدعلی ‌شاه و دربار قاجاری او

مئهران باهارلی

سران مشروطه‌طلب افراطی مخالف محمدعلی شاه که تاریخ‌نگاری آزربایجانی آن‌ها را به عنوان شخصیت و قهرمان ملی عرضه می‌کند، مخالف زبان تورکی و فارسی‌گرا و پان‌ایرانیست بودند، در حالی که محمدعلی شاه مصرّ بر تورکی‌گویی، معلم و آجودانش شاپشال خان یک تورکولوژیست، و صمد خان شجاع‌الدوله و اقبال السلطنه ماکویی و ... همه دارای تمایلات تورک‌گرایانه و تورکی‌دوست بودند.

از مهم‌ترین و برجسته‌ترین نظامیان دوره‌ی محمدعلی شاه که به تورکی صحبت می‌کردند، سرگئی شاپشال ملقب به شاپشال خان، معلم و ژنرال آجودان محمدعلی‌ شاه قاجار است. شاپشال یک تورک قارائیم بر مذهب موسوی، متولد شهر باغچه‌سرای در شبه‌جزیره‌ی کریمه در اوکرایین، و یک تورکولوژیست بود که کتابی در باره‌ی زبان تورکی رایج در آزربایجان هم تالیف کرده است. 

کتاب ایران امروز اوژئن اوبه‌ن (اوژن اوبن)

اوژئن اوبه‌ن (اوژن اوبن) سفیر فرانسه در ایران قاجاری در کتاب خود (ایران امروز) [1] مربوط به سال‌های ١٩٠٧-١٩٠٦ به هنگام روایت مفصل مراسم جلوس محمدعلی‌ شاه قاجار، می‌گوید حاجی سرور خان آغاباشی در حین مراسم و برای باز کردن مسیر حرکت محمدعلی ‌شاه در تالار، خطاب به حاضرین امر تورکی «گئچین!» را (به معنی دور شوید) داد[2]:

ترجمه به فارسی: آغا‌باشی حاجی سرور آغا اعتمادالحرم، یک سیاه‌‌پوست پیر، با قدی بلند و قامتی باریک، شناور در مانتویش، به در تالار نزدیک شد و به تورکی فریاد زد: گئچین! یعنی دور شوید.

حاجی سرور خان اعتمادالحرم که منصب رسمی آغاباشی (رئیس خواجه‌سرایان، سرپرست خواجه‌ها) را داشت، اصلا یک سیاه‌پوست اهل حبشه بود. او قبلا آغاباشی حرم ناصرالدین شاه در تهران بود، بعد از ترور وی به تبریز رفت و آغاباشی محمدعلی میرزا شد. کاربرد زبان تورکی در مراسم فوق العاده رسمی تاجگذاری محمدعلی ‌شاه از سوی مقامات دولتی، به سبب رسمیت دوفاکتوی زبان تورکی در دولت و دربار قاجاری بود. کاربرد تورکی در مراسمی از سوی حاجی سرور خان آغاباشی اصلا حبشه‌ای، علاوتا نشان می‌دهد که مقامات غیر تورک و یا اصلا غیر ایرانیک دولت قاجاری و دربار محمدعلی‌ شاه هم موظف و ملزم به یادگیری و تسلط بر زبان تورکی بودند.

کتاب «روزنامه‌ی خاطرات عین السلطنه قهرمان قاجار (میرزا سالور)، روزگار پادشاهی محمدعلی‌ شاه»

در منابع تاریخی دیگر آن دوره هم کاربرد زبان تورکی در مراسم جلوس محمدعلی ‌شاه ثبت و ذکر شده است. یکی از این منابع جلد سوم کتاب ده جلدی «روزنامه‌ی خاطرات عین السلطنه قهرمان قاجار (میرزا سالور)، روزگار پادشاهی محمدعلی‌ شاه»[3] است. در این منبع هنگام روایت مختصر مراسم جلوس محمدعلی‌شاه گفته می‌شود حاضرین در مراسم پس از تاج‌گذاری شاه، جملتا به تورکی فریاد کشیدند: «ساغ اولسون!» یعنی سلامت باشد!

صفحه ٢١٦٦: شاه تشریف آورده جلوس فرمودند. بعد از تهنیت عید از امنیت ولایات فرمودند. خطبه و قصیده خوانده شد. سلام تمام شد. بنای دفیله شد و خیلی طول کشید. صدای «شاه زنده باد!» و «ساق اُسُّن [ساغ اولسون]!»(تورکی: سلامت باشد) به آسمان می‌رفت.

در جلد سوم کتاب «روزنامه‌ی خاطرات عین السلطنه قهرمان قاجار (میرزا سالور)، روزگار پادشاهی محمدعلی‌شاه» موارد بسیار دیگری از کاربرد زبان تورکی توسط محمدعلی ‌شاه و درباریان او و مقامات کشوری و لشکری‌اش ذکر شده که نمونه‌هایی از آن‌ها را در زیر آورده‌ام. از بررسی این نمونه‌ها واقعیت‌های زیر معلوم می‌شود:

١-محمدعلی ‌شاه زبان تورکی را به عنوان زبان کاری در مراوده با درباریان و مقامات کشوری و لشکری به کار می‌برد:

ص ٢١٩٥- شاه لب‌خندی زد. بعد از اندکی سکوت، شاه به تورکی آرام فرمود: «باران خیلی اذیت کرد». سپه‌سالار جواب داد: «باران به نوکر چه می‌کند؟» صندلی برای شاه خواست. شاه فرمود: «من هم یکی از این‌ها هستم و ایستاده‌ام». اشاره به سمت صاحب‌منصبان کرد ...

٢-محمدعلی ‌شاه به هنگام صحبت کردن به فارسی دارای لهجه‌ی تورکی بود:

صفحه ١٧٩٠- قیافه و حالات شاه: حضرت ولی‌عهد .... سی و پنج سال دارند. کم حرف می‌زنند. اگر فرمایش به‌فرمایند خیلی آرام و مربوط است. لهجه‌شان تورکی است... شوخی نه‌می‌کنند. توفنگ خوب می‌اندازند، خط فارسی را بسیار بسیار خوب می‌نویسند ...

صفحه ٢٢١٠- جمعه شوال المکرم- صبح اندرون حضور مبارک حضرت والا شرفیاب شدم ... علاء‌الملک جواب داد هر کاری اسبابی و لوازمی می‌خواهد. اگر به‌خواهید پلو درست کنید برنج و روغن و هیزم و یک آش‌پزخانه و آدم لازم دارد. ما هیچ یک از لوازم مجلس را نه‌داریم و ممکن نیست به طور دل‌خواه منعقد شود. حضرت والا می‌فرمودند همین تمثیل او را در جزو رای همه نوشتند و اصرار داشت پلو را بردارید و به لهجه‌ی تورکی «پیلوو» می‌گفت و ممکن نه‌شد ...

٣-زبان تورکی در مراسم رسمی و دولتی به کار می‌رفت:

صفحه ٢١٦٦ - شاه تشریف آورده جلوس فرمودند. بعد از تهنیت عید از امنیت ولایات فرمودند. خطبه و قصیده خوانده شد. سلام تمام شد. بنای دفیله شد و خیلی طول کشید. صدای شاه زنده باد و «ساق اُسُّن [ساغ اولسون]!»(تورکی: سلامت باشد) به آسمان می‌رفت.

٤-نظامیان محمدعلی ‌شاه چه فرماندهان، چه سربازان فوج تهران، به تورکی صحبت می‌کردند:

صفحه ٢٠٨٥- در این بین شاپشال خان[4] و علی بیگ وارد شدند. چشمش به اعزاز الدوله پسر مدیرالدوله برادرزاده‌ی مشیرالسلطنه افتاد. نزدیک ما آمد گفت: «پیغام را به مشیرالسلطنه دادید؟» اعزاز الدوله احتراما برخاسته گفت: «بلی». گفت: «جواب مرا چه داد؟» اعزازالدوله تمججمی کرد. [شاپشال خان] یک قدم جلوتر آمده دست خود را بلند کرد. تورکی اول گفت. بعد دید اغلب فارس هستیم این طور بیان کرد ...

صفحه‌ی ١٣٢٧- طَبَق انجیری در بازار گذاشته بودند، سربازها[ی فوج تهران] در عبور هر یک چنگی برداشته به دهان می‌گذاشتند و می‌گفتند: «یاخچی شیرین‌دی[ر]» (خوب شیرین است). انجیرفروش که آدم بامزه‌ای بود چند دانه‌ی باقی‌مانده را به دهان گذاشته به صدای بلند می‌گفت: یاخچی شیرین‌دی[ر].

٥- مقامات درباری و کشوری محمدعلی‌ شاه مخصوصا شخصیت‌های مشهور به وفاداری به او، زبان تورکی را به عنوان زبان کاری به‌کار می‌بردند.

این اولگو، بر خلاف طرز مخالفین محمدعلی ‌شاه مخصوصا مشروطه‌طلبان افراطی است که اصرار و تعصب در به‌کار بردن فارسی داشتند.

صفحه ٥٤٨- بعد از ناهار مفاخرالملک آمد. .... کامل است، بلند قد، لاغراندام. ریش مورچه‌ای دارد. ایرانی‌مآب است. می‌گویند خیلی ناقولاست و راست هم بود. تا مطلب را گفتند جواب داد به لهجه‌ی تورکی... (علی‌نقی مفاخرالملک تبریزی، وزیر تجارت کابینه‌ی میرزا احمدخان مشیرالسلطنه و از درباریان متنفذ محمدعلی ‌شاه بود).

صفحه ٢٢٦٠- [صدراعظم] .... به همان سردی و خشکی که طبیعت اوست پرسید این‌ها چه کاره‌اند؟ ناصرالسلطنه به لهجه‌ی تورکی از آن یخ‌زده‌تر گفت: توفه‌ک‌دار ...  (نصرالله دیبا ناصرالسلطنه تبریزی ملقب به دبیرالسلطنه، عهده‌دار امور خالصه‌ی تهران و آزربایجان بود).

صفحه ٢٤٤٤-شعاع الدین میرزا می‌گفت رعیت کاشکان ده خرقان من از باغبان آن‌جا شکایت داشتند. یکی می‌گفت دزد است، یکی می‌گفت شرور است. دیگری می‌گفت «قوربانین اولوم، بو مشروطه‌دی[ر]»

صفحه ٢٤٥٨ و ١٨٨٤- فی الواقع راست می‌گفت میر شکار [شاه مبرور] مرحوم [کلب‌علی خان] «دوه‌نین دیزی، پاشانین اوزو» (تورکی: کنده‌ی زانوی شتر، روی پاشا) (حسین پاشاخان امیر بهادر، کشیک‌چی‌باشی (رئیس گارد سلطنتی) ناصرالدین ‌شاه، قول‌لارآقاسی‌باشی (رئیس غلامان) مظفرالدین میرزای ولی‌عهد در تبریز، وزیر دربار و جنگ مظفرالدین ‌شاه و محمدعلی‌ شاه بود)

٦-کاربرد زبان رسمی زبان تورکی در این دوره محدود به عرصه‌ی شفاهی شده بود.

کاربرد تورکی به صورت زبان رسمی و دولتی مکتوب هر چند در آغاز سلطنت قاجاریه کمابیش وجود داشت، اما در ادامه‌ی سنت تاریخی بسیار مضر استفاده از زبان دری-فارسی به عنوان زبان مکتوب دیوانی دولت‌های تورک-موغول که از قرون ١٠-١١ میلادی و با غزنویان و سلجوقیان شروع شده بود، در طول سلطنت قاجاریان کم کم کاهش یافت و با ظهور مشروطیت تماما منسوخ گشت.

٧- در آزربایجان و اورمو [اورمیه] اهالی، زبان فارسی را نه‌می‌دانستند.

بنا به تثبیت فرمانفرما تعداد کسانی که در آزربایجان سواد فارسی داشتند یک نفر در هر چهار هزار نفر، و بنا به عین السلطنه مولف کتاب، تعداد کسانی که در اورمو (اورمیه) سواد فارسی داشتند یک نفر از هر پنج هزار نفر بود. این تثبیت‌ها یک بار دیگر نشان می‌دهند که زبان فارسی برای تورکان ساکن در ایران مخصوصا در منطقه‌ی آزربایجان، یک زبان بیگانه و خارجی و غیر جذاب بود که صرفا با ظهور جنبش فارس‌گرا و پان‌ایرانیستی مشروطیت توسط دولت مودرن ایران (در سه مقطع: دولت مشروطه ١٩٠٩-١٩٢٥، دولت پهلوی ١٩٢٥-١٩٧٩، و دولت جمهوری اسلامی از سال ١٩٧٩ تاکنون) بر مردم تورک تحمیل شده است.

در نقل قول‌های زیر هم‌چنین به الحاق اورمو به عوثمان‌لی اشاره شده است. همان‌گونه که معلوم است اورمو و قسمت اعظم استان آزربایجان غربی کنونی در ربع اول قرن بیستم تحت عنوان «نواحی شرقیه» عملا و یا حقوقا جزئی از قلمروی عوثمان‌لی بود:

صفحه ١٣٢٧-فرمان‌فرما گفت در این سفر آزربایجان دقت زیادی کردم. معلوم شد در آن صفحه که آبادترین نقاط ایران است، هر چهار هزار نفر یک نفر فارسی را می‌تواند به‌خواند. حالا یک نفر با چهار هزار نفر چه کند؟ در صورتی که آن یک نفر جاهل است. پر جای دور نه‌رویم. خود من که تقریبا نومره‌ی دوم شاه‌زاده‌گان ایران هستم خط و سواد فارسی را کامل نه‌می‌دانم. افخم الدوله از من بدتر. هر چه می‌دانم ناقص است. مظفرالدین شاه مامور را با عین می‌نوشت.

صفحه ١٨١٠- عثمانی‌ها نزدیک است اورمیه (اورمو) را به‌برند... تمام آن دزدها، آن الواط‌ها به اسم «فدائی مشروطه» هر چه میل دارند می‌کنند .... باز میل نه‌دارند ایران آباد شود. باز میل نه‌دارند قانون جاری شود. جای هزاران تعجب است که هنوز نه‌می‌فهمند مملکتی که از پنج هزار یک نفر سواد فارسی نه‌دارد ..... جماعتی سر بهشت رفتن عباس آقا، جماعتی سر جهنم رفتن او نزاع دارند و یک ماه است تمام خلق تهران مشغول این صحبت و رد و ثبوت آن می‌باشند. در صورتی که عباس آقا، اتابک و یک سرباز را کشته، تاپانچا (تپانچه) را توی دهن خود گذاشته و مغز خود را پریشان و خودش را کشته است.

توضیحاتی در باره‌ی چند واژه‌ی تورکی استفاده شده در نقل قول‌های فوق:

تفنگ- توفنگ - توفک: کلمه‌ای تورکی، فورم لهجه‌ای «توفه‌ک» در تورکی معیار. مرکب از بن «تۆف» (ریشه‌ی فعل تۆپۆرمه‌ک - تۆف‌گۆرمه‌ک قدیم) به علاوه‌ی پسوند اسم‌ساز از فعل –ه‌ک. بسیاری از کلمات دارای حرف نگ-نخ در زبان فارسی مخصوصا در آخر کلمات، دخیل از تورکی هستند. مانند تفنگ-توفنگ، زرنگ-زیرک، خدنگ، قشنگ، جفنگ، منگ، النگو، تنخواه، و احتمالا کلمات درنگ، بانگ، پلنگ، ...

طپانچه - تپانچه – تاپان‌جا – دابان‌جا: کلمه‌ای تورکی، فورم اصلی «تاپانجا»، از «تاپان-دابان» (کف دست) به علاوه‌ی پسوند –جا

ساق - ساغ - چاق: «ساغ» کلمه‌ای تورکی به معنی سالم که به صورت «چاق» (به معنی فربه) به زبان فارسی وارد شده است. تبدیل حرف «س» به حرف «چ» قاعده‌ای معمول در زبان تورکی، مخصوصا در لهجه‌های متاثر از تورکی شمال – قیپچاق - تاتار است که منجر به ایجاد دوبلت‌ها (کلماتی با ریشه‌ی واحد اما فورم و معنایی متفاوت) می‌گردد. مانند: ساریق-چاریق، سای-چای، ساو-چاو، سار-چار (به معنی پوشش، پوشیده، در چارقات-چرقد، ...)...

نوکر: کلمه‌ای موغولی از ریشه «نوک» معادل «یاق-یاخ» تورکی به معنی نزدیک. تبدیل حرف «ی» اول کلمات تورکی به «ن» در موغولی و لهجه‌های تورکمانی متاثر از موغولی یک قاعده است، مانند یاساق-نسق، .... از ریشه‌ی یاخ: یاخین، یاخا-یقه، ....

ناقولا - ناقلا: احتمالا مرکب از «نا» پیشوند منفی در زبان فارسی، به علاوی کلمه‌ی تورکی «قوْلای» به معنی سهل و آسان

جلو - جیلاو: کلمه‌ای موغولی به معنی پیش

پلو - پیلاو - پیلوو: کلمه‌ای اصلا سانسکریت. اما کلمه‌ی «چلو - چیلاو» کلمه‌ای تورکی است از بن «جیلاماق-چیله‌مه‌ک» به معنی خیس کردن به علاوه‌ی پسوند اسم‌ساز از فعل  –اغو: چیلاغو-چیلاو.

باشا - پاشا: کلمه‌ای تورکی، اصلا به معنی سرکرده، سردار، خطاب و عنوانی محترمانه (قبل از ١٤٠٠)، در عوثمان‌لی برای ماموران عالی‌رتبه‌ی دولت به‌کار می‌رفت. باشا - پاشا به عنوان اسم مذکر در میان تورک‌های کائن و باشنده در ایران هم از دوره‌های قدیم تا نیمه‌ی قرن بیستم به ویژه در غرب آزربایجان رایج بود. معادل باشاغوت، باش‌بوغ، باش‌قان در تورکی قدیم، و باش‌چی و باشی در تورکی معاصر. از ریشه‌ی باش به معنی سرکرده اصطلاح باش‌لامیشی هم وجود دارد که مرکب از باش به علاوه‌ی پسوند مرکب -لامیش به معنی شده، کرده، ....؛ جمعا باشلامیشی به معنی سرداری، سرکرده‌گی، ریاست، فرماندهی و راهنمایی است.

باشا مرکب است از ریشه‌ی «باش» به معنی سر و سرکرده، به علاوه‌ی پسوند اسم‌ساز از فعل –ا، مانند اوج (نوک) اوجا (بلند)، گؤز (چشم) گؤزه (چشمه). کلمه‌ی باشا - پاشا به لحاظ ساختاری و معنایی مشابه کلمه‌ی بینه (Bïŋa, Biŋa, Binga, Biña) در تورکی باستان، و مینگا (Miŋa, Minga, Miña) در موغولی به معنی سرکرده و فرمانده‌ی یک واحد نظامی مرکب از هزار نفر است. کلمه‌ی هزاره ترجمه‌ی تاجیکی-دری عنوان و منصب تورکی بینه-مینه است. (در منابع تاریخی تورکستان چین، یکی از فرماندهان واحد «بینه» مرکب از تورکان اویغور، «مینگ ایگه‌میش» نام داشت[5]). به لحاظ سمانتیک کلمه‌ی «باشا»ی تورکی مشابه «رئیس» عربی از ریشه‌ی «رأس»، «روش» عبری (רֹאשׁ)، و کلمات «کاپیتان»، «هئتمان» و ... (Captain, Καπετάνιος, Hetman, Head-man, Hauptmann, ) در زبان‌های اوروپایی از ریشه‌ی «کاپوت» و «هئد» و ... ، همه به معنی سر است. ریشه‌شناسی کلمه‌ی تورکی «پاشا» بر اساس پادشاه و پایِ شاه و بچه و دیگر کلمات فارسی – ایرانیک - هندو اوروپایی، عامیانه و نادرست است.

اتابک، آتابه‌ی، آتابیگ، آتالیق: عنوان اتابک در ارتباط با سلطان‌های تورک مخصوصا در دوره‌ی قاجار به معنی صدراعظم، و در ارتباط با شاه‌زاده‌گان به معنی مربی مخصوص «لالا» و نائب الحکومه‌ی او در ولایت تحت حاکمیتش است. مرکب از آتا به معنی پدر و نیا (جای‌گزین قانگ در تورکی باستان به همین معنی)، شیخ در اصطلاح صوفیان؛ و بک-بیگ به معنی رئیس قبیله و قوم، رتبه‌ای اداری و نظامی در دول تورک، متبوع و بعدها امیر و والی، مسئول، مافوق، آمر، حاکم، فرمان‌روای کشوری کوچک؛ جناب، شوهر،... معادل نویان موغولی. مفهوم اتابک در عهد دولت تورک سلجوقی ایجاد شده است. در تورکی شرقی اصطلاح «آتالیق» به صورت معادل اتابک به‌کار می‌رفت.

قول، خان، بیگ، آقا، باشی، ...: عناوین و رتبه‌ها و مناصب و مقامات رسمی دیوانی و لشکری و اداری دولت‌های تورک که تا آخر دوره‌ی قاجاری مرسوم و رایج بودند.

برای مطالعه‌ی بیش‌تر: قاجارها و زبان-هویت تورکی

آقا محمدخان قاجار: طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یکدیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_17.html

فرمان تاریخی فتح‌علی‌شاه قاجار به تورکی جغتایی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_10.html

کاربرد زبان تورکی توسط سفارت‌خانه‌های دولت‌های خارجی در ایران قاجاری

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_94.html

فتح‌علی‌شاه قاجار: تورکی بیاموز؛ و الا از کار برکنار و خوار خواهی شد

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_7.html

نسخه‌ی تورکی‌ی عهدنامه‌ی فینکن‌شتاین (فینکن اشتاین) منعقده بین فتح‌علی‌شاه قاجار و ناپلئون بوناپارت

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_16.html

کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتح‌علی‌شاه قاجار و علاقه‌ی وی به زبان تورکی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post.html

محمدشاه قاجار: از منسوبیت به اصل والای تورک و نسل اوغوزخان سربلند، و بابت این سعادت شکرگزار خداوند هستم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_26.html

تدریس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانش‌گاه در تاریخ مودرن ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html

گذرنامه‌های قاجاری به زبان تورکی در دوره‌ی ناصرالدین شاه – تذکره‌ی مرور سید جمال الدین (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html

دستور مظفرالدین ‌شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post.html

مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بزنید

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_17.html

تورکی‌گویی محمدعلی‌شاه و دربار قاجاری او

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post_6.html

دو نامه‌ی تورکی از ناصرالملک همدانی به سلطان عثمانی مَحْمَدْ خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به  نیابت احمدشاه قاجار

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post.html

قصیده‌ی تورکی از کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ شاهان، حضرتِ سلطان حمید

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post.html

مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکه‌مپورلو معلم احمد فیضی سرابی تبریزی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post.html

پارچه‌ی گل‌دوزی‌ی قاجاری با ابیات تورکی در دانشگاه هاروارد

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_4.html


[1] La Perse d'aujourd'hui- Iran, Mésopotamie. Eugène Aubin. Paris. November 18th, 1908

https://archive.org/details/lapersedaujourdh00aubiuoft/page/n6

[2] Page 139-La grand eunuque, un vieux nègre, immense et mince, flottant dans son manteaux, Hadji Sourour Agha, Etemad-ol-Harem (la confiance du harem) se présenta à la porte de la sale et cria en turc: Guetchin! Écartez-vous!

[3] روزنامه‌ی خاطرات عین السلطنه قهرمان قاجار

https://ketabnak.com/book/58679

[4] Karaim: Серая Бен Мордехай Шапшал; Lithuanian: Seraja Šapšalas; Polish: Seraj Szapszał; Russian: Серге́й Маркович Шапшал

[5] Bu dört tümenden biri sadece Uygur, Karluk, Türkmen, Küçey adlı Türk kavimleri ile Kâşğar bölgesi Türklerine mensup askerlerden meydana gelmişti. Bu tümenin başında yukarıda adları geçen beylerden Melikşah (şüphesiz Türk ve Müsülman) bulunuyordu. Yine bunlardan Miñ İgemiş de bir Uygur binliğine (Moğolca: Minga, Farsça Hezâre) kumanda ediyordu. Faruk Sümer 

2 comments:

  1. سلام عرض ادب.چطور میشه با شما ارتباط داشت؟

    ReplyDelete
    Replies
    1. فعلا از همین جا. متاسفانه صفحه ی فیسبوکی من بلوک شد. اگر باز نه شود، دو هفته ی بعد یک صفحه ی جدید فیس بوک باز خواهم کرد.

      Delete