گاسپار دروویل: اهالی اورمیه، افشار و از
نژاد تورکمان، اصلا از تورکمانیا (آناتولی)، دلیر، راغب به نظامیگری، متمدنترین
مردم ایران، و دائما در معرض تجاور کوردها هستند
گاسپار دروویل (Gaspard Drouville) افسر
فرانسوی مقیم ایران قاجاری (سلطنت فتحعلی شاه) به سالهای ١٨١٢-١٨١٣ در کتاب خاطرات خود[1]، اهمیت ویژهای به فوجهای
افشار، واحدهای نظامی اورمیه، ولایت و اهالی اورمیه و اصلیت تورکمانی-افشاری آنها داده و در این باره به تفصیل واقعیتهای مهمی را ثبت کرده است. این تثبیتها دارای
اهمیت مضاعف هستند، زیرا دروویل زبان تورکی هم میدانست و از طرف عباس میرزا به
بازرسی کل سوار نظام و فرماندههی نظامی اورمیه منصوب شده بود. یعنی با موضوع
کاملا آشنائی و بر آن اشراف داشت.
در این نوشته مختصرا به بخشهای مذکور راجع به اورمیه و
افشارهای اورمیه از کتاب دروویل پرداختهام. برای دستیابی خوانندهگان به اصل فرانسوی
پاراگرافهای مربوطه، آنها را در زیرنویسها دادهام (بخشهایی دیگر از خاطرات وی
در بارهی تورک بودن قوشون قاجاری و نفرات افواج و ایلات و ... تورکی که از آن
متشکل بود؛ واحدهای قوشون در مناطق گوناگون و مخصوصا تورکایلی و آزربایجان شامل
تبریز، اورمیه، ایروان؛ تورکی بودن زبان فرماندهی قوشون قاجاری و عباس میرزا؛
منحصر بودن زبان فارسی به حيطهی شعر و ادبیات؛ شمول ایالت آزربایجان بر ایروان و
نخجوان، .... را در مقالهی دیگری بررسی کردهام)[2].
ترجمهی مخدوش کتاب دروویل به فارسی: در ترجمهی فارسی کتاب دروویل نقایص جدی وجود دارد که باعث شد به ترجمهی دوباره،
کلمه به کلمه، وفادار و دقیق اصل کتاب از متن فرانسوی اقدام کنم. (اینگونه
تحریفات با سائقهی تورکستیزی به هنگام ترجمهی آثار خارجی به فارسی، اشتباه
موردی نبوده، اولگو و رفتاری جا افتاده و سیستماتیک در ایران است[3]). از جمله:
- موضع قومیتگرایی فارسی افراطی و تورکستیزی مترجم، باعث
شده وی دروویل که به درستی میگوید «در ایران قاجاری به دورهی فتحعلیشاه
زبان تورکی زبان دربار و قوشون، و زبانی که همه آن را بر فارسی ترجیح میدهند است»
را متهم به عوضی گرفتن ایران با عثمانلی به کند[4].
- ترجمههای مخدوش در راستای تورکستیزی. مانند ترجمهی
جملهی «افشارها منشاءشان از تورکمانیا [شرق و مرکز آناتولی] است» به صورت
مخدوش «محل سکونت ایل افشار اصلا در تورکمن صحرا است» (مراجعه کنید به توضیحات
بند ٣ در زیر).
- بعضی اشتباهات ترجمهای، مانند ترجمهی «فوج هزاره»
(Azary) به صورت «فوج آذری». در حالی که قوشون
قاجاری فوجی به اسم آذری نداشت.
- عدم حفظ اتموسفر و هویت تورک دولت قاجاری
به هنگام ترجمهی اثر. به عنوان نمونه در حالی که اصطلاحات دیوانی و نظامی قاجاری، به زبان تورکی
و یا کلمات فارسی و عربی معمول در آن زمان بودند، مانند «آتلی» به جای
سواره نظام که در بند ٩ همین نوشته هم بدان اشاره کردهام، مترجم به منظور ایجاد
هویتی پارسی و غیر تورکی برای دولت قاجاری، به جای این اصطلاحات تورکی، کلمات
پارسی سره را بکار برده است. مانند کاربرد ارتش به جای قوشون، سواره به جای آتلی،
ژوبین به جای نیزه و ....
١-افشار بودن اهالی اورمیه: دروویل میگوید ولایت اورمیه کلا افشاری و افشارنشین، و شهر اورمیه مرکز
ایل افشار پراکنده در ایران است؛ و نادر شاه، که خود از ایل افشار بود، ولایت اورمیه را به افشارها بخشیده است. این تثبیتها صحیحاند.
هر چند باید کاملتر و دقیقتر شوند. زیرا گروههای گوناگون تورک شامل افشارها از
دوران پیش از اسلام، در دورهی خلفای عرب، در دورهی سلجوقیان و اتابکها و سپس در
زمان دولتهای تورک – موغول چنگیزخانی و ایلخانی و جلایری و تیموری و دولتهای تورکمان آغقویونلو و قاراقویونلو و
عثمانلی و قیزیلباشیه بلاانقطاع و به صورت افزاینده در اورمیه و پیرامون آن ساکن شده
و بودهاند. در دورهی دولت قیزیلباش (صفوی) تنها تغییر حادثه در نتیجهی اسکان
گروههای جدیدتر افشاری، صرفا تبدیل شدن افشارها به عنصر غالب و اکثریت جمعیتی در
این شهر و ولایت از قبل تورک بود. بعد از آن نیز بسیاری از گروههای تورک غیر افشاری قدیم و
جدید به ایل افشار پیوستند. در حال حاضر، اورمیه نه تنها بزرگترین شهر
افشارنشین ایران، بلکه شاید بزرگترین شهر افشارنشین جهان هم باشد.
٢-اصلیت تورکمانی افشارهای اورمیه: دروویل میگوید اهالی اورمیه یعنی افشارها، «تورکمان» هستند. در اینجا «تورکمان»
آن بخش از تورکمنهای آسیای میانه و شرق خزر است که در دورهی اسلامی به غرب دریای
خزر، خاورمیانه شامل ایران و قفقاز کشورهای عربی و آسیای صغیر و بالکان مهاجرت کردند. دروویل شجاعت
و دلیری افشارهای اورمیه را هم که زبانزد و مشهور در تاریخ است، از جمله ناشی از
آن میداند که «آنها تورکمان هستند» و «پارهای از خصائل خشن و وحشی نیاکانشان
تورکمانها را محافظه کردهاند». اشارهی دروویل به طراحی حصار شهر اورمیه به
سبک تورک و ادارهی آن توسط یک بیگلهربیگی، همانند سیستم اداری عثمانلی هم، نشان از قرار داشتن
اورمیه در حوزهی فرهنگی آناتولی دارد. «این شهر به وسیلهی یک حصار خوب با برجهای عظیمی
که به سبک تورک بنا شده، حفاظت میشود. حکومت شهر با یک بیگلربیگی درجهی یک میباشد....»
٣-موطن افشارهای اورمیه، «تورکمانیه» است. دروویل میگوید موطن اصلی اهالی اورمیه و کلا افشارها «تورکمانیا-تورکمانیه»
است. در اینجا «تورکمانیا-تورکمانیه»، نه «تورکمنستان» و یا «تورکمن صحرا»، بلکه مرکز،
جنوب و شرق آسیای صغیر، یعنی سرزمین مسکون توسط تورکمانها است که در منابع تاریخی
قرن دوازده تا اواخر قرن نوزده با این اسم نامیده میشد. نادرشاه افشار هم در
مکاتبات خود با مقامات عثمانلی، منشاء تورکمانان افشار را از این ناحیه و یا «تورکمانیا»
دانسته است. نکتهی قابل ذکر آنکه قلمروی تورکمانیه در طول تاریخ متغیر بود. در
حالی که سیاح ونیزی مارکوپولو در قرن سیزده میلادی، آناتولی مرکزی را تورکمانیا و
پایتخت تورکمانیا را شهر قیصریه قلمداد کرده است، در قرون ١٤-١٥ تورکمانیا به شرق
آناتولی و یا موطن آق قویونلوها و قاراقویونلوها و ... اطلاق میشد. در قرون ١٦-١٨
تورکمانیا باز هم به طرف شرق امتداد یافت و به بخش «تورکمانیای غربی-عثمانلی» شامل ولایات ارزوروم و قارس و چیلدیر و بیتلیس و وان و در بعضی برههها سلماس و اورمیه (نگاه کنید
به نقشهی ضمیمه)، و «تورکمانیای شرقی-عجمستان» یعنی جنوب غربی تورک قفقاز شامل ایروان و نخجوان و گنجه و .... تقسیم میشد. هرچند تمام شمال غرب تورکنشین ایران از ماکو تا
اردبیل و از اورمیه تا همدان و ساوه و کنگاور و اراک و نهاوند و صحنه و ... و یا تورکایلی امروزی یکسره مسکن
تورکمانها بود (تورکمانیه و یا تورکمانیا موضوع یک نوشتهی علیحدهی من
خواهد بود).
نوت: منوچهر اعتماد مقدم مترجم کتاب دروویل به فارسی، «تورکمانیا» را به
اشتباه «تورکمن صحرا» استنباط و جملهی « افشارها منشاءشان تورکمانیا است» را به
صورت «ایل افشار که محل سکونت اصلیشان ترکمنصحرا است»، ترجمه کرده که نادرست
است. اولا تورکمانیا در شرق دریای خزر نیست، بلکه در بلکه در غرب آن و در شرق آسیای صغیر است. دوما تورکمانیا
محل سکونت ایل افشار نیست، بلکه منشاء افشارها است؛....
٤-نبود بومی کورد در اورمیه: دروویل در کتاب خود، مانند همهی منابع داخلی و خارجی آن دوره، به صراحت میگوید
ولایت اورمیه در مجاورت کوردستان یعنی در خارج آن قرار دارد. «این ولایت
در کرانهی دریاچهی نمک بزرگی به همین نام، و در مجاورت کوردستان واقع است».
٥-در معرض تهاجم کوردها بودن اورمیه: دروویل مانند همهی منابع داخلی و خارجی آن دوره، اورمیه را در معرض تهاجم
دائمی کوردها معرفی میکند که بیان دیگری از غیر کورد و غیر کوردستانی بودن ولایت
اورمیه است: «[اهالی اورمیه] دایما در معرض تهاجم کوردها و تورکها [عثمانلیها]
قرار میگیرند، چنانچه نتوانند قابلیت و شایستهی احترام بودن خود را به چنین همسایهگان
بدی نشان دهند»[5].
٦- افشارهای اورمیه شجاعترین، بهترین،
دلاورترین نیروی نظامی دولت قاجاری هستند: دروویل
در اثر خود به کرات بر شجاعت و دلیری اهالی اورمیه یعنی تورکان افشار اشاره کرده
است. وی در این رابطه میگوید نادرشاه دلاوری و شجاعت آنها را قدر میشناخت؛ تودهی
افشار همه، بسیار بیشتر از ایرانیها (یعنی ایرانیکزبانها و در راسشان تاجیکهای
غربی و یا فارسهای امروزی) به حرفهی نظامیگری رغبت و تمایل دارند؛ آتلیهای
(سواره نظام) افشار اورومی بسیار نخبه و زبده و به خوبی تسلیح و تجهیز شده به لحاظ
اسب و ... هستند؛ فرماندهان افشارهای اورمیه فوق العاده شجاع و دلیرند. دروویل
میگوید که آتلیها (سوارهای) اورمیه از زمانهای قدیم و به حق شهرت یافتهاند که
شجاعترین و بهترین سواران ایران هستند. (اورمیه قوشونخیزترین ولایت تورک و
آزربایجان و تورکایلی، که خود ستون فقرات قوشون و نیروهای نظامی قاجاری را تشکیل
میدادند، بود).
٧- نیزهداران افشار: دروویل علاوه بر آتلیهای افشار
اورمیه، نیزهدارانشان را هم جداگانه مدح کرده و ستوده است. وی میگوید «نیزهداران
افشار اورمیه که با نیزههایشان بسیار هراسانگیز مینمایانند، با چابوکی تمام سلاحهای
خود را به کار میبرند. آنها در نتیجهی تمرین طولانی و نیروی زیاد در پرتاب نیزه
در حد کمال بسیار ماهرند، و دقتی که با آن نیزه را، آن هم از فاصلهای بیش از چهل قدم و
در حالی که اسب را چهارنعل میرانند، پرتاب میکنند شگفتانگیز است.....»
٨- افشارهای اورمیه، متمدنترین مردم ایران هستند:
دروویل ولایت اورمیه و اهالی تورک افشاری آن را «نجیبترین،
دلیرترین و مهماننوازترین اهالی ولایتهای ایران» مینامد. این تثبیت، حتی تمام
موارد دیگری که در کتاب دروویل در بارهی اورمیه و اهالی تورک افشاری آن و نظامیگری
و متمدن و دلیر بودن و قوشونخیز بودن.... ایشان گفته شده است، در دیگر منابع آن
دوره هم موجودند. به عنوان مثال «علی خان والی» که بین سالهای ١٨٨٢ تا ١٨٨٩ چندین
بار حاکم اورمیه بود، هفتاد سال بعد از دروویل موارد مشابهی را بیان کرده است
(تثبیتهای علی خان والی در بارهی اورمیه، موضوع یک مقالهی دیگر اینجانب خواهد
بود): « اهالی اورمیه غالباً از ایل افشار است. در
کنار شهههرچایی، اعیان ولایت هر یک برای خود تفرجگاه باشکوهی بنا کردهاند. طایفهی
افشار حقیقتاً عموما یک نوع نجابت فطری دارند که آنها را از سایر ولایت آزربایجان
ممتاز میدارد. [آنها ] معتبرترین رعایا و اصناف، [و] عموماً اهل عیش میباشند. رعیت و اصناف
غالباً مزلف میباشند.... اعیان اشراف و خانوادههای قدیم آنها به قدری متفرعن و
جاهطلبند که حدی برای آنها متصور نیست. به این واسطه برای تحصیل امتیاز و نصب از
بذل مال و جان مضایقه ندارند. ارباب مناصب افشاریه قطعاً بیش از تمام ارباب
مناصب سایر ولایات آزربایجان است؛ به واسطهی زیادی عیسویان و معلمین آنها و
تجار ارامنه و عدم تقوی، اهالی اورمیه واسطهی برزخ مابین عادات ایرانیان و
فرنگ شده[اند]. اورمیه عمدهی ولایت قوشونخیز آزربایجان است. افواج آن بالنسبه
منظمتر از سایر میباشند. از رشادت سوابق ایام آنها در تاریخ خیلی نوشته شده است
...»
٩-کتاب دروویل اساسا در بارهی تورکان ایران
است: هر چند کتاب دروویل مانند دیگر منابع و خاطرات و
سفرنامههای آن دوره، ظاهرا در بارهی ایران قاجاری است، اما از آنجائی که محل
اقامت و خدمت وی عمدتا در تورکیایلی (از تهران تا اورمیه) بود عمدهی مطالب وی در
بارهی فرهنگ و اعتقادها و سنتها و خورد و خوراک و زندهگی روزمرهی مردم و
ساختمانها و بازارها و شهرهای ایشان، در
اصل در بارهی ملت تورک و تورکایلی است. به عنوان نمونه وی به هنگام صحبت از
رفتار نیکوی مهماننوازی در ایران، استقبال مردم از غریبه با عبارت « منیم
قوناق » را مثال میآورد که به زبان تورکی و مربوط به ملت تورک است.
١٠-اصطلاحات نظامی تورکی قاجاری: در همه جای کتاب دروویل، مانند بخشهای مربوط به اورمیه، اصطلاحات متعدد
نظامی تورکی که قوشون دولت تورک قاجاری بکار میبرد پراکنده است. یکی از جالبترین آنها نمونهی آتلی است که در دورهی قاجاری به جای سواره نظام ایالات و
ولایات به کار میرفت، در حالیکه حتی در عثمانلی، واژهی فارسی «سووار» مستعمل
بود. همچنین است بیگلهر بیگی (امیر الامرا و یا میر میران در یک
ایالت سرحدی مهم مانند آزربایجان)، ....
نقل قولها از کتاب دروویل در بارهی اورمیه،
فوجها و افشار و تورکمان بودن اهالی آن (ترجمه از فرانسوی به فارسی: مئهران باهارلی)
١-تعداد
بسیاری از افشارها، که منشاءشان «تورکمانیا-تورکمانیه»
است، آمده و در قسمتهای مختلف ایران مستقر شدهاند. نادرشاه که خود از این
ایل بود و شجاعت و دلیریشان را ارج میگذاشت، آنها را گرد آورده از میانشان
تعداد معینی را برای خدمت به عنوان محافظ شخصی خود انتخاب کرد. و برای آنکه بیشتر
جلبشان کند، ولایت اورمیه را به ایشان بخشید. این ولایت در کرانهی دریاچهی نمک
بزرگی به همین نام، و در مجاورت کوردستان واقع است.
اگرچه بسیاری از آنها [افشارها در ولایت اورمیه] هنوز پارهای از خصائل
خشن و وحشی نیاکانشان تورکمانها را محافظه کردهاند، با این حال امروز این
ولایت به عنوان یکی از نجیبترین، دلیرترین و مهماننوازترین
ولایتهای ایران به شمار میرود. (رفتار نیکوی مهماننوازی به
قدری در ایران با دقت و وسواس اعمال میشود که به ندرت میتوان به کسی برخورد که در موقع ورود یک غریبه به شهر یا دهکدهای از او با کلمات
«مهنیم قوناق» (میهمان من [هستید]) استقبال نهکند. این کلمات مانند تعارفهای دیگر
که در ایران به کار میروند توخالی نیستند و ردشان از طرف او [غریبه] یک توهین جدی تلقی میگردد)[6].
٢- دستهی دیگر سواره نظام ولایات است که «آتلی» نامیده
میشوند. برای مشخص نمودن آنها از یکدیگر اسم ولایت و اسم خان یا بیگی که
فرماندهی آنها را بر عهده دارد به دنبال اسم آنها آورده میشود. تعداد این افواج بسیار
زیاد است و تقریبا تمام قوشون ایران را تشکیل میدهند. ... سلاحشان هیچگونه نظم و
ترتیبی ندارد. ... آتلی در مقایسه با
افواج دیگری که در بالا در بارهشان سخن گفتم، از نظر اسب در وضعیت ضعیفتری قرار
دارد .... [از اشکالات دیگرشان] آنها علی القاعده در خانههایشان هستند. ولی
همیشه مخصوصا در زمستان، کار آسانی نیست که آنها را فراخواند؛ و یا آنها را به هر
کاری میگمارند؛ و در مواقعی که از پشتیبانی افواج نخبه برخوردار نهباشند، هیچگاه
نیرویی بازدارنده نیستند ..... [در ایران] به کمیت نفرات بیشتر از کیفیت آنها
اهمیت داده میشود.
اما آتلی ولایت اورمیه یعنی افشارها
را باید از آنچه در رابطه با لباس و بازدهی [کارائی] گفتیم مستثناء نمود، زیرا همه
بسیار نخبه و زبده، به خوبی با اسب و سلاح تجهیز شده، و بالاتر از همه دارای
فرماندهان شجاع و دلیرند. این تفاوت از چندین دلیل ناشی میشود:
-اولا آنها تورکمان هستند و بنابراین خیلی
بیشتر از خود ایرانیها به حرفهی نظامیگری رغبت و تمایل دارند.
-علاوه بر آن، به عنوان همسایهگان مرز، دایما
در معرض تهاجم کوردها و تورکها [عثمانلیها] قرار میگیرند، چنانچه
نتوانند قابلیت و شایستهی احترام بودن خود را به چنین همسایهگان بدی نمایش دهند.
-در نهایت، از آنجا که از زمانهای بسیار
قدیم به حق از این شهرت برخوردار بودهاند که بهترین و شجاعترین سواران ایران
هستند، علاقهی زیاد دارند تا صحت این عقیده در بارهی خود را به ثبوت بهرسانند.
آنها [ترجیح میدهند] ضروریات زندهگی را قربانی کنند تا آنکه با اسب و سلاحهای
معمولی ظاهر شوند. تجملی که آنها با این اشیاء [اسب و سلاح] به نمایش میگذارند،
اغلب تمام داراییشان را تشکیل میدهد[7].
٣-آنها [افواج افشار ارومیه] به چند دسته تقسیم میشوند....
[دستهی] نیزهداران با چابوکی تمام این سلاح را به کار میبرند. آنها با نیزههایشان
بسیار هراسانگیزتر میشوند..... افشارها ..... سلاحهایشان را با موفقیت بسیار در
برابر تورکها که از آنها واهمهی زیادی دارند، به کار میبرند. فقط با تمرین طولانی
و نیروی زیاد میتوان نیزه را در این حد از کمال پرتاب نمود. افشارها در پرتاب نیزه
بسیار ماهرند، .... مشاهدهی دقتی که با آن این سلاح را، از فاصلهای بیش از
چهل قدم و در حالی که اسب را چهارنعل میرانند، پرتاب میکنند شگفتانگیز است. اغلب
این آتلیها برای برداشتن نیزه از اسب پیاده نمیشوند و با مهارت غیر قابل تصوری
در حالی که چهارنعل میتازند آنها را از روی زمین برمیدارند[8].
٤-اورمیه: تابارمای[9] باستان، شهری بزرگ،
ثروتمند و پرجمعیت، در کنار دریاچهی شاهی که دریاچهی ارومیه نیز نامیده میشود
واقع گردیده است. اورمیه امروز مرکز ایل افشار است که
نادرشاه از بین آنان برخاسته است. این شهر به وسیلهی یک حصار خوب با برجهای عظیمی که به سبک تورک بنا شده، حفاظت میشود.
حکومت شهر با یک بیگلربیگی درجهی یک میباشد [10].
ایلک گؤروتون آچیقلاماسی:
بیر اورمولو افشار-تورکمان سونگولو
آتلیسی، کاظیمداشی (قالاداشی، قیرخلار قالاسی، ایییدیر-ایگدر-یکدر قالاسی:
اوغوز اییدیر بویو آدیندان)
سوار نیزهدار تورکمان-افشار از
اورمیه، کاظیم داشی (قالاداشی، قیرخلار قالاسی، ایییدیر-ایگدر-یکدر قالاسی: از نام
طائفهی اوغوزی اییدیر)
An Afshar
Turkoman horseman from Urmia, İydir-Iğdır Qalası
Un
cavalier Turc Afchar, d'Urmia , İydir-Iğdır Qalası
Всадник
Афшар Туркоман из Урмии, Ийдир Галасы
[1] لینک دانلود اصل کتاب به زبان فرانسوی
Gaspard Drouville,
Voyage en Perse en 1812 et 1813, Paris 1828 - Masson et Yonethttps://archive.org/details/voyageenpersefa02drougoog/page/n4
[2] گاسپار دروویل: زبان فرماندهی ارتش قاجار و عباس میرزا، تورکی است؛
فارسی منحصرا زبان ادبیات است؛ ایروان و نخجوان جزء آزربایجان است
[3] تحریفات و اشتباهات جواد شیخالاسلامی در ترجمهی کتاب خاطرات
هاردینگ
[4] در این باره مفصلا در زیرنویس ٥ مقالهی آتی سخن گفتهام: گاسپار
دروویل: زبان فرماندهی ارتش قاجار و عباس میرزا، تورکی است؛ فارسی منحصرا زبان ادبیات
است؛ ایروان و نخجوان جزء آزربایجان است
[5] برای بومی نبودن کوردها در اورمیه و در معرض تهاجم دائمی بودن
اورمیه توسط کوردها در تاریخ:
ا. اسمیت و ه.گ.او. دووایت (١٨٣٣ میلادی): فارسی برای
تورکها زبانی بیگانه؛ و پرشیا نامیدن ایران یک دروغ یونانی است. اورمیه در معرض تهاجمات خصمانه ی کوردهای یغماگر قرار دارد.
تركیب جمعیتی-ملی شهر اورمیه و حومه آن در سال ١٨٦٩ :
تورک ٩٢ درصد، کورد ٢،٤ درصد
مقالهای از جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی: قتل عام سی
هزار تورک توسط شیخ عبیدالله نهرینی به اسم ترویج شریعت در اورمیه، میاندوآب،
بناب، مراغه، ملکان، ....
بنا به لورد کرزون: اورمیهی سالهای ۱۸۹۲ سکنهی کورد نداشت
ویلیام جکسون در سال ١٩٠٥: شهر اورمیه خارج از سرزمین
کوردها و فاقد اهالی کورد است
پروفسور ویلیامز جکسون: مجدالسلطنه افشار اورومی، جامع
سه شخصیت دانشمند، نظامی و درباری
محمدعلیشاه: در اورمیه جمعی کشته شدهاند، سزاوار نیست
من جشن مولود خود را بگیرم
نیمتاج خانم لک سلماسی، تحریف شعر «دوشیزهگان اورومی،
خواهران سلماس» منسوب به او و تخریب شخصیت وی
خیانت عدهای از دموکراتهای آزربایجان و اشغال اورمیه
توسط سیمیتقو
تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار
ماکو در آزربایجان. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی
قساوت قلب، خونریزی و اوصاف ظالمانهی اسماعیلآقا سیمیتقو،
به روایت ابوالقاسم امین الشرع خویی
خاطرهای از علیرضا نظمی افشار در رابطهی اورمیهی
تورک با گروههای کورد و نبود جمعیت قابل ملاحظهی کورد در آن در سال ۱۹۴۸:
تورک ٨٨،٢ درصد، کورد ٢،٤ درصد
[6]
Volume 1, Page 43-44: Une multitude d’AFCHARDS, originaires
de TURCOMANIE, vint s’établir dans différentes parties de la Perse.
Nadir Schah originaire de cette tribu, et qui estimait leur bravaoure, le
réunit, en prit un cetain nombre pour lui server de gardes, et, pour se les
attacher advantage, leur donna la province d’OUROUMÉA, située sur le
bords du grand lac salé de ce nom, et voisine du Kurdistan.
Quoique
plusieurs d’entr’eux aient encore conservé quelque chose du caractère dur et
barbare des TURCOMANS, leurs ancêtres, la province n’en est pas moins
citée aujourd’hui comme une de plus noble, des plus braves et de plus
hospitalières de la Perse. Cette dernière vertu est si scrupuleusement exercée
en Perse, qu’il serait rare de rencontrer un individu quelconque, à l’entrée
d’une ville ou d’un village, qui n’accueillit pas un étranger pars ces mots:
Meneum Konack [Menim Qonaq] (vous étes mon convive). Ces mots ne sont pas vides
de sens comme les autres politesses usitées en Perse, puisque celui qui les
pronounce se considère comme grièvement offensé si on le refuse.
[7]
Volume 2, Pages 93 (mistakenly shown as 95), 94, 95: Vient
ensuite la cavalerie provinciale que l’ou désigne par le nom de HATLY [ATLI]
(cavalerie), auquel on ajoute celui du pays où elle a été levée, et celui des KHAN’S
[XAN] ou BEY’S qui les commandent. Celte troupe est
très-nombreuse et forme la presque totalité des forces de l'empire.... leur
armement n'est pas régulier, ... cette troupe est mal montée en comparaison des
autres corps de cavalerie dont j'ai parlé, ..., une lois qu'ils sont lors de
chez eux; mais il n'est pas toujours facile de les en arracher, surtout en
hiver. Ou les emploie à tout; ils ne sont cependant jamais bien redoutables, si
on ne les fait soutenir par des corps d'élite. ..., qui tiennent plutôt au
nombre qu'à la qualité des hommes.
L'HATLY de
la province D'OUROUMÉA, c'est-à-dire les AFCHARDS, fait exception
à ce que nous venons de dire relativement à la tenue et aux remontes. Les
hommes sont tous choisis, bien montés, bien armés, et, par-dessus tout,
commandés par des braves. Cette différence provient de plusieurs causes :
-D'abord,
ils sont TURCOMANS, et par conséquent beaucoup plus propres au métier
des armes que les Persans proprement dits;
-Ensuite,
comme voisins de la frontière, ils seraient continuellement exposés aux
incursions des Curdes et des Turcs, s'ils ne se maintenaient sur un pied
respectable et capable d'en imposer à d'aussi mauvais voisins.
-Enfin,
jouissant de temps immémorial de la réputation justement méritée d'être les
meilleurs et les plus braves cavaliers de la Perse, ils ont l’amour-propre de
vouloir justifier l'opinion qu'on a d'eux à cet égard, et ils sacrifieraient le
nécessaire plutôt que de paraître avec des chevaux et des armes ordinaires. Le
luxe qu'ils étalent dans ces objets fait souvent toute leur riechesse.
[8]
Volume 2, 95: Ils sont divisés par classes, …. ceux qui ont des lances, … soit la dextérité avec laquelle ils manient
cette arme, ils sont incomparablement plus à craindre avec leurs javelots; …
les AFCHARDS … emploient ces armes avec beaucoup de success contre les
Turcs, qui les redoutent beaucoup, ce n’est qu’avec une longue pratique et de
la force qu’on parvient a les lancer avec perfection. Les Afchards, qui sont
fort experts dans cet exercice, …. On est etonne de voir avec quelle justesse
ils lancent cette arme a une distance de plus de quarante pas au grand gallop.
La plupart de ces cavaliers ne descendent pas de cheval pour les ramasser, et
les saisissent a terre au grand gallop avec une adresse inconceivable.
[10]
Volume 2, Page 233: Ourouméa,
ancienne Thabarma, grande ville, riche et bien peuplée, située sur les bords du
lac Schahi, que l'on nomme aussi lac d'Ourouméa. Elle est aujourd'hui le
chef-lieu de la tribu des Afchars, dont Nadir-Schah est issu. Elle est défendue
par une bonne muraille, flanquée de grosses tours à la manière turque : elle
est gouvernée par un BEGLIERBEY [BEYLERBEYİ] de première classe,
…
No comments:
Post a Comment