از خیانتهای محمدعلی تربیت تبریزی
میرزا محمدعلی خان تربیت - تبریز، عضوکومیتهی فراماسونی وابسته به لوژ بیداری ایرانیان، آغتشه به ترور، برادرزن خائن اعظم تقیزاده، از رهبران مشروطیت انگلیسی و اشغال تهران و ساقط کردن دولت تورک قاجار، همراه با تقیزاده، اردشیر ریپورتر، ملک المتکلمین، ... از رهبران انجمن ضد تورک آزربایجان و از تبریزیان باستانگرای ایرانی در حلقهی برلین کاوه (تقی زاده، ایرانشهر، ....)، همکار شرقشناس ضد تورک ادوارد براون، از به وجود آوردندهگان هویت قومی ضد تورک آزربایجانی و تجزیهی وطن تورک – تورکایلی با رهبری انجمن «آزربایجان»، نگارش کتبی مانند دانشمندان «آزربایجان» و ....
تربیت در جریان جنبش ضد تورک مشروطیت انگلیسی فعال و از رهبران و به همراه برادرش از تروریستهای انجمن فراماسونی، ازلی، تروریستی آزربایجان در تهران، انجمن ایالتی تبریز تحت کونترول داشناکها و پانایرانیستهایی مانند خودش و گروههای متاثر از آنها در باکو و تبریز بود و برای ساقط کردن دولت قاجاری و خاتمه دادن به حاکمیت سیاستی تورک بر ایران مبارزه میکرد. بعد از به توپ بستن مجلس متواری و پس از اقامت در لندن و پاریس به استانبول عزیمت و همراه با سایر مشروطهخواهان انجمن سعادت را بنا نهاد . او با تعطیلی مجلس دوم به باکو رفت و به پیشنهاد هیئت مدیرهی انجمن خیریهی ایرانیان، مدیر مدرسهی اتحاد ایرانیان شد که مشغول به نشر زبان و فرهنگ فارسی در قفقاز بود. محمدعلی تربیت در دوران حیات خود در باکو، موسس دفتر باکوی فرقهی پانایرانیستی و ضد تورک دموکرات آزربایجان خیابانی - تبریز، که خود شعبهی ایالتی فرقهی ایرانگرای دموکرات ایران - تهران بود شد. این دفتر باکو در تبعیت از شعبهی فرقهی ضد تورک دموکرات آزربایجان خیابانی - تبریز و شیخ محمد خیابانی با فرقهی مساوات که یک حزب ضد تزار، تمرکززدا – فدرالیست ملی و مبتنی بر ناسیونالیسم تورک و متمایل به ایدهی «آزربایجان واحد» بود دشمنی میورزید، و در مقابل شعار پانایرانیستی «آزربایجان جزء لاینفک ایران» را تبلیغ میکرد. در صفحهی اول روزنامهی «آزربایجان جزء لاینفک ایران» اورگان این فرقه که پیشهوری ایرانگرا و باستانگرا هم در آن می نوشت، داخل حرف «ن» کلمهی «آزربایجان» با ذال عبارت فارسی «جزء جداییناپذیر» جای گرفته بود.
پس از آغاز جنگ جهانی اول تربیت به برلین رفت و به حلقهی پانایرانیستی تبریزیان در آنجا پیوست، در کومیتهی نجات ایران به فعالیت پرداخت و با ایرانگرایان و پانایرانیستهایی مانند حسن تقیزاده و حسین کاظمزاده ایرانشهر، محمد قزوینی، محمدعلی جمالزاده، ... همکاری فرهنگی و انتشاراتی کرد.
تربیت مانند دیگر آزربایجانگرایان پانایرانیست و آزربایجانگرایان ایرانگرا و چپهای ایرانی، با داشتن نقش محوری در رهبری تشکیلات ایرانگرا و ضد تورک مانند انجمن اتحادیهی آزربایجان – تهران، انجمن ایالتی آزربایجان – تبریز و عضویت و تاسیس دفتر فرقهی دموکرات آزربایجان در باکو و انجمن سعادت در استانبول و ... نقشی اساسی در ساقط کردن دولت تورک قاجار و پایان دادن به حاکمیت تورک بر ایران داشت. او با عضویت در حلقهی پانایرانیستی و باستانگرای کاوه در برلین، و مخصوصا تالیف کتاب دانشمندان آزربایجان و ... آزربایجان را که نام یک جوغرافیا و ایالت بود به جای «ملت تورک» و «وطن تورک – تورکایلی» نشانده و بدین ترتیب برای نفی هویت ملی تورک، جلوگیری از تشکل هویت ملی مودرن تورک در میان تورکان ساکن در ایران و قفقاز، ایجاد هویت جعلی ملی آزربایجانی، ایجاد بحران هویت ملی مخصوصا در تبریز و پیرامون آن، تجزیهی ملت تورک ساکن در ایران و تجزیهی وطن تورک – تورکایلی به دو قسمت آزربایجانی و غیر آزربایجانی و ایجاد غیریت و دشمنی بین آنها تلاش کرد.
تربیت در مقام رئیس معارف آزربایجان پس از مشروطه از مسئولان اولیهی تحمیل زبان فارسی بر مردم تورک و تسهیل نسلکشی ملی و زبانی تورکان ساکن در ایران است:
توسعهی زبان فارسی در آزربایجان. «امروز نشستی با حضور مقامات محلی آزربایجان در محل حکومتی تشکیل شد تا برای تکلم زبان فارسی در مدارس و تدریس آن به ویژه در مناطق مرزی تصمیمگیری شود. محمدعلی تربیت رئیس معارف آزربایجان گفت که تکلم زبان فارسی در مدارس معمول است. اما مجدداً به روسای مدارس تاکید خواهد شد که بیشتر مواظبت کنند. در این جلسه مقرر شد محسنات ترویج زبان فارسی به همهی ماموران ادارهی معارف گوشزد شود، علی الخصوص در مناطق مرزی تعلیمات لازم ابلاغ گردد».
محمدعلی تربیت به همهی فرزندانش اسامی فارسی – پارسی باستانی داده است (اردشیر، بهمن، فرنگیس، ایران، فیروز و بهروز). انتخاب این نامها در تطابق کامل با تمایلات سیاسی و ملی ایرانگرایی و باستانگرایی تربیت است. تربیت در دوران زندهگی خود دو مرتبه ازدواج کرد. او مدت کوتاهی پس از بازگشت به تبریز با خواهر سید حسن تقیزاده (خائن اعظم) ازدواج نمود و از او صاحب دو پسر به نام اردشیر و بهمن و دو دختر به نام فرنگیس و ایران شد. در اواخر جنگ اول بار دیگر به استانبول رفت و بعد از فوت همسر اولی در آنجا با دختری به نام هاجر دختر حسینقلی کارمند سفارت برای بار دوم ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر به نامهای فیروز و بهروز بود.
مانقورتیسم تبریزی، مانقورتیسم آزربایجانی و تاریخنگاری ضد تورک آزربایجانی، این فرد را هم به عنوان یک شخصیت ملی جا زده است.
من اکثرمطالب شما رادیکال می کنم ناراحت می شوم از وجوداختلاف بین آذربایجان چیزارو ترک چیلر الان زمان اختلاف وتفرقه افکنی نیست بیاید بایک هدف واحد حامی هم باشیم دنیای ترک مانند یک درخت تنومندی هست که دارای شاخه های به هم چسبیده وبا یک ریسه تنومند هست که آذربایجان یکی از آن ریشه هاست.
ReplyDeleteاختلافی بین ملت تورک و پان ایرانیستها وجود نه دارد. مساله اختلاف نیست، بلکه پان ایرانیسم نافی ملت تورک است. به همان سیاق، اختلافی بین ملت تورک و آزربایجانگرایی هم وجود نه دارد. بلکه آزربایجانگرایی نافی ملت تورک است. ملت تورک با دو هویت ملی ضد تورک ساخته ی دشمنان تورک به اسم ایرانی و آزربایجانی مواجه است. قرار نیست ملت تورک با دشمنان ملت تورک یعنی پان ایرانیستها و آزربایجانگرایان متحد شود. زیرا هدف ملت تورک حفظ خود و هدف آزربایجانگرایی تجزیه و نابود کردن ملت تورک و وطن تورک است. هدف ملت تورک و آزربایجانگرایان یکی نیست، ضد هم است. اتحاد بین ملت تورک و آزربایجانگرایان به اندازه ی اتحاد بین ملت تورک و پان ایرانیستها خیال و شعاری مضحک و مسخره است. در ایران ملتی و وطنی به اسم آزربایجانی وجود نه دارد. اینها بافنده گیهای پان ایرانیسم و آزربایجانیسم محصول آن و صلیبیان و .... است. اقلا در مورد مردم تورک ساکن در ایران، هر فعال سیاسی که از ملت آزربایجان و وطن آزربایجان و تاریخ نگاری آزربایجانی و شخصیتهای ملی آزربایجانی و زبان آزربایجانی و ... که همه جعلی و بی پایه و ضد تورک هستند دفاع کند، بی شک خائن به ملت تورک و وطن تورک است.
Deleteتصحیح مطالب شمارا دنبال ...
ReplyDeleteآذربایجان چیلار......ترک چیلار...
بایک ریشه تنومنداست